
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

امضای مستقبل
امضای مستقبل یعنی گذشتن از آینده
TGlist рейтинг
0
0
ТипАчык
Текшерүү
ТекшерилбегенИшенимдүүлүк
ИшенимсизОрду
ТилиБашка
Канал түзүлгөн датаAug 08, 2017
TGlistке кошулган дата
Mar 21, 2025Тиркелген топ
رضا روزبهانی
2
Рекорддор
20.04.202523:59
122Катталгандар16.03.202523:59
0Цитация индекси20.04.202523:59
211 посттун көрүүлөрү20.03.202514:30
101 жарнама посттун көрүүлөрү21.04.202520:13
33.33%ER20.04.202523:59
17.21%ERRӨнүгүү
Катталуучулар
Citation индекси
Бир посттун көрүүсү
Жарнамалык посттун көрүүсү
ER
ERR
21.04.202516:56
خفته از صبح بیخبر باشد
تیرباران عشق خوبان را
دل شوریدگان سپر باشد
عاشقان کشتگان معشوقند
هر که زندهست در خطر باشد
همه عالم جمال طلعت اوست
تا که را چشم این نظر باشد
کس ندانم که دل بدو ندهد
مگر آن کس که بی بصر باشد
آدمی را که خارکی در پای
نرود طرفه جانور باشد
گو ترش روی باش و تلخ سخن
زهر شیرین لبان شکر باشد
عاقلان از بلا بپرهیزند
مذهب عاشقان دگر باشد
پای رفتن نماند سعدی را
مرغ عاشق بریده پر باشد
سعدی
#لوریس_چکناوریان #سمفونی_مرثیه_برای_پرواز۷۵۲
#سعدی #یارتا_یاران
تیرباران عشق خوبان را
دل شوریدگان سپر باشد
عاشقان کشتگان معشوقند
هر که زندهست در خطر باشد
همه عالم جمال طلعت اوست
تا که را چشم این نظر باشد
کس ندانم که دل بدو ندهد
مگر آن کس که بی بصر باشد
آدمی را که خارکی در پای
نرود طرفه جانور باشد
گو ترش روی باش و تلخ سخن
زهر شیرین لبان شکر باشد
عاقلان از بلا بپرهیزند
مذهب عاشقان دگر باشد
پای رفتن نماند سعدی را
مرغ عاشق بریده پر باشد
سعدی
#لوریس_چکناوریان #سمفونی_مرثیه_برای_پرواز۷۵۲
#سعدی #یارتا_یاران
21.04.202516:56
روز سعدی مبارک
سعدی به در نمیکنی از سر هوای دوست
در پات لازم است که خار جفا رود
گلهای تازه ۳۹
آوازِ ایرج
ویولن اسدالله ملک
سنتورِ منصور صارمی
تنبکِ جهانگیر ملک
آواز دشتی
سعدی به در نمیکنی از سر هوای دوست
در پات لازم است که خار جفا رود
گلهای تازه ۳۹
آوازِ ایرج
ویولن اسدالله ملک
سنتورِ منصور صارمی
تنبکِ جهانگیر ملک
آواز دشتی
Кайра бөлүшүлгөн:
واران

13.04.202518:37
مانند پرندە در سقوط آزاد
ناگاە ز روی داربستی افتاد
بابا همەی زندگی اش قرضی بود
جانش را-- قسط آخرش-- را هم داد
#واران
ناگاە ز روی داربستی افتاد
بابا همەی زندگی اش قرضی بود
جانش را-- قسط آخرش-- را هم داد
#واران
25.03.202511:02
آواز دشتی
اجرای هوشربای ایرج و فرهنگ شریف
اجرای هوشربای ایرج و فرهنگ شریف
Кайра бөлүшүлгөн:
امضای مستقبل



21.04.202516:56
.
