19.04.202505:40
❇️✴️ ترامپ و تضمین؟!
صابر گل عنبری
خبرگزاری رویترز امروز به نقل از یک «مقام ایرانی» نوشت که تهران خواستار «دریافت تضمینهایی» شده است که ترامپ بار دیگر از توافق احتمالی خارج نشود.
نمیدانم این نقل قول تا چه اندازه صحت دارد و اگر هم درست است، صرفا ابزاری برای چانه زنی در مذاکرات است یا واقعا به عنوان یک هدف و شرط برای تحقق دنبال میشود.
اگر این گونه باشد که چنین هدفی اساسا محقق شدنی نیست؛ به ویژه وقتی که طرف توافق ترامپ باشد!
اگر منظور تضمین حقوقی است که ترامپ کلا میانهای با چنین تضمینهایی ندارد؛ نمونه آن برجام بود که متکی به بالاترین تضمین در حقوق بینالملل یعنی قطعنامه شورای امنیت بود، اما ترامپ نه به آن وقعی نهاد و نه به امضای کشورش و از برجام خارج شد. حال چه رسد به دیگر تضمینها!
تضمینهای سیاسی هم چیزی فراتر از وعده و قول نیستند.
در واقع مهمترین تضمین برای پایبندی طرفهای یک توافق به آن، ادامه منافع آن برای دو طرف است. در این میان فعلا پای منافع شخصی ـ روانی ترامپ در ثبت یک توافق به نام خود به ویژه در سایه بنبستها در پروندههای خارجی از جنگ غزه و گروگان تا اوکراین و جنگ تجاری مطرح است.
حالا اگر فرضا چنین توافقی حاصل شود، اما رفع تحریمها منافعی اقتصادی برای آمریکایِ ترامپ در پی نداشته باشد و او در آینده مشاهده کند که در نتیجه این توافق صرفا چین و اروپا و دیگر بازیگران کاسب شدهاند، ممکن است تصمیم بگیرد که به نوعی و حتی بدون خروج از توافق بازی را به هم بزند و در مسیر رفع تحریمها مانع تراشی کند و یا تحریمهای رفع شده را به شکل دیگری با فشار بر طرفهای معامله اعلام نشده اعمال کند.
نمونه چنین رفتاری پس از توافق آتش بس در ژانویه گذشته در جنگ غزه رخ داد. این توافق با فشار خود ترامپ بر نتانیاهو به دست آمد؛ اما بعدا که دید گروگانها (بر اساس خود همان توافق) قطره چکانی آزاد میشوند، عصبانی شد و ضرب الاجلی برای آزادی همه آنها تعیین کرد؛ اما حماس نپذیرفت. با این حال بعدا دست نتانیاهو را برای نقض توافق و از سرگیری حملات به غزه باز گذاشت.
فعلا شاید منافع شخصی خود ترامپ با توجه به شخصیت خاصی که دارد، پیشران و کاتالیزور یک توافق باشد، اما به تنهایی تضمین کننده بقای توافق نیست و منافع اقتصادی چنین توافقی میتواند مکمل آن و تضمین کننده باشد.
اینجا این پرسش شکل میگیرد که تهران تا چه اندازه آمادگی شروع مناسبات تجاری با آمریکا را دارد؟ که با برخورداری واشنگتن از منافع اقتصادی توافق احتمالی به نوعی بقای این توافق تضمین شود و این که چه برنامهای برای این کار دارد؟ اگر هم فرضا دولت برنامهای داشته باشد، تا چه اندازه قابلیت اجرا دارد؟
صابر گل عنبری
خبرگزاری رویترز امروز به نقل از یک «مقام ایرانی» نوشت که تهران خواستار «دریافت تضمینهایی» شده است که ترامپ بار دیگر از توافق احتمالی خارج نشود.
نمیدانم این نقل قول تا چه اندازه صحت دارد و اگر هم درست است، صرفا ابزاری برای چانه زنی در مذاکرات است یا واقعا به عنوان یک هدف و شرط برای تحقق دنبال میشود.
اگر این گونه باشد که چنین هدفی اساسا محقق شدنی نیست؛ به ویژه وقتی که طرف توافق ترامپ باشد!
اگر منظور تضمین حقوقی است که ترامپ کلا میانهای با چنین تضمینهایی ندارد؛ نمونه آن برجام بود که متکی به بالاترین تضمین در حقوق بینالملل یعنی قطعنامه شورای امنیت بود، اما ترامپ نه به آن وقعی نهاد و نه به امضای کشورش و از برجام خارج شد. حال چه رسد به دیگر تضمینها!
تضمینهای سیاسی هم چیزی فراتر از وعده و قول نیستند.
در واقع مهمترین تضمین برای پایبندی طرفهای یک توافق به آن، ادامه منافع آن برای دو طرف است. در این میان فعلا پای منافع شخصی ـ روانی ترامپ در ثبت یک توافق به نام خود به ویژه در سایه بنبستها در پروندههای خارجی از جنگ غزه و گروگان تا اوکراین و جنگ تجاری مطرح است.
حالا اگر فرضا چنین توافقی حاصل شود، اما رفع تحریمها منافعی اقتصادی برای آمریکایِ ترامپ در پی نداشته باشد و او در آینده مشاهده کند که در نتیجه این توافق صرفا چین و اروپا و دیگر بازیگران کاسب شدهاند، ممکن است تصمیم بگیرد که به نوعی و حتی بدون خروج از توافق بازی را به هم بزند و در مسیر رفع تحریمها مانع تراشی کند و یا تحریمهای رفع شده را به شکل دیگری با فشار بر طرفهای معامله اعلام نشده اعمال کند.
نمونه چنین رفتاری پس از توافق آتش بس در ژانویه گذشته در جنگ غزه رخ داد. این توافق با فشار خود ترامپ بر نتانیاهو به دست آمد؛ اما بعدا که دید گروگانها (بر اساس خود همان توافق) قطره چکانی آزاد میشوند، عصبانی شد و ضرب الاجلی برای آزادی همه آنها تعیین کرد؛ اما حماس نپذیرفت. با این حال بعدا دست نتانیاهو را برای نقض توافق و از سرگیری حملات به غزه باز گذاشت.
فعلا شاید منافع شخصی خود ترامپ با توجه به شخصیت خاصی که دارد، پیشران و کاتالیزور یک توافق باشد، اما به تنهایی تضمین کننده بقای توافق نیست و منافع اقتصادی چنین توافقی میتواند مکمل آن و تضمین کننده باشد.
اینجا این پرسش شکل میگیرد که تهران تا چه اندازه آمادگی شروع مناسبات تجاری با آمریکا را دارد؟ که با برخورداری واشنگتن از منافع اقتصادی توافق احتمالی به نوعی بقای این توافق تضمین شود و این که چه برنامهای برای این کار دارد؟ اگر هم فرضا دولت برنامهای داشته باشد، تا چه اندازه قابلیت اجرا دارد؟
post.reposted:
مشاوره ارشد ،دکتری علوم سیاسی



17.04.202508:20
جهت سفارش کتاب به خانم میرفتحی مراجعه شود
👇👇
👇🏼👇🏼
@R_mirfathi
09162424339
👇👇
👇🏼👇🏼
@R_mirfathi
09162424339
15.04.202513:49
🌎 ترامپ شود سبب خیر
حذف روسیه، اروپا و چین از مذاکرات توسط ترامپ، ناخواسته به نفع ایران است
✍ دکتر سید قائم موسوی
🌿 در بررسی پویشهای نوین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، میتوان به پدیدهای اشاره کرد که در فرهنگ سیاسی ما با تمثیل «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» معروف است.
🌿 رفتار دولت ترامپ، بهویژه اصرار وی بر مذاکره دوجانبه با ایران و حذف سایر بازیگران بینالمللی از این فرآیند، واجد نوعی پیامد ناخواسته بود که به نفع جمهوری اسلامی تمام میشود.
🌿 در واقع، بیاعتنایی به مکانیسمهای چندجانبهگرایانهی سنتی، نظیر نقش تروئیکای اروپا، چین و روسیه، بهگونهای پیشبینینشده، جمهوری اسلامی را از الزام به تعامل همزمان با چند قدرت و مواجهه با تضادهای درونی این گروه نجات داد.
در نتیجه، نظام سیاسی ایران با چالشی کمتر پیچیده مواجه می شود: تعامل با یک بازیگر، هرچند متخاصم، شفافتر و قابل پیشبینیتر از مجموعهای از قدرتهایی است که هرکدام در بزنگاههای کلیدی، اولویتهای متفاوتی را دنبال میکردند.
این موقعیت را میتوان نوعی «لطف ناخواسته» تعبیر کرد؛ جایی که دشمنی آشکار، به دلیل خطای راهبردی، حذف امتیاز به دیگر بازیگران،عدم اتلاف وقت یا جاهطلبی شخصی، در عمل به تسهیلگر فرآیندهای جدید در سیاست خارجی بدل میشود.
نکتهی مهمتر آنکه این نخستینبار نیست که کنشهای خصمانهی ایالات متحده، بهشکل ناخواسته، در راستای منافع ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی قرار میگیرد.
🔹 تجربهی حملهی نظامی آمریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ و عراق در ۲۰۰۳، عملاً منجر به تضعیف دو رژیمی شد که پیش از آن، بهمثابه دشمنان ایدیولوژیک ایران شناخته میشدند.
حذف طالبان و صدام حسین—دو رقیب ایدئولوژیک و امنیتی جمهوری اسلامی—بدون هزینهی مستقیم برای تهران، خود یکی از روشنترین مصادیق تحقق ناخواستهی منافع استراتژیک در سایهی کنشهای خصمانهی یک قدرت بزرگ بود.
میز مذاکرات چندجانبه، بهویژه در قالب برجام، همواره صحنهی تعامل با بازیگرانی بوده که هر یک، بر مبنای منافع خاص خود، اولویتهای متفاوتی را دنبال میکردهاند.
اتحادیه اروپا، بهرغم تلاش برای حفظ ظاهریِ برجام و تأکید بر دیپلماسی چندجانبه، اغلب در عمل از اهرمهای فشار جدی برخوردار نبوده و بیشتر نقشی واسطهگرانه و مدیریتگر بحران ایفا کرده است.
چین، با وجود مخالفت رسمی با تحریمهای یکجانبهی آمریکا، همواره نگاهی محافظهکارانه به تحولات منطقهای داشته و منافع اقتصادی و ثبات ژئوپلیتیکی را بر مداخله فعال ترجیح داده است.
روسیه نیز بهعنوان بازیگری با راهبرد دوگانه، در بزنگاههای کلیدی کوشیده با حفظ تعادل میان رقابت با غرب و همکاری محدود با آن، بیشترین امتیاز را از وضعیتهای پیچیده درو نماید.
در چنین بستری، سیاست فشار حداکثری و رویکرد تقلیلیافتهی ترامپ به مذاکرهی دوجانبه، در عمل منجر به حذف این پیچیدگیها شد و جمهوری اسلامی را در برابر یک بازیگر واحد[هرچند تهاجمی]قرار داد که فهم و پیشبینی رفتار او، نسبت به بازیگران چندلایهی میز برجام، سادهتر است و قدرت چانه زنی بیشتری در مصاف با او دارد.
به عبارتی امکان تفاهم با یکی آسان تر از کنار آمدن با مجموعه ای نامتجانس، با اهداف و منافع متکثر است. اهرمی ایجاد شده در هاله ای از سخت ترین چالش، اما در عین حال بهترین فرصت ممکن.
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
حذف روسیه، اروپا و چین از مذاکرات توسط ترامپ، ناخواسته به نفع ایران است
✍ دکتر سید قائم موسوی
🌿 در بررسی پویشهای نوین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، میتوان به پدیدهای اشاره کرد که در فرهنگ سیاسی ما با تمثیل «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» معروف است.
🌿 رفتار دولت ترامپ، بهویژه اصرار وی بر مذاکره دوجانبه با ایران و حذف سایر بازیگران بینالمللی از این فرآیند، واجد نوعی پیامد ناخواسته بود که به نفع جمهوری اسلامی تمام میشود.
🌿 در واقع، بیاعتنایی به مکانیسمهای چندجانبهگرایانهی سنتی، نظیر نقش تروئیکای اروپا، چین و روسیه، بهگونهای پیشبینینشده، جمهوری اسلامی را از الزام به تعامل همزمان با چند قدرت و مواجهه با تضادهای درونی این گروه نجات داد.
در نتیجه، نظام سیاسی ایران با چالشی کمتر پیچیده مواجه می شود: تعامل با یک بازیگر، هرچند متخاصم، شفافتر و قابل پیشبینیتر از مجموعهای از قدرتهایی است که هرکدام در بزنگاههای کلیدی، اولویتهای متفاوتی را دنبال میکردند.
این موقعیت را میتوان نوعی «لطف ناخواسته» تعبیر کرد؛ جایی که دشمنی آشکار، به دلیل خطای راهبردی، حذف امتیاز به دیگر بازیگران،عدم اتلاف وقت یا جاهطلبی شخصی، در عمل به تسهیلگر فرآیندهای جدید در سیاست خارجی بدل میشود.
نکتهی مهمتر آنکه این نخستینبار نیست که کنشهای خصمانهی ایالات متحده، بهشکل ناخواسته، در راستای منافع ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی قرار میگیرد.
🔹 تجربهی حملهی نظامی آمریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ و عراق در ۲۰۰۳، عملاً منجر به تضعیف دو رژیمی شد که پیش از آن، بهمثابه دشمنان ایدیولوژیک ایران شناخته میشدند.
حذف طالبان و صدام حسین—دو رقیب ایدئولوژیک و امنیتی جمهوری اسلامی—بدون هزینهی مستقیم برای تهران، خود یکی از روشنترین مصادیق تحقق ناخواستهی منافع استراتژیک در سایهی کنشهای خصمانهی یک قدرت بزرگ بود.
میز مذاکرات چندجانبه، بهویژه در قالب برجام، همواره صحنهی تعامل با بازیگرانی بوده که هر یک، بر مبنای منافع خاص خود، اولویتهای متفاوتی را دنبال میکردهاند.
اتحادیه اروپا، بهرغم تلاش برای حفظ ظاهریِ برجام و تأکید بر دیپلماسی چندجانبه، اغلب در عمل از اهرمهای فشار جدی برخوردار نبوده و بیشتر نقشی واسطهگرانه و مدیریتگر بحران ایفا کرده است.
چین، با وجود مخالفت رسمی با تحریمهای یکجانبهی آمریکا، همواره نگاهی محافظهکارانه به تحولات منطقهای داشته و منافع اقتصادی و ثبات ژئوپلیتیکی را بر مداخله فعال ترجیح داده است.
روسیه نیز بهعنوان بازیگری با راهبرد دوگانه، در بزنگاههای کلیدی کوشیده با حفظ تعادل میان رقابت با غرب و همکاری محدود با آن، بیشترین امتیاز را از وضعیتهای پیچیده درو نماید.
در چنین بستری، سیاست فشار حداکثری و رویکرد تقلیلیافتهی ترامپ به مذاکرهی دوجانبه، در عمل منجر به حذف این پیچیدگیها شد و جمهوری اسلامی را در برابر یک بازیگر واحد[هرچند تهاجمی]قرار داد که فهم و پیشبینی رفتار او، نسبت به بازیگران چندلایهی میز برجام، سادهتر است و قدرت چانه زنی بیشتری در مصاف با او دارد.
به عبارتی امکان تفاهم با یکی آسان تر از کنار آمدن با مجموعه ای نامتجانس، با اهداف و منافع متکثر است. اهرمی ایجاد شده در هاله ای از سخت ترین چالش، اما در عین حال بهترین فرصت ممکن.
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
12.04.202518:42
تحلیل تحولات دیپلماتیک در پرتو اظهارات عراقچی
اظهارات عراقچی، در خصوص برگزاری دور اول مذاکرات ایران و آمریکا، از خلال میانجیگری عمان، حاوی نشانههای روشنی از بازتعریف موقعیت ایران در قبال ساختار فشار غربی از یکسو و شانه خالی کردن حمایت های شرقی از سوی دیگر و ورود به فاز تازهای از مدیریت بحران دیپلماتیک است.
بازخوانی دقیق این موضعگیری رسمی، ما را با مؤلفههایی مواجه میسازد که در سطوح زبانی، ارتباطی، و راهبردی قابل فهماند، اما مهمتر از آن، باید به سطح چهارمی نیز توجه داشت: تحرک دیپلماتیک نظام و مختصات نیروی محرکهی آن.
در سطح زبانی، تأکید چندباره بر واژگانی چون «آرام»، «محترمانه»، و «سازنده» را نمیتوان صرفاً توصیف وضعیت مذاکرات تلقی کرد. اینها بخشی از یک طراحی گفتمانیاند که در پی کنترل ادراک عمومی است؛ گفتمانی که تلاش دارد مسیر احتمالی گفتوگو را با رنگ و لعاب عقلانیت و عزت ملی تزیین نماید. این در حالیست که در لایههای زیرین، نوعی تحرک تاکتیکی در رفتار نظام سیاسی به چشم میخورد که بهگونهای محافظهکارانه در پوشش واژگان متین پنهان شده است.
در سطح ارتباطی، اشاره به «چهار نوبت تبادل پیام» از طریق عمان، بیانگر تغییر فرم مواجهه از بی ارتباطی، به تعامل واسطهمحور است. چنین الگویی، آنگونه که در نظریههای دیپلماسی غیرمستقیم شناخته شده، نشانهی تمایل طرفین به بازسازی درک متقابل و آزمونپذیری موقعیت یکدیگر در بستری کمتر رسمی و تنشزا است. در جلسات آینده و پیشروی روند مذاکرات این رفت و آمدهای واسطهای حذف خواهند شد.
از منظر عمقی تر، آنچه اکنون در جریان است را میتوان بهمثابه پاسخ متوازن یک بازیگر تحت فشار ساختاری تحلیل کرد. جمهوری اسلامی ایران، اگر در ظاهر همچنان بر اصول گفتمان مقاومت ایستاده باشد، در عمل و در مواجهه با تهدیدهای فزایندهی دولت ترامپ[چه در قالب بازگشت تحریمها، و چه در سطح تهدیدهای امنیتی]به این جمعبندی رسیده است که حفظ بقای راهبردی، مستلزم تحرک تاکتیکی در پهنهٔ دیپلماتیک است.
این دقیقاً همان نقطهایست که در نظریههای نئورئالیستی با عنوان «عقلانیت بقا» شناخته میشود: بازیگر حتی در عمق ایدئولوژی، هنگامی که تداوم وضع موجود را ناممکن یا هزینه بر میبیند، قواعد بازی را بازخوانی میکند.
اما آنچه باید در این تحلیل افزوده شود، سطح چهارم ماجراست: تحرک دیپلماتیک نظام و پویایی نیروهای محرک آن. برخلاف دورههای پیشین، اکنون شاهد نوعی چندلایهسازی در تصمیمسازی سیاست خارجی هستیم. از یکسو، عناصر اجرایی در دستگاه دیپلماسی، بهویژه چهرههایی چون عراقچی، بهعنوان بازیگران حرفهای وارد صحنه شدهاند تا فضای گفتوگو را مدیریت و مهندسی کنند. اما از سوی دیگر، آنچه این تحرک را امکانپذیر کرده، نه صرفاً تمایل یا اراده وزارت خارجه و حتی دولت، بلکه اجماع در سطح حاکمیتی پیرامون ضرورت بازکردن گرههای انسداد استراتژیک است[گرههایی که در پی تهدید به حمله، احتمال اجماعسازی بینالمللی علیه ایران، و افزایش شکنندگی اقتصادی به وجود آمدهاند.]
