МС
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
ТУ
Труха⚡️Україна
ЛП
Лачен пише
ТУ
Труха⚡️Україна
ЛП
Лачен пише
ЛХ
Лёха в Short’ах Long’ует

𝖺𝗌 𝗅𝗈𝗇𝗀 𝖺𝗌 𝗂𝗍 𝗍𝖺𝗄𝖾𝗌 𝗒𝗈𝗎.

๋࣭ ⭑🛖 𝐇𝖾𝖺𝗋𝗍 𝗈𝗇 𝗒𝗈𝗎𝗋 𝗌𝗅𝖾𝖾𝗏𝖾 𝗅𝗂𝗄𝖾 𝗒𝗈𝗎'𝗏𝖾 𝗇𝖾𝗏𝖾𝗋 𝖻𝖾𝖾𝗇 𝗅𝗈𝗏𝖾𝖽. | @kensensibot
Рейтинг TGlist
0
4.66
ТипПубличный
Верификация
Не верифицированный
Доверенность
Не провернный
Расположение
ЯзыкДругой
Дата создания каналаFeb 03, 2024
Добавлено на TGlist
Dec 06, 2024

Статистика Телеграм-канала 𝖺𝗌 𝗅𝗈𝗇𝗀 𝖺𝗌 𝗂𝗍 𝗍𝖺𝗄𝖾𝗌 𝗒𝗈𝗎.

Подписчиков

1 164

24 часа
1
0.1%Неделя
20
1.7%Месяц
33
2.9%

Индекс цитирования

0

Упоминаний1Репостов на каналах0Упоминаний на каналах1

Среднее охват одного поста

38

12 часов11
72.3%
24 часа380%48 часов38
245.4%

Вовлеченность (ER)

32.35%

Репостов0Комментариев0Реакций10

Вовлеченность по охвату (ERR)

3.27%

24 часа0%Неделя
1.15%
Месяц
0.12%

Охват одного рекламного поста

20

1 час735%1 – 4 часа00%4 - 24 часа00%
Подключите нашего бота к каналу и узнайте пол аудитории этого канала.
Всего постов за 24 часа
20
Динамика
20

Последние публикации в группе "𝖺𝗌 𝗅𝗈𝗇𝗀 𝖺𝗌 𝗂𝗍 𝗍𝖺𝗄𝖾𝗌 𝗒𝗈𝗎."

خیلی دوستت دارم برات قربونی می‌کنم بخدا
تروخدا سونگهون
دنبال عکسای هردوشون برم انتخاب زیادی سخت می‌شه. شما بگید کدوم
عاشقتم ☝🏻
بابامو اذیت میکنن
این همه نوشتم یه صدتا دونه ری‌اکت بهم نمیدن‌ 😞
میرم بالاسرشون بخدا
دوستم ندارن می‌بینی
ریکت میدین یا بیام بالاسرتون بخورمتون
post.reposted:
ENᵖᵃʳᵗʸ avatar
ENᵖᵃʳᵗʸ
من کسی‌ام که وقتی تنها هستی
صدام می‌کنی،
کسی که ازش استفاده می‌کنی،
اما هیچ‌وقت مال تو نیست،
کسی که لمسش می‌کنی،
اما هیچ‌وقت در آغوش نمی‌گیری،
و تو کسی هستی که
هیچ‌وقت واقعاً نمی‌شناسم.
می‌دونم که من اون کسی نیستم
که واقعاً دوستش داری،
شاید به همین دلیله که
هیچ‌وقت تسلیم نشدم،
چون می‌تونم همه‌چیز رو بهت بدم،
ستاره‌ها و خورشید رو،
اما باز هم برای تو کافی نیستم.
post.reposted:
ENᵖᵃʳᵗʸ avatar
ENᵖᵃʳᵗʸ
¸¸♬·¯·♩¸¸♪·¯·♫¸¸♥¸¸♫·¯·♪¸¸♩·¯·♬¸¸