به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار
که بر و بحر فراخ است و آدمی بسیار
همیشه بر سگ شهری جفا و سنگ آید
از آنکه چون سگ صیدی نمیرود به شکار
***
گرت هزار بدیعالجمال پیش آید
ببین و بگذر و خاطر به هیچ کس مسپار
***
زمام عقل به دست هوای نفس مده
که گرد عشق نگردند مردم هشیار
سعدیخوانی
#ایرج
#سعدی
#دستگاه_همایون
#قصاید_سعدی
به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار
که بر و بحر فراخ است و آدمی بسیار
همیشه بر سگ شهری جفا و سنگ آید
از آنکه چون سگ صیدی نمیرود به شکار
***
گرت هزار بدیعالجمال پیش آید
ببین و بگذر و خاطر به هیچ کس مسپار
***
زمام عقل به دست هوای نفس مده
که گرد عشق نگردند مردم هشیار
سعدیخوانی
#ایرج
#سعدی
#دستگاه_همایون
#قصاید_سعدی
19.04.202518:23
از صفحه فرشته وزیرینسب
کریل چرچیل نمایشنامهای دارد به نام《تاپ گرلز》، که آقای بهزاد قادری آن را «سالار زنان» ترجمه کردهاند. در این نمایش شخصیت اصلی، مارلن، زنی است که تمرکزش بر موفقیت زنان در حوزهی کسب و کار است. در تصویری شبیه شام آخر زنان جسور و موفقی از طول تاریخ کنار هم جمع میشوند تا از دشواری به دست آوردن قدرت در دنیای مردانه و تجربههای خود در این زمینه حرف بزنند. در طی نمایش ما پی میبریم که زنان در قدرت یا در راه کسب قدرت میتوانند همانقدر خطرناک و شاید خونخوار باشند که مردان. نمایش اشارهای دارد به مارگرت تاچر و سیاستهایش، که از او با عنوان بانوی آهنین نام میبرند. رمان «زنده باد تستوسترون» فریبا صدیقیم در درونمایهی خود شباهتهایی به این نمایش دارد. نمایش در دو سطح پیش میرود: یکی در سطح تاریخی، که در آن مری خونخوار و مادرش کاترین به تنهایی دنیای راوی، زنی ایرانی در دنیای بیزینسی آمریکا، پا میگذارند و با او از تجربههای خود در دربار میگویند و دومی در سطح معاصر، که به ملانی رییس شرکت صبا، راوی داستان میپردازد. رمان عمدتا بر داستان زنان مختلف و ارتباط آنان با قدرت متمرکز است. مضمون آن بسیار به روز است و حتی جریانات معاصری مانند «میتو» را از دیدی انتقادی مورد توجه قرار میدهد. بازی زبانی با مشروب «بلادی مری» و شخصیت تاریخی مری نیز در نوع خود بدیع است. این رمان صدیقیم بسیار هوشمندانه نوشته شده است و یکی از بهترین رمانهایی است که در سالهای اخیر خواندهام، به خصوص از زنان نویسنده. از خصایص مهم آن در گذشتن از مسائل زنان در جغرافیای خاص و تلاش در قربانی نشان دادن تمام آنهاست. رمان در سطحی جهانی حرکت میکند و به نظرم ترجمهی آن میتواند در ادبیات آمریکا نیز مورد توجه قرار بگیرد. این کتاب را نشر باران در سوئد منتشر کرده است.
