
Renani Mohsen / محسن رنانی
در اینجا آخرین نوشتههای محسن رنانی را میخوانید.
لینک تارنمای محسن رنانی:
www.renani.net
لینک تارنمای محسن رنانی:
www.renani.net
TGlist рейтинг
0
0
ТипАчык
Текшерүү
ТекшерилбегенИшенимдүүлүк
ИшенимсизОрду
ТилиБашка
Канал түзүлгөн датаJan 08, 2016
TGlistке кошулган дата
Nov 02, 2024"Renani Mohsen / محسن رنانی" тобундагы акыркы жазуулар
04.01.202519:54
.
برخی مطالب بارگذاری شده در این کانال تلگرامی (@Renani_Mohsen) و سایت اینترنتی مرتبط با آن (www.renani.net)، از نظر مرجع قضایی مجرمانه تلقی شده و پرونده نویسنده آنها (دکتر محسن رنانی) در حال رسیدگی است و بنابر دستور قضایی از سایت حذف شده است. همچنین فعالیت این دو درگاه مجازی تا پایان مراحل رسیدگی قضایی به اتهامات مطروحه علیه نویسنده، تعلیق میشود.
ادمین کانال / ۱۵ دی ۱۴۰۳
.
❌❌❌❌❌❌❌❌
برخی مطالب بارگذاری شده در این کانال تلگرامی (@Renani_Mohsen) و سایت اینترنتی مرتبط با آن (www.renani.net)، از نظر مرجع قضایی مجرمانه تلقی شده و پرونده نویسنده آنها (دکتر محسن رنانی) در حال رسیدگی است و بنابر دستور قضایی از سایت حذف شده است. همچنین فعالیت این دو درگاه مجازی تا پایان مراحل رسیدگی قضایی به اتهامات مطروحه علیه نویسنده، تعلیق میشود.
ادمین کانال / ۱۵ دی ۱۴۰۳
.
❌❌❌❌❌❌❌❌


04.01.202519:47
.
👈 کودکان معمولی، شیوههای نامعمول
فایل صوتی سخنان محسن رنانی در نشست «خانه آ» 👆👆👆
«خانه آ» یک دعوت است؛ دعوتی برای خلق جهانی تازه در مواجهه با کودک و کودکانگی.
گزارش نشست «باز باران...» در «خانه آ» و فیلم سخنان من در این نشست را نیز میتوانید در پیوند زیر ببینید:
https://a-school.ir/%d9%86%d8%b4%d8%b3%d8%aa-%d8%a8%d8%a7%d8%b2-%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d9%86/
.
👈 کودکان معمولی، شیوههای نامعمول
فایل صوتی سخنان محسن رنانی در نشست «خانه آ» 👆👆👆
«خانه آ» یک دعوت است؛ دعوتی برای خلق جهانی تازه در مواجهه با کودک و کودکانگی.
گزارش نشست «باز باران...» در «خانه آ» و فیلم سخنان من در این نشست را نیز میتوانید در پیوند زیر ببینید:
https://a-school.ir/%d9%86%d8%b4%d8%b3%d8%aa-%d8%a8%d8%a7%d8%b2-%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d9%86/
.
04.01.202519:30
.
👈 آمویش و معجزه معمولی بودن
سخنان محسن رنانی در مراسم رونمایی از کتاب «فراتر از مرزهای آموزشی» را در فایل صوتی بالا بشنوید.
همچنین مقدمه محسن رنانی بر کتاب را اینجا بخوانید.
فیلم سخنان محسن رنانی در مراسم رونمایی را نیز اینجا ببینید.
گزارش نوشتاری و فیلم کامل نشست رونمایی کتاب را هم (در موسسه دارالاکرام) اینجا مشاهده کنید.
اطلاعات بیشتر درباره کتاب را هم اینجا ببینید.
.
👈 آمویش و معجزه معمولی بودن
سخنان محسن رنانی در مراسم رونمایی از کتاب «فراتر از مرزهای آموزشی» را در فایل صوتی بالا بشنوید.
همچنین مقدمه محسن رنانی بر کتاب را اینجا بخوانید.
فیلم سخنان محسن رنانی در مراسم رونمایی را نیز اینجا ببینید.
گزارش نوشتاری و فیلم کامل نشست رونمایی کتاب را هم (در موسسه دارالاکرام) اینجا مشاهده کنید.
اطلاعات بیشتر درباره کتاب را هم اینجا ببینید.
.
04.01.202517:12
.
👈 کانونهای اثربخش
(معرفی کتاب «کارآمدی در محیط نهادی ناکارآمد»)
همه دنبال کارهای بزرگند؛ کارهایی از جنس انقلاب؛ با این امید که جهان را با سرعت و بهیکباره درست کنند. حکومت یا دنبال انقلاب جهانی و برانداختن استکبار، از طریق سازماندهی نیروهای مقاومت است؛ یا دنبال نوشتن یک برنامه چشمانداز که ظرف مدت کوتاهی در همه چیز در منطقه اول شود. مخالفان و منتقدان حکومت نیز دنبال برانداختن حکومت از طریق سازماندهی اعتراضات فراگیرند تا کشور را یک شبه و با یک انقلاب درست کنند. اما جنگها دستاورد اصلیشان خون و ستمگری و دربدری بوده است و انقلابها نیز دستاورد اصلیشان تخریب زیرساختهای نهادی و فیزیکی جامعه و تعویق دموکراسی و توسعه برای چند نسل. واقعیت این است: جهان را تلاشهای فردی سطح خُرد و کنشهای جمعی متوسطْ مقیاسْ بهبود داده و به پیشرفت رسانده است.
ادامه مطلب را در پیوند زیر بخوانید:
https://renani.net/texts/renani-introduction/effective-centers/
اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را هم اینجا ببینید.
.
👈 کانونهای اثربخش
(معرفی کتاب «کارآمدی در محیط نهادی ناکارآمد»)
همه دنبال کارهای بزرگند؛ کارهایی از جنس انقلاب؛ با این امید که جهان را با سرعت و بهیکباره درست کنند. حکومت یا دنبال انقلاب جهانی و برانداختن استکبار، از طریق سازماندهی نیروهای مقاومت است؛ یا دنبال نوشتن یک برنامه چشمانداز که ظرف مدت کوتاهی در همه چیز در منطقه اول شود. مخالفان و منتقدان حکومت نیز دنبال برانداختن حکومت از طریق سازماندهی اعتراضات فراگیرند تا کشور را یک شبه و با یک انقلاب درست کنند. اما جنگها دستاورد اصلیشان خون و ستمگری و دربدری بوده است و انقلابها نیز دستاورد اصلیشان تخریب زیرساختهای نهادی و فیزیکی جامعه و تعویق دموکراسی و توسعه برای چند نسل. واقعیت این است: جهان را تلاشهای فردی سطح خُرد و کنشهای جمعی متوسطْ مقیاسْ بهبود داده و به پیشرفت رسانده است.
