

10.05.202518:34
دربارهی دین هخامنشیان تا کنون پژوهشهای فراوانی انجام گرفته است و اگرچه برخی از پژوهشگران آنان را زردشتی میپندارند، اما برخی نیز شواهد گواه بر این نظر را کافی نمیدانند. ایلیا گرشویچ که هوادار نظریهی نخست بود، تلاش میکرد تا از راهی دیگر به نتیجهی مورد نظر خود برسد؛ به عقیدهی او، نام زردشت که در زبان یونانی به صورت زوروآستر آمده، درواقع برگرفته از تلفظ پارسی باستان (و نه مادی یا اوستایی) این نام، یعنی *زَرَئوشترَ است و در نتیجه، یونانیان از طریق ایرانیانِ پارسی (و نه دیگر ایرانیان) و در دورهی هخامنشی با زردشت آشنا شدند.
ماخذ تصویر: گرشویچ، ایلیا، ۱۳۹۶، "سهم خود زردشت"، آموزه و آیین زردشت، گردآوری و ترجمهی منیژه اذکایی و جواد دانشآرا، تهران: ثالث.
@IranianDDBastan
ماخذ تصویر: گرشویچ، ایلیا، ۱۳۹۶، "سهم خود زردشت"، آموزه و آیین زردشت، گردآوری و ترجمهی منیژه اذکایی و جواد دانشآرا، تهران: ثالث.
@IranianDDBastan
04.05.202514:26
در کمبود دادههای مربوط به تاریخ و فرهنگ اشکانی، اهمیت یافتههای باستانشناسی روز به روز افزایش مییابد.
مقالهی بالا دربارهی قلعهای مربوط به اوایل تا اواسط دورهی اشکانی در استان زنجان کنونی، احتمالاً در قلمرو دولت دستنشاندهی ماد آتورپاتکان، تلاشی در همین راستا برای شناخت بهتر معماری نظامی ایران در دورهی اشکانی است.
@IranianDDBastan
مقالهی بالا دربارهی قلعهای مربوط به اوایل تا اواسط دورهی اشکانی در استان زنجان کنونی، احتمالاً در قلمرو دولت دستنشاندهی ماد آتورپاتکان، تلاشی در همین راستا برای شناخت بهتر معماری نظامی ایران در دورهی اشکانی است.
@IranianDDBastan


18.04.202508:26
نظامهای سیاسی یکی از لازمههای گسترش و پیشرفت تمدنها و رونق اقتصاد هستند. آنها در صورت کارکرد خوب، امنیت را تضمین میکنند، به دنبال راهکارهایی برای رونق اقتصادی هستند، جامعه را سازماندهی میکنند، در پی تاسیس یک نظام قضایی کارآمد هستند و برای آموزش نیروهای حرفهای به پیریزی سازمانهایی اقدام میورزند.
تصویر بالا، احتمال شمول جغرافیاهای مختلف جهان از حدفاصل ۶۰۰ ق.م تا ۴۰۰ م (تصویر a) و ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ م. (تصویر b) را نشان میدهند و هرچه پررنگتر میشود، احتمال شمول جغرافیای مربوطه در یک نظام سیاسی به مساحت بیش از ۱ میلیون کیلومتر مربع و عمر بیش از ۱۰۰ سال، افزایش مییابد. چنانکه پیداست، ایران را میتوان در حدفاصل یادشده، "دولتخیز ترین" سرزمین جهان دانست.
ماخذ تصویر:
Walter scheidel, 2021, "The Scale of Empire, Territory, Population, Distribution", The Oxford World History of Empire, Vol. 1, Edited by Peter Fibiger Bang and others, Oxford University Press.
@IranianDDBastan
تصویر بالا، احتمال شمول جغرافیاهای مختلف جهان از حدفاصل ۶۰۰ ق.م تا ۴۰۰ م (تصویر a) و ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ م. (تصویر b) را نشان میدهند و هرچه پررنگتر میشود، احتمال شمول جغرافیای مربوطه در یک نظام سیاسی به مساحت بیش از ۱ میلیون کیلومتر مربع و عمر بیش از ۱۰۰ سال، افزایش مییابد. چنانکه پیداست، ایران را میتوان در حدفاصل یادشده، "دولتخیز ترین" سرزمین جهان دانست.
ماخذ تصویر:
Walter scheidel, 2021, "The Scale of Empire, Territory, Population, Distribution", The Oxford World History of Empire, Vol. 1, Edited by Peter Fibiger Bang and others, Oxford University Press.
@IranianDDBastan
16.04.202509:54
برخی دادهها نشان میدهند که سرزمین پارس، مهد هخامنشیان، مدت چندانی فرمانروایی مقدونیان را برنتافت و در زمانی نامشخص، دودمانی موسوم به فرَتَرَکَه که از پارسیان بومی بودند و احتمالاً نسب خود را به هخامنشیان میرساندند، در پارس به قدرت رسیدند. دربارهی گاهشماری فرترکهها و موقعیت آنان نسبت به سلوکیان (که پس از اسکندر قدرت برتر آسیای غربی شدند) اختلاف نظر است؛ دیدگاه بلندمدت، آغاز برآمدن فرترکهها را در همان زمان سلوکوس یکم میداند، درحالی که دیدگاه کوتاه، آغاز آنان را به اوایل سدهی ۲ ق.م فرو میکاهد؛ همچنین پژوهشگران در استقلال یا تابعیت فرترکهها از سلوکیان نیز یکنظر نیستند. انگلس که هوادار نظریهی بلند مدت دربارهی آغاز کار فرترکهها در عین باور به تابعیت آنان از سلوکیان است، مقالاتی را به این موضوع اختصاص داده است. به عقیدهی او، فرترکهها بر سلوکیان نشوریدند، بلکه سلوکیان به دلیل افزایش مشکلات در سرزمینهای خاوری، به تدریج دریافتند که پشتیبانی از دودمانهای محلی و واگذاری اختیارات به آنان، میتوانست به میزان زیادی از مشکلات سلوکیان بکاهد و در همین چهارچوب بود که آنان از برآمدن فرترکهها پشتیبانی کردند. او تصویر سکههای بالا را به این صورت تفسیر میکند که وهبرزِ فرترکه که احتمالاً در زمان سلوکوس دوم (و بنابراین همدورهی ارشک یکم) میزیست، به نبرد با بطلمیوسیان مصر شتافت که خود به نبرد با سلوکوس دوم برخاسته بودند و در پی پیروزی در برابر آنان، نقش پیروزی بر سربازی با پوشش یونانی را ضرب کرد، هرچند این تصویر ممکن است به دیگر یونانیان شورشی علیه سلوکیان که توسط وهبرز سرکوب شدند نیز مرتبط باشد. به عقیدهی او، دادن لقب ایرانی کارن (به آرامی krny) به وهبرز که به معنی فرمانده نظامی بود، از جانب سلوکوس صورت گرفت تا او را به مقام برتر نظامی خاور قلمرو سلوکی رسانده باشد. نظرات انگلس هرچند پرطرفدار نیستند و میتوان ایراداتی جدی (همچون ماهیت لقب کارن، ماهیت استقلال فرترکهها و ...) به آنها وارد کرد، اما در درک بهتر گاهشماری بلندمدت برای فرترکهها کمک شایانی میکنند.
@IranianDDBastan
@IranianDDBastan
15.04.202509:35
پرسش:
آیا نیروهای خسروپرویز در زمان گشودن شهر اورشلیم، چنانکه منابع مسیحی گزارش میدهند، به کشتار هزاران تن از مردم و ویرانی شهر پرداختند؟
پاسخ:
۱. معمولاً تلفات جنگها محدود به نیروها و ساختارهای نظامی نیستند و به ویژه زمانی که جنگ به مناطق غیرنظامی کشیده شود، آسیب دیدن غیرنظامیان تقریباً اجتناب ناپذیر است و این قاعده را باید با استثناهای کمشمار، برای جنگها معمول دانست و بسیاری از نبردهای جنگِ بزرگ خسروپرویز با روم نیز از همین قاعده پیروی میکردند. خسرو در واکنش به شورش رومیان و کشته شدن امپراتور موریکیوس که پیشتر او را در رسیدن به تخت یاری داده بود، به قلمرو روم حملهور شد، اما حتی پس از خلع و کشته شدن فوکاس، امپراتور شورشی به دست هراکلیوس نیز از ادامه دادن جنگ چشم نپوشید و نیروهایش با به دست آوردن پیروزیهای سخت اما درخشان، در ۶۱۴ م. اورشلیم را گشودند.