کریل چرچیل نمایشنامهای دارد به نام《تاپ گرلز》، که آقای بهزاد قادری آن را «سالار زنان» ترجمه کردهاند. در این نمایش شخصیت اصلی، مارلن، زنی است که تمرکزش بر موفقیت زنان در حوزهی کسب و کار است. در تصویری شبیه شام آخر زنان جسور و موفقی از طول تاریخ کنار هم جمع میشوند تا از دشواری به دست آوردن قدرت در دنیای مردانه و تجربههای خود در این زمینه حرف بزنند. در طی نمایش ما پی میبریم که زنان در قدرت یا در راه کسب قدرت میتوانند همانقدر خطرناک و شاید خونخوار باشند که مردان. نمایش اشارهای دارد به مارگرت تاچر و سیاستهایش، که از او با عنوان بانوی آهنین نام میبرند. رمان «زنده باد تستوسترون» فریبا صدیقیم در درونمایهی خود شباهتهایی به این نمایش دارد. نمایش در دو سطح پیش میرود: یکی در سطح تاریخی، که در آن مری خونخوار و مادرش کاترین به تنهایی دنیای راوی، زنی ایرانی در دنیای بیزینسی آمریکا، پا میگذارند و با او از تجربههای خود در دربار میگویند و دومی در سطح معاصر، که به ملانی رییس شرکت صبا، راوی داستان میپردازد. رمان عمدتا بر داستان زنان مختلف و ارتباط آنان با قدرت متمرکز است. مضمون آن بسیار به روز است و حتی جریانات معاصری مانند «میتو» را از دیدی انتقادی مورد توجه قرار میدهد. بازی زبانی با مشروب «بلادی مری» و شخصیت تاریخی مری نیز در نوع خود بدیع است. این رمان صدیقیم بسیار هوشمندانه نوشته شده است و یکی از بهترین رمانهایی است که در سالهای اخیر خواندهام، به خصوص از زنان نویسنده. از خصایص مهم آن در گذشتن از مسائل زنان در جغرافیای خاص و تلاش در قربانی نشان دادن تمام آنهاست. رمان در سطحی جهانی حرکت میکند و به نظرم ترجمهی آن میتواند در ادبیات آمریکا نیز مورد توجه قرار بگیرد. این کتاب را نشر باران در سوئد منتشر کرده است.
21.04.202514:57
اتفاقم به سر کوی کسی افتادهست
که در آن کوی چو من کشته بسی افتادهست
خبر ما برسانید به مرغان چمن
که همآواز شما در قفسی افتادهست
به دلارام بگو ای نفس باد سحر
کار ما همچو سحر با نفسی افتادهست
بند بر پای تحمل چه کند گر نکند
انگبین است که در وی مگسی افتادهست
هیچکس عیب هوس باختن ما نکند
مگر آنکس که به دام هوسی افتادهست
سعدیا حال پراکندهٔ گوی آن داند
که همه عمر به چوگان کسی افتادهست
روز سعدی مبارک
که در آن کوی چو من کشته بسی افتادهست
خبر ما برسانید به مرغان چمن
که همآواز شما در قفسی افتادهست
به دلارام بگو ای نفس باد سحر
کار ما همچو سحر با نفسی افتادهست
بند بر پای تحمل چه کند گر نکند
انگبین است که در وی مگسی افتادهست
هیچکس عیب هوس باختن ما نکند
مگر آنکس که به دام هوسی افتادهست
سعدیا حال پراکندهٔ گوی آن داند
که همه عمر به چوگان کسی افتادهست
روز سعدی مبارک


19.04.202518:23
12.04.202520:01
عشق تو بکشت عالم و عامی را
زلف تو برانداخت نکونامی را
چشم سیه مست تو بیرون آورد
از صومعه بایزید بسطامی را
خاقانی
زلف تو برانداخت نکونامی را
چشم سیه مست تو بیرون آورد
از صومعه بایزید بسطامی را
خاقانی
21.04.202515:07
چون است حال پستان ای یار نوبهاری
کز بلبلان برآمد فریاد بیقراری
ای گنج نوشدارو با خستگان نگه کن