ادامه مطلب را در پیوند زیر بخوانید:
https://renani.net/texts/renani-introduction/effective-centers/
اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را هم اینجا ببینید.
.
04.01.202516:58
.
👈 شهر انقلابی
(معرفی کتاب)
ما هنوز درکی قدیمی و سنتی از انقلاب داریم. ماهیت انقلابهای قرن بیستویکم کاملا متفاوت از انقلابهای قرنهای پیش از آن است. شهری شدن، فناوری اطلاعات، و جهانیشدن، ماهیت و پویایی جنبشهای انقلابی را تغییر داده است. مارک بایسینگر در کتاب «شهر انقلابی» با تحلیل تحولات تاریخی و بررسی نمونههای اخیر انقلابها، چارچوبی نظری برای تحلیل انقلابهای مدنی شهری در عصر جدید ارائه میکند. محتوا و نظریه اصلی کتاب در دو نکته قابل خلاصه است. یکی «نظریه فضایی انقلاب» و دیگری «قدرت تعداد» به جای قدرت اسلحه.
ادامه مطلب را در پیوند زیر بخوانید:
https://renani.net/texts/notes/revolutionary-cuty/
اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را هم اینجا ببینید.
.
.
👈 شهر انقلابی
(معرفی کتاب)
ما هنوز درکی قدیمی و سنتی از انقلاب داریم. ماهیت انقلابهای قرن بیستویکم کاملا متفاوت از انقلابهای قرنهای پیش از آن است. شهری شدن، فناوری اطلاعات، و جهانیشدن، ماهیت و پویایی جنبشهای انقلابی را تغییر داده است. مارک بایسینگر در کتاب «شهر انقلابی» با تحلیل تحولات تاریخی و بررسی نمونههای اخیر انقلابها، چارچوبی نظری برای تحلیل انقلابهای مدنی شهری در عصر جدید ارائه میکند. محتوا و نظریه اصلی کتاب در دو نکته قابل خلاصه است. یکی «نظریه فضایی انقلاب» و دیگری «قدرت تعداد» به جای قدرت اسلحه.
ادامه مطلب را در پیوند زیر بخوانید:
https://renani.net/texts/notes/revolutionary-cuty/
اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را هم اینجا ببینید.
.
.
Кайра бөлүшүлгөн:
سر نوشت

04.01.202512:44
در وصفِ «برادرِ بزرگتر»
فرزند اول خانواده که باشی، باید خودت «اولین بارها» را تجربه کنی؛ اولین خانه پیدا کردن و مستأجری، اولین اسبابکشی، اولین وام گرفتن و ضامن چک دار پیدا کردن، اولین ابلاغیه و دادگاه و «پرونده محرمانه»!
البته اولین بار نبود که دادگاه میرفتم با پروندهای که اجازه نداشتم آن را بخوانم. سالها پیش که کتاب «از ستایش تا پرستش» را نوشتم و چاپ کردم، پایم به دادگاه باز شد و سه جلسه بازپرسی.
آخر تیرماه ۴۰۲ بود. از کارگزینی دانشگاه مرا خواسته بودند و نامهای محرمانه که از کار تعلیق شدهای به دو اتهام توهین به مقدسات و ارتکاب اعمال مخالف مصالح نظام. تا ده روز هم فرصت دفاع داری!
گفتم: مستندات و شواهد اتهام؟!
گفتند: محرمانه است! جرم شما محرَز است!
سرم شلوغ شد و دلم درگیر و قلبم پرتپش... خرجی خانه و اجاره سر ماه و چک چاپخانه و دفاعیه نوشتن و قطع حقوق.
مراسم رونمایی از تفسیر افنان، پس از سخنرانی اساتید مهمان، پشت تریبون رفتم و چند دقیقهای حرف زدم. اینکه قرآن چهارده قرن پیش، بر محمد مصطفی نازل شده است، و چه بسا هر روز و هر ساعت آیه و نشانهای از آن بر من و شما هم «نازل» شود و اندیشهمان را استوار کند و قلبمان را آرام.
آقای دکتر تماس گرفت و کوه صُفه قرار گذاشتیم. یک جلیقه کوهنوردی پوشیده بود و چالاک میرفت، و من برایش گفتم.
و گاه آدمیزاد چقدر نیاز پیدا میکند که بگوید و یک دل مهربان بشنود و یک زبان دلجو پاسخش گوید. گویی که شانه زیر بار بر دوشت گذاشته، تا سنگیناش کمرت را خم نکند.
آقای دکتر حرفهایم را که شنید، پرسید: معیشتت را چه میکنی؟!
سرم را پایین انداختم، به شرم گفتم: نه صدقه میپذیرم، نه قرض میگیرم، کار میکنم...
آری، من هم یک ایرانی هستم، با همه دشواریهایِ ایرانی بودن! من برتر از آن کارگر نیستم که شش ماه حقوق نگرفته است، یا آن راننده که دیگر سرویس ندارد، یا آن کارخانه داری که برق ندارد، یا آن زندانی که هیچ ندارد...
مگر من کیستم، حال بگویند استاد، دکتر، عضو هیئت علمی، حجةالاسلام، آیةالله... نه، من هم یکی هستم مثل همه این آدمها که اثاث خانهشان را حراج میکنند، که اسنپ کار میکنند، که سر ساختمانهای نیمهکاره نگهبانی میدهند، که دست آخر کلیه میفروشند....
آقای دکتر، نامه به رییس دانشگاه نوشت و هزاران مهربان همانند او، پای نامهاش را امضا کردند. جناب رییس هم حقوق تیرماه را بازپس گرفت!! از کوزه همان ترآود که در اوست!
هفده ماه از آن روزها میگذرد، و آقای دکتر، «برادرِ بزرگتر» من است. برادری از یک پدر: اندیشمندی، و از یک مادر: مهربانی. بیش از هر چیز، هنوز هم گوش شنوا دارد و زبان دلجو، در پی گشایش گره و بر کنار زدن کینهها و کینهتوزها...
دیشب که یادداشت «شیخ محمد» را برایم فرستاد، شیرینی داشتن یک «برادر بزرگتر» را بیش از همیشه چشیدم...
محمد سلطانی رنانی
سر نوشت
https://t.me/soltanirenani600
فرزند اول خانواده که باشی، باید خودت «اولین بارها» را تجربه کنی؛ اولین خانه پیدا کردن و مستأجری، اولین اسبابکشی، اولین وام گرفتن و ضامن چک دار پیدا کردن، اولین ابلاغیه و دادگاه و «پرونده محرمانه»!
