Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Инсайдер UA
Инсайдер UA
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Инсайдер UA
Инсайдер UA
سپهرداد avatar

سپهرداد

کانال تلگرام وبلاگ سپهرداد
haghighattalab.ir
راه ارتباطی:
@peyman_haghighattalab

peyman_hagh47@yahoo.com
TGlist рейтинг
0
0
ТипАчык
Текшерүү
Текшерилбеген
Ишенимдүүлүк
Ишенимсиз
Орду
ТилиБашка
Канал түзүлгөн датаСіч 12, 2017
TGlistке кошулган дата
Бер 25, 2025
Тиркелген топ

Рекорддор

04.05.202523:59
489Катталгандар
22.03.202523:59
0Цитация индекси
25.03.202523:59
1761 посттун көрүүлөрү
25.03.202523:59
2221 жарнама посттун көрүүлөрү
26.03.202520:22
15.69%ER
25.03.202523:59
36.21%ERR
Катталуучулар
Citation индекси
Бир посттун көрүүсү
Жарнамалык посттун көрүүсү
ER
ERR
БЕР '25БЕР '25КВІТ '25КВІТ '25КВІТ '25КВІТ '25ТРАВ '25ТРАВ '25

سپهرداد популярдуу жазуулары

12.05.202514:51
شنبه صبح به خودم گفته بودم آخرین دوچرخه‌سواری سنگاپورم را هم انجام بدهم و بعد هم هری‌کوآن را شوهر بدهم برود. صبح شنبه باران شدیدی باریدن گرفت و تا ۹ صبح بارید. ساعت ۱۰ صبح به بعد آفتاب سنگاپور برای دوچرخه سواری مناسب نیست. رها کردم. دیروز صبح هم بس‌که خسته بودم دیر از خواب بیدار شدم. نشد دیگر هری‌کوآن را سوار شوم. توی carousel (دیوار سنگاپوری‌هاست) آگهی کردم. اولش دیدم گزینه‌ی هوش مصنوعی دارد بهم پیشنهاد می‌دهد. این‌جوری بود که یک فیلم ۳۰ ثانیه‌ای از دوچرخه می‌گرفتم و چند تا جمله در مورد دوچرخه می‌گفتم. بعد خودش عکس و متن آگهی را آماده می‌کرد. هوشمند هم بود. مثلا من در مورد رنگ و مارک دوچرخه هیچی نگفتم. خودش از روی فیلم فهمید. ولی در نهایت متنی که آماده کرده بود به دلم ننشست. یک متن خودم آماده کردم و کمی اطلاعات فنی از دوچرخه گفتم که مثلا دنده‌اش ۶ تایی شیمانو است و سایر لاستیک ۲۶ اینچ است و برای چه کاری مناسب است و این‌ها. اولش نصف قیمت یک دوچرخه‌ی نو گذاشتم. بعد یادم امد که پیمان نامرد تو از زندان چانگی در شرق سنگاپور تا جزیره‌ی جورونگ در غرب سنگاپور و از مرز مالزی در شمال سنگاپور تا مارینا بی در جنوب سنگاپور را باهاش رکاب زدی. ریقش را درآوردی. درست است که خیلی جاها مانده. ولی تو هم پدرش را درآوردی. قیمت پایین‌تر گذاشتم.
صبح امروز بیدار شدم. گفتم وقت زیاد نیست. بروم با بوتانیک گاردنز خداحافظی کنم. آخرین دوچرخه‌سواری‌ام شد همان که با کاشف رفتیم تا پل معلق وسط جنگل‌های مرکزی سنگاپور. شانسم باران نبود. بیشتر اوقات بوتانیک گاردنز را دم غروب رفته بودم. سر صبح اما دوست‌داشتنی‌تر هم بود. یک دور کامل چرخیدمش. با خیلی از درخت‌هایش دوباره عکس انداختم. بهش گفتم دلم برای ماهی‌گانی‌های دوست‌داشتنی‌ات تنگ می‌شود. بهش گفتم نفهمیدم چه طور این چند ماه گذشت. ولی خیلی زود گذشت. بس که خوش گذشت. بس که احساس امنیت و راحتی داشتم. بهش گفتم اکثر آدم‌ها می‌آیند سنگاپور و مارینا بی و پاساژهای لاکچری آن را عاشق می‌شوند. من اما عاشق تو بودم. ممنون که در تمام ایام سال سبز بودی. وسط گویه واگویه‌هایم با درخت‌های مختلفش، چند نفر پیام دادند که دوچرخه‌ات را می‌خواهیم. گفتم من بوتانیک گاردنزم بیایید دوچرخه را ببینید خوش‌تان امد ببرید. همه‌شان هم می‌پرسیدند سالم هست؟ کار می‌کند؟ یکی‌شان همان اول کار نهایی کرد. گفت این قیمت. ۲۰ درصد از قیمت من پایین‌تر بود. یکی دیگر نصف قیمت پیشنهاد داده بود. حوصله چانه زدن نداشتم. وقتش را هم نداشتم. گفتم بیا ببر. تا او بیاید سریع رفتم دوچرخه را سوار شدم. تا فروشگاه فیرپرایس جنگی راندمش. برای صبحانه‌ام نان و کایا و اسنک پنجره‌ای خریدم و برگشتم. صبحانه‌ام را خوردم. دیدم مشتری پیام داده که من جلوی کالج گرینم. دوچرخه را بردم بهش دادم. اشانتیون بهش قفل دوچرخه را هم دادم. به نظرم توی سنگاپور قفل دوچرخه مسخره است. بهش نیازی نیست واقعا. من هم اگر می‌بستم بنابر عادت بود. نگهبان خوابگاه (مورگان) هم داشت سیگار می‌کشید آن‌جا. گفت فروختیش؟ گفتم آره. گفت عه. اگر می‌دانستم من می‌خواستمش. گفتم دیگر فروختمش. پسری که آمده بود یک کارگر بنگلادشی بود. چانه هم نزد. سریع پول دوچرخه را برام واریز کرد و رفت. وقت نشد حتی از رفتن هری کوان با صاحب جدیدش عکس بگیرم.
این‌جوری شده است زندگی دیگر. فرصت سوگواری برای از دست دادن‌ها نیست دیگر. یکهو یادم آمد دفعه‌ی پیش که آمدم ایران، درخت مقدسم را بریده بودند. عمیقا ناراحت شده بودم آن وقت. آن چند روزی که ایران بودم خیلی بهم برخورده بود که درخت به ان زیبایی و شکوه را نابود کرده بودند. هی مقایسه می‌کردم که دهن‌تان سرویس، این درخت اگر توی سنگاپور بود می‌پرستیدندش. ولی بعد یکهو یادم آمد که سوگواری‌ام فقط همان چند روز حضورم در ایران بود. ماهوگانی‌های بوتانیک گاردنز دلم را برده بودند دوباره. آدمیزاد عجیب است. وقتی که روان است، گویا نمی‌تواند غم را بپذیرد. سریع تر از چیزی که فکرش را می‌کنی فراموش می‌کند. البته فقط به این شرط که روان باشد. روانه باشد. هری‌کوان هم امروز رفت و به نظرم از فردا این فصل از زندگی‌ام هم تمام شده است. فکر کنم بتوانم آخر عمری یک کتاب بنویسم اسمش را بگذارم «تمام دوچرخه‌های من». هر دوچرخه خاطرات یک شهر. پاندا شهر تهران. کوشین لاهیجان. هری‌کوان سنگاپور. بعدش چه می‌شود؟ واقعا نمی‌دانم!

