
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

شادیزائی
ارتباط با ادمین👇👇
@shadyzaei
(N-nematzadeh)
💝 مخالفِ شادی تو ، دشمنِ جانِ توست.
💝 *شادی* برای "زندگی" کردن انسان، مهمتر از *آب* برای "زنده" بودن اوست!!
@shadyzaei
(N-nematzadeh)
💝 مخالفِ شادی تو ، دشمنِ جانِ توست.
💝 *شادی* برای "زندگی" کردن انسان، مهمتر از *آب* برای "زنده" بودن اوست!!
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПубличный
Верификация
Не верифицированныйДоверенность
Не провернныйРасположение
ЯзыкДругой
Дата создания каналаMar 05, 2017
Добавлено на TGlist
Jan 25, 2025Прикрепленная группа
زن،زندگی،آزادی
5
Рекорды
02.02.202523:59
39Подписчиков26.01.202510:32
100Индекс цитирования25.03.202523:59
474Охват одного поста07.03.202510:27
291Охват рекламного поста01.02.202512:27
40.00%ER25.03.202523:59
1316.67%ERR

30.03.202504:01
🌿🌿🌿
مخالفِ "شادی" تو، "دشمنِ" جانِ توست.
"ملتی"، تنها به "رقصوشادیِ"ملی، میتواند "استبداد" را بیهزینه بهزیر کشد.
سیزدهبدرِ امسال را با "رقصوشادیِجمعی" در مکانهای مقرر هماهنگ شده در طبیعت، میتوانیم به روز بهزیرکشیدنِ مستبدِ متفرعن تبدیل، و ایرانِ مغصوب را از وجود منحوس استبداد پاکسازی کنیم.
🌿@shadyzaei
مخالفِ "شادی" تو، "دشمنِ" جانِ توست.
"ملتی"، تنها به "رقصوشادیِ"ملی، میتواند "استبداد" را بیهزینه بهزیر کشد.
سیزدهبدرِ امسال را با "رقصوشادیِجمعی" در مکانهای مقرر هماهنگ شده در طبیعت، میتوانیم به روز بهزیرکشیدنِ مستبدِ متفرعن تبدیل، و ایرانِ مغصوب را از وجود منحوس استبداد پاکسازی کنیم.
🌿@shadyzaei
28.03.202502:32
🔺باهم بشنویم
گل باغمی تو چشم و چراغمی
خواننده: گروه #رستاک
🌿@shadyzaei
گل باغمی تو چشم و چراغمی
خواننده: گروه #رستاک
🌿@shadyzaei
post.reposted:
هواداران سیدمحمد خاتمی

26.03.202515:23
عبدالنصیر، شهروند ۳۵ ساله اهل شهر خاش در سیستان و بلوچستان دچار بیماری «اپیدرمودیسپلازی ورموسیفورم» یا بیماری «مرد درختی» شده است. بیماری نادری که فقط ۶۰۰ مورد ابتلا به آن در جهان ثبت شده است. علی رضایی، فعال اجتماعی و مستندساز، در صفحه شخصی خود، فیلمی از وضعیت این هموطن منتشر کرده است که بیان میکند برای درمان پیوند مغز استخوان باید به آمریکا برود و برای طول درمان نیازمند پنج میلیارد تومان پول است. بچه ها لطفا به دیده شدن این ویدئو کمک کنید و دست به دست کنید
28.03.202517:55
🎧فایل صوتی
#علی_افشاری
چگونه پروژه امنیتی بازسازی پادشاهی پهلوی شروع شد؟
@Aliafshari52
.
🌿@bahman_nzs
.
#علی_افشاری
چگونه پروژه امنیتی بازسازی پادشاهی پهلوی شروع شد؟
@Aliafshari52
.
🌿@bahman_nzs
.
post.reposted:
شب نشيني هالو



27.03.202503:19
اینا رو ما نمیگیم اطرافیان اعلیحضرت میگن
حالا بگردید دنبال پنجاه و هفتی.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
حالا بگردید دنبال پنجاه و هفتی.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
27.03.202508:09
🔹 چرا با رشد گرایشهای سلطنتطلبانه مواجه هستیم؟
@solati_mehran
✍ #مهران_صولتی
لحظات تحویل سال ۱۴۰۴ در آرامگاههای خیام و حافظ، و تخت جمشید با شعارهایی در حمایت از خاندان پهلوی همراه بود که از سوی تعدادی از حاضران در این تجمعات فریاد شد. پرسهزنیهای مجازی هم به روشنی یادآوری میکنند که ما اکنون با رشد فراینده گرایش به سلطنت در میان بخشهایی از ایرانیان و بهویژه جوانان روبرو هستیم. از همین رو به عنوان یک جمهوریخواه مایلام در این یادداشت به برخی از علل گسترش این ایده در ایران امروز بپردازم:
✅ نوستالژی دوران پهلوی: در سالهای اخیر رسانههای جذابی همچون تلویزیون manoto نقش مهمی در ایدهآلیزه کردن دوران پهلوی دوم و ایجاد یک نوستالژی عمیق در میان ایرانیان ایفا نمودهاند. این در حالیاست که اگر دهه چهل و پنجاه خورشیدی را به ترتیب واجد توسعه تکنوکراتیک و توسعه نفتی در نظر بگیریم اتفاقا کژکارکردیهای افزایش ناگهانی قیمت نفت در سال ۵۳ را میتوان برباددهنده دستاوردهای درخشان دهه چهل و عامل مهمی در ایجاد نارضایتیهای منجر به انقلاب ۵۷ دانست. نارساییهای سالهای واپسین حکومت پهلوی دوم اما در بازنماییهای رسانهای کاملا پنهان مانده است.