مرهم به دست و ما را مجروح میگذاری
یا خلوتی برآور یا برقعی فرو هل
ورنه به شکل شیرین شور از جهان برآری
هرساعت از لطیفی رویت عرق برآرد
چون بر شکوفه آید باران نوبهاری
عود است زیر دامن یا گل در آستینت
یا مشک در گریبان بنمای تا چه داری
گل نسبتی ندارد با روی دلفریبت
تو در میان گلها چون گل میان خاری
وقتی کمند زلفت دیگر کمان ابرو
این میکِشد به زورم وان میکُشد به زاری
ور قید میگشایی وحشی نمیگریزد
در بند خوبرویان خوشتر که رستگاری
ز اول وفا نمودی چندان که دل ربودی
چون مهر سخت کردم سست آمدی به یاری
عمری دگر بباید بعد از فراق ما را
کین عمر صرف کردیم اندر امیدواری
ترسم نماز صوفی با صحبت خیالت
باطل بود که صورت بر قبله مینگاری
هر درد را که بینی درمان و چارهای هست
درمان درد سعدی با دوست سازگاری
مصرع نخست دستکاری شده
کز بلبلان برآمد فریاد بیقراری
ای گنج نوشدارو با خستگان نگه کن
مرهم به دست و ما را مجروح میگذاری
یا خلوتی برآور یا برقعی فرو هل
ورنه به شکل شیرین شور از جهان برآری
هرساعت از لطیفی رویت عرق برآرد
چون بر شکوفه آید باران نوبهاری
عود است زیر دامن یا گل در آستینت
یا مشک در گریبان بنمای تا چه داری
گل نسبتی ندارد با روی دلفریبت
تو در میان گلها چون گل میان خاری
وقتی کمند زلفت دیگر کمان ابرو
این میکِشد به زورم وان میکُشد به زاری
ور قید میگشایی وحشی نمیگریزد
در بند خوبرویان خوشتر که رستگاری
ز اول وفا نمودی چندان که دل ربودی
چون مهر سخت کردم سست آمدی به یاری
عمری دگر بباید بعد از فراق ما را
کین عمر صرف کردیم اندر امیدواری
ترسم نماز صوفی با صحبت خیالت
باطل بود که صورت بر قبله مینگاری
هر درد را که بینی درمان و چارهای هست
درمان درد سعدی با دوست سازگاری
مصرع نخست دستکاری شده
14.04.202512:24
یوسا و دلخوری مردم پرو از او
#فریبا_خانی
❇️خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا درگذشت. و فضای مجازی پر شد از عکس و تصویر این نویسندهی اهل پرو...
اما دوست مترجمی گفت: مردم پرو خیلی دل خوشی از یوسا نداشتند. این تلنگری شد که ببینم چرا مردم پرو از این نویسنده بزرگ دلخور هستند. یوسا حقوق خوانده و وارد جریانات سیاسی شده بود.
یوسا زمانی گرایشهای چپ داشت، ولی بعدها به یک لیبرال کلاسیک تبدیل شد. در دهه ۱۹۹۰، او در انتخابات ریاستجمهوری پرو شرکت کرد و شکست خورد. بسیاری از مردم هنوز مواضع سیاسی او را بیش از حد نخبگرا یا دور از واقعیتهای اجتماعی میدانستند.
❇️دلخوری مردم پرو به ازدواجها و روابط یوسا هم بر میگردد.
آخرین ازدواج و رابطهش با ایزابلا پریسلر، چهرهی مشهور اسپانیایی برای خیلیها در پرو باعث دور شدن او از تصویر «نویسندهی مردمی» شده بود . برخی او را فردی دور از دغدغههای مردم عادی میدانستند.
ایزاباثل پریسلر مجری تلویزیون مادر انریکو ایگلسیس و همسر سابق خولیو ایگلسیس است. مردم پرو میگفتند چرا یوسا همسرش را که پنجاه سال در کنارش بود و سبب موفقیتش رها کرد....
همسرش پاتریسیا محبوبیت زیادی بین مردم پرو داشت و دخترعموی یوسا بود پس از مدتی، او از پاتریسیا جدا شد و رابطهاش با ایزابل رسمی شد.