I'm somebody
you call when you're alone
I'm somebody
you use, but never own
I'm somebody
you touch, but never hold
And you're somebody
I'll never really know
I know I'm not the one
you really love
I guess that's why I've
never given up
'Cause I could give you
all you want
The stars and the sun,
but still, I'm not enough

𝓈𝓁𝑒𝑒𝓅 𝓉𝒾𝑔𝒽𝓉─────── ೄྀ࿐ ˊˎ-
post.reposted:
ㅤㅤwoni avatar
ㅤㅤwoni
ㅤ ۫   杨   strawberry choco  🥩 ៹
post.reposted:
ㅤㅤwoni avatar
ㅤㅤwoni

Реклама в 𝖺𝗌 𝗅𝗈𝗇𝗀 𝖺𝗌 𝗂𝗍 𝗍𝖺𝗄𝖾𝗌 𝗒𝗈𝗎.

Рекорды

16.03.202523:59
1.2KПодписчиков
27.02.202509:13
200Индекс цитирования
29.09.202423:59
1.2KОхват одного поста
17.11.202423:59
87Охват рекламного поста
06.02.202509:13
66.67%ER
07.03.202503:49
7.92%ERR

Развитие

Подписчиков
Индекс цитирования
Охват 1 поста
Охват рекламного поста
ER
ERR
OCT '24NOV '24DEC '24JAN '25FEB '25MAR '25

Популярные публикации 𝖺𝗌 𝗅𝗈𝗇𝗀 𝖺𝗌 𝗂𝗍 𝗍𝖺𝗄𝖾𝗌 𝗒𝗈𝗎.

post.reposted:
bad thoughts avatar
bad thoughts
🥂 .the plan for love. PT-3¹ , PT-3² (end)

#jayhoon


- omegaverse, alpha jay, alpha sunghoon, jay bottom, handjob, blowjob, bdsm, biting, anal sex, hand choking, finger fucking -
A paln that is drawn to achieve true love.
06.03.202500:15
07.03.202516:30
فـقط بـدون کـه دوسـتـت داشـتم، بـراے آخـریـن بــار.
06.03.202500:15
Akuhei's heehoon in a... better universe?
Distance

Genre : smut, romance
post.reposted:
Vampires : 🍷 avatar
Vampires : 🍷
07.03.202523:01
post.reposted:
Talk dirty. avatar
Talk dirty.
07.03.202515:31
★Baby let's make it real.★

Jayhoon mini au


☆جایی که جی بخاطر گربه مریضش، مجبور میشه دامپزشک جدید پیدا کنه.
08.03.202518:28
post.reposted:
ENᵖᵃʳᵗʸ avatar
ENᵖᵃʳᵗʸ
07.03.202513:38
سایه‌ای در میان خاک

زمین هنوز از خون مرد سرخ بود. هوای سنگین و داغ دور سرش می‌چرخید. نفس‌های بریده‌بریده، خشم کور، و صدای بی‌قرار خاک که در گوشش نجوا می‌کرد. جونگوون یقه‌ی مرد را در مشت‌های لرزانش گرفته بود، اما لرزش دستانش نه از ضعف، که از خشم بود. خشم عمیق، سیاه، خفه‌کننده. مشت‌هایش فرود می‌آمدند، یکی پس از دیگری. صورت مرد را دیگر نمی‌دید. فقط خون، خون، خون…

ناگهان، صدایی در میان هیاهوی ذهنش شکافت.

— “وونا!”

همراه با آن صدا، آغوشی محکم دور بدنش حلقه شد. دست‌هایی که سعی داشتند او را از مرد جدا کنند. اما جونگوون تقلا می‌کرد، انگار بخشی از او هنوز می‌خواست حمله کند، هنوز می‌خواست خرد کند، هنوز می‌خواست انتقام بگیرد.

— “بسه… لطفاً… وونا، کافیه! می‌کشیش…!”

جی با تمام قدرتش او را عقب کشید. دست‌های لرزانش هنوز به جونگوون چسبیده بودند، انگار اگر رهایش می‌کرد، چیزی درونش می‌شکست، فرومی‌ریخت، نابود می‌شد.

