

11.05.202503:07
پست جالب توجهی از یک حساب کاربری نزدیک به ارتش پاکستان:
«بادهای وطن به شما سلام میگویند»
✨🇵🇰
Tumhe watan ki hawae'n salam kehti hain ✨🇵🇰
https://x.com/MilitaryPakISPR/status/1921108974306295975?t=lH4JKATeY_jpTr7Ry15wFA&s=19
https://x.com/FGhoddoussi/status/1921401659252502719?t=dskJVy2PSKb4dty66p_wmw&s=19
«بادهای وطن به شما سلام میگویند»
✨🇵🇰
Tumhe watan ki hawae'n salam kehti hain ✨🇵🇰
https://x.com/MilitaryPakISPR/status/1921108974306295975?t=lH4JKATeY_jpTr7Ry15wFA&s=19
https://x.com/FGhoddoussi/status/1921401659252502719?t=dskJVy2PSKb4dty66p_wmw&s=19
Өчүрүлгөн11.05.202500:28
10.05.202522:49
اگر ایران و آمریکا به چیزی که هر دو طرف اکنون آن را خط قرمز خود توصیف میکنند - غنیسازی در برابر عدم غنیسازی - پایبند باشند، مذاکرات روز یکشنبه میتواند تبادل کوتاهمدت و بدفرجام باشد. تاریخ راهنمای نسبتاً خوبی است برای اینکه چه چیزی کار میکند، چه چیزی کار نمیکند، و چرا کمالگرایی دشمن رسیدن به نتیجهی خوب است.🧵👇
🔗 Ali Vaez
🪐 @OrbionTwitterBot
🔗 Ali Vaez
🪐 @OrbionTwitterBot
Кайра бөлүшүлгөн:
اکبر گنجی

10.05.202519:05
🎥چرا دونالد ترامپ بی شرمانه نقش تاریخی روس هادر جنگ جهانی اول و دوم که بیشترین تلفات را دادند، انکار می کند؟ 👇👇
👈مصاحبه #کلنل_دانیل_دیوس با #جان_مرشایمر
🔻 #کلنل_دانیل_دیوس: ترامپمی گوید «بسیاری از متحدان و دوستان ما امروز هشتم ماه مه را به عنوان روز پیروزی جشن میگیرند، اما ما بیش از هر کشور دیگری کار کردیم و نتیجهای پیروزمندانه در جنگ جهانی دوم به دست آوردیم. من بدین وسیله هشتم ماه مه را روز پیروزی برای جنگ جهانی دوم و یازدهم نوامبر را روز پیروزی برای جنگ جهانی اول نامگذاری میکنم. به هر حال، ما هر دو جنگ را بردیم. هیچ کس از نظر قدرت، شجاعت یا درخشش نظامی به ما نزدیک نبود، اما ما هرگز چیزی را جشن نمیگیریم که گفتنش عجیب است.» به هر حال او از آنجا ادامه میدهد، اما این دو چیز بزرگ هستند که ما بیش از هر کشور دیگری برای پیروزی در جنگ جهانی دوم انجام دادیم، اماشما چه میگویید پروفسور؟
ادامه در فرسته بعدی
👈مصاحبه #کلنل_دانیل_دیوس با #جان_مرشایمر
🔻 #کلنل_دانیل_دیوس: ترامپمی گوید «بسیاری از متحدان و دوستان ما امروز هشتم ماه مه را به عنوان روز پیروزی جشن میگیرند، اما ما بیش از هر کشور دیگری کار کردیم و نتیجهای پیروزمندانه در جنگ جهانی دوم به دست آوردیم. من بدین وسیله هشتم ماه مه را روز پیروزی برای جنگ جهانی دوم و یازدهم نوامبر را روز پیروزی برای جنگ جهانی اول نامگذاری میکنم. به هر حال، ما هر دو جنگ را بردیم. هیچ کس از نظر قدرت، شجاعت یا درخشش نظامی به ما نزدیک نبود، اما ما هرگز چیزی را جشن نمیگیریم که گفتنش عجیب است.» به هر حال او از آنجا ادامه میدهد، اما این دو چیز بزرگ هستند که ما بیش از هر کشور دیگری برای پیروزی در جنگ جهانی دوم انجام دادیم، اماشما چه میگویید پروفسور؟
ادامه در فرسته بعدی
10.05.202518:47
🔹جان میرشایمر: ترامپ به روسیه بیاحترامی میکند - کار هوشمندانهای نیست
🔸سرهنگدانیل دیویس
🔻کانال یوتیوب برسی عمیق (Deep Dive)
این گفتگو بینپرفسور جاممیرشیمر و سرهنگ دانیال دیویس حول اهمیت روز نهم ماه مه، جشن روز پیروزی روسیه در جنگ جهانی دوم، و روایتهای متفاوت درباره اینکه به چه کسی اعتبار این پیروزی تعلق میگیرد، متمرکز شده است.
پروفسور جان میرشایمر، استاد و محقق داننشگاه شیکاگو درروابط بینالملل، به ادعای دونالد ترامپ مبنی بر اینکه ایالات متحده «بیش از هر کشور دیگری» برای پیروزی در جنگ جهانی دوم تلاش کرده است، پاسخ میدهد. میرشایمر به شدت این ادعا را رد میکند و تأکید میکند که اتحاد جماهیر شوروی بزرگترین بار را به دوش کشید، متحمل تلفات عظیمی شد (تخمین زده شده بین ۲۴ تا ۲۷ میلیون کشته) و اکثریت قاطع نیروهای آلمانی را در جبهه شرقی درگیر کرد.
او اشاره میکند که ۹۳٪ از تلفات آلمانیها قبل از حمله نرماندی در جبهه شرقی رخ داده است، که نقش تعیینکننده اتحاد جماهیر شوروی را برجسته میکند.
در حالی که میرشایمر سهم مهم ایالات متحده و بریتانیا را به رسمیت میشناسد، استدلال میکند که نادیده گرفتن نقش شوروی هم از نظر تاریخی نادرست و هم بیاحترامی است، به ویژه با توجه به فضای ژئوپلیتیکی فعلی با روسیه و جنگ در اوکراین.
او اظهارات ترامپ را به عنوان اشتباه از نظر واقعیت و مضر از نظر دیپلماتیک نقد میکند و پیشنهاد میدهد که این اظهارات نشاندهنده قضاوت ضعیف است و اعتبار ایالات متحده را در صحنه جهانی تضعیف میکند.
این گفتگو همچنین نشان میدهد که چگونه یک یادبود تاریخی اکنون با سیاستهای روز درهم تنیده شده است.
این نکته را یادآوری میکند که در حالی که بسیاری از کشورهای غربی به دلیل جنگ اوکراین از مراسم یادبود روسیه دوری میکنند، برخی از رهبران اروپایی - مانند رابرت فیکو از اسلواکی - صرف نظر از تنشهای فعلی، نقش روسیه در جنگ جهانی دوم را به رسمیت میشناسند.
https://www.youtube.com/watch?v=CF-Egc9c6UY&t=323s
🔸سرهنگدانیل دیویس
🔻کانال یوتیوب برسی عمیق (Deep Dive)
این گفتگو بینپرفسور جاممیرشیمر و سرهنگ دانیال دیویس حول اهمیت روز نهم ماه مه، جشن روز پیروزی روسیه در جنگ جهانی دوم، و روایتهای متفاوت درباره اینکه به چه کسی اعتبار این پیروزی تعلق میگیرد، متمرکز شده است.