✅ تجربه ناکام جمهوریت: جمهوری اسلامی به رغم آنکه در آغاز نوید پایان استبداد ۲۵۰۰ ساله و جلب مشارکت فزاینده مردم در تعیین سرنوشت خود را میداد تنها پس از دو دهه از وقوع خود در دام اندکسالاری افتاد و مشارکت مردمی شمایلی تزئینی یافت. به موازات تنگناهای سیاسی، جمهوری اسلامی حتی نتوانست با تمهید بسترهایی برای فعالیت موثر بخشخصوصی موجبات شکلگیری توسعه اقتصادی را فراهم آورد. حاصل آنکه ناکامی تجربه جمهوریت به دلیل بحران دستاوردهای سیاسی - اقتصادی در چهاردهه گذشته در اقبال قشرهایی از مردم به ایده سلطنت کاملا موثر بوده است.
✅ پیامدهای یک درماندهگی تاریخی: ایرانیان به دنبال دو سده آشنایی جدی با غرب همچنان از تغییر جدی در آیین حکمرانی خود بازماندهاند. این در حالیاست که کشورهایی با تاریخ کوتاهتر در منطقه و آسیا توانستهاند گامهای بسیار بلندی در مسیر توسعهیافتگی بردارند. شاید گرفتار آمدن در وضعیت تردمیلی بتواند توصیف مناسبی برای تلاشهای ناکام ولی پرهزینه ما در دو قرن اخیر محسوب شود. در اینمیان آگاهی یافتن نسبت به پیشرفتهای شگرف کشورهای همسایه در کنار ناکامی فضاحتگونه در تحقق آرزوهای سند چشمانداز ۲۰ ساله کشور هم در دمیدن روح یک درماندگی تاریخی در میان مردم بسیار موثر بوده است.
✅ تجربه تلخ ارادهگرایی: اینکه بهندرت میتوان کشوری را یافت که طی کمتر از یکصد سال سه نهضت و انقلاب را در ابعادی جهانی تجربه کرده باشد، نشانی از خواست عظیم تحولخواهی در وجدان جمعی ملتی است که مترصد جوشش و فوران در بزنگاههای مناسب تاریخی بوده است. در همه این رویدادها ساکنان این سرزمین تصور میکردهاند که صرف اراده ایجاد تغییر میتواند برای آنها ترقی، پیشرفت، و بهروزی به ارمغان آورد. اما تاریخ نشان داد آنها که بدون توجه به زمینههای جدی بازتولید استبداد در این دیار خود را فاتح نبرد ارادهها دانسته بودند زودتر از بقیه در زمره ناکامان جای گرفتهاند.
🔹 نکته پایانی: بخشی از مردمی که خود را بازندگان یک تاریخ دویست ساله در نیل به وضعیت بهتر یافتهاند اکنون دیگر توش و توانی در خویش برای ساختن راهی جدید نمییابند، لذا به روی ایده سلطنت آغوش گشودهاند تا شاید این دوران حسرت و ناکامی در چشمبرهمزدنی به برخورداری و کامیابی تبدیل شود. برای داوری در مورد نتیجهبخش بودن این تحول تاریخی باید به انتظار نشست!
@solati_mehran
#سلطنت
#جمهوریت
@solati_mehran
✍ #مهران_صولتی
لحظات تحویل سال ۱۴۰۴ در آرامگاههای خیام و حافظ، و تخت جمشید با شعارهایی در حمایت از خاندان پهلوی همراه بود که از سوی تعدادی از حاضران در این تجمعات فریاد شد. پرسهزنیهای مجازی هم به روشنی یادآوری میکنند که ما اکنون با رشد فراینده گرایش به سلطنت در میان بخشهایی از ایرانیان و بهویژه جوانان روبرو هستیم. از همین رو به عنوان یک جمهوریخواه مایلام در این یادداشت به برخی از علل گسترش این ایده در ایران امروز بپردازم:
✅ نوستالژی دوران پهلوی: در سالهای اخیر رسانههای جذابی همچون تلویزیون manoto نقش مهمی در ایدهآلیزه کردن دوران پهلوی دوم و ایجاد یک نوستالژی عمیق در میان ایرانیان ایفا نمودهاند. این در حالیاست که اگر دهه چهل و پنجاه خورشیدی را به ترتیب واجد توسعه تکنوکراتیک و توسعه نفتی در نظر بگیریم اتفاقا کژکارکردیهای افزایش ناگهانی قیمت نفت در سال ۵۳ را میتوان برباددهنده دستاوردهای درخشان دهه چهل و عامل مهمی در ایجاد نارضایتیهای منجر به انقلاب ۵۷ دانست. نارساییهای سالهای واپسین حکومت پهلوی دوم اما در بازنماییهای رسانهای کاملا پنهان مانده است.
