Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
کانال خرد هستی II بناءپور avatar

کانال خرد هستی II بناءپور

زندگی سراسر حل مسئله است .
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПубличный
Верификация
Не верифицированный
Доверенность
Не провернный
Расположение
ЯзыкДругой
Дата создания каналаЖовт 31, 2018
Добавлено на TGlist
Бер 25, 2025

Последние публикации в группе "کانال خرد هستی II بناءپور"

از آمدنم نبود گردون را سود
وز رفتن من جمال و جاهش نفزود
وز هیچ‌کسی نیز دو گوشم نشنود
کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود
خیّام

خیّام نیشابوری، عمربن ابراهیم. رباعیّات خیّام (نسخهٔ خطّی)، دست‌‌نویس شمارهٔ ۲۱۵۷ کتابخانهٔ دانشگاه تهران، نستعلیق محمّدقوام کاتب شیرازی، کتابت ۹۵۸ ه‌ق، گ۱۶پ.
@Tanideh_az_del
گر مسلمانی از این است که حافظ  دارد
وای اگر از پس امروز بود فردایی

معمولا کسانی که راست و چپ  ادعا می کنند و به خود دسته گل می فرستند   کمبودهای فراوانی  دارند. الان که دیگر مد روز شده است. هر کسی هر جا کم می آورد خود را باشرف نشان می دهد و می گوید فلانی مثلا فحش ناموسی داده. وضع به منوال برود فکر کنم در آینده قوه قضائیه اعلامیه بدهد که از این تاریخ به بعد فحش ناموسی آزاد است. تا دادگستری خلوت شود. واز بار پرونده و پرونده سازی کاسته شود. البته در این میان موجوداتی هم پیدا می شوند که  این یاوه ها را  قبول می   کنند و با این خفاش ها همکلام می شوند. چند سال پیش با نویسنده ای که وابسته به دم‌ و دستگاه بود حرفم شد. یارو به من گفت که آدم باید دنبال شرف باشد نه پول. تو فقط دنبال پول هستی!! به این حافظ نشناس بی شعور و نمک نشناس و نان به نرخ روز خور گفتم. شما راست  می گویید. من پول ندارم و دنبال پول هستم هرکسی دنبال آن چیزی است که ندارد. تو هم چون شرف نداری باید دنبال شرفت  باشی...
این که بعدا چه پیش آمد بماند  پشت قضیه مساله دیگری بود فهمیدم چند لکاته و رجاله  و از این دکتر قلابی ها برایش اطلاعات جعلی می دادند و تحرکیش می کردند . حالا شما فرض کنید این  ها قاضی دادگاه و کذا باشند.؟  همان می شود که الان شاهدش هستیم. خانه از پای بست ویران است. خواجه در نقش بند ایوان است. در جامعه ای که اخلاق حاکمیت نباشد افراد برای حفظ مقام و منزلت خود تن به هر رذالتی می دهند. اشک تمساح می‌ریزند اما فقط به یک چیز فکر می کنند و آن تعهدی است که به مقام بالاتر از خود دارند تا روزی جای او یا بالاتر از او بنشینند. ریا کاری و هزاران پدر سوخته بازی در می آورند. با این همه کارهایی که می کنند با  یک تلنگر  و در یک به چشم زدن به فنا می روند. به این جریان عوام می گویند واقعه پل سازی عمر. می گویند عمر  کار بی ناموسی  کرد و از درآمد آن کار بی ناموسی پلی ساخت.گفتند قضیه شرعی این ماجرا  چه می شود؟ . پاسخ این بود که ثوابش گناه این بی ناموسی را پاک می کند اما  عمر خان دوست تاریخی   علی شریعتی  و پدرش باید تا آخر عمر درد کمر و ماتحت را تحمل کند. علی برکت الله.
@hashembanapourwebsite
دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ
که ز سر پنجه ی شاهین قضا غافل بود
حافظ
@hashembanapourwebsite
@hashembanapourwebsite
*کلیپی ارزشمند بدون شرح!!ممکنه دیدی نشی اما راهت را ادامه بده.*
نخیر جانم. سوارکارانی که می‌بینید به رولز رویس روباز ارباب ابهّت می‌دهند و از خود او محافظت می‌کنند (به اصطلاح امروز، گادی‌بارد) به احتمال پنجاه‌ویک درصد لُر نیستند تُرک‌اند.
طوایف گروه اول شهرت داشتند به یک‌جا یله‌شدن و کمین‌کردن و راهزنی (معمولاً‌ در خدمت رایش آلمان علیه کاروانهای اینگیلیس)؛ دومی شُهره بود به تاخت‌وتاز و غارت و چپو.