پروفسور جان میرشایمر، استاد و محقق داننشگاه شیکاگو درروابط بینالملل، به ادعای دونالد ترامپ مبنی بر اینکه ایالات متحده «بیش از هر کشور دیگری» برای پیروزی در جنگ جهانی دوم تلاش کرده است، پاسخ میدهد. میرشایمر به شدت این ادعا را رد میکند و تأکید میکند که اتحاد جماهیر شوروی بزرگترین بار را به دوش کشید، متحمل تلفات عظیمی شد (تخمین زده شده بین ۲۴ تا ۲۷ میلیون کشته) و اکثریت قاطع نیروهای آلمانی را در جبهه شرقی درگیر کرد.
او اشاره میکند که ۹۳٪ از تلفات آلمانیها قبل از حمله نرماندی در جبهه شرقی رخ داده است، که نقش تعیینکننده اتحاد جماهیر شوروی را برجسته میکند.
در حالی که میرشایمر سهم مهم ایالات متحده و بریتانیا را به رسمیت میشناسد، استدلال میکند که نادیده گرفتن نقش شوروی هم از نظر تاریخی نادرست و هم بیاحترامی است، به ویژه با توجه به فضای ژئوپلیتیکی فعلی با روسیه و جنگ در اوکراین.
او اظهارات ترامپ را به عنوان اشتباه از نظر واقعیت و مضر از نظر دیپلماتیک نقد میکند و پیشنهاد میدهد که این اظهارات نشاندهنده قضاوت ضعیف است و اعتبار ایالات متحده را در صحنه جهانی تضعیف میکند.
این گفتگو همچنین نشان میدهد که چگونه یک یادبود تاریخی اکنون با سیاستهای روز درهم تنیده شده است.
این نکته را یادآوری میکند که در حالی که بسیاری از کشورهای غربی به دلیل جنگ اوکراین از مراسم یادبود روسیه دوری میکنند، برخی از رهبران اروپایی - مانند رابرت فیکو از اسلواکی - صرف نظر از تنشهای فعلی، نقش روسیه در جنگ جهانی دوم را به رسمیت میشناسند.
https://www.youtube.com/watch?v=CF-Egc9c6UY&t=323s
10.05.202514:28
👇👇👇👇👇👇


10.05.202509:40
🔸حسن حمزه:
تحلیل اخیر طارق العتیبه در هاآرتص برای ما ایرانیها حاوی نکات هشداردهندهای است که نمیتوان نادیده گرفت. افتخار امارات به دفاع از اسرائیل در برابر موشکهای ایران و توصیف خود به عنوان «مؤثرترین مبارز علیه اسلام سیاسی» نشاندهنده تغییرات جدی راهبردی در منطقه است.
نفوذ فزاینده ابوظبی در دمشق و میانجیگری برای نزدیکی سوریه به اسرائیل، چالشی جدی برای ایران محسوب میشود.
مهم ترین چالش افزایش نقش مخرب امارات برای منافع ملی ایران است؛ باید برای اماراتی ها حد و مرز مشخص کرد.
در یکی از قابل تأملترین بخشهای این تحلیل، العتیبه صریحاً اذعان میدارد که اعتماد به یک شخصیت اسلامگرا، تغییر جهتی بسیار دشوار محسوب میشود.
آنچه در لایههای زیرین این استدلال نهفته است، تلاش نویسنده برای مشروعیتبخشی به جنایات اسرائیل علیه فلسطینیان و کشورهایی است که زمانی در محور مقاومت قرار داشتند. به بیان دقیقتر، او چنین استدلال میکند که تجربه تاریخی اسرائیل، بیاعتمادی عمیق آن نسبت به همسایگان عرب را کاملاً توجیه مینماید.
نکته برجسته و تأملبرانگیز مقاله در این جاست که العتیبه به صراحت از نقش امارات در تغییر معادلات منطقه سخن میگوید: ابوظبی با اعطای فرصت به الشرع، مسیری جدید ترسیم کرده که اسرائیل اکنون میتواند بر متحدی منطقهای تکیه کند.
در اعترافی آشکار به همکاری راهبردی علیه ایران، نویسنده به نمونهای مشخص اشاره میکند؛ زمانی که ایران موشکهایی به سمت اسرائیل شلیک کرد، امارات، عربستان سعودی و اردن متحدانه از اسرائیل دفاع کردند.
در یک اظهارنظر کلیدی که گویای چرخش سیاستهای منطقهای است، العتیبه این رویداد را «لحظهای تاریخی و قدرتمند» توصیف میکند، چرا که برای نخستین بار، رژیم اسرائیل در خاورمیانه احساس انزوا نکرد.
علاوه بر این موضع صریح ضد ایرانی، او در ادامه به موضوع حوثیهای یمن نیز اشاره کرده و با افتخار تأکید میکند که رویکرد امارات در این مورد نیز کارآمد بوده است.
در جمعبندی قابل تأملی، العتیبه اماراتیها را یکی از موفقترین مبارزان علیه اسلام سیاسی در سطح جهانی معرفی میکند.
🔻توضیحات تکمیلی نویسنده:
هدف گستردهتر ابوظبی منزوی کردن ایران در عرصه منطقهای و تضعیف جایگاه اونه با استفاده از تکنیک های مختلف. مجموعه اقدامات امارات را می تونیم قطعاتی از یک پازل بزرگتر قلمداد کنیم که هدف اون تقویت جایگاه ابوظبی به عنوان «قطب نوظهور» سیاست منطقهای است.
این پازل از قطعات متعددی تشکیل شده:
میانجیگری بین سوریه و اسرائیل: این اقدام که محور اصلی مقاله العتیبه است، تلاشی است برای حقانیت بخشیدن به اشغال بخش هایی از خاک سوریه توسط اسرائیل و فراهم کردن زمینه برای انضمام رسمی مناطق دروزینشین.
حمایت از دولت الشرع در سوریه: این حمایت با هدف جلوگیری از فروپاشی مجدد در سوریه و تبدیل مجدد اون به "پایگاه محور مقاومت" صورت میگیرد.
امارات ترجیح میدهد یک سوریه باثبات اما همسو با محور سازش رو در همسایگی اسرائیل ببینه.
تلاش برای تغییر نام خلیج فارس: این اقدام نمادین، بخشی از راهبرد بلندمدت امارات برای به چالش کشیدن هژمونی تاریخی ایران در منطقه خلیج فارس است.
همکاری نظامی با اسرائیل در یمن و تأسیس پایگاه در جزیره سقطری: این همکاری، نه تنها یک اتحاد تاکتیکی علیه انصارالله یمنه بلکه بخشی از طرح گستردهتر برای محاصره راهبردی ایران محسوب میشه.
فعالیت در سومالیلند: حضور امارات در شاخ آفریقا درواقع تلاشی است برای گسترش نفوذ این کشور در مسیرهای دریایی حیاتی و محدود کردن دسترسی ایران به این مناطق.
اونچه با کنار هم قرار دادن این قطعات آشکار میشه راهبرد چندلایه اماراته که فراتر از رقابت صرف با ایران، به دنبال ایجاد نظمی نوین منطقهای با محوریت محور عربی-اسرائیلی است.
https://x.com/hamzeh_ir/status/1921067299638784081?t=SThtLBcnaC10gmKKo505gg&s=19
تحلیل اخیر طارق العتیبه در هاآرتص برای ما ایرانیها حاوی نکات هشداردهندهای است که نمیتوان نادیده گرفت. افتخار امارات به دفاع از اسرائیل در برابر موشکهای ایران و توصیف خود به عنوان «مؤثرترین مبارز علیه اسلام سیاسی» نشاندهنده تغییرات جدی راهبردی در منطقه است.
نفوذ فزاینده ابوظبی در دمشق و میانجیگری برای نزدیکی سوریه به اسرائیل، چالشی جدی برای ایران محسوب میشود.
مهم ترین چالش افزایش نقش مخرب امارات برای منافع ملی ایران است؛ باید برای اماراتی ها حد و مرز مشخص کرد.
در یکی از قابل تأملترین بخشهای این تحلیل، العتیبه صریحاً اذعان میدارد که اعتماد به یک شخصیت اسلامگرا، تغییر جهتی بسیار دشوار محسوب میشود.