❇️یوسا گاهی در نوشتهها و مصاحبههایش انتقادهایی از ناسیونالیسم و برخی جنبههای فرهنگ #پرو داشته که از نگاه بخشی از مردم نوعی بیاحترامی به هویت و فرهنگ بومی تلقی میشد. اما این حرفها از بزرگی این نویسنده کم نمیکند او با #مارکز و #فوئنتس دوست بود با #پابلو_نرودا هم درباره نرودا میگفت:نرودا عاشق زندگی بود. او برای همه چیز شور و هیجان داشت- نقاشی، هنر به طور کلی، کتاب، نسخههای کمیاب، غذا و نوشیدنی. خوردن و نوشیدن برایش نوعی تجربه عرفانی بود. برعکس #بورخس .
درباره بورخس میگفت:
هیچ وقت کسی بورخس را در حال نوشیدن، سیگارکشیدن، یا غذاخوردن ندید، کسی که میشد گفت هرگز عشقبازی نداشته است، چون در نظر او همه اینها امور ثانویه بود که اگر انجامشان میداد به دور از ادب بود و نه چیزی بیشتر....
❇️دربارهی حملههایی که رسانهها علیهش میکردند به نقل از نرودا گفت:
مقالهای را در مجله the time دیدم – موضوعش را یادم نمیآید – که خیلی ناراحتم کرد، چون به من توهین کرده بود و دروغهایی درباره من نوشته بود. آن را به پابلو نرودا نشان دادم. پیشبینی او آن شب وسط مهمانی این بود: تو داری مشهور میشوی. میخواهم بدانی که چه چیزی در انتظار توست: هر چه مشهورتر شوی، بیشتر در معرض حملههای این چنینی قرار خواهی گرفت. به ازای هر ستایشی، دو یا سه توهین خواهی شنید...
#فریبا_خانی
❇️خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا درگذشت. و فضای مجازی پر شد از عکس و تصویر این نویسندهی اهل پرو...
اما دوست مترجمی گفت: مردم پرو خیلی دل خوشی از یوسا نداشتند. این تلنگری شد که ببینم چرا مردم پرو از این نویسنده بزرگ دلخور هستند. یوسا حقوق خوانده و وارد جریانات سیاسی شده بود.
یوسا زمانی گرایشهای چپ داشت، ولی بعدها به یک لیبرال کلاسیک تبدیل شد. در دهه ۱۹۹۰، او در انتخابات ریاستجمهوری پرو شرکت کرد و شکست خورد. بسیاری از مردم هنوز مواضع سیاسی او را بیش از حد نخبگرا یا دور از واقعیتهای اجتماعی میدانستند.
❇️دلخوری مردم پرو به ازدواجها و روابط یوسا هم بر میگردد.
آخرین ازدواج و رابطهش با ایزابلا پریسلر، چهرهی مشهور اسپانیایی برای خیلیها در پرو باعث دور شدن او از تصویر «نویسندهی مردمی» شده بود . برخی او را فردی دور از دغدغههای مردم عادی میدانستند.
ایزاباثل پریسلر مجری تلویزیون مادر انریکو ایگلسیس و همسر سابق خولیو ایگلسیس است. مردم پرو میگفتند چرا یوسا همسرش را که پنجاه سال در کنارش بود و سبب موفقیتش رها کرد....
همسرش پاتریسیا محبوبیت زیادی بین مردم پرو داشت و دخترعموی یوسا بود پس از مدتی، او از پاتریسیا جدا شد و رابطهاش با ایزابل رسمی شد.