به عبارتی، نظام، در مواجهه با توپِ متحرکِ فشار ترامپ، از حالت ایستا خارج شده و با یک سناریوی حقیقتاً سخت اما حساب شده به دنبال جابهجایی از موقعیت هدف، بدون آنکه نشانهای از ضعف علنی بروز دهد، است. این دقیقاً همان لحظهایست که نظریه «توپ و باغچه» معنای عینی خود را مییابد: بازیگر سیاسی، در آستانه برخورد تهدید، نه از سر ضعف، بلکه از درک ریسک ضربات خسارت بار، مکان خود را تغییر میدهد؛تا هم بازی را ادامه دهد، و هم باغچهای را که هنوز ریشه در زمین دارد، نجات بخشد.
در نهایت، این تحرک دیپلماتیک را باید بهمثابه حرکت آگاهانه در بستر یک دترمینسیم بیرونی فهمید؛ حرکتی که نه با جشن زودهنگام همراه است، و نه با پیش بینیِ منفی نگرانه عجولانه، بلکه با نوعی طراحی آرام، زبان دقیق، و محاسبهگری سرد انجام میشود؛
درست همانگونه که ژانوس، خدای دو چهره، در آستانهی هر گذار ایستاده است: یک رو به گذشتهی مقاومت و تلاش برای محافظت حداکثری، و دیگری رو به آیندهی تعامل.
این تحلیل از منظر بازیگری جمهوری اسلامی بود؛ باید دید تفسیر امریکا و بویژه شخص ترامپ چه خواهد بود؛تا بتوان روند احتمالی را بهتر درک کرد.
ژانوس سیاست
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
اظهارات عراقچی، در خصوص برگزاری دور اول مذاکرات ایران و آمریکا، از خلال میانجیگری عمان، حاوی نشانههای روشنی از بازتعریف موقعیت ایران در قبال ساختار فشار غربی از یکسو و شانه خالی کردن حمایت های شرقی از سوی دیگر و ورود به فاز تازهای از مدیریت بحران دیپلماتیک است.
بازخوانی دقیق این موضعگیری رسمی، ما را با مؤلفههایی مواجه میسازد که در سطوح زبانی، ارتباطی، و راهبردی قابل فهماند، اما مهمتر از آن، باید به سطح چهارمی نیز توجه داشت: تحرک دیپلماتیک نظام و مختصات نیروی محرکهی آن.
در سطح زبانی، تأکید چندباره بر واژگانی چون «آرام»، «محترمانه»، و «سازنده» را نمیتوان صرفاً توصیف وضعیت مذاکرات تلقی کرد. اینها بخشی از یک طراحی گفتمانیاند که در پی کنترل ادراک عمومی است؛ گفتمانی که تلاش دارد مسیر احتمالی گفتوگو را با رنگ و لعاب عقلانیت و عزت ملی تزیین نماید. این در حالیست که در لایههای زیرین، نوعی تحرک تاکتیکی در رفتار نظام سیاسی به چشم میخورد که بهگونهای محافظهکارانه در پوشش واژگان متین پنهان شده است.
در سطح ارتباطی، اشاره به «چهار نوبت تبادل پیام» از طریق عمان، بیانگر تغییر فرم مواجهه از بی ارتباطی، به تعامل واسطهمحور است. چنین الگویی، آنگونه که در نظریههای دیپلماسی غیرمستقیم شناخته شده، نشانهی تمایل طرفین به بازسازی درک متقابل و آزمونپذیری موقعیت یکدیگر در بستری کمتر رسمی و تنشزا است. در جلسات آینده و پیشروی روند مذاکرات این رفت و آمدهای واسطهای حذف خواهند شد.
از منظر عمقی تر، آنچه اکنون در جریان است را میتوان بهمثابه پاسخ متوازن یک بازیگر تحت فشار ساختاری تحلیل کرد. جمهوری اسلامی ایران، اگر در ظاهر همچنان بر اصول گفتمان مقاومت ایستاده باشد، در عمل و در مواجهه با تهدیدهای فزایندهی دولت ترامپ[چه در قالب بازگشت تحریمها، و چه در سطح تهدیدهای امنیتی]به این جمعبندی رسیده است که حفظ بقای راهبردی، مستلزم تحرک تاکتیکی در پهنهٔ دیپلماتیک است.
این دقیقاً همان نقطهایست که در نظریههای نئورئالیستی با عنوان «عقلانیت بقا» شناخته میشود: بازیگر حتی در عمق ایدئولوژی، هنگامی که تداوم وضع موجود را ناممکن یا هزینه بر میبیند، قواعد بازی را بازخوانی میکند.
اما آنچه باید در این تحلیل افزوده شود، سطح چهارم ماجراست: تحرک دیپلماتیک نظام و پویایی نیروهای محرک آن. برخلاف دورههای پیشین، اکنون شاهد نوعی چندلایهسازی در تصمیمسازی سیاست خارجی هستیم. از یکسو، عناصر اجرایی در دستگاه دیپلماسی، بهویژه چهرههایی چون عراقچی، بهعنوان بازیگران حرفهای وارد صحنه شدهاند تا فضای گفتوگو را مدیریت و مهندسی کنند. اما از سوی دیگر، آنچه این تحرک را امکانپذیر کرده، نه صرفاً تمایل یا اراده وزارت خارجه و حتی دولت، بلکه اجماع در سطح حاکمیتی پیرامون ضرورت بازکردن گرههای انسداد استراتژیک است[گرههایی که در پی تهدید به حمله، احتمال اجماعسازی بینالمللی علیه ایران، و افزایش شکنندگی اقتصادی به وجود آمدهاند.]
به عبارتی، نظام، در مواجهه با توپِ متحرکِ فشار ترامپ، از حالت ایستا خارج شده و با یک سناریوی حقیقتاً سخت اما حساب شده به دنبال جابهجایی از موقعیت هدف، بدون آنکه نشانهای از ضعف علنی بروز دهد، است. این دقیقاً همان لحظهایست که نظریه «توپ و باغچه» معنای عینی خود را مییابد: بازیگر سیاسی، در آستانه برخورد تهدید، نه از سر ضعف، بلکه از درک ریسک ضربات خسارت بار، مکان خود را تغییر میدهد؛تا هم بازی را ادامه دهد، و هم باغچهای را که هنوز ریشه در زمین دارد، نجات بخشد.
در نهایت، این تحرک دیپلماتیک را باید بهمثابه حرکت آگاهانه در بستر یک دترمینسیم بیرونی فهمید؛ حرکتی که نه با جشن زودهنگام همراه است، و نه با پیش بینیِ منفی نگرانه عجولانه، بلکه با نوعی طراحی آرام، زبان دقیق، و محاسبهگری سرد انجام میشود؛
درست همانگونه که ژانوس، خدای دو چهره، در آستانهی هر گذار ایستاده است: یک رو به گذشتهی مقاومت و تلاش برای محافظت حداکثری، و دیگری رو به آیندهی تعامل.
این تحلیل از منظر بازیگری جمهوری اسلامی بود؛ باید دید تفسیر امریکا و بویژه شخص ترامپ چه خواهد بود؛تا بتوان روند احتمالی را بهتر درک کرد.
ژانوس سیاست
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
10.04.202502:36
🔵🔴ترامپ چگونه میتواند آمریکا را نابود کند؟
ویرانگری در ۵ مرحله
✍استفن والت/ استاد روابط بین الملل دانشگاه هاروارد
🔦فارن پالیسی
🔦بخش سوم و پایانی
ترجمه: محمدحسین باقی
🔦دنیای اقتصاد
اگر سیاست ایالاتمتحده یکشبه تغییر کند، شرکتها نمیتوانند تصمیمات هوشمندانهای برای سرمایهگذاری بگیرند - و کسب شهرت بهدلیل غیرقابلاعتماد بودن، دیگران را از همکاری با ایالاتمتحده در آینده منصرف میکند.
چرا هر کشور عاقل باید رفتار خود را تعدیل کند؛ زیرا ترامپ وعده داده در ازای آن کاری برای آنها انجام دهد؛ درحالیکه رئیسجمهور بارها نشان داده است که وعدههایش کماثر است و کارآیی ندارد؟
مرحله۵: پایههای قدرت آمریکا را تضعیف کنید
در دنیای مدرن، قدرت اقتصادی، توانایی نظامی و رفاه مردم قبل از هر چیز به دانش بستگی دارد. برتری علمی و فناوری آمریکا دلیل اصلی بر این است که این کشور برای دههها قویترین اقتصاد جهان و دارای قدرت نظامی مهیب بوده است. بهدلیل نیاز به یک موسسه تحقیقاتی قدرتمند، چین مبالغ هنگفتی را به این بخش سرازیر میکند و تعداد فزایندهای از دانشگاهها و سازمانهای تحقیقاتی در سطح جهانی ایجاد کرده است. بنابراین، رئیسجمهوری که میخواهد ایالاتمتحده عالی باشد، هر کاری که میتواند انجام میدهد تا آن را در خط مقدم پیشرفت علمی و نوآوری نگه دارد.
ترامپ در عوض چه میکند؟ او علاوه بر انتصاب بیسوادان در پستهای کلیدی دولتی – رابرت.اف کندی جونیور درباره تو صحبت میکنم - او «دست باز»ی را برای موسساتی اعلام کرده که از زمان جنگ جهانی دوم به ایجاد دانش و پیشرفت علمی در ایالاتمتحده کمک کردهاند. این فقط تصمیم برای هدف قرار دادن کلمبیا یا هاروارد یا پرینستون یا براون به دلایل بسیار مشکوک نیست. دولت همچنین «موسسه صلح ایالاتمتحده» را تعطیل کرده، «مرکز بینالمللی وودرو ویلسون برای دانشمندان» را منحل کرده، «وزارت بهداشت و خدمات انسانی» را پاکسازی کرده، «بنیاد ملی علوم» را نابود کرده و تهدید کرده است که میلیاردها دلار از بودجه تحقیقات پزشکی را متوقف خواهد کرد.
نتیجه؟ برنامههای تحقیقات علمی تعطیل میشوند و برنامههای دکتری قطع میشوند، به این معنی که این کشور در آینده محققان واجد شرایط کمتری در زمینههای کلیدی خواهد داشت. دانشمندان خارجی به دنبال همکاران دیگری خواهند بود و توانایی آمریکا برای جذب بهترین ذهنها برای تحصیل و کار در اینجا به خطر خواهد افتاد. در واقع، برخی از دانشمندان مستقر در ایالاتمتحده بهاحتمالزیاد به کشورهایی مهاجرت میکنند که کارشان بهقدر کافی موردحمایت و احترام قرار گیرد. ترامپ یک عنصر کلیدی از قدرت - یعنی اعتبار و نفوذ ایالاتمتحده - را قطعهقطعه کرده است.
این فقط علوم طبیعی یا پزشکی نیست که باید حفظ شود. دنبال دانشمندان علوم اجتماعی، برنامههای مطالعات منطقهای و علوم انسانی افتادن نیز خطرناک است؛ زیرا این حوزههای تحقیق جایی هستند که جامعه ما ایدههای جدیدی برای پرداختن به مشکلات اجتماعی دریافت میکند. این حوزههای تحقیق همچنین جایی است که ایدهها و سیاستهای پیشنهادی جدید مورد بررسی، انتقاد، رد یا اصلاح قرار میگیرند.
کشوری که میخواهد بزرگ باشد، از دانشمندان در تمام طیفهای سیاسی نیز میخواهد که سیاستهای اقتصادی، شیوههای سیاسی و شرایط اجتماعی موجود را بررسی و به چالش بکشند تا شهروندان و رهبران آنها بتوانند بفهمند چه چیزی کار میکند، چه چیزی کار نمیکند و راهحلهای جایگزین را پیشنهاد و ارزیابی کنند. هنگامیکه سیاستمداران صداهای مخالف را از سراسر طیفهای سیاسی وادار به سکوت میکنند یا به حاشیه میبرند، بهاحتمال زیاد سیاستهای احمقانه اتخاذ میشود و در صورت شکست، احتمال کمتری برای اصلاح دارند. به همین دلیل است که مستبدان همیشه در تلاش برای تحکیم قدرت به دنبال دانشگاهها و سایر منابع مستقل دانش میروند، حتی اگر انجام این کار بهناچار کشور را لالتر و فقیرتر کند.
بهطور خلاصه، ترامپ بیشتر آنچه را که ما درباره چگونگی تصمیمگیری میدانیم و بسیاری از آنچه را که درباره سیاست جهانی میدانیم، نقض میکند. از تفکر گروهی استقبال میکند و به اطاعت کورکورانه از خود در بحث سیاسی صادقانه بها میدهد. این امر تمایل طبیعی کشورها را برای ایجاد تعادل در برابر تهدیدها نادیده میگیرد و خطراتی را که متحدان فعلی را از خود دور میکند یا حتی برخی از آنها را به مخالفان تبدیل میکند، نادیده میگیرد. قدرت پایدار ناسیونالیسم را نادیده میگیرد و آنچه تاریخ و «اقتصاد۱۰۱» را درباره تاثیر مخرب حمایت گرایی میآموزد، رد میکند. این اشتباهات بهجای بزرگ کردن دوباره آمریکا، آمریکا را فقیرتر، کمتر قدرتمند، کمتر مورداحترام و دارای نفوذ کمتری در سراسر جهان خواهد کرد.
و خانمها و آقایان، اینگونه است که سیاست خارجی یک کشور ویران میشود.
ویرانگری در ۵ مرحله
✍استفن والت/ استاد روابط بین الملل دانشگاه هاروارد
🔦فارن پالیسی
🔦بخش سوم و پایانی
ترجمه: محمدحسین باقی
🔦دنیای اقتصاد
اگر سیاست ایالاتمتحده یکشبه تغییر کند، شرکتها نمیتوانند تصمیمات هوشمندانهای برای سرمایهگذاری بگیرند - و کسب شهرت بهدلیل غیرقابلاعتماد بودن، دیگران را از همکاری با ایالاتمتحده در آینده منصرف میکند.
چرا هر کشور عاقل باید رفتار خود را تعدیل کند؛ زیرا ترامپ وعده داده در ازای آن کاری برای آنها انجام دهد؛ درحالیکه رئیسجمهور بارها نشان داده است که وعدههایش کماثر است و کارآیی ندارد؟
مرحله۵: پایههای قدرت آمریکا را تضعیف کنید
در دنیای مدرن، قدرت اقتصادی، توانایی نظامی و رفاه مردم قبل از هر چیز به دانش بستگی دارد. برتری علمی و فناوری آمریکا دلیل اصلی بر این است که این کشور برای دههها قویترین اقتصاد جهان و دارای قدرت نظامی مهیب بوده است. بهدلیل نیاز به یک موسسه تحقیقاتی قدرتمند، چین مبالغ هنگفتی را به این بخش سرازیر میکند و تعداد فزایندهای از دانشگاهها و سازمانهای تحقیقاتی در سطح جهانی ایجاد کرده است. بنابراین، رئیسجمهوری که میخواهد ایالاتمتحده عالی باشد، هر کاری که میتواند انجام میدهد تا آن را در خط مقدم پیشرفت علمی و نوآوری نگه دارد.
ترامپ در عوض چه میکند؟ او علاوه بر انتصاب بیسوادان در پستهای کلیدی دولتی – رابرت.اف کندی جونیور درباره تو صحبت میکنم - او «دست باز»ی را برای موسساتی اعلام کرده که از زمان جنگ جهانی دوم به ایجاد دانش و پیشرفت علمی در ایالاتمتحده کمک کردهاند. این فقط تصمیم برای هدف قرار دادن کلمبیا یا هاروارد یا پرینستون یا براون به دلایل بسیار مشکوک نیست. دولت همچنین «موسسه صلح ایالاتمتحده» را تعطیل کرده، «مرکز بینالمللی وودرو ویلسون برای دانشمندان» را منحل کرده، «وزارت بهداشت و خدمات انسانی» را پاکسازی کرده، «بنیاد ملی علوم» را نابود کرده و تهدید کرده است که میلیاردها دلار از بودجه تحقیقات پزشکی را متوقف خواهد کرد.
نتیجه؟ برنامههای تحقیقات علمی تعطیل میشوند و برنامههای دکتری قطع میشوند، به این معنی که این کشور در آینده محققان واجد شرایط کمتری در زمینههای کلیدی خواهد داشت. دانشمندان خارجی به دنبال همکاران دیگری خواهند بود و توانایی آمریکا برای جذب بهترین ذهنها برای تحصیل و کار در اینجا به خطر خواهد افتاد. در واقع، برخی از دانشمندان مستقر در ایالاتمتحده بهاحتمالزیاد به کشورهایی مهاجرت میکنند که کارشان بهقدر کافی موردحمایت و احترام قرار گیرد. ترامپ یک عنصر کلیدی از قدرت - یعنی اعتبار و نفوذ ایالاتمتحده - را قطعهقطعه کرده است.
این فقط علوم طبیعی یا پزشکی نیست که باید حفظ شود. دنبال دانشمندان علوم اجتماعی، برنامههای مطالعات منطقهای و علوم انسانی افتادن نیز خطرناک است؛ زیرا این حوزههای تحقیق جایی هستند که جامعه ما ایدههای جدیدی برای پرداختن به مشکلات اجتماعی دریافت میکند. این حوزههای تحقیق همچنین جایی است که ایدهها و سیاستهای پیشنهادی جدید مورد بررسی، انتقاد، رد یا اصلاح قرار میگیرند.
کشوری که میخواهد بزرگ باشد، از دانشمندان در تمام طیفهای سیاسی نیز میخواهد که سیاستهای اقتصادی، شیوههای سیاسی و شرایط اجتماعی موجود را بررسی و به چالش بکشند تا شهروندان و رهبران آنها بتوانند بفهمند چه چیزی کار میکند، چه چیزی کار نمیکند و راهحلهای جایگزین را پیشنهاد و ارزیابی کنند. هنگامیکه سیاستمداران صداهای مخالف را از سراسر طیفهای سیاسی وادار به سکوت میکنند یا به حاشیه میبرند، بهاحتمال زیاد سیاستهای احمقانه اتخاذ میشود و در صورت شکست، احتمال کمتری برای اصلاح دارند. به همین دلیل است که مستبدان همیشه در تلاش برای تحکیم قدرت به دنبال دانشگاهها و سایر منابع مستقل دانش میروند، حتی اگر انجام این کار بهناچار کشور را لالتر و فقیرتر کند.
بهطور خلاصه، ترامپ بیشتر آنچه را که ما درباره چگونگی تصمیمگیری میدانیم و بسیاری از آنچه را که درباره سیاست جهانی میدانیم، نقض میکند. از تفکر گروهی استقبال میکند و به اطاعت کورکورانه از خود در بحث سیاسی صادقانه بها میدهد. این امر تمایل طبیعی کشورها را برای ایجاد تعادل در برابر تهدیدها نادیده میگیرد و خطراتی را که متحدان فعلی را از خود دور میکند یا حتی برخی از آنها را به مخالفان تبدیل میکند، نادیده میگیرد. قدرت پایدار ناسیونالیسم را نادیده میگیرد و آنچه تاریخ و «اقتصاد۱۰۱» را درباره تاثیر مخرب حمایت گرایی میآموزد، رد میکند. این اشتباهات بهجای بزرگ کردن دوباره آمریکا، آمریکا را فقیرتر، کمتر قدرتمند، کمتر مورداحترام و دارای نفوذ کمتری در سراسر جهان خواهد کرد.
و خانمها و آقایان، اینگونه است که سیاست خارجی یک کشور ویران میشود.
08.04.202505:11
👁🗨 نگاه تحلیلگران: ایران و بحران دستاورد در سیاست خارجی ترامپ
👈 اکبر مختاری، کارشناسارشد روابط بینالملل، در یادداشتی برای #راهبرد نوشت:
✍ #ترامپ در دیدار با #نتانیاهو در واشنگتن از مذاکره با مقامات ایران بهطور مستقیم در هفته آتی سخن گفت؛ این در حالی است که هنوز مذاکره رسمی «غیرمستقیم» شروع نشده است. این مذاکرات به سخن مقامات وزارت خارجه بهزودی در عمان آغاز میشود.
