از موقعی که دفتر یادداشت رو تموم کردم، دیگه نتونستم هیچ چیز دیگه ای ببینم. ذهنم هنوز درگیر فضای جالبش و معماهای کشف نشده است. این یکی هم از اونایی بود که همه چی تموم بود. به اندازه کافی جنایی بود، به اندازه کافی کمدی، کمی تخیلی و کمی عاشقانه. از این فیلم هایی که مخلوطی از چند تا ژانر ان خیلی خوشم میاد چون حوصله آدم سر نمیره. چندین قسمت اولش فضا ممکنه عجیب به نظر بیاد، ممکنه با شخصیت ها کنار نیاید اما کم کم که جلو میره همه چیز سر جای خودش قرار می گیره. به نظرم واقعا همه بازیگر ها خیلی واقعی بازی کردن. حتی توی فیلم هم ازشون گول خوردم! داستان درباره ایرج عه (رضا عطاران) که اختلالی داره که هر چند وقت یک بار همه چیز یادش میره. بعد از اینکه از آسایشگاه در میاد، متوجه میشه خواهری داشته که مرده؛ یا شایدم کشتنش. برای کسب اطلاعات بیشتر با کمک حمید (حسن معجونی) وارد ساختمونی میشه که اونجا هم افرادی به طرز مشکوک می میرن؛ یا شایدم کشته میشن.