#هری_کوآن
08.05.202516:02
آخرسر هم جملاتی از کتاب «وفاداری من به تاریخ» نوشته‌ی ونگ گونجوا را آورده بود که می‌گفت تاریخ هیچ وقت به صورت دقیق تکرار نمی‌شود. اما تاریخ می‌تواند به ما در انواع مهم واقعیت درس‌هایی بدهد. با بررسی گزینه‌هایی که بشر در گذشته با آن روبه‌رو شده می‌توانیم در مورد گزینه‌های فعلی و آینده دید داشته باشیم و این حرف‌ها.
آمیتا آدم بسیار جالبی بود. هر بخش از اسلایدش که در مورد یکی از تمدن‌ها بود سعی می‌کرد با موبایلش آهنگ مربوط به آن تمدن را هم پخش کند برای‌مان و خودش هم از فرصت استفاده می‌کرد و آب می‌نوشید تا برای ادامه‌ی ارائه آماده باشد. در یک ارائه‌ی حدودا یک ساعته آهنگ‌هایی از تمدن‌های هندی و چینی و عربی و آفریقایی برای‌مان پخش کرد.
قیمت کتاب ۵۶ دلار بود. خیلی دلم خواست که بخرمش و ازش امضا بگیرم و بخوانمش. اما خب، هنوز راه درازی در پیش دارم تا بتوانم ازین ولخرجی‌ها کنم. ۵۶ دلار برایم هنوز گران است!

@sepehrdad_channel
18.04.202503:42
The Ones Who Walk Away from Omelas

Ursula K. Le Guin

1973

#سیاست_و_سیاستگذاری
هنوز در سفرم!

@sepehrdad_channel
کلمبو به سبک فیلاس فاگ!
این چند ماه راستش زیاد معبد بودایی دیدم حوصله‌ام نکشید به معابد بودایی کلمبو سر بزنم دیگر. خیلی هم هوا گرم بود. به جایش یک ساعتی توی میدان استقلال سری‌لانکا نشستم باد خوردم.

