
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

نور سیاه
یادداشتهای ایرانشناسی میلاد عظیمی
@MilaadAzimi
@MilaadAzimi
TGlist рейтинг
0
0
ТипАчык
Текшерүү
ТекшерилбегенИшенимдүүлүк
ИшенимсизОрду
ТилиБашка
Канал түзүлгөн датаЛист 02, 2017
TGlistке кошулган дата
Груд 17, 2024Рекорддор
29.03.202523:59
11.6KКатталгандар04.03.202518:06
300Цитация индекси28.02.202515:47
7.1K1 посттун көрүүлөрү27.02.202515:47
7.1K1 жарнама посттун көрүүлөрү24.03.202523:59
3.36%ER11.03.202511:58
61.42%ERRӨнүгүү
Катталуучулар
Citation индекси
Бир посттун көрүүсү
Жарнамалык посттун көрүүсү
ER
ERR
23.03.202508:51
در استقبال از نوروز ترکی!
برخی نگران شدهاند که چرا شخصی گفته که میخواهد در کشور خود و کشورهای همسو با خود، نوروز را تعطیل عمومی اعلام کند و جشن بگیرد.
نگرانی از چیست؟ اگر با ادعای یک نفر، این امکان هست که ماهیت ایرانی نوروز دگرگون شود و به خطر بیفتد، همان بهتر که این خانهٔ سست فرو بپاشد. اما میدانیم که چنین نیست.
بلکه در صورت تحقق این وعده، نوروز پیر، در عصر فتور و فترت دولت ایران، به دست دشمن بزرگ ایران، اقلیمهای تازهای را خواهدگشود و در رنگینکمان طیفهای فرهنگی مختلفی که زیر سایهٔ نوروز هستند، رنگ و فرهنگ جدیدی افزوده خواهد شد و این جای شادمانی است نه نگرانی. مگر با ادعای این و آن زرتشت و نظامی و مولانا ترک شدهاند که نوروز بشود.
به گمانم باید استقبال کرد از گسترش قلمرو نوروز. با بسط قلمرو نوروز، جوهرهٔ ایرانی آن هرگز تغییر نخواهد کرد اما بر تنوع رنگهای بومی و محلی آن افزوده خواهد شد و بر غنای رسوم و طراوت آیینهای آن. به گفتهٔ مولانا:
شاخ گل هر جا که میروید گل است
خمّ می هر جا که میجوشد مل است
گر ز مغرب برزند خورشید سر
عین خورشید است نه چیز دگر
نفس طرح این موضوع، از سویههای غلیظ سیاسی آن اگر بگذریم، دلیلی دیگر است بر حقانیت نوروز و فرهنگ ایران؛ نوروز آنقدر زیبا و رازناک و ژرف است که بالقوه هر کس و کشوری میخواهد و میتواند آن را از خود بداند و دوست بدارد و با آن زندگی کند و در آیینهٔ آن خویش را بنگرد و از آن کانونی بسازد برای تقویت انسجام ملی و تحکیم هویت ملی و ترویج نشاط و آشتی و شادی و دوستی. حقاً که از این نظرگاه، نوروز آیینی بیمرز و جشنی جهانشمول است.
شاهنامهٔ فردوسی هم مثل نوروز چنین قابلیتی دارد و امیدوارم مثل نوروز مورد اهتمام آن دشمن بزرگ ایران قرار بگیرد. در نگارههای کهن شاهنامه که به خواستاری و پشتیبانی ایلخانان و تیموریان تهیه شده، تصویر شاهان و پهلوانان ایرانی را در شمایل ترکان کشیدهاند. محققان نوشتهاند که معنایش این است که فرزندان چنگیز و تیمور هم میخواستند شبیه کاووس و توس باشند و از این تشبه مشروعیت کسب کنند. چیزی در موازات نسبهای ایرانی و شاهنامهای که برخی امیران ترک برای خود جستهاند.
اقتضای قدرت و اعتبار فرهنگی ایران همین است. به گواهی تاریخ، فرهنگ ایران، از ترکان غزنوی و سلجوقی و فرزندان چنگیز و تیمور، حامیان ثابتقدم برای فرهنگ و هنر ایرانی و زبان فارسی و شعر و ادبیات فارسی ساخته است و ما از این بابت سپاسدار اینانیم.