۲. به نظر میرسد که باید دو مرحلهی کلی را در گشودن اورشلیم از هم تفکیک کرد؛ در مرحلهی نخست، شهروراز سردار سپاه ساسانی، با مقامات شهر به توافق رسید و نیروهای ساسانی وارد شهر شدند، اما در پی اختلاف یهودیانِ شهر، که در مقابل قدرت مسیحی روم هوادارِ ایرانیان بودند با مسیحیان، گروه دوم شماری از مقامات ایرانی درون شهر را کشتار کرده و به مقاومت پرداختند. در پی این رخداد، شهروراز شهربندان را آغاز کرده و پس از مدتی نیروهای ساسانی پیروزمندانه وارد شهر شدند (۱).
۳. نبرد درون شهر سه روز به درازا انجامید و در این مدت، ساسانیان به فرمان شهروراز به دنبال بازگرداندن سلطهی خود بر شهر بودند. سپس، به تشخیص شهروراز زمان برای پایان درگیری و امان دادن به مدافعان، البته در صورت تسلیم فرا رسید و کار نیز همینگونه پیش رفت. منابع مسیحی دربارهی تجاوز سربازان ساسانی به راهبهها و کشتار شمار زیادی از ساکنان شهر سخن گفتهاند؛ این شمار، در گزارش سبئوس ۱۷ هزار تن، در گزارش توماس آرتسترونی ۵۷ هزار تن، در گزارش استراتگیوس ۶۰ هزار تن و در گزارش برخی منابع سریانی غربی ۹۰ هزار تن آمده است (۲).
۴. اغراق از ویژگیهای رایج منابع مسیحی بود و آنها معمولاً در تیره نشان دادن اوضاع در پی جنگ با دگراندیشان، از هیچ بزرگنمایی خودداری نمیکردند و این مسئله را میتوان در گزارشهای آنها دربارهی فتوحات اسلامی نیز بازیافت (۳). با این حال، چه دربارهی کشورگشایی ایرانیان و چه مسلمانان، یافتههای باستانشناختی چنین تصویرسازیای را پشتیبانی نمیکنند. کاوشها در اورشلیم نشان دادند که نمیتوان نشان خاصی از ویرانی یا لایههای باستانشناختی سوخته و تخریب شده در اورشلیم را به زمان کشورگشایی ساسانیان نسبت داد، این به ویژه درباره خانهها و کلیساها که در منابع به ویرانی آنها تاکید شده، قابل توجه است؛ بنا به گزارش استراتگیوس، شخصی به نام توماس پیکرهای مردگان را در مکانهای خاصی دفن کرد؛ باستانشناسان ۷ نمونه از گورستانهای مرتبط با دورهی بیزانس را در خارج از شهر اورشلیم یافتهاند که احتمالاً به زمان هجوم ساسانیان مرتبط باشند؛ در یکی از آنها درون غاری نزدیک شهر، اسکلت صدها انسان یافته شده که بسیاری از آنان جوان بودند و بنابراین، باستانشناسان آنان را به زمان کشتار مردم توسط ساسانیان نسبت میدهند. با این حال چنانکه باورساک متذکر میشود، شمار آنها بسیار کمتر از شمار کشتگان گزارش شده در منابع یادشده است (۴).
۵. درواقع به نظر میرسد که گزارشهای مرتبط با کشتار مردم و ویرانگری ساسانیان، چه در رابطه با اورشلیم و چه دیگر سرزمینها، ارتباط مستقیمی با برنامهی تبلیغاتی تدارک دیده شده به دست هراکلیوس دارند که در تلاش بود تا نبرد جاری را (که برای رومیان بسیار زیانبار پیش میرفت) به عنوان نبردی دینی میان خیر و شر بشناساند و از این راه، مسیحیان را برای غلبه بر دشمنان غیرمسیحی و بنابراین از دید آنان کافر، یکدست کند (۵).
1. Howard-Johnston, James, 2021, The last great war of antiquity, Oxford university press, pp 87-96.
2. Ibid, pp 94-95.
۳. مثلاً نک.
Penn, Michael Philip, 2015, When Christians first met Muslims, University of California Press.
4.Bowersock, G. W., 2012, Empires in Collision in late antiquity, Brandeis university press, pp 32-33, 42,43.
۵. نک.
Wood, Philip, 2013, The chronicle of Seert, Oxford university press, p 215.
@IranianDDBastan
آیا نیروهای خسروپرویز در زمان گشودن شهر اورشلیم، چنانکه منابع مسیحی گزارش میدهند، به کشتار هزاران تن از مردم و ویرانی شهر پرداختند؟
پاسخ:
۱. معمولاً تلفات جنگها محدود به نیروها و ساختارهای نظامی نیستند و به ویژه زمانی که جنگ به مناطق غیرنظامی کشیده شود، آسیب دیدن غیرنظامیان تقریباً اجتناب ناپذیر است و این قاعده را باید با استثناهای کمشمار، برای جنگها معمول دانست و بسیاری از نبردهای جنگِ بزرگ خسروپرویز با روم نیز از همین قاعده پیروی میکردند. خسرو در واکنش به شورش رومیان و کشته شدن امپراتور موریکیوس که پیشتر او را در رسیدن به تخت یاری داده بود، به قلمرو روم حملهور شد، اما حتی پس از خلع و کشته شدن فوکاس، امپراتور شورشی به دست هراکلیوس نیز از ادامه دادن جنگ چشم نپوشید و نیروهایش با به دست آوردن پیروزیهای سخت اما درخشان، در ۶۱۴ م. اورشلیم را گشودند.
۲. به نظر میرسد که باید دو مرحلهی کلی را در گشودن اورشلیم از هم تفکیک کرد؛ در مرحلهی نخست، شهروراز سردار سپاه ساسانی، با مقامات شهر به توافق رسید و نیروهای ساسانی وارد شهر شدند، اما در پی اختلاف یهودیانِ شهر، که در مقابل قدرت مسیحی روم هوادارِ ایرانیان بودند با مسیحیان، گروه دوم شماری از مقامات ایرانی درون شهر را کشتار کرده و به مقاومت پرداختند. در پی این رخداد، شهروراز شهربندان را آغاز کرده و پس از مدتی نیروهای ساسانی پیروزمندانه وارد شهر شدند (۱).
۳. نبرد درون شهر سه روز به درازا انجامید و در این مدت، ساسانیان به فرمان شهروراز به دنبال بازگرداندن سلطهی خود بر شهر بودند. سپس، به تشخیص شهروراز زمان برای پایان درگیری و امان دادن به مدافعان، البته در صورت تسلیم فرا رسید و کار نیز همینگونه پیش رفت. منابع مسیحی دربارهی تجاوز سربازان ساسانی به راهبهها و کشتار شمار زیادی از ساکنان شهر سخن گفتهاند؛ این شمار، در گزارش سبئوس ۱۷ هزار تن، در گزارش توماس آرتسترونی ۵۷ هزار تن، در گزارش استراتگیوس ۶۰ هزار تن و در گزارش برخی منابع سریانی غربی ۹۰ هزار تن آمده است (۲).
۴. اغراق از ویژگیهای رایج منابع مسیحی بود و آنها معمولاً در تیره نشان دادن اوضاع در پی جنگ با دگراندیشان، از هیچ بزرگنمایی خودداری نمیکردند و این مسئله را میتوان در گزارشهای آنها دربارهی فتوحات اسلامی نیز بازیافت (۳). با این حال، چه دربارهی کشورگشایی ایرانیان و چه مسلمانان، یافتههای باستانشناختی چنین تصویرسازیای را پشتیبانی نمیکنند. کاوشها در اورشلیم نشان دادند که نمیتوان نشان خاصی از ویرانی یا لایههای باستانشناختی سوخته و تخریب شده در اورشلیم را به زمان کشورگشایی ساسانیان نسبت داد، این به ویژه درباره خانهها و کلیساها که در منابع به ویرانی آنها تاکید شده، قابل توجه است؛ بنا به گزارش استراتگیوس، شخصی به نام توماس پیکرهای مردگان را در مکانهای خاصی دفن کرد؛ باستانشناسان ۷ نمونه از گورستانهای مرتبط با دورهی بیزانس را در خارج از شهر اورشلیم یافتهاند که احتمالاً به زمان هجوم ساسانیان مرتبط باشند؛ در یکی از آنها درون غاری نزدیک شهر، اسکلت صدها انسان یافته شده که بسیاری از آنان جوان بودند و بنابراین، باستانشناسان آنان را به زمان کشتار مردم توسط ساسانیان نسبت میدهند. با این حال چنانکه باورساک متذکر میشود، شمار آنها بسیار کمتر از شمار کشتگان گزارش شده در منابع یادشده است (۴).