✍ ترامپ گفت خروج از افغانستان اشتباه بود. تصمیم خروج گامبهگام نیروهای آمریکایی از افغانستان از دور دوم #اوباما شروع شد؛ اما مذاکرات نهایی با طالبان برای حاکم شدن در افغانستان در زمان #دونالد_ترامپ انجام گرفت و خروج کامل نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان در زمان #جو_بایدن انجام گرفت؛ خروجی که بههیچوجه جالب و قابل دفاع نبود!
✍ ترامپ بارها گفت اگر من رییسجمهور بودم جنگ روسیه و اوکراین شکل نمیگرفت و اگر من رییسجمهور شوم، میتوانم در ۲۴ساعت زمینه صلح را فراهم کنم.
✍ پس از دیدار خاص #ولادیمیر_زلنسکی در کاخسفید و حوادث پس از آن در ریاض، سخن از آتشبس ۳۰روزه شد؛ اما موشکپرانی دو کشور روسیه و اوکراین نشان میدهد که آتشبس هنوز برقرار نشده است و جنگ همچنان ادامه دارد.
✍ حالا در دیدار نتانیاهو و ترامپ در واشنگتن او از مذاکرات مستقیم با مقامات عالی ایران سخن میگوید.
✍ مذاکرات مستقیم نکتهای است که اکثر کارشناسان و تحلیلگران سیاسی از آن دفاع میکنند؛ چراکه طرفین در مذاکرات مستقیم بهتر میتوانند خواستهای خود را بهیکدیگر منتقل سازند.
✍ واقعیت این است که دونالد ترامپ در بخش سیاست خارجی بهدنبال دستاورد است. او در مورد کسب دستاورد در سیاست خارجی عجله دارد.
✍ حالا که هنوز آتشبس در جنگ اوکراین برقرار نشده و آتشبس در غزه نیز دوباره در هم شکسته است؛ مهمترین گزینه موضوع و چالش، ایران میتواند باشد.
✍ مذاکرات مستقیم هم چالش است و هم فرصت. اما یک کشور میتواند با درنظر گرفتن مقدورات داخلی و محذورات بینالمللی امتیازات لازم را کسب کند.
✍ برنامه هستهای، امر پیشینی و غیرقابلمذاکره برای ایران نیست و ضرر خطر حمله و احتمال نابودی آن بیش از مذاکره است. در مورد نیروهای مقاومت در بیرون هم پس از هفتم اکتبر تحولات جدی صورت گرفته است.
✍ واقعیت این است که دیگر سوریه از دسترس ایران خارج شده است و نیروهای نیابتی با ترور رهبرانشان توسط اسرائیل تضعیف شدهاند. پس باید برای بقای ایران راهی یافت.
✍ با دولت ترامپ میشود مذاکره کرد و خواستههای خود را نیز بیان ساخت.
اگر مفاد موردنظر طرفین به نتیجه نرسید؛ آن وقت فاصله گرفتن و بلندشدن موقت از پشت میز مذاکره میتواند قابلدفاع باشد.
✍ حفظ تمامیت ارضی ایران و حفظ نیروی دفاعی کشور جزء ارزشهای پیشینی و استراتژیک در روابط بینالملل و غیرقابلمذاکره است؛ اما در مورد بسیاری از موارد اختلاف میتوان مذاکره کرد.
✍ آرایش نظامی آمریکا در منطقه خطرناک شده است؛ اما به سخنان ترامپ هم در مورد مذاکره مستقیم در هفته آتی نمیتوان چندان اعتماد کرد. ترامپ خواستار یک توافق است و برای مذاکرات مستقیم عجلهاش از ایران بیشتر است.
✍ مذاکرات شروع خواهد شد، اما نه آنطور که ترامپ در نزدیکترین وقت ممکن به آن اشاره کرده است. قرائن و شواهد در درون ایران نشاندهنده شروع مذاکره بهطورمستقیم نیست. ورود به مذاکرات مستقیم از سوی مقامات ایران از دالان مذاکرات غیرمستقیم میگذرد.
✍ ترامپ دنبال دستاورد است! آیا ایران میتواند عجله ترامپ را جدی گیرد؟ آنهم زمانی که نتانیاهو از مذاکره و توافقی از جنس توافق با لیبی قذافی سخن میگوید!
✍ صبر میکنیم و هفته آتی مشخص خواهد شد که سخنان ترامپ مبنی بر مذاکرات مستقیم بلوف بوده است یا واقعیت...
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
👈 اکبر مختاری، کارشناسارشد روابط بینالملل، در یادداشتی برای #راهبرد نوشت:
✍ #ترامپ در دیدار با #نتانیاهو در واشنگتن از مذاکره با مقامات ایران بهطور مستقیم در هفته آتی سخن گفت؛ این در حالی است که هنوز مذاکره رسمی «غیرمستقیم» شروع نشده است. این مذاکرات به سخن مقامات وزارت خارجه بهزودی در عمان آغاز میشود.
✍ ترامپ گفت خروج از افغانستان اشتباه بود. تصمیم خروج گامبهگام نیروهای آمریکایی از افغانستان از دور دوم #اوباما شروع شد؛ اما مذاکرات نهایی با طالبان برای حاکم شدن در افغانستان در زمان #دونالد_ترامپ انجام گرفت و خروج کامل نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان در زمان #جو_بایدن انجام گرفت؛ خروجی که بههیچوجه جالب و قابل دفاع نبود!
✍ ترامپ بارها گفت اگر من رییسجمهور بودم جنگ روسیه و اوکراین شکل نمیگرفت و اگر من رییسجمهور شوم، میتوانم در ۲۴ساعت زمینه صلح را فراهم کنم.
✍ پس از دیدار خاص #ولادیمیر_زلنسکی در کاخسفید و حوادث پس از آن در ریاض، سخن از آتشبس ۳۰روزه شد؛ اما موشکپرانی دو کشور روسیه و اوکراین نشان میدهد که آتشبس هنوز برقرار نشده است و جنگ همچنان ادامه دارد.
✍ حالا در دیدار نتانیاهو و ترامپ در واشنگتن او از مذاکرات مستقیم با مقامات عالی ایران سخن میگوید.
✍ مذاکرات مستقیم نکتهای است که اکثر کارشناسان و تحلیلگران سیاسی از آن دفاع میکنند؛ چراکه طرفین در مذاکرات مستقیم بهتر میتوانند خواستهای خود را بهیکدیگر منتقل سازند.
✍ واقعیت این است که دونالد ترامپ در بخش سیاست خارجی بهدنبال دستاورد است. او در مورد کسب دستاورد در سیاست خارجی عجله دارد.
✍ حالا که هنوز آتشبس در جنگ اوکراین برقرار نشده و آتشبس در غزه نیز دوباره در هم شکسته است؛ مهمترین گزینه موضوع و چالش، ایران میتواند باشد.
✍ مذاکرات مستقیم هم چالش است و هم فرصت. اما یک کشور میتواند با درنظر گرفتن مقدورات داخلی و محذورات بینالمللی امتیازات لازم را کسب کند.
✍ برنامه هستهای، امر پیشینی و غیرقابلمذاکره برای ایران نیست و ضرر خطر حمله و احتمال نابودی آن بیش از مذاکره است. در مورد نیروهای مقاومت در بیرون هم پس از هفتم اکتبر تحولات جدی صورت گرفته است.
✍ واقعیت این است که دیگر سوریه از دسترس ایران خارج شده است و نیروهای نیابتی با ترور رهبرانشان توسط اسرائیل تضعیف شدهاند. پس باید برای بقای ایران راهی یافت.
✍ با دولت ترامپ میشود مذاکره کرد و خواستههای خود را نیز بیان ساخت.
اگر مفاد موردنظر طرفین به نتیجه نرسید؛ آن وقت فاصله گرفتن و بلندشدن موقت از پشت میز مذاکره میتواند قابلدفاع باشد.
✍ حفظ تمامیت ارضی ایران و حفظ نیروی دفاعی کشور جزء ارزشهای پیشینی و استراتژیک در روابط بینالملل و غیرقابلمذاکره است؛ اما در مورد بسیاری از موارد اختلاف میتوان مذاکره کرد.
✍ آرایش نظامی آمریکا در منطقه خطرناک شده است؛ اما به سخنان ترامپ هم در مورد مذاکره مستقیم در هفته آتی نمیتوان چندان اعتماد کرد. ترامپ خواستار یک توافق است و برای مذاکرات مستقیم عجلهاش از ایران بیشتر است.
✍ مذاکرات شروع خواهد شد، اما نه آنطور که ترامپ در نزدیکترین وقت ممکن به آن اشاره کرده است. قرائن و شواهد در درون ایران نشاندهنده شروع مذاکره بهطورمستقیم نیست. ورود به مذاکرات مستقیم از سوی مقامات ایران از دالان مذاکرات غیرمستقیم میگذرد.
✍ ترامپ دنبال دستاورد است! آیا ایران میتواند عجله ترامپ را جدی گیرد؟ آنهم زمانی که نتانیاهو از مذاکره و توافقی از جنس توافق با لیبی قذافی سخن میگوید!
✍ صبر میکنیم و هفته آتی مشخص خواهد شد که سخنان ترامپ مبنی بر مذاکرات مستقیم بلوف بوده است یا واقعیت...
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
post.reposted:
مشاوره ارشد ،دکتری علوم سیاسی

18.04.202517:30
✅ اعلام نتایج اولیه کنکور دکتری ۱۴۰۴
نتایج اولیه کنکور دکتری ۱۴۰۴ سراسری و دانشگاه آزاد از سوی سازمان سنجش اعلام شد.
لینک دریافت نتایج:
https://srv3.sanjesh.org/p_krn/index.php/krn_doctor/Krn_Doc1404_First_Result/krn/
✅کانال تخصصی مشاوره ارشد_دکتری علوم سیاسی
👇👇
@politicsman
نتایج اولیه کنکور دکتری ۱۴۰۴ سراسری و دانشگاه آزاد از سوی سازمان سنجش اعلام شد.
لینک دریافت نتایج:
https://srv3.sanjesh.org/p_krn/index.php/krn_doctor/Krn_Doc1404_First_Result/krn/
✅کانال تخصصی مشاوره ارشد_دکتری علوم سیاسی
👇👇
@politicsman
post.reposted:
مشاوره ارشد ،دکتری علوم سیاسی



17.04.202508:20
جهت سفارش کتاب به خانم میرفتحی مراجعه شود
👇👇
👇🏼👇🏼
@R_mirfathi
09162424339
👇👇
👇🏼👇🏼
@R_mirfathi
09162424339
14.04.202520:37
🔺میانجیگر اصلی و عجله ترامپ!
✍صابر_گل_عنبری
سفر ویتکاف به روسیه و دیدار چهار و نيم ساعته او با پوتین و پرواز مستقیمش از این کشور به عمان در شنبه گذشته برای گفتگو با وزیر خارجه ایران، سفر آخر هفته عراقچی به مسکو و احتمال دیدار او با رئیس جمهور روسیه، آن هم قبل از شروع دور دوم گفتوگوها، نشانگر نقش مهمی است که کرملین در این دور مذاکرات بر خلاف گفتگوهای منتهی به برجام در سال 2015 بازی میکند.
به نظر میرسد که نقش روسیه در این مذاکرات میان دو طرف ایرانی و آمریکایی فراتر از عمان است. با این نقش پررنگی که مسکو ایفا میکند، بعید نیست در آینده به ایستگاهی و چه بسا مهمترین آنها در مسیر گفتگوهای ایران و آمریکا بدل شود و اگر این اتفاق بیفتد، مذاکرات از حیث شکل و محتوا متفاوتتر از قبل آن خواهد بود.
این نقشآفرینی مسکو در بحبوحه مذاکرات خود با آمریکا پیرامون جنگ اوکراین بیانگر قسمی پیوند میان سرنوشت هر دو مذاکرات است. اما این لزوما بدان معنا نیست که توافق احتمالی میان تهران و واشنگتن حتما تالی زمانی توافق احتمالی در جنگ اوکراین خواهد بود، بلکه ممکن است عکس آن اتفاق بیفتد.
در این میان، اما سفر گروسی مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در دستور کار قرار گرفتن لوایح مربوط به پیوستن ایران به «فاتف»، اعلام خرسندی گسترده در منطقه از گفتگوها به استثنای اسرائیل، رضایت بالای دو طرف ایرانی و آمریکایی از نتایج دور اول مذاکرات در مسقط، همه و همه منعکس کننده «تحولات و تحرکاتی جدی و سریع» در روند مذاکرات برای دستیابی به توافق است.
پیشران همه این تحولات هم خود ترامپ است که عجله عجیبی برای توافق با ایران دستکم در بعد اعلامی از خود نشان میدهد. به نظر میرسد که او در مواجهه با بنبستها در پروندههای متعدد خارجی خود از جنگ غزه و آزادی گروگانها گرفته تا جنگ اوکراین و جنگ تجاری به دنبال ثبت و ترویج یک «موفقیت بزرگ» است و از این رو، معتقد است که چه بسا حل و فصل پرونده هستهای ایران آسانتر از بقیه پروندهها باشد. علت هم این است که در پرونده ایران، آمریکا خود مستقیما طرف مذاکره است، اما در پرونده جنگ اوکراین و غزه اینگونه نیست و مساله در اصل میان مسکو و کییف و حماس و اسرائیل است.
در همین حال اگر واقعا موضوع مذاکرات ایران و آمریکا صرفا در این پرونده خلاصه شود و خواسته اصلی آمریکا برچیدن برنامه هستهای ایران نباشد، احتمالا در سایه وجود متن آماده برجام با اندک تغییراتی زمانی در آن توافق سریعتر از آن چیزی که گمان میرود حاصل شود.
در این راستا، فعلا در بعد اعلامی، ترامپ صرفا درباره برنامه هستهای و نه پروندههای دیگر سخن میگوید و حرفی از برچیدن کل این برنامه هم نمیزند و هدف خود را جلوگیری از دستیابی تهران به بمب اتمی عنوان میکند.
با این دور تندی که ترامپ در مذاکره با وجود تکرار تهدیدهایش برای بمباران تاسیسات هستهای ایران در صورت عدم توافق برداشته است، هیچ بعید نیست که حتی به توافقی همسطح برجام هم راضی شود، ولی در مقابل در بعد روایت بر آن مانور بزرگی دهد و از موفقیت عظیم خود در منع دستیابی ایران به بمب اتم و شکست بایدن و اوباما در این باره بگوید.
این رویکرد ترامپ به شدت موجب نگرانی تصمیمسازان و نهادهای امنیتی اسرائیلی هم شده است؛ اما بنیامین نتانیاهو که فعلا به فکر ماندن در قدرت است و به هیچ وجه قصد ورود به چالش با ترامپ را هم ندارد و حتی اگر بتواند ما به ازای آن را با هدف حفظ قدرت در تداوم جنگ غزه و آزاد گذاشتن بیشتر دست اسرائیل در منطقه کسب کند، ممکن است حداقل در بعد اعلامی از توافقی که ممکن است ترامپ با ایران امضا کند، حمایت هم بکند.
اما گویا ترامپ خواهان یک توافق جامع و سریع درباره برنامه هستهای است، ولی تهران توافق مرحله به مرحله را برای راستی آزمایی درباره رفع تحریمها بیشتر میپسندند. به هر حال، تعهدات ایران قابلیت اجرای سریع را دارد اما رفع تحریمها تا حدودی زمانبر است.
فعلا هیچ کسی جز خود ترامپ نمیداند که در سر او چه میگذرد و این که علت واقعی این همه عجله او برای توافق با ایران چیست؟ آیا صرفا همانی است که شرحش رفت؟ یا انگیزههای دیگری دارد؟ فعلا که حتی توجهی به هشدارها و توصیههای برخی ناظران جمهوریخواه و اسرائیل نمیکند که معتقد هستند در این شرایط منطقه و در سایه تحولات لبنان و سوریه با تشدید فشارها بر ایران میتواند در آینده در شرایط واجد فرصتهای بیشتری مذاکره کند و به توافق بهتری دست یابد.
باید منتظر ماند و دید که آیا این رویکرد ترامپ در جریان مذاکرات با ورود به جزئیات فنی و پیچیده ادامه مییابد، یا ممکن است با پیشرفت گفتگوها درباره پرونده هستهای در مرحله مشخصی ترامپ خواستههای سختگیرانه و چالشی در این حوزه و یا دیگر پروندههای چالشی مطرح کند.
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
✍صابر_گل_عنبری
سفر ویتکاف به روسیه و دیدار چهار و نيم ساعته او با پوتین و پرواز مستقیمش از این کشور به عمان در شنبه گذشته برای گفتگو با وزیر خارجه ایران، سفر آخر هفته عراقچی به مسکو و احتمال دیدار او با رئیس جمهور روسیه، آن هم قبل از شروع دور دوم گفتوگوها، نشانگر نقش مهمی است که کرملین در این دور مذاکرات بر خلاف گفتگوهای منتهی به برجام در سال 2015 بازی میکند.
به نظر میرسد که نقش روسیه در این مذاکرات میان دو طرف ایرانی و آمریکایی فراتر از عمان است. با این نقش پررنگی که مسکو ایفا میکند، بعید نیست در آینده به ایستگاهی و چه بسا مهمترین آنها در مسیر گفتگوهای ایران و آمریکا بدل شود و اگر این اتفاق بیفتد، مذاکرات از حیث شکل و محتوا متفاوتتر از قبل آن خواهد بود.
این نقشآفرینی مسکو در بحبوحه مذاکرات خود با آمریکا پیرامون جنگ اوکراین بیانگر قسمی پیوند میان سرنوشت هر دو مذاکرات است. اما این لزوما بدان معنا نیست که توافق احتمالی میان تهران و واشنگتن حتما تالی زمانی توافق احتمالی در جنگ اوکراین خواهد بود، بلکه ممکن است عکس آن اتفاق بیفتد.
در این میان، اما سفر گروسی مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در دستور کار قرار گرفتن لوایح مربوط به پیوستن ایران به «فاتف»، اعلام خرسندی گسترده در منطقه از گفتگوها به استثنای اسرائیل، رضایت بالای دو طرف ایرانی و آمریکایی از نتایج دور اول مذاکرات در مسقط، همه و همه منعکس کننده «تحولات و تحرکاتی جدی و سریع» در روند مذاکرات برای دستیابی به توافق است.
پیشران همه این تحولات هم خود ترامپ است که عجله عجیبی برای توافق با ایران دستکم در بعد اعلامی از خود نشان میدهد. به نظر میرسد که او در مواجهه با بنبستها در پروندههای متعدد خارجی خود از جنگ غزه و آزادی گروگانها گرفته تا جنگ اوکراین و جنگ تجاری به دنبال ثبت و ترویج یک «موفقیت بزرگ» است و از این رو، معتقد است که چه بسا حل و فصل پرونده هستهای ایران آسانتر از بقیه پروندهها باشد. علت هم این است که در پرونده ایران، آمریکا خود مستقیما طرف مذاکره است، اما در پرونده جنگ اوکراین و غزه اینگونه نیست و مساله در اصل میان مسکو و کییف و حماس و اسرائیل است.
در همین حال اگر واقعا موضوع مذاکرات ایران و آمریکا صرفا در این پرونده خلاصه شود و خواسته اصلی آمریکا برچیدن برنامه هستهای ایران نباشد، احتمالا در سایه وجود متن آماده برجام با اندک تغییراتی زمانی در آن توافق سریعتر از آن چیزی که گمان میرود حاصل شود.
در این راستا، فعلا در بعد اعلامی، ترامپ صرفا درباره برنامه هستهای و نه پروندههای دیگر سخن میگوید و حرفی از برچیدن کل این برنامه هم نمیزند و هدف خود را جلوگیری از دستیابی تهران به بمب اتمی عنوان میکند.
با این دور تندی که ترامپ در مذاکره با وجود تکرار تهدیدهایش برای بمباران تاسیسات هستهای ایران در صورت عدم توافق برداشته است، هیچ بعید نیست که حتی به توافقی همسطح برجام هم راضی شود، ولی در مقابل در بعد روایت بر آن مانور بزرگی دهد و از موفقیت عظیم خود در منع دستیابی ایران به بمب اتم و شکست بایدن و اوباما در این باره بگوید.