ایران اسکندر و بنی امیه و چنگیز و تیمور و عثمانی را از سر گذرانده و در هاضمهٔ فراخ خود گوارده است. کاریکاتورها که جای خود دارند.
https://t.me/n00re30yah
برخی نگران شدهاند که چرا شخصی گفته که میخواهد در کشور خود و کشورهای همسو با خود، نوروز را تعطیل عمومی اعلام کند و جشن بگیرد.
نگرانی از چیست؟ اگر با ادعای یک نفر، این امکان هست که ماهیت ایرانی نوروز دگرگون شود و به خطر بیفتد، همان بهتر که این خانهٔ سست فرو بپاشد. اما میدانیم که چنین نیست.
بلکه در صورت تحقق این وعده، نوروز پیر، در عصر فتور و فترت دولت ایران، به دست دشمن بزرگ ایران، اقلیمهای تازهای را خواهدگشود و در رنگینکمان طیفهای فرهنگی مختلفی که زیر سایهٔ نوروز هستند، رنگ و فرهنگ جدیدی افزوده خواهد شد و این جای شادمانی است نه نگرانی. مگر با ادعای این و آن زرتشت و نظامی و مولانا ترک شدهاند که نوروز بشود.
به گمانم باید استقبال کرد از گسترش قلمرو نوروز. با بسط قلمرو نوروز، جوهرهٔ ایرانی آن هرگز تغییر نخواهد کرد اما بر تنوع رنگهای بومی و محلی آن افزوده خواهد شد و بر غنای رسوم و طراوت آیینهای آن. به گفتهٔ مولانا:
شاخ گل هر جا که میروید گل است
خمّ می هر جا که میجوشد مل است
گر ز مغرب برزند خورشید سر
عین خورشید است نه چیز دگر
نفس طرح این موضوع، از سویههای غلیظ سیاسی آن اگر بگذریم، دلیلی دیگر است بر حقانیت نوروز و فرهنگ ایران؛ نوروز آنقدر زیبا و رازناک و ژرف است که بالقوه هر کس و کشوری میخواهد و میتواند آن را از خود بداند و دوست بدارد و با آن زندگی کند و در آیینهٔ آن خویش را بنگرد و از آن کانونی بسازد برای تقویت انسجام ملی و تحکیم هویت ملی و ترویج نشاط و آشتی و شادی و دوستی. حقاً که از این نظرگاه، نوروز آیینی بیمرز و جشنی جهانشمول است.
شاهنامهٔ فردوسی هم مثل نوروز چنین قابلیتی دارد و امیدوارم مثل نوروز مورد اهتمام آن دشمن بزرگ ایران قرار بگیرد. در نگارههای کهن شاهنامه که به خواستاری و پشتیبانی ایلخانان و تیموریان تهیه شده، تصویر شاهان و پهلوانان ایرانی را در شمایل ترکان کشیدهاند. محققان نوشتهاند که معنایش این است که فرزندان چنگیز و تیمور هم میخواستند شبیه کاووس و توس باشند و از این تشبه مشروعیت کسب کنند. چیزی در موازات نسبهای ایرانی و شاهنامهای که برخی امیران ترک برای خود جستهاند.
اقتضای قدرت و اعتبار فرهنگی ایران همین است. به گواهی تاریخ، فرهنگ ایران، از ترکان غزنوی و سلجوقی و فرزندان چنگیز و تیمور، حامیان ثابتقدم برای فرهنگ و هنر ایرانی و زبان فارسی و شعر و ادبیات فارسی ساخته است و ما از این بابت سپاسدار اینانیم.
ایران اسکندر و بنی امیه و چنگیز و تیمور و عثمانی را از سر گذرانده و در هاضمهٔ فراخ خود گوارده است. کاریکاتورها که جای خود دارند.
https://t.me/n00re30yah
Кайра бөлүшүлгөн:
نور سیاه

25.03.202515:09
مصاحبۀ کاوه بیات دربارۀ وقایع قرهباغ
گر سنگ ازین حدیث بنالد عجب مدار
صاحبدلان حکایت دل خوش ادا کنند
نشریۀ فرهنگ امروز دربارۀ وقایع اخیر قرهباغ گفتوگویی با کاوه بیات کرده که خواندنی است. تلخ است. هشداردهنده است ( ش۳۱، زمستان۱۳۹۹، ص۵۰-۵۲). بیات در زمینۀ مسائل آذربایجان و قفقاز متخصص مبرّزی است. کتابها و مقالات نوشته و ترجمه کرده است. به زیر و بم موضوع توجه و اشراف دارد. محققی است که مستند و مستدل سخن میگوید. با دیدی مبتنی بر حفظ منافع ملی و در صدر آن تمامیت ارضی، به این موضوع حساس مینگرد و با دلسوزی و متانت و انصاف تذکر میدهد. چه گوش شنوا بیابد و چه نیابد، بیات کار خود را میکند. تا آیندگان بدانند کسانی بودند که بهوقت سخنها را گفتند ولی در هنگامۀ هیاهوها، شنیده نشد. با اینهمه نومید نتوان بود. کار ایران عظیمتر و عزیزتر از آن است که نومیدیبردار باشد.