فصلی از «سووشون» سیمین دانشور خاطرات افسر ارتش است از حملهٔ قشقایی‌ها به ستون نظامی در دههٔ ۲۰. محمد بهمن‌بیگی در کتابش او را ملامت می‌کند که کاه کهنه باد می‌دهد، و گذشته‌ها گذشت و رفت خانم جان.

به او تلفن کردم بپرسم در کدام کتابش. با توپ پُر و شدیداً دلخور روشنفکرها را سرزنش کرد که تا این مملکت را به باد ندهند ول‌کن نیستند.
در کتابی در دست چاپ آورده‌ام. عجالتاً ارتکاباتم پشت سد عرشاد در حال انباشت است.
@hashembanapourwebsite
@hashembanapourwebsite
@AShaarMandgar

مگذار که غصه در میانت گیرد
یا وسوسه‌های این جهانت گیرد

رو شربت عشق در دهان نه شب و روز
زان پیش که حکم حق دهانت گیرد

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۸۲۴
😇😇😇😇😇😂😂😂😂
کارشناس های شخمی
@hashembanapourwebsite
بدون شرح.
@hashembanapourwebsite
اگر شما صدها مقاله و کتاب تالیف کرده باشید، به فن دسمال کشی و چاپلوسی مجهز نباشید از این کتاب ها و مقالات و ترجمه ها حتا در محیط و نهاد و ادارت فرهنگی و دانشگاه ها نه تنها امتیازی برای شما تعلق نمی گیرد بلکه باعث از دست دادن امتیازها عادی هم می شود. اولا در جای جای این کهن دیار یک مشت رجاله و لکاته مثل تارعنکبوت تار می بافند و نسبت های کثیف خودشان را به شما می دهند. این ها آنقدر پررو و پاچه ور مالیده هستند که حتا عکس ها و فیلم هایی که از این جانوران در فضای مجازی پخش است به روی مبارک نمی آورند و خود را پاک ترین آدم دنیا می دانند اما به قول پرویز صياد در این جا باید پ را ف تبدیل کنید و بگویید فاکترین آدم دنیا.
می گویند یکی عکس آنچنانی و بی ناموسی اش در فضای مجازی پخش شده بود و جالب است که احمق بی شعور گفته بود که این عکس ها را فلان نویسنده پخش کرده و مقصر اصلی اوست. و علیه او شکایت کرده بود نه علیه دوست پسرش که عکس ها را پخش کرده بود. حالا چه اختلافی داشتند که طرف دست به این بی ناموسی زده بود یا این که خودش با دوست پسرش چه گه های خورده و این موجود عکس پرونو او را پخش کرده حرفی به میان نیاورده بود. قاضی دادگاه هم این روسپی فرهنگی را از دادگاه بیرون کرده بود و گفته بود برو بیرون دارم بالا می آورم دیگر بس است گورتو گم کن. نشنوم باز به دیگران وام!!! می دهی!! داز بی مصرف و بشکه نجاست.
بگذریم