آنچه در لایههای زیرین این استدلال نهفته است، تلاش نویسنده برای مشروعیتبخشی به جنایات اسرائیل علیه فلسطینیان و کشورهایی است که زمانی در محور مقاومت قرار داشتند. به بیان دقیقتر، او چنین استدلال میکند که تجربه تاریخی اسرائیل، بیاعتمادی عمیق آن نسبت به همسایگان عرب را کاملاً توجیه مینماید.
نکته برجسته و تأملبرانگیز مقاله در این جاست که العتیبه به صراحت از نقش امارات در تغییر معادلات منطقه سخن میگوید: ابوظبی با اعطای فرصت به الشرع، مسیری جدید ترسیم کرده که اسرائیل اکنون میتواند بر متحدی منطقهای تکیه کند.
در اعترافی آشکار به همکاری راهبردی علیه ایران، نویسنده به نمونهای مشخص اشاره میکند؛ زمانی که ایران موشکهایی به سمت اسرائیل شلیک کرد، امارات، عربستان سعودی و اردن متحدانه از اسرائیل دفاع کردند.
در یک اظهارنظر کلیدی که گویای چرخش سیاستهای منطقهای است، العتیبه این رویداد را «لحظهای تاریخی و قدرتمند» توصیف میکند، چرا که برای نخستین بار، رژیم اسرائیل در خاورمیانه احساس انزوا نکرد.
علاوه بر این موضع صریح ضد ایرانی، او در ادامه به موضوع حوثیهای یمن نیز اشاره کرده و با افتخار تأکید میکند که رویکرد امارات در این مورد نیز کارآمد بوده است.
در جمعبندی قابل تأملی، العتیبه اماراتیها را یکی از موفقترین مبارزان علیه اسلام سیاسی در سطح جهانی معرفی میکند.
🔻توضیحات تکمیلی نویسنده:
هدف گستردهتر ابوظبی منزوی کردن ایران در عرصه منطقهای و تضعیف جایگاه اونه با استفاده از تکنیک های مختلف. مجموعه اقدامات امارات را می تونیم قطعاتی از یک پازل بزرگتر قلمداد کنیم که هدف اون تقویت جایگاه ابوظبی به عنوان «قطب نوظهور» سیاست منطقهای است.
این پازل از قطعات متعددی تشکیل شده:
میانجیگری بین سوریه و اسرائیل: این اقدام که محور اصلی مقاله العتیبه است، تلاشی است برای حقانیت بخشیدن به اشغال بخش هایی از خاک سوریه توسط اسرائیل و فراهم کردن زمینه برای انضمام رسمی مناطق دروزینشین.
حمایت از دولت الشرع در سوریه: این حمایت با هدف جلوگیری از فروپاشی مجدد در سوریه و تبدیل مجدد اون به "پایگاه محور مقاومت" صورت میگیرد.
امارات ترجیح میدهد یک سوریه باثبات اما همسو با محور سازش رو در همسایگی اسرائیل ببینه.
تلاش برای تغییر نام خلیج فارس: این اقدام نمادین، بخشی از راهبرد بلندمدت امارات برای به چالش کشیدن هژمونی تاریخی ایران در منطقه خلیج فارس است.
همکاری نظامی با اسرائیل در یمن و تأسیس پایگاه در جزیره سقطری: این همکاری، نه تنها یک اتحاد تاکتیکی علیه انصارالله یمنه بلکه بخشی از طرح گستردهتر برای محاصره راهبردی ایران محسوب میشه.
فعالیت در سومالیلند: حضور امارات در شاخ آفریقا درواقع تلاشی است برای گسترش نفوذ این کشور در مسیرهای دریایی حیاتی و محدود کردن دسترسی ایران به این مناطق.
اونچه با کنار هم قرار دادن این قطعات آشکار میشه راهبرد چندلایه اماراته که فراتر از رقابت صرف با ایران، به دنبال ایجاد نظمی نوین منطقهای با محوریت محور عربی-اسرائیلی است.
https://x.com/hamzeh_ir/status/1921067299638784081?t=SThtLBcnaC10gmKKo505gg&s=19


11.05.202500:53
نبرد اخیر بین نیروهای پاکستانی و هندی با پیروزی بیچون و چرا برای پاکستان پایان یافت.
https://nationalinterest.org/blog/buzz/how-chinese-missiles-routed-indias-air-force-over-pakistan
https://x.com/TheNatlInterest/status/1921211186256793745?t=BScZLYFBaYxZcWYVfddZuw&s=19
https://nationalinterest.org/blog/buzz/how-chinese-missiles-routed-indias-air-force-over-pakistan
https://x.com/TheNatlInterest/status/1921211186256793745?t=BScZLYFBaYxZcWYVfddZuw&s=19
Кайра бөлүшүлгөн:
اکبر گنجی

10.05.202519:05
بخش دوم 🎥چرا دونالد ترامپ بی شرمانه نقش تاریخی روس ها در جنگ جهانی اول و دوم که بیشترین تلفات را دادند، انکار می کند؟ 👇👇
🔺#جان_مرشایمر: او هم در مورد جنگ جهانی اول و هم جنگ جهانی دوم کاملاً اشتباه میکند. من در مورد جنگ جهانی اول صحبت نخواهم کرد، اما در مورد جنگ جهانی دوم صحبت خواهم کرد که البته او کاملاً اشتباه میکند و همچنین فکر میکنم او بیاحترامی بزرگی به روسیه و اتحاد جماهیر شوروی سابق برای قیمت عظیمی که آنها در شکست ورماخت در جنگ جهانی دوم پرداختند، نشان میدهد.
حالا بسیار مهم است که بفهمیم وقتی ما در ششم ژوئن ۱۹۴۴ در سواحل نرماندی فرود آمدیم، این حدود ۱۱ ماه قبل از پایان جنگ بود. در آن زمان، ۹۳ درصد از تمام تلفات آلمانیها در جبهه شرقی بودند. ۹۳ درصد . و در آن ۱۱ ماه آخر جنگ، تقریباً دو سوم تمام تلفات آلمانی در جبهه شرقی بودند. برای گام بیشتر، در سال ۱۹۴۲ در طول نبرد معروف الامان که بریتانیاییها با ورماخت آلمان درگیر شدند، چهار و نیم لشکر آلمانی، چهار و نیم لشکر در شمال آفریقا بودند. در همان زمان، ۱۹۰ لشکر آلمانی در جبهه شرقی بودند. به همین دلیل است که روسها، در واقع شورویها، چون در آن زمان اتحاد جماهیر شوروی بود، به نظر من ۲۴ میلیون نفر تلفات دادند. در برآورد دولت فعلی روسیه، آنها ۲۷ میلیون نفر تلفات دادند. آمریکاییها کمی بیش از ۴۰۰,۰۰۰ نفر تلفات دادند.
و من نمیخواهم حتی برای یک لحظه قیمتی را که ما و بریتانیاییها برای شکست آلمان پرداختیم، کوچک کنم، چراکه ما قطعاً به آن پیروزی علیه آلمان کمک کردیم. اما هیچ شکی نیست که این اتحاد جماهیر شوروی بود که قیمت خون را پرداخت. وقتی شما در یک جنگ فرسایشی علیه دشمنی قدرتمند مانند آلمان نازی هستید و تنها راهی که میتوانید آن جنگ را ببرید این است که آن ورماخت را فرسوده کنید، هر کسی که بیشترین بخش از این کار سنگین را انجام دهد، به طور فوقالعادهای رنج خواهد برد، و البته ارتش سرخ یا اتحاد جماهیر شوروی بود که قیمت خون را پرداخت. فقط به این فکر کنید، ۲۷ میلیون نفر. علاوه بر تعداد افرادی که کشته شدند، میزان تخریبی که آلمانیها در اتحاد جماهیر شوروی در زمان عقبنشینی به سمت شرق ایجاد کردند، تقریباً غیرقابل تصور است. آنها میلیونها و میلیونها مزرعه و شهر و جاده و غیره را نابود کردند. واقعاً قابل توجه است که آلمانیها چقدر تخریب در اتحاد جماهیر شوروی سابق به وجود آوردند.