جونگوون اما چیزی حس نمی‌کرد. نه حضور جی را، نه التماس‌هایش را، نه اشک‌هایی که روی بازوانش می‌چکیدند. تنها چیزی که می‌دید، تنها چیزی که می‌شنید، ناله‌ی زمین بود…

دستان جی را از خود جدا کرد و چهار دست‌وپا خودش را به سمت گلی که لگدمال شده بود، کشید. زانوانش دیگر تاب ایستادن نداشتند، پس خودش را روی خاک رها کرد. انگشتانش لرزان و مردد، گل را لمس کردند، انگار که می‌ترسیدند با کوچک‌ترین تماس، آخرین چیزی که از آن باقی مانده نیز از بین برود.

اشک‌هایش یکی پس از دیگری روی خاک افتادند. لبخند تلخی زد، آن‌قدر تلخ که انگار خودش هم نمی‌دانست چرا لبخند می‌زند. کم‌کم خودش را به زمین نزدیک کرد، گل را در آغوش کشید، پیشانی‌اش را به آن چسباند و زمزمه کرد:

— “می‌بینمت… من صداتو می‌شنوم…”

چشمانش بسته شدند. چیزی از میان انگشتانش عبور کرد. نوری لطیف، مانند تکه‌ای از آسمان، از خاک برخاست. روح کوچک گل به سمت بالا پرواز کرد، و جونگوون با دست‌هایی لرزان، آن را بدرقه کرد. اما وقتی آخرین ذره‌ی نور محو شد، دردی درونش پیچید. و ناگهان، فریادی بلند، از عمق وجودش بیرون جهید. فریادی که همه‌ی زمین و آسمان را به لرزه انداخت.

---

اتاق تاریک بود. تنها نوری که به درون می‌تابید، از پنجره‌ی بزرگ مقابل جونگوون می‌آمد. ایستاده بود، ساکت، در سکونی سنگین.

وقتی جی وارد شد، قلبش در سینه فرو ریخت.

— “وونا، چیکار می‌کنی؟!”

جی بی‌اختیار به سمت جونگوون قدم برداشت. دستش را به سمتش دراز کرد، اما جرئت نداشت لمسش کند. نفس‌هایش به شماره افتاده بودند. ترس در تمام وجودش می‌دوید.

جونگوون حتی سر برنگرداند. نگاهش هنوز بر آسمان تاریک دوخته شده بود. نفس عمیقی کشید، و سپس، با صدایی آرام اما شکسته گفت:

— “نترس… من نمیمیرم…”

بعد از مکثی کوتاه ادامه داد.

— “باید همه بمیرن… و من باید ببینم… وقتی مردن، همشونو تماشا کنم… وقتی جون دادناشونو دیدم…”

جی می‌خواست چیزی بگوید، اما کلمات در گلویش خشک شدند. چیزی در صدای جونگوون، چیزی در لرزش کتف‌هایش، او را می‌ترساند.

— “من چیکار میتونم برات بکنم…؟!”

صدایش لرزید. چشمانش از اشک پر شدند. اما جونگوون، بدون آنکه به او نگاه کند، آهسته زمزمه کرد:

— “تماشا کن… جون دادنمو…”

ناگهان، تمام خشم و اندوه درون جی شکست. زانوهایش خم شدند. دستانش بی‌جان در کنارش آویزان شدند. اشک‌هایش بی‌وقفه جاری شدند، و صدای هق‌هقش، سکوت سرد اتاق را درهم شکست.
این ویدیو از یه زاویه دیگست ، دیوانه گیِ واقعی 😭🙏🏻
07.03.202519:47
🌀 𝓟 𝗂𝗇𝗄 𝓡 𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾
𝖊𝖕𝖎𝖘𝖔𝖉𝖊: 026
#jayhoon
post.reposted:
Fatal Trouble avatar
Fatal Trouble
11.03.202522:34
07.03.202516:30
post.reposted:
Vampires : 🍷 avatar
Vampires : 🍷
08.03.202520:18
Войдите, чтобы разблокировать больше функциональности.
Cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения вашего опыта просмотра. Нажав «Принять все», вы соглашаетесь на использование файлов cookie.