این رویکرد ترامپ به شدت موجب نگرانی تصمیمسازان و نهادهای امنیتی اسرائیلی هم شده است؛ اما بنیامین نتانیاهو که فعلا به فکر ماندن در قدرت است و به هیچ وجه قصد ورود به چالش با ترامپ را هم ندارد و حتی اگر بتواند ما به ازای آن را با هدف حفظ قدرت در تداوم جنگ غزه و آزاد گذاشتن بیشتر دست اسرائیل در منطقه کسب کند، ممکن است حداقل در بعد اعلامی از توافقی که ممکن است ترامپ با ایران امضا کند، حمایت هم بکند.
اما گویا ترامپ خواهان یک توافق جامع و سریع درباره برنامه هستهای است، ولی تهران توافق مرحله به مرحله را برای راستی آزمایی درباره رفع تحریمها بیشتر میپسندند. به هر حال، تعهدات ایران قابلیت اجرای سریع را دارد اما رفع تحریمها تا حدودی زمانبر است.
فعلا هیچ کسی جز خود ترامپ نمیداند که در سر او چه میگذرد و این که علت واقعی این همه عجله او برای توافق با ایران چیست؟ آیا صرفا همانی است که شرحش رفت؟ یا انگیزههای دیگری دارد؟ فعلا که حتی توجهی به هشدارها و توصیههای برخی ناظران جمهوریخواه و اسرائیل نمیکند که معتقد هستند در این شرایط منطقه و در سایه تحولات لبنان و سوریه با تشدید فشارها بر ایران میتواند در آینده در شرایط واجد فرصتهای بیشتری مذاکره کند و به توافق بهتری دست یابد.
باید منتظر ماند و دید که آیا این رویکرد ترامپ در جریان مذاکرات با ورود به جزئیات فنی و پیچیده ادامه مییابد، یا ممکن است با پیشرفت گفتگوها درباره پرونده هستهای در مرحله مشخصی ترامپ خواستههای سختگیرانه و چالشی در این حوزه و یا دیگر پروندههای چالشی مطرح کند.
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
12.04.202504:34
🔵🔴مذاکره با ترامپ: هنر مدیریت تفاهم در میان قدرتنمایی
✍اکبر اعلمی
🔦«توصیهای به هیأت ایرانی در آستانه مذاکرات با نمایندگان ترامپ»
بر پایه معیارهای روانشناختی، ترامپ نمونه کلاسیک یک شخصیت خودشیفته (narcissistic) با ویژگیهای زیر است: احساس برتری دائمی، نیاز مداوم به تحسین، بیاعتنایی به احساسات دیگران، واکنش شدید به انتقاد و فرافکنی و انکار
این ویژگیها، مخصوصاً در مقام قدرت، باعث میشه او گاهی غیرقابل پیشبینی و پرخطر بهنظر بیاد. براین اساس، در آستانه مذاکرات با نمایندگان دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، بهیاد داشته باشید که با فردی معمولی مواجه نیستید؛ بلکه با یک خودشیفته مزمن روبهرو هستید که مذاکره را نه عرصه تفاهم، بلکه صحنه نمایش قدرت شخصیاش میداند.
با ترامپ، منطق شما نه تنها کافی نیست، بلکه اگر با تحقیر همراه شود، او را به سمت لجاجت و خروج از میز مذاکره میراند. رمز کار این است: به او احساس پیروزی بدهید، بدون آنکه چیزی ببازید.
کاری کنید فکر کند «توافق جدید» را خودش ساخته، حتی اگر فقط بستهبندی همان توافق قبلی باشد.
برجام را جلوش علم نکنید؛ بهجایش، بگویید: ما هم نقدهایی داریم. اما اگر شما اهل توافقی واقعاً تازه و پایدار هستید، ما حاضریم مشروط به حفظ کرامت ملت ایران.
او را از «برجام اوباما» بترسانید، اما راه را برای «توافق ترامپ» باز بگذارید؛ مشروط به آنکه حقوق ملت ما زیر پا نرود.
با ترامپ، در رسانه دعوا نکنید؛ در سکوت، امتیاز ندهید، اما تصویر بدهید.
به او فرصت «تبلیغاتی» بدهید، نه امتیاز واقعی.
و در پایان، جملهای که هر مذاکرهکننده ایرانی باید با خود تکرار کند: با خودشیفتهها، فقط خرد است که پیروز میشود، نه فریاد.
مذاکره با ترامپ، میدان عقل است نه عصبیت. اگر عزت ایران را با ظرافت پاس بدارید، حتی یک تاجر خودبزرگبین هم ممکن است به تفاهمی محترمانه رضایت دهد.
جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
✍اکبر اعلمی
🔦«توصیهای به هیأت ایرانی در آستانه مذاکرات با نمایندگان ترامپ»
بر پایه معیارهای روانشناختی، ترامپ نمونه کلاسیک یک شخصیت خودشیفته (narcissistic) با ویژگیهای زیر است: احساس برتری دائمی، نیاز مداوم به تحسین، بیاعتنایی به احساسات دیگران، واکنش شدید به انتقاد و فرافکنی و انکار
این ویژگیها، مخصوصاً در مقام قدرت، باعث میشه او گاهی غیرقابل پیشبینی و پرخطر بهنظر بیاد. براین اساس، در آستانه مذاکرات با نمایندگان دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، بهیاد داشته باشید که با فردی معمولی مواجه نیستید؛ بلکه با یک خودشیفته مزمن روبهرو هستید که مذاکره را نه عرصه تفاهم، بلکه صحنه نمایش قدرت شخصیاش میداند.
با ترامپ، منطق شما نه تنها کافی نیست، بلکه اگر با تحقیر همراه شود، او را به سمت لجاجت و خروج از میز مذاکره میراند. رمز کار این است: به او احساس پیروزی بدهید، بدون آنکه چیزی ببازید.
کاری کنید فکر کند «توافق جدید» را خودش ساخته، حتی اگر فقط بستهبندی همان توافق قبلی باشد.
برجام را جلوش علم نکنید؛ بهجایش، بگویید: ما هم نقدهایی داریم. اما اگر شما اهل توافقی واقعاً تازه و پایدار هستید، ما حاضریم مشروط به حفظ کرامت ملت ایران.
او را از «برجام اوباما» بترسانید، اما راه را برای «توافق ترامپ» باز بگذارید؛ مشروط به آنکه حقوق ملت ما زیر پا نرود.
با ترامپ، در رسانه دعوا نکنید؛ در سکوت، امتیاز ندهید، اما تصویر بدهید.
به او فرصت «تبلیغاتی» بدهید، نه امتیاز واقعی.
و در پایان، جملهای که هر مذاکرهکننده ایرانی باید با خود تکرار کند: با خودشیفتهها، فقط خرد است که پیروز میشود، نه فریاد.
مذاکره با ترامپ، میدان عقل است نه عصبیت. اگر عزت ایران را با ظرافت پاس بدارید، حتی یک تاجر خودبزرگبین هم ممکن است به تفاهمی محترمانه رضایت دهد.
جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0


09.04.202511:58
🔴 تمــــدیــد فــــــراخــوان 🔴
❇️ استادان عزیز و دانشجویان گرامی
با سلام و احترام
با توجه به درخواست های مکرر، فراخوان ارائه ایده در قالب چکیده و یا طرحنامه اولیه برای اولین نشست مشترک مرکز رشد و کاربردی سازی دانش حقوقی و سیاسی و وزارت کشور، برای آخرین بار تمدید شد.
🔸لطفا برای آگاهی بیشتر، به نکات زیر توجه شود:
۱. محورهای همکاری می تواند شامل نگارش مقاله کاربردی و راهبردی، طرح های پژوهشی کاربردی و مساله محور، پیشنهاد دوره های آموزشی، طراحی کارگاه های آموزشی و دوره های بازآموزی، و کارورزی و بازدیدهای آموزشی باشد.
۲. شرط اصلی ارائه ایده در نشست، ارسال مکتوب ایده و پذیرش آن از سوی کمیته علمی نشست است.
۳. پیشنهاد می شود زمینه های اندیشیده شده ای که ماهیت کاربردی و نوآوری دارند، مورد نظر قرار گیرد.
🔶 لینک جهت اطلاعات بیشتر، دریافت فرم و ارسال آثار:
https://survey.porsline.ir/s/iEuiDNoG
🔻تماس با ما:
lawpol.center.ut@gmail.com
🔻پشتیبانی در تلگرام:
@central_admin_1
♦️ آخرین مهلت ارسال آثار:
۳۰فروردین ماه ۱۴۰۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💠 مرکز رشد و کاربردی سازی دانش حقوقی و سیاسی
❇️ استادان عزیز و دانشجویان گرامی
با سلام و احترام
با توجه به درخواست های مکرر، فراخوان ارائه ایده در قالب چکیده و یا طرحنامه اولیه برای اولین نشست مشترک مرکز رشد و کاربردی سازی دانش حقوقی و سیاسی و وزارت کشور، برای آخرین بار تمدید شد.
🔸لطفا برای آگاهی بیشتر، به نکات زیر توجه شود:
۱. محورهای همکاری می تواند شامل نگارش مقاله کاربردی و راهبردی، طرح های پژوهشی کاربردی و مساله محور، پیشنهاد دوره های آموزشی، طراحی کارگاه های آموزشی و دوره های بازآموزی، و کارورزی و بازدیدهای آموزشی باشد.
۲. شرط اصلی ارائه ایده در نشست، ارسال مکتوب ایده و پذیرش آن از سوی کمیته علمی نشست است.
۳. پیشنهاد می شود زمینه های اندیشیده شده ای که ماهیت کاربردی و نوآوری دارند، مورد نظر قرار گیرد.
🔶 لینک جهت اطلاعات بیشتر، دریافت فرم و ارسال آثار:
https://survey.porsline.ir/s/iEuiDNoG
🔻تماس با ما:
lawpol.center.ut@gmail.com
🔻پشتیبانی در تلگرام:
@central_admin_1
♦️ آخرین مهلت ارسال آثار:
۳۰فروردین ماه ۱۴۰۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💠 مرکز رشد و کاربردی سازی دانش حقوقی و سیاسی
07.04.202521:08
🔺ترامپ و سفر شتاب زده نتانیاهو!
✍صابر_گل_عنبری
نشست خبری دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در کاخ سفید در مورد خاورمیانه دو نکته مهم و قابل تامل در دل خود داشت.
از یک سو، ترامپ بیان داشت که مذاکرات مستقیم با ایران آن هم «در سطوح عالی» شروع شده و از نشست مهمی در روز شنبه آتی خبر داد. از دیگر سو هم گفت که میخواهد جنگ غزه به زودی پایان دهد.
فعلا باید منتظر واکنش تهران به اظهارات ترامپ هم بود که مدام با هر گونه مذاکره مستقیم با دولت آمریکا در سطوح مختلف مخالفت کرده است. جالب هم اینجاست که در حالی ترامپ از شروع مذاکرات مستقیم سخن گفت که وزارت خارجه ایران امروز و دیروز تاکید داشت که مذاکرات غیر مستقیم هم هنوز شروع نشده است.
آیا تفسیر ترامپ از همین رد و بدل کردن پیامها از کانال عمان و غیره نوعی مذاکره مستقیم است یا واقعا بر خلاف مواضع رسمی کنونی چنین مذاکراتی در جریان است یا قرار است شروع شود؟
در کل ادبیات امروز ترامپ در قبال ایران و در کل خاورمیانه دیپلماتیک و سیاسی بود و خبری از تهدیدهای مستمر چند وقت قبل نبود؛ به این معنا این بار که «تطمیع» غیظتر از «تهدید» بود؛ هر چند هم بیان داشت که اگر مذاکرات به توافقی منجر نشود، ایران در «خطری بزرگ» خواهد بود.
اما ادبیات «دیپلماتیک» امشب ترامپ از آن جهت اهمیت دارد که در نشستی خبری با نتانیاهو به کار گرفته شد که چه بسا برخی انتظار داشتند تهدیدها با این سفر "عجلهای" به اوج خود برسد.
این هم جلوهای دیگر از پیشبینی ناپذیری دونالد ترامپ.
نتانیاهو سخنانش را با چاشنی تملق برای ترامپ شروع کرد و از جنگ تجاری او با جهان استقبال کرد، اما در مقابل سخنانی ناخوشایند از ترامپ شنید؛ تاکید مکرر ترامپ بر مذاکره مستقیم و اهمیت توافق با تهران و همچنین درخواستش برای توقف جنگ غزه. به هر حال، بی بی مخالف هر نوع دیپلماسی با ایران است و در مورد جنگ غزه نیز بیشتر به دنبال خرید زمان برای تداوم آن است. حتی در پرونده سوریه نیز که گویا نتانیاهو میخواست رئیس جمهور آمریکا را به اتخاذ مواضعی علیه ترکیه وادار کند، از دوستیاش با اردوغان گفت.
البته در این میان ترامپ به شکلی دیگر کوچاندن ساکنان غزه را البته نه با غلظت قبلی تکرار کرد که بعید نیست بیشتر برای راضی کردن مهمان اسرائیلیاش در سایه اظهاراتش در قبال ایران و جنگ غزه بود.
اما ترامپ در حالی امشب در نشست خبری با نتانیاهو تا حدودی متفاوت از قبل ظاهر شد و سخنانی ناخوشایندِ مهمان بر زبان جاری ساخت که خود سفر نخست وزیر اسرائیل چندان طبیعی نبود. به نوشته منابع اسرائیلی این سفر از قبل برنامهریزی شده نبود و غیرمنتظره بود. ظاهرا عواملی فوریتدار و «پنهان» باعث شده است که دونالد ترامپ بنیامین نتانیاهو را به سفر و دیداری شتاب زده به کاخ سفید دعوت کند.
در مورد این عوامل میتوان گفت که ترامپ در حال برنامهریزی برای سفر به عربستان است و بر روی این سفر «حساب ویژهای» برای پیشبرد سیاست خاورمیانهای خود به ویژه در سایه بنبستهای کنونی در پروندههای خارجی دولتش از جنگ غزه و ایران گرفته تا جنگ اوکراین باز کرده است. اساس این سیاست هم معاملات منطقهای و فعالسازی پیمان ابراهیم است.
این سفر و دستور کاری آن میطلبد که این سفر در فضای منطقهای و لو به ظاهر آرام انجام شود که قبل از آن جنگ غزه متوقف شده و آتش بس مجددا برقرار شود و به تبع آن هم حملات حوثیها و حملات آمریکا به یمن متوقف میشود. در کل فضای دیپلماتیک جایگزین فضای جنگ و درگیری در منطقه شود.
در این راستا هم احتمالا که ترامپ خواسته است که اندکی فضای تنش با ایران را تلطیف کند و سخنانش بیشتر تلاشی برای ابراز تمایلش به توافق بود و در همین حال نیز خواست که اندکی از «بازی در لبه پرتگاه جنگ» فاصله گیرد. در این باره چنان که قبلا هم تاکید شده، واقعیت این است که ترامپ به دنبال جنگ با ایران نیست و تهدیدهای اخیر نیز نوعی بازی در لبه این پرتگاه به عنوان یک مسلک مذاکراتی بود.
حالا باید دید جریان مذاکره مستقیم چیست و چه دیداری قرار است روز شنبه آینده با ایران برگزار شود که ترامپ آن را مهم توصیف کرد؟ موضع ایران درباره اظهارات امشب رئیس جمهور آمریکا چه خواهد بود؛ تکذیب یا سکوت؟
با وجود شرحی که رفت، روشن نیست که رویکرد نسبتا متفاوت و دیپلماتیک امشب ترامپِ پیشبینی ناپذیر نوعی تاکتیک بود یا ....
آیا همین رویکرد «تطمیع» ترامپ ادامه مییابد یا دوباره «تهدید» بر آن غلبه میکند؟
و این که در پشت پرده سیاست چه میگذرد؟
به احتمال زیاد تحولات هفتههای پیشرو نشان خواهد داد.
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
✍صابر_گل_عنبری
نشست خبری دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در کاخ سفید در مورد خاورمیانه دو نکته مهم و قابل تامل در دل خود داشت.
از یک سو، ترامپ بیان داشت که مذاکرات مستقیم با ایران آن هم «در سطوح عالی» شروع شده و از نشست مهمی در روز شنبه آتی خبر داد. از دیگر سو هم گفت که میخواهد جنگ غزه به زودی پایان دهد.
فعلا باید منتظر واکنش تهران به اظهارات ترامپ هم بود که مدام با هر گونه مذاکره مستقیم با دولت آمریکا در سطوح مختلف مخالفت کرده است. جالب هم اینجاست که در حالی ترامپ از شروع مذاکرات مستقیم سخن گفت که وزارت خارجه ایران امروز و دیروز تاکید داشت که مذاکرات غیر مستقیم هم هنوز شروع نشده است.
آیا تفسیر ترامپ از همین رد و بدل کردن پیامها از کانال عمان و غیره نوعی مذاکره مستقیم است یا واقعا بر خلاف مواضع رسمی کنونی چنین مذاکراتی در جریان است یا قرار است شروع شود؟
در کل ادبیات امروز ترامپ در قبال ایران و در کل خاورمیانه دیپلماتیک و سیاسی بود و خبری از تهدیدهای مستمر چند وقت قبل نبود؛ به این معنا این بار که «تطمیع» غیظتر از «تهدید» بود؛ هر چند هم بیان داشت که اگر مذاکرات به توافقی منجر نشود، ایران در «خطری بزرگ» خواهد بود.
اما ادبیات «دیپلماتیک» امشب ترامپ از آن جهت اهمیت دارد که در نشستی خبری با نتانیاهو به کار گرفته شد که چه بسا برخی انتظار داشتند تهدیدها با این سفر "عجلهای" به اوج خود برسد.
این هم جلوهای دیگر از پیشبینی ناپذیری دونالد ترامپ.
نتانیاهو سخنانش را با چاشنی تملق برای ترامپ شروع کرد و از جنگ تجاری او با جهان استقبال کرد، اما در مقابل سخنانی ناخوشایند از ترامپ شنید؛ تاکید مکرر ترامپ بر مذاکره مستقیم و اهمیت توافق با تهران و همچنین درخواستش برای توقف جنگ غزه. به هر حال، بی بی مخالف هر نوع دیپلماسی با ایران است و در مورد جنگ غزه نیز بیشتر به دنبال خرید زمان برای تداوم آن است. حتی در پرونده سوریه نیز که گویا نتانیاهو میخواست رئیس جمهور آمریکا را به اتخاذ مواضعی علیه ترکیه وادار کند، از دوستیاش با اردوغان گفت.
البته در این میان ترامپ به شکلی دیگر کوچاندن ساکنان غزه را البته نه با غلظت قبلی تکرار کرد که بعید نیست بیشتر برای راضی کردن مهمان اسرائیلیاش در سایه اظهاراتش در قبال ایران و جنگ غزه بود.
اما ترامپ در حالی امشب در نشست خبری با نتانیاهو تا حدودی متفاوت از قبل ظاهر شد و سخنانی ناخوشایندِ مهمان بر زبان جاری ساخت که خود سفر نخست وزیر اسرائیل چندان طبیعی نبود. به نوشته منابع اسرائیلی این سفر از قبل برنامهریزی شده نبود و غیرمنتظره بود. ظاهرا عواملی فوریتدار و «پنهان» باعث شده است که دونالد ترامپ بنیامین نتانیاهو را به سفر و دیداری شتاب زده به کاخ سفید دعوت کند.
در مورد این عوامل میتوان گفت که ترامپ در حال برنامهریزی برای سفر به عربستان است و بر روی این سفر «حساب ویژهای» برای پیشبرد سیاست خاورمیانهای خود به ویژه در سایه بنبستهای کنونی در پروندههای خارجی دولتش از جنگ غزه و ایران گرفته تا جنگ اوکراین باز کرده است. اساس این سیاست هم معاملات منطقهای و فعالسازی پیمان ابراهیم است.