البته اولین بار نبود که دادگاه میرفتم با پروندهای که اجازه نداشتم آن را بخوانم. سالها پیش که کتاب «از ستایش تا پرستش» را نوشتم و چاپ کردم، پایم به دادگاه باز شد و سه جلسه بازپرسی.
آخر تیرماه ۴۰۲ بود. از کارگزینی دانشگاه مرا خواسته بودند و نامهای محرمانه که از کار تعلیق شدهای به دو اتهام توهین به مقدسات و ارتکاب اعمال مخالف مصالح نظام. تا ده روز هم فرصت دفاع داری!
گفتم: مستندات و شواهد اتهام؟!
گفتند: محرمانه است! جرم شما محرَز است!
سرم شلوغ شد و دلم درگیر و قلبم پرتپش... خرجی خانه و اجاره سر ماه و چک چاپخانه و دفاعیه نوشتن و قطع حقوق.
مراسم رونمایی از تفسیر افنان، پس از سخنرانی اساتید مهمان، پشت تریبون رفتم و چند دقیقهای حرف زدم. اینکه قرآن چهارده قرن پیش، بر محمد مصطفی نازل شده است، و چه بسا هر روز و هر ساعت آیه و نشانهای از آن بر من و شما هم «نازل» شود و اندیشهمان را استوار کند و قلبمان را آرام.
آقای دکتر تماس گرفت و کوه صُفه قرار گذاشتیم. یک جلیقه کوهنوردی پوشیده بود و چالاک میرفت، و من برایش گفتم.
و گاه آدمیزاد چقدر نیاز پیدا میکند که بگوید و یک دل مهربان بشنود و یک زبان دلجو پاسخش گوید. گویی که شانه زیر بار بر دوشت گذاشته، تا سنگیناش کمرت را خم نکند.
آقای دکتر حرفهایم را که شنید، پرسید: معیشتت را چه میکنی؟!
سرم را پایین انداختم، به شرم گفتم: نه صدقه میپذیرم، نه قرض میگیرم، کار میکنم...
آری، من هم یک ایرانی هستم، با همه دشواریهایِ ایرانی بودن! من برتر از آن کارگر نیستم که شش ماه حقوق نگرفته است، یا آن راننده که دیگر سرویس ندارد، یا آن کارخانه داری که برق ندارد، یا آن زندانی که هیچ ندارد...
مگر من کیستم، حال بگویند استاد، دکتر، عضو هیئت علمی، حجةالاسلام، آیةالله... نه، من هم یکی هستم مثل همه این آدمها که اثاث خانهشان را حراج میکنند، که اسنپ کار میکنند، که سر ساختمانهای نیمهکاره نگهبانی میدهند، که دست آخر کلیه میفروشند....
آقای دکتر، نامه به رییس دانشگاه نوشت و هزاران مهربان همانند او، پای نامهاش را امضا کردند. جناب رییس هم حقوق تیرماه را بازپس گرفت!! از کوزه همان ترآود که در اوست!
هفده ماه از آن روزها میگذرد، و آقای دکتر، «برادرِ بزرگتر» من است. برادری از یک پدر: اندیشمندی، و از یک مادر: مهربانی. بیش از هر چیز، هنوز هم گوش شنوا دارد و زبان دلجو، در پی گشایش گره و بر کنار زدن کینهها و کینهتوزها...
دیشب که یادداشت «شیخ محمد» را برایم فرستاد، شیرینی داشتن یک «برادر بزرگتر» را بیش از همیشه چشیدم...
محمد سلطانی رنانی
سر نوشت
https://t.me/soltanirenani600
Кайра бөлүшүлгөн:
آینده (عباس عبدی)

04.01.202512:41
🔴قضاوت فراتر از سیاست
🔺 اعتماد ۱۵ دی ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘هنگامی عدالت برقرار میشود که هم قانون عادلانه باشد و هم بیطرفانه و کامل اجرا شود. از آنجا که عدالت رکن مهم هر نظام سیاسی است و اگر نقض شود باید واکنش نشان داد، در طول مدیریت روسای قبلی قوه قضاییه، موارد زیادی پیش میآمد که در نقد آنها بنویسم. خوشبختانه در مدیریت جدید موارد آن به نحوملموسی کمتر شده است. با این حال اخیرا مواردی را شاهدیم که باید نسبت به آن حساسیت نشان داد مبادا مسیر رسیدگیهای قضایی دچار انحرافات گذشته شود. انتظار میرود که ریاست محترم قوه هم به منطق کلی این نوشته توجه کنند و هم موارد ذکر شده را دستور رسیدگی صادر نمایند.
🔘این موارد در باره آقایان دکتر محسن رنانی، دکتر محسن برهانی و محمد مهاجری و پیشتر هم دکتر احمد زیدآبادی است. که همه آنان در حوزه خود از بهترینها هستند و حداقل بنده جز خیرخواهی از مطالب انها چیز دیگری ندیدهام. به نظر بنده این آقایان به دلایل نوشتههای علمی و یا حقوقی و سیاسی خود در معرض رسیدگیهای جانبدارانه قرار گرفتهاند.
🔘ابتدا بخشی از دفاعیه خود در آخرین دادگاهم را در اینجا میآورم که قاضی محترم اجازه خواندن آن را با این استدلال که خارج از موضوع اتهام است نداد در حالی که از نظر بنده کاملا مرتبط بود. این بخش از دفاعیه من نشان میدهد که چرا این نوع رسیدگیهای عادلانه نیست.
https://telegra.ph/قضاوت-فراتر-از-سیاست-01-03
🔺 اعتماد ۱۵ دی ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘هنگامی عدالت برقرار میشود که هم قانون عادلانه باشد و هم بیطرفانه و کامل اجرا شود. از آنجا که عدالت رکن مهم هر نظام سیاسی است و اگر نقض شود باید واکنش نشان داد، در طول مدیریت روسای قبلی قوه قضاییه، موارد زیادی پیش میآمد که در نقد آنها بنویسم. خوشبختانه در مدیریت جدید موارد آن به نحوملموسی کمتر شده است. با این حال اخیرا مواردی را شاهدیم که باید نسبت به آن حساسیت نشان داد مبادا مسیر رسیدگیهای قضایی دچار انحرافات گذشته شود. انتظار میرود که ریاست محترم قوه هم به منطق کلی این نوشته توجه کنند و هم موارد ذکر شده را دستور رسیدگی صادر نمایند.
🔘این موارد در باره آقایان دکتر محسن رنانی، دکتر محسن برهانی و محمد مهاجری و پیشتر هم دکتر احمد زیدآبادی است. که همه آنان در حوزه خود از بهترینها هستند و حداقل بنده جز خیرخواهی از مطالب انها چیز دیگری ندیدهام. به نظر بنده این آقایان به دلایل نوشتههای علمی و یا حقوقی و سیاسی خود در معرض رسیدگیهای جانبدارانه قرار گرفتهاند.