✅ تجربه ناکام جمهوریت: جمهوری اسلامی به رغم آنکه در آغاز نوید پایان استبداد ۲۵۰۰ ساله و جلب مشارکت فزاینده مردم در تعیین سرنوشت خود را میداد تنها پس از دو دهه از وقوع خود در دام اندکسالاری افتاد و مشارکت مردمی شمایلی تزئینی یافت. به موازات تنگناهای سیاسی، جمهوری اسلامی حتی نتوانست با تمهید بسترهایی برای فعالیت موثر بخشخصوصی موجبات شکلگیری توسعه اقتصادی را فراهم آورد. حاصل آنکه ناکامی تجربه جمهوریت به دلیل بحران دستاوردهای سیاسی - اقتصادی در چهاردهه گذشته در اقبال قشرهایی از مردم به ایده سلطنت کاملا موثر بوده است.
✅ پیامدهای یک درماندهگی تاریخی: ایرانیان به دنبال دو سده آشنایی جدی با غرب همچنان از تغییر جدی در آیین حکمرانی خود بازماندهاند. این در حالیاست که کشورهایی با تاریخ کوتاهتر در منطقه و آسیا توانستهاند گامهای بسیار بلندی در مسیر توسعهیافتگی بردارند. شاید گرفتار آمدن در وضعیت تردمیلی بتواند توصیف مناسبی برای تلاشهای ناکام ولی پرهزینه ما در دو قرن اخیر محسوب شود. در اینمیان آگاهی یافتن نسبت به پیشرفتهای شگرف کشورهای همسایه در کنار ناکامی فضاحتگونه در تحقق آرزوهای سند چشمانداز ۲۰ ساله کشور هم در دمیدن روح یک درماندگی تاریخی در میان مردم بسیار موثر بوده است.
✅ تجربه تلخ ارادهگرایی: اینکه بهندرت میتوان کشوری را یافت که طی کمتر از یکصد سال سه نهضت و انقلاب را در ابعادی جهانی تجربه کرده باشد، نشانی از خواست عظیم تحولخواهی در وجدان جمعی ملتی است که مترصد جوشش و فوران در بزنگاههای مناسب تاریخی بوده است. در همه این رویدادها ساکنان این سرزمین تصور میکردهاند که صرف اراده ایجاد تغییر میتواند برای آنها ترقی، پیشرفت، و بهروزی به ارمغان آورد. اما تاریخ نشان داد آنها که بدون توجه به زمینههای جدی بازتولید استبداد در این دیار خود را فاتح نبرد ارادهها دانسته بودند زودتر از بقیه در زمره ناکامان جای گرفتهاند.
🔹 نکته پایانی: بخشی از مردمی که خود را بازندگان یک تاریخ دویست ساله در نیل به وضعیت بهتر یافتهاند اکنون دیگر توش و توانی در خویش برای ساختن راهی جدید نمییابند، لذا به روی ایده سلطنت آغوش گشودهاند تا شاید این دوران حسرت و ناکامی در چشمبرهمزدنی به برخورداری و کامیابی تبدیل شود. برای داوری در مورد نتیجهبخش بودن این تحول تاریخی باید به انتظار نشست!
@solati_mehran
#سلطنت
#جمهوریت
27.03.202517:13
❌❌
🔴تناقض
(بخش2)
نظام پادشاهی و دموکراسی در تناقض ذاتی
✍ن.نعمتزاده
ت؛ ۴فروردین ۴۰۴
🔵نظام پادشاهی، چه در شکل مطلقه و چه در قالب مشروطه، ذاتاً بر اصولی همچون «اصالت خون و وراثت» و «مادامالعمر بودن مقام پادشاهی» بنا شده است.
این ویژگیها، در اساس، «مشروعیتِ» حاکم را از "ارادهیمردم" جدا کرده و آن را هم در "تاسیس" و هم در "تداومِ" قدرت، وابسته به اصل سلسلهای در یک خاندان خاص میکند. در این نظام، حاکمیت نه از طریق انتخاب عمومی، بلکه از طریق «تولد در یک دودمان خاص» منتقل میشود، که خود به معنای نوعی عدم رقابت و عدم مشارکت برابر در عرصهی قدرت است.