این سفر و دستور کاری آن میطلبد که این سفر در فضای منطقهای و لو به ظاهر آرام انجام شود که قبل از آن جنگ غزه متوقف شده و آتش بس مجددا برقرار شود و به تبع آن هم حملات حوثیها و حملات آمریکا به یمن متوقف میشود. در کل فضای دیپلماتیک جایگزین فضای جنگ و درگیری در منطقه شود.
در این راستا هم احتمالا که ترامپ خواسته است که اندکی فضای تنش با ایران را تلطیف کند و سخنانش بیشتر تلاشی برای ابراز تمایلش به توافق بود و در همین حال نیز خواست که اندکی از «بازی در لبه پرتگاه جنگ» فاصله گیرد. در این باره چنان که قبلا هم تاکید شده، واقعیت این است که ترامپ به دنبال جنگ با ایران نیست و تهدیدهای اخیر نیز نوعی بازی در لبه این پرتگاه به عنوان یک مسلک مذاکراتی بود.
حالا باید دید جریان مذاکره مستقیم چیست و چه دیداری قرار است روز شنبه آینده با ایران برگزار شود که ترامپ آن را مهم توصیف کرد؟ موضع ایران درباره اظهارات امشب رئیس جمهور آمریکا چه خواهد بود؛ تکذیب یا سکوت؟
با وجود شرحی که رفت، روشن نیست که رویکرد نسبتا متفاوت و دیپلماتیک امشب ترامپِ پیشبینی ناپذیر نوعی تاکتیک بود یا ....
آیا همین رویکرد «تطمیع» ترامپ ادامه مییابد یا دوباره «تهدید» بر آن غلبه میکند؟
و این که در پشت پرده سیاست چه میگذرد؟
به احتمال زیاد تحولات هفتههای پیشرو نشان خواهد داد.
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
18.04.202508:21
🌎 مهمتر از نتایج «مذاکره با آمریکا»، فرو ریختن هیمنه ۴۶ساله "مرگ بر آمریکا" است
✍ صادق زیباکلام
۲۶ فروردین ۱۴۰۴
🌿 مهمتر از حواشی و نتایج مذاکره با آمریکا، اینکه مستقیم است یا غیرمستقیم، در مسقط ادامه میابد یا در رم، فقط در برگیرنده موضوع هستهای خواهدبود یا تسلیحات و نیابتیها را هم در برخواهد گرفت یا خیر، آیا سرمایهگذاری آمریکاییها درایران یک رویاست یا واقعیتی جدی، ایضا قبض و بسط، و شل و سفت شدن مواضع آقای ترامپ، و شاید مهمتر از همه اینها، آیا مذاکرات به نتیجه خواهد رسید یا خیر. مهم تغییر بنیادی است که در ایدئولوژی "مرگ برآمریکا" بوجود آمده است.
🌿 نسلهای بعد ازانقلاب در فضایی بارآمده اند که تصور میکنند هدف انقلاب ۵۷ مبارزه با آمریکا بود. باور نمیکنند که اهداف و آرمانهای آن انقلاب تحقق آزادی در ایران بود و استکبارستیزی، دشمنی با آمریکا، صدروانقلاب، نابودی اسرائیل و سایر شعارهای انقلابی بعداز انقلاب بود که سوار بر قطار جمهوری اسلامی شدند و بتدریج گفتمان اصلی انقلاب را به حاشیه رانده و جایگزین آنها شدند. تحول نامبارکی که تا به امروز ادامه یافته. عقب ماندگی علوم انسانی درایران از یکسو، و ۴۶ سال تبلیغات یکسره نظام، مانع از فهم این تحول تا به امروز گردیده.درعوض نوادگان دایی جان ناپلئون یکسری تئوری های توطئه قد و نیم قد و فرضیههای توطئه بافتهاند.
🌿 صرفنظر از آنکه گفتمان "مرگ بر آمریکا" چرا و چگونه موفق گردید تا درجایگاه شعار اصلی جمهوری اسلامی قرارگرفته و آرمان های اصلی انقلاب ۵۷ را به حاشیه براند، این گفتمان برای نسلهای جدید افول کرده. یک زمانی بود که این گفتمان بالاخص در دانشگاهها و در میان اقشار و لایههای تحصیلکرده از اعتقاد و اعتبار برخوردار میبود. اما مدتهاست که شعارها و گفتمانهای انقلابی بنحو محسوسی در میان نسلهای جوان،و علیرغم همه تلاش و تقلاها و تبلیغات نظام، منظما درمسیر افول است. نسلهای جدید همچون نسلهای گذشته، دیگرباوری به دشمنی با آمریکا، ضدیت با فرهنگ و تمدن غرب، نفرت از اروپاییها و نابودی اسرائیل ندارند.
🌿 مهمتر از پی آمدهای مذاکرات «ویتکف – عراقچی» و اینکه آیا برسرباقی ماندن ۳/۵ درصد غنیسازی توافق صورت میگیرد یا تندروها و در راسشان آقای نتانیاهو، موفق به تحمیل اراده شان خواهند شد، “فروریختن هیمنه دشمنی با غرب و در راس آن آمریکا در نسلهای جدید ایران است.”
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
✍ صادق زیباکلام
۲۶ فروردین ۱۴۰۴
🌿 مهمتر از حواشی و نتایج مذاکره با آمریکا، اینکه مستقیم است یا غیرمستقیم، در مسقط ادامه میابد یا در رم، فقط در برگیرنده موضوع هستهای خواهدبود یا تسلیحات و نیابتیها را هم در برخواهد گرفت یا خیر، آیا سرمایهگذاری آمریکاییها درایران یک رویاست یا واقعیتی جدی، ایضا قبض و بسط، و شل و سفت شدن مواضع آقای ترامپ، و شاید مهمتر از همه اینها، آیا مذاکرات به نتیجه خواهد رسید یا خیر. مهم تغییر بنیادی است که در ایدئولوژی "مرگ برآمریکا" بوجود آمده است.
🌿 نسلهای بعد ازانقلاب در فضایی بارآمده اند که تصور میکنند هدف انقلاب ۵۷ مبارزه با آمریکا بود. باور نمیکنند که اهداف و آرمانهای آن انقلاب تحقق آزادی در ایران بود و استکبارستیزی، دشمنی با آمریکا، صدروانقلاب، نابودی اسرائیل و سایر شعارهای انقلابی بعداز انقلاب بود که سوار بر قطار جمهوری اسلامی شدند و بتدریج گفتمان اصلی انقلاب را به حاشیه رانده و جایگزین آنها شدند. تحول نامبارکی که تا به امروز ادامه یافته. عقب ماندگی علوم انسانی درایران از یکسو، و ۴۶ سال تبلیغات یکسره نظام، مانع از فهم این تحول تا به امروز گردیده.درعوض نوادگان دایی جان ناپلئون یکسری تئوری های توطئه قد و نیم قد و فرضیههای توطئه بافتهاند.
🌿 صرفنظر از آنکه گفتمان "مرگ بر آمریکا" چرا و چگونه موفق گردید تا درجایگاه شعار اصلی جمهوری اسلامی قرارگرفته و آرمان های اصلی انقلاب ۵۷ را به حاشیه براند، این گفتمان برای نسلهای جدید افول کرده. یک زمانی بود که این گفتمان بالاخص در دانشگاهها و در میان اقشار و لایههای تحصیلکرده از اعتقاد و اعتبار برخوردار میبود. اما مدتهاست که شعارها و گفتمانهای انقلابی بنحو محسوسی در میان نسلهای جوان،و علیرغم همه تلاش و تقلاها و تبلیغات نظام، منظما درمسیر افول است. نسلهای جدید همچون نسلهای گذشته، دیگرباوری به دشمنی با آمریکا، ضدیت با فرهنگ و تمدن غرب، نفرت از اروپاییها و نابودی اسرائیل ندارند.
🌿 مهمتر از پی آمدهای مذاکرات «ویتکف – عراقچی» و اینکه آیا برسرباقی ماندن ۳/۵ درصد غنیسازی توافق صورت میگیرد یا تندروها و در راسشان آقای نتانیاهو، موفق به تحمیل اراده شان خواهند شد، “فروریختن هیمنه دشمنی با غرب و در راس آن آمریکا در نسلهای جدید ایران است.”
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
post.reposted:
مشاوره ارشد ،دکتری علوم سیاسی



17.04.202508:20
جهت سفارش کتاب به خانم میرفتحی مراجعه شود
👇👇
👇🏼👇🏼
@R_mirfathi
09162424339
👇👇
👇🏼👇🏼
@R_mirfathi
09162424339
14.04.202503:09
❇️✴️ تعریف ساده لابی و لابیگری
حتما تاکنون بارها به واژه ی لابی یا لابیگری در امور سیاسی برخوردهاید و کمابیش معنی آن را میدانید اما بد نیست که معنا و مفهوم آن را به طور دقیقتر بشناسیم.
🔻لابی واژهای انگلیسی به معنای راهرو و سرسرا است. این واژه از آغاز سده ی 19 میلادی در بریتانیا و آمریکا مورد استفاده قرار گرفت.
🔻در اصطلاح سیاسی لابی به معنای فعالیتهایی است که برای رسیدن به اهداف سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی شخصی که این عمل را انجام میدهد. یعنی برخی افراد تلاش میکردند تا به شیوه ای بر روی افراد یا دستگاه تصمیم گیری، تاثیر بگذارند تا قانون های تدوین شده، مطابق خواسته های آنان و در جهت منافع آنان وضع شود یا اینکه دست کم، علیه منافع آنان نباشد.
تاثیر گذاشتن افراد از راه لابی بر روی تصمیم گیران دولتی، معمولا با به کارگیری شیوه های ملاقات مستقیم و غیر رسمی، مانند دیدار در راهرو و مسیر رفت و آمد سیاستمداران اتفاق می افتد.
🔻در اروپا نیز برخی دیدارها در غذاخوری های شیک و مجللی چون غذاخوری های پیرامون کمیسیون بازار مشترک اروپا در بروکسل یا دیدار در مجلس ها و مهمانی های خصوصی انجام میشود.
🔻 از دستگاه #لابی یهودیان و ایرلندیها در آمریکا میتوان به عنوان بزرگترین و قدرتمندترین سازمانهای لابیگری در جهان یاد کرد.
از اواخر قرن بیستم تا به امروز کاربرد عملی و نظری واژه لابی از آمریکا به دیگر کشورهای جهان نیز راه یافته است. به همراه این گسترش، شیوه ی کاربردی #لابیسم هم توسعه و تکامل یافته است.
🔻 به این شکل که امروزه تقریبا از هر حربه ای برای تاثیر گذاشتن بر روی سیاستمداران و حتی قائم مقام های وزارت خانه ها استفاده می شود. در حال حاضر یکی از مرسوم ترین شیوه های تاثیرگذاری، استفاده از رسانه های گروهی است که برای تغییر عقاید و دیدگاه های مردم نسبت به مساله یا موضوع خاص سیاسی، ااقتصادی یا اجتماعی صورت می گیرد.
🔻در علوم سیاسی، #لابیگری یک مشغله و حرفه ویژه است که منظور آن تلاش برای گسترش نفوذ یک دیدگاه و نقطه نظر مشخص در دستگاه حکومتی یک کشور یا در افکار عمومی است که در نهایت به تامین خواست و نظر سازمان یا افراد لابیکننده، منجر شود.
🔺در برخی از کشورها دفترهای ویژهای به نام "دفاتر لابیگری" وجود دارند که در ازای دریافت پول به تلاش برای پیشبرد حمایت از یک دیدگاه خاص بهوسیله نفوذ در دولت و افکار عمومی میپردازند.
🔺لابیگرها با کمک و بکارگیری روشهای حقوقی و مدیریت مفید روابط اجتماعی کوشش در رسیدن به اهداف خود دارند.
🔺در کل #لابیست به افرادی گفته میشود که در پارلمان یا مجلس و حتی در دولت دارای نفوذ زیادی باشند و از قدرت و اقتدار ویژهای برخوردار باشند و بیشتر شامل نظامیان - سرمایهداران - روحانیون و اشراف و نخبگان می شوند و شناسایی همه این افراد ذینفوذ در هر گونه نظام سیاسی کاری سخت و ناممکن به نظر میرسد.
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
حتما تاکنون بارها به واژه ی لابی یا لابیگری در امور سیاسی برخوردهاید و کمابیش معنی آن را میدانید اما بد نیست که معنا و مفهوم آن را به طور دقیقتر بشناسیم.
🔻لابی واژهای انگلیسی به معنای راهرو و سرسرا است. این واژه از آغاز سده ی 19 میلادی در بریتانیا و آمریکا مورد استفاده قرار گرفت.
🔻در اصطلاح سیاسی لابی به معنای فعالیتهایی است که برای رسیدن به اهداف سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی شخصی که این عمل را انجام میدهد. یعنی برخی افراد تلاش میکردند تا به شیوه ای بر روی افراد یا دستگاه تصمیم گیری، تاثیر بگذارند تا قانون های تدوین شده، مطابق خواسته های آنان و در جهت منافع آنان وضع شود یا اینکه دست کم، علیه منافع آنان نباشد.
تاثیر گذاشتن افراد از راه لابی بر روی تصمیم گیران دولتی، معمولا با به کارگیری شیوه های ملاقات مستقیم و غیر رسمی، مانند دیدار در راهرو و مسیر رفت و آمد سیاستمداران اتفاق می افتد.
🔻در اروپا نیز برخی دیدارها در غذاخوری های شیک و مجللی چون غذاخوری های پیرامون کمیسیون بازار مشترک اروپا در بروکسل یا دیدار در مجلس ها و مهمانی های خصوصی انجام میشود.
🔻 از دستگاه #لابی یهودیان و ایرلندیها در آمریکا میتوان به عنوان بزرگترین و قدرتمندترین سازمانهای لابیگری در جهان یاد کرد.
از اواخر قرن بیستم تا به امروز کاربرد عملی و نظری واژه لابی از آمریکا به دیگر کشورهای جهان نیز راه یافته است. به همراه این گسترش، شیوه ی کاربردی #لابیسم هم توسعه و تکامل یافته است.
🔻 به این شکل که امروزه تقریبا از هر حربه ای برای تاثیر گذاشتن بر روی سیاستمداران و حتی قائم مقام های وزارت خانه ها استفاده می شود. در حال حاضر یکی از مرسوم ترین شیوه های تاثیرگذاری، استفاده از رسانه های گروهی است که برای تغییر عقاید و دیدگاه های مردم نسبت به مساله یا موضوع خاص سیاسی، ااقتصادی یا اجتماعی صورت می گیرد.
🔻در علوم سیاسی، #لابیگری یک مشغله و حرفه ویژه است که منظور آن تلاش برای گسترش نفوذ یک دیدگاه و نقطه نظر مشخص در دستگاه حکومتی یک کشور یا در افکار عمومی است که در نهایت به تامین خواست و نظر سازمان یا افراد لابیکننده، منجر شود.
🔺در برخی از کشورها دفترهای ویژهای به نام "دفاتر لابیگری" وجود دارند که در ازای دریافت پول به تلاش برای پیشبرد حمایت از یک دیدگاه خاص بهوسیله نفوذ در دولت و افکار عمومی میپردازند.
🔺لابیگرها با کمک و بکارگیری روشهای حقوقی و مدیریت مفید روابط اجتماعی کوشش در رسیدن به اهداف خود دارند.
🔺در کل #لابیست به افرادی گفته میشود که در پارلمان یا مجلس و حتی در دولت دارای نفوذ زیادی باشند و از قدرت و اقتدار ویژهای برخوردار باشند و بیشتر شامل نظامیان - سرمایهداران - روحانیون و اشراف و نخبگان می شوند و شناسایی همه این افراد ذینفوذ در هر گونه نظام سیاسی کاری سخت و ناممکن به نظر میرسد.
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
post.reposted:
کانال تحلیلی سیاسیون ایران

10.04.202519:58
گروه بحث و تبادل سیاسیون ایران
🔆 بزرگترین گردهمایی دانشجویان علوم سیاسی و افراد علاقمند به مباحث سیاسی
💎تحلیل مسائل سیاسی روز
💎اشتراک مقالات علوم سیاسی
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
🔆 بزرگترین گردهمایی دانشجویان علوم سیاسی و افراد علاقمند به مباحث سیاسی
💎تحلیل مسائل سیاسی روز
💎اشتراک مقالات علوم سیاسی
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
09.04.202508:51
🌎 ترامپ، فرصتی برای بازگشت از بیراهه
✍ دکتر اسفندیار خدایی
🌿 جمهوری اسلامی به نقطهای رسیده که باید بین آرمانگرایی و واقعگرایی، یکی را انتخاب کند. اصولاً تصمیمگیری برای جمهوری اسلامی در موضوعات مهم همواره سخت بوده است. هنوز در موضوع ماهواره تصمیم مشخصی نگرفتهایم. تصمیم نهایی در موضوع حجاب هم در هالهای از ابهام است. در موضوع هدفمندی یارانهها هم همینطور. در سیاست خارجی نیز مشخص نکردهایم که به دنبال سازگاری با واقعیتها هستیم یا آرمانهایی همچون نابودی آمریکا و اسرائیل و شرق و غرب. اگر در پایان جنگ هشتساله با عراق به درستی تصمیم به پایان جنگ گرفتیم، از آن به عنوان شکست تلخ یا جام زهر یاد میکنیم. اما سازگاری با طبیعت شکست نیست، بلکه پیروزی بر توهمات ایدئولوژیک را باید جشن گرفت.
🌿 اکنون زمان شکستن نفس و پذیرش اشتباهات گذشته است. رمز ماندگاری آمریکا و تمدن غرب در شکستپذیری و انعطاف است. آمریکا وقتی توانست ویتنام را فتح کند که آرمانگرایی را کنار گذاشت و واقعیت ویتنام را پذیرفت و عقب نشست. امروز ویتنام یکی از مهمترین متحدان آمریکا در شرق آسیاست. آمریکا در افغانستان شکست خورد و آن را پذیرفت و با طالبان مذاکره کرد و رفت و باید زودتر میرفت. رمزماندگاری آمریکا در شکستپذیری و انعطاف است. اما داعش و القاعده هنوز شکست را نپذیرفتهاند و اگر روزگاری بپذیرند و با دنیا کنار بیاید، طبیعت به آنها حق ادامه حیات خواهد داد.
🌿 وقتی که جاده میپیچید ما هم باید بپیچیم، وگرنه به ته دره سقوط میکنیم. قرار نیست دنیا خود را با ما سازگار کند، بلکه ما باید با دنیا کنار بیاییم. خیلی خوب میشود اگر کوهها و درهها را برای جمهوری اسلامی فرش کنند که خاری در پایش فرو نرود. اما واقعیت آن است که دنیا پر از سنگ و خار است و جمهوری اسلامی باید با پوشیدن کفش با دنیا کنار بیاید.
🌿 کنار آمدن با موضوع حجاب مسئله دردناکی برای نظام بود، گرچه هیچوقت در این زمینه تصمیم مشخصی گرفته نشد و نخواهد شد. اما بطور کلی کنار آمدن با خواست و رای مردم یک پیروزی است نه شکست. در موضوع سیاست خارجی نیز جمهوری اسلامی همواره بین واقعگرایی و توهمات آرمانگرایی ایدئولوژیک سرگردان بوده است. اکنون به لطف ترامپ وقت آن است که تصمیمات دردناکی گرفته شود. بلکه کنار آمدن با واقعیت بینالملل نشانه بلوغ و ماندگاری جمهوری اسلامی است و باید جشن گرفته شود.