🔘ابتدا بخشی از دفاعیه خود در آخرین دادگاهم را در اینجا میآورم که قاضی محترم اجازه خواندن آن را با این استدلال که خارج از موضوع اتهام است نداد در حالی که از نظر بنده کاملا مرتبط بود. این بخش از دفاعیه من نشان میدهد که چرا این نوع رسیدگیهای عادلانه نیست.
https://telegra.ph/قضاوت-فراتر-از-سیاست-01-03
03.01.202519:27
.
👈 شیخ محمد
در دانشگاه دکتر محمد سلطانی رنانی است؛ در عالم دوستی، شیخ محمد است. ده سال پیش وقتی به دانشگاه اصفهان آمد، سری به دفتر من زد و خودش را معرفی کرد؛ گفت: همولایتی هستیم، همکار هم شدیم. خوش آمدش گفتم اما چون زندانی لباس (روحانی) بود و شناختی هم نداشتم، تحویلش نگرفتم.
ما دیگر همدیگر را ندیدیم تا ده سال بعد وقتی شنیدم که دانشگاه اصفهان برای دو استاد محبوب و دانشمند خود حکم تعلیق زده است (دکتر مهدی مطیع و دکتر محمد سلطانی)؛ اولی را به اتهام حرفهایی که در کلاس زده بود و جواسیس جن و انس نادرست منتقل کرده بودند و دومی را به اتهام پستهایی که در اینستاگرام گذاشته بود. دومی همین شیخ محمد ما بود. در روزهای پس از تعلیق، او را دیدم. انصافا باسواد، وارسته و متوکل بود. حالا چند سال بود که خودش، خودش را خلع لباس کرده بود و «جسمانی» شده بود. در این سالهای جسمانی، کتابهای «تفسیر افنان» (تفسیر قران) و «فقه دادگر» را نوشته بود. حالا جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد. یعنی آیاتی از قرآن و احادیثی از ائمه را در فرستههای اینستاگرامیاش میگذاشته و مطالبی زیر آنها مینوشته است! بهتر از ماها، آن آیات و احادیث و مطالب را «بودار» تشخیص داده بودند؛ پس برایش پرونده ساختند و به دادگاه فرستادند و از استادی دانشگاه تعلیق و حقوقش را هم قطع کردند. به وزیر وقت علوم در دولت سیزدهم هم گزارش دادند که این دو استاد را ما به خاطر داشتن پرونده قضایی تعلیق کردهایم و منتظریم تا حکم دادگاه صادر شود.
از قضا دادگاه روحانیت این شیخ محمد را از عموم اتهاماتش تبرئه و فقط بابت یکی از اتهامات اندکی جریمه مالی تعلیقی کرد. اما همان دانشگاهی که به وزیرش گفته بود منتظر نظر دادگاه هستیم، حاضر نشد حکم دادگاه رسمی کشور را بپذیرد، پس اجازه نداد شیخ محمد به کارش برگردد. بعد هم برایش حکم اخراج از دانشگاه و انفصال دايم از خدمات دولتی زدند.
در همان زمان صدور حکم تعلیق، یادداشتی نوشتم با عنوان «شام غریبان دانشگاه» و درخواست کردم تا استادان و دانشگاهیان نامهای در دفاع از این دو همکار تعلیقی را خطاب به رئيس دانشگاه اصفهان امضا کنند. بیش از چهار هزار امضا جمعآوری شد. شاید تنها نامه ای در تاریخ ایران خطاب به یک رئيس دانشگاه باشد که این اندازه امضای دانشگاهی در پای خود داشته است. اما زورمان نرسید. آنها قانونا نمیتوانستند بعد از یک سال، بدون حکم دادگاه، تعلیق را ادامه بدهند، اما ادامه دادند. دانشگاهیاند اما گویا نمیدانند که وقتی قانونْ ناموس نباشد، ناموس هم بیقانون میشود. بگذریم!
آن نامهها و امضاها که تاثیر نداشت، هیچ، بالگرد هم فروافتاد، انتخابات هم برگزار شد، شیخ محمد هم برای پزشکیان تبلیغ کرد، پزشکیان هم رئیسجمهور شد؛ به وزیرش هم دستور داد که استادان تعلیق یا اخراج شده به دانشگاه بازگردند اما هنوز زور کسی نرسیده است. حتی زور وزیر نمیرسد که روسای دانشگاههای حوزه خودش را تغییر دهد، چه رسد که استادان تعلیقی را برگرداند. من وقتی فهمیدم وفاق چقدر دغدغه نظام است و این حرف که «موفقیت دولت چهاردهم موفقیت نظام است» چقدر جدی است که دیدم قدحگردان وفاق به وزیر خود دستور داد که استادان تعلیقی و اخراجی به سر کار خود برگردند، اما وزیر هنوز نتوانسته است. ما صدهزار استاد دانشگاه داریم و شمار این استادان تعلیقی و اخراجی به صد نفر هم نمیرسد، یعنی یک هزارم کل استادان دانشگاههای کشور، اما حاضر نیستند اجازه دهند همین صد استاد هم برگردند تا ٰرئیس جمهوری که قرار است موفقیتش موفقیت نظام باشد آبرویش و حرمت دستورش و اقتدارش در جامعه حفظ شود تا بلکه بتواند گرهای بگشاید. با این کارهایشان وفاق را بیافق کردهاند، نتیجهاش را هم خواهند دید.
شیخ محمد ما روزها به نوشتن تفسیر افنان و ترجمه متون عربی اشتغال دارد و شبها نیز به مسجد میرود و با لباس جسمانی، پیشنمازی میکند. همسر هنرمندش (بانو زهرا اسعدی) نیز احوال این روزگار را با طرح و رنگ، نقش میکند (اینجا ببینید). روزگارشان سخت است، اما با ایمان و عشق، شیرینش کردهاند. و من همچنان در حیرتم از این ساختار که اگر از ظلم فرو نریزد، از بیخردی فرو خواهد ریخت.
شیخ محمد ما هر روز چیزی مینوشت و برای من میفرستاد. قلمش انصافا شیرین است. فقط تفسیر قرآن نمینویسد، مشاهدهگر و روایتگر خوبی هم هست. چند هفته پیش به او گفتم یا شیخ، در کوی تلگرام دکهای بزن و نوشتههایت را عرضه کن. حیف این قلم است که دیده و خوانده نشود. کانالش را راه انداخت و از آن روز، هر روز می نویسد. با طنزی نمکین حرفهایی سخت را لابهلای جملههایی لطیف میپیچد؛ که گاهی به لطیفه میماند.