بنابراین، بسیار مهم است که بفهمیم اگرچه ایالات متحده و بریتانیا نقش مهمی داشتند، آنها نقش مهمی در شکست آلمان نازی ایفا کردند، اما اتحاد جماهیر شوروی به مراتب مهمترین عامل در پایان دادن به رایش سوم بود.
🔻 #کلنل_دانیل_دیوس: و بله، و من فقط میخواهم تأکید کنم که این به هیچ وجه کلماتی برای کاهش ارزش افرادی که در ایالات متحده و بریتانیا و برخی از متحدان غربی دیگر که در این امر شرکت کردند، نیست. شما خودتان اعضای خانوادهای دارید که در آن شرکت کردند، درست است؟
🔺#جان_مرشایمر: بله، در واقع پدرم در نیروی هوایی ارتش بود و عمویم جان جی میرشایمر، که من به نام او نامگذاری شدم، در تیپ کوهستانی دهم در ایتالیا بود. او یک پزشک رزمی بود که دو ستاره برنز با V برای شجاعت داشت و من قطعاً نمیخواهم اهمیت آنچه را که ارتش ایالات متحده در کمک به شکست آلمان نازی انجام داد، کاهش دهم، اما بازهم بازیگران دیگری هم درگیر بودند و اگر سهم نسبی هر یک از بازیگران را وزن کنید، هیچ شکی نیست که شورویها آن قیمت خون را پرداختند. و به طور مشابه در جنگ جهانی اول، ما هم تلفات عظیمی متحمل شدیم، اما اگر به سطح تلفات فرانسه و بریتانیا و روسیه که نقش کلیدی در شکست آلمان امپریال داشتند نگاه کنید، به هیچ وجه نمیتوانید استدلال کنید که ما، ایالات متحده، جنگ جهانی اول را بردیم، که ما قیمت خون شکست آلمان امپریال را پرداختیم. ما قیمت خون را پرداختیم، ما کمک کردیم، اما واقعیت این است که فرانسه، روسیه و بریتانیای کبیر بودند که قیمت واقعی خون را پرداختند.
🔻 #کلنل_دانیل_دیوس: و نتیجه آن چیست؟ غیر از اینکه خب درست است، آنها درگیر بودند، اما این فقط نوعی لحظه هورا برای آمریکاست، خطر واقعی در داشتن چنین دیدگاهی چیست؟
🔺#جان_مرشایمر: خب، فکر میکنم خطر واقعی این است که این فقط بیاحترامی به دیگران را نشان میدهد. اول از همه، فکر میکنم اگر شما امروز در روسیه باشید، که البته اصلیترین دولت باقیمانده پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است، این عمیقاً توهینآمیز است. فقط فکر کنید به فداکاری که روسیه/اتحاد جماهیر شوروی برای شکست آلمان نازی انجام داد، و اینجا شما پرزیدنت ترامپ را دارید که به آن فداکاری بزرگ بیاحترامی میکند، به این کشور بیاحترامی میکند.
🔺#جان_مرشایمر: او هم در مورد جنگ جهانی اول و هم جنگ جهانی دوم کاملاً اشتباه میکند. من در مورد جنگ جهانی اول صحبت نخواهم کرد، اما در مورد جنگ جهانی دوم صحبت خواهم کرد که البته او کاملاً اشتباه میکند و همچنین فکر میکنم او بیاحترامی بزرگی به روسیه و اتحاد جماهیر شوروی سابق برای قیمت عظیمی که آنها در شکست ورماخت در جنگ جهانی دوم پرداختند، نشان میدهد.
حالا بسیار مهم است که بفهمیم وقتی ما در ششم ژوئن ۱۹۴۴ در سواحل نرماندی فرود آمدیم، این حدود ۱۱ ماه قبل از پایان جنگ بود. در آن زمان، ۹۳ درصد از تمام تلفات آلمانیها در جبهه شرقی بودند. ۹۳ درصد . و در آن ۱۱ ماه آخر جنگ، تقریباً دو سوم تمام تلفات آلمانی در جبهه شرقی بودند. برای گام بیشتر، در سال ۱۹۴۲ در طول نبرد معروف الامان که بریتانیاییها با ورماخت آلمان درگیر شدند، چهار و نیم لشکر آلمانی، چهار و نیم لشکر در شمال آفریقا بودند. در همان زمان، ۱۹۰ لشکر آلمانی در جبهه شرقی بودند. به همین دلیل است که روسها، در واقع شورویها، چون در آن زمان اتحاد جماهیر شوروی بود، به نظر من ۲۴ میلیون نفر تلفات دادند. در برآورد دولت فعلی روسیه، آنها ۲۷ میلیون نفر تلفات دادند. آمریکاییها کمی بیش از ۴۰۰,۰۰۰ نفر تلفات دادند.
و من نمیخواهم حتی برای یک لحظه قیمتی را که ما و بریتانیاییها برای شکست آلمان پرداختیم، کوچک کنم، چراکه ما قطعاً به آن پیروزی علیه آلمان کمک کردیم. اما هیچ شکی نیست که این اتحاد جماهیر شوروی بود که قیمت خون را پرداخت. وقتی شما در یک جنگ فرسایشی علیه دشمنی قدرتمند مانند آلمان نازی هستید و تنها راهی که میتوانید آن جنگ را ببرید این است که آن ورماخت را فرسوده کنید، هر کسی که بیشترین بخش از این کار سنگین را انجام دهد، به طور فوقالعادهای رنج خواهد برد، و البته ارتش سرخ یا اتحاد جماهیر شوروی بود که قیمت خون را پرداخت. فقط به این فکر کنید، ۲۷ میلیون نفر. علاوه بر تعداد افرادی که کشته شدند، میزان تخریبی که آلمانیها در اتحاد جماهیر شوروی در زمان عقبنشینی به سمت شرق ایجاد کردند، تقریباً غیرقابل تصور است. آنها میلیونها و میلیونها مزرعه و شهر و جاده و غیره را نابود کردند. واقعاً قابل توجه است که آلمانیها چقدر تخریب در اتحاد جماهیر شوروی سابق به وجود آوردند.
بنابراین، بسیار مهم است که بفهمیم اگرچه ایالات متحده و بریتانیا نقش مهمی داشتند، آنها نقش مهمی در شکست آلمان نازی ایفا کردند، اما اتحاد جماهیر شوروی به مراتب مهمترین عامل در پایان دادن به رایش سوم بود.
🔻 #کلنل_دانیل_دیوس: و بله، و من فقط میخواهم تأکید کنم که این به هیچ وجه کلماتی برای کاهش ارزش افرادی که در ایالات متحده و بریتانیا و برخی از متحدان غربی دیگر که در این امر شرکت کردند، نیست. شما خودتان اعضای خانوادهای دارید که در آن شرکت کردند، درست است؟
🔺#جان_مرشایمر: بله، در واقع پدرم در نیروی هوایی ارتش بود و عمویم جان جی میرشایمر، که من به نام او نامگذاری شدم، در تیپ کوهستانی دهم در ایتالیا بود. او یک پزشک رزمی بود که دو ستاره برنز با V برای شجاعت داشت و من قطعاً نمیخواهم اهمیت آنچه را که ارتش ایالات متحده در کمک به شکست آلمان نازی انجام داد، کاهش دهم، اما بازهم بازیگران دیگری هم درگیر بودند و اگر سهم نسبی هر یک از بازیگران را وزن کنید، هیچ شکی نیست که شورویها آن قیمت خون را پرداختند. و به طور مشابه در جنگ جهانی اول، ما هم تلفات عظیمی متحمل شدیم، اما اگر به سطح تلفات فرانسه و بریتانیا و روسیه که نقش کلیدی در شکست آلمان امپریال داشتند نگاه کنید، به هیچ وجه نمیتوانید استدلال کنید که ما، ایالات متحده، جنگ جهانی اول را بردیم، که ما قیمت خون شکست آلمان امپریال را پرداختیم. ما قیمت خون را پرداختیم، ما کمک کردیم، اما واقعیت این است که فرانسه، روسیه و بریتانیای کبیر بودند که قیمت واقعی خون را پرداختند.