❇️یوسا گاهی در نوشتهها و مصاحبههایش انتقادهایی از ناسیونالیسم و برخی جنبههای فرهنگ #پرو داشته که از نگاه بخشی از مردم نوعی بیاحترامی به هویت و فرهنگ بومی تلقی میشد. اما این حرفها از بزرگی این نویسنده کم نمیکند او با #مارکز و #فوئنتس دوست بود با #پابلو_نرودا هم درباره نرودا میگفت:نرودا عاشق زندگی بود. او برای همه چیز شور و هیجان داشت- نقاشی، هنر به طور کلی، کتاب، نسخههای کمیاب، غذا و نوشیدنی. خوردن و نوشیدن برایش نوعی تجربه عرفانی بود. برعکس #بورخس .
درباره بورخس میگفت:
هیچ وقت کسی بورخس را در حال نوشیدن، سیگارکشیدن، یا غذاخوردن ندید، کسی که میشد گفت هرگز عشقبازی نداشته است، چون در نظر او همه اینها امور ثانویه بود که اگر انجامشان میداد به دور از ادب بود و نه چیزی بیشتر....
❇️دربارهی حملههایی که رسانهها علیهش میکردند به نقل از نرودا گفت:
مقالهای را در مجله the time دیدم – موضوعش را یادم نمیآید – که خیلی ناراحتم کرد، چون به من توهین کرده بود و دروغهایی درباره من نوشته بود. آن را به پابلو نرودا نشان دادم. پیشبینی او آن شب وسط مهمانی این بود: تو داری مشهور میشوی. میخواهم بدانی که چه چیزی در انتظار توست: هر چه مشهورتر شوی، بیشتر در معرض حملههای این چنینی قرار خواهی گرفت. به ازای هر ستایشی، دو یا سه توهین خواهی شنید...
14.04.202512:18
از صفحه نصرالله پورجوادی
چت جی بی تی و فلسفه ایرانی
در کتاب اثولوجیا ، منسوب به ارسطو ، فصل نسبتا بلندی هست در باره آتش که در آن از آتش به عنوان یک چیز متافیزیکی بحث کرده و درضمن در باره دو عالم عقلی و محسوس ، یا به قول ایرانیان مینو و گیتی، به تفصیل سخن گفته است. کتاب اثولوجیا را گفته اند پرفوریوس از کتاب آنه ادهای افلوطین گلچین کرده و محققان اروپایی هم مطالب اثولوجیا را در کتاب افلوطین شناسایی کرده اند. اما من مطالب مربوط به آتش را در آنه ادها نیافته ام. امروز صبح این موضوع را با چت جی بی تی به زبان انگلیسی در میان گذاشتم و پاسخ داد که این فصل احتمالا از منابع رواقی و هرمسی گرفته شده است. گفتم: ولی به نظر میرسد از منابع ایرانی گرفته شده باشد. گفت درست است. و افزود که اصولاً در تحقیقات جدید فلسفی از منابع ایرانی غفلت شده است. و سپس برایم مطالبی در باره آتش و حقیقت و اهمیت آن در بند هش ایرانی نقل کرد و از جمله گفت که آتش در الهیات ایرانی سبب آفرینش جهان است و واسطه است در میان امشاسپندان، به خصوص اشه ، و دو عالم مینو و گیتی. در ضمن به معنای آتش در آنه آدها اشاره کرد و گفت افلوطین از آتش به نحو متافوریک استفاده میکند . گفتم به نظر میرسد که نقش آتش در بندهش ایرانی با نقش لوگوس در فلسفه فیلون اسکندرانی قابل مقایسه باشد. گفت همینطور است و سپس نقل قولهایی هم از منابع ایرانی ، از جمله از اوستا، و همچنین فیلون و افلوطین نقل کرد. و من هم حیرت کرده بودم و هم خوشحال از این که بدون این که مجبور باشم ساعتها و روزها در باره این مطلب در کتابخانه مطالعه کنم در کمتر از یک ساعت به نتایجی که میخواستم رسیده بودم. به نظرم چت جی بی تی و هوش مصنوعی میتوانند در بازسازی و تدوین فلسفه ایرانی کمک بزرگی به محققان ما بکنند و شاید لازم باشد که سمینارها و کارگاههایی متشکل از متخصصان برای این منظور تشکیل شود.