۵. درواقع به نظر میرسد که گزارشهای مرتبط با کشتار مردم و ویرانگری ساسانیان، چه در رابطه با اورشلیم و چه دیگر سرزمینها، ارتباط مستقیمی با برنامهی تبلیغاتی تدارک دیده شده به دست هراکلیوس دارند که در تلاش بود تا نبرد جاری را (که برای رومیان بسیار زیانبار پیش میرفت) به عنوان نبردی دینی میان خیر و شر بشناساند و از این راه، مسیحیان را برای غلبه بر دشمنان غیرمسیحی و بنابراین از دید آنان کافر، یکدست کند (۵).
1. Howard-Johnston, James, 2021, The last great war of antiquity, Oxford university press, pp 87-96.
2. Ibid, pp 94-95.
۳. مثلاً نک.
Penn, Michael Philip, 2015, When Christians first met Muslims, University of California Press.
4.Bowersock, G. W., 2012, Empires in Collision in late antiquity, Brandeis university press, pp 32-33, 42,43.
۵. نک.
Wood, Philip, 2013, The chronicle of Seert, Oxford university press, p 215.
@IranianDDBastan
09.04.202512:56
بر مبنای دادههای مندرج در این بایگانی، حداقل حقوق کارگران حدود ۱ تا ۳ شِکِل (هر شکل تقریباً برابر با دو درهم) بود، در حالی که بهای گندم ظاهراً نوسان زیادی داشت، اما احتمالاً به طور متوسط، هر کُر (برابر با ۱۸۰ لیتر) گندم تقریباً دو شکل میارزید. همچنین به نظر میرسد که در این دوره، بهای گوسفند، حداقل ۲.۵ شکل بود. بنابراین یک کارگر بابلی، حداقل در ماه میتوانست ۹۰ تا ۲۷۰ لیتر جو خریداری کند و ظاهراً درآمد یک ماه برخی از کارگران به خرید یک گوسفند میرسیده است.
میتوان این دادهها را با دادههای پیشگفته از اواخر دورهی ساسانی سنجید و بر این مبنا، میزان تقریبی تورم و تغییر در اوضاع زندگی مردم را محاسبه کرد. چنانکه گفته شد، هر کارگر در دورهی ساسانی دست کم ماهیانه توان خرید حدود ۵۳۷ لیتر گندم را داشت. گندم به طور کلی در بابل از جو گرانتر بود، اما برای سهولت محاسبه، بهای آنها را به طور کلی و به عنوان غله، یکسان در نظر میگیریم. هر شکل، تقریباً برابر دو درهم بود و در نتیجه هر کارگر اشکانی، ۲ تا ۶ درهم در ماه درآمد داشت که با آن میتوانست ۹۰ تا ۲۷۰ لیتر غله خریداری کند، در حالی که هر کارگر در اواخر دورهی ساسانی دست کم ۱۶ درهم در ماه درآمد و در نتیجه توان خرید حدود ۵۳۷ لیتر غله را داشت.
بهای ۹۰ لیتر غله در اوایل سدهی یکم ق.م در زمان مهرداد دوم، حدود ۱ شکل یا دو درهم بود و بنابراین به طور متوسط هر درهم، ۴۵ لیتر غله میارزید، درحالی که چنانکه آمد، در اواخر دوره ساسانی (سدهی ۶ و ۷)، هر درهم، ۳۳.۶ لیتر غله ارزش داشت؛ یعنی بدون در نظر گرفتن اختلاف بهای گندم و جو و همچنین نوسان قیمتها، تقریباً از سدهی ۱ ق.م تا سدهی ۶ و ۷ میلادی، در طول ۷ یا ۸ سده، بهای غله به طور میانگین، ۳۴ درصد افزایش داشت. بهای هر گوسفند در دورهی اشکانی دست کم حدود ۲.۵ شکل یا ۵ درهم بود، درحالی که در دورهی ساسانی این قیمت به ۱۲ درهم رسید، یعنی تورم در طول ۷ یا ۸ سده، ۱۴۰ درصد بود! با این حال حداقل حقوق کارگران، از ۱ شکل یا دو درهم، به ۱۶ درهم رسید که افزایشی ۸ برابری است و در مجموع میتوان دریافت که توان خرید و در نتیجه رفاه اقتصادی مردم در طول این ۷ یا ۸ سده، به میزان قابل توجهی افزایش یافته بود.
@IranianDDBastan
میتوان این دادهها را با دادههای پیشگفته از اواخر دورهی ساسانی سنجید و بر این مبنا، میزان تقریبی تورم و تغییر در اوضاع زندگی مردم را محاسبه کرد. چنانکه گفته شد، هر کارگر در دورهی ساسانی دست کم ماهیانه توان خرید حدود ۵۳۷ لیتر گندم را داشت. گندم به طور کلی در بابل از جو گرانتر بود، اما برای سهولت محاسبه، بهای آنها را به طور کلی و به عنوان غله، یکسان در نظر میگیریم. هر شکل، تقریباً برابر دو درهم بود و در نتیجه هر کارگر اشکانی، ۲ تا ۶ درهم در ماه درآمد داشت که با آن میتوانست ۹۰ تا ۲۷۰ لیتر غله خریداری کند، در حالی که هر کارگر در اواخر دورهی ساسانی دست کم ۱۶ درهم در ماه درآمد و در نتیجه توان خرید حدود ۵۳۷ لیتر غله را داشت.
بهای ۹۰ لیتر غله در اوایل سدهی یکم ق.م در زمان مهرداد دوم، حدود ۱ شکل یا دو درهم بود و بنابراین به طور متوسط هر درهم، ۴۵ لیتر غله میارزید، درحالی که چنانکه آمد، در اواخر دوره ساسانی (سدهی ۶ و ۷)، هر درهم، ۳۳.۶ لیتر غله ارزش داشت؛ یعنی بدون در نظر گرفتن اختلاف بهای گندم و جو و همچنین نوسان قیمتها، تقریباً از سدهی ۱ ق.م تا سدهی ۶ و ۷ میلادی، در طول ۷ یا ۸ سده، بهای غله به طور میانگین، ۳۴ درصد افزایش داشت. بهای هر گوسفند در دورهی اشکانی دست کم حدود ۲.۵ شکل یا ۵ درهم بود، درحالی که در دورهی ساسانی این قیمت به ۱۲ درهم رسید، یعنی تورم در طول ۷ یا ۸ سده، ۱۴۰ درصد بود! با این حال حداقل حقوق کارگران، از ۱ شکل یا دو درهم، به ۱۶ درهم رسید که افزایشی ۸ برابری است و در مجموع میتوان دریافت که توان خرید و در نتیجه رفاه اقتصادی مردم در طول این ۷ یا ۸ سده، به میزان قابل توجهی افزایش یافته بود.
@IranianDDBastan


09.05.202516:31
کولبرن به خاطر نگاه ویژه، دقیق و جالب توجهش به تاریخ و باستانشناسی هخامنشی، به ویژه در مصر، مشهور است. او در این مقاله به سراغ یکی از برهههای کمتر پژوهش شدهی تاریخ مصرِ دورهی هخامنشی میرود، یعنی دورهی گشوده شدن دوبارهی آن به دست اردشیر سوم تا ورود اسکندر به مصر.
او در این مقاله در تلاش است تا دو گروه از دادهها را دوباره تفسیر کند. گروه نخست که شاخصترینِ آنها دیودروس سیسیلی است، بر خشونت فراوان اردشیر در فتح مصر تاکید دارند و گروه دوم که شاخص ترینشان کتیبه و سنگنگارهی آرامگاه پتوسیریس هستند، ظاهراً چهرهی متفاوتی از رخدادها را نشان میدهند.
کولبرن با تاکید بر اینکه تبلیغات بطلمیوسیان علیه هخامنشیان در مصر، آبشخور مورخانی چون دیودروس شدند، در تلاش است تا از کتیبه و تصاویر آرامگاه پتوسیریس (مقارن پایان دورهی هخامنشی)، تداوم زندگی عادی در مصر (در کنار احتمال خشونت اولیه) در پی گشوده شدن این سرزمین به دست اردشیر سوم را نتیجه بگیرد.
یافتههای این پژوهش نشان میدهند که بهره بردن از منابع تا چه میزان میتواند دشوار باشد و تحلیل درست رخدادها، چقدر نیازمند تسلط پژوهشگر بر دادهها است.