🌿 بابت توهمات و بلندپروازیهای ایدئولوژیک بسیار هزینه دادهایم و به نتیجه نرسیدیم. پس از تجاوز عراق، عاقلانه و شجاعانه جنگیدیم و دشمن را از خاک خود بیرون کردیم و دنیا ما را تحسین کرد. میتوانستیم با تضمین سازمان ملل و عربستان، غرامت بگیریم و پیروز میدان باشیم، اما روزی که به دنبال آرمان "راه قدس از کربلا میگذرد" رفتیم، دنیا مقابل ما ایستاد و مجبورمان کرد جام زهر را بنوشیم. صدها هزار شهید و یک تریلیون دلار خسارت مالی، هزینه ناچیزی بود که میتوانستیم از آن درس بزرگ واقعگرایی و کنار آمدن با طبیعت را بگیریم.
🌿 اگر با واقعیت و طبیعت قدرت کنار نیاییم محکوم به نابودی هستیم. امثال داعش و القاعده محکوم به نابودی هستند. حماس و حزبالله و جمهوری اسلامی و حشدالشعبی و یمن نباید همان راه نیستی را در پیش بگیرند. منظور این نیست که تسلیم شویم. راه سومی جز تسلیم و تقابل مستقیم وجود دارد و آن راه این است که از تجربیات خودمان و کشورهای دیگر و انبوه تجربیات تاریخی درس بگیریم. ژاپن، چین، ویتنام، آلمان، قطر، ترکیه و سایر کشورهای جهان در مقابل آمریکا تسلیم نشدهاند اما راه کنار آمدن را آموختهاند.
🌿 امروز چین روزانه صدها سرباز آمریکایی را میکشد و هر هفته چندین کارخانه آمریکا را به آتش میکشد! بدون آنکه تیری شلیک کرده باشد، از طریق اقتصاد. وقتی که متخصصان آمریکایی و اروپایی در شرکتهای چینی استخدام میشود مثل آن است که آنها را کشته و وقتی که شرکتها و کارخانههای غربی سرمایههای خود را به چین منتقل میکنند مثل آن است که چین آنها را منفجر کرده بلکه بطور مسالمآمیز به خدمت خود درآورده.
🌿 وقتی که صبحانه یک کودک عربستانی و قطری و اماراتی دو برابر صبحانه کودک آمریکایی است و امکانات پزشکی و آموزشی و ورزشی آنها بهتر از آمریکاییهاست، چگونه میگویید آنها برده آمریکا هستند. وقتی که عربستان با موازنه واقعگرایانه هم از چین امتیاز میگیرد و هم از آمریکا و روسیه و ایران، چرا میگویید عربستان گاو شیرده آمریکاست. میگویید این سخن ترامپ است؟ از کی سخن ترامپ برای شما حجت است؟ آیا سخنان دیگر ترامپ را هم قبول دارید یا حجاب ایدئولوژیک جلوی چشم شما را گرفته که فقط آنچه که که به نفع آرمانهای خودتان است را میبینید؟
🌿 امروز ترامپ فرصتی است برای بیدار شدن و بازگشت از بیراهه توهمات و بلندپروازیهای ایدئولوژیک یک اقلیت که خود را نماینده مردم میخوانند.
✍ دکتر اسفندیار خدایی
🌿 جمهوری اسلامی به نقطهای رسیده که باید بین آرمانگرایی و واقعگرایی، یکی را انتخاب کند. اصولاً تصمیمگیری برای جمهوری اسلامی در موضوعات مهم همواره سخت بوده است. هنوز در موضوع ماهواره تصمیم مشخصی نگرفتهایم. تصمیم نهایی در موضوع حجاب هم در هالهای از ابهام است. در موضوع هدفمندی یارانهها هم همینطور. در سیاست خارجی نیز مشخص نکردهایم که به دنبال سازگاری با واقعیتها هستیم یا آرمانهایی همچون نابودی آمریکا و اسرائیل و شرق و غرب. اگر در پایان جنگ هشتساله با عراق به درستی تصمیم به پایان جنگ گرفتیم، از آن به عنوان شکست تلخ یا جام زهر یاد میکنیم. اما سازگاری با طبیعت شکست نیست، بلکه پیروزی بر توهمات ایدئولوژیک را باید جشن گرفت.
🌿 اکنون زمان شکستن نفس و پذیرش اشتباهات گذشته است. رمز ماندگاری آمریکا و تمدن غرب در شکستپذیری و انعطاف است. آمریکا وقتی توانست ویتنام را فتح کند که آرمانگرایی را کنار گذاشت و واقعیت ویتنام را پذیرفت و عقب نشست. امروز ویتنام یکی از مهمترین متحدان آمریکا در شرق آسیاست. آمریکا در افغانستان شکست خورد و آن را پذیرفت و با طالبان مذاکره کرد و رفت و باید زودتر میرفت. رمزماندگاری آمریکا در شکستپذیری و انعطاف است. اما داعش و القاعده هنوز شکست را نپذیرفتهاند و اگر روزگاری بپذیرند و با دنیا کنار بیاید، طبیعت به آنها حق ادامه حیات خواهد داد.
🌿 وقتی که جاده میپیچید ما هم باید بپیچیم، وگرنه به ته دره سقوط میکنیم. قرار نیست دنیا خود را با ما سازگار کند، بلکه ما باید با دنیا کنار بیاییم. خیلی خوب میشود اگر کوهها و درهها را برای جمهوری اسلامی فرش کنند که خاری در پایش فرو نرود. اما واقعیت آن است که دنیا پر از سنگ و خار است و جمهوری اسلامی باید با پوشیدن کفش با دنیا کنار بیاید.
🌿 کنار آمدن با موضوع حجاب مسئله دردناکی برای نظام بود، گرچه هیچوقت در این زمینه تصمیم مشخصی گرفته نشد و نخواهد شد. اما بطور کلی کنار آمدن با خواست و رای مردم یک پیروزی است نه شکست. در موضوع سیاست خارجی نیز جمهوری اسلامی همواره بین واقعگرایی و توهمات آرمانگرایی ایدئولوژیک سرگردان بوده است. اکنون به لطف ترامپ وقت آن است که تصمیمات دردناکی گرفته شود. بلکه کنار آمدن با واقعیت بینالملل نشانه بلوغ و ماندگاری جمهوری اسلامی است و باید جشن گرفته شود.
🌿 بابت توهمات و بلندپروازیهای ایدئولوژیک بسیار هزینه دادهایم و به نتیجه نرسیدیم. پس از تجاوز عراق، عاقلانه و شجاعانه جنگیدیم و دشمن را از خاک خود بیرون کردیم و دنیا ما را تحسین کرد. میتوانستیم با تضمین سازمان ملل و عربستان، غرامت بگیریم و پیروز میدان باشیم، اما روزی که به دنبال آرمان "راه قدس از کربلا میگذرد" رفتیم، دنیا مقابل ما ایستاد و مجبورمان کرد جام زهر را بنوشیم. صدها هزار شهید و یک تریلیون دلار خسارت مالی، هزینه ناچیزی بود که میتوانستیم از آن درس بزرگ واقعگرایی و کنار آمدن با طبیعت را بگیریم.
🌿 اگر با واقعیت و طبیعت قدرت کنار نیاییم محکوم به نابودی هستیم. امثال داعش و القاعده محکوم به نابودی هستند. حماس و حزبالله و جمهوری اسلامی و حشدالشعبی و یمن نباید همان راه نیستی را در پیش بگیرند. منظور این نیست که تسلیم شویم. راه سومی جز تسلیم و تقابل مستقیم وجود دارد و آن راه این است که از تجربیات خودمان و کشورهای دیگر و انبوه تجربیات تاریخی درس بگیریم. ژاپن، چین، ویتنام، آلمان، قطر، ترکیه و سایر کشورهای جهان در مقابل آمریکا تسلیم نشدهاند اما راه کنار آمدن را آموختهاند.
🌿 امروز چین روزانه صدها سرباز آمریکایی را میکشد و هر هفته چندین کارخانه آمریکا را به آتش میکشد! بدون آنکه تیری شلیک کرده باشد، از طریق اقتصاد. وقتی که متخصصان آمریکایی و اروپایی در شرکتهای چینی استخدام میشود مثل آن است که آنها را کشته و وقتی که شرکتها و کارخانههای غربی سرمایههای خود را به چین منتقل میکنند مثل آن است که چین آنها را منفجر کرده بلکه بطور مسالمآمیز به خدمت خود درآورده.
🌿 وقتی که صبحانه یک کودک عربستانی و قطری و اماراتی دو برابر صبحانه کودک آمریکایی است و امکانات پزشکی و آموزشی و ورزشی آنها بهتر از آمریکاییهاست، چگونه میگویید آنها برده آمریکا هستند. وقتی که عربستان با موازنه واقعگرایانه هم از چین امتیاز میگیرد و هم از آمریکا و روسیه و ایران، چرا میگویید عربستان گاو شیرده آمریکاست. میگویید این سخن ترامپ است؟ از کی سخن ترامپ برای شما حجت است؟ آیا سخنان دیگر ترامپ را هم قبول دارید یا حجاب ایدئولوژیک جلوی چشم شما را گرفته که فقط آنچه که که به نفع آرمانهای خودتان است را میبینید؟
🌿 امروز ترامپ فرصتی است برای بیدار شدن و بازگشت از بیراهه توهمات و بلندپروازیهای ایدئولوژیک یک اقلیت که خود را نماینده مردم میخوانند.
07.04.202517:00
🌎 بنیادیترین نقصانِ سیاستِ خارجی ایران
✍ دکتر محمود سریعالقلم
🌿 یکی از مفاهیمی که از اقتصاد و کارآفرینی به متونِ سیاستِ خارجی و روابطِ بینالملل وارد شده است، Hedging است. به جز چند کشور، اکثریتِ کشورهای جهان با فکر، مشورت، محاسبه، برنامه ریزی و آینده نگری، این مفهوم را به کار گرفتهاند. از امارات تا چین، از مکزیک تا هند، از قطر تا برزیل، از عمان تا اندونزی، عموماً مفهوم Hedging را کانونِ حکمرانی قرار دادهاند.
🌿 به عبارت دیگر: در این جهانِ چند قطبی اقتصاد و سیاست، همه درحال افزایش آلترناتیوها، گسترش فرصتها، ایجاد کثرت در منابع واردات و صادرات و سرمایه گذاری، تنوعِ منابعِ تامینِ اسلحه، کاهشِ ریسک و مخاطرات، تنوعِ استراتژیهای تامین منافع و امنیت ملی و وسیع تر کردن دوایرِ تحرک و اثرگذاری در روابط خارجی هستند.
🌿 عربستان هم زمان با آمریکا، روسیه و چین روابطِ تودرتو ایجاد کرده است. مکزیک، هم با آمریکا روابط استراتژیک برقرار کرده و هم با چین. ویتنام هم به صورت گسترده با چین مراوده دارد و هم با آمریکا و اتحادیه اروپا. هند، هم افزایش حضور سیاسی و اقتصادی در آسیا را دنبال میکند و هم در غرب اروپا و آمریکای شمالی.
🌿 اندونزی با فکر و برنامه ریزی و اندیشۀ درازمدت، توازنی میان روابط غرب و شرق خود بنا کرده است. اگر مقیاسِ کوچک و بزرگ را در نظر نگیریم، و به کیفیت و عمق توجه کنیم، موفق ترین کشور غیر غربی جهان در Hedging امارات متحده عربی است. نه دیپلماسی انرژی با مسکو را فراموش کرده، و نه خرید سهام قابل توجه از صنعت باطریسازی چین را، نه ابتیاع یک کارخانۀ تولید تسلیحاتی برزیلی را، نه سرمایهگذاری مالی در غرب اروپا را و نه Silicon Valley را. مانند آنها که وقتی در بورس سرمایه گذاری میکنند به صورت Portfolio investment عمل میکنند.
🌿 اگر دانشجویی در یکی از دانشگاههای مهمِ دولتی، لیسانس در مهندسی یا علوم انسانی بگیرد، یک سطح از توانایی، فرصت و Hedging را به دست آورده است. اگر در رزومۀ خود بنویسد: تسلط به زبانهای انگلیسی و چینی، سطح Hedging افزایش پیدا میکند. اگر در سه کنفرانس مهم بین المللی، مقاله ارائه کند، Hedging چند برابر میشود. ریسک بیکاری را اینگونه کاهش میدهد و در پیدا کردن کار در short list قرار میگیرد و سپس میتواند انتخاب کند. با افزایش توانایی، دانش و مزیت، ریسک های زندگی خود را جنبۀ نزولی می بخشد. اگر در شغلی که انتخاب می کند رضایت نداشت، فرصتها برای او فراوان است. در این جهان متکثر و متنوع، چه فرد، چه بنگاه اقتصادی، چه نهادها و چه دولتها عموماً در حال کاهش ریسک، حفاظتِ از خود و افزایشِ فرصتها هستند.
🌿 معلوم نیست سیاست خارجی ایران در عرصههای اقتصادی و سیاسی، Hedging دارد یا خیر؟ کدام کالا، فرآورده و یا خدماتِ ایران، در اقتصادِ منطقهای یا بینالمللی، خاص و ممتاز است و مصرفکنندگان خارجی به آنها وابستهاند؟ زعفران اسپانیا، پتروشیمی عربستان، خاویار روسیه، نفت عراق، پستۀ آمریکا، فرش هند و گاز قطر به وفور یافت می شوند و سهم ایران از بازار جهانی را کاهش دادهاند.
🌿 در جهان امروز، شرکت ها و کشورها تلاش میکنند دیگران را در مزیتی که در اختیار دارند به خود وابسته کنند: کارگر ارزان در ویتنام، پیچیدهترین تشکیلات تولید تراشه در تایوان، سوبسید انرژی و اجاره در چین، مالیات بسیار پایین شرکتها در تکزاس، فضای کسب و کار مساعد در امارات نسبت به دیگر کشورهای عربی خلیج فارس، فرصت سرمایه گذاریهای فراوان در ترکیه، همکاری های فنآوری در کره جنوبی و ژاپن. عموماً همه در حال ایجاد آلترناتیو و بهره برداری از فرصتهای ممکن و افزایش Leverage و یا اهرم هستند.
🌿 اقتصادِ ایران تا کنون چنین استراتژی درازمدتی را با توجه به سرمایه ها و مزیتهای فراوان کشور ایجاد نکرده است. اقتصادِ ایران در کورانِ راهروهای تولید، سرمایهگذاری و فنآوری جهان نیست چون به نظر میرسد تلقی از مدیریت اقتصادی، عمدتاً تامین ارزاق عمومی است. جدول زیر معرفِ جهت گیری سرمایهگذاریها در دهۀ 2020 است.
پرسش کلیدی این است که ایران خود را در این شبکه بهم تنیدۀ جهانی چگونه تعریف میکند؟
🌿 در عرصۀ سیاسی نیز، Hedging ایران بسیار محدود است. شاید بشود ادعای علمی کرد که ایران با هیچ کشوری، روابط دوجانبۀ بههم تنیدۀ دراز مدتِ متقابلِ همه جانبۀ با دوامِ استراتژیک ندارد. با تعدادی کشور دوست است و رفت و آمد دارد ولی وفاداری و پایبندی آنها هنگام بحران یا خطر، قابل اطمینان نیست. به نظر میرسد در عرصۀ سیاسی، آنهایی که با ایران دوست هستند بیشتر سنت «دوری و دوستی» را برگزیدهاند. Hedging و Leverage ایران بیشتر در مدارهای نظامی و در جهتِ بازدارندگی و با پشتوانۀ مکتب امنیتی و اندیشۀ Keeping enemies at bay است...
✅کانال تحلیلی سیاسیون ایران
✍ دکتر محمود سریعالقلم
🌿 یکی از مفاهیمی که از اقتصاد و کارآفرینی به متونِ سیاستِ خارجی و روابطِ بینالملل وارد شده است، Hedging است. به جز چند کشور، اکثریتِ کشورهای جهان با فکر، مشورت، محاسبه، برنامه ریزی و آینده نگری، این مفهوم را به کار گرفتهاند. از امارات تا چین، از مکزیک تا هند، از قطر تا برزیل، از عمان تا اندونزی، عموماً مفهوم Hedging را کانونِ حکمرانی قرار دادهاند.
🌿 به عبارت دیگر: در این جهانِ چند قطبی اقتصاد و سیاست، همه درحال افزایش آلترناتیوها، گسترش فرصتها، ایجاد کثرت در منابع واردات و صادرات و سرمایه گذاری، تنوعِ منابعِ تامینِ اسلحه، کاهشِ ریسک و مخاطرات، تنوعِ استراتژیهای تامین منافع و امنیت ملی و وسیع تر کردن دوایرِ تحرک و اثرگذاری در روابط خارجی هستند.
🌿 عربستان هم زمان با آمریکا، روسیه و چین روابطِ تودرتو ایجاد کرده است. مکزیک، هم با آمریکا روابط استراتژیک برقرار کرده و هم با چین. ویتنام هم به صورت گسترده با چین مراوده دارد و هم با آمریکا و اتحادیه اروپا. هند، هم افزایش حضور سیاسی و اقتصادی در آسیا را دنبال میکند و هم در غرب اروپا و آمریکای شمالی.
🌿 اندونزی با فکر و برنامه ریزی و اندیشۀ درازمدت، توازنی میان روابط غرب و شرق خود بنا کرده است. اگر مقیاسِ کوچک و بزرگ را در نظر نگیریم، و به کیفیت و عمق توجه کنیم، موفق ترین کشور غیر غربی جهان در Hedging امارات متحده عربی است. نه دیپلماسی انرژی با مسکو را فراموش کرده، و نه خرید سهام قابل توجه از صنعت باطریسازی چین را، نه ابتیاع یک کارخانۀ تولید تسلیحاتی برزیلی را، نه سرمایهگذاری مالی در غرب اروپا را و نه Silicon Valley را. مانند آنها که وقتی در بورس سرمایه گذاری میکنند به صورت Portfolio investment عمل میکنند.
🌿 اگر دانشجویی در یکی از دانشگاههای مهمِ دولتی، لیسانس در مهندسی یا علوم انسانی بگیرد، یک سطح از توانایی، فرصت و Hedging را به دست آورده است. اگر در رزومۀ خود بنویسد: تسلط به زبانهای انگلیسی و چینی، سطح Hedging افزایش پیدا میکند. اگر در سه کنفرانس مهم بین المللی، مقاله ارائه کند، Hedging چند برابر میشود. ریسک بیکاری را اینگونه کاهش میدهد و در پیدا کردن کار در short list قرار میگیرد و سپس میتواند انتخاب کند. با افزایش توانایی، دانش و مزیت، ریسک های زندگی خود را جنبۀ نزولی می بخشد. اگر در شغلی که انتخاب می کند رضایت نداشت، فرصتها برای او فراوان است. در این جهان متکثر و متنوع، چه فرد، چه بنگاه اقتصادی، چه نهادها و چه دولتها عموماً در حال کاهش ریسک، حفاظتِ از خود و افزایشِ فرصتها هستند.
🌿 معلوم نیست سیاست خارجی ایران در عرصههای اقتصادی و سیاسی، Hedging دارد یا خیر؟ کدام کالا، فرآورده و یا خدماتِ ایران، در اقتصادِ منطقهای یا بینالمللی، خاص و ممتاز است و مصرفکنندگان خارجی به آنها وابستهاند؟ زعفران اسپانیا، پتروشیمی عربستان، خاویار روسیه، نفت عراق، پستۀ آمریکا، فرش هند و گاز قطر به وفور یافت می شوند و سهم ایران از بازار جهانی را کاهش دادهاند.
🌿 در جهان امروز، شرکت ها و کشورها تلاش میکنند دیگران را در مزیتی که در اختیار دارند به خود وابسته کنند: کارگر ارزان در ویتنام، پیچیدهترین تشکیلات تولید تراشه در تایوان، سوبسید انرژی و اجاره در چین، مالیات بسیار پایین شرکتها در تکزاس، فضای کسب و کار مساعد در امارات نسبت به دیگر کشورهای عربی خلیج فارس، فرصت سرمایه گذاریهای فراوان در ترکیه، همکاری های فنآوری در کره جنوبی و ژاپن. عموماً همه در حال ایجاد آلترناتیو و بهره برداری از فرصتهای ممکن و افزایش Leverage و یا اهرم هستند.