جان سخن بیات در این مصاحبه این است:
۱.اگر «منافع ملی» مبنا و ملاک عمل در سیاست خارجی ایران باشد قفقاز و مسائل میان آذربایجان و ارمنستان باید در اولویت قرار بگیرد نه آنطور که در این چهل سال بوده در ذیل و حاشیت امور باشد.
۲. در وقایع اخیر ایران بازنده بود: «آنچه روشن و مسلم است، آنچه روزگاری حلقۀ اتصال مستقیم بلاواسطۀ ایران با جمهوری ارمنستان (و درنتیجه گرجستان و روسیه) محسوب میشد از میان برخاسته است و ترتیبی که جایگزین آن خواهد شد، ترتیب پیچیدهای خواهد بود تحت نظر مسکو، آنکارا و باکو؛ تمام فرمایشات طرفهای بازندۀ این دگرگوني (مقامات ایرانی و ارمنی) و طرف پیروز آن (باکو و آنکارا) پیرامون مزایای اقتصادی نهفته در این ترتیب جدید نیز نمیتواند بر واقعیت امر و دگرگونی استراتژیک عمیقی که به ضرر ایران و ارمنستان صورت گرفته است، پرده اندازد».
۳. دربارۀ شعرخوانی اردوغان هم سخن بیات تأملبرانگیز است: «این مجلس مشاعره بیش از آنکه نشانگر شکلگیری یک سیاست جدید باشد نشانهای از تداوم یک سیاست قدیمی است که بنابه مجموعهای از ملاحظات گاه پررنگ میشود و گاه کمرنگ؛ سیاستی که بهرغم قدمتی یکصد ساله تمایلی به شناسایی و رویارویی با آن نداریم و بر امثال اردوغان است که هرازگاهی با غزلسراییهای خود یادآور آن شوند. اشاره به جدایی دو آذربایجان از سوی عالیترین مقام ترکیه چگونه میتواند بدون منظور خاصی باشد؟ مگر خانات مسلماننشین قفقاز در خلال پیشرویهای نظامی قوای عثمانی تحت هدایت امثال انورپاشا و نوریپاشا که در همین رژۀ نظامی ۲۰ آذر باکو، اردوغان از شادی روح آنان نیز سخن گفت، بدون منظور خاصی آذربایجان نامیده شد که این غزلسرایی بدون منظور باشد؟
سخنان اردوغان موجب تحيّر و شگفتی نیست، چرا که گفتاری منطبق با یک پیشینۀ تاریخی یک فرایند دیرپای پانترکیستی است که در مراحل پایانی امپراتوری عثمانی شکل گرفت و تحول و تطور آن در این یکصد سال اخیر گستردهتر از آن است که در این گفتوگو بدان بپردازیم. آنچه موجب تحیّر و شگفتی است اقدامات و سخنانی بود که حامیان داخلی ترکیه در مراحل بعد از واکنش اوليه و توفندۀ ایرانیان نسبت به این ترهات، در توضیح و توجیه آن و «شعر بودن» آن مطرح کردند. مقامات عالیرتبۀ کشورهای مسئول و جدی، معمولاً شعر نمیخوانند و اگر هم بخوانند مقصودی دارند».