@IranianDDBastan
او در این مقاله در تلاش است تا دو گروه از دادهها را دوباره تفسیر کند. گروه نخست که شاخصترینِ آنها دیودروس سیسیلی است، بر خشونت فراوان اردشیر در فتح مصر تاکید دارند و گروه دوم که شاخص ترینشان کتیبه و سنگنگارهی آرامگاه پتوسیریس هستند، ظاهراً چهرهی متفاوتی از رخدادها را نشان میدهند.
کولبرن با تاکید بر اینکه تبلیغات بطلمیوسیان علیه هخامنشیان در مصر، آبشخور مورخانی چون دیودروس شدند، در تلاش است تا از کتیبه و تصاویر آرامگاه پتوسیریس (مقارن پایان دورهی هخامنشی)، تداوم زندگی عادی در مصر (در کنار احتمال خشونت اولیه) در پی گشوده شدن این سرزمین به دست اردشیر سوم را نتیجه بگیرد.
یافتههای این پژوهش نشان میدهند که بهره بردن از منابع تا چه میزان میتواند دشوار باشد و تحلیل درست رخدادها، چقدر نیازمند تسلط پژوهشگر بر دادهها است.
@IranianDDBastan
01.05.202518:53
دریای پارس، دریایی پارسی
۱. از زمان تشکیل شاهنشاهی جهانی پارسیان، نگاه آنان به دریای پارس همواره نگاهی ویژه بود؛ چه این دریا میتوانست جنوب ایران را از یک سو به هند متصل کند و از دیگر سو با دور زدن شبهجزیرهی عربستان، پارسیان را به سرزمین مهم مصر برساند. داریوش حتی در یکی از کتیبههایش، ادعا میکند که با حفر آبراهی که دریای سرخ را به نیل و از این راه به مدیترانه وصل میکرد، راه آبی را به سوی "دریایی که از پارس میرود" گشوده است (۱). هخامنشیان در طول حکومت خود موفق شدند تا بر بحرین و عمان، هر دو در سواحل جنوبی دریاهای پارس و عمان تسلط یابند (۲) و از این طریق، دریای پارس را دریایی پارسی کنند.
۲. پس از کشورگشایی و مرگ اسکندر، خاورمیانه درگیر اغتشاش شد تا آنکه سلوکوس یکم، باهوشترین سردار اسکندر موفق شد که بیشتر قلمرو آسیایی او را از آن خود کند. با این حال به نظر میرسد که پارسیان از نظم جدید ناراضی بودند و از همان ابتدا در تلاش برای استقلال از سلوکیان بر آمدند. به نظر میرسد که در این دوره فرمانروایان پارس که خود را بنا بر رسمی هخامنشی، فرترکه مینامیدند، در دریای پارس فعال بودند و یکی از منابع رومی به عملیات دریایی پارسیان در این زمان در دریای پارس اشاره دارد (۳).
۳. اشکانیان پس از مدتی بساط سلوکیان را از ایران برچیدند. آنان یک پادشاهی پهناور، از آمودریا تا فرات تشکیل دادند و بر دو سوی دریاهای پارس و عمان حاکم شدند و بنابراین، همان کارآیی که دریای پارس برای هخامنشیان داشت را از آن انتظار داشتند. ویژگی خاص شاهنشاهی اشکانی رواداری سیاسی بود و بنابراین، دور تا دور این شاهنشاهی را دولتهای نسبتاً کوچکترِ تابع اشکانیان احاطه کرده بودند که یکی از آنها پارس بود. به نظر میرسد که پارسیان در این دوره در دریا فعال بودند و یک سفرنامه دریایی موسوم به پریپلوس در این زمان ظاهراً نام پارس را برابر با نام پارت (= اشکانیان) به کار میبرد (۴). در منبعی چینی آمده است که بازرگانان اشکانی در این زمان عامدانه سفیر چین را در کرانهی دریای پارس فریب دادند تا نتواند از راه آبی به روم رفته و باعث ارتباط مستقیم روم و چین شود (۵).
۴. در دورهی ساسانی بازرگانی دریای پارس به رونقی بیسابقه رسید، شاهنشاهی ساسانی به مرکز اصلی بازرگانی در جهان زمان خود بدل شد، زبان پارسی از دریای سرخ تا چین به عنوان زبان بینالمللی بازرگانان دریایی به کار رفت و پارسیان (= ایرانیان) آنچنان ثروتمند شدند که اصطلاح "پارسی فقیر" در چین به یک عبارت ضد و نقیض بدل شد (۶). به گزارش آمیانوس، در زمان او (سدهی ۴ م.) سواحل دریای پارس رونقی مثالزدنی داشتند و در تمام این سواحل، آبادانیهای پرشماری وجود داشت (۷). ساسانیان تا سرزمینهای دوردست جنوب شرق آسیا مهاجرنشینهایی را برآورده بودند (۸) و بازرگانی دریایی زیر نظر آنان که از دریای پارس سرچشمه میگرفت، به رونقی کمنظیر در طول تاریخ رسیده بود.
۵. کوشش ایرانیان و به ویژه پارسیان در طول بیش از ۱ هزاره، نام "خلیج فارس" را برای این راه آبی بسیار مهم و پرنعمت جاویدان ساخته و به دوران پس از اسلام منتقل کرد.
(1). Kent, R., 1953, Old Persian, American Oriental Society, DZc, p 147.
(2). Graf, David F. and Arnulf Hauslaiter, 2021, "The Arabian World", A Companion to the Achaemenid Persian Empire, Vol. 1, Wiley Blackwell, pp 536-537.
(۳). ویرهوفر، یوزف، ۱۳۸۸، تاریخ پارس از اسکندر مقدونی تا مهرداد اشکانی، ترجمهی هوشنگ صادقی، تهران: فرزان روز، ص ۷۵.
(۴). ویزهوفر، یوزف، ۱۳۹۲، "مدارکی دربارهی تاریخ و فرهنگ پارس در دوران اشکانیان"، ترجمهی هوشنگ صادقی، امپراتوری اشکانی و اسناد و منابع آن، تهران: فرزان روز، صص ۶۶۰-۶۶۱.
(5). Hirth, F., 1885, China and the Roman Orient, Kelly and Walsh, p 39.
(6). Lewis, M. E., 2009, China's Cosmopolitan Empire, Harward University Press, p 161.
(7). Ammianus Marcellinus, Roman History, Translated by C. D. Yonge, London: Henry G. Bohn, 23,6,11
(۸). دریایی، تورج، ۱۳۸۳، شاهنشاهی ساسانی، ترجمهی مرتضی ثاقبفر، تهران: توس، ص ۱۰۳.
✍🏻 امین بابادی، دانشآموختهی دکتری تاریخ ایران باستان دانشگاه تهران.
@IranianDDBastan
۱. از زمان تشکیل شاهنشاهی جهانی پارسیان، نگاه آنان به دریای پارس همواره نگاهی ویژه بود؛ چه این دریا میتوانست جنوب ایران را از یک سو به هند متصل کند و از دیگر سو با دور زدن شبهجزیرهی عربستان، پارسیان را به سرزمین مهم مصر برساند. داریوش حتی در یکی از کتیبههایش، ادعا میکند که با حفر آبراهی که دریای سرخ را به نیل و از این راه به مدیترانه وصل میکرد، راه آبی را به سوی "دریایی که از پارس میرود" گشوده است (۱). هخامنشیان در طول حکومت خود موفق شدند تا بر بحرین و عمان، هر دو در سواحل جنوبی دریاهای پارس و عمان تسلط یابند (۲) و از این طریق، دریای پارس را دریایی پارسی کنند.
۲. پس از کشورگشایی و مرگ اسکندر، خاورمیانه درگیر اغتشاش شد تا آنکه سلوکوس یکم، باهوشترین سردار اسکندر موفق شد که بیشتر قلمرو آسیایی او را از آن خود کند. با این حال به نظر میرسد که پارسیان از نظم جدید ناراضی بودند و از همان ابتدا در تلاش برای استقلال از سلوکیان بر آمدند. به نظر میرسد که در این دوره فرمانروایان پارس که خود را بنا بر رسمی هخامنشی، فرترکه مینامیدند، در دریای پارس فعال بودند و یکی از منابع رومی به عملیات دریایی پارسیان در این زمان در دریای پارس اشاره دارد (۳).