در نقطهی مقابل، دموکراسی مبتنی بر ارادهی عمومی، حق برابر مشارکت سیاسی، و انتخاب آزادانهی حاکمان از سوی شهروندان است. «مشروعیتِ» قدرت در این نظام از طریق انتخابات آزاد و منظم تأمین میشود، که بر اساس آن، هر فرد واجد شرایط میتواند در تعیین سرنوشت سیاسی خود نقش داشته باشد. یکی از اصول بنیادین دموکراسی، ادواری بودن قدرت سیاسی است؛ بدین معنا که مقام اول کشور در دورههای زمانی مشخص تغییر میکند و امکان جایگزینی آن از طریق مکانیسمهای دموکراتیک(بدون خونریزی) فراهم است.
🔵 مادامالعمری بودن مقام پادشاهی پیامدهای منفی متعددی دارد؛
۱. عدم پاسخگویی و نظارتناپذیری
در نظامهای دموکراتیک، قدرت میان دورههای مشخص و از طریق انتخابات تغییر میکند، و رهبران تحت نظارت نهادهای قانونی و رأی مردم قرار دارند. اما در نظام پادشاهی، فردی که در رأس قدرت قرار میگیرد (حتی اگر نقش نمادین داشته باشد)، هیچگاه به صورت دموکراتیک قابل برکناری یا پاسخگو کردن نیست. این امر موجب میشود که حتی در کشورهای سلطنتی مشروطه، پادشاهان از نظارت مستقیم مردم خارج باشند و در برخی موارد از امتیازات ویژهی غیرعادلانهای برخوردار شوند.
۲. تقدسبخشی به قدرت و تضعیف فرهنگ دموکراتیک
مادامالعمری بودن سلطنت باعث شکلگیری یک فرهنگ سیاسی ناسالم میشود که در آن، پادشاه به عنوان فردی «فوق مردم»(قدسی/فرهِ ایزدی/ظل الله) و «فراتر از قانون»(فرمان فرما) دیده میشود.
این نگاه، ناقضِ اصل دموکراسی است که بر «برابری همگان» در برابر قانون تأکید دارد. در بسیاری از موارد، حتی اگر پادشاه نقش اجرایی نداشته باشد، نهاد سلطنت بهعنوان یک ساختار تاریخی، مانعی در مسیر تکامل دموکراتیک جامعه باقی میماند.
۳. تداوم رانت و امتیازات موروثی
نظامهای پادشاهی به صورت ساختاری، بر مبنای تداوم یک سلسلهی خانوادگی شکل گرفتهاند. این یعنی قدرت و امتیازات نه بر اساس شایستگی، بلکه به صورت موروثی منتقل میشود. حتی در کشورهای سلطنتی مشروطه، خانوادهی سلطنتی معمولاً از رانت و امتیازات گستردهی اقتصادی و سیاسی برخوردار است که با اصول عدالت اجتماعی و فرصتهای برابر برای همهی شهروندان در تضاد است.
۴. ایستایی و فقدان پویایی سیاسی
در دموکراسی، تغییر و تحول در "رهبری"(راس قدرت/مقام اول) باعث تطبیق نظام سیاسی با شرایط جدید و نیازهای متغیر جامعه میشود. اما در نظامهای پادشاهی، حضور ثابت یک فرد در رأس کشور (حتی بهصورت نمادین) میتواند موجب رکود و عدم انعطافپذیری سیاسی شود. این پدیده، در مواقع بحران یا تحولات اجتماعی، مانعی برای تغییرات ضروری و اصلاحات موردنیاز خواهد بود.
۵. مشروعیتبخشی به استبداد در سایر کشورها
حتی اگر یک نظام پادشاهی به صورت مشروطه اداره شود، وجود آن بهعنوان یک نهاد موروثی، به سایر رژیمهای پادشاهی مستبدانه در جهان مشروعیت میبخشد. بسیاری از نظامهای استبدادی سلطنتی (مانند عربستان سعودی و...) از وجود پادشاهیهای مشروطه به عنوان توجیهی برای حفظ ساختار غیرانتخابی خود استفاده میکنند و تلاشهای مردم برای گذار به دموکراسی را سرکوب میکنند.
🔴تناقض ماهوی میان پادشاهی(مطلقه/مشروطه) و دموکراسی در این است که اولی بر پایهی؛
—انتصابی(خونی/ارثی) بودن حاکم،
—استمرار قدرت در یک خاندان خاص،
—مادامالعمری بودن مقام اول، و
—حذف امکان رقابت گسترده بنا شده،
در حالی که دومی بر اصل؛
—مشارکت عمومی،
—دورهای بودن مقام اول
—تغییرپذیری قدرت، و
—انتخاب آزادانهی "حاکمان" استوار است.