🌿 اقتصادِ ایران تا کنون چنین استراتژی درازمدتی را با توجه به سرمایه ها و مزیتهای فراوان کشور ایجاد نکرده است. اقتصادِ ایران در کورانِ راهروهای تولید، سرمایهگذاری و فنآوری جهان نیست چون به نظر میرسد تلقی از مدیریت اقتصادی، عمدتاً تامین ارزاق عمومی است. جدول زیر معرفِ جهت گیری سرمایهگذاریها در دهۀ 2020 است.
پرسش کلیدی این است که ایران خود را در این شبکه بهم تنیدۀ جهانی چگونه تعریف میکند؟
🌿 در عرصۀ سیاسی نیز، Hedging ایران بسیار محدود است. شاید بشود ادعای علمی کرد که ایران با هیچ کشوری، روابط دوجانبۀ بههم تنیدۀ دراز مدتِ متقابلِ همه جانبۀ با دوامِ استراتژیک ندارد. با تعدادی کشور دوست است و رفت و آمد دارد ولی وفاداری و پایبندی آنها هنگام بحران یا خطر، قابل اطمینان نیست. به نظر میرسد در عرصۀ سیاسی، آنهایی که با ایران دوست هستند بیشتر سنت «دوری و دوستی» را برگزیدهاند. Hedging و Leverage ایران بیشتر در مدارهای نظامی و در جهتِ بازدارندگی و با پشتوانۀ مکتب امنیتی و اندیشۀ Keeping enemies at bay است...
✅کانال تحلیلی سیاسیون ایران
post.reposted:
مشاوره ارشد ،دکتری علوم سیاسی



17.04.202508:20
جهت سفارش کتاب به خانم میرفتحی مراجعه شود
👇👇
👇🏼👇🏼
@R_mirfathi
09162424339
👇👇
👇🏼👇🏼
@R_mirfathi
09162424339
17.04.202505:15
📝📝جان مرشایمر استاد آمریکایی روابط بین الملل: هدف اسراییل سوریه سازی و تجزیه ایران است
♈️جان مرشایمر نظریهپرداز برجسته روابط بینالملل در گفتوگویی درباره رویکرد ایالات متحده و اسرائیل نسبت به ایران: "هدف نهایی اسرائیل صرفاً از بین بردن تهدید هستهای ایران نیست، بلکه تبدیل ایران به کشوری مانند سوریه است؛ یعنی تکهتکه کردن و فروپاشاندن ایران."
♈️"ترامپ تمایلی به جنگ با ایران ندارد؛ بهویژه در شرایط فعلی که اقتصاد جهانی آشفته است، جنگ با ایران میتواند پیامدهای فاجعهباری داشته باشد. اگر ایران تاسیسات نفتی منطقه را هدف قرار دهد و جریان صادرات نفت از خلیج فارس مختل شود، آسیب شدیدی به اقتصاد جهانی وارد خواهد شد."
♈️"در حال حاضر، فشارهای تعرفهای نیز اقتصاد جهانی را تحت تأثیر قرار دادهاند و جنگ با ایران میتواند این وضعیت را بحرانیتر کند."
♈️"ترامپ در شرایط دشواری قرار گرفته است؛ نه راهکار روشنی برای توافق با ایران دارد و نه گزینه نظامی علیه ایران به سادگی قابل اجراست."
♈️جان مرشایمر نظریهپرداز برجسته روابط بینالملل در گفتوگویی درباره رویکرد ایالات متحده و اسرائیل نسبت به ایران: "هدف نهایی اسرائیل صرفاً از بین بردن تهدید هستهای ایران نیست، بلکه تبدیل ایران به کشوری مانند سوریه است؛ یعنی تکهتکه کردن و فروپاشاندن ایران."
♈️"ترامپ تمایلی به جنگ با ایران ندارد؛ بهویژه در شرایط فعلی که اقتصاد جهانی آشفته است، جنگ با ایران میتواند پیامدهای فاجعهباری داشته باشد. اگر ایران تاسیسات نفتی منطقه را هدف قرار دهد و جریان صادرات نفت از خلیج فارس مختل شود، آسیب شدیدی به اقتصاد جهانی وارد خواهد شد."
♈️"در حال حاضر، فشارهای تعرفهای نیز اقتصاد جهانی را تحت تأثیر قرار دادهاند و جنگ با ایران میتواند این وضعیت را بحرانیتر کند."
♈️"ترامپ در شرایط دشواری قرار گرفته است؛ نه راهکار روشنی برای توافق با ایران دارد و نه گزینه نظامی علیه ایران به سادگی قابل اجراست."
13.04.202503:02
🔺دور اول مذاکرات و آینده آن!
#صابر_گل_عنبری
چنان که در یادداشت قبلی پیشبینی شد، دو طرف ایرانی و آمریکایی مذاکرات امروز را مثبت و سازنده ارزیابی کردند. فقط مانده است که ترامپ طی اظهارنظری با بالا بردن دُز خوشبینی از احتمال دستیابی به توافقی «قریب الوقوع» بگوید!
پیوست رسانهای تیم مذاکراتی ایرانی در این دور بر خلاف گذشته قابل توجه بود. گویا رویکرد رسانهای خاص ترامپ باعث شده است که طرف ایرانی در سیاست رسانهای محافظهکارانه خود تجدیدنظر و حتی قبل از طرف آمریکایی اطلاعرسانی کند.
ترامپ هر چند دشمن رسانههای سنتی است، اما شیفته رسانه و تصویر است و دوست دارد همه چیز را رسانهای کند و اهمیت زیادی به امر تصویرسازی و روایت میدهد.
به نظر میرسد که مذاکرات در آینده شکل مستقیمی به خود گیرد و دیدار کوتاه و چند دقیقهای عراقچی و ویتکاف پس از مذاکرات غیر مستقیم نوعی ریلگذاری و مقدمهسازی برای تغییر شکل گفتگوها است.
با وجود ابراز رضایت عراقچی و ویتکاف درباره دور اول گفتگوها، اما «شروع آسان» مذاکرات به معنای «پیشروی آسان» آن نیست. مذاکرات در دورهای بعدی در فضای میان خوشبینی و بدبینی در نوسان باشد و هیچ بعید نیست که در بازه زمانی خاصی هم تا مرز انفجار نیز پیش برود و حتی ترامپ خروج از آن را به عنوان اهرم فشار مطرح کند، اما فرو نمیپاشد و ادامه خواهد یافت.
در نهایت احتمال توافق ایران و آمریکا از عدم توافق بیشتر است؛ هر چند در این مسیر بعید نیست که خلقیات مذاکراتی او در مراحل خاصی مشکلساز شود. به عنوان مثال حتی اگر گفتگوها به نقطه توافق بسیار نزدیک شود، بعید نیست با طرح خواسته و مساله جدیدی شوکهای جدی را برای گرفتن امتیازات بیشتر وارد کند.
در واقع چهار فاکتور میتواند پیشران توافق -چه موقت و چه نهایی- باشد؛ نخست شخصیت خاص خود ترامپ، خلاصه شدن دستور کاری مذاکرات در پرونده هستهای که عجله رئیس جمهور آمریکا تسهیلگر آن است، شرایط و وضعیت خاص ایران، فضای منطقهای نسبتا مساعد و عدم امکان لابیگری مشترک اسرائیل و عربستان علیه مذاکرات.
اما در این میان متغیر تعیینکننده خود ترامپ است که برخلاف «دولت پنهان» آمریکا چندان خود را در گیر و دار مسائل و مشکلات تاریخی میان ایران و آمریکا نمیبیند و به راحتی از این موانع عبور میکند؛ اما دولت بایدن و اروپاییها چنین نبوده و نیستند.
ترامپ بیشتر به دلایل روانشناختی شیفته توافق سریع -چه با ایران، چه روسیه و چین و غیره- غالبا با هدف نوعی تصویرسازی است و تاکنون آن را به طرق مختلف با تاکید مداوم بر تمایل خود به مذاکره و توافق با تهران، ارسال نامه و ... نشان داده است.
در این میان هر چند نباید از اهمیت تهدیدهای بیسابقه کنونی آمریکا علیه ایران و گسیل داشتن تجهیزات جنگی به منطقه فروکاست، اما سخنی به گزاف هم نیست اگر گفته شود که این «نظامیگری» قبل از این که نشانهای جدی از احتمال وقوع یک جنگ و درگیری نظامی باشد، بیشتر با هدف تسریع روند دستیابی به توافق و نشانگر عجله ترامپ در این باره است.
البته این تهدیدات انگیزههای دیگری هم جز فشار حداکثری بر تهران برای رسیدن به توافق دارد که به نوعی نقش کاتالیزور برای رسیدن به این غایت را ایفا میکند؛ از جمله تزریق حس اطمینان به دولت راستگرای اسرائیل و لابی تندروی آن در آمریکا با هدف کنترل و مهار آن و همچنین تلاشی پیشینی برای روایتسازی بعد از توافق و تصویر آن از موضع قدرت.
با این حال، اگر ترامپ در اثنای مذاکرات با هدف شکستن بنبستهای احتمالی به این ادراک برسد که میتواند سطحی محدود از کاربرد زور را «بدون هر گونه هزینه خاصی» اعمال کند، به آن متوسل میشود.
اما در کل این نگاه که ترامپ به دنبال زمینهسازی برای جنگ و درگیری نظامی است، بیانگر عدم شناخت شخصیت اوست. ترامپ آدم عجولی برای دستیابی به اهدافش است و چندان خود را در گیر و دار چنین مقدمهسازیهای زمانبری برای رسیدن به اهدافش نمیکند. او به علت هزینههای جنگ میانهای با آن ندارد. مبنای تصمیماتش هم هزینه فایده اقتصادی است و به همین علت هم وقتی تعرفهها بر خلاف انتظاراتش به امر زیانباری بدل شد، سریعا بیشتر آنها را به حالت تعلیق درآورد.
اما ترامپ در کنار تلاش برای توافق با تهران در منطقه، به دنبال عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان نیز هست که بدون توقف جنگ غزه امکانپذیر نیست. در سایه عدم امکان تشکیل کشور فلسطین به عنوان ما به ازای برقراری روابط ریاض و تل آویو، ظاهرا ترامپ تلاش دارد از توقف جنگ و بازسازی غزه محملی و پلی جایگزین برای آن بسازد.
در این میان ترامپ قرار است ماه دیگر به ریاض و منطقه سفر کند که احتمالا پیشدرآمد آن آتش بس در غزه در دو سه هفته پیشرو باشد. بعد از آن باید دید چه اتفاقی در دیگر پروندههای منطقهای میافتد.
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
#صابر_گل_عنبری
چنان که در یادداشت قبلی پیشبینی شد، دو طرف ایرانی و آمریکایی مذاکرات امروز را مثبت و سازنده ارزیابی کردند. فقط مانده است که ترامپ طی اظهارنظری با بالا بردن دُز خوشبینی از احتمال دستیابی به توافقی «قریب الوقوع» بگوید!
پیوست رسانهای تیم مذاکراتی ایرانی در این دور بر خلاف گذشته قابل توجه بود. گویا رویکرد رسانهای خاص ترامپ باعث شده است که طرف ایرانی در سیاست رسانهای محافظهکارانه خود تجدیدنظر و حتی قبل از طرف آمریکایی اطلاعرسانی کند.
ترامپ هر چند دشمن رسانههای سنتی است، اما شیفته رسانه و تصویر است و دوست دارد همه چیز را رسانهای کند و اهمیت زیادی به امر تصویرسازی و روایت میدهد.
به نظر میرسد که مذاکرات در آینده شکل مستقیمی به خود گیرد و دیدار کوتاه و چند دقیقهای عراقچی و ویتکاف پس از مذاکرات غیر مستقیم نوعی ریلگذاری و مقدمهسازی برای تغییر شکل گفتگوها است.
با وجود ابراز رضایت عراقچی و ویتکاف درباره دور اول گفتگوها، اما «شروع آسان» مذاکرات به معنای «پیشروی آسان» آن نیست. مذاکرات در دورهای بعدی در فضای میان خوشبینی و بدبینی در نوسان باشد و هیچ بعید نیست که در بازه زمانی خاصی هم تا مرز انفجار نیز پیش برود و حتی ترامپ خروج از آن را به عنوان اهرم فشار مطرح کند، اما فرو نمیپاشد و ادامه خواهد یافت.
در نهایت احتمال توافق ایران و آمریکا از عدم توافق بیشتر است؛ هر چند در این مسیر بعید نیست که خلقیات مذاکراتی او در مراحل خاصی مشکلساز شود. به عنوان مثال حتی اگر گفتگوها به نقطه توافق بسیار نزدیک شود، بعید نیست با طرح خواسته و مساله جدیدی شوکهای جدی را برای گرفتن امتیازات بیشتر وارد کند.
در واقع چهار فاکتور میتواند پیشران توافق -چه موقت و چه نهایی- باشد؛ نخست شخصیت خاص خود ترامپ، خلاصه شدن دستور کاری مذاکرات در پرونده هستهای که عجله رئیس جمهور آمریکا تسهیلگر آن است، شرایط و وضعیت خاص ایران، فضای منطقهای نسبتا مساعد و عدم امکان لابیگری مشترک اسرائیل و عربستان علیه مذاکرات.
اما در این میان متغیر تعیینکننده خود ترامپ است که برخلاف «دولت پنهان» آمریکا چندان خود را در گیر و دار مسائل و مشکلات تاریخی میان ایران و آمریکا نمیبیند و به راحتی از این موانع عبور میکند؛ اما دولت بایدن و اروپاییها چنین نبوده و نیستند.
ترامپ بیشتر به دلایل روانشناختی شیفته توافق سریع -چه با ایران، چه روسیه و چین و غیره- غالبا با هدف نوعی تصویرسازی است و تاکنون آن را به طرق مختلف با تاکید مداوم بر تمایل خود به مذاکره و توافق با تهران، ارسال نامه و ... نشان داده است.
در این میان هر چند نباید از اهمیت تهدیدهای بیسابقه کنونی آمریکا علیه ایران و گسیل داشتن تجهیزات جنگی به منطقه فروکاست، اما سخنی به گزاف هم نیست اگر گفته شود که این «نظامیگری» قبل از این که نشانهای جدی از احتمال وقوع یک جنگ و درگیری نظامی باشد، بیشتر با هدف تسریع روند دستیابی به توافق و نشانگر عجله ترامپ در این باره است.
البته این تهدیدات انگیزههای دیگری هم جز فشار حداکثری بر تهران برای رسیدن به توافق دارد که به نوعی نقش کاتالیزور برای رسیدن به این غایت را ایفا میکند؛ از جمله تزریق حس اطمینان به دولت راستگرای اسرائیل و لابی تندروی آن در آمریکا با هدف کنترل و مهار آن و همچنین تلاشی پیشینی برای روایتسازی بعد از توافق و تصویر آن از موضع قدرت.
با این حال، اگر ترامپ در اثنای مذاکرات با هدف شکستن بنبستهای احتمالی به این ادراک برسد که میتواند سطحی محدود از کاربرد زور را «بدون هر گونه هزینه خاصی» اعمال کند، به آن متوسل میشود.
اما در کل این نگاه که ترامپ به دنبال زمینهسازی برای جنگ و درگیری نظامی است، بیانگر عدم شناخت شخصیت اوست. ترامپ آدم عجولی برای دستیابی به اهدافش است و چندان خود را در گیر و دار چنین مقدمهسازیهای زمانبری برای رسیدن به اهدافش نمیکند. او به علت هزینههای جنگ میانهای با آن ندارد. مبنای تصمیماتش هم هزینه فایده اقتصادی است و به همین علت هم وقتی تعرفهها بر خلاف انتظاراتش به امر زیانباری بدل شد، سریعا بیشتر آنها را به حالت تعلیق درآورد.
اما ترامپ در کنار تلاش برای توافق با تهران در منطقه، به دنبال عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان نیز هست که بدون توقف جنگ غزه امکانپذیر نیست. در سایه عدم امکان تشکیل کشور فلسطین به عنوان ما به ازای برقراری روابط ریاض و تل آویو، ظاهرا ترامپ تلاش دارد از توقف جنگ و بازسازی غزه محملی و پلی جایگزین برای آن بسازد.
در این میان ترامپ قرار است ماه دیگر به ریاض و منطقه سفر کند که احتمالا پیشدرآمد آن آتش بس در غزه در دو سه هفته پیشرو باشد. بعد از آن باید دید چه اتفاقی در دیگر پروندههای منطقهای میافتد.
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
10.04.202508:52
جان مرشایمر: با مطالبات غیر منطقی و زیاده خواهانه ترامپ از ایران، به احتمال زیاد آمریکا و اسرائیل به ایران حمله خواهند کرد
🌎 جان مرشایمر: چون اسرائیل مخالف برجام بود، ترامپ برجام را پاره کرد. برآورد من این است که اگر ترامپ خواهان لغو کامل غنی سازی توسط ایران شود، جنگ در خواهد گرفت. نمی گویم قطعاً جنگ خواهد شد، می گویم با توجه به مواضع طرفین، احتمال جنگ بالاست.
🔹 اگر آمریکا حمله کند، حمله ای بسیار گسترده علیه ایران خواهد بود. اگر آمریکا به ایران حمله کند، ایران به دنبال بمب اتمی خواهد رفت، اسرائیل و کشورهای عرب را هدف قرار خواهد داد.
🔹در مورد ایران دو ترامپ داریم. ترامپِ دوران انتخابات ضد جنگ بود، ترامپ پس از انتخابات که حامی نسل کشی اسرائیل در غزه است، یمن را بمباران می کند و ایران را تهدید می کند. پس باید دید کدام ترامپ در خصوص ایران غلبه خواهد کرد.
🔹توصیه من این است که ایران باید موضع سرسختانه ای در برابر ترامپ قلدر بگیرد و بگوید که حمله به ایران یعنی جنگ همگانی تا ترامپ نتواند به ایران حمله کند. در این صورت ترامپ خواهد فهمید که به سود اوست که به جای جنگ به دیپلماسی روی بیاورد
🌎 جان مرشایمر: چون اسرائیل مخالف برجام بود، ترامپ برجام را پاره کرد. برآورد من این است که اگر ترامپ خواهان لغو کامل غنی سازی توسط ایران شود، جنگ در خواهد گرفت. نمی گویم قطعاً جنگ خواهد شد، می گویم با توجه به مواضع طرفین، احتمال جنگ بالاست.
🔹 اگر آمریکا حمله کند، حمله ای بسیار گسترده علیه ایران خواهد بود. اگر آمریکا به ایران حمله کند، ایران به دنبال بمب اتمی خواهد رفت، اسرائیل و کشورهای عرب را هدف قرار خواهد داد.
🔹در مورد ایران دو ترامپ داریم. ترامپِ دوران انتخابات ضد جنگ بود، ترامپ پس از انتخابات که حامی نسل کشی اسرائیل در غزه است، یمن را بمباران می کند و ایران را تهدید می کند. پس باید دید کدام ترامپ در خصوص ایران غلبه خواهد کرد.
🔹توصیه من این است که ایران باید موضع سرسختانه ای در برابر ترامپ قلدر بگیرد و بگوید که حمله به ایران یعنی جنگ همگانی تا ترامپ نتواند به ایران حمله کند. در این صورت ترامپ خواهد فهمید که به سود اوست که به جای جنگ به دیپلماسی روی بیاورد
08.04.202506:35
🔺مذاکرات شنبه و ریلگذاری ترامپ!
✍صابر_گل_عنبری
ساعاتی بعد از اظهارات دیشب ترامپ، وزیر خارجه ایران بامداد امروز در پستی، گفته او درباره مذاکرات بلندپایه روز شنبه آتی را تایید کرد، اما گفت که غیر مستقیم گفتگو خواهند کرد.