۳. اشکانیان پس از مدتی بساط سلوکیان را از ایران برچیدند. آنان یک پادشاهی پهناور، از آمودریا تا فرات تشکیل دادند و بر دو سوی دریاهای پارس و عمان حاکم شدند و بنابراین، همان کارآیی که دریای پارس برای هخامنشیان داشت را از آن انتظار داشتند. ویژگی خاص شاهنشاهی اشکانی رواداری سیاسی بود و بنابراین، دور تا دور این شاهنشاهی را دولتهای نسبتاً کوچکترِ تابع اشکانیان احاطه کرده بودند که یکی از آنها پارس بود. به نظر میرسد که پارسیان در این دوره در دریا فعال بودند و یک سفرنامه دریایی موسوم به پریپلوس در این زمان ظاهراً نام پارس را برابر با نام پارت (= اشکانیان) به کار میبرد (۴). در منبعی چینی آمده است که بازرگانان اشکانی در این زمان عامدانه سفیر چین را در کرانهی دریای پارس فریب دادند تا نتواند از راه آبی به روم رفته و باعث ارتباط مستقیم روم و چین شود (۵).
۴. در دورهی ساسانی بازرگانی دریای پارس به رونقی بیسابقه رسید، شاهنشاهی ساسانی به مرکز اصلی بازرگانی در جهان زمان خود بدل شد، زبان پارسی از دریای سرخ تا چین به عنوان زبان بینالمللی بازرگانان دریایی به کار رفت و پارسیان (= ایرانیان) آنچنان ثروتمند شدند که اصطلاح "پارسی فقیر" در چین به یک عبارت ضد و نقیض بدل شد (۶). به گزارش آمیانوس، در زمان او (سدهی ۴ م.) سواحل دریای پارس رونقی مثالزدنی داشتند و در تمام این سواحل، آبادانیهای پرشماری وجود داشت (۷). ساسانیان تا سرزمینهای دوردست جنوب شرق آسیا مهاجرنشینهایی را برآورده بودند (۸) و بازرگانی دریایی زیر نظر آنان که از دریای پارس سرچشمه میگرفت، به رونقی کمنظیر در طول تاریخ رسیده بود.
۵. کوشش ایرانیان و به ویژه پارسیان در طول بیش از ۱ هزاره، نام "خلیج فارس" را برای این راه آبی بسیار مهم و پرنعمت جاویدان ساخته و به دوران پس از اسلام منتقل کرد.
(1). Kent, R., 1953, Old Persian, American Oriental Society, DZc, p 147.
(2). Graf, David F. and Arnulf Hauslaiter, 2021, "The Arabian World", A Companion to the Achaemenid Persian Empire, Vol. 1, Wiley Blackwell, pp 536-537.
(۳). ویرهوفر، یوزف، ۱۳۸۸، تاریخ پارس از اسکندر مقدونی تا مهرداد اشکانی، ترجمهی هوشنگ صادقی، تهران: فرزان روز، ص ۷۵.
(۴). ویزهوفر، یوزف، ۱۳۹۲، "مدارکی دربارهی تاریخ و فرهنگ پارس در دوران اشکانیان"، ترجمهی هوشنگ صادقی، امپراتوری اشکانی و اسناد و منابع آن، تهران: فرزان روز، صص ۶۶۰-۶۶۱.
(5). Hirth, F., 1885, China and the Roman Orient, Kelly and Walsh, p 39.
(6). Lewis, M. E., 2009, China's Cosmopolitan Empire, Harward University Press, p 161.
(7). Ammianus Marcellinus, Roman History, Translated by C. D. Yonge, London: Henry G. Bohn, 23,6,11
(۸). دریایی، تورج، ۱۳۸۳، شاهنشاهی ساسانی، ترجمهی مرتضی ثاقبفر، تهران: توس، ص ۱۰۳.
✍🏻 امین بابادی، دانشآموختهی دکتری تاریخ ایران باستان دانشگاه تهران.
@IranianDDBastan
Переслал из:
تبادلاتِ فرهنگ و هنر

17.04.202518:35
👼✨️✨️تبادلِ فرهنگ و هنر
همانگونه که در پیری به یادِ جوانی می افتیم و با شادکامی از خاطراتِ آن یاد میکنیم، به زودی بشریت نیز در رابطه ی خود با هنر به جایگاه خاطرات تکان دهنده از شادکامی هایِ جوانی خواهد رسید.
✅انسانی بسیار انسانی| نیچه ص۱۸۵
⭕️مجموعه ای از بهترین گروه ها و کانال های تلگرام(هنر/فلسفه/ساینس)
🥊 t.me/addlist/RZZRvKj-NyhhMDE8
👨🦱 آیدی هماهنگی: @hume1711
همانگونه که در پیری به یادِ جوانی می افتیم و با شادکامی از خاطراتِ آن یاد میکنیم، به زودی بشریت نیز در رابطه ی خود با هنر به جایگاه خاطرات تکان دهنده از شادکامی هایِ جوانی خواهد رسید.
✅انسانی بسیار انسانی| نیچه ص۱۸۵
⭕️مجموعه ای از بهترین گروه ها و کانال های تلگرام(هنر/فلسفه/ساینس)
🥊 t.me/addlist/RZZRvKj-NyhhMDE8
👨🦱 آیدی هماهنگی: @hume1711


16.04.202509:54
تصاویر بالا مربوط به سکههای وهبرز، یکی از فرمانروایان بومی پارس در دورهی سلوکی هستند که بر یکی از آنها او درحال کشتن سربازی با پوشش یونانی نقش شده است.
معمولاً پژوهشگران این تصویر را به بندی از گزارش پولیانوس درباره اوبورزوس نامی در پارس در دورهی شاهی به نام سلوکوس (یکم یا دوم) نسبت میدهند که در پی کشتار ۳۰۰۰ مهاجرنشین یونانی، بر سلوکیان شورید.
سکههای وهبرز علاوه بر نشان دادن دیهیم بر سر او که نمادی شاهانه بود، برخی ویژگیهای آشکارا ایرانی و البته الگوگرفته از هخامنشیان، چون پوشش سر و جامهی پارسی و همچنین ساختمانی شبیه سازهی موسوم به کعبهی زردشت در پارس را نشان میدهند که حاکی از کوشش او برای انتساب خود به هخامنشیان هستند.
ماخذ تصویر:
Engels, David, 2018, "Iranian identity and Seleukid allegiance: Vahbarz the Frataraka and Early Arsakid Coinage", The Seleucid empire, 281-222 BC, war within the family, edited by Kyle Erickson, the classical press of Wales, p 175.
@IranianDDBastan
معمولاً پژوهشگران این تصویر را به بندی از گزارش پولیانوس درباره اوبورزوس نامی در پارس در دورهی شاهی به نام سلوکوس (یکم یا دوم) نسبت میدهند که در پی کشتار ۳۰۰۰ مهاجرنشین یونانی، بر سلوکیان شورید.
سکههای وهبرز علاوه بر نشان دادن دیهیم بر سر او که نمادی شاهانه بود، برخی ویژگیهای آشکارا ایرانی و البته الگوگرفته از هخامنشیان، چون پوشش سر و جامهی پارسی و همچنین ساختمانی شبیه سازهی موسوم به کعبهی زردشت در پارس را نشان میدهند که حاکی از کوشش او برای انتساب خود به هخامنشیان هستند.
ماخذ تصویر:
Engels, David, 2018, "Iranian identity and Seleukid allegiance: Vahbarz the Frataraka and Early Arsakid Coinage", The Seleucid empire, 281-222 BC, war within the family, edited by Kyle Erickson, the classical press of Wales, p 175.
@IranianDDBastan
10.04.202514:58
دکتر شروین فریدنژاد در این مقاله به طور کلی به بررسی نظرات و آرای گوناگون پژوهشگران دربارهی تاریخی بودن شخصیت زردشت و دستهبندی نظرات گوناگون دربارهی گاهان و روشهای پژوهش در دین زردشتی میپردازد.
به باور آلبرت دویونگ، در کل میتوان سه رویکرد گوناگون دربارهی مطالعات زردشتی را از هم تفکیک کرد: رویکرد نخست که به "چندپارهنگر" میشناسیم، به دنبال معرفی چند دین متفاوت با هم، از منابع بازمانده از ایران باستان هستند، در حالی رویکرد دوم موسوم به "هماهنگانگارانه"، برعکس باور به وجود خط سیری محافظهکارانه و قابل ترسیم، در گذر دین زردشتی از دورههای زمانی گوناگون هستند. باورمندان به رویکرد سوم موسوم به "چندسانساز"، با واردکردن ایرادهای روششناسانه به دو رویکرد پیش، در پی یافتن راه حلی میانی برای بررسی منابع دین زردشتی هستند.