حتی در نظامهای پادشاهی مشروطه، که سعی در تلفیق پادشاهی با نهادهای دموکراتیک دارند، وجود یک مقام غیرانتخابی همچنان با اصل برابری فرصتها و مشارکت همگانی در تعارض است.
مادامالعمری بودن مقام پادشاهی، نهتنها متناقضِ اصول دموکراتیک است، بلکه موجب تحکیم فرهنگ تبعیض، امتیازطلبی موروثی، و عدم پاسخگویی میشود.
این ساختار باستانی، در جوامع امروزین نقشی غیرضروری و در برخی موارد زیانبار ایفا میکند. بنابراین، توسعهی پایدار و زیست دموکراتیک، نیازمند کنار گذاشتن هرگونه نهاد موروثی قدرت و تقویت سیستمهای انتخابی، نظارتی و مردمسالارانه است.
(بخش1)
🌿@shadyzaei
.
🔴تناقض
(بخش2)
نظام پادشاهی و دموکراسی در تناقض ذاتی
✍ن.نعمتزاده
ت؛ ۴فروردین ۴۰۴
🔵نظام پادشاهی، چه در شکل مطلقه و چه در قالب مشروطه، ذاتاً بر اصولی همچون «اصالت خون و وراثت» و «مادامالعمر بودن مقام پادشاهی» بنا شده است.
این ویژگیها، در اساس، «مشروعیتِ» حاکم را از "ارادهیمردم" جدا کرده و آن را هم در "تاسیس" و هم در "تداومِ" قدرت، وابسته به اصل سلسلهای در یک خاندان خاص میکند. در این نظام، حاکمیت نه از طریق انتخاب عمومی، بلکه از طریق «تولد در یک دودمان خاص» منتقل میشود، که خود به معنای نوعی عدم رقابت و عدم مشارکت برابر در عرصهی قدرت است.
در نقطهی مقابل، دموکراسی مبتنی بر ارادهی عمومی، حق برابر مشارکت سیاسی، و انتخاب آزادانهی حاکمان از سوی شهروندان است. «مشروعیتِ» قدرت در این نظام از طریق انتخابات آزاد و منظم تأمین میشود، که بر اساس آن، هر فرد واجد شرایط میتواند در تعیین سرنوشت سیاسی خود نقش داشته باشد. یکی از اصول بنیادین دموکراسی، ادواری بودن قدرت سیاسی است؛ بدین معنا که مقام اول کشور در دورههای زمانی مشخص تغییر میکند و امکان جایگزینی آن از طریق مکانیسمهای دموکراتیک(بدون خونریزی) فراهم است.
🔵 مادامالعمری بودن مقام پادشاهی پیامدهای منفی متعددی دارد؛
۱. عدم پاسخگویی و نظارتناپذیری
در نظامهای دموکراتیک، قدرت میان دورههای مشخص و از طریق انتخابات تغییر میکند، و رهبران تحت نظارت نهادهای قانونی و رأی مردم قرار دارند. اما در نظام پادشاهی، فردی که در رأس قدرت قرار میگیرد (حتی اگر نقش نمادین داشته باشد)، هیچگاه به صورت دموکراتیک قابل برکناری یا پاسخگو کردن نیست. این امر موجب میشود که حتی در کشورهای سلطنتی مشروطه، پادشاهان از نظارت مستقیم مردم خارج باشند و در برخی موارد از امتیازات ویژهی غیرعادلانهای برخوردار شوند.
۲. تقدسبخشی به قدرت و تضعیف فرهنگ دموکراتیک
مادامالعمری بودن سلطنت باعث شکلگیری یک فرهنگ سیاسی ناسالم میشود که در آن، پادشاه به عنوان فردی «فوق مردم»(قدسی/فرهِ ایزدی/ظل الله) و «فراتر از قانون»(فرمان فرما) دیده میشود.
این نگاه، ناقضِ اصل دموکراسی است که بر «برابری همگان» در برابر قانون تأکید دارد. در بسیاری از موارد، حتی اگر پادشاه نقش اجرایی نداشته باشد، نهاد سلطنت بهعنوان یک ساختار تاریخی، مانعی در مسیر تکامل دموکراتیک جامعه باقی میماند.
۳. تداوم رانت و امتیازات موروثی
نظامهای پادشاهی به صورت ساختاری، بر مبنای تداوم یک سلسلهی خانوادگی شکل گرفتهاند. این یعنی قدرت و امتیازات نه بر اساس شایستگی، بلکه به صورت موروثی منتقل میشود. حتی در کشورهای سلطنتی مشروطه، خانوادهی سلطنتی معمولاً از رانت و امتیازات گستردهی اقتصادی و سیاسی برخوردار است که با اصول عدالت اجتماعی و فرصتهای برابر برای همهی شهروندان در تضاد است.
