
Airdrop Fam

Airdrop Finder

Dealdost

Whale Chanel

Proxy MTProto

Proxy MTProto | پروکسی

خبرفوری

آهنگیفای

حامیان پزشکیان

Airdrop Fam

Airdrop Finder

Dealdost

Whale Chanel

Proxy MTProto

Proxy MTProto | پروکسی

خبرفوری

آهنگیفای

حامیان پزشکیان

Airdrop Fam

Airdrop Finder

Dealdost

انجمن علمی مطالعات صلح ایران
کانال اطلاع رسانی انجمن علمی مطالعات صلح ایران
ipsan.ir
peace_association93@yahoo.com
instagram.com/ipsan.ir
ipsan.ir
peace_association93@yahoo.com
instagram.com/ipsan.ir
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПубличный
Верификация
Не верифицированныйДоверенность
Не провернныйРасположение
ЯзыкДругой
Дата создания каналаOct 03, 2016
Добавлено на TGlist
Feb 27, 2025Рекорды
29.03.202523:59
2KПодписчиков22.03.202523:59
100Индекс цитирования16.03.202517:01
896Охват одного поста15.03.202517:00
896Охват рекламного поста12.04.202523:59
3.98%ER15.03.202517:00
44.96%ERR

11.04.202513:51
گروه زنان و صلح با همکاری گروه جامعه پژوهی صلح انجمن علمی مطالعات صلح ایران و خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار می کند.
جایگاه زن در فرهنگ صلح و ناصلح سینمای ایران
با سخنرانی:
دکتر روژان حسام قاضی
(مدیر گروه جامعه پژوهی صلح و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی)
موضوع: جایگاه زن در فرهنگ صلح و ناصلح سینمای مسعود کیمیایی
دکتر کتایون مصری
(مدیر گروه زنان و صلح و پژوهشگر مطالعات زنان)
موضوع: جنسیت در فرهنگ صلح و ناصلح سینمای تهمینه میلانی
دکتر محمد نژادایران
(پژوهشگر جامعه شناسی سیاسی)
موضوع: سوژه زنانه در سینمای ایران
چهارشنبه ۲۷ فروردین ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰
تهران: خانه اندیشمندان علوم انسانی سالن حافظ
https://t.me/ipsan
جایگاه زن در فرهنگ صلح و ناصلح سینمای ایران
با سخنرانی:
دکتر روژان حسام قاضی
(مدیر گروه جامعه پژوهی صلح و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی)
موضوع: جایگاه زن در فرهنگ صلح و ناصلح سینمای مسعود کیمیایی
دکتر کتایون مصری
(مدیر گروه زنان و صلح و پژوهشگر مطالعات زنان)
موضوع: جنسیت در فرهنگ صلح و ناصلح سینمای تهمینه میلانی
دکتر محمد نژادایران
(پژوهشگر جامعه شناسی سیاسی)
موضوع: سوژه زنانه در سینمای ایران
چهارشنبه ۲۷ فروردین ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰
تهران: خانه اندیشمندان علوم انسانی سالن حافظ
https://t.me/ipsan
17.04.202510:28
پوشه شنیداری نشست علمی انجمن علمي مطالعات صلح ایران با موضوع:
جایگاه فرهنگ صلح و ناصلح سینمای ایران
چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۴
خانه اندیشمندان علوم انسانی
https://t.me/ipsan
جایگاه فرهنگ صلح و ناصلح سینمای ایران
چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۴
خانه اندیشمندان علوم انسانی
https://t.me/ipsan
04.04.202514:36
🔹موانع صلح سازی در روابط ایران و آمریکا🔹
"منطق مقاومت در برابر رام سازی منازعات سرکش و لزوم اتخاذ تصمیم سخت"
دکتر علی کریمی مله
دانش پژوه علوم سیاسی و عضو افتخاری انجمن علمی مطالعات صلح ایران
پانزدهم فروردین ماه 1404
♦️در اسفند ماه سال 1403 طی یادداشتی با عنوان"منازعات سرکش بین ایران و آمریکا؛ درنگی آینده نگرانه" ماهیت منازعه بین دو کشور از سنخ رام سرکش معرفی شد که تغییر آن فرایندی دشوار، پرهزینه، پیچیده و زمانبر خواهد بود. اینک که با نامه نگاری رییس جمهور هیمنه طلب آمریکا، صفحه ای دیگراز کتاب پرچالش روابط دوجانبه در حال ورق خوردن است، نوشتار حاضر در باره منطق مقاومت و چالش های سترگ در قبال رام سازی آن تأمل می کند.
🔸با عنایت به شناسه های مهم منازعات سرکش، هرگونه اقدام برای گذار از آن، مستلزم وجود ویژگی های زمینه ای معینی است که با فرصت ها و محدودیت های خود، بر الگوهای رفتاری تصمیم گیرندگان اثر می گذارد. زمینه در معنای وسیع آن، به جنبه های جغرافیایی محیط، تولیدات مادی انسانی، ساختارها، فرآیندها و شرایطاجتماعی-اقتصادی-سیاسی، نمادهای ملموس و ناملموس فرهنگی، منابع و داشته های اجتماعی-روانی مشترک؛ مناسبات بین گروهی درون جامعه و وضعیت گذرا و موقعیتی مانند زلزله، قحطی، رکود اقتصادی و جنگ اشاره دارد. منازعه سرکش در بطن خود زمینه های دیالکتیکی احساسات و منافع می آفریند که در برابر دگردیسی آن، صخره های ستبر مخالفت برمی افرازد.
▪️الف- برای رویارویی موفقیت آمیز با شرایط منازعه، طرف های رقیب سرمایه گذاری های وسیع نظامی، فناورانه، اقتصادی و روانی انجام می دهند. سرمایه گذاری مادی بسیج جامعه، آموزش نیروهای نظامی، توسعه صنایع نظامی، دستیابی به سلاح و گسترش زیرساختهای پشتیبانی در همه حوزههای زندگی جمعی را شامل می شود که برای مدیریت منازعه لازم است. سرمایه گذاری روانشناختی به ایجاد و اشاعه پایه های شناختی یا نظام دانایی و نیز ایستارها و احساساتی مثل پیش داوری، بدبینی، بی اعتمادی، نفرت و دشمنی اشاره دارد که اراده رویارویی و بسیج و تشدید روحیه درگیری را توجیه می کند و سازگاری با زیست منازعه ای را هموار می سازد. طی فرآیند خوگیری، جامعه وادار می شود خود را برایرویارویی با موقعیت های مستمر تنش آلود سازگار کندگویی که به طور ناخودآگاه با منازعه زندگی کرده و اساساً فراموش می کند که بدیل هایی برای زندگی منازعه آمیز هموجود دارد. به عبارتی، دیرپایی منازعات سرکش زیرساخت های روانشناختی-اجتماعی شامل حافظه جمعی، اخلاق منازعه و جهت گیری های عاطفی را تحکیم می کند. طی این فرآیند زمانبر طرف های منازعه، به طور گزینش گرانه ای روایت هایخود را در مورد آن برمی سازند.
▪️ب- در فرآیند برسازی روایت ها، رقیبان از یک سو، مسئولیت"دیگری" را در پیدایش و پایایی منازعه و بدکرداری، خشونت وجنایت های آن برجسته می سازند و از سوی دیگر، بر توجیه اقدامات خود، درستکاری، شکوهمندی، توانمندی و البته قربانی شدن خویش تکیه می کنند و از رهگذر روایت سازی می کوشند هویت جمعی جامعه خود را سامان و سازمان دهند. در واقع درازای منازعات سرکش در امتداد تولید و بازتولید فرهنگ منازعه، وضعیت روان شناختی خاصی به نام سندرم رام ناشدنی می آفریند که با وجود تحمیل زیان ها و هزینه های دهشتناک، مانند سدی مستحکم فراروی اقدامات و فرایندهای صلح سازی و تنش زدایی ایستادگی می کند.
گذشته از آن وجود باورهای استعلایی نزد تصمیم گیرندگان جوامع رقیب نیز نقش به سزایی در تداوم منازعه سرکش دارد. در بطن باورهای استعلایی، اهداف وجودی، مقدس و سازش ناپذیر پنداشته می شوند، به رقیب نمی توان اعتماد کرد، طرف خودی منابع انسانی و مادی برای ادامه درگیری را در اختیار دارد و اینکه زمان به نفع آنهاست تا شاید معامله پرسودتری انجام دهند یا شرایط بهتری ایجاد کنند. بدیهی است چنین باورهایی از برداشتن گام هایی جدی برای تنش زدایی و همراهی با فرایند عادی سازی روابط جلوگیری می کند.
▪️پ- تداوم سرمایه گذاری های هنگفت به نوبه خود، سبب می شود رهبران رقیب، فرصت های بهبود شرایط و استانداردهای زندگی مردمشان را قربانی کنند. از نظر روان شناسی- اجتماعی نیز، تصمیم گیرندگان در متن محیط منازعه آلود، منجمد و فریز می شوند و در برابر راه حل ها و ابتکارات نوآورانه برای برون رفت از وضعیت منازعه، مقاوم و انعطاف ناپذیر می شوند. این سرمایه گذاری ها در نهایت حوزه های مختلف ملموس و ناملموس زندگی مردم را هدف می گیرد. بویژه اگر دو طرف منازعه ناهم تراز باشند، طرف ضعیف تر متحمل فشارهای شدیدتر برای تجهیز نظامی و بسیج همگانی می شود. در نتیجه از پیامدهای بنیادین زیست منازعه ای، این است که مسئله "بقا" محوریت می یابد و موضوع "ارتقا وتوسعه ملی" تا آینده ای نامعلوم به محاق می رود.
"منطق مقاومت در برابر رام سازی منازعات سرکش و لزوم اتخاذ تصمیم سخت"
دکتر علی کریمی مله
دانش پژوه علوم سیاسی و عضو افتخاری انجمن علمی مطالعات صلح ایران
پانزدهم فروردین ماه 1404
