Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
𝖧𝖾𝗋𝖾𝗍𝗂𝖼 𝖥𝗂𝖼𝗍𝗂𝗈𝗇. avatar

𝖧𝖾𝗋𝖾𝗍𝗂𝖼 𝖥𝗂𝖼𝗍𝗂𝗈𝗇.

─ 𝖶𝖾𝗅𝖼𝗈𝗆𝖾 𝗍𝗈 𝗈𝗎𝗋 𝖿𝖺𝗇𝗍𝖺𝗌𝗒 𝗐𝗈𝗋𝗅𝖽 🪗
꧇𝖲𝗍𝗈𝗋𝗂𝖾𝗌 𝗂𝗇𝖿𝗈𝗋𝗆𝖺𝗍𝗂𝗈𝗇:
@KrishanismBio
꧇𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋𝗌 𝗂𝗇𝖿𝗈𝗋𝗆𝖺𝗍𝗂𝗈𝗇:
@HtcWriters
꧇𝖬𝖺𝗂𝗇 𝖠𝖽𝗆𝗂𝗇:
@FatherOfTheGod
꧇𝖲𝖼𝗁𝖾𝖽𝗎𝗅𝖾:
↬ #Help
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПубличный
Верификация
Не верифицированный
Доверенность
Не провернный
РасположениеІран
ЯзыкДругой
Дата создания каналаMar 19, 2017
Добавлено на TGlist
Jan 15, 2025
Прикрепленная группа

Последние публикации в группе "𝖧𝖾𝗋𝖾𝗍𝗂𝖼 𝖥𝗂𝖼𝗍𝗂𝗈𝗇."

ᘧ #Fic ;#CleaningSquad |‌ 𝖯art 1-5

"یه شرکت خدماتی معمولی؟ نه، جوخه پاکسازی همه‌چیز رو کنترل می‌کنه. جیسونگ که تازه به‌عنوان مدیر آی‌تی ترفیع گرفته، هنوز نفهمیده دقیقاً توی چه جهنمی گیر افتاده. بین حذف‌های بی‌دلیل، یه پرونده آدم‌ربایی مشکوک و رئیس مرموز سازمان، انگار فقط یه اشتباه کافیه تا خودش قربانی بعدی بشه..."
•─ ─────── ─•
› COUPLE : #MinSung . #HyunLix . #MinLix
› GENRE : Crime Drama, Dark Romance, Mystery, Erotic Noir
•─ ─────── ─•
‹ @HereticTion ›
🔜 Hypnotic Poison.
#Teaser


«من هیولاییم که تو ساختی، و یادت نیست ساختیش، یادت نمیاد بهش می‌گفتی عاشقشی و حتی یه بارم نخواستی واسش عزا بگیری. حتی نتونستی بشناسیش و هیچ‌وقت به این فکر نکردی که چی پشت سر خودت جا‌ گذاشتی.»
•┄┄•┄┄•

چندبار آب دهانش را قورت داد و سعی کرد نگاهش را از پوست برهنه‌ی هیونجین بدزد و به صورتش خیره شود.
صدای نفس‌نفس زدن خودش را می‌شنید. کاش این مکالمه مزخرف زودتر تمام می‌شد تا بتواند برود جرعه‌ای‌ خون بنوشد.
دستش را از روی قفسه سینه هیونجین برداشت و خواست عقب برود که‌ آیدن گفت: «ماسک رو... دور ننداختم. به‌ یه شرط بهت می‌دمش.»
دلش می‌خواست بی‌خیال شود و با خیال راحت برود و خونش را بنوشد، ولی آن ماسک دست‌ساز، یادگاری بود. یادگاری جیسونگ.
به سختی دهانش را باز کرد: «چه‌ شرطی؟»
لبخند مزخرفی بر لب‌های هیونجین نشست.
- منو ببوس.
•┄┄•┄┄•

«گفته بودم هیچ‌وقت با یه تک‌دست نمی‌خوابم! احمق هول.»
هیونجین این را گفت و در برابر نگاه خیره مینهو، با همان دکمه‌های باز و وضعی آشفته، از کابین خارج شد. باز هم هیونجین بازی‌اش داده بود. کاش جلوی عطشش را نمی‌گرفت و دندان‌هایش را در گلویش فرو می‌کرد تا حال این تحقیر را تجربه نکند.
•┄┄•┄┄•

خواست به سمتش برود و در آغوش بگیرد، ببوسد و بکشد. می‌خواست آن‌قدر محکم او را در آغوش بکشاند که صدای خرد شدن استخوان‌هایش را بشنوند. می‌خواست آن صورت را با بوسه‌هایش به خون بکشاند. می‌خواست آن عینک را در چشمان زیبایش خرد کند و چشم‌های خون‌آلودش را ببوسد. می‌خواست هاله‌ای باشد که می‌تواند او را در خود فرو ببرد.
•┄┄•┄┄•

«نمی‌خوای که اینجا انجامش بدی؟» جیسونگ، بوسه کوچکی‌ بر لاله‌‌ی گوش مینهو نشاند.
می‌خواست سوالی بپرسد ولی عمیقا می‌دانست که نیازی نیست. دست‌هایش هنوز روی شانه‌های جیسونگ بود و با چشمانش او را می‌بلعید. مانند حیوانی وحشی و یا عاشقی دلخسته؟ اهمیتی نداشت، مهم این بود که حس می‌کرد روح جیسونگ در چشمانش فرو می‌رود.
•┄┄•┄┄•
«همین که منو بکشی، دوباره. می‌خواستم همون جوری که تو مال منی، کل وجودم متعلق به تو باشه.»

•┄┄•┄┄•

✧ Name: #HypnoticPoison
✧ Couple: #MinSung . #HyunHo
✧ Genre: Fantasy, Vampire, Romance, Mystery, Smut, Psychological, Steampunck
✧ Author: #Anna | @Malificanna
✧ Telegram Channel: http://T.me/HereticTion

Рекорды

10.03.202523:59
6.1KПодписчиков
09.02.202518:32
250Индекс цитирования
09.03.202523:59
478Охват одного поста
15.03.202523:59
478Охват рекламного поста
09.03.202523:59
5.02%ER
09.03.202512:12
7.81%ERR

Развитие

Подписчиков
Индекс цитирования
Охват 1 поста
Охват рекламного поста
ER
ERR
FEB '25MAR '25MAR '25MAR '25MAR '25MAR '25APR '25APR '25

Популярные публикации 𝖧𝖾𝗋𝖾𝗍𝗂𝖼 𝖥𝗂𝖼𝗍𝗂𝗈𝗇.

Войдите, чтобы разблокировать больше функциональности.