شیخ محمد ما را در پیوند زیر بخوانید:
https://t.me/soltanirenani600
و عضو کانالش شوید و ترویجش کنید. در این هوای ابری، هوای هم را داشته باشیم.
محسن رنانی / ۱۴ دی ۱۴۰۳
.
👈 شیخ محمد
در دانشگاه دکتر محمد سلطانی رنانی است؛ در عالم دوستی، شیخ محمد است. ده سال پیش وقتی به دانشگاه اصفهان آمد، سری به دفتر من زد و خودش را معرفی کرد؛ گفت: همولایتی هستیم، همکار هم شدیم. خوش آمدش گفتم اما چون زندانی لباس (روحانی) بود و شناختی هم نداشتم، تحویلش نگرفتم.
ما دیگر همدیگر را ندیدیم تا ده سال بعد وقتی شنیدم که دانشگاه اصفهان برای دو استاد محبوب و دانشمند خود حکم تعلیق زده است (دکتر مهدی مطیع و دکتر محمد سلطانی)؛ اولی را به اتهام حرفهایی که در کلاس زده بود و جواسیس جن و انس نادرست منتقل کرده بودند و دومی را به اتهام پستهایی که در اینستاگرام گذاشته بود. دومی همین شیخ محمد ما بود. در روزهای پس از تعلیق، او را دیدم. انصافا باسواد، وارسته و متوکل بود. حالا چند سال بود که خودش، خودش را خلع لباس کرده بود و «جسمانی» شده بود. در این سالهای جسمانی، کتابهای «تفسیر افنان» (تفسیر قران) و «فقه دادگر» را نوشته بود. حالا جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد. یعنی آیاتی از قرآن و احادیثی از ائمه را در فرستههای اینستاگرامیاش میگذاشته و مطالبی زیر آنها مینوشته است! بهتر از ماها، آن آیات و احادیث و مطالب را «بودار» تشخیص داده بودند؛ پس برایش پرونده ساختند و به دادگاه فرستادند و از استادی دانشگاه تعلیق و حقوقش را هم قطع کردند. به وزیر وقت علوم در دولت سیزدهم هم گزارش دادند که این دو استاد را ما به خاطر داشتن پرونده قضایی تعلیق کردهایم و منتظریم تا حکم دادگاه صادر شود.
از قضا دادگاه روحانیت این شیخ محمد را از عموم اتهاماتش تبرئه و فقط بابت یکی از اتهامات اندکی جریمه مالی تعلیقی کرد. اما همان دانشگاهی که به وزیرش گفته بود منتظر نظر دادگاه هستیم، حاضر نشد حکم دادگاه رسمی کشور را بپذیرد، پس اجازه نداد شیخ محمد به کارش برگردد. بعد هم برایش حکم اخراج از دانشگاه و انفصال دايم از خدمات دولتی زدند.
در همان زمان صدور حکم تعلیق، یادداشتی نوشتم با عنوان «شام غریبان دانشگاه» و درخواست کردم تا استادان و دانشگاهیان نامهای در دفاع از این دو همکار تعلیقی را خطاب به رئيس دانشگاه اصفهان امضا کنند. بیش از چهار هزار امضا جمعآوری شد. شاید تنها نامه ای در تاریخ ایران خطاب به یک رئيس دانشگاه باشد که این اندازه امضای دانشگاهی در پای خود داشته است. اما زورمان نرسید. آنها قانونا نمیتوانستند بعد از یک سال، بدون حکم دادگاه، تعلیق را ادامه بدهند، اما ادامه دادند. دانشگاهیاند اما گویا نمیدانند که وقتی قانونْ ناموس نباشد، ناموس هم بیقانون میشود. بگذریم!
آن نامهها و امضاها که تاثیر نداشت، هیچ، بالگرد هم فروافتاد، انتخابات هم برگزار شد، شیخ محمد هم برای پزشکیان تبلیغ کرد، پزشکیان هم رئیسجمهور شد؛ به وزیرش هم دستور داد که استادان تعلیق یا اخراج شده به دانشگاه بازگردند اما هنوز زور کسی نرسیده است. حتی زور وزیر نمیرسد که روسای دانشگاههای حوزه خودش را تغییر دهد، چه رسد که استادان تعلیقی را برگرداند. من وقتی فهمیدم وفاق چقدر دغدغه نظام است و این حرف که «موفقیت دولت چهاردهم موفقیت نظام است» چقدر جدی است که دیدم قدحگردان وفاق به وزیر خود دستور داد که استادان تعلیقی و اخراجی به سر کار خود برگردند، اما وزیر هنوز نتوانسته است. ما صدهزار استاد دانشگاه داریم و شمار این استادان تعلیقی و اخراجی به صد نفر هم نمیرسد، یعنی یک هزارم کل استادان دانشگاههای کشور، اما حاضر نیستند اجازه دهند همین صد استاد هم برگردند تا ٰرئیس جمهوری که قرار است موفقیتش موفقیت نظام باشد آبرویش و حرمت دستورش و اقتدارش در جامعه حفظ شود تا بلکه بتواند گرهای بگشاید. با این کارهایشان وفاق را بیافق کردهاند، نتیجهاش را هم خواهند دید.
شیخ محمد ما روزها به نوشتن تفسیر افنان و ترجمه متون عربی اشتغال دارد و شبها نیز به مسجد میرود و با لباس جسمانی، پیشنمازی میکند. همسر هنرمندش (بانو زهرا اسعدی) نیز احوال این روزگار را با طرح و رنگ، نقش میکند (اینجا ببینید). روزگارشان سخت است، اما با ایمان و عشق، شیرینش کردهاند. و من همچنان در حیرتم از این ساختار که اگر از ظلم فرو نریزد، از بیخردی فرو خواهد ریخت.
شیخ محمد ما هر روز چیزی مینوشت و برای من میفرستاد. قلمش انصافا شیرین است. فقط تفسیر قرآن نمینویسد، مشاهدهگر و روایتگر خوبی هم هست. چند هفته پیش به او گفتم یا شیخ، در کوی تلگرام دکهای بزن و نوشتههایت را عرضه کن. حیف این قلم است که دیده و خوانده نشود. کانالش را راه انداخت و از آن روز، هر روز می نویسد. با طنزی نمکین حرفهایی سخت را لابهلای جملههایی لطیف میپیچد؛ که گاهی به لطیفه میماند.
شیخ محمد ما را در پیوند زیر بخوانید:
https://t.me/soltanirenani600
و عضو کانالش شوید و ترویجش کنید. در این هوای ابری، هوای هم را داشته باشیم.
محسن رنانی / ۱۴ دی ۱۴۰۳
.
03.01.202517:42
.