@sepehrdad_channel
10.05.202500:41
یک آقای سنگاپوری برای مسافرت پا شده رفته چین. بعد از کمی گشت و گذار برگشته گفته آقا سنگاپور مشهوره به استفاده از تکنولوژی و هوش مصنوعی، اما چین در یک عوالم دیگری داره قدم می‌زنه. ۹ تا از عجایب چین به نظر یک آقای سنگاپوری:

۱. عروسک سکسی‌های تقویت‌شده با هوش مصنوعی
۲. آدم‌هایی که برای انجام هر کاری می‌دوند.
۳. ربات های رقصنده‌ی تیک‌تاک برای تولید محتوای ویدئویی
۴. تاکسی‌های خودران در هر جا
۵. عینک‌های تقویت‌شده با هوش مصنوعی
۶. کشتی هوایی برقی
۷. پیک‌های پهپادی (به خاطر ترافیک و فشردگی چین دیگر موتور جواب نیست)
۸. پلیس پهپادی (توی تصادفات رانندگی برای قضاوت و رسیدگی درون می‌فرستند)
۹. عروسک‌های سخن‌گوی تقویت‌شده با هوش مصنوعی برای بچه‌های ۶ ساله که توان‌شان در حد یک معلم کامل است!

فیلم‌های عجایب چین از نگاه یک سنگاپوری در این آدرس:
https://x.com/wayneyap/status/1920795934293979643?s=48


@sepehrdad_channel
10.05.202502:59
روز ششم

۵۰۰ کیلومتر دیگر قطارسواری از یوگیاکارتا تا جاکارتا (پایتخت اندونزی). با مناظری که آدم دلش می‌خواست شاعر شود، بس‌که دل‌انگیز بودند و دل‌ربا.
جاکارتا؟ یک چیزهایی تو مایه‌های تهران. به همان اندازه‌ خر تو خر و شلوغ. هر چه‌قدر بقیه‌ی شهرهای اندونزی تمیز و خوشایند بودند جاکارتا کثیف و آلوده بود.
شام مهمان فقیه شدیم که گرمای وجودش بیش از نازیبایی‌های جاکارتا بود و در مورد اندونزی حرف زدیم خیلی زیاد.
آخر شب هم رفتیم بازار ماهی‌های آکواریومی جاکارتا (جاکارتا نزدیک دریاست و انواع و اقسام ماهی‌های کوچولوی زیبای اقیانوسی به راحتی برای‌شان در دسترس).

@sepehrdad_channel
توک توک فقط یک وسیله حمل و نقل نیست, یک فرهنگ است که از افغانستان در آسیای مرکزی تا تایلند و ویتنام در جنوب شرق آسیا تا سری‌لانکا در جنوب اسیا گسترده است. دلم می‌خواهد بگویم توک توک وسیله حمل و نقل سرزمین‌های بودایی است (در درستی این گزاره اطمینان ندارم)و نیز دلم می‌خواهد بگویم این سه چرخه‌ها عناصر هند رو در خودشان به صورت عصاره دارند حفظ و جا به جا می‌کنند!

@sepehrdad_chnnel
برای اینکه توی مسیر طولانی‌ها سبک‌تر بشود ترک‌بندش را باز کرده بودم. دیروز خواستم دوباره ببندم که دوچرخه را کامل تحویل داده باشم. دیدم پیچ‌هایش را پیدا نمی‌کنم. بی‌خیال شدم. همان‌جوری لخت تحویل دادم رفت. طرف هم چیزی نگفت بنده خدا. تو عکس‌های آگهی هم البته لخت بود هری‌کوان. امروز دیدم ای دل غافل پیچ‌ها رو به خود ترک‌بند بسته بودم. ترک‌بنده همینجوری خودش بدون اینکه رنگ آفتاب مهتاب ببیند زنگ زده. شدت رطوبت هوای سنگاپور عجیب است.

@sepehrdad_channel
10.05.202502:41
روز پنجم

شب‌گردی در خیابان مالیوبوروی یوگیاکارتا

#اندونزی
@sepehrdad_channel
روز چهارم

مسیر قطار از حوالی بانیوانگی در شرق جاوا به یوگیاکارتا در مرکز جاوا.
https://strava.app.link/AZWk1n4efTb

ایستگاه‌های بین راه زیاد بودند و توقف‌های زیادی داشت و ۱۲ ساعت طول کشید.

#اندونزی
@seperdad_channel
07.05.202513:42
روز دوم:
برومو- بانیووانگی

جاده اسم منو فریاد می‌زنه. از کوهستان برومو تا شهرهای ساحلی پروبولینگو، کراکسان، بسوکی و... تا به بانیووانگی. جاده‌های ساحلی و جنگلی و پر از کامیون و موتورسیکلت اندونزی.

#اندونزی
@sepehrdad_channel
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.