♦️در اسفند ماه سال 1403 طی یادداشتی با عنوان"منازعات سرکش بین ایران و آمریکا؛ درنگی آینده نگرانه" ماهیت منازعه بین دو کشور از سنخ رام سرکش معرفی شد که تغییر آن فرایندی دشوار، پرهزینه، پیچیده و زمانبر خواهد بود. اینک که با نامه نگاری رییس جمهور هیمنه طلب آمریکا، صفحه ای دیگراز کتاب پرچالش روابط دوجانبه در حال ورق خوردن است، نوشتار حاضر در باره منطق مقاومت و چالش های سترگ در قبال رام سازی آن تأمل می کند.
🔸با عنایت به شناسه های مهم منازعات سرکش، هرگونه اقدام برای گذار از آن، مستلزم وجود ویژگی های زمینه ای معینی است که با فرصت ها و محدودیت های خود، بر الگوهای رفتاری تصمیم گیرندگان اثر می گذارد. زمینه در معنای وسیع آن، به جنبه های جغرافیایی محیط، تولیدات مادی انسانی، ساختارها، فرآیندها و شرایطاجتماعی-اقتصادی-سیاسی، نمادهای ملموس و ناملموس فرهنگی، منابع و داشته های اجتماعی-روانی مشترک؛ مناسبات بین گروهی درون جامعه و وضعیت گذرا و موقعیتی مانند زلزله، قحطی، رکود اقتصادی و جنگ اشاره دارد. منازعه سرکش در بطن خود زمینه های دیالکتیکی احساسات و منافع می آفریند که در برابر دگردیسی آن، صخره های ستبر مخالفت برمی افرازد.
▪️الف- برای رویارویی موفقیت آمیز با شرایط منازعه، طرف های رقیب سرمایه گذاری های وسیع نظامی، فناورانه، اقتصادی و روانی انجام می دهند. سرمایه گذاری مادی بسیج جامعه، آموزش نیروهای نظامی، توسعه صنایع نظامی، دستیابی به سلاح و گسترش زیرساختهای پشتیبانی در همه حوزههای زندگی جمعی را شامل می شود که برای مدیریت منازعه لازم است. سرمایه گذاری روانشناختی به ایجاد و اشاعه پایه های شناختی یا نظام دانایی و نیز ایستارها و احساساتی مثل پیش داوری، بدبینی، بی اعتمادی، نفرت و دشمنی اشاره دارد که اراده رویارویی و بسیج و تشدید روحیه درگیری را توجیه می کند و سازگاری با زیست منازعه ای را هموار می سازد. طی فرآیند خوگیری، جامعه وادار می شود خود را برایرویارویی با موقعیت های مستمر تنش آلود سازگار کندگویی که به طور ناخودآگاه با منازعه زندگی کرده و اساساً فراموش می کند که بدیل هایی برای زندگی منازعه آمیز هموجود دارد. به عبارتی، دیرپایی منازعات سرکش زیرساخت های روانشناختی-اجتماعی شامل حافظه جمعی، اخلاق منازعه و جهت گیری های عاطفی را تحکیم می کند. طی این فرآیند زمانبر طرف های منازعه، به طور گزینش گرانه ای روایت هایخود را در مورد آن برمی سازند.
▪️ب- در فرآیند برسازی روایت ها، رقیبان از یک سو، مسئولیت"دیگری" را در پیدایش و پایایی منازعه و بدکرداری، خشونت وجنایت های آن برجسته می سازند و از سوی دیگر، بر توجیه اقدامات خود، درستکاری، شکوهمندی، توانمندی و البته قربانی شدن خویش تکیه می کنند و از رهگذر روایت سازی می کوشند هویت جمعی جامعه خود را سامان و سازمان دهند. در واقع درازای منازعات سرکش در امتداد تولید و بازتولید فرهنگ منازعه، وضعیت روان شناختی خاصی به نام سندرم رام ناشدنی می آفریند که با وجود تحمیل زیان ها و هزینه های دهشتناک، مانند سدی مستحکم فراروی اقدامات و فرایندهای صلح سازی و تنش زدایی ایستادگی می کند.
گذشته از آن وجود باورهای استعلایی نزد تصمیم گیرندگان جوامع رقیب نیز نقش به سزایی در تداوم منازعه سرکش دارد. در بطن باورهای استعلایی، اهداف وجودی، مقدس و سازش ناپذیر پنداشته می شوند، به رقیب نمی توان اعتماد کرد، طرف خودی منابع انسانی و مادی برای ادامه درگیری را در اختیار دارد و اینکه زمان به نفع آنهاست تا شاید معامله پرسودتری انجام دهند یا شرایط بهتری ایجاد کنند. بدیهی است چنین باورهایی از برداشتن گام هایی جدی برای تنش زدایی و همراهی با فرایند عادی سازی روابط جلوگیری می کند.
▪️پ- تداوم سرمایه گذاری های هنگفت به نوبه خود، سبب می شود رهبران رقیب، فرصت های بهبود شرایط و استانداردهای زندگی مردمشان را قربانی کنند. از نظر روان شناسی- اجتماعی نیز، تصمیم گیرندگان در متن محیط منازعه آلود، منجمد و فریز می شوند و در برابر راه حل ها و ابتکارات نوآورانه برای برون رفت از وضعیت منازعه، مقاوم و انعطاف ناپذیر می شوند. این سرمایه گذاری ها در نهایت حوزه های مختلف ملموس و ناملموس زندگی مردم را هدف می گیرد. بویژه اگر دو طرف منازعه ناهم تراز باشند، طرف ضعیف تر متحمل فشارهای شدیدتر برای تجهیز نظامی و بسیج همگانی می شود. در نتیجه از پیامدهای بنیادین زیست منازعه ای، این است که مسئله "بقا" محوریت می یابد و موضوع "ارتقا وتوسعه ملی" تا آینده ای نامعلوم به محاق می رود.
04.04.202514:36
همچنین خوگیری با شرایط منازعه، صورتبندی نیروهای سیاسی-اجتماعی داخلی را به زیان نیروهای توسعه گرا و تحول خواه رقم می زند و از نظر منطقه ای و جهانی نیز اتحادسازی بر ضد طرف ضعیف تر آسان تر و دسترسی پذیرتر می شود. لذا در کنار دشواری و حتی محال شدن ارتقا، انزوا نیز گریبان جامعه را می گیرد و کشور برای حفظ موجودیت خود در مدار مناسبات متعارف بین المللی، دچار تنگناهای شدید می شود.
▪️ت-- علاوه بر عنصر روان شناختی، نقش عامل اقتصادسیاسی در تداوم منازعات سرکش انکارناپذیر است؛ زیرا ادامه منازعه به تدریج به ظهور رهبران، نخبگان یا الیگارشی های سیاسی-اقتصادی و نظامی نیرومند می انجامد که از سرکش شدن منازعات سودهایی هنگفت میبرند و منافع نهفته یا آشکاری در تداوم آن دارند. منافع می تواند مادی مانند ثروت، یا نمادین مانند ایدئولوژی و هویت باشد. در نتیجه نفع برندگان از منازعه، با به چنگ آوردن لایه های گوناگون تصمیم سازی و تصمیم گیری، بخش قدرتمندی را شکل می دهند که با بهره گیری ابزاری از نمادهای سیاسی- ایدئولوژیک و حتی تاریخی- ناسیونالیستی، با هرگونه نرمش یا سازش مورد نیاز برای حل و فصل کم هزینه تر و مسالمت جویانه مناقشه و دگردیسی ماهوی منازعات سرکش مخالفت و مبارزه می کنند.
ث- از زاویه منافع ملی، زیان های سرسام آور زیست منازعه آلود، با همه دشواری ها و پیچیدگی ها، لزوم چاره جویی شتابنده برای گذار از آن را گوشزد می کند. عبور از وضعیت منازعه سرکش، نیازمند تصمیم سخت، پیچیده و راهبردی است. در برابر چنین تصمیم هایی مخالفان پرقدرت داخلی و خارجی از جمله سودبرندگان از تداوم منازعه، صف آرایی و قدرت نمایی خواهند کرد زیرا تغییر ماهیت منازعه، بحران هویت، موجودیت و کارکرد آنان را در پی خواهد آورد، اما عقلانیت حکمرانی، اهتمام به منافع راهبردی اکثریت مردم؛ نه اقلیت سوداپیشه را ایجاب می کند.
*⃣رهبران سیاسی هوشمند در فرایند چنین تصمیم گیری هایی باید بدانند که دستیابی به خواسته های بیشینه ناممکن است و لذا باید به خواسته های بهینه بیاندیشند. آنان ناگزیر از انتخاب های مهم، دشوار، دردآور، خطرناک و پرهزینه در میدانی با داده های ناکافی، نامطمئن و حتی مشحون از اطلاعات نادرست و فریبنده و پر از اهداف متضاد و متعارض هستند.
*⃣ اتخاذ تصمیم های سخت و راهبردی مسئولیت اصلی رهبران سیاسی زمان شناس و فراستمند است تا با فراتررفتن از حلقه های منفعت گرا و بسته تصمیم سازی و با اتکا بر عقل جمعی کارشناسی ملت باور و آینده نگر، از هزینه کرد اعتبار شخصی نهراسند و بر عکس با تصمیم سنجیده، به هنگام، شجاعانه و راهبردی، بقای ملی را ضمانت کنند.
https://t.me/ipsan
▪️ت-- علاوه بر عنصر روان شناختی، نقش عامل اقتصادسیاسی در تداوم منازعات سرکش انکارناپذیر است؛ زیرا ادامه منازعه به تدریج به ظهور رهبران، نخبگان یا الیگارشی های سیاسی-اقتصادی و نظامی نیرومند می انجامد که از سرکش شدن منازعات سودهایی هنگفت میبرند و منافع نهفته یا آشکاری در تداوم آن دارند. منافع می تواند مادی مانند ثروت، یا نمادین مانند ایدئولوژی و هویت باشد. در نتیجه نفع برندگان از منازعه، با به چنگ آوردن لایه های گوناگون تصمیم سازی و تصمیم گیری، بخش قدرتمندی را شکل می دهند که با بهره گیری ابزاری از نمادهای سیاسی- ایدئولوژیک و حتی تاریخی- ناسیونالیستی، با هرگونه نرمش یا سازش مورد نیاز برای حل و فصل کم هزینه تر و مسالمت جویانه مناقشه و دگردیسی ماهوی منازعات سرکش مخالفت و مبارزه می کنند.