در دهههای اخیر، برخی پژوهشگران که شاخصترین نمایندگان آنان کلنز و شروو هستند، تاریخی بودن شخصیت زردشت را رد کردهاند؛ با این حال به نظر میرسد که نظر آنان بیشتر به دلیل کمبود منابع و نه مخالفت منابع با وجود تاریخی زردشت پرداخته شده است، چرا که آنان منابع متاخر دین زردشتی را برای اثبات وجود تاریخی زردشت کامل و کافی نمیدانند. در هر صورت این تصور میان پژوهشگران، باورمندان چندانی ندارد.
@IranianDDBastan
به باور آلبرت دویونگ، در کل میتوان سه رویکرد گوناگون دربارهی مطالعات زردشتی را از هم تفکیک کرد: رویکرد نخست که به "چندپارهنگر" میشناسیم، به دنبال معرفی چند دین متفاوت با هم، از منابع بازمانده از ایران باستان هستند، در حالی رویکرد دوم موسوم به "هماهنگانگارانه"، برعکس باور به وجود خط سیری محافظهکارانه و قابل ترسیم، در گذر دین زردشتی از دورههای زمانی گوناگون هستند. باورمندان به رویکرد سوم موسوم به "چندسانساز"، با واردکردن ایرادهای روششناسانه به دو رویکرد پیش، در پی یافتن راه حلی میانی برای بررسی منابع دین زردشتی هستند.
در دهههای اخیر، برخی پژوهشگران که شاخصترین نمایندگان آنان کلنز و شروو هستند، تاریخی بودن شخصیت زردشت را رد کردهاند؛ با این حال به نظر میرسد که نظر آنان بیشتر به دلیل کمبود منابع و نه مخالفت منابع با وجود تاریخی زردشت پرداخته شده است، چرا که آنان منابع متاخر دین زردشتی را برای اثبات وجود تاریخی زردشت کامل و کافی نمیدانند. در هر صورت این تصور میان پژوهشگران، باورمندان چندانی ندارد.
@IranianDDBastan
08.04.202515:15
مایکل یورسا، در پژوهشهای خود به بررسی میزان درآمد اقشار گوناگون جامعهی بابلی و همچنین قیمتها، به ویژه قیمت غلات، در دورهی نوبابلی و هخامنشی پرداخته است. آنچه که یورسا و دیگر پژوهشگران، "قرن ششم طولانیمدت" (long sixth century) در بابل مینامند، از زمان برتخت نشینی نبوکدنذر دوم (بخت النصر) تا سرکوب شورشهای بابل به دست خشایارشا (۶۰۵ تا حدود ۴۸۴ ق.م) را در بر میگیرد که در آن، دادههای ارزندهای دربارهی قیمتها، دستمزدها و برخی دیگر ویژگیهای زندگی اقتصادی مردم بابل باز مانده است. بر این مبنا، یورسا متوسط حقوق کارگران آزاد تماموقت در قرن یادشده (دورهی نوبابلی و هخامنشیانِ نخستین) را حدوداً بیش از ۱۰ لیتر گندم در روز و بنابراین، بیشتر از دورهی هلنی (پس از کشورگشایی اسکندر) و اسلامی ارزیابی میکند (۱)، اما او از ساسانیان سخنی به میان نمیآورد.
بنا بر قیمتهای فهرست شده در بالا، در اواخر دورهی ساسانی هر درهم، ۸ قفیز گندم میارزید. با فرض هر قفیز (در مقیاس حجمی) برابر ۴.۲ لیتر، هر درهم ارزشی برابر با ۳۳.۶ لیتر گندم داشت. چنانکه آمد، حداقل دستمزد هر شخص در این زمان ۱۶ درهم در ماه بود و بنابراین، هر شخص در ماه دست کم توان خرید ۵۳۷،۶ لیتر گندم را داشت که تقریباً برابر روزانه ۱۸ لیتر است. در نتیجه به نظر میرسد که در دورهی ساسانی، توان خرید مردم دست کم در رابطه با گندم به میزان قابل توجهی نسبت به "قرن ششم طولانیمدت" افزایش یافته بود و بنابراین، از دورهی اسلامی پس از آن نیز بیشتر بود.
1. Jursa, Michael, 2014, "Factor Markets in Babylonia from the Late Seventh to the Third Century BCE", Journal of the Economic and Social History of the Orient, Vol. 57, No. 2, p 179.
@IranianDDBastan
بنا بر قیمتهای فهرست شده در بالا، در اواخر دورهی ساسانی هر درهم، ۸ قفیز گندم میارزید. با فرض هر قفیز (در مقیاس حجمی) برابر ۴.۲ لیتر، هر درهم ارزشی برابر با ۳۳.۶ لیتر گندم داشت. چنانکه آمد، حداقل دستمزد هر شخص در این زمان ۱۶ درهم در ماه بود و بنابراین، هر شخص در ماه دست کم توان خرید ۵۳۷،۶ لیتر گندم را داشت که تقریباً برابر روزانه ۱۸ لیتر است. در نتیجه به نظر میرسد که در دورهی ساسانی، توان خرید مردم دست کم در رابطه با گندم به میزان قابل توجهی نسبت به "قرن ششم طولانیمدت" افزایش یافته بود و بنابراین، از دورهی اسلامی پس از آن نیز بیشتر بود.
1. Jursa, Michael, 2014, "Factor Markets in Babylonia from the Late Seventh to the Third Century BCE", Journal of the Economic and Social History of the Orient, Vol. 57, No. 2, p 179.
@IranianDDBastan
08.05.202519:30
یکی از ابهامات تاریخ هخامنشی، سرنوشت سپاهی از کمبوجیه است که به گفتهی هرودت به هدف گشودن واحهی آمون روانه شدند، اما بین راه گرفتار طوفان شن شده و از بین رفتند. برخی از پژوهشگران در اصالت این گزارش تردید کردهاند؛ به عقیدهی کَپر، این رخداد را میتوان به شورش فرعونی کمتر شناخته شده به نام پتوباستیس چهارم ربط داد. ظاهراً او زمانی که کمبوجیه به سوی جنوب مصر راهی بود شورید و بنابراین یگانی برای دفع شورش گسیل شد که همان یگان گزارش هرودت بودند، اما آنان در جنگ شکست خورده و از میان رفتند. مشکلات بعد به کمبوجیه فرصت تلافی نداد و شورش پتوباستیس تا زمان داریوش (که در کتیبه بیستوت نیز از آن سخن گفته) دوام آورد، اما سپس به دست او فرو نشانده شد و هخامنشیان خاطرهی این شکست را با نابودی سپاه توسط طوفان شن جایگزین کردند.
ماخذ تصاویر:
Kaper, Olaf E., 2015, "Petubastis IV in the Dakhla oasis: New evidence about an early rebillion against Persian rule and its suppression in political memory", political memory in and after the persian empire, Atlanta: SBL press.
@IranianDDBastan
ماخذ تصاویر:
Kaper, Olaf E., 2015, "Petubastis IV in the Dakhla oasis: New evidence about an early rebillion against Persian rule and its suppression in political memory", political memory in and after the persian empire, Atlanta: SBL press.
@IranianDDBastan
17.04.202509:56
یکی از ویژگیهای مهم تمدن ایران باستان به ویژه پادشاهیهای پیشاساسانی، آن است که دادههای مرتبط با آنها اغلب به شکل غیرمستقیم و با گذر از صافی غیرایرانیان، مخصوصاً دشمنان ایرانیان به ما رسیدهاند و این نکتهای است که هر پژوهشگر باید همواره به یاد داشته باشد. این کمبود دادهها، در مسائل اجتماعی و به ویژه رواج و کارکرد علوم گوناگون بیشتر به چشم میخورد. با این حال میتوان به شکل غیرمستقیم به برخی دادهها دست یافت؛ ویژگی مهم پادشاهیهای بزرگ ایرانی و مخصوصاً شاهنشاهی هخامنشی، فراهم کردن بستری مناسب برای تبادل انواع دانشها و نظرات علمی در گسترهای وسیع بود که پیشتر سابقه نداشت. الگود با تکیه بر دادههای غیرمستقیم، سطح علم پزشکی در ایران و میانرودانِ هخامنشی را بیش از پیش میداند و بر آن است که این علم بر شکلگیری و بالندگی علم پزشکی یونان تاثیر فراوان نهاد.
ماخذ تصاویر: الگود، سیریل، ۱۳۵۲، تاریخ پزشکی ایران، ترجمهی محسن جاویدان، تهران: اقبال.