متاسفانه کم قاضی پیدا می شود که چنین عادلانه قضاوت کند اما متاسفانه در محیط های فرهنگی و غیر فرهنگی و کارگری مدیران ایرانی اغلب به چنین آدم های چاپلوس و پاچه ور مالیده و دروغگو و ضبط صوت های دو پا و دو شاخ و کوتوله ها و یا دراز بی مصرف میدان می دهند. کسی که حرف حق بزند سرش را زیر آب می کنند. البته با هم دستی بادمجان دور قاب چین ها طرف اگر حذف فیزیکی نشود ترور شخصیتی می شود. فراموش نکنیم که همین که این بی فرهنگ ها و بی‌سواد ها و بی وجدان ها دست به ترور شخصیتی می زنند نشانه با فرهنگ بودن کسی است که ترور شخصیتی یا فیزیکی شده است. بی شخصیتی بی شعورانی که ذوب در چاپلوسی و تهمت و کثافت کاری هستند یکی دو تا نیست. اما چند کلمه بنویسم از مدیران بافرهنگ.
یکی از مدیران باسابقه و نترس دانشمند مرحوم دکتر گنجه ای رئیس دانشگاه آریامهر بود. حق اساتید را می خواستند پایمال کنند به هویدا زنگ زده بود. گفته بود اگر از این غلط ها بکنید کاری می کنم که همه استادان استعفا دهند و آبرویتان را می برم. و هویدا کوتاه آمده بود و به وزیر فرهنگ و آموزش عالی آن دوران هرچه به دهنش آمده بود گفته بود.و گفته بود من صلاحیت علمی دارم من می دانم که چه کسی عالم است و چه کسی جاهل. ساواک غلط می کند برای ما تعیین تکلیف می کند. یکی دیگر دکتر محسن هشترودی بود تیمسار ساواک ازش خواسته بود که اسامی دانشجویان ضد حکومت را برایش بنویسد. گفته بود می شاشم به درجه تیمساریت و یارو را از اتاقش بیرون کرده بود. هشترودی علاوه بر ریاضیات هنرمند هم بود و نقش کوروش را در تاتر بازی کرده بود. مدیر فرهنگی به چنین کسانی می گویند که حق را بر رابطه با دستگاه حکومتی ترجیح دهد . دهن بین و بلندگوی بی وجدان ها نباشد و واقعا دوستدار دانش باشد نه این که ببیند یکی دانشش بالاتر است و به زعم خودش او را نادیده بگیرد. چنین کسانی به توجه یا بی توجهی هرکس و ناکسی نیاز ندارند این افراد سال هاست که به این جنگولک بازی ها اهمیت نمی دهند. البته از کسانی که حداد عادل و ولایتی و میرسلیم مرجع تقلیدشان است بیش از این انتظاری نیست. ای کاش به جای چاپلوسی روزی یک دو تا استدلال درست و حسابی یاد می گرفتید... . آن وقت تازه می فهمیدید که چهذ جنایاتی مرتکب می شوید. با کسانی مشورت نمی کردید که تنها کتابی که خوانده اند علائم راهنمایی و رانندگی و چند واحد جزوه اساتید نوحه خوان لمپن است که آنها را هم با پارتی بازی پاس کرده اند. در این جا حرفم را با داستانی از فروزانفر به پایان می رسانم.

می گویند یکی از روسپی ها ساواک خواسته بود مرحوم فروزانفر را تحقیر کند و وقیحانه گفته بود که آقای استاد مثل این که شما مدرک دکتری ندارید. استاد در جواب گفته بود من دکتر می سازم و به روایتی گفته بود من دکتر می کنم. علی برکت الله
@hashembanapourwebsite
@hashembanapourwebsite
شبی در ماشین رادیو روشن بود و من بی‌حوصله انگشتم روی پیچ رادیو می‌چرخید و امواج را به امید یافتن چیزی که نظرم را جلب کند می‌چرخاندم! به رادیو قرآن رسید و لحظاتی روی آن توقف کردم زیرا دیدم بحث لغت عرب است و کارشناس که بعدا فهمیدم دکترای ادبیات عرب دارد و طبق معمول احتمالا به مدد عطر گلاب و عرق جوراب و بالارفتن از سفارتی چیزی یا شرکت دائم در راهپیمایی و نماز جمعه استاد دانشگاه شده داشت درباره اسامی قرآنی سخن می‌گفت.
تصـدر للتدريس كل مهوّس
بليد تسمى بالفقيه المدرس
گفتیم گوش کنیم شاید از خرمن علمش خوشه‌ای بتوان اندوخت ولی دیدم خیر این بابا پاک مرخص است و ظاهرا تریبون را خودش به خودش داده زیرا آن زمان مدیر وقت رادیو بود.