ث- از زاویه منافع ملی، زیان های سرسام آور زیست منازعه آلود، با همه دشواری ها و پیچیدگی ها، لزوم چاره جویی شتابنده برای گذار از آن را گوشزد می کند. عبور از وضعیت منازعه سرکش، نیازمند تصمیم سخت، پیچیده و راهبردی است. در برابر چنین تصمیم هایی مخالفان پرقدرت داخلی و خارجی از جمله سودبرندگان از تداوم منازعه، صف آرایی و قدرت نمایی خواهند کرد زیرا تغییر ماهیت منازعه، بحران هویت، موجودیت و کارکرد آنان را در پی خواهد آورد، اما عقلانیت حکمرانی، اهتمام به منافع راهبردی اکثریت مردم؛ نه اقلیت سوداپیشه را ایجاب می کند.
*⃣رهبران سیاسی هوشمند در فرایند چنین تصمیم گیری هایی باید بدانند که دستیابی به خواسته های بیشینه ناممکن است و لذا باید به خواسته های بهینه بیاندیشند. آنان ناگزیر از انتخاب های مهم، دشوار، دردآور، خطرناک و پرهزینه در میدانی با داده های ناکافی، نامطمئن و حتی مشحون از اطلاعات نادرست و فریبنده و پر از اهداف متضاد و متعارض هستند.
*⃣ اتخاذ تصمیم های سخت و راهبردی مسئولیت اصلی رهبران سیاسی زمان شناس و فراستمند است تا با فراتررفتن از حلقه های منفعت گرا و بسته تصمیم سازی و با اتکا بر عقل جمعی کارشناسی ملت باور و آینده نگر، از هزینه کرد اعتبار شخصی نهراسند و بر عکس با تصمیم سنجیده، به هنگام، شجاعانه و راهبردی، بقای ملی را ضمانت کنند.
https://t.me/ipsan
05.04.202508:31
دلایل مخالفت روسیه با طرح پیشنهادی آمریکا برای آتشبس اوکراین/ دوراهی پیشروی ترامپ در قبال مسکو و اروپا
"امیرهوشنگ میرکوشش"، کارشناس مسائل آمریکا،[مدیر مسئول مجله ایرانی روابط بین الملل] و مدیر گروه صلح و روابط بین الملل انجمن
با اشاره به مخالفت روسیه با پیشنهادات کنونی ایالات متحده برای آتشبس اوکراین در گفتوگو با ایلنا اظهار کرد: وعده دونالد ترامپ مبنی بر خاتمه دادن یک روزه به جنگ اوکراین، عملاً ثابت کرد که بیش از یک رؤیای انتخاباتی نبوده و امکانپذیر نیست؛ این در حالی است که جنگ غزه نیز همچنان ادامه دارد و درگیریها مجدداً شدت گرفته است. بنابراین، شعارهای انتخاباتی او در عرصه عمل به واقعیت نپیوسته و این امر ممکن است باعث ناراحتی ترامپ، بهویژه از ولادیمیر پوتین شده باشد، چراکه به نظر میرسد پوتین آنگونه که ترامپ انتظار داشت، همراهی نکرده است.
این عدم همراهی در شرایطی است که ترامپ پیشتر نشانههایی از آمادگی برای همکاری و ارائه امتیازاتی چون به رسمیت شناختن کنترل روسیه بر بخشهایی از خاک اوکراین و پذیرش آتشبس در خطوط فعلی را بروز داده بود؛ طرحی که احتمالاً بدون فشار آمریکا، نه اروپاییها و نه خود زلنسکی به سادگی زیر بار آن نمیرفتند. با این حال، به نظر میرسد پوتین، با توجه به سابقه رفتاری خود چه با اروپاییها، چه با اوکراین و چه با دیگران، رویکردی صادقانه در پیش نگرفته است.
وی ادامه داد: اگر به تاریخچه اقدامات او از حمله به گرجستان در سال ۲۰۰۸، الحاق کریمه در ۲۰۱۴ و سپس دخالت در شرق اوکراین توجه کنیم، همواره نوعی تلاش برای اعاده حیثیت، بازگرداندن روسیه به عظمت گذشته (دستکم در حوزه سرزمینی و نفوذ در اروپای شرقی به مثابه حوزه نفوذ شوروی سابق) قابل مشاهده است. این رویکرد توسعهطلبانه، به حق باعث احساس خطر جدی در اروپا شده و امنیت این قاره، بهویژه کشورهای اروپای شرقی که از زیر سایه شوروی خارج شدهاند، از جانب پوتین تحت تهدید قرار گرفته است. این تهدید، واکنشهایی را در اروپا برانگیخته است؛ به عنوان نمونه، در آلمان، کشوری که بر اساس توافقات پس از جنگ جهانی دوم محدودیتهای نظامی جدی داشت، شاهد تغییر نگرش هستیم. نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد که درصد بالایی از آلمانیها پوتین را خطری جدی برای امنیت کشورشان میدانند. اگرچه نظرسنجی مشابهی در مورد ترامپ نیز وجود دارد، اما درصد نگرانی به مراتب پایینتر است، چراکه ترامپ، بهرغم خدشهدار کردن اتحاد فراآتلانتیکی و زیر سوال بردن تعهدات ناتو، تهدیدی مستقیم برای تمامیت ارضی اروپا محسوب نمیشود. در مقابل، پوتین یک تهدید امنیتی مستقیم تلقی میگردد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: این درک از تهدید، آلمان را به سمت تجهیز مجدد ارتش و احتمالاً بازنگری در سیاستهای سربازگیری سوق داده است. این احتمال وجود دارد که آلمان، با پشت سر گذاشتن محدودیتهای تاریخی، سرمایهگذاری در نیروهای مسلح خود را به شدت افزایش دهد. با توجه به قدرت اقتصادی برتر آلمان در اروپا و پیشرفتهای فناورانهاش، این کشور پتانسیل ایجاد یک ارتش بسیار مجهز و قدرتمند، حتی قویتر از فرانسه را دارد. این روند صرفاً به آلمان محدود نمیشود؛ با توجه به سیاستهای ترامپ در قبال ناتو و تأکید او بر لزوم افزایش هزینههای دفاعی توسط خود اروپاییها، احتمال حرکت دیگر کشورهای اروپایی به سمت تقویت ارتشهای ملی و حتی شکلگیری نوعی ارتش اروپایی واحد، افزایش یافته است. به نظر میرسد دوران به اصطلاح ماه عسل اولیه میان ترامپ و پوتین به پایان رسیده و واقعیتهای میدانی با صحبتهای اولیه فاصله گرفته است. ممکن است ترامپ همچنان حاضر به دادن امتیازاتی به پوتین باشد، اما در مقابل، احتمالاً خواستار تضمینهای امنیتی محکم برای اوکراین و بهویژه برای اروپای شرقی خواهد بود؛ تضمینهایی که شاید در قالب یک قرارداد بینالمللی سفت و سخت، خطوط قرمز روشنی را ترسیم کند و جلوی پیشروی بیشتر روسیه را بگیرد.
وی افزود: با این حال، با توجه به دیدگاههای نظامیگری و امنیتی پوتین و جاهطلبیهای او برای احیای حوزه نفوذ شوروی سابق، بعید به نظر میرسد که او زیر بار چنین محدودیتهایی برود. پذیرش یک تضمین امنیتی بینالمللی معتبر، عملاً توانایی مانور آینده او را سلب میکند و نقض آن، کل جامعه جهانی، بهویژه اروپا و آمریکا را در برابر وی قرار خواهد داد. محاسبات پوتین ممکن است با چالشهایی روبهرو باشد. او احتمالاً تصور میکرد که درآمدهای نفتی میتواند پشتوانه اقداماتش باشد، اما ترامپ روسیه را تهدید کرده است که در صورت عدم خاتمه جنگ، تعرفههای سنگینی (۲۵ تا ۵۰ درصد) بر صادرات نفت این کشور وضع خواهد کرد. چنین اقدامی، در صورت تحقق، میتواند ضربه مهلکی به اقتصاد روسیه وارد کند، زیرا مشتریان نفت روسیه احتمالاً از خرید آن منصرف خواهند شد.
"امیرهوشنگ میرکوشش"، کارشناس مسائل آمریکا،[مدیر مسئول مجله ایرانی روابط بین الملل] و مدیر گروه صلح و روابط بین الملل انجمن
با اشاره به مخالفت روسیه با پیشنهادات کنونی ایالات متحده برای آتشبس اوکراین در گفتوگو با ایلنا اظهار کرد: وعده دونالد ترامپ مبنی بر خاتمه دادن یک روزه به جنگ اوکراین، عملاً ثابت کرد که بیش از یک رؤیای انتخاباتی نبوده و امکانپذیر نیست؛ این در حالی است که جنگ غزه نیز همچنان ادامه دارد و درگیریها مجدداً شدت گرفته است. بنابراین، شعارهای انتخاباتی او در عرصه عمل به واقعیت نپیوسته و این امر ممکن است باعث ناراحتی ترامپ، بهویژه از ولادیمیر پوتین شده باشد، چراکه به نظر میرسد پوتین آنگونه که ترامپ انتظار داشت، همراهی نکرده است.
این عدم همراهی در شرایطی است که ترامپ پیشتر نشانههایی از آمادگی برای همکاری و ارائه امتیازاتی چون به رسمیت شناختن کنترل روسیه بر بخشهایی از خاک اوکراین و پذیرش آتشبس در خطوط فعلی را بروز داده بود؛ طرحی که احتمالاً بدون فشار آمریکا، نه اروپاییها و نه خود زلنسکی به سادگی زیر بار آن نمیرفتند. با این حال، به نظر میرسد پوتین، با توجه به سابقه رفتاری خود چه با اروپاییها، چه با اوکراین و چه با دیگران، رویکردی صادقانه در پیش نگرفته است.