فایل کتاب 👆👆👆
👈 جغرافیای شخصی
دکتر مرتضی نعمتی، استاد مستعفی دانشگاه شهید چمران اهواز، یکی از منتقدان سرسخت من در فضای مجازی است. او معتقد است روشهای امثال من که مبتنی بر گفتوگو و تفاهم، به قصد تحول آرام و کمهزینه در وضع موجود است، در شرایط امروز ایران نه تنها بیثمر است بلکه موجب تحکیم ساختارهای ظالمانه میشود.
ادامه مطلب 👇👇👇
https://t.me/Renani_Mohsen/727
.
فایل کتاب 👆👆👆
👈 جغرافیای شخصی
دکتر مرتضی نعمتی، استاد مستعفی دانشگاه شهید چمران اهواز، یکی از منتقدان سرسخت من در فضای مجازی است. او معتقد است روشهای امثال من که مبتنی بر گفتوگو و تفاهم، به قصد تحول آرام و کمهزینه در وضع موجود است، در شرایط امروز ایران نه تنها بیثمر است بلکه موجب تحکیم ساختارهای ظالمانه میشود.
ادامه مطلب 👇👇👇
https://t.me/Renani_Mohsen/727
.
03.01.202517:41
.
👈 جغرافیای شخصی
(معرفی کتاب)
دکتر مرتضی نعمتی، استاد مستعفی دانشگاه شهید چمران اهواز، یکی از منتقدان سرسخت من در فضای مجازی است. او معتقد است روشهای امثال من که مبتنی بر گفتوگو و تفاهم، به قصد تحول آرام و کمهزینه در وضع موجود است، در شرایط امروز ایران نه تنها بیثمر است بلکه موجب تحکیم ساختارهای ظالمانه میشود. یکی از نقدهای او را اینجا ببینید:
https://t.me/MortezaNemati1/233
او در آذر ۱۴۰۲ مدرک دکتری خودش را که سال ۱۳۸۹ از دانشگاه تهران گرفته بود، در اعتراض به اعطای دکترای افتخاری دانشگاه تهران به بشار اسد، در جلوی دوربین پاره کرد. فیلم این اقدام نمادین او را در پیوند زیر ببینید:
https://t.me/MortezaNemati1/115
یک سال پیش از آن نیز پس از دوازده سال تدریس در دانشگاه شهید چمران اهواز، در اعتراض به روندهای غیرعلمی و غیرشفاف و تبعیض آمیز در فرایند گزینش و ارتقاء اعضای هیات علمی، از عضویت هیات علمی آن دانشگاه استعفا داده بود. طی این سالها، برای گذران زندگی شرافتمندانه خود، رستوران راه انداخت، نقاشی کرد، نانوایی کرد و خیلی کارهای دیگر؛ و حالا هم دارد در شهر زادگاه خود (آبدانان) یک آموزشگاه کوچک سنگنوردی برای نوجوانان راه اندازی میکند.
اکنون او تجربه خود را در این سالهای فشار و تبعیض و تنهایی و عسرت، در دانشگاه و در جامعه، در کتابی با عنوان «جغرافیای شخصی» نوشته است. کتابش اجازه چاپ نگرفته است و اکنون آن را به صورت دیجیتال با ما به اشتراک گذاشته است. قلمش گزنده است، زبانش بیپرده است، نقدش پیپروا است و گاهی به اهانت پهلو میزند. اما من به این گفته جان مینارد کینز باور دارم که «مگر نهآنکه واژگان مظهر تهاجم عقل علیه جهلند؟ پس بگذار اندکی خشن باشند».
کتاب «جغرافیای شخصی» را در پیوند زیر بخوانید:
https://t.me/Renani_Mohsen/728
------------------------
https://www.renani.net/
https://t.me/Renani_Mohsen
.
👈 جغرافیای شخصی
(معرفی کتاب)
دکتر مرتضی نعمتی، استاد مستعفی دانشگاه شهید چمران اهواز، یکی از منتقدان سرسخت من در فضای مجازی است. او معتقد است روشهای امثال من که مبتنی بر گفتوگو و تفاهم، به قصد تحول آرام و کمهزینه در وضع موجود است، در شرایط امروز ایران نه تنها بیثمر است بلکه موجب تحکیم ساختارهای ظالمانه میشود. یکی از نقدهای او را اینجا ببینید:
https://t.me/MortezaNemati1/233
او در آذر ۱۴۰۲ مدرک دکتری خودش را که سال ۱۳۸۹ از دانشگاه تهران گرفته بود، در اعتراض به اعطای دکترای افتخاری دانشگاه تهران به بشار اسد، در جلوی دوربین پاره کرد. فیلم این اقدام نمادین او را در پیوند زیر ببینید:
https://t.me/MortezaNemati1/115
یک سال پیش از آن نیز پس از دوازده سال تدریس در دانشگاه شهید چمران اهواز، در اعتراض به روندهای غیرعلمی و غیرشفاف و تبعیض آمیز در فرایند گزینش و ارتقاء اعضای هیات علمی، از عضویت هیات علمی آن دانشگاه استعفا داده بود. طی این سالها، برای گذران زندگی شرافتمندانه خود، رستوران راه انداخت، نقاشی کرد، نانوایی کرد و خیلی کارهای دیگر؛ و حالا هم دارد در شهر زادگاه خود (آبدانان) یک آموزشگاه کوچک سنگنوردی برای نوجوانان راه اندازی میکند.
اکنون او تجربه خود را در این سالهای فشار و تبعیض و تنهایی و عسرت، در دانشگاه و در جامعه، در کتابی با عنوان «جغرافیای شخصی» نوشته است. کتابش اجازه چاپ نگرفته است و اکنون آن را به صورت دیجیتال با ما به اشتراک گذاشته است. قلمش گزنده است، زبانش بیپرده است، نقدش پیپروا است و گاهی به اهانت پهلو میزند. اما من به این گفته جان مینارد کینز باور دارم که «مگر نهآنکه واژگان مظهر تهاجم عقل علیه جهلند؟ پس بگذار اندکی خشن باشند».
کتاب «جغرافیای شخصی» را در پیوند زیر بخوانید:
https://t.me/Renani_Mohsen/728
------------------------
https://www.renani.net/
https://t.me/Renani_Mohsen
.
01.11.202409:27
.