خَطَت دمیدو نخواندی کتابِ مهرو وفا را
هزارحیف که خط داری و سواد نداری

افاضه فرمود: "از قرآن اسامی دخترانه زیاد می‌گذارند یکی همین آتنا!! که دعای قرآنی است:
رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً ....
حسابی آمپر چسباندم و تا نیم سوز شدن واشر کورتکس و ورنیکه پیش رفتم! به خانه که رسیدم تلاش کردم با سیبویه عصر ارتباط برقرار کنم! بعد از جست و جوی بسیار ایمیلش را یافتم و برایش نوشتم مردحسابی این آتنا نام الهه‌ای بوده در یونان باستان و نماد عقل و...خلاصه مبلغی اطلاعات اسطوره‌شناسی برایش حواله دادم تا حالیش کنم هر گردی گردو نیست و خدایانِ المپ دخلی به قرآن ندارند. روز بعد پاسخ داد:" بله البته این احتمال هم هست ولی نظر من هم درست است! " شد جریان همان معتادی که فردی از او پرسید می‌خواهم اسمی برای پسر تازه متولد شده‌ام بگذارم! طرف گفت:"اسمش را بگذار منوچهر!" گفت: "نه دوست دارم اسم قرآنی باشد!" مرد معتاد گفت:"صدایش بزن، آمنوا!" و می‌دانیم که در نواحی ما منوچهر را منو صدا می‌زنند و آمنو می‌شود آقا منوچهر!
واقعا چه خوب است آدم وقتی در جایی پیاده بودن علمیش هویدا می‌شود بپذیرد و شدرسنا بازی درنیاورد. وقتی خاطرات مرحوم "سید مرتضی مستجابی" را می‌خواندم به حکایتی برخوردم که ناخوداگاه یاد همین ماجرای آتنا افتادم و برای روان مرحوم مستجابی و آزادمنشی او یک فاتحه فرستادم که امیدوارم مستجاب شده باشد. او شرحی از برخوردِ علمیش را به همراه نواب صفوی با کسروی می دهد:"...روز اولی که برای بحث رفتیم، کسروی هر سه تای ما رو یه لقمه کرد. آخه آدم کارکرده و باسوادی بود. وکیل هم بود. با همه اون حرارتی که نواب صفوی و ما داشتیم، ما رو یه لقمه کرد. همون جا بود که پایگاه فداییان اسلام کم کم درست شد. بالاخره رفتند و او رو کشتند..." این خیلی نادر است یک روحانی که معمولا نگاه بالا به پایین و‌ ما علما دارند! در خاطراتش این گونه به ضعف علمی آن هم مقابل چهره‌ای چون کسروی اعتراف کند. البته کسروی کشته شد ولی نامش با وجود برخی انتقاداتِ من به اندیشه‌هایش به خاطر وجه علمی‌اش باقی ماند چنانکه خودش گفته:
"سخنان ما بسیار ریشه‌دار است
و هیچ‌گاه با طپانچه از میان نخواهد رفت."

یکی دفتراست این جهان ای پسر
نوشته دراو نامها سربه سر
به نیکی نویس اندرو نام خویش
که تابهره یابی زایّامِ خویش

محمّدامین احمدپور
@savadvabayaz | سواد و بیاض
قابل توجه موجوداتی که هدف وسیله را برایشان توجیه می کند. حاضرند تن به هر رذالتی بدهند تا یکی را بدنام کنند و خود را خوشنام نشان دهند. غافل از اینکه این اسم ها و مارک ها هیچ چیز را نشان نمی دهد رفتار انسان است که انسان را انسان نشان می دهد شماها بهترین جراحی زیبایی را هم بکنید چون ذاتتان خراب است ذات خراب با جراحی معده و جراحی زیبایی و بوتاکس زیبا نمی شود. شماها سیرت زیبا ندارید. به قول شهید سعیدی سیرجانی شماها ظاهر تان را بزک کرده اید اما در باطن هر غلطی می کنید از خوکبانی گرفته تا خودفروشی ، پس شما به مقام انسانیت نرسیده اید به مقام عن سانیت رسیده اید. عرعرتان زیاد است. فقط توصیه می کنم اگر برای خود گوری می کنید اندازه کنید. نه خودتان پخی هستید نه وکیل شخمی تان. اسکرین شان یادتان نرود. باشما هستم لکاته ها و رجاله های حکومتی . همه چیز را با پول نمی شود خرید. چنانکه نتوانسته اید بخرید. فقط شجاعانه؟؟ سرویس داده اید و یک تکه استخوان جلوتان انداخته اند و خود را منصور نشان می دهید خودتان هم می دانید چه حرامزاده ای هایی هستید و این را با هیچ چیز نمی توانید پاک کنید...
@hashembanapourwebsite

Популярные публикации کانال خرد هستی II بناءپور

post.reposted:
کاغذ avatar
کاغذ
01.04.202510:45
حسین معصومی همدانی در گفت‌وگو با آرته:
«آدم‌هایی که فکر می‌کنند این کتابی که نوشته‌اند بشر فردا [با آن] رستگار می‌شود اشتباه می‌کنند. فکر برای این‌که مؤثر باشد باید وسوسهٔ تأثیر فوری را دور بیندازد.»