وی ادامه داد: اگر به تاریخچه اقدامات او از حمله به گرجستان در سال ۲۰۰۸، الحاق کریمه در ۲۰۱۴ و سپس دخالت در شرق اوکراین توجه کنیم، همواره نوعی تلاش برای اعاده حیثیت، بازگرداندن روسیه به عظمت گذشته (دستکم در حوزه سرزمینی و نفوذ در اروپای شرقی به مثابه حوزه نفوذ شوروی سابق) قابل مشاهده است. این رویکرد توسعهطلبانه، به حق باعث احساس خطر جدی در اروپا شده و امنیت این قاره، بهویژه کشورهای اروپای شرقی که از زیر سایه شوروی خارج شدهاند، از جانب پوتین تحت تهدید قرار گرفته است. این تهدید، واکنشهایی را در اروپا برانگیخته است؛ به عنوان نمونه، در آلمان، کشوری که بر اساس توافقات پس از جنگ جهانی دوم محدودیتهای نظامی جدی داشت، شاهد تغییر نگرش هستیم. نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد که درصد بالایی از آلمانیها پوتین را خطری جدی برای امنیت کشورشان میدانند. اگرچه نظرسنجی مشابهی در مورد ترامپ نیز وجود دارد، اما درصد نگرانی به مراتب پایینتر است، چراکه ترامپ، بهرغم خدشهدار کردن اتحاد فراآتلانتیکی و زیر سوال بردن تعهدات ناتو، تهدیدی مستقیم برای تمامیت ارضی اروپا محسوب نمیشود. در مقابل، پوتین یک تهدید امنیتی مستقیم تلقی میگردد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: این درک از تهدید، آلمان را به سمت تجهیز مجدد ارتش و احتمالاً بازنگری در سیاستهای سربازگیری سوق داده است. این احتمال وجود دارد که آلمان، با پشت سر گذاشتن محدودیتهای تاریخی، سرمایهگذاری در نیروهای مسلح خود را به شدت افزایش دهد. با توجه به قدرت اقتصادی برتر آلمان در اروپا و پیشرفتهای فناورانهاش، این کشور پتانسیل ایجاد یک ارتش بسیار مجهز و قدرتمند، حتی قویتر از فرانسه را دارد. این روند صرفاً به آلمان محدود نمیشود؛ با توجه به سیاستهای ترامپ در قبال ناتو و تأکید او بر لزوم افزایش هزینههای دفاعی توسط خود اروپاییها، احتمال حرکت دیگر کشورهای اروپایی به سمت تقویت ارتشهای ملی و حتی شکلگیری نوعی ارتش اروپایی واحد، افزایش یافته است. به نظر میرسد دوران به اصطلاح ماه عسل اولیه میان ترامپ و پوتین به پایان رسیده و واقعیتهای میدانی با صحبتهای اولیه فاصله گرفته است. ممکن است ترامپ همچنان حاضر به دادن امتیازاتی به پوتین باشد، اما در مقابل، احتمالاً خواستار تضمینهای امنیتی محکم برای اوکراین و بهویژه برای اروپای شرقی خواهد بود؛ تضمینهایی که شاید در قالب یک قرارداد بینالمللی سفت و سخت، خطوط قرمز روشنی را ترسیم کند و جلوی پیشروی بیشتر روسیه را بگیرد.
وی افزود: با این حال، با توجه به دیدگاههای نظامیگری و امنیتی پوتین و جاهطلبیهای او برای احیای حوزه نفوذ شوروی سابق، بعید به نظر میرسد که او زیر بار چنین محدودیتهایی برود. پذیرش یک تضمین امنیتی بینالمللی معتبر، عملاً توانایی مانور آینده او را سلب میکند و نقض آن، کل جامعه جهانی، بهویژه اروپا و آمریکا را در برابر وی قرار خواهد داد. محاسبات پوتین ممکن است با چالشهایی روبهرو باشد. او احتمالاً تصور میکرد که درآمدهای نفتی میتواند پشتوانه اقداماتش باشد، اما ترامپ روسیه را تهدید کرده است که در صورت عدم خاتمه جنگ، تعرفههای سنگینی (۲۵ تا ۵۰ درصد) بر صادرات نفت این کشور وضع خواهد کرد. چنین اقدامی، در صورت تحقق، میتواند ضربه مهلکی به اقتصاد روسیه وارد کند، زیرا مشتریان نفت روسیه احتمالاً از خرید آن منصرف خواهند شد.
05.04.202508:27
🎥امیر هوشنگ میرکوشش در ویژه برنامه نوروزی دیدار از دلایل پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا سخن می گوید
✅ برای مشاهده این برنامه در یوتیوب روی لینک زیر کلیک کنید⬇️
▶️ youtube.com/watch?v=E6iOQFZIQAQ
#دیدار_نیوز
didarnews.ir
@didarnews1| @didarnewsir
✅ برای مشاهده این برنامه در یوتیوب روی لینک زیر کلیک کنید⬇️
▶️ youtube.com/watch?v=E6iOQFZIQAQ
#دیدار_نیوز
didarnews.ir
@didarnews1| @didarnewsir
05.04.202508:31
اقتصاد روسیه تاکنون به دلیل توانایی فروش نفت سرپا مانده و تحریمهای جدیتر در بخش انرژی میتواند وضعیت اقتصادی را به شدت وخیمتر کرده و مسکو را به سمت صلح سوق دهد.
علاوه بر این، روسیه با مشکلات نظامی نیز دست و پنجه نرم میکند؛ گزارشها از تلفات انسانی بسیار بالا حکایت دارند و فراخوان اخیر برای جذب ۱۶۰ هزار نیروی جدید نشاندهنده کمبود نیروی انسانی است. از نظر تجهیزاتی نیز، بهجز برخی موشکهای استراتژیک مانند اسکندر، روسیه در زمینه فناوری نظامی متعارف از کشورهای پیشرفته غربی عقبتر است و گزارشهایی مبنی بر استفاده از تانکهای قدیمی در خطوط مقدم وجود دارد.
میرکوشش گفت: در این شرایط، دو مسئله اصلی مطرح است. نخست اینکه ترامپ با توجه به عدم تحقق وعدههایش برای پایان دادن به جنگها، ممکن است برای نجات وجهه خود، فشار بر پوتین را افزایش دهد یا حتی در صورت عدم همکاری پوتین، تغییر موضع داده و مجدداً به حمایت قوی نظامی و اقتصادی از اوکراین و اروپا روی آورد. دوم، جاهطلبیهای سیاسی، نظامی و امنیتی پوتین همچنان پابرجاست و او احتمالاً به دنبال شرایطی فراتر از صرفاً حفظ مناطق اشغالی فعلی است. به نظر میرسد خواستههای حداکثری او شامل عقبنشینی ناتو از اروپای شرقی، تبدیل اوکراین به حیاط خلوت روسیه و اعمال اقتدار در حوزه نفوذ سابق شوروی باشد. این اهداف با پذیرش آتشبس صرف یا واگذاری زمین در ازای صلح، در تضاد است و مهار این جاهطلبیها را دشوار میسازد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: ترامپ با یک دوراهی مواجه است. از یک سو تمایل به معامله و آتشبس دارد و از سوی دیگر نمیتواند امنیت اروپا را کاملاً نادیده بگیرد؛ چراکه آمریکا حضور نظامی گسترده و منافع استراتژیک عمیقی در این قاره دارد و به خطر افتادن امنیت اروپا، مستقیماً بر منافع آمریکا تأثیر میگذارد. این وضعیت در چارچوب بزرگتری از تحول در نظم بینالمللی قابل تحلیل است. شاید ترامپ به دنبال آن باشد که دوران گذار فعلی که گاهی تک - چندقطبی توصیف میشود را کوتاه کرده و نظم جدیدی را پایهریزی کند که در آن آمریکا همچنان جایگاه ابرقدرت برتر یا حتی فراهژمون را حفظ کند. قدرت اقتصادی عظیم آمریکا و برتری فناورانهاش که انتظار میرود با رونمایی از نسل جدید هوش مصنوعی در حدود سال ۲۰۳۰ تقویت شود، ابزارهای اصلی او در این مسیر هستند. مدیریت بحران اوکراین و مهار روسیه، بخشی از این بازی بزرگتر برای شکلدهی به نظم بینالمللی آینده به رهبری آمریکاست که احتمالاً تا سالهای ۲۰۳۰ - ۲۰۳۵ به ثبات خواهد رسید.
https://t.me/ipsan
علاوه بر این، روسیه با مشکلات نظامی نیز دست و پنجه نرم میکند؛ گزارشها از تلفات انسانی بسیار بالا حکایت دارند و فراخوان اخیر برای جذب ۱۶۰ هزار نیروی جدید نشاندهنده کمبود نیروی انسانی است. از نظر تجهیزاتی نیز، بهجز برخی موشکهای استراتژیک مانند اسکندر، روسیه در زمینه فناوری نظامی متعارف از کشورهای پیشرفته غربی عقبتر است و گزارشهایی مبنی بر استفاده از تانکهای قدیمی در خطوط مقدم وجود دارد.
میرکوشش گفت: در این شرایط، دو مسئله اصلی مطرح است. نخست اینکه ترامپ با توجه به عدم تحقق وعدههایش برای پایان دادن به جنگها، ممکن است برای نجات وجهه خود، فشار بر پوتین را افزایش دهد یا حتی در صورت عدم همکاری پوتین، تغییر موضع داده و مجدداً به حمایت قوی نظامی و اقتصادی از اوکراین و اروپا روی آورد. دوم، جاهطلبیهای سیاسی، نظامی و امنیتی پوتین همچنان پابرجاست و او احتمالاً به دنبال شرایطی فراتر از صرفاً حفظ مناطق اشغالی فعلی است. به نظر میرسد خواستههای حداکثری او شامل عقبنشینی ناتو از اروپای شرقی، تبدیل اوکراین به حیاط خلوت روسیه و اعمال اقتدار در حوزه نفوذ سابق شوروی باشد. این اهداف با پذیرش آتشبس صرف یا واگذاری زمین در ازای صلح، در تضاد است و مهار این جاهطلبیها را دشوار میسازد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: ترامپ با یک دوراهی مواجه است. از یک سو تمایل به معامله و آتشبس دارد و از سوی دیگر نمیتواند امنیت اروپا را کاملاً نادیده بگیرد؛ چراکه آمریکا حضور نظامی گسترده و منافع استراتژیک عمیقی در این قاره دارد و به خطر افتادن امنیت اروپا، مستقیماً بر منافع آمریکا تأثیر میگذارد. این وضعیت در چارچوب بزرگتری از تحول در نظم بینالمللی قابل تحلیل است. شاید ترامپ به دنبال آن باشد که دوران گذار فعلی که گاهی تک - چندقطبی توصیف میشود را کوتاه کرده و نظم جدیدی را پایهریزی کند که در آن آمریکا همچنان جایگاه ابرقدرت برتر یا حتی فراهژمون را حفظ کند. قدرت اقتصادی عظیم آمریکا و برتری فناورانهاش که انتظار میرود با رونمایی از نسل جدید هوش مصنوعی در حدود سال ۲۰۳۰ تقویت شود، ابزارهای اصلی او در این مسیر هستند. مدیریت بحران اوکراین و مهار روسیه، بخشی از این بازی بزرگتر برای شکلدهی به نظم بینالمللی آینده به رهبری آمریکاست که احتمالاً تا سالهای ۲۰۳۰ - ۲۰۳۵ به ثبات خواهد رسید.
https://t.me/ipsan