🔻 #کلنل_دانیل_دیوس: و نتیجه آن چیست؟ غیر از اینکه خب درست است، آنها درگیر بودند، اما این فقط نوعی لحظه هورا برای آمریکاست، خطر واقعی در داشتن چنین دیدگاهی چیست؟
🔺#جان_مرشایمر: خب، فکر میکنم خطر واقعی این است که این فقط بیاحترامی به دیگران را نشان میدهد. اول از همه، فکر میکنم اگر شما امروز در روسیه باشید، که البته اصلیترین دولت باقیمانده پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است، این عمیقاً توهینآمیز است. فقط فکر کنید به فداکاری که روسیه/اتحاد جماهیر شوروی برای شکست آلمان نازی انجام داد، و اینجا شما پرزیدنت ترامپ را دارید که به آن فداکاری بزرگ بیاحترامی میکند، به این کشور بیاحترامی میکند.


10.05.202516:07
🔸بحثی درون دینی(فرقهای) در مسیحیت کاتولیک که میتواند برای پیروان دیگر ادیان هم قابل توجه باشد.
🔹ادوارد فیزر(متفکر برجسته کاتولیک):
پاپ فرانسیس و بسیاری از تحسینکنندگانش نشان دادند که چقدر عمیقاً میتوانند بیمحبت، بیرحم و تفرقهافکن باشند، زمانی که مدام انگیزههای بد را به کسانی نسبت میدادند که از آیین و آموزههای سنتی دفاع میکردند.
برخی از سنتگرایان ممکن است چنین انگیزههایی داشته باشند، اما به هیچ وجه همه یا اکثریت آنها اینگونه نیستند.
حقیقت این است که سنتگرایی در عشق و اشتیاق عمیقی ریشه دارد، دقیقاً از همان نوعی که هر انسان عادی نسبت به خانواده و خانه و معنا، ثبات و امنیتی که آنها فراهم میکنند، احساس میکند.
سنتگرایان به این شکل به میراث کلیسا نگاه میکنند، و از نظر آنها، کسانی که این میراث را بدگویی میکنند و کنار میگذارند، شبیه اوباشی هستند که خانه فرد را خراب میکنند یا به مادر او توهین میکنند.
انتقاد از این دیدگاه به شکلی برادرانه، ملایم و با تلاش صادقانه برای درک آن (همانطور که بندیکت شانزدهم انجام داد) یک چیز است.
مسخره کردن بیرحمانه آن، رد کردن آن بدون شنیدن، فرود آوردن پاشنه اقتدار بر آن یا به سردی تشویق کسانی که چنین کاری میکنند، چیز دیگری است.
به ویژه تحقیرآمیز است که چنین کارهایی را در مورد گروهی انجام دهیم که یک اقلیت کوچک و منفور در کلیسا هستند، بدون ذکر اینکه در جهان بزرگتر نیز چنین وضعیتی دارند.
فرانسیس و تحسینکنندگانش مدام درباره رحمت و دست یافتن به حاشیهنشینان صحبت میکردند، اما هرگز این احترام را به سنتگرایان نشان ندادند.
تلخی بیش از حدی که برخی از سنتگرایان نسبت به فرانسیس و سلسله مراتب کلیسا احساس میکنند، ثمره این ریاکاری بود.
بله، درست است که بسیاری از سنتگرایان در انتقادات خود بسیار زیادهروی کردهاند، بیاحترامی به شخص پاپ فرانسیس و مقام او نشان دادهاند، و فریب ایدئولوژیهای سیاسی عجیب و غریب و امثال آن را خوردهاند. و آنها به خاطر آن قابل سرزنش هستند.
اما این نیز درست است که آنچه آنها به آن واکنش بیش از حد نشان دادهاند، تحریک ناعادلانهای بود که از سوی فرانسیس آمده بود. "پدران، فرزندان خود را به خشم تحریک نکنید" (افسسیان ۶:۴). "وای بر جهان به خاطر وسوسههای گناه. زیرا لازم است که وسوسهها بیایند، اما وای بر کسی که از طریق او وسوسه میآید" (متی ۱۸:۷).
نشانههای امیدوارکنندهای وجود دارد که پاپ لئو مردی با محبت و درک پدرانه بیشتری است، که به التیام زخمهای وحدت مؤمنان و وحدت کلیسا با گذشتهاش کمک خواهد کرد.
https://x.com/FeserEdward/status/1920954557435441395?t=uB7JtNbkPOK2Ibi-I6b6Gg&s=19
https://x.com/FGhoddoussi/status/1921236876629041547?t=EY76mzpHn3vp7GKZ6Vltzw&s=19
🔹ادوارد فیزر(متفکر برجسته کاتولیک):
پاپ فرانسیس و بسیاری از تحسینکنندگانش نشان دادند که چقدر عمیقاً میتوانند بیمحبت، بیرحم و تفرقهافکن باشند، زمانی که مدام انگیزههای بد را به کسانی نسبت میدادند که از آیین و آموزههای سنتی دفاع میکردند.
برخی از سنتگرایان ممکن است چنین انگیزههایی داشته باشند، اما به هیچ وجه همه یا اکثریت آنها اینگونه نیستند.
حقیقت این است که سنتگرایی در عشق و اشتیاق عمیقی ریشه دارد، دقیقاً از همان نوعی که هر انسان عادی نسبت به خانواده و خانه و معنا، ثبات و امنیتی که آنها فراهم میکنند، احساس میکند.
سنتگرایان به این شکل به میراث کلیسا نگاه میکنند، و از نظر آنها، کسانی که این میراث را بدگویی میکنند و کنار میگذارند، شبیه اوباشی هستند که خانه فرد را خراب میکنند یا به مادر او توهین میکنند.
انتقاد از این دیدگاه به شکلی برادرانه، ملایم و با تلاش صادقانه برای درک آن (همانطور که بندیکت شانزدهم انجام داد) یک چیز است.
مسخره کردن بیرحمانه آن، رد کردن آن بدون شنیدن، فرود آوردن پاشنه اقتدار بر آن یا به سردی تشویق کسانی که چنین کاری میکنند، چیز دیگری است.
به ویژه تحقیرآمیز است که چنین کارهایی را در مورد گروهی انجام دهیم که یک اقلیت کوچک و منفور در کلیسا هستند، بدون ذکر اینکه در جهان بزرگتر نیز چنین وضعیتی دارند.
فرانسیس و تحسینکنندگانش مدام درباره رحمت و دست یافتن به حاشیهنشینان صحبت میکردند، اما هرگز این احترام را به سنتگرایان نشان ندادند.
تلخی بیش از حدی که برخی از سنتگرایان نسبت به فرانسیس و سلسله مراتب کلیسا احساس میکنند، ثمره این ریاکاری بود.
بله، درست است که بسیاری از سنتگرایان در انتقادات خود بسیار زیادهروی کردهاند، بیاحترامی به شخص پاپ فرانسیس و مقام او نشان دادهاند، و فریب ایدئولوژیهای سیاسی عجیب و غریب و امثال آن را خوردهاند. و آنها به خاطر آن قابل سرزنش هستند.
