
𝘪𝘯 𝘢𝘯𝘰𝘵𝘩𝘦𝘳 𝘸𝘰𝘳𝘭𝘥..
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПубличный
Верификация
Не верифицированныйДоверенность
Не провернныйРасположение
ЯзыкДругой
Дата создания каналаMar 28, 2025
Добавлено на TGlist
Mar 28, 2025Последние публикации в группе "𝘪𝘯 𝘢𝘯𝘰𝘵𝘩𝘦𝘳 𝘸𝘰𝘳𝘭𝘥.."
27.03.202523:46
یک تارِ مو؟ حتی یک اتم کوچیکِ کوچیک از تو رو به کل کهکشان نمیدم🩵😭
27.03.202523:16
یک تاره موی این دختر رو به دنیا نمیدم.
27.03.202523:16
یکروزی ستاره میشی ، مقصودم اون ستارههای تابناکِ توی آسمون نیست. مقصودم ستارهای لابهلای هنر و زیباییه. ستارهای که میدرخشه، پرنوره ، هنرمنده ، دوستداشتنی و قابل پرستشه، ستارهای که میشه ساعتها روبهروش نشست و نجوایی که از بین لبهای خیسش بیرون میزنه رو روانهی لالههای گوش کرد و خسته نشد.
اصطلاحی به گوشم خورده بود ، گویی به کسی که دوستش داشتن « خونه » میگفتن. همون خونهی پر نور و شفا دهنده. همون سوهان روح.خونهی عزیز، بگذرم از اینها. تو برام حکم خونههای قدیمیای رو داری که همیشه دلم توش زندهست ،خونهای که همیشه توش صدای آواز پخش میشه و قالیچههاش از ابریشم بافته شدن. فکر کنم ایرادی نداشته باشه اگه بخوام اون قالیچههای ابریشمی رو به موهای ابریشمیت ربط بدم. از داستان دور نمیشم، تو همون خونهای هستی که دیواراش رنگینه ، از هر رنگش شعف میباره و شبها که توش شمع روشن میشه، بیشتر از هر زمانی دلنشین و اغما کنندهست.
دارم جوری حرف میزنم که پنداری معشوقتم ، دست کمی هم از معشوق ندارم ها، اما همونطور که گفتم ، تو صرفا برای من خونهای بیش نیستی ، و از طرفی خونه برای من، همه چیزه.
حس و حال آدمی رو منتقل میکنی که برای این دنیا نیست ، قلبش نازک و پاک مثل پرندههای تو آسمون، دستاش نرمتر از گربههای خیابونی ، چشماش منحصر به فردتر از همون ستارههایی که اول بهشون اشاره کردم و...
شایدم حس و حال رنگآبی ، یا حتی نارنجی رو بهم بدی. همون رنگهای سرشار از موهبت. همون رنگهای مورد علاقهام ، که بعد از دیدارشون به فکر تو میافتم.
امیدوارم همیشه مصون بمونی ، چه شخص خودت ، چه قلب منتهی به مهربونیت. و در آخر ، میخوام از علاقهام به گرامافون بگم ، و شاید باورش سخت باشه اما ، حتی اینرو هم به قشنگیِ سرکارعالی پیوند بدم. صدای تو هم مثل صدای گرامافون به دل که میشینه هیچ، توی تمام رگهات هم نفوذ میکنه. کلامم رو اینجوری ختم بدم که : صدایِ تو کر نمیکنه ، جادو میکنه.
اصطلاحی به گوشم خورده بود ، گویی به کسی که دوستش داشتن « خونه » میگفتن. همون خونهی پر نور و شفا دهنده. همون سوهان روح.خونهی عزیز، بگذرم از اینها. تو برام حکم خونههای قدیمیای رو داری که همیشه دلم توش زندهست ،خونهای که همیشه توش صدای آواز پخش میشه و قالیچههاش از ابریشم بافته شدن. فکر کنم ایرادی نداشته باشه اگه بخوام اون قالیچههای ابریشمی رو به موهای ابریشمیت ربط بدم. از داستان دور نمیشم، تو همون خونهای هستی که دیواراش رنگینه ، از هر رنگش شعف میباره و شبها که توش شمع روشن میشه، بیشتر از هر زمانی دلنشین و اغما کنندهست.
دارم جوری حرف میزنم که پنداری معشوقتم ، دست کمی هم از معشوق ندارم ها، اما همونطور که گفتم ، تو صرفا برای من خونهای بیش نیستی ، و از طرفی خونه برای من، همه چیزه.
حس و حال آدمی رو منتقل میکنی که برای این دنیا نیست ، قلبش نازک و پاک مثل پرندههای تو آسمون، دستاش نرمتر از گربههای خیابونی ، چشماش منحصر به فردتر از همون ستارههایی که اول بهشون اشاره کردم و...
شایدم حس و حال رنگآبی ، یا حتی نارنجی رو بهم بدی. همون رنگهای سرشار از موهبت. همون رنگهای مورد علاقهام ، که بعد از دیدارشون به فکر تو میافتم.
امیدوارم همیشه مصون بمونی ، چه شخص خودت ، چه قلب منتهی به مهربونیت. و در آخر ، میخوام از علاقهام به گرامافون بگم ، و شاید باورش سخت باشه اما ، حتی اینرو هم به قشنگیِ سرکارعالی پیوند بدم. صدای تو هم مثل صدای گرامافون به دل که میشینه هیچ، توی تمام رگهات هم نفوذ میکنه. کلامم رو اینجوری ختم بدم که : صدایِ تو کر نمیکنه ، جادو میکنه.


27.03.202509:47
24.03.202522:50


22.03.202517:51
20.03.202501:32
کاش انقد عوضی و خود خواه و ترسو نبود.
Рекорды
28.03.202523:59
42Подписчиков20.03.202523:59
0Индекс цитирования29.03.202523:59
30Охват одного поста10.04.202523:33
0Охват рекламного поста29.03.202523:59
3.33%ER29.03.202523:59
71.43%ERRВойдите, чтобы разблокировать больше функциональности.