06.04.202511:07
هشتاد و هفتمین نشست گروه صلح و ادبیات انجمن علمی مطالعات صلح ایران (آنلاین)
موضوع:
روابط انسانی از نگاه عطار نیشابوری
سخنران: دکتر ایرج شهبازی
مدیر نشست: دکتر ژاله افشار
دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ ساعت ۲۰:۳۰
نشانی نشست (گوگل میت)
https://meet.google.com/gcw-cvcf-sdi
https://t.me/ipsan
موضوع:
روابط انسانی از نگاه عطار نیشابوری
سخنران: دکتر ایرج شهبازی
مدیر نشست: دکتر ژاله افشار
دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ ساعت ۲۰:۳۰
نشانی نشست (گوگل میت)
https://meet.google.com/gcw-cvcf-sdi
https://t.me/ipsan
28.03.202505:41
یادداشت نوروزی
مهتاب حاجیمحمدی
دبیر گروه صلح و کودک انجمن علمی مطالعات صلح ایران
نوروز، آیینی جاودانه و میراثی ارزشمند در تمدن ایرانی و فراتر از یک جشن سنتی است. این جشن باستانی از یک سو در پیوند فرهنگی با هویت ایرانیان و دیگر جوامع حوزه تمدنی ایرانشهری است و از سوی دیگر بر انسجام اجتماعی و آموزش مفاهیم انسانی استوار است.
نوروز فرصتی برای بازنگری و تولید و بازتولید سرمایههای ایجابی و مثبتی همچون صلح، همدلی، احترام و دگرگشت تعاریف کاربردی در سطح جهانی از جنگ و صلح است.
کودکان و نوجوانان با تجربه این آیینهای فرهنگی، نه تنها با تاریخ و هویت خود آشنا میشوند، بلکه مهارتهای اجتماعی مهمی را کسب میکنند که آنها را برای زندگی در دنیایی صلحآمیز آماده میسازد.
داستانها به ویژه حکایتها و قصههای کهن ایرانی، بهعنوان بخشی جداییناپذیر از نوروز، حامل پیامهایی عمیق از مکتب صلح ایرانی هستند که میتوان آنها را برای آموزش مفاهیم اخلاقی و فرهنگی به نسلهای جوان به کار برد. این داستانها، ارزشهایی چون بخشش، نو شدن، ارتباطات مسالمتآمیز و ... را به شیوهای جذاب و قابل درک منتقل میکنند.
آداب و رسوم نوروز، از برگزاری جشن چهارشنبهسوری، هدیه و عیدی دادن تا دید و بازدیدهای خانوادگی و سیزدهبدر، فرصتی است برای تقویت روابط اجتماعی و اشاعه صلح در جامعه. این آیینها به کودکان میآموزند که چگونه با دیگران تعامل کنند، اختلافات را به شیوهای مسالمتآمیز حل کنند و ارزشهایی چون احترام به دیگران و همدلی را در زندگی روزمره خود جاری سازند.
نوروز، فراتر از یک جشن و سمبل امید به آیندهای بهتر است؛ آیندهای که در آن صلح و تفاهم جهانی تحقق یابد.
ما در گروه صلح و کودک، بر این باوریم که آموزش ارزشها و آیینهای نوروزی از طریق فرهنگ غنی ایرانی، میتواند مسیر روشنی برای تربیت نسلهایی آگاه و صلحدوست فراهم کند.
روز نو و نوروز مبارک
https://t.me/ipsan
مهتاب حاجیمحمدی
دبیر گروه صلح و کودک انجمن علمی مطالعات صلح ایران
نوروز، آیینی جاودانه و میراثی ارزشمند در تمدن ایرانی و فراتر از یک جشن سنتی است. این جشن باستانی از یک سو در پیوند فرهنگی با هویت ایرانیان و دیگر جوامع حوزه تمدنی ایرانشهری است و از سوی دیگر بر انسجام اجتماعی و آموزش مفاهیم انسانی استوار است.
نوروز فرصتی برای بازنگری و تولید و بازتولید سرمایههای ایجابی و مثبتی همچون صلح، همدلی، احترام و دگرگشت تعاریف کاربردی در سطح جهانی از جنگ و صلح است.
کودکان و نوجوانان با تجربه این آیینهای فرهنگی، نه تنها با تاریخ و هویت خود آشنا میشوند، بلکه مهارتهای اجتماعی مهمی را کسب میکنند که آنها را برای زندگی در دنیایی صلحآمیز آماده میسازد.
داستانها به ویژه حکایتها و قصههای کهن ایرانی، بهعنوان بخشی جداییناپذیر از نوروز، حامل پیامهایی عمیق از مکتب صلح ایرانی هستند که میتوان آنها را برای آموزش مفاهیم اخلاقی و فرهنگی به نسلهای جوان به کار برد. این داستانها، ارزشهایی چون بخشش، نو شدن، ارتباطات مسالمتآمیز و ... را به شیوهای جذاب و قابل درک منتقل میکنند.
آداب و رسوم نوروز، از برگزاری جشن چهارشنبهسوری، هدیه و عیدی دادن تا دید و بازدیدهای خانوادگی و سیزدهبدر، فرصتی است برای تقویت روابط اجتماعی و اشاعه صلح در جامعه. این آیینها به کودکان میآموزند که چگونه با دیگران تعامل کنند، اختلافات را به شیوهای مسالمتآمیز حل کنند و ارزشهایی چون احترام به دیگران و همدلی را در زندگی روزمره خود جاری سازند.
نوروز، فراتر از یک جشن و سمبل امید به آیندهای بهتر است؛ آیندهای که در آن صلح و تفاهم جهانی تحقق یابد.
ما در گروه صلح و کودک، بر این باوریم که آموزش ارزشها و آیینهای نوروزی از طریق فرهنگ غنی ایرانی، میتواند مسیر روشنی برای تربیت نسلهایی آگاه و صلحدوست فراهم کند.
روز نو و نوروز مبارک
https://t.me/ipsan