@IranianDDBastan
ماخذ تصاویر: الگود، سیریل، ۱۳۵۲، تاریخ پزشکی ایران، ترجمهی محسن جاویدان، تهران: اقبال.
@IranianDDBastan


15.04.202520:26
به نظر میرسد که ایرانیان با دین زردشتی بود که پادشاهیهای فراگیر خود را تاسیس کردند و بنابراین باید رابطهای میان این دین و نهاد پادشاهی جست. به دقت نمیدانیم زردشت کی و کجا میزیست، اما میدانیم که پیامش تاثیر فراوان بر ایرانیان باستان گذاشت. هرچند هنوز این تاثیر به طور جدی بر نهاد پادشاهی در ایران باستان ریشهیابی نشده است، اما از آنجایی که زندگی مادی در دین زردشتی اهمیت برابر با زندگی مینوی داشت، میتوان تاثیر این دین را بر برخی اقدامات عمرانی شاهان ایران باستان پیگیری کرد؛ به گفتهی نیولی: "شکی نیست که تفکر زردشت عظیمترین گنجینهای است که تمدن ایران باستان آن را برای بشر به ارث گذاشته است" (۱).
۱. نیولی، گراردو، ۱۳۹۳، زردشت در تاریخ، ترجمهی مهدیه چراغیان، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه، ص ۳۸.
ماخذ تصویر: بویس، مری، ۱۳۹۸، زردشتیان، باورها و آداب دینی آنها، ترجمهی عسکر بهرامی، تهران: ققنوس.
@IranianDDBastan
۱. نیولی، گراردو، ۱۳۹۳، زردشت در تاریخ، ترجمهی مهدیه چراغیان، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه، ص ۳۸.
ماخذ تصویر: بویس، مری، ۱۳۹۸، زردشتیان، باورها و آداب دینی آنها، ترجمهی عسکر بهرامی، تهران: ققنوس.
@IranianDDBastan


08.04.202509:36
پرسش:
واژهی پارسیگ به چه معناست؟ آیا استفاده از واژهی پهلوی برای زبان فارسی میانه درست است؟
پاسخ:
در اصل واژهی پهلوی/پهلویگ به معنی "منسوب به پهلو" بود و نام "پهلو" درواقع تغییر یافتهی نام سرزمین پرثَوَه یا همان پارت باستانی بود و بنابراین، پهلوی یعنی منسوب به پارت و زبان پهلوی همان زبان پارتی بود. به همین ترتیب، پارسی/پارسیگ درواقع به معنی منسوب به پارس بود و به زبان فارسی میانه اطلاق میشد که زبان پارس در دورهی ساسانی بود. با این حال از سدههای نخست اسلامی به دلیلی نامشخص که تنها میتوان آن را حدس زد، اصطلاح پهلوی به زبان فارسی میانه/پارسیگ اطلاق شد و بنابراین، امروزه به زبان فارسی دورهی ساسانی، هم فارسی میانه و هم پهلوی گفته میشود که اگرچه هر دو درست است، اما کاربرد مورد نخست بهتر است.
ماخذ تصویر: آموزگار، ژاله و احمد تفضلی، ۱۳۸۲، زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن، تهران: معین.
@IranianDDBastan
واژهی پارسیگ به چه معناست؟ آیا استفاده از واژهی پهلوی برای زبان فارسی میانه درست است؟
پاسخ:
در اصل واژهی پهلوی/پهلویگ به معنی "منسوب به پهلو" بود و نام "پهلو" درواقع تغییر یافتهی نام سرزمین پرثَوَه یا همان پارت باستانی بود و بنابراین، پهلوی یعنی منسوب به پارت و زبان پهلوی همان زبان پارتی بود. به همین ترتیب، پارسی/پارسیگ درواقع به معنی منسوب به پارس بود و به زبان فارسی میانه اطلاق میشد که زبان پارس در دورهی ساسانی بود. با این حال از سدههای نخست اسلامی به دلیلی نامشخص که تنها میتوان آن را حدس زد، اصطلاح پهلوی به زبان فارسی میانه/پارسیگ اطلاق شد و بنابراین، امروزه به زبان فارسی دورهی ساسانی، هم فارسی میانه و هم پهلوی گفته میشود که اگرچه هر دو درست است، اما کاربرد مورد نخست بهتر است.
ماخذ تصویر: آموزگار، ژاله و احمد تفضلی، ۱۳۸۲، زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن، تهران: معین.
@IranianDDBastan
07.05.202507:06
تندیس سنگی الیمایی-اشکانی یافته شده در مسجدسلیمان (کلگه)، احتمالاً از اواخر سدهی ۱ میلادی که مردی را در حال نیایش (با دست راست رو به جلو که اکنون از بین رفته است) نشان میدهد.
ماخذ تصویر:
Sarkhosh Curtis, Vesta, 1994, "More Parthian Finds from Ancient Elymais in Southwestern Iran", Iranica Antiqua, Vol. XXIX.
@IranianDDBastan
ماخذ تصویر:
Sarkhosh Curtis, Vesta, 1994, "More Parthian Finds from Ancient Elymais in Southwestern Iran", Iranica Antiqua, Vol. XXIX.
@IranianDDBastan


18.04.202514:34
سرزمینِ کمآب ایران، برای رقابت با دیگر سرزمینهای ثروتمند چون میانرودان، مصر و سند، نیاز داشت تا زیرساختهای اقتصادی خود را تحکیم و تقویت کند و چون اقتصاد جوامع پیشاصنعتی بیشتر بر کشاورزی متکی بود، آبرسانی به زمینهای کشاورزی از مهمترین دغدغههای ایرانیان در طول تاریخ به شمار میرفت. فناوری کاریز/قنات سازی که احتمالاُ در فلات ایران ابداع شده، روش دشوار اما کارآمدی بود تا آب نهفته در زیر زمین را بیرون بکشند. یافتههای باستانشناسی، پیشینهی کاریز در ایران را به دورهی ایلام کهن یا میانه میرسانند و دادههای مکتوب، دست کم از دورهی هخامنشی به رواج آن در ایران گواهی میدهند. امروزه تخمین زده میشود که حدود ۶۰ هزار کاریز با طول متوسط ۶ و مجموع طول ۳۶۰۰۰۰ کیلومتر در ایران وجود داشته باشند که ثمرهی چند هزاره حفر چاه توسط مهندسان و کارگران ایرانی هستند.
ماخذ تصویر:
Weisgerber, Gerd, 2004, "Mining for water, kaeriz and qanat, Iran's most important traditional method of water production", Persian Antiques Splendor, Edited by T. Stollner and Others, Bochum: Deutsches Bergbau.
@IranianDDBastan
ماخذ تصویر:
Weisgerber, Gerd, 2004, "Mining for water, kaeriz and qanat, Iran's most important traditional method of water production", Persian Antiques Splendor, Edited by T. Stollner and Others, Bochum: Deutsches Bergbau.
@IranianDDBastan


16.04.202516:29
به موازات گسترش افق دید سیاسی ایرانِ ساسانی و رومِ شرقی، سرزمینهای بیشتری به دایرهی رو به گسترش رقابت میان آنها کشیده میشدند و به نظر میرسد که دو قدرت، در حال دوقطبی کردن کل جهان بودند. قدرت رومیان در دورهی امپراتور یوستینین (همدورهی خسرو انوشیروان) گسترش فراوان یافت؛ در کنار گسترش سیاسی، پیشرفت اقتصادی نیز در دستور کار یوستینین قرار گرفت اما ساسانیان بازارهای خاورزمین را از آن خود کرده بودند. بنابراین یوستینین برای شکست انحصار ساسانیان بر راهها و بازار پرسود ابریشم به پادشاهی حبشه روی آورد. پروکوپیوس مورخ رومی معاصر قباد و خسرو از تلاش ابرهه (Abramus در متن اصلی) شاه یمن برای حمله به قلمرو ساسانی به تشویق رومیان سخن میگوید که به دلیل هراس از سرانجامش، نیمهکاره رها شد. برخی از پژوهشگران این تلاش ابرهه را زمینهی شکلگیری روایت اصحاب فیل در منابع اسلامی میدانند، هرچند برخی نیز باور به لشکرکشی دیگری از جانب او به سوی حجاز دارند که در این زمان به احتمال فراوان زیر نفوذ سیاسی ایران قرار داشت.
ماخذ تصویر: پروکوپیوس، ۱۳۶۵، جنگهای ایران و روم، ترجمهی محمد سعیدی، تهران: علمی و فرهنگی.