اما این نیز درست است که آنچه آنها به آن واکنش بیش از حد نشان دادهاند، تحریک ناعادلانهای بود که از سوی فرانسیس آمده بود. "پدران، فرزندان خود را به خشم تحریک نکنید" (افسسیان ۶:۴). "وای بر جهان به خاطر وسوسههای گناه. زیرا لازم است که وسوسهها بیایند، اما وای بر کسی که از طریق او وسوسه میآید" (متی ۱۸:۷).
نشانههای امیدوارکنندهای وجود دارد که پاپ لئو مردی با محبت و درک پدرانه بیشتری است، که به التیام زخمهای وحدت مؤمنان و وحدت کلیسا با گذشتهاش کمک خواهد کرد.
https://x.com/FeserEdward/status/1920954557435441395?t=uB7JtNbkPOK2Ibi-I6b6Gg&s=19
https://x.com/FGhoddoussi/status/1921236876629041547?t=EY76mzpHn3vp7GKZ6Vltzw&s=19
10.05.202510:44
۳/۳
عامل مهم دیگر، افزایش خطرات امنیتی در پاکستان، همراه با تنشهای فزاینده در روابط افغانستان-پاکستان است. این پویاییها ممکن است تاشکند و شرکای خارجی آن را ترغیب کند تا ترجیحات خود را در مسیر ترانس-افغان بازنگری کنند و به جای آن کریدور قندهار را ترجیح دهند. در این زمینه، اولویتدهی به یک مسیر ترانزیتی که به مناطق جنوبی پاکستان - نزدیکترین به اقیانوس - متصل میشود، مناسبتر خواهد بود.
با توجه به اهمیت فزاینده ترانزیت افغانستان در لجستیک فرامنطقهای، کشورهای آسیای مرکزی نیاز خواهند داشت منافع همه ذینفعان را متعادل کنند تا از ظهور رقابتهای ژئوپلیتیکی شدید در امتداد این کریدورهای تجاری در حال تکامل جلوگیری کنند. هماهنگسازی مسیرهای ترانس-افغان که در حال حاضر در حال توسعه هستند، هم محتملترین و هم مطلوبترین سناریو برای آینده به نظر میرسد. در چنین حالتی، ذینفعان کلیدی، به ویژه ازبکستان، ترکمنستان و قزاقستان، میتوانند منابع خود را برای ایجاد یک کریدور راهآهن فرامنطقهای یکپارچه از طریق افغانستان تجمیع کنند.
این رویکرد مشارکتی چشمانداز جذب سرمایهگذاری خارجی و تسریع اجرای پروژه را افزایش میدهد. علاوه بر این، یک رویکرد متحد برای تقویت نقش منطقه در شکلدهی به معماری نوظهور اتصال ترانس-افغان حیاتی است. در صورت موفقیت، افغانستان میتواند فرصتی واقعی برای قرار گرفتن به عنوان یک قطب ترانزیت جدید در قلب اوراسیا به دست آورد.
تصویر: بانک توسعه آسیا
#آسیای_مرکزی، #اتصال، #ایران، #افغانستان، #کریدور_ترانس_افغان، #کریدور_کابل، #ترکمنستان، #قزاقستان، #کریدور_واخان
🟢نارگیزا عمروا
نارگیزا عمروا محقق ارشد در انستیتوی مطالعات بینالمللی پیشرفته در دانشگاه اقتصاد جهانی و دیپلماسی در تاشکند است.
https://www.bourseandbazaar.org/articles/2025/5/5/afghan-authorities-accelerate-push-for-road-and-rail-projects
عامل مهم دیگر، افزایش خطرات امنیتی در پاکستان، همراه با تنشهای فزاینده در روابط افغانستان-پاکستان است. این پویاییها ممکن است تاشکند و شرکای خارجی آن را ترغیب کند تا ترجیحات خود را در مسیر ترانس-افغان بازنگری کنند و به جای آن کریدور قندهار را ترجیح دهند. در این زمینه، اولویتدهی به یک مسیر ترانزیتی که به مناطق جنوبی پاکستان - نزدیکترین به اقیانوس - متصل میشود، مناسبتر خواهد بود.
با توجه به اهمیت فزاینده ترانزیت افغانستان در لجستیک فرامنطقهای، کشورهای آسیای مرکزی نیاز خواهند داشت منافع همه ذینفعان را متعادل کنند تا از ظهور رقابتهای ژئوپلیتیکی شدید در امتداد این کریدورهای تجاری در حال تکامل جلوگیری کنند. هماهنگسازی مسیرهای ترانس-افغان که در حال حاضر در حال توسعه هستند، هم محتملترین و هم مطلوبترین سناریو برای آینده به نظر میرسد. در چنین حالتی، ذینفعان کلیدی، به ویژه ازبکستان، ترکمنستان و قزاقستان، میتوانند منابع خود را برای ایجاد یک کریدور راهآهن فرامنطقهای یکپارچه از طریق افغانستان تجمیع کنند.
این رویکرد مشارکتی چشمانداز جذب سرمایهگذاری خارجی و تسریع اجرای پروژه را افزایش میدهد. علاوه بر این، یک رویکرد متحد برای تقویت نقش منطقه در شکلدهی به معماری نوظهور اتصال ترانس-افغان حیاتی است. در صورت موفقیت، افغانستان میتواند فرصتی واقعی برای قرار گرفتن به عنوان یک قطب ترانزیت جدید در قلب اوراسیا به دست آورد.
تصویر: بانک توسعه آسیا
#آسیای_مرکزی، #اتصال، #ایران، #افغانستان، #کریدور_ترانس_افغان، #کریدور_کابل، #ترکمنستان، #قزاقستان، #کریدور_واخان
🟢نارگیزا عمروا
نارگیزا عمروا محقق ارشد در انستیتوی مطالعات بینالمللی پیشرفته در دانشگاه اقتصاد جهانی و دیپلماسی در تاشکند است.
https://www.bourseandbazaar.org/articles/2025/5/5/afghan-authorities-accelerate-push-for-road-and-rail-projects
10.05.202504:10
خبر جروزالمپست دربارهی خبر بزرگ ترامپ:
یک منبع دیپلماتیک از منطقه خلیج فارس، که نخواست نام یا سمتش فاش شود، به The Media Line گفت: «رئیسجمهور دونالد ترامپ بیانیهای در مورد کشور فلسطین و به رسمیت شناختن آن از سوی آمریکا صادر خواهد کرد و اعلام خواهد شد که یک کشور فلسطینی بدون حضور حماس تأسیس خواهد شد.»
https://m.jpost.com/middle-east/article-853387
یک منبع دیپلماتیک از منطقه خلیج فارس، که نخواست نام یا سمتش فاش شود، به The Media Line گفت: «رئیسجمهور دونالد ترامپ بیانیهای در مورد کشور فلسطین و به رسمیت شناختن آن از سوی آمریکا صادر خواهد کرد و اعلام خواهد شد که یک کشور فلسطینی بدون حضور حماس تأسیس خواهد شد.»
https://m.jpost.com/middle-east/article-853387


10.05.202523:01
۱۰ مه ۲۰۲۵
رشته توییت از علی واعظ:
@AliVaez
۱/اگر ایران و ایالات متحده به آنچه هر دو طرف اکنون به عنوان خط قرمز خود توصیف میکنند - غنیسازی در مقابل عدم غنیسازی - پایبند باشند، مذاکرات یکشنبه میتواند یک تبادل کوتاه و نافرجام باشد. تاریخ راهنمای خوبی برای آنچه کار میکند، آنچه کار نمیکند، و چرایی دشمنی کامل با خوب است.🧵👇
۲/ برچیدن در لیبی سابقه دارد.