11.04.202505:36
ادبیات صلح دوست 🌿
یکی سیرت نیکمردان شنو
اگر نیکبختی و مردانه رو
که شبلی ز حانوت گندم فروش
به ده برد انبان گندم به دوش
نگه کرد و موری در آن غله دید
که سرگشته هر گوشهای میدوید
ز رحمت بر او شب نیارست خفت
به مأوای خود بازش آورد و گفت
مروت نباشد که این مور ریش
پراگنده گردانم از جای خویش
درون پراگندگان جمع دار
که جمعیتت باشد از روزگار
چه خوش گفت فردوسی پاک زاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد
میازار موری که دانهکش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
سیاه اندرون باشد و سنگدل
که خواهد که موری شود تنگدل
سعدی «بوستان» باب دوم در احسان، 655.
https://t.me/ipsan
یکی سیرت نیکمردان شنو
اگر نیکبختی و مردانه رو
که شبلی ز حانوت گندم فروش
به ده برد انبان گندم به دوش
نگه کرد و موری در آن غله دید
که سرگشته هر گوشهای میدوید
ز رحمت بر او شب نیارست خفت
به مأوای خود بازش آورد و گفت
مروت نباشد که این مور ریش
پراگنده گردانم از جای خویش
درون پراگندگان جمع دار
که جمعیتت باشد از روزگار
چه خوش گفت فردوسی پاک زاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد
میازار موری که دانهکش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
سیاه اندرون باشد و سنگدل
که خواهد که موری شود تنگدل
سعدی «بوستان» باب دوم در احسان، 655.
https://t.me/ipsan