چت جی بی تی و فلسفه ایرانی
در کتاب اثولوجیا ، منسوب به ارسطو ، فصل نسبتا بلندی هست در باره آتش که در آن از آتش به عنوان یک چیز متافیزیکی بحث کرده و درضمن در باره دو عالم عقلی و محسوس ، یا به قول ایرانیان مینو و گیتی، به تفصیل سخن گفته است. کتاب اثولوجیا را گفته اند پرفوریوس از کتاب آنه ادهای افلوطین گلچین کرده و محققان اروپایی هم مطالب اثولوجیا را در کتاب افلوطین شناسایی کرده اند. اما من مطالب مربوط به آتش را در آنه ادها نیافته ام. امروز صبح این موضوع را با چت جی بی تی به زبان انگلیسی در میان گذاشتم و پاسخ داد که این فصل احتمالا از منابع رواقی و هرمسی گرفته شده است. گفتم: ولی به نظر میرسد از منابع ایرانی گرفته شده باشد. گفت درست است. و افزود که اصولاً در تحقیقات جدید فلسفی از منابع ایرانی غفلت شده است. و سپس برایم مطالبی در باره آتش و حقیقت و اهمیت آن در بند هش ایرانی نقل کرد و از جمله گفت که آتش در الهیات ایرانی سبب آفرینش جهان است و واسطه است در میان امشاسپندان، به خصوص اشه ، و دو عالم مینو و گیتی. در ضمن به معنای آتش در آنه آدها اشاره کرد و گفت افلوطین از آتش به نحو متافوریک استفاده میکند . گفتم به نظر میرسد که نقش آتش در بندهش ایرانی با نقش لوگوس در فلسفه فیلون اسکندرانی قابل مقایسه باشد. گفت همینطور است و سپس نقل قولهایی هم از منابع ایرانی ، از جمله از اوستا، و همچنین فیلون و افلوطین نقل کرد. و من هم حیرت کرده بودم و هم خوشحال از این که بدون این که مجبور باشم ساعتها و روزها در باره این مطلب در کتابخانه مطالعه کنم در کمتر از یک ساعت به نتایجی که میخواستم رسیده بودم. به نظرم چت جی بی تی و هوش مصنوعی میتوانند در بازسازی و تدوین فلسفه ایرانی کمک بزرگی به محققان ما بکنند و شاید لازم باشد که سمینارها و کارگاههایی متشکل از متخصصان برای این منظور تشکیل شود.
Кайра бөлүшүлгөн:
سراووشا/ سینا سنجری



25.03.202512:05
🔻🔻🔻🔻🔻
#غزل
#غزل_سینا
سکوت
سکوت کن که جهان روبروی ما جاریست
چه رودها که شتابان به سوی ما جاریست
سکوت کن کلماتی غریب در راهاند
سرود گم شدهای در گلوی ما جاریست
سکوت کن کلماتی غریب میشنوی
چه رودهاست که در گفتوگوی ما جاریست
چه رودها که روان در روایت رویا
در این شبانهی بی هایوهوی ما جاریست
از آشیانهی برفآب قلههای بلند
چه رودهاست که در جستوجوی ما جاریست
که هیچ خواستهای نیست جستوجویی نیست
سکوت در شب بی آرزوی ما جاریست
#سینا_سنجری
از کتاب چاپ نشدهی «آشا»
اردیبهشت ۱۳۹۶/می ۲۰۱۷
🔻🔻🔻🔻🔻
#غزل
#غزل_سینا
سکوت
سکوت کن که جهان روبروی ما جاریست
چه رودها که شتابان به سوی ما جاریست
سکوت کن کلماتی غریب در راهاند
سرود گم شدهای در گلوی ما جاریست
سکوت کن کلماتی غریب میشنوی
چه رودهاست که در گفتوگوی ما جاریست
چه رودها که روان در روایت رویا
در این شبانهی بی هایوهوی ما جاریست
از آشیانهی برفآب قلههای بلند
چه رودهاست که در جستوجوی ما جاریست
که هیچ خواستهای نیست جستوجویی نیست
سکوت در شب بی آرزوی ما جاریست
#سینا_سنجری
از کتاب چاپ نشدهی «آشا»
اردیبهشت ۱۳۹۶/می ۲۰۱۷
🔻🔻🔻🔻🔻
Кайра бөлүшүлгөн:
جمهور (۱۴)



24.03.202520:19
✴️ داریوش شایگان و زبان فارسی
🔸من در خانه زبانهای گرجی، روسی (دایهام روس بود)، ترکی عثمانی - که مادرم با پدرم به آن زبان سخن میگفت -، و ترکی آذری - که پدرم با آن به مادرم جواب میداد-، را میشنیدم. دو زبان ترکی و فارسی را اینچنین آموختم. زیرا پدرم با من به فارسی سخن میگفت.