ایران در سال ۲۰۲۵ مانند لیبی در سال ۲۰۰۳، که برنامهای ابتدایی داشت، یا حتی ایران در سال ۲۰۱۵ نیست - با سطوح غنیسازی بالاتر، زمان گریز کوتاهتر، فناوری پیشرفتهتر و دانش به دست آمده از ۷ سال توسعه بدون محدودیت فعالیت میکند.
۳/ همچنین غنیسازی صفر را با ثبات تقریباً کامل از اواسط دهه ۲۰۰۰ رد کرده است. این شامل دوران جورج دبلیو بوش و در مقابل قطعنامههای متعدد شورای امنیت سازمان ملل در طول مسابقه تحریمها در مقابل سانتریفیوژها که تقریباً یک دهه ادامه داشت، میشود.
https://www.armscontrol.org/factsheets/timeline-nuclear-diplomacy-iran-1967-2023
۴/ وقتی ایالات متحده و شرکای ۱+۵ در مورد آن خواسته کوتاه آمدند، به این دلیل نبود که نتیجه مطلوب آنها نبود.
به این دلیل بود که یک دهه رویکردی که کار نمیکرد، از درخواست موارد غیرمحتمل به طرح موارد ضروری تغییر کرد: نظارت قوی بر یک برنامه به حداقل رسیده.
۵/ آن به طور قابل اثباتی کار کرد: ذخایر کوچک شدند. نرخهای غنیسازی کاهش یافت. زمان گریز افزایش یافت. نظارت بهبود یافت.
اگر نگرانی شما - به درستی - امکان دستیابی ایران به بمب هستهای است، این بهترین فرمول موجود ثابت شد.
۶/ دولت ترامپ هم اهرم فشار و هم فرصتی برای بهبود آن مدل دارد - همه اینها به این دلیل اهمیت بیشتری دارد که برنامه ایران چقدر پیشرفته شده است، و گزینههای جایگزین مسیر دیپلماتیک احتمالاً چقدر پرتنش خواهند بود.
۷/ کسانی که استدلال میکنند ایران هرگز ضعیفتر نبوده و اکنون زمان مناسبی برای یک توافق برد-باخت است، موضوع را وارونه میفهمند. یک کشور "ضعیف" کل منابع خود را از دست نمیدهد مبادا ضعف خود را تأیید کند. در واقع، احتمال بیشتری دارد که مقاومت کند.
۸/ و نکته کلیدی که @SteveWitkoff باید در نظر بگیرد این است که هیچ چیز برای عدم اشاعه خطرناکتر از دانشمندان هستهای بیکار نیست. این به نفع امنیت ملی ایالات متحده است که ایران در یک توافق تحقیر نشود زیرا توافقهای ناعادلانه، توافقکنندگان بیوفا به وجود میآورند.
۹/۹
رئیس جمهور امریکا (POTUS@)میتواند توافقی به دست آورد که به طور قابل توجهی بهتر از برجام است، اگر جنگطلبانی را که برای خواستههای حداکثری تلاش میکنند نادیده بگیرد. اما پایبندی به یک موضع مطلق با سابقه مداوم شکست، به معنای خطر کمتر اوباما ۲.۰ در مقایسه با بولتون ۳.۰ است.
https://x.com/AliVaez/status/1921332668102308173?t=iSK7qgiHyNXF_im2vasf3Q&s=19
رشته توییت از علی واعظ:
@AliVaez
۱/اگر ایران و ایالات متحده به آنچه هر دو طرف اکنون به عنوان خط قرمز خود توصیف میکنند - غنیسازی در مقابل عدم غنیسازی - پایبند باشند، مذاکرات یکشنبه میتواند یک تبادل کوتاه و نافرجام باشد. تاریخ راهنمای خوبی برای آنچه کار میکند، آنچه کار نمیکند، و چرایی دشمنی کامل با خوب است.🧵👇
۲/ برچیدن در لیبی سابقه دارد.
ایران در سال ۲۰۲۵ مانند لیبی در سال ۲۰۰۳، که برنامهای ابتدایی داشت، یا حتی ایران در سال ۲۰۱۵ نیست - با سطوح غنیسازی بالاتر، زمان گریز کوتاهتر، فناوری پیشرفتهتر و دانش به دست آمده از ۷ سال توسعه بدون محدودیت فعالیت میکند.
۳/ همچنین غنیسازی صفر را با ثبات تقریباً کامل از اواسط دهه ۲۰۰۰ رد کرده است. این شامل دوران جورج دبلیو بوش و در مقابل قطعنامههای متعدد شورای امنیت سازمان ملل در طول مسابقه تحریمها در مقابل سانتریفیوژها که تقریباً یک دهه ادامه داشت، میشود.
https://www.armscontrol.org/factsheets/timeline-nuclear-diplomacy-iran-1967-2023
۴/ وقتی ایالات متحده و شرکای ۱+۵ در مورد آن خواسته کوتاه آمدند، به این دلیل نبود که نتیجه مطلوب آنها نبود.
به این دلیل بود که یک دهه رویکردی که کار نمیکرد، از درخواست موارد غیرمحتمل به طرح موارد ضروری تغییر کرد: نظارت قوی بر یک برنامه به حداقل رسیده.
۵/ آن به طور قابل اثباتی کار کرد: ذخایر کوچک شدند. نرخهای غنیسازی کاهش یافت. زمان گریز افزایش یافت. نظارت بهبود یافت.
اگر نگرانی شما - به درستی - امکان دستیابی ایران به بمب هستهای است، این بهترین فرمول موجود ثابت شد.
۶/ دولت ترامپ هم اهرم فشار و هم فرصتی برای بهبود آن مدل دارد - همه اینها به این دلیل اهمیت بیشتری دارد که برنامه ایران چقدر پیشرفته شده است، و گزینههای جایگزین مسیر دیپلماتیک احتمالاً چقدر پرتنش خواهند بود.
۷/ کسانی که استدلال میکنند ایران هرگز ضعیفتر نبوده و اکنون زمان مناسبی برای یک توافق برد-باخت است، موضوع را وارونه میفهمند. یک کشور "ضعیف" کل منابع خود را از دست نمیدهد مبادا ضعف خود را تأیید کند. در واقع، احتمال بیشتری دارد که مقاومت کند.
۸/ و نکته کلیدی که @SteveWitkoff باید در نظر بگیرد این است که هیچ چیز برای عدم اشاعه خطرناکتر از دانشمندان هستهای بیکار نیست. این به نفع امنیت ملی ایالات متحده است که ایران در یک توافق تحقیر نشود زیرا توافقهای ناعادلانه، توافقکنندگان بیوفا به وجود میآورند.
۹/۹
رئیس جمهور امریکا (POTUS@)میتواند توافقی به دست آورد که به طور قابل توجهی بهتر از برجام است، اگر جنگطلبانی را که برای خواستههای حداکثری تلاش میکنند نادیده بگیرد. اما پایبندی به یک موضع مطلق با سابقه مداوم شکست، به معنای خطر کمتر اوباما ۲.۰ در مقایسه با بولتون ۳.۰ است.
https://x.com/AliVaez/status/1921332668102308173?t=iSK7qgiHyNXF_im2vasf3Q&s=19
10.05.202519:27
🔸خلاصه:
« درباره امور نوین»Rerum Novarum
این عبارت نام انسیکلیکای (نامه رسمی) معروف پاپ لئو سیزدهم است که در سال ۱۸۹۱ منتشر شد و به "در مورد شرایط جدید" یا "در مورد امور نوین" اشاره دارد. این سند به مسائل کارگری و اجتماعی در عصر انقلاب صنعتی میپردازد و بنیان اصلی آموزههای اجتماعی کلیسای کاتولیک را تشکیل میدهد.
🟢توضیح تفصیلی:
《درباره امور نوین》 (Rerum Novarum) انسیکلیکایی (نامه رسمی) بسیار مهمی است که توسط پاپ لئو سیزدهم در ۱۵ مه ۱۸۹۱ صادر شد.
