فکرشو کنید مثلا هوا بارونی و ابریه دلتون میخاد برین بیرون...
یجایی هستی ک هیچ جای قشنگو دنجی نداره ک بخای بری بهت خوش بگذره و لذت ببری
ادماش هیچ جوره بهت نخورن ن از نظر اخلاقی ن شخصیتی ن استایلی
با هیچکدومشون حال نکنی و...
هیچکسو نداشته باشی ک حتی برا رفع تنهایی و گذروندن وقتت باهاش بری بیرون و همیشه، همه جا تنها باشی، تنها بری تنها بیای اونم یه مدت طولانی مثلا شیش ماه هفت ماه
یا مثلا همش تو خونه باشیو جایی نری و حتی از فضای مجازی و گوشیتم خسته شده باشی ولی خب بازم مجبور باشی از بیکاریت بازم توش بچرخی بی هدف برا اینکه حوصلت سر نره.
و در طول روز فقد و فقد کل فکرو ذهنت این باشه ک ساعت باشگات برسه اماده بشی ساکتو ببندی و فرار کنی بری باشگاه و دوساعت اونجا باشی و اینقد جون بدی زیر وزنه ها تا دیگه توانی برای ادامه دادن اون روزت نداشته باشی و شبش برگردی خونه شامتو بخوری و دوشتو بگیری بری تو تخت و همون لحظه بیهوش شی.
و فقط اونایی ک تو همچین شرایطی هستن میتونن تورو درکت کنن و بفهمنت ولی خب بقیه شاید مسخرت کنن و بخندن بهت ولی نمیدونن اون دوساعته در روز تورو ی مرحله از روز قبلت برده بالاتر...✨
این دقیق گذر زندگیم تو این شیش هفت ماه بوده...