𝖵ᦅ𝗅ν𝖾𝗋
15.02.202504:44
مچکرم زیبا
13.02.202518:16
13.02.202518:15
13.02.202517:42
شاهکار کردی مثل همیشه.
13.02.202517:40
14.02.202521:28
ممنونم زیبا~
13.02.202518:16
زیباست... همونطور که از چنل فیوم انتظار میره.
13.02.202518:15
قشنگ نگاشتی.
13.02.202518:13
Переслал из:
ژَرفا؛
13.02.202517:42
+ هـرکاری میخوای بکن هـانتِـر!
– گفتی هـرکاری، هـوم؟
– برات بهتره که دشمنت رو با همچین جمـلاتِ ناشیـانه‌ای مخاطبِ قـرار ندی آهـوی وحشی. بخصوص زمانی که از مسیر‌های ناشنـاخته و تاریکِ افـکارش کاملاً بی‌اطلاعی. پس این رو یه هشدار در نظر بگیر و هرگز به من اختیارِ تـام نده! مگر اینـکه بخوای توی جنـگل به یه شکارچیِ تشنه به خون و حریص به رایحـه‌ی لذیذِ گوشتِ آهـو بَربخـوری که حتی تصوری از وجـودیتش نداشتی!
– گفتی هـرکاری، هـوم؟
– برات بهتره که دشمنت رو با همچین جمـلاتِ ناشیـانه‌ای مخاطبِ قـرار ندی آهـوی وحشی. بخصوص زمانی که از مسیر‌های ناشنـاخته و تاریکِ افـکارش کاملاً بی‌اطلاعی. پس این رو یه هشدار در نظر بگیر و هرگز به من اختیارِ تـام نده! مگر اینـکه بخوای توی جنـگل به یه شکارچیِ تشنه به خون و حریص به رایحـه‌ی لذیذِ گوشتِ آهـو بَربخـوری که حتی تصوری از وجـودیتش نداشتی!
13.02.202517:36
13.02.202520:53
Переслал из:
𝖲𝗇𝗈𝗐𝖿𝗅𝖺𝗄𝖾
13.02.202518:16
حالا که همه چیزمو بهت دادم، با نبودنت کابوس نشو…مراقبم باش عزیزکرده پیشم بمون، تمام من!
Переслал из:
𝐚𝐦𝐚𝐲𝐚
13.02.202518:15
ماه سرخ آسمان تاریکم،درخششت را به چه کسی
محروم کردی؟
به منی که برای یک لحظه پشیمان از عشقت نبودم؟
انتظاری که تا من باشم و تو باشی و زمان باشد
محکوم به آنم...
عشقی دیرینه،قلمی کهنه،اشکی جاری،دلی شکسته
،روزگاری به رنگ شب در آمده،جان من،با
رفتنت این انسان را خلق کردی.
سر می کنم مهتاب من...
تو برای او باش و من برای لحظه ایی دیگر داشتنت.
محروم کردی؟
به منی که برای یک لحظه پشیمان از عشقت نبودم؟
باشد ماه زیبای من،اعتراضی ندارم،در تاریکیه
مطلق،به انتظار روشنیه وجودت می مانم.
انتظاری که تا من باشم و تو باشی و زمان باشد
محکوم به آنم...
عشقی دیرینه،قلمی کهنه،اشکی جاری،دلی شکسته
،روزگاری به رنگ شب در آمده،جان من،با
رفتنت این انسان را خلق کردی.
دستانت هنوز نوازشگر من هست؟دلت هنوزدر حسرت نگاهت،دستانت،دلت
عشقی به من دارد؟چشمانت هنوز روی من
متمرکز مانده؟
سر می کنم مهتاب من...
تو برای او باش و من برای لحظه ایی دیگر داشتنت.
13.02.202518:13
13.02.202517:42
13.02.202517:35
13.02.202520:22
@.kimhayun69 , hayun
Переслал из:𝖲𝗇𝗈𝗐𝖿𝗅𝖺𝗄𝖾
13.02.202518:16
عـزیـز ڪرده‌ای مـن؛
یه روز…
یه روز با هم می میریم ولی الان…
من میخوام باهات زندگی کنم.
توی یه کلبه چوبی، بین دریا و جنگل، دور از همه.
میخوام برات گیتار بزنم، ویولن بزنم، برات بخونم، شعر بنویسم.
میخوام تمامت رو با خود واقعیت پر کنم.
میخوام مثل یه پروانه
تا سوختن و نابود شدن بال هام دورت بچرخم و پرواز کنم.
بعدش با هم می میریم…
توی اون کلبه ای چوبی که یکم بوی نم گرفته!
میخوام مرگمون رو خودت انتخاب کنی.
تو بغل من، محکم بهم بچسپ…»
یه روز…
یه روز با هم می میریم ولی الان…
من میخوام باهات زندگی کنم.
توی یه کلبه چوبی، بین دریا و جنگل، دور از همه.
میخوام برات گیتار بزنم، ویولن بزنم، برات بخونم، شعر بنویسم.
میخوام تمامت رو با خود واقعیت پر کنم.
میخوام مثل یه پروانه
تا سوختن و نابود شدن بال هام دورت بچرخم و پرواز کنم.
بعدش با هم می میریم…
توی اون کلبه ای چوبی که یکم بوی نم گرفته!
میخوام مرگمون رو خودت انتخاب کنی.
تو بغل من، محکم بهم بچسپ…»
13.02.202518:14
13.02.202517:43
13.02.202517:42
@.kimhayun69
13.02.202517:33
@.kimhayun69
Показано 1 - 24 из 911
Войдите, чтобы разблокировать больше функциональности.