۴. ایستایی و فقدان پویایی سیاسی
در دموکراسی، تغییر و تحول در "رهبری"(راس قدرت/مقام اول) باعث تطبیق نظام سیاسی با شرایط جدید و نیازهای متغیر جامعه میشود. اما در نظامهای پادشاهی، حضور ثابت یک فرد در رأس کشور (حتی بهصورت نمادین) میتواند موجب رکود و عدم انعطافپذیری سیاسی شود. این پدیده، در مواقع بحران یا تحولات اجتماعی، مانعی برای تغییرات ضروری و اصلاحات موردنیاز خواهد بود.
۵. مشروعیتبخشی به استبداد در سایر کشورها
حتی اگر یک نظام پادشاهی به صورت مشروطه اداره شود، وجود آن بهعنوان یک نهاد موروثی، به سایر رژیمهای پادشاهی مستبدانه در جهان مشروعیت میبخشد. بسیاری از نظامهای استبدادی سلطنتی (مانند عربستان سعودی و...) از وجود پادشاهیهای مشروطه به عنوان توجیهی برای حفظ ساختار غیرانتخابی خود استفاده میکنند و تلاشهای مردم برای گذار به دموکراسی را سرکوب میکنند.
🔴تناقض ماهوی میان پادشاهی(مطلقه/مشروطه) و دموکراسی در این است که اولی بر پایهی؛
—انتصابی(خونی/ارثی) بودن حاکم،
—استمرار قدرت در یک خاندان خاص،
—مادامالعمری بودن مقام اول، و
—حذف امکان رقابت گسترده بنا شده،
در حالی که دومی بر اصل؛
—مشارکت عمومی،
—دورهای بودن مقام اول
—تغییرپذیری قدرت، و
—انتخاب آزادانهی "حاکمان" استوار است.
حتی در نظامهای پادشاهی مشروطه، که سعی در تلفیق پادشاهی با نهادهای دموکراتیک دارند، وجود یک مقام غیرانتخابی همچنان با اصل برابری فرصتها و مشارکت همگانی در تعارض است.
مادامالعمری بودن مقام پادشاهی، نهتنها متناقضِ اصول دموکراتیک است، بلکه موجب تحکیم فرهنگ تبعیض، امتیازطلبی موروثی، و عدم پاسخگویی میشود.
این ساختار باستانی، در جوامع امروزین نقشی غیرضروری و در برخی موارد زیانبار ایفا میکند. بنابراین، توسعهی پایدار و زیست دموکراتیک، نیازمند کنار گذاشتن هرگونه نهاد موروثی قدرت و تقویت سیستمهای انتخابی، نظارتی و مردمسالارانه است.
(بخش1)
🌿@shadyzaei
.
24.03.202514:13
❌❌
🔴تناقض
"پادشاهی" و "دموکراسی" در تناقض
✍ن.نعمتزاده
ت.۴فروردین ۴۰۴
🔵نظام پادشاهی، در ماهیت خود، بر پایهی اصل وراثت، سلطهیفردی و عدمپاسخگوییِ دموکراتیک استوار است.
در مقابل، دموکراسی بر مبنای مشارکتعمومی، نظارتهمگانی و انتخابیبودن قدرت سیاسی شکل میگیرد.
این دو مدل از اساس در تضادند؛ زیرا در پادشاهی، مشروعیت از «خون» و «وراثت» نشأت میگیرد، در حالی که در دموکراسی، مشروعیت از «ارادهیمردم» و «مشارکتِسیاسی» حاصل میشود.
🔵مغالطهی نسبت دادن پیشرفت به نظام پادشاهی
طرفداران نظام پادشاهی در دفاع از آن، به کشورهای مشروطهی سلطنتی مانند بریتانیا، سوئد، نروژ، دانمارک و هلند اشاره میکنند و میگویند این کشورها در عین حفظ پادشاهی، توسعهیافته، دموکراتیک و موفقاند. این استدلال، یک مغالطهی آشکار است:
۱. رابطهی علیت وارونه:
پادشاهیخواهان علت و معلول را «وارونه» نشان میدهند؛ یعنی گویی پیشرفت این کشورها به دلیل وجود نظام سلطنتی بوده است. اما در واقع، این توسعه و دموکراسیخواهیِ مردم بوده که توانسته است قدرت پادشاهان را مهار کرده و آنان را به نقش تشریفاتی(بیخاصیت) تقلیل دهد. در غیر این صورت، سایر کشورهای پادشاهی که چنین فرآیند دموکراتیکی را طی نکردهاند، باید همان سطح از پیشرفت را میداشتند، اما در عمل چنین نیست (مثلاً عربستان سعودی، امارات، بحرین یا مراکش).
۲. پادشاهیِ مشروطه «بیخاصیتشده»، نه موثر در پیشرفت:
در کشورهای مورد اشاره، پادشاهان دیگر فرمان نمیرانند.