گفت‌وگوی کامل

@kaaghaz
07.04.202519:47
دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ
که ز سر پنجه ی شاهین قضا غافل بود
حافظ
@hashembanapourwebsite
post.reposted:
صادق هدایت avatar
صادق هدایت
30.03.202518:18
روزها را یکی پس از دیگری با سلام و صلوات به خاک می‌سپریم و از گذشتن آن هم افسوس نداریم. همه چیز این مملکت مال آدمهای بخصوصی است. کیف، لذت، گردش و همه چیز. نصیب ما این میان، گند و کثافت و مسئولیت شد.
مسئولیتش دیگر خیلی مضحک است!
آنهای دیگر مسئولیت اتومبیل سواری و قمار و هرزگی دارند.

نامه به #شهید_نورایی
#صادق_هدایت

@sadeghhedayat
‏«بریده روزنامه، خبر مرگ آدولف هیتلر»
در میان یادداشت‌های علامه قزوینی به همراه یادداشتی به‌خط او./ آرشیو کتابخانهٔ دانشگاه تهران

Iranistic - University of tehran

متن یادداشت:
کشته‌شدن آدلف هیتلر شانسلیه و رئیس دولت فعلی آلمان در روز اوّل مه (دیروز شنبه) بعدازظهر در عمارت شانسلری برلین در حین مقاتله و دفاع از وطن خود در مقابل وحشیهای خونخوار شمال یعنی روسها مرگی مانند مرگ یکی از بهترین و نجیب‌ترین و شجاع‌ترین ابطال دنیا که تا آخرین نفس و آخرین ثانیهٔ حیات خود در مقابل [...]

#آرشیو

@kaaghaz
بعدالتحریر. این نامه مرا به یاد هایدگر انداخت که از هیتلر حمایت می کرد...

@hashembanapourwebsite
24.03.202520:47
ماجرای مرگ عطار از غم‌انگیزترین رخدادهای روزگار است. تذکره‌نویسان در این خصوص نگاشته‌اند که:
پس از تسلط چنگیز خان مغول بر بلاد خراسان، شیخ عطار نیز به دست لشکر مغول اسیر گشت. گویند مغولی می‌خواست او را بکشد، شخصی گفت:
این پیر را مکش که به خون‌ بهای او هزار درم بدهم.
عطار گفت: مفروش که بهتر از این مرا خواهند خرید.
پس از ساعتی شخص دیگری گفت: این پیر را مکش که به خون‌ بهای او یک کیسه کاه ترا خواهم داد.
شیخ فرمود بفروش که بیش از این نمی‌ارزم. مغول از گفته او خشمناک شد و او را هلاک کرد...

جانا، حدیث حسنت در داستان نگنجد
رمزی ز راز عشقت در صد زبان نگنجد
سودای زلف و خالت در هر خیال ناید
اندیشهٔ وصالت جز در گمان نگنجد
هرگز نشان ندادند از کوی تو کسی را
زیرا که راه کویت اندر نشان نگنجد

عطار نیشابوری
@hashembanapourwebsite
😇😇😇😇😇😂😂😂😂
کارشناس های شخمی
@hashembanapourwebsite
23.03.202515:24
شیخ ابوالحسن خرقانی گفت:
جواب دو نفر مرا سخت تکان داد.

اول: مرد فاسدی از کنارم گذشت و من گوشه ی لباسم را جمع کردم تا به او نخورد.

او گفت: ای شیخ، خدا میداند که فردا حالِ ما چه خواهد شد.

دوم: مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده اى گل آلود میرفت. به او گفتم: قدم ثابت بردار تا نلغزی. گفت: من بلغزم باکی نیست، بهوش باش تو نلغزی شیخ؛ که جماعتی از پی تو خواهند لغزید.
@hashembanapourwebsite
از آمدنم نبود گردون را سود
وز رفتن من جمال و جاهش نفزود
وز هیچ‌کسی نیز دو گوشم نشنود
کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود
خیّام

خیّام نیشابوری، عمربن ابراهیم. رباعیّات خیّام (نسخهٔ خطّی)، دست‌‌نویس شمارهٔ ۲۱۵۷ کتابخانهٔ دانشگاه تهران، نستعلیق محمّدقوام کاتب شیرازی، کتابت ۹۵۸ ه‌ق، گ۱۶پ.
@Tanideh_az_del
08.04.202513:31
گر مسلمانی از این است که حافظ  دارد
وای اگر از پس امروز بود فردایی