09.04.202520:15
🔰 پژوهشکدهی مطالعات پیشرفتهی خاورمیانه با همکاری حلقهی مطالعاتی یکچند برگزار میکند:
صلح لیبرال در خاورمیانه؛ امکان یا امتناع؟
⬅️ محمد صبوری / مترجم آثار کانت
📌 آیا اندیشه ی «صلح پایدار» می تواند بار دیگر ما را در برابر سیل حوادث تجهیز کند؟
⬅️ محمد ملاعباسی / استاد جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی
📌 میراث جنگ سرد: بازاندیشی در صلح، جنگ و مداخلهی بشردوستانه در خاورمیانه
⬅️ مجتبی مقصودی / موسس انجمن مطالعات صلح ایران و استاد دانشگاه آزاد اسلامی
📌 پنجرهی فرصت در مسیر دستیابی به صلح پایدار در خاورمیانه، با تاکید بر روابط ایران و آمریکا
⬅️ شهاب دلیلی / مدیر گروه متن های اساسی در خاورمیانه پژوهی در مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه
📌 مرثیه ای برای صلح در خاورمیانه؟
◽️پنجشنبه ۲۱ فروردین ماه ۱۴۰۴ (دهم آوریل) از ساعت ۱۶
◽️این نشست به صورت حضوری و مجازی برگزار شده و شرکت در آن برای عموم آزاد است.
◽️مکان برگزاری: تهران، بلوار کشاورز، خیابان نادری، نرسیده به خیابان ایتالیا، پلاک ۶. مرکز مطالعات علمی و پژوهشهای استراتژیک خاورمیانه
https://t.me/ipsan
صلح لیبرال در خاورمیانه؛ امکان یا امتناع؟
⬅️ محمد صبوری / مترجم آثار کانت
📌 آیا اندیشه ی «صلح پایدار» می تواند بار دیگر ما را در برابر سیل حوادث تجهیز کند؟
⬅️ محمد ملاعباسی / استاد جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی
📌 میراث جنگ سرد: بازاندیشی در صلح، جنگ و مداخلهی بشردوستانه در خاورمیانه
⬅️ مجتبی مقصودی / موسس انجمن مطالعات صلح ایران و استاد دانشگاه آزاد اسلامی
📌 پنجرهی فرصت در مسیر دستیابی به صلح پایدار در خاورمیانه، با تاکید بر روابط ایران و آمریکا
⬅️ شهاب دلیلی / مدیر گروه متن های اساسی در خاورمیانه پژوهی در مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه
📌 مرثیه ای برای صلح در خاورمیانه؟
◽️پنجشنبه ۲۱ فروردین ماه ۱۴۰۴ (دهم آوریل) از ساعت ۱۶
◽️این نشست به صورت حضوری و مجازی برگزار شده و شرکت در آن برای عموم آزاد است.
◽️مکان برگزاری: تهران، بلوار کشاورز، خیابان نادری، نرسیده به خیابان ایتالیا، پلاک ۶. مرکز مطالعات علمی و پژوهشهای استراتژیک خاورمیانه
https://t.me/ipsan
05.04.202505:34
منابع سوخت فسیلی یا منافع ژئواستراتژیک!؟ جذابیت خاورمیانه برای قدرتهای جهانی در کدام است؟
بهرام روحانی
نویسنده و پژوهشگر
عضو انجمن علمی مطالعات صلح ایران
کشورهای قدرتمند جهان، به راستی به دنبال چه چیزی در خاورمیانه هستند!؟ منابع سوخت فسیلی یا منافع استراتژیک!؟ این سوالی است که اذهان نخبگان و فعالان علوم سیاسی و روابط بینالملل را همواره در ادوار مختلف به خود مشغول داشته است. برخی متفکرین برجسته معتقدند علت جذابیت خاورمیانه، وجود منابع غنی نفتی در این منطقه است. اما زمانی که بر تاریخ روندهای سیاسی در این منطقه متمرکز میشویم، گمانههای دیگری نیز در افق این چشمانداز پدیدار میشود که چه بسا بتواند در تحلیل موقعیت و موشکافی وضعیت و رویکرد قدرتهای جهانی و نگاه آنها به این نقطهی راهبردی، جلوهای متفاوت در نگرش تحلیلگران و فعالان سیاسی ارائه و ایجاد نماید. اولویتهایی نظیر پوششدادن به دغدغههای ژئواستراتژیک قدرتها در یک روند بلندمدت.
بر اساس مفهوم ژئواستراتژی، پس از جنگ جهانی دوم، جهان دارای دو قلمرو ژئواستراتژی بود که شامل قلمرو بری، که منطقه تحت نفوذ جهان کمونیست بود؛ و قلمرو بحری، که منطقه تحت نفوذ جهان سرمایهداری و بهمنظور انجام امورات مربوط به تجارت دریایی لحاظ و قلمداد میشد. قلمرو استراتژی بری، متکی بر هارتلند اوراسیا و قلمرو بحری نیز بهمنظور تامین امنیت تجارت دریایی جهان غرب بود. دنیای غرب نیز استراتژی خود را بر اساس استراتژی جهان کمونیست آن روز، به رهبری اتحاد جماهیر شوروی، تدوین کرده بود. بر این اساس استراتژی غرب، سه جبهه را تشکیل میداد: ۱) جبهه اول، اروپای غربی و ساحلی. ۲) جبهه دوم، شامل شرق و جنوب شرق آسیا. ۳) جبهه سوم، کشورهای جنوب و جنوب غرب آسیا.
برژینسکی، ژئواستراتژیست مشهور امریکایی عنوان داشته در آینده کسی که بتواند اوراسیا را کنترل کند، جهان را کنترل خواهد کرد. جالب اینجاست که در این صحنه عملیاتی، کشور ایران، نقش حلقه اتصال را خواهد داشت. درواقع در اوراسیا دو مثلث ژئواستراتژی در حال شکلگیری است، که یکی شامل چین، روسیه و ایران و دیگری نیز شامل اروپا، ایالات متحده آمریکا و ایران است. جان مرشایمر، واضع نظریه رئالیسم تهاجمی در دنیا، در یکی از آخرین سخنرانیهای خود در سال ۲۰۲۴ در کشور قطر، پیرامون تنشها و منازعات اخیر میان ایران و اسرائیل بیان کرده است که این روزها تمرکز قدرتهای جهانی بر ۳ نقطه از دنیا قابل توجه است؛ شرق آسیا، شرق اروپا و شرق میانه؛ و دال مرکزی و نقطه عزیمت چنین تمرکزی، وجود منابع سرشار نفتی در این نقطه از جهان است.
آلفرد ماهان، نظامی، افسر نیروی دریایی و هیدرو استراتژیست آمریکایی، که مبدع ترکیب واژگانی «خاورمیانه» نیز هست، میگوید: برای تسلط یک کشور بر جهان، داشتن قدرت دریایی و تسلط بر دریاها الزامی است. هالفورد مکیندر، جغرافیدان، ژئوپالیسیست و ژئواستراتژیست انگلیسی، که در سال ۱۹۰۴ میلادی طی مقالهای نظریه «هارتلند» را تشریح کرد نیز معتقد است، در کوشش برای بهدستآوردن قدرت جهانی، پیروزی با کسانی است که بر خشکیهای زمین تسلط دارند.
پر واضح است که نخبگان مبرز سیاسی قدرتهای بزرگی همچون انگلستان و آمریکا، که ازقضا هر دوی این کشورها سابقهای طولانی در محافظت از نمایندگیهای خود در منطقه خاورمیانه نیز داشتهاند (انگلستان، با اعمال تسلط و حفاظت از هندوستان، و آمریکا با حراست و صیانت از ابواب جمعی و هویتی اسرائیل) بیش از آنکه به عواید و ذخایر تحتالارضی و علیالارضی خاورمیانه توجه نشان دهند، تمرکزشان بر چیزی بیشتر و پیشتر از آن بوده است. از این مجرا، مبرهن است که راهبردهای بلندمدت جغرافیایی در نگاه متفکرین علوم سیاسی و روابط بینالملل در دولتهای صاحب هژمونی در دنیا، نگاهی همراه با عمق استراتژیک و متمایل به واقعیتهای عینی در زیستجهانی است که بشریت برای خود ساخته و پرداخته است.
امروزه، سلسلهی تجارب بشری، که به شکلی جسورانه حتی ایدهآلترین موضوعات در محدودههای اندیشهورزی را، اگرچه جسته و گریخته، اما محصول تکامل در کنش و واکنشهای خویش تلقی میکند، پیشرفتهایی که در زمینههایی چون فناوری اطلاعات و ارتباطات و هوش مصنوعی (که آمده است تا از بلاهتهای بشریت بکاهد، اما ناگزیر، گاه خود قربانی بلاهت بشری میشود) و گامهایی که در مسیر کشف بیکرانگی کیهان برداشته است، بیش از پیش به مخاطب خاص (و حتی عام) سیاست نهیب میزند که نگاه راهبردی، اجل از هرچیزی در «جهان سیاستگذاری» در هر شأن و سطحی (اعم از ملی، منطقهای، بینالمللی و جهانی) است؛ و همانطور که در بالا به آن اشاره و در این مقاله کوتاه چنان ادعا شد، تاریخ و تئوری نیز بر این امر صحه میگذارند.
بهرام روحانی
نویسنده و پژوهشگر
عضو انجمن علمی مطالعات صلح ایران
کشورهای قدرتمند جهان، به راستی به دنبال چه چیزی در خاورمیانه هستند!؟ منابع سوخت فسیلی یا منافع استراتژیک!؟ این سوالی است که اذهان نخبگان و فعالان علوم سیاسی و روابط بینالملل را همواره در ادوار مختلف به خود مشغول داشته است. برخی متفکرین برجسته معتقدند علت جذابیت خاورمیانه، وجود منابع غنی نفتی در این منطقه است. اما زمانی که بر تاریخ روندهای سیاسی در این منطقه متمرکز میشویم، گمانههای دیگری نیز در افق این چشمانداز پدیدار میشود که چه بسا بتواند در تحلیل موقعیت و موشکافی وضعیت و رویکرد قدرتهای جهانی و نگاه آنها به این نقطهی راهبردی، جلوهای متفاوت در نگرش تحلیلگران و فعالان سیاسی ارائه و ایجاد نماید. اولویتهایی نظیر پوششدادن به دغدغههای ژئواستراتژیک قدرتها در یک روند بلندمدت.
بر اساس مفهوم ژئواستراتژی، پس از جنگ جهانی دوم، جهان دارای دو قلمرو ژئواستراتژی بود که شامل قلمرو بری، که منطقه تحت نفوذ جهان کمونیست بود؛ و قلمرو بحری، که منطقه تحت نفوذ جهان سرمایهداری و بهمنظور انجام امورات مربوط به تجارت دریایی لحاظ و قلمداد میشد. قلمرو استراتژی بری، متکی بر هارتلند اوراسیا و قلمرو بحری نیز بهمنظور تامین امنیت تجارت دریایی جهان غرب بود. دنیای غرب نیز استراتژی خود را بر اساس استراتژی جهان کمونیست آن روز، به رهبری اتحاد جماهیر شوروی، تدوین کرده بود. بر این اساس استراتژی غرب، سه جبهه را تشکیل میداد: ۱) جبهه اول، اروپای غربی و ساحلی. ۲) جبهه دوم، شامل شرق و جنوب شرق آسیا. ۳) جبهه سوم، کشورهای جنوب و جنوب غرب آسیا.
برژینسکی، ژئواستراتژیست مشهور امریکایی عنوان داشته در آینده کسی که بتواند اوراسیا را کنترل کند، جهان را کنترل خواهد کرد. جالب اینجاست که در این صحنه عملیاتی، کشور ایران، نقش حلقه اتصال را خواهد داشت. درواقع در اوراسیا دو مثلث ژئواستراتژی در حال شکلگیری است، که یکی شامل چین، روسیه و ایران و دیگری نیز شامل اروپا، ایالات متحده آمریکا و ایران است. جان مرشایمر، واضع نظریه رئالیسم تهاجمی در دنیا، در یکی از آخرین سخنرانیهای خود در سال ۲۰۲۴ در کشور قطر، پیرامون تنشها و منازعات اخیر میان ایران و اسرائیل بیان کرده است که این روزها تمرکز قدرتهای جهانی بر ۳ نقطه از دنیا قابل توجه است؛ شرق آسیا، شرق اروپا و شرق میانه؛ و دال مرکزی و نقطه عزیمت چنین تمرکزی، وجود منابع سرشار نفتی در این نقطه از جهان است.
آلفرد ماهان، نظامی، افسر نیروی دریایی و هیدرو استراتژیست آمریکایی، که مبدع ترکیب واژگانی «خاورمیانه» نیز هست، میگوید: برای تسلط یک کشور بر جهان، داشتن قدرت دریایی و تسلط بر دریاها الزامی است. هالفورد مکیندر، جغرافیدان، ژئوپالیسیست و ژئواستراتژیست انگلیسی، که در سال ۱۹۰۴ میلادی طی مقالهای نظریه «هارتلند» را تشریح کرد نیز معتقد است، در کوشش برای بهدستآوردن قدرت جهانی، پیروزی با کسانی است که بر خشکیهای زمین تسلط دارند.
پر واضح است که نخبگان مبرز سیاسی قدرتهای بزرگی همچون انگلستان و آمریکا، که ازقضا هر دوی این کشورها سابقهای طولانی در محافظت از نمایندگیهای خود در منطقه خاورمیانه نیز داشتهاند (انگلستان، با اعمال تسلط و حفاظت از هندوستان، و آمریکا با حراست و صیانت از ابواب جمعی و هویتی اسرائیل) بیش از آنکه به عواید و ذخایر تحتالارضی و علیالارضی خاورمیانه توجه نشان دهند، تمرکزشان بر چیزی بیشتر و پیشتر از آن بوده است. از این مجرا، مبرهن است که راهبردهای بلندمدت جغرافیایی در نگاه متفکرین علوم سیاسی و روابط بینالملل در دولتهای صاحب هژمونی در دنیا، نگاهی همراه با عمق استراتژیک و متمایل به واقعیتهای عینی در زیستجهانی است که بشریت برای خود ساخته و پرداخته است.
امروزه، سلسلهی تجارب بشری، که به شکلی جسورانه حتی ایدهآلترین موضوعات در محدودههای اندیشهورزی را، اگرچه جسته و گریخته، اما محصول تکامل در کنش و واکنشهای خویش تلقی میکند، پیشرفتهایی که در زمینههایی چون فناوری اطلاعات و ارتباطات و هوش مصنوعی (که آمده است تا از بلاهتهای بشریت بکاهد، اما ناگزیر، گاه خود قربانی بلاهت بشری میشود) و گامهایی که در مسیر کشف بیکرانگی کیهان برداشته است، بیش از پیش به مخاطب خاص (و حتی عام) سیاست نهیب میزند که نگاه راهبردی، اجل از هرچیزی در «جهان سیاستگذاری» در هر شأن و سطحی (اعم از ملی، منطقهای، بینالمللی و جهانی) است؛ و همانطور که در بالا به آن اشاره و در این مقاله کوتاه چنان ادعا شد، تاریخ و تئوری نیز بر این امر صحه میگذارند.