🔸اما اهمیت فارسی دلیل دیگری داشت. فارسی زبان «امپراتوری» و زبان فرهنگ بود. من همواره دانستهام که در این مجموعه قومها و زبانهای گوناگون، هویت من به زبان فارسی گره خورده است.
🔸پدرم نوعی پرستش شبهمذهبی نسبت به این زبان داشت که آن را به من نیز منتقل کرد. این مرد آذربایجانی، نسبت به رسالت زبان فارسی در ایجاد تمرکز، که پایهٔ وحدت کشور بود، سخت هشیار بود. زیرا که ایران - چه بخواهیم و چه نخواهیم - همواره امپراتوریای متشکل از قومها و زبانهای مختلف بوده است که به واسطهٔ فرهنگ فاخر زبان فارسی به یکدیگر پیوند خوردهاند.
#داریوش_شایگان
📚از کتاب زیر آسمانهای جهان، گفتگو با رامین جهانبگلو
@jomhor14
🔸من در خانه زبانهای گرجی، روسی (دایهام روس بود)، ترکی عثمانی - که مادرم با پدرم به آن زبان سخن میگفت -، و ترکی آذری - که پدرم با آن به مادرم جواب میداد-، را میشنیدم. دو زبان ترکی و فارسی را اینچنین آموختم. زیرا پدرم با من به فارسی سخن میگفت.
🔸اما اهمیت فارسی دلیل دیگری داشت. فارسی زبان «امپراتوری» و زبان فرهنگ بود. من همواره دانستهام که در این مجموعه قومها و زبانهای گوناگون، هویت من به زبان فارسی گره خورده است.
🔸پدرم نوعی پرستش شبهمذهبی نسبت به این زبان داشت که آن را به من نیز منتقل کرد. این مرد آذربایجانی، نسبت به رسالت زبان فارسی در ایجاد تمرکز، که پایهٔ وحدت کشور بود، سخت هشیار بود. زیرا که ایران - چه بخواهیم و چه نخواهیم - همواره امپراتوریای متشکل از قومها و زبانهای مختلف بوده است که به واسطهٔ فرهنگ فاخر زبان فارسی به یکدیگر پیوند خوردهاند.
#داریوش_شایگان
📚از کتاب زیر آسمانهای جهان، گفتگو با رامین جهانبگلو
@jomhor14
23.03.202517:57
این پست اخیر نصرالله پورجوادی اشاره به دکور اتاق رهبر انقلاب در پیام تحویل سالش دارد:
مخالفت با نوروز و بی اعتنایی آشکار به سفره هفت سین امروزه به عنوان نماد ایران ستیزی شناخته می شود..
مخالفت با نوروز و بی اعتنایی آشکار به سفره هفت سین امروزه به عنوان نماد ایران ستیزی شناخته می شود..
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.