@IranianDDBastan
ماخذ تصویر: پروکوپیوس، ۱۳۶۵، جنگهای ایران و روم، ترجمهی محمد سعیدی، تهران: علمی و فرهنگی.
@IranianDDBastan


15.04.202518:00
این بند از گزارش مناندر نشان میدهد که در این زمان، ایرانیان غرور ملی زیادی داشتند و چنان به دستاوردهای خود غره بودند، که حتی رومیان را نیز دیگر همپای خود نمیپنداشتند. قباد یکم و پسرش خسرو یکم مشهور به انوشیروان، در مدت چند دهه با پیاده کردن برنامهای منسجم و کارآمد، مالیاتها را سامان بخشیدند، کشور را به۴ حوزهی اداری-نظامی مجزا بخش کردند، با احداث سامانههای دفاعی و آبرسانی فراوان، بر امنیت و رونق اقتصادی قلمرو خود افزودند و با کاهش تدریجی قدرت اشراف و برآوردن طبقهی دهقان، خود را به اقشار پایینتر جامعه نزدیک کردند؛ نتیجهی کار، افزایش تدریجی درآمد و پیشرفت در امور سیاسی و پیروزیهای نظامی بود که در دورهی خسروپرویز به اوج رسید. این موج رونق و رفاه خود به خود بر اعتماد به نفس و غرور ملی ایرانیان میافزود و باعث میشد تا سفیر ساسانی، اینچنین از شاه و کشور خود سخن براند.
@IranianDDBastan
@IranianDDBastan
10.04.202509:17
برخی پژوهشگران به پدیدهای موسوم به "یکتاپرستی تکاملی" (Revolutionary Monotheism) در میان برخی فرهنگها باور دارند که به تدریج و بدون آنکه یک فرایند انقلابی به وقوع بپیوندد، ایجاد میشود.
در یک مرحله از این فرایند، خدایان با یکدیگر، همسانانگاری میشوند؛ به این معنی که خدایانِ جوامع و فرهنگهای گوناگون، به دلیل داشتن برخی ویژگیهای مشترک با یکدیگر یکسان انگاشته میشوند. همچون مورد اهورهمزدا در ایران و زئوس در یونان. این تصور به تدریج، به شکلگیری باور به یک ذات برتر منجر میشود که معرف خدایان برتر جوامع گوناگون است.
در شکل تکاملی دیگر، چند خدای برجسته به تدریج در کنار هم و هماهنگ با یکدیگر به تصویر کشیده میشوند و به تدریج، گروهی از خدایان ویژگیهای یکسان مییابند.
در یکی از مراحل پیشرفت این تکامل، خدایانی که جامعه به آنها باور دارند، در وجود یک خدای برتر خلاصه شده و این خدای برتر، صاحب همهی ویژگیهای آنها میشود.
ماخذ تصاویر: اسمان، یان، ۱۳۹۴، "توحید و چندخدایی"، درآمدی بر دینهای دنیای باستان، ویراستهی سارا ایلز جانسون، ترجمهی جواد فیروزی، تهران: ققنوس.
@IranianDDBastan
در یک مرحله از این فرایند، خدایان با یکدیگر، همسانانگاری میشوند؛ به این معنی که خدایانِ جوامع و فرهنگهای گوناگون، به دلیل داشتن برخی ویژگیهای مشترک با یکدیگر یکسان انگاشته میشوند. همچون مورد اهورهمزدا در ایران و زئوس در یونان. این تصور به تدریج، به شکلگیری باور به یک ذات برتر منجر میشود که معرف خدایان برتر جوامع گوناگون است.
در شکل تکاملی دیگر، چند خدای برجسته به تدریج در کنار هم و هماهنگ با یکدیگر به تصویر کشیده میشوند و به تدریج، گروهی از خدایان ویژگیهای یکسان مییابند.
در یکی از مراحل پیشرفت این تکامل، خدایانی که جامعه به آنها باور دارند، در وجود یک خدای برتر خلاصه شده و این خدای برتر، صاحب همهی ویژگیهای آنها میشود.
ماخذ تصاویر: اسمان، یان، ۱۳۹۴، "توحید و چندخدایی"، درآمدی بر دینهای دنیای باستان، ویراستهی سارا ایلز جانسون، ترجمهی جواد فیروزی، تهران: ققنوس.
@IranianDDBastan
07.04.202519:19
البریخت تلاش کرده است تا با تکیه بر منابع باز مانده از دورهی اشکانی و پیش و پس از آن، شمار نیروهای هر بخش از شاهنشاهی و از این راه، شمار کل سپاه زیر فرمان اشکانیان را محاسبه کند. بر اساس پژوهش او، هر بخش از شاهنشاهی اشکانی برابر با شمار زیر، نیرو زیرِ فرمان داشت:
نیروهای گارد شاهی: ۱۰ هزار تن
نیروهای پادگانهای محلی: ۱۰ هزار تن
ارمنستان ۴۶ هزار تن
اران (حدود کشور کنونی آذربایجان): حدود ۴۰ هزار تن
گرجستان: حدود ۴۰ هزار تن
ماد آذربایجان: ۵۰ هزار تن
ماد بزرگ: ۵۰ هزار تن
گرگان: ۱۰ هزار تن
پارت: ۵۰ هزار تن
مرو: ۱۰ هزار تن
هرات: ۱۰ هزار تن
سیستان: ۱۵ هزار تن
کرمان: ۱۵ هزار تن
پارس: حدود ۵۰ هزار تن
سرزمین شوشانِ خوزستان: ۱۰ هزار تن
الیمایی: حدود ۱۵ هزار تن
میانرودان: ۱۰ هزار تن
آدیابنه: حدود ۱۰ هزار تن
اوسروئنه: چند هزار تن
این اعداد در واقع پتانسیل نظامی سرزمینهای نامبرده هستند، درحالی که تابعیت و عدم تابعیت هر کدام از این سرزمینها، به ویژه دولتهای دستنشانده ممکن بود که از مجموع نیروی نظامی اشکانیان بکاهد. نقطهی ضعف اثر البریخت، اعتماد بیش از حد او به گزارش منابع یونانی-رومی است که میدانیم گاه گزارش آنها همراه با اغراق بود، با این حال در مجموع میتوان با او موافق بود که اشکانیان نیروی نظامی بسیار پرشمار و مهیبی در اختیار داشتند که توانستند بیش از ۴.۵ سده در مقابل خطرات و دشواریهای فراوان منطقه، قدرت خود را نگاه دارند و بیش از ۳.۵ سده یک قدرت جهانی باشند.
@IranianDDBastan
نیروهای گارد شاهی: ۱۰ هزار تن
نیروهای پادگانهای محلی: ۱۰ هزار تن
ارمنستان ۴۶ هزار تن
اران (حدود کشور کنونی آذربایجان): حدود ۴۰ هزار تن
گرجستان: حدود ۴۰ هزار تن
ماد آذربایجان: ۵۰ هزار تن
ماد بزرگ: ۵۰ هزار تن
گرگان: ۱۰ هزار تن
پارت: ۵۰ هزار تن
مرو: ۱۰ هزار تن
هرات: ۱۰ هزار تن
سیستان: ۱۵ هزار تن
کرمان: ۱۵ هزار تن
پارس: حدود ۵۰ هزار تن
سرزمین شوشانِ خوزستان: ۱۰ هزار تن
الیمایی: حدود ۱۵ هزار تن
میانرودان: ۱۰ هزار تن
آدیابنه: حدود ۱۰ هزار تن
اوسروئنه: چند هزار تن
این اعداد در واقع پتانسیل نظامی سرزمینهای نامبرده هستند، درحالی که تابعیت و عدم تابعیت هر کدام از این سرزمینها، به ویژه دولتهای دستنشانده ممکن بود که از مجموع نیروی نظامی اشکانیان بکاهد. نقطهی ضعف اثر البریخت، اعتماد بیش از حد او به گزارش منابع یونانی-رومی است که میدانیم گاه گزارش آنها همراه با اغراق بود، با این حال در مجموع میتوان با او موافق بود که اشکانیان نیروی نظامی بسیار پرشمار و مهیبی در اختیار داشتند که توانستند بیش از ۴.۵ سده در مقابل خطرات و دشواریهای فراوان منطقه، قدرت خود را نگاه دارند و بیش از ۳.۵ سده یک قدرت جهانی باشند.
@IranianDDBastan
Показано 1 - 24 из 39
Войдите, чтобы разблокировать больше функциональности.