17.04.202510:26
گزارش نشست علمی انجمن علمی مطالعات صلح ایران با موضوع :
جایگاه فرهنگ صلح و ناصلح سینمای ایران
چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۴
خانه اندیشمندان علوم انسانی
نشست "جایگاه زن در فرهنگ صلح و ناصلح سینمای ایران" به همت انجمن مطالعات صلح ایران و با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی، روز چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۴ در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. خلاصه ای از گزارش این نشست در ادامه می آید.
در ابتدا، روژان حسام قاضی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، اظهار داشت: عنوان سخنرانی من، جایگاه زن در فرهنگ صلح و ناصلح سینمای مسعود کیمیایی است. سینما اساسا خودش انعکاسی از فرهنگ، ارزش ها و هنجارها است. هم چنین سینما هم وظیفه ای برای فرهنگ سازی دارد. حضور زنان در سینمای کیمیایی حول محور مردان و در حاشیه زندگی مردانه قرار دارد و از حد جنبه های تزئینی فراتر نرفته است. سه الگو از نقش زنانه در سینمای کیمیایی دیده می شود. الگوی اول، ترسیم نقش زنانه به عنوان زن هوس باز و فتنه انگیز است. فیلم های بلوچ، خاک، گوزن ها و غزل از این الگو پیروی می کنند. الگوی دوم، زن به عنوان معشوقه بی وفا است که در آن نشان داده می شود که این زنان هستند که زندگی مردان را به نیستی و تباهی می کشانند. فیلم های تجارت، حکم، محاکمه در خیابان و متروپل از این الگو پیروی می کنند. الگوی سوم، زن به مثابه ناموس تجاوزپذیر مرد است. ارزش ناموس پرستی یکی از شاخص های مردانگی، بخش مهمی از سینمای کیمیایی است. فیلم های قیصر، بلوچ، اعتراض و سربازان جمعه از این الگو پیروی می کنند. اساسا در سینمای کیمیایی این مردان هستند که بار زندگی را به دوش می کشند. عشق به زن یک امر حاشیه ای است و اصالت ندارد. در این سینما زن ها دردسرساز و ناصلح هستند.
در ادامه، کتایون مصری، پژوهشگرمطالعات زنان، ابراز داشت: عنوان سخنرانی من، جنسیت در فرهنگ صلح و ناصلح سینمای تهمینه میلانی است. منظور از صلح و ناصلح، تمامی ذهنیت ها و گفتارهایی است که در مواجهه با مقوله جنسیت در یک فیلم بروز و ظهور پیدا می کند. جنسیت محدود به زنان و زنانگی نیست بلکه جنسیت یک برساخت اجتماعی است که از طریق محیط اجتماعی تعریف و حتی ساخته می شود. تهمینه میلانی تنها فیلمسازی است که سینمای او رنگ و بوی فمنیستی دارد. تلاش او برای نمایش خلأ حقوقی و نابرابری اجتماعی میان زن و مرد و دفاع از حقوق زنان بوده و الگوی مدرن او از یک زن امروزی و مدرن، مبنای فیلمنامه هایش را تشکیل داده است. در فیلم واکنش پنجم، فرهنگ مردسالار و قوانین زن ستیز ایران و همچنین واکنش زنان به این قوانین و فرهنگ مردسالار مورد انتقاد قرار گرفته است. در فیلم آتش بس یک، محور فیلم، شکاک بودن بیش از حد مرد است. فیلم تسویه حساب، یک نوع مقابله به مثل بود در مقابل فیلم هایی که زنان مورد تحقیر قرار می گرفتند. در فیلم مَلی و راههای نرفته اش به خشونت خانگی پرداخته می شود. میلانی در کشور ما یک فیلمساز فمنیست محسوب می شود در حالی که دغدغه شخصیت های امروزی ار تقلیل پارادایم فکری به زنانگی فراتر رفته و تحقیرهای مبتنی بر جنسیت را هم در بر می گرد.
در ادامه، محمد نژاد ایران، پژوهشگر جامعه شناسی سیاسی، بیان داشت: عنوان سخنرانی من، سوژه زنانه در سینمای ایران است. در سینمای دهه ۴۰ و ۵۰ ما سوژه زنانه نداریم و سه چهره از زن بیشتر نمایش داده می شود. یکی، یک زن سنتی که تابع مرد است. دیگری، زنان بدکار و سوم، زن مصرف گرای طبقه بالای متوسط. بعد از انقلاب، دو فیلمساز موج نوی ایران، بهرام بیضایی و داریوش مهرجویی، اولین کسانی بودند که فیلم هایی با محوریت زنان ساختند. فیلم های لیلا، پری، بانو و سارا از جمله ساخته های مهرجویی هستند و فیلم سگ کشی ساخته بیضایی است. در زمان اصلاحات، فیلم هایی با محوریت زنان ساخته شد مانند فیلم های تهمینه میلانی اما سوژه زنانه را در فیلم های او نمی بینیم و زنان بیشتر به مثابه قربانی به تصویر کشیده می شوند. ترسیم زن منفعل با واقعیت فعلی جامعه ایران تطبیق ندارد.ما با شکل جدیدی از حضور زنان در جامعه مواجه هستیم ولی سینما به آن نمی پردازد.
https://t.me/ipsan
جایگاه فرهنگ صلح و ناصلح سینمای ایران
چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۴
خانه اندیشمندان علوم انسانی
نشست "جایگاه زن در فرهنگ صلح و ناصلح سینمای ایران" به همت انجمن مطالعات صلح ایران و با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی، روز چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۴ در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. خلاصه ای از گزارش این نشست در ادامه می آید.
در ابتدا، روژان حسام قاضی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، اظهار داشت: عنوان سخنرانی من، جایگاه زن در فرهنگ صلح و ناصلح سینمای مسعود کیمیایی است. سینما اساسا خودش انعکاسی از فرهنگ، ارزش ها و هنجارها است. هم چنین سینما هم وظیفه ای برای فرهنگ سازی دارد. حضور زنان در سینمای کیمیایی حول محور مردان و در حاشیه زندگی مردانه قرار دارد و از حد جنبه های تزئینی فراتر نرفته است. سه الگو از نقش زنانه در سینمای کیمیایی دیده می شود. الگوی اول، ترسیم نقش زنانه به عنوان زن هوس باز و فتنه انگیز است. فیلم های بلوچ، خاک، گوزن ها و غزل از این الگو پیروی می کنند. الگوی دوم، زن به عنوان معشوقه بی وفا است که در آن نشان داده می شود که این زنان هستند که زندگی مردان را به نیستی و تباهی می کشانند. فیلم های تجارت، حکم، محاکمه در خیابان و متروپل از این الگو پیروی می کنند. الگوی سوم، زن به مثابه ناموس تجاوزپذیر مرد است. ارزش ناموس پرستی یکی از شاخص های مردانگی، بخش مهمی از سینمای کیمیایی است. فیلم های قیصر، بلوچ، اعتراض و سربازان جمعه از این الگو پیروی می کنند. اساسا در سینمای کیمیایی این مردان هستند که بار زندگی را به دوش می کشند. عشق به زن یک امر حاشیه ای است و اصالت ندارد. در این سینما زن ها دردسرساز و ناصلح هستند.
در ادامه، کتایون مصری، پژوهشگرمطالعات زنان، ابراز داشت: عنوان سخنرانی من، جنسیت در فرهنگ صلح و ناصلح سینمای تهمینه میلانی است. منظور از صلح و ناصلح، تمامی ذهنیت ها و گفتارهایی است که در مواجهه با مقوله جنسیت در یک فیلم بروز و ظهور پیدا می کند. جنسیت محدود به زنان و زنانگی نیست بلکه جنسیت یک برساخت اجتماعی است که از طریق محیط اجتماعی تعریف و حتی ساخته می شود. تهمینه میلانی تنها فیلمسازی است که سینمای او رنگ و بوی فمنیستی دارد. تلاش او برای نمایش خلأ حقوقی و نابرابری اجتماعی میان زن و مرد و دفاع از حقوق زنان بوده و الگوی مدرن او از یک زن امروزی و مدرن، مبنای فیلمنامه هایش را تشکیل داده است. در فیلم واکنش پنجم، فرهنگ مردسالار و قوانین زن ستیز ایران و همچنین واکنش زنان به این قوانین و فرهنگ مردسالار مورد انتقاد قرار گرفته است. در فیلم آتش بس یک، محور فیلم، شکاک بودن بیش از حد مرد است. فیلم تسویه حساب، یک نوع مقابله به مثل بود در مقابل فیلم هایی که زنان مورد تحقیر قرار می گرفتند. در فیلم مَلی و راههای نرفته اش به خشونت خانگی پرداخته می شود. میلانی در کشور ما یک فیلمساز فمنیست محسوب می شود در حالی که دغدغه شخصیت های امروزی ار تقلیل پارادایم فکری به زنانگی فراتر رفته و تحقیرهای مبتنی بر جنسیت را هم در بر می گرد.
در ادامه، محمد نژاد ایران، پژوهشگر جامعه شناسی سیاسی، بیان داشت: عنوان سخنرانی من، سوژه زنانه در سینمای ایران است. در سینمای دهه ۴۰ و ۵۰ ما سوژه زنانه نداریم و سه چهره از زن بیشتر نمایش داده می شود. یکی، یک زن سنتی که تابع مرد است. دیگری، زنان بدکار و سوم، زن مصرف گرای طبقه بالای متوسط. بعد از انقلاب، دو فیلمساز موج نوی ایران، بهرام بیضایی و داریوش مهرجویی، اولین کسانی بودند که فیلم هایی با محوریت زنان ساختند. فیلم های لیلا، پری، بانو و سارا از جمله ساخته های مهرجویی هستند و فیلم سگ کشی ساخته بیضایی است. در زمان اصلاحات، فیلم هایی با محوریت زنان ساخته شد مانند فیلم های تهمینه میلانی اما سوژه زنانه را در فیلم های او نمی بینیم و زنان بیشتر به مثابه قربانی به تصویر کشیده می شوند. ترسیم زن منفعل با واقعیت فعلی جامعه ایران تطبیق ندارد.ما با شکل جدیدی از حضور زنان در جامعه مواجه هستیم ولی سینما به آن نمی پردازد.
https://t.me/ipsan
05.04.202505:34
از طرف دیگر شایان توجه است رهیافتهای تکنولوژیک قدرتهای بزرگ دنیا، که بدیهیست در صدر اقداماتشان، ایمان به مفهوم گرانارج «ملت-دولت» آغازگر هرگونه تصمیمسازی باشد، آنچنان دستاوردهایی برای غرب مهیا نموده، که بعید است متفکران سیاسیشان از این نکته غافل بوده باشند، که حتی سوخت نیز (صرفا به عنوان مادهای پیش برنده) میتواند در آیندهای نزدیک، از شکل سنتی خود قالب تهی کرده و به شکل داده (DATA) به چرخهی زندگی بشریت گام فرا نهد. با این وصف، آیا همچنان تمرکز بر سوخت های فسیلی، برای کنترل و تسلط بر یک منطقه (بر یک ژئوپلتیک) میتواند برای دارندگان چنین دستاوردهایی، عقلانی و منطقی باشد!؟ این مقاله، بر پایهی موضوعات صدرالاشاره و در سایهی طرح عینی پرسشهایی از این دست، ادعا میکند که تمرکز قدرتهای بزرگ سیاسی، در طرحریزی، اجرا (برنامهریزی و سازماندهی) و کنترل کنشها در منطقه خاورمیانه، بر رویکردهای ژئواستراتژیک استوار است، نه صرفا استفاده (یا سوءاستفاده) از منابع سوخت فسیلی.
https://t.me/ipsan
https://t.me/ipsan
23.03.202515:47
نوروز نو
چرا نوروز مهم و ماندگار است؟ از میان آیین های ایرانی هیچ یک ماندگاری و اهمیت نوروز را ندارند. حمله اعراب و هجوم مغولان و تحول تجدد نه تنها نوروز را نکاست بلکه بر آن افزود. چنان افزود که اینک عالی ترین و والاترین آیین همگانی ایران و ایرانی است. تنها آیینی است که ایرانی هر جا و در هر موقعیتی آن را پاس می دارد. ماندگاری نوروز از باستانی ترین لحظه تاریخ تا امروز، معجزه فرهنگی تام و تمام ایران است.
«نوروز نو» چیزی نیست جز تقلایی فکری و خلاق برای فهم معنا و تجربه زیسته نوروز امروز در ایران.
در این قسمت از برنامه «پدیدار» به گفت و گو درباره «نوروز نو» پرداخته ایم. با حضور دکتر نعمت الله فاضلی انسان شناس، نویسنده و پژوهشگر مطالعات فرهنگی.
https://ecoiran.com/fa/tiny/news-85628
چرا نوروز مهم و ماندگار است؟ از میان آیین های ایرانی هیچ یک ماندگاری و اهمیت نوروز را ندارند. حمله اعراب و هجوم مغولان و تحول تجدد نه تنها نوروز را نکاست بلکه بر آن افزود. چنان افزود که اینک عالی ترین و والاترین آیین همگانی ایران و ایرانی است. تنها آیینی است که ایرانی هر جا و در هر موقعیتی آن را پاس می دارد. ماندگاری نوروز از باستانی ترین لحظه تاریخ تا امروز، معجزه فرهنگی تام و تمام ایران است.
«نوروز نو» چیزی نیست جز تقلایی فکری و خلاق برای فهم معنا و تجربه زیسته نوروز امروز در ایران.
در این قسمت از برنامه «پدیدار» به گفت و گو درباره «نوروز نو» پرداخته ایم. با حضور دکتر نعمت الله فاضلی انسان شناس، نویسنده و پژوهشگر مطالعات فرهنگی.
https://ecoiran.com/fa/tiny/news-85628
Войдите, чтобы разблокировать больше функциональности.