و این هم حرف آخر کاوه بیات:
«چیرگی محور آنکارا - باکو در امتداد مرزهای شمالی ما با قفقاز، عمل بسیار سنگینی است که از منظر "داخلی" و خارجی تبعات بسیاری برای ما خواهد داشت».
https://t.me/n00re30yah
گر سنگ ازین حدیث بنالد عجب مدار
صاحبدلان حکایت دل خوش ادا کنند
نشریۀ فرهنگ امروز دربارۀ وقایع اخیر قرهباغ گفتوگویی با کاوه بیات کرده که خواندنی است. تلخ است. هشداردهنده است ( ش۳۱، زمستان۱۳۹۹، ص۵۰-۵۲). بیات در زمینۀ مسائل آذربایجان و قفقاز متخصص مبرّزی است. کتابها و مقالات نوشته و ترجمه کرده است. به زیر و بم موضوع توجه و اشراف دارد. محققی است که مستند و مستدل سخن میگوید. با دیدی مبتنی بر حفظ منافع ملی و در صدر آن تمامیت ارضی، به این موضوع حساس مینگرد و با دلسوزی و متانت و انصاف تذکر میدهد. چه گوش شنوا بیابد و چه نیابد، بیات کار خود را میکند. تا آیندگان بدانند کسانی بودند که بهوقت سخنها را گفتند ولی در هنگامۀ هیاهوها، شنیده نشد. با اینهمه نومید نتوان بود. کار ایران عظیمتر و عزیزتر از آن است که نومیدیبردار باشد.
جان سخن بیات در این مصاحبه این است:
۱.اگر «منافع ملی» مبنا و ملاک عمل در سیاست خارجی ایران باشد قفقاز و مسائل میان آذربایجان و ارمنستان باید در اولویت قرار بگیرد نه آنطور که در این چهل سال بوده در ذیل و حاشیت امور باشد.
۲. در وقایع اخیر ایران بازنده بود: «آنچه روشن و مسلم است، آنچه روزگاری حلقۀ اتصال مستقیم بلاواسطۀ ایران با جمهوری ارمنستان (و درنتیجه گرجستان و روسیه) محسوب میشد از میان برخاسته است و ترتیبی که جایگزین آن خواهد شد، ترتیب پیچیدهای خواهد بود تحت نظر مسکو، آنکارا و باکو؛ تمام فرمایشات طرفهای بازندۀ این دگرگوني (مقامات ایرانی و ارمنی) و طرف پیروز آن (باکو و آنکارا) پیرامون مزایای اقتصادی نهفته در این ترتیب جدید نیز نمیتواند بر واقعیت امر و دگرگونی استراتژیک عمیقی که به ضرر ایران و ارمنستان صورت گرفته است، پرده اندازد».
۳. دربارۀ شعرخوانی اردوغان هم سخن بیات تأملبرانگیز است: «این مجلس مشاعره بیش از آنکه نشانگر شکلگیری یک سیاست جدید باشد نشانهای از تداوم یک سیاست قدیمی است که بنابه مجموعهای از ملاحظات گاه پررنگ میشود و گاه کمرنگ؛ سیاستی که بهرغم قدمتی یکصد ساله تمایلی به شناسایی و رویارویی با آن نداریم و بر امثال اردوغان است که هرازگاهی با غزلسراییهای خود یادآور آن شوند. اشاره به جدایی دو آذربایجان از سوی عالیترین مقام ترکیه چگونه میتواند بدون منظور خاصی باشد؟ مگر خانات مسلماننشین قفقاز در خلال پیشرویهای نظامی قوای عثمانی تحت هدایت امثال انورپاشا و نوریپاشا که در همین رژۀ نظامی ۲۰ آذر باکو، اردوغان از شادی روح آنان نیز سخن گفت، بدون منظور خاصی آذربایجان نامیده شد که این غزلسرایی بدون منظور باشد؟
سخنان اردوغان موجب تحيّر و شگفتی نیست، چرا که گفتاری منطبق با یک پیشینۀ تاریخی یک فرایند دیرپای پانترکیستی است که در مراحل پایانی امپراتوری عثمانی شکل گرفت و تحول و تطور آن در این یکصد سال اخیر گستردهتر از آن است که در این گفتوگو بدان بپردازیم. آنچه موجب تحیّر و شگفتی است اقدامات و سخنانی بود که حامیان داخلی ترکیه در مراحل بعد از واکنش اوليه و توفندۀ ایرانیان نسبت به این ترهات، در توضیح و توجیه آن و «شعر بودن» آن مطرح کردند. مقامات عالیرتبۀ کشورهای مسئول و جدی، معمولاً شعر نمیخوانند و اگر هم بخوانند مقصودی دارند».
و این هم حرف آخر کاوه بیات:
«چیرگی محور آنکارا - باکو در امتداد مرزهای شمالی ما با قفقاز، عمل بسیار سنگینی است که از منظر "داخلی" و خارجی تبعات بسیاری برای ما خواهد داشت».
https://t.me/n00re30yah
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.