این نظامها به مرور زمان تحت فشار جنبشهای مردمی و اصلاحات دموکراتیک، از حکومت مطلقه به سلطنت مشروطه، و تنها به نماد تشریفاتی(بیخاصیت) تغییر کردهاند.
یعنی پادشاهی در آنها نه یک نیروی محرک، بلکه یک نهاد خنثی و زینتی است که در روند دموکراتیزاسیون جامعه نقشی نداشته و فقط «تحمُّل» شده است.
۳. قیاس ناقص:
برخی کشورهای مشروطهی سلطنتی، دموکراتیکاند «علیرغمِ» داشتن پادشاهی، نه «بهخاطر» داشتن پادشاهی!.
مهمتر از همه، آنها دارای زیرساختهای دموکراتیک نیرومند غیرحکومتی؛ آزادیهای مدنی، سمنها، احزاب مستقل، رسانههای آزاد، و تفکیک قوا و حاکمیت قانوناند. در واقع، اگر این مؤلفههای دموکراسی را از این کشورها حذف کنیم و فقط نظام پادشاهی را باقی بگذاریم، چیزی جز استبداد سلطنتی باقی نمیماند.
🔹پیشرفت و رفاه در کشورهای سلطنتی دموکراتیک، محصول «کنار زدن» سلطنت مطلقه و «تحکیم دموکراسی از سوی مردم» بوده است، نه نتیجهی وجود پادشاهی.
🔹اگر پادشاهی میتوانست ضامن پیشرفت باشد، همهی نظامهای سلطنتی باید به همان سطح از توسعه دست مییافته، و کشورهای «با نظام پادشاهی طولانیتر»، به "توسعهی بیشتر" نائل میشدهاند.
بنابراین، آنچه این کشورها را موفق کرده، «زیستِ دموکراتیک» جامعه در آنهاست، نه وجود یک «نهاد موروثی و مادامالعمری».
🌿shadyzaei
.
🔴تناقض
"پادشاهی" و "دموکراسی" در تناقض
✍ن.نعمتزاده
ت.۴فروردین ۴۰۴
🔵نظام پادشاهی، در ماهیت خود، بر پایهی اصل وراثت، سلطهیفردی و عدمپاسخگوییِ دموکراتیک استوار است.
در مقابل، دموکراسی بر مبنای مشارکتعمومی، نظارتهمگانی و انتخابیبودن قدرت سیاسی شکل میگیرد.
این دو مدل از اساس در تضادند؛ زیرا در پادشاهی، مشروعیت از «خون» و «وراثت» نشأت میگیرد، در حالی که در دموکراسی، مشروعیت از «ارادهیمردم» و «مشارکتِسیاسی» حاصل میشود.
🔵مغالطهی نسبت دادن پیشرفت به نظام پادشاهی
طرفداران نظام پادشاهی در دفاع از آن، به کشورهای مشروطهی سلطنتی مانند بریتانیا، سوئد، نروژ، دانمارک و هلند اشاره میکنند و میگویند این کشورها در عین حفظ پادشاهی، توسعهیافته، دموکراتیک و موفقاند. این استدلال، یک مغالطهی آشکار است:
۱. رابطهی علیت وارونه:
پادشاهیخواهان علت و معلول را «وارونه» نشان میدهند؛ یعنی گویی پیشرفت این کشورها به دلیل وجود نظام سلطنتی بوده است. اما در واقع، این توسعه و دموکراسیخواهیِ مردم بوده که توانسته است قدرت پادشاهان را مهار کرده و آنان را به نقش تشریفاتی(بیخاصیت) تقلیل دهد. در غیر این صورت، سایر کشورهای پادشاهی که چنین فرآیند دموکراتیکی را طی نکردهاند، باید همان سطح از پیشرفت را میداشتند، اما در عمل چنین نیست (مثلاً عربستان سعودی، امارات، بحرین یا مراکش).
۲. پادشاهیِ مشروطه «بیخاصیتشده»، نه موثر در پیشرفت:
در کشورهای مورد اشاره، پادشاهان دیگر فرمان نمیرانند.
این نظامها به مرور زمان تحت فشار جنبشهای مردمی و اصلاحات دموکراتیک، از حکومت مطلقه به سلطنت مشروطه، و تنها به نماد تشریفاتی(بیخاصیت) تغییر کردهاند.
یعنی پادشاهی در آنها نه یک نیروی محرک، بلکه یک نهاد خنثی و زینتی است که در روند دموکراتیزاسیون جامعه نقشی نداشته و فقط «تحمُّل» شده است.
۳. قیاس ناقص:
برخی کشورهای مشروطهی سلطنتی، دموکراتیکاند «علیرغمِ» داشتن پادشاهی، نه «بهخاطر» داشتن پادشاهی!.