با این حال، احتمالا سخنان دونالد ترامپ درباره مستقیم بودن مذکرات میان دو طرف نیز واقعیت پیدا کند. حسین موسویان مذاکره کننده ارشد سابق ایران در این باره گفته است که احتمالا همان مدل قبلی مذاکرات قبل از برجام دنبال شود که ابتدا عراقچی وزیر خارجه ایران و ویتکاف فرستاده ترامپ مذاکراتی غیر مستقیم در مسقط داشته باشند و سپس در صورت مثبت بودن نتایج، مذاکرات مستقیم میان مذاکرهکنندگان دو طرف شروع شود.
البته کاربرد واژه «ملاقات» (Meet) در پیام وزیر خارجه در شبکه ایکس هم جالب است. وی در این پست میگوید که ایران و ایالات متحده روز شنبه در عمان «برای گفتگوهای غیرمستقیم» در سطح مقامات عالی «ملاقات» خواهند کرد.
طرف ایرانی که معمولا در این مواقع تمایل دارد که کارها محرمانه پیش برود، اما گویا شیوه خاص ترامپ و پیوست رسانهای سریعش راهی برای ادامه این رویکرد باقی نگذاشته و توئیت سریع وزیر خارجه هم موید این مدعاست.
اما حالا که قرار است مذاکراتی در سطح بالا روز شنبه کلید بخورد، بیشتر سرّ سفر غیر منتظره نتانیاهو به آمریکا نمایان میشود. چنان که در یادداشت قبلی هم گفته شد، عواملی فوریتدار باعث شد کاخ سفید نخست وزیر اسرائیل را به سفری غیر منتظره دعوت کند؛ یکی سفر ترامپ به عربستان و دیگری تحولات پرونده ایران.
به نظر میرسد که با توجه به مذاکرات پیشرو در عمان، ترامپ و برخی اعضای تیمش امثال ویتکاف که به دیپلماسی با ایران تمایل دارند، نگران واکنش و «اقدام خرابکارانه» احتمالی اسرائیل برای در نطفه خفه کردن این مذاکرات بودهاند. به همین خاطر احتمالا راه چاره را در دعوت نتانیاهو قبل از مذاکرات شنبه دیدهاند تا خود ترامپ مستقیما با او سخن بگوید و او را بر حذر بدارد.
جالب هم اینجاست که در این مدت که تهران و واشنگتن در حال برنامهریزی برای چنین دیداری بودهاند، هیچ اطلاعاتی از آن در رسانههای آمریکایی و اسرائیلی درز پیدا نکرد و همین نشان میدهد که طرف آمریکایی تا زمان اعلام خبر از جانب ترامپ و آن هم در نشست خبری با نتانیاهو مساله را محرمانه نگاه داشته است؛ دلیل آن هم احتمالا نگرانی از واکنش اسرائیل برای دست زدن به کاری و اقدامی با هدف ممانعت از برگزاری این مذاکرات بوده است.
دیشب که نشست کاخ سفید را دنبال میکردم، نشانهای از یک اتفاق تصنعی و پیش برنامه ریزی شده ندیدم و چهره نتانیاهو متفاوت از دیدارهای قبلی بود.
او در این نشست به طرق مختلف تلاش داشت که وضعیت را آرام مدیریت کند و مانع اتفاقی غیر منتظره و از کوره در رفتن ترامپ شود. به نوعی شخصیت خودشیفته او را قلقک داد. در موضوع تعرفهها، با تملق خاصی این سیاست را ستود و تلاش داشت از این طریق مدخلی برای کاهش تعرفه 17 درصدی برای کالاهای اسرائیلی پیدا کند، اما موفق نشد و ترامپ گفت که آمریکا کمکهای زیادی به اسرائیل میکند و فکر نمیکند تعرفهها را کاهش دهد. با این حال بعید نیست که در آینده آن را کاهش دهد.
درباره نقش ترکیه در سوریه هم که بخشی از دستور کار نتانیاهو برای اقناع ترامپ به اتخاذ موضع علیه آن بود، تلاش کرد دستکم در برابر دوربینها از مدخل روابط خوب ترامپ و اردوغان به این مساله ورود کند. در مقابل هم رئیس جمهور آمریکا از دوستیاش با همتای ترک خود گفت و از نتانیاهو خواست که مشکلات را با ترکیه عقلایی حل کند.
فعلا با وجود مغازله کلامی ترامپ برای نتانیاهو، اما او دست خالی از آمریکا بازگشت. او که مخالف دیپلماسی با ایران است، انتظار نداشت ترامپ در حضورش مدام از مذاکره آن هم مستقیم سخن بگوید. همین نارضایتی شرکای اولترا راست در کابینه اسرائیل را به دنبال خواهد داشت.
در کل ادبیات دیشب ترامپ آن هم در حضور نتانیاهو نوعی ریلگذاری برای مذاکرات و توافق بود. اما شروع مذاکرات در عُمان به معنای در دسترس بودن توافق نیست و راه سختی در پیش است، از یک طرف ترامپ عجله و شتاب دارد و از طرف دیگر رسیدن به توافقی مرضی الطرفین در بازه زمانی کوتاه و سریع آن هم در میانه انبوه موانع و چالشها بسیار سخت و دشوار است.
همچنین باید منتظر خروجی مذاکرات شنبه در جهت تعیین دستور کار مذاکراتی بود و همین خود خان مهمی است.
اما در کل با توجه به شخصیت خود ترامپ و فارغ از این که اطرافیان تندروی او چه میخواهند، احتمالا به دنبال توافقی در پرونده هستهای است که در آن امتیازی را کسب کند که بتواند آن را در مقابل برجام اوباما و بایدن علم کند و بر روی آن مانور دهد. تا ببینیم چه میشود.
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
✍صابر_گل_عنبری
ساعاتی بعد از اظهارات دیشب ترامپ، وزیر خارجه ایران بامداد امروز در پستی، گفته او درباره مذاکرات بلندپایه روز شنبه آتی را تایید کرد، اما گفت که غیر مستقیم گفتگو خواهند کرد.
با این حال، احتمالا سخنان دونالد ترامپ درباره مستقیم بودن مذکرات میان دو طرف نیز واقعیت پیدا کند. حسین موسویان مذاکره کننده ارشد سابق ایران در این باره گفته است که احتمالا همان مدل قبلی مذاکرات قبل از برجام دنبال شود که ابتدا عراقچی وزیر خارجه ایران و ویتکاف فرستاده ترامپ مذاکراتی غیر مستقیم در مسقط داشته باشند و سپس در صورت مثبت بودن نتایج، مذاکرات مستقیم میان مذاکرهکنندگان دو طرف شروع شود.
البته کاربرد واژه «ملاقات» (Meet) در پیام وزیر خارجه در شبکه ایکس هم جالب است. وی در این پست میگوید که ایران و ایالات متحده روز شنبه در عمان «برای گفتگوهای غیرمستقیم» در سطح مقامات عالی «ملاقات» خواهند کرد.
طرف ایرانی که معمولا در این مواقع تمایل دارد که کارها محرمانه پیش برود، اما گویا شیوه خاص ترامپ و پیوست رسانهای سریعش راهی برای ادامه این رویکرد باقی نگذاشته و توئیت سریع وزیر خارجه هم موید این مدعاست.
اما حالا که قرار است مذاکراتی در سطح بالا روز شنبه کلید بخورد، بیشتر سرّ سفر غیر منتظره نتانیاهو به آمریکا نمایان میشود. چنان که در یادداشت قبلی هم گفته شد، عواملی فوریتدار باعث شد کاخ سفید نخست وزیر اسرائیل را به سفری غیر منتظره دعوت کند؛ یکی سفر ترامپ به عربستان و دیگری تحولات پرونده ایران.
به نظر میرسد که با توجه به مذاکرات پیشرو در عمان، ترامپ و برخی اعضای تیمش امثال ویتکاف که به دیپلماسی با ایران تمایل دارند، نگران واکنش و «اقدام خرابکارانه» احتمالی اسرائیل برای در نطفه خفه کردن این مذاکرات بودهاند. به همین خاطر احتمالا راه چاره را در دعوت نتانیاهو قبل از مذاکرات شنبه دیدهاند تا خود ترامپ مستقیما با او سخن بگوید و او را بر حذر بدارد.
جالب هم اینجاست که در این مدت که تهران و واشنگتن در حال برنامهریزی برای چنین دیداری بودهاند، هیچ اطلاعاتی از آن در رسانههای آمریکایی و اسرائیلی درز پیدا نکرد و همین نشان میدهد که طرف آمریکایی تا زمان اعلام خبر از جانب ترامپ و آن هم در نشست خبری با نتانیاهو مساله را محرمانه نگاه داشته است؛ دلیل آن هم احتمالا نگرانی از واکنش اسرائیل برای دست زدن به کاری و اقدامی با هدف ممانعت از برگزاری این مذاکرات بوده است.
دیشب که نشست کاخ سفید را دنبال میکردم، نشانهای از یک اتفاق تصنعی و پیش برنامه ریزی شده ندیدم و چهره نتانیاهو متفاوت از دیدارهای قبلی بود.
او در این نشست به طرق مختلف تلاش داشت که وضعیت را آرام مدیریت کند و مانع اتفاقی غیر منتظره و از کوره در رفتن ترامپ شود. به نوعی شخصیت خودشیفته او را قلقک داد. در موضوع تعرفهها، با تملق خاصی این سیاست را ستود و تلاش داشت از این طریق مدخلی برای کاهش تعرفه 17 درصدی برای کالاهای اسرائیلی پیدا کند، اما موفق نشد و ترامپ گفت که آمریکا کمکهای زیادی به اسرائیل میکند و فکر نمیکند تعرفهها را کاهش دهد. با این حال بعید نیست که در آینده آن را کاهش دهد.
درباره نقش ترکیه در سوریه هم که بخشی از دستور کار نتانیاهو برای اقناع ترامپ به اتخاذ موضع علیه آن بود، تلاش کرد دستکم در برابر دوربینها از مدخل روابط خوب ترامپ و اردوغان به این مساله ورود کند. در مقابل هم رئیس جمهور آمریکا از دوستیاش با همتای ترک خود گفت و از نتانیاهو خواست که مشکلات را با ترکیه عقلایی حل کند.
فعلا با وجود مغازله کلامی ترامپ برای نتانیاهو، اما او دست خالی از آمریکا بازگشت. او که مخالف دیپلماسی با ایران است، انتظار نداشت ترامپ در حضورش مدام از مذاکره آن هم مستقیم سخن بگوید. همین نارضایتی شرکای اولترا راست در کابینه اسرائیل را به دنبال خواهد داشت.
در کل ادبیات دیشب ترامپ آن هم در حضور نتانیاهو نوعی ریلگذاری برای مذاکرات و توافق بود. اما شروع مذاکرات در عُمان به معنای در دسترس بودن توافق نیست و راه سختی در پیش است، از یک طرف ترامپ عجله و شتاب دارد و از طرف دیگر رسیدن به توافقی مرضی الطرفین در بازه زمانی کوتاه و سریع آن هم در میانه انبوه موانع و چالشها بسیار سخت و دشوار است.
همچنین باید منتظر خروجی مذاکرات شنبه در جهت تعیین دستور کار مذاکراتی بود و همین خود خان مهمی است.
اما در کل با توجه به شخصیت خود ترامپ و فارغ از این که اطرافیان تندروی او چه میخواهند، احتمالا به دنبال توافقی در پرونده هستهای است که در آن امتیازی را کسب کند که بتواند آن را در مقابل برجام اوباما و بایدن علم کند و بر روی آن مانور دهد. تا ببینیم چه میشود.
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
07.04.202506:59
🌎 شلیک ترامپ به آزادی!
✍ اکبر مختاری
🔹 عصر ایران
🌿 ترامپ در دور دوم پرخطاتر از ترامپ دور اول است.ترامپی که در دور اول به شاخصهای مستحکم بورس آمریکا افتخار می کرد حالا با سومین ریزش و یکی از قوی ترین ریزش های شاخصهای بورس آمریکا پس از اعلام تعرفه های جدید جایی برای دفاع نمی گذارد.
با مرور سخنان دونالد ترامپ در دومین دوره ریاست جمهوری چند واژه را گویی از سخنان وی می توان حذف شده دید.
اگر روزی جان اف کندی، فرانکلین روزولت، رونالد ریگان و جورج دبلیو بوش در سخنانشان بارها از کلماتی چون آزادی و دموکراسی و حقوق بشر سخن می گفتند کمتر از صد روز از ریاست جمهوری دوم ترامپ این کلمات را نه تنها کمتر، بلکه باید گفت اصلا نمی توان از زبان او شنید.
در سال پایانی جنگ دوم جهانی مقامات آمریکایی پیشنهاد دادند در کنار صندوق بین المللی پول و بانک جهانی نهادی دیگر با نام "گات" - موافقت نامه عمومی تعرفه و تجارت- شکل گیرد تا کشورهای مختلف بتوانند با یکدیگر در فضای مناسب تری به تجارت و روابط اقتصادی بپردازند.
شکل گیری گات در سال 1948 با 23 کشور، با فروپاشی شوروی سابق که دشمن درجه یک تجارت آزاد بود پیش زمینه شکل گیری سازمان مهم تر تجارت جهانی در سال 1995 شد؛ سازمانی که برپایه روابط اقتصادی برد- برد شکل گرفته بود.
سازمان تجارت جهانی با هدف تسهیل روابط تجاری میان کشورهای معتقد به آزادی اقتصادی جایگاه گسترده ای یافت؛ طوری که در سال 2023 دستکم 163 کشور شرایط عضویت در این سازمان را پیدا کردند.
اعلام تعرفه های خاص ترامپ نه تنها برای رقیب اصلیش چین بلکه همچنین برای متحدان همیشگی آمریکا در دوران پسا جنگ جهانی دوم از اروپا و کانادا گرفته تا دوست درجه یک آمریکا یعنی اسرائیل، بسیاری از رهبران جهان در قرن بیست و یکم را شگفت زده کرد.
این سیاست ترامپ مخاطبان را یاد سیاست های "مرکانتلیستی" و نو مرکانتلیستی پیشا جنگ جهانی دوم می اندازد.
مرکانتلیستی که بر پایه منفعت یکطرفه و با هدف برد- باخت و بر خلاف اهداف سازمان تجارت جهانی که با هدف برد- برد شکل گرفته بود، صورت گرفت.
دولت دوم ترامپ حتی هنوز که صد روز از آغاز آن نمی گذرد، حیرت مقامات سیاسی و اقتصادی جهان را برانگیخته است.
شلیک ترامپ به آزادی!
اگر در دور اول نیاز او به رای مجدد برای ریاست جمهوری نقش کنترل آور را بازی می کرد حالا وی دیگر کمتر به پیامدهای اقداماتش می اندیشد؛ اقداماتی که از متحد سنتی آمریکا یعنی اتحادیه اروپا تا رقیب جدی آمریکا در آسیا یعنی چین و همچنین متحد استراتژیکی چون اسرائیل را هم در بر می گیرد.
ترامپ در دور دوم پرخطاتر از ترامپ دور اول است.ترامپی که در دور اول به شاخصهای مستحکم بورس آمریکا افتخار می کرد حالا با سومین ریزش و یکی از قوی ترین ریزش های شاخصهای بورس آمریکا پس از اعلام تعرفه های جدید جایی برای دفاع نمی گذارد.
در کوتاه سخن باید بیان کرد که این ترامپ تمام اقدامات را برای کسب دستاوردهای مهم بنام خویش انجام می دهد پس ما ایرانیان نیز باید بیشتر بر رفتارهای او توجه کنیم، چه بسا روزگاری او در شرایط کم دستاوردی به پرونده هسته ای ایران و حل آن با هر گزینه ای فکر کند...
✍ اکبر مختاری
🔹 عصر ایران
🌿 ترامپ در دور دوم پرخطاتر از ترامپ دور اول است.ترامپی که در دور اول به شاخصهای مستحکم بورس آمریکا افتخار می کرد حالا با سومین ریزش و یکی از قوی ترین ریزش های شاخصهای بورس آمریکا پس از اعلام تعرفه های جدید جایی برای دفاع نمی گذارد.
با مرور سخنان دونالد ترامپ در دومین دوره ریاست جمهوری چند واژه را گویی از سخنان وی می توان حذف شده دید.
اگر روزی جان اف کندی، فرانکلین روزولت، رونالد ریگان و جورج دبلیو بوش در سخنانشان بارها از کلماتی چون آزادی و دموکراسی و حقوق بشر سخن می گفتند کمتر از صد روز از ریاست جمهوری دوم ترامپ این کلمات را نه تنها کمتر، بلکه باید گفت اصلا نمی توان از زبان او شنید.
در سال پایانی جنگ دوم جهانی مقامات آمریکایی پیشنهاد دادند در کنار صندوق بین المللی پول و بانک جهانی نهادی دیگر با نام "گات" - موافقت نامه عمومی تعرفه و تجارت- شکل گیرد تا کشورهای مختلف بتوانند با یکدیگر در فضای مناسب تری به تجارت و روابط اقتصادی بپردازند.
شکل گیری گات در سال 1948 با 23 کشور، با فروپاشی شوروی سابق که دشمن درجه یک تجارت آزاد بود پیش زمینه شکل گیری سازمان مهم تر تجارت جهانی در سال 1995 شد؛ سازمانی که برپایه روابط اقتصادی برد- برد شکل گرفته بود.
سازمان تجارت جهانی با هدف تسهیل روابط تجاری میان کشورهای معتقد به آزادی اقتصادی جایگاه گسترده ای یافت؛ طوری که در سال 2023 دستکم 163 کشور شرایط عضویت در این سازمان را پیدا کردند.
اعلام تعرفه های خاص ترامپ نه تنها برای رقیب اصلیش چین بلکه همچنین برای متحدان همیشگی آمریکا در دوران پسا جنگ جهانی دوم از اروپا و کانادا گرفته تا دوست درجه یک آمریکا یعنی اسرائیل، بسیاری از رهبران جهان در قرن بیست و یکم را شگفت زده کرد.
این سیاست ترامپ مخاطبان را یاد سیاست های "مرکانتلیستی" و نو مرکانتلیستی پیشا جنگ جهانی دوم می اندازد.
مرکانتلیستی که بر پایه منفعت یکطرفه و با هدف برد- باخت و بر خلاف اهداف سازمان تجارت جهانی که با هدف برد- برد شکل گرفته بود، صورت گرفت.
دولت دوم ترامپ حتی هنوز که صد روز از آغاز آن نمی گذرد، حیرت مقامات سیاسی و اقتصادی جهان را برانگیخته است.
شلیک ترامپ به آزادی!
اگر در دور اول نیاز او به رای مجدد برای ریاست جمهوری نقش کنترل آور را بازی می کرد حالا وی دیگر کمتر به پیامدهای اقداماتش می اندیشد؛ اقداماتی که از متحد سنتی آمریکا یعنی اتحادیه اروپا تا رقیب جدی آمریکا در آسیا یعنی چین و همچنین متحد استراتژیکی چون اسرائیل را هم در بر می گیرد.
ترامپ در دور دوم پرخطاتر از ترامپ دور اول است.ترامپی که در دور اول به شاخصهای مستحکم بورس آمریکا افتخار می کرد حالا با سومین ریزش و یکی از قوی ترین ریزش های شاخصهای بورس آمریکا پس از اعلام تعرفه های جدید جایی برای دفاع نمی گذارد.
در کوتاه سخن باید بیان کرد که این ترامپ تمام اقدامات را برای کسب دستاوردهای مهم بنام خویش انجام می دهد پس ما ایرانیان نیز باید بیشتر بر رفتارهای او توجه کنیم، چه بسا روزگاری او در شرایط کم دستاوردی به پرونده هسته ای ایران و حل آن با هر گزینه ای فکر کند...
Показано 1 - 24 из 60
Войдите, чтобы разблокировать больше функциональности.