معمولا کسانی که راست و چپ  ادعا می کنند و به خود دسته گل می فرستند   کمبودهای فراوانی  دارند. الان که دیگر مد روز شده است. هر کسی هر جا کم می آورد خود را باشرف نشان می دهد و می گوید فلانی مثلا فحش ناموسی داده. وضع به منوال برود فکر کنم در آینده قوه قضائیه اعلامیه بدهد که از این تاریخ به بعد فحش ناموسی آزاد است. تا دادگستری خلوت شود. واز بار پرونده و پرونده سازی کاسته شود. البته در این میان موجوداتی هم پیدا می شوند که  این یاوه ها را  قبول می   کنند و با این خفاش ها همکلام می شوند. چند سال پیش با نویسنده ای که وابسته به دم‌ و دستگاه بود حرفم شد. یارو به من گفت که آدم باید دنبال شرف باشد نه پول. تو فقط دنبال پول هستی!! به این حافظ نشناس بی شعور و نمک نشناس و نان به نرخ روز خور گفتم. شما راست  می گویید. من پول ندارم و دنبال پول هستم هرکسی دنبال آن چیزی است که ندارد. تو هم چون شرف نداری باید دنبال شرفت  باشی...
این که بعدا چه پیش آمد بماند  پشت قضیه مساله دیگری بود فهمیدم چند لکاته و رجاله  و از این دکتر قلابی ها برایش اطلاعات جعلی می دادند و تحرکیش می کردند . حالا شما فرض کنید این  ها قاضی دادگاه و کذا باشند.؟  همان می شود که الان شاهدش هستیم. خانه از پای بست ویران است. خواجه در نقش بند ایوان است. در جامعه ای که اخلاق حاکمیت نباشد افراد برای حفظ مقام و منزلت خود تن به هر رذالتی می دهند. اشک تمساح می‌ریزند اما فقط به یک چیز فکر می کنند و آن تعهدی است که به مقام بالاتر از خود دارند تا روزی جای او یا بالاتر از او بنشینند. ریا کاری و هزاران پدر سوخته بازی در می آورند. با این همه کارهایی که می کنند با  یک تلنگر  و در یک به چشم زدن به فنا می روند. به این جریان عوام می گویند واقعه پل سازی عمر. می گویند عمر  کار بی ناموسی  کرد و از درآمد آن کار بی ناموسی پلی ساخت.گفتند قضیه شرعی این ماجرا  چه می شود؟ . پاسخ این بود که ثوابش گناه این بی ناموسی را پاک می کند اما  عمر خان دوست تاریخی   علی شریعتی  و پدرش باید تا آخر عمر درد کمر و ماتحت را تحمل کند. علی برکت الله.
@hashembanapourwebsite
@hashembanapourwebsite
07.04.202517:57
*کلیپی ارزشمند بدون شرح!!ممکنه دیدی نشی اما راهت را ادامه بده.*
07.04.202517:55
نخیر جانم. سوارکارانی که می‌بینید به رولز رویس روباز ارباب ابهّت می‌دهند و از خود او محافظت می‌کنند (به اصطلاح امروز، گادی‌بارد) به احتمال پنجاه‌ویک درصد لُر نیستند تُرک‌اند.
طوایف گروه اول شهرت داشتند به یک‌جا یله‌شدن و کمین‌کردن و راهزنی (معمولاً‌ در خدمت رایش آلمان علیه کاروانهای اینگیلیس)؛ دومی شُهره بود به تاخت‌وتاز و غارت و چپو.

فصلی از «سووشون» سیمین دانشور خاطرات افسر ارتش است از حملهٔ قشقایی‌ها به ستون نظامی در دههٔ ۲۰. محمد بهمن‌بیگی در کتابش او را ملامت می‌کند که کاه کهنه باد می‌دهد، و گذشته‌ها گذشت و رفت خانم جان.

به او تلفن کردم بپرسم در کدام کتابش. با توپ پُر و شدیداً دلخور روشنفکرها را سرزنش کرد که تا این مملکت را به باد ندهند ول‌کن نیستند.
در کتابی در دست چاپ آورده‌ام. عجالتاً ارتکاباتم پشت سد عرشاد در حال انباشت است.
@hashembanapourwebsite
@hashembanapourwebsite
@AShaarMandgar

مگذار که غصه در میانت گیرد
یا وسوسه‌های این جهانت گیرد

رو شربت عشق در دهان نه شب و روز
زان پیش که حکم حق دهانت گیرد

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۸۲۴
Войдите, чтобы разблокировать больше функциональности.