مهمتر از همه، آنها دارای زیرساختهای دموکراتیک نیرومند غیرحکومتی؛ آزادیهای مدنی، سمنها، احزاب مستقل، رسانههای آزاد، و تفکیک قوا و حاکمیت قانوناند. در واقع، اگر این مؤلفههای دموکراسی را از این کشورها حذف کنیم و فقط نظام پادشاهی را باقی بگذاریم، چیزی جز استبداد سلطنتی باقی نمیماند.
🔹پیشرفت و رفاه در کشورهای سلطنتی دموکراتیک، محصول «کنار زدن» سلطنت مطلقه و «تحکیم دموکراسی از سوی مردم» بوده است، نه نتیجهی وجود پادشاهی.
🔹اگر پادشاهی میتوانست ضامن پیشرفت باشد، همهی نظامهای سلطنتی باید به همان سطح از توسعه دست مییافته، و کشورهای «با نظام پادشاهی طولانیتر»، به "توسعهی بیشتر" نائل میشدهاند.
بنابراین، آنچه این کشورها را موفق کرده، «زیستِ دموکراتیک» جامعه در آنهاست، نه وجود یک «نهاد موروثی و مادامالعمری».
🌿shadyzaei
.
22.04.202517:54
مصاحبه ۲۰ تیرماه آقای فروزنده با آقای شاهین پر در برنامه مرغ سحر
06.04.202519:51
🔊فایل صوتی
محمدباقر باقری
مارتین هایدگر (قسمت دوم) توضیح مفاهیم «هستی و زمان»
دازاین (Dasein)
جهان بودگی (Being in the world)
دلالت صوری (Formal Indication)
«زندگی انسانی واقعبنیاد» (Factical Human Life)
واقعیت مندی (Facticity)
زندگی اصیل (Authentic Life)
زندگی ناآگاهانه (Inauthentic Life)
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
محمدباقر باقری
مارتین هایدگر (قسمت دوم) توضیح مفاهیم «هستی و زمان»
دازاین (Dasein)
جهان بودگی (Being in the world)
دلالت صوری (Formal Indication)
«زندگی انسانی واقعبنیاد» (Factical Human Life)
واقعیت مندی (Facticity)
زندگی اصیل (Authentic Life)
زندگی ناآگاهانه (Inauthentic Life)
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
30.03.202519:31
🔊فایل صوتی
تاریخ تکرار می شود، - خودآموز دیکتاتور ها -
قسمت ۳ بخش اول
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
تاریخ تکرار می شود، - خودآموز دیکتاتور ها -
قسمت ۳ بخش اول
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
30.03.202519:31
🔊فایل صوتی
🔸فکرمیکنید بهترین ابزار برای کنترل یک جامعه چیه؟ ترس! اما به شرطی که این ترس از سمت دشمن خارجی باشه تا حکومت بتونه در نقش حامی و محافظ وارد عمل بشه و مردم رو سمت خودش نگهداره، ولی اگر دشمن خارجی وجود نداشت چی؟ میسازنش!
کتاب خودآموز دیکتاتورها که نسخه خلاصه و صوتی آن از پادکست رپاپ هم قابل دسترسه، شما را بیشتر با خصوصیات حکومت های دیکتاتوری آشنا میکنه.
خودآموزد دیکتاتورها
قسمت اول
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @ravcast
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
🔸فکرمیکنید بهترین ابزار برای کنترل یک جامعه چیه؟ ترس! اما به شرطی که این ترس از سمت دشمن خارجی باشه تا حکومت بتونه در نقش حامی و محافظ وارد عمل بشه و مردم رو سمت خودش نگهداره، ولی اگر دشمن خارجی وجود نداشت چی؟ میسازنش!
کتاب خودآموز دیکتاتورها که نسخه خلاصه و صوتی آن از پادکست رپاپ هم قابل دسترسه، شما را بیشتر با خصوصیات حکومت های دیکتاتوری آشنا میکنه.
خودآموزد دیکتاتورها
قسمت اول
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @ravcast
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
30.03.202519:31
🔊فایل صوتی
خودآموزد دیکتاتورها
قسمت دوم
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
خودآموزد دیکتاتورها
قسمت دوم
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
30.03.202519:31
🔊فایل صوتی
📚 خودآموز دیکتاتورها
نویسنده : رندال وود، کارمینه دولوکا
ترجمه : بیژن اشتری
قسمت دوم
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Wrapuppod
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
📚 خودآموز دیکتاتورها
نویسنده : رندال وود، کارمینه دولوکا
ترجمه : بیژن اشتری
قسمت دوم
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Wrapuppod
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
30.03.202519:31
🔊فایل صوتی
📚 خودآموز دیکتاتورها
نویسنده : رندال وود، کارمینه دولوکا
ترجمه : بیژن اشتری
قسمت اول
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Wrapuppod
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
📚 خودآموز دیکتاتورها
نویسنده : رندال وود، کارمینه دولوکا
ترجمه : بیژن اشتری
قسمت اول
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Wrapuppod
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
Войдите, чтобы разблокировать больше функциональности.