از وفاق تا افق
(نگاهی به چشمانداز اقتصاد ایران)
سخنرانی محسن رنانی
در انجمن اقتصاد ایران
(۹ آبان ۱۴۰۳)
اشارتها و محورهای بحث:
✅ آیا دولت چهاردهم موفق خواهد شد اقتصاد را سامان بدهد؟
✅ چرا سرمایههای داخلی تمایل به خروج دارند و چرا در سالهای اخیر متوسط سرمایهگذاری خالص در اقتصاد ایران حدود صفر است؟
✅ چرا حدود دو سوم از ۳۷۰ شاخص توسعه کشور در سالهای اخیر در زیر متوسط جهانی قرار گرفتهاند؟
✅ چرا سند چشمانداز بیستساله توسعه ناکام ماند؟
✅ چرا نوشتن سند چشم انداز جدید (سند ۱۴۳۰) به منزله دوره جدیدی از هدر دادن منابع کشور است؟
✅ چرا بیماریهای اقتصاد ایران مزمن و علاجناپذیر شده اند؟
✅ چرا عقلانیت اقتصادی در ایران از کار افتاده است؟
✅ پیششرطهای شروع درمان اقتصاد چیستند؟
✅ انواع وفاق چیست و امروز ایران نیازمند کدام وفاق است؟
✅ چرا شعار «وفاق» دولت چهارم هنوز باورپذیر نشده است؟
✅ تحت چه شرایطی وفاق به افق تبدیل خواهد شد؟
✅ چگونه متوجه شویم که حکومت تمایل دارد دولت چهاردهم موفق شود؟
✅ معنی شکست دولت چهاردهم چیست؟
www.renani.net
https://t.me/Renani_Mohsen
.
از وفاق تا افق
(نگاهی به چشمانداز اقتصاد ایران)
سخنرانی محسن رنانی
در انجمن اقتصاد ایران
(۹ آبان ۱۴۰۳)
اشارتها و محورهای بحث:
✅ آیا دولت چهاردهم موفق خواهد شد اقتصاد را سامان بدهد؟
✅ چرا سرمایههای داخلی تمایل به خروج دارند و چرا در سالهای اخیر متوسط سرمایهگذاری خالص در اقتصاد ایران حدود صفر است؟
✅ چرا حدود دو سوم از ۳۷۰ شاخص توسعه کشور در سالهای اخیر در زیر متوسط جهانی قرار گرفتهاند؟
✅ چرا سند چشمانداز بیستساله توسعه ناکام ماند؟
✅ چرا نوشتن سند چشم انداز جدید (سند ۱۴۳۰) به منزله دوره جدیدی از هدر دادن منابع کشور است؟
✅ چرا بیماریهای اقتصاد ایران مزمن و علاجناپذیر شده اند؟
✅ چرا عقلانیت اقتصادی در ایران از کار افتاده است؟
✅ پیششرطهای شروع درمان اقتصاد چیستند؟
✅ انواع وفاق چیست و امروز ایران نیازمند کدام وفاق است؟
✅ چرا شعار «وفاق» دولت چهارم هنوز باورپذیر نشده است؟
✅ تحت چه شرایطی وفاق به افق تبدیل خواهد شد؟
✅ چگونه متوجه شویم که حکومت تمایل دارد دولت چهاردهم موفق شود؟
✅ معنی شکست دولت چهاردهم چیست؟
www.renani.net
https://t.me/Renani_Mohsen
.
Кайра бөлүшүлгөн:
انجمن اقتصاد ایران

29.10.202416:59
💢انجمن اقتصاد ایران با همکاری مرکز پژوهشهای اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران برگزار میکند:
سومین نشست با موضوع:
🔸دولت چهاردهم: چالشها و افق پیشرو
سخنران:
🔹دکتر محسن رنانی اقتصاددان توسعه و استاد دانشگاه اصفهان
بحث کننده:
🔹دکتر جعفر خیرخواهان عضو هیات مدیره انجمن اقتصاد ایران
زمان:
🔸چهارشنبه ۹ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۰ تا ۱۲
مکان:
🔸طبقه ششم اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران واقع در تهران، خیابان طالقانی نبش موسوی
همزمان به صورت آنلاین در:
🔷 https://marcocial.com/e/36i
✅ انجمن اقتصاد ایران
@IR_Economists_A
سومین نشست با موضوع:
🔸دولت چهاردهم: چالشها و افق پیشرو
سخنران:
🔹دکتر محسن رنانی اقتصاددان توسعه و استاد دانشگاه اصفهان
بحث کننده:
🔹دکتر جعفر خیرخواهان عضو هیات مدیره انجمن اقتصاد ایران
زمان:
🔸چهارشنبه ۹ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۰ تا ۱۲
مکان:
🔸طبقه ششم اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران واقع در تهران، خیابان طالقانی نبش موسوی
همزمان به صورت آنلاین در:
🔷 https://marcocial.com/e/36i
✅ انجمن اقتصاد ایران
@IR_Economists_A


21.10.202403:48
.
و اینک حسّ نسبت ...
... جنگ چالدران و شکست ایرانیان و انضمام بخشهای زیادی از غرب ایران به امپراتوری عثمانی، نیز حاصل همین حس نسبت معیوب شاه اسماعیل صفوی بود. درحالیکه ترکان عثمانی به ارتش عظیمی که دارای صدها توپ جنگی بود متکی بودند، و لازم بود شاه اسماعیل در روابطش با عثمانیان جانب احتیاط را برمیگزید، برعکس، او به سلطان سلیم عثمانی نامه نوشت و به رخ سلطان کشید که بخش زیادی از ساکنان سرزمین عثمانی، شیعیان پیرو او هستند و با این کار، نگرانی از قدرتگرفتن صفویان را در دل سلطان عثمانی کاشت و عزم او را برای محدودکردن قدرت صفویان جزم کرد. سلطان سلیم پیش از جنگ با شاه اسماعیل، دست به قتل عام شیعیان ساکن در قلمرو عثمانی زد و بازماندگان را نیز بر بدنشان داغ زد و به سرزمینهای اروپایی که تصرف کرده بود تبعید کرد.
در جنگ چالدران نیز شاه اسماعیل به جای آنکه لشکر عثمانی را که مجهز به توپخانه بود، پیش از استقرار و گرفتن آرایش جنگی، با حملهای از پشت غافلگیر کند، صبر کرد تا آنها مستقر شوند و آرایش دفاعی بگیرند، چون شاه و مشاورانش تصمیم گرفته بودند در برابر لشگر عثمانی رجزخوانی کنند و دلیری خود را به رخ ترکان عثمانی بکشند. پس از شکست سخت ایرانیان در این جنگ، ترکان عثمانی، تبریز (که پایتخت صفویان بود) را هم تصرف کردند؛ تنها کمبود آذوقه باعث شد تا آنان تبریز را تخلیه کنند، وگرنه امروز برای دیدن تبریز، باید ویزای ترکیه را میگرفتیم.
اما درهرصورت با این جنگ، قسمتهای بزرگی از ایران به تصرف عثمانیها درآمد که بعدها بخشی از آن توسط شاه عباس بازپس ستانده شد. اما نهایتاً کل کردستان غربی (که امروز شامل کردستان عراق، کردستان ترکیه و کردستان سوریه میشود) از ایران جدا شد. و با قدرتی که عثمانیها پس از پیروزی در جنگ چالدران پیدا کردند، دیری نگذشت که کل مناطق عربی خاورمیانه را تسخیر کردند. بنابراین ساختار خاورمیانه امروز با شکست ایران در جنگ چالدران رقم خورده است...
... این روزها، که مناسبات سیاسی و امنیتی در منطقه آشفته شده است و ناامنیهایی نظیر ترور اخیر در کشور رخ داده است، همه بهویژه مقامات کشور، باید مراقب باشند که گروههای اندکی که در مقایسه میان تواناییّها و امکانات ما با دنیا دچار ضعف و انحراف جدی در حس نسبت هستند و بهواسطهٔ کمیِ آگاهی یا منافع احتمالی بر طبل تندروی و درخواست پاسخ قاطع میکوبند، فضا را به دست نگیرند و ما را بهسوی واکنشهای هیجانی نبرند. شکست در یک نبرد، بهتر از آن است که جنگ را ببازیم. ما اکنون بیش از هر زمان دیگر در کل تاریخ بعداز انقلاب، نیازمند عقلانیت در تصمیم و طمأنینه در اقدام هستیم.
سیاستمداران و نظامیان مراقب باشند که با گفتارشان در این واقعه اخیر حس نسبت ایرانیان را به انحراف نبرند و شرایط را پیچیده نکنند، قولهای نابهجا ندهند و تهدیدهای توخالی نکنند. فراموش نکنیم که در گذشته بابت انحراف در حس نسبتمان خطاهای فراوانی در سیاستخارجی و داخلی کردهایم. دیگر فرصت چنین خطاهایی را نداریم.
برگرفته از مقاله «حسِّ نسبت و توسعه» (آذر ۱۳۹۹)
متن کامل مقاله را در یکی از پیوندهای زیر بخوانید:
https://renani.net/texts/notes/development-sense-proportion/
https://t.me/Renani_Mohsen/360
https://telegra.ph/-12-03-495
.
و اینک حسّ نسبت ...
... جنگ چالدران و شکست ایرانیان و انضمام بخشهای زیادی از غرب ایران به امپراتوری عثمانی، نیز حاصل همین حس نسبت معیوب شاه اسماعیل صفوی بود. درحالیکه ترکان عثمانی به ارتش عظیمی که دارای صدها توپ جنگی بود متکی بودند، و لازم بود شاه اسماعیل در روابطش با عثمانیان جانب احتیاط را برمیگزید، برعکس، او به سلطان سلیم عثمانی نامه نوشت و به رخ سلطان کشید که بخش زیادی از ساکنان سرزمین عثمانی، شیعیان پیرو او هستند و با این کار، نگرانی از قدرتگرفتن صفویان را در دل سلطان عثمانی کاشت و عزم او را برای محدودکردن قدرت صفویان جزم کرد. سلطان سلیم پیش از جنگ با شاه اسماعیل، دست به قتل عام شیعیان ساکن در قلمرو عثمانی زد و بازماندگان را نیز بر بدنشان داغ زد و به سرزمینهای اروپایی که تصرف کرده بود تبعید کرد.
در جنگ چالدران نیز شاه اسماعیل به جای آنکه لشکر عثمانی را که مجهز به توپخانه بود، پیش از استقرار و گرفتن آرایش جنگی، با حملهای از پشت غافلگیر کند، صبر کرد تا آنها مستقر شوند و آرایش دفاعی بگیرند، چون شاه و مشاورانش تصمیم گرفته بودند در برابر لشگر عثمانی رجزخوانی کنند و دلیری خود را به رخ ترکان عثمانی بکشند. پس از شکست سخت ایرانیان در این جنگ، ترکان عثمانی، تبریز (که پایتخت صفویان بود) را هم تصرف کردند؛ تنها کمبود آذوقه باعث شد تا آنان تبریز را تخلیه کنند، وگرنه امروز برای دیدن تبریز، باید ویزای ترکیه را میگرفتیم.
اما درهرصورت با این جنگ، قسمتهای بزرگی از ایران به تصرف عثمانیها درآمد که بعدها بخشی از آن توسط شاه عباس بازپس ستانده شد. اما نهایتاً کل کردستان غربی (که امروز شامل کردستان عراق، کردستان ترکیه و کردستان سوریه میشود) از ایران جدا شد. و با قدرتی که عثمانیها پس از پیروزی در جنگ چالدران پیدا کردند، دیری نگذشت که کل مناطق عربی خاورمیانه را تسخیر کردند. بنابراین ساختار خاورمیانه امروز با شکست ایران در جنگ چالدران رقم خورده است...
... این روزها، که مناسبات سیاسی و امنیتی در منطقه آشفته شده است و ناامنیهایی نظیر ترور اخیر در کشور رخ داده است، همه بهویژه مقامات کشور، باید مراقب باشند که گروههای اندکی که در مقایسه میان تواناییّها و امکانات ما با دنیا دچار ضعف و انحراف جدی در حس نسبت هستند و بهواسطهٔ کمیِ آگاهی یا منافع احتمالی بر طبل تندروی و درخواست پاسخ قاطع میکوبند، فضا را به دست نگیرند و ما را بهسوی واکنشهای هیجانی نبرند. شکست در یک نبرد، بهتر از آن است که جنگ را ببازیم. ما اکنون بیش از هر زمان دیگر در کل تاریخ بعداز انقلاب، نیازمند عقلانیت در تصمیم و طمأنینه در اقدام هستیم.
سیاستمداران و نظامیان مراقب باشند که با گفتارشان در این واقعه اخیر حس نسبت ایرانیان را به انحراف نبرند و شرایط را پیچیده نکنند، قولهای نابهجا ندهند و تهدیدهای توخالی نکنند. فراموش نکنیم که در گذشته بابت انحراف در حس نسبتمان خطاهای فراوانی در سیاستخارجی و داخلی کردهایم. دیگر فرصت چنین خطاهایی را نداریم.
برگرفته از مقاله «حسِّ نسبت و توسعه» (آذر ۱۳۹۹)
متن کامل مقاله را در یکی از پیوندهای زیر بخوانید:
https://renani.net/texts/notes/development-sense-proportion/
https://t.me/Renani_Mohsen/360
https://telegra.ph/-12-03-495
.
Рекорддор
02.02.202521:11
80.5KКатталгандар21.10.202423:59
0Цитация индекси31.10.202423:59
20.6K1 посттун көрүүлөрү22.10.202423:59
20.6K1 жарнама посттун көрүүлөрү30.11.202423:59
5.15%ER02.11.202423:59
10.29%ERRӨнүгүү
Катталуучулар
Citation индекси
Бир посттун көрүүсү
Жарнамалык посттун көрүүсү
ER
ERR
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.