این سند به مسائل اجتماعی، اقتصادی و کارگری ناشی از انقلاب صنعتی، به ویژه وضعیت کارگران و شکاف روزافزون بین سرمایه و کار میپردازد.
این متن که یکی از متون بنیادی آموزه اجتماعی کاتولیک محسوب میشود، هم سرمایهداری بیقید و بند و هم سوسیالیسم را نقد میکند و چارچوبی اخلاقی برای زندگی اقتصادی پیشنهاد میدهد.
🔹نکات کلیدی:
🔻۱. کرامت کارگران:
◦ بر کرامت ذاتی هر فرد انسانی تأکید میکند و اظهار میدارد که کارگران صرفاً کالا نیستند.
◦ کار هم شخصی است و هم ضروری، و شایسته احترام و رفتار منصفانه است.
🔻۲. حقوق و وظایف:
◦ کارگران حق دستمزد عادلانه، شرایط کاری ایمن و ساعات کاری معقول دارند.
◦ کارفرمایان وظیفه دارند با کارگران منصفانه رفتار کنند و از استثمار آنها خودداری کنند.
◦ کارگران میتوانند برای دفاع از حقوق خود انجمنهایی (اتحادیهها) تشکیل دهند، که تأییدی قابل توجه برای اتحادیههای کارگری است.
🔻۳. نقد سرمایهداری و سوسیالیسم:
◦ سرمایهداری: سرمایهداری بیقید و بند را به دلیل اولویت دادن به سود به جای رفاه انسان محکوم میکند که منجر به استثمار کارگران و نابرابری ثروت میشود.
◦ سوسیالیسم: فراخوان سوسیالیسم برای لغو مالکیت خصوصی را رد میکند و استدلال میکند که مالکیت یک حق طبیعی است که از کرامت انسان و زندگی خانوادگی حمایت میکند.
🔻۴. نقش مالکیت خصوصی:
◦ از مالکیت خصوصی به عنوان یک حق طبیعی دفاع میکند اما تأکید میکند که باید از آن به طور مسئولانه برای خیر عمومی استفاده شود.
◦ افراد ثروتمند وظیفه اخلاقی دارند تا ثروت مازاد خود را از طریق خیریه به اشتراک بگذارند.
🔻۵. نقش دولت:
◦ دولت باید عدالت و خیر عمومی را ارتقا دهد و در صورت لزوم برای حفاظت از حقوق کارگران و جلوگیری از انحصارها مداخله کند.
◦ با این حال، مداخله دولت باید محدود باشد تا از تضعیف ابتکار شخصی یا استقلال خانواده جلوگیری شود.
🔻۶. اصول مسیحی:
◦ مسائل اقتصادی و اجتماعی را در چارچوب اخلاق مسیحی قرار میدهد و به خیریه، عدالت و همکاری بین طبقات تأکید میکند.
◦ کارفرمایان و کارگران را تشویق میکند تا یکدیگر را به عنوان همکار و نه دشمن ببینند.
🔹زمینه تاریخی:
• در دوران صنعتی شدن سریع، زمانی که کارگران کارخانهها با شرایط سخت، دستمزد پایین و ساعات کاری طولانی مواجه بودند، صادر شد.
• به رشد نفوذ سوسیالیسم مارکسیستی پاسخ داد که مبارزه طبقاتی و مالکیت جمعی را به عنوان راه حل پیشنهاد میکرد.
• به دنبال ارائه جایگزینی مسیحی برای هر دو جریان سرمایهداری استثمارگر و سوسیالیسم الحادی بود.
🔹تأثیر:
• زمینهساز آموزه اجتماعی مدرن کاتولیک شد و بر انسیکلیکاهای بعدی مانند Quadragesimo Anno (۱۹۳۱) و Centesimus Annus (۱۹۹۱) تأثیر گذاشت.
• الهامبخش تشکیل جنبشها و اتحادیههای کارگری مسیحی در سراسر جهان بود.
• کلیسا را به عنوان صدایی اخلاقی در مباحث اقتصادی و اجتماعی تثبیت کرد که مدافع رویکردی متعادل نسبت به پیشرفت بود.
🔹میراث:
"درباره امور نوین" (Rerum Novarum) به دلیل تأکید بر کرامت انسانی، شیوههای منصفانه کار و نیاز به سیستمهای اقتصادی اخلاقی همچنان مرتبط باقی مانده است. این سند همچنان به بحثها درباره نابرابری ثروت، حقوق کارگران و نقش ایمان در زندگی عمومی جهت میدهد.
https://x.com/TtoonnyyCA/status/1921190226476622013?t=iKKGtGUTQ937QwCj7-XZhw&s=19
https://x.com/FGhoddoussi/status/1921284918036119884?t=YuKKcPUi2aiFl7iUpbpYDg&s=19
« درباره امور نوین»Rerum Novarum
این عبارت نام انسیکلیکای (نامه رسمی) معروف پاپ لئو سیزدهم است که در سال ۱۸۹۱ منتشر شد و به "در مورد شرایط جدید" یا "در مورد امور نوین" اشاره دارد. این سند به مسائل کارگری و اجتماعی در عصر انقلاب صنعتی میپردازد و بنیان اصلی آموزههای اجتماعی کلیسای کاتولیک را تشکیل میدهد.
🟢توضیح تفصیلی:
《درباره امور نوین》 (Rerum Novarum) انسیکلیکایی (نامه رسمی) بسیار مهمی است که توسط پاپ لئو سیزدهم در ۱۵ مه ۱۸۹۱ صادر شد.
این سند به مسائل اجتماعی، اقتصادی و کارگری ناشی از انقلاب صنعتی، به ویژه وضعیت کارگران و شکاف روزافزون بین سرمایه و کار میپردازد.
این متن که یکی از متون بنیادی آموزه اجتماعی کاتولیک محسوب میشود، هم سرمایهداری بیقید و بند و هم سوسیالیسم را نقد میکند و چارچوبی اخلاقی برای زندگی اقتصادی پیشنهاد میدهد.
🔹نکات کلیدی:
🔻۱. کرامت کارگران:
◦ بر کرامت ذاتی هر فرد انسانی تأکید میکند و اظهار میدارد که کارگران صرفاً کالا نیستند.
◦ کار هم شخصی است و هم ضروری، و شایسته احترام و رفتار منصفانه است.
🔻۲. حقوق و وظایف:
◦ کارگران حق دستمزد عادلانه، شرایط کاری ایمن و ساعات کاری معقول دارند.
◦ کارفرمایان وظیفه دارند با کارگران منصفانه رفتار کنند و از استثمار آنها خودداری کنند.
◦ کارگران میتوانند برای دفاع از حقوق خود انجمنهایی (اتحادیهها) تشکیل دهند، که تأییدی قابل توجه برای اتحادیههای کارگری است.
🔻۳. نقد سرمایهداری و سوسیالیسم:
◦ سرمایهداری: سرمایهداری بیقید و بند را به دلیل اولویت دادن به سود به جای رفاه انسان محکوم میکند که منجر به استثمار کارگران و نابرابری ثروت میشود.
◦ سوسیالیسم: فراخوان سوسیالیسم برای لغو مالکیت خصوصی را رد میکند و استدلال میکند که مالکیت یک حق طبیعی است که از کرامت انسان و زندگی خانوادگی حمایت میکند.
🔻۴. نقش مالکیت خصوصی:
◦ از مالکیت خصوصی به عنوان یک حق طبیعی دفاع میکند اما تأکید میکند که باید از آن به طور مسئولانه برای خیر عمومی استفاده شود.
◦ افراد ثروتمند وظیفه اخلاقی دارند تا ثروت مازاد خود را از طریق خیریه به اشتراک بگذارند.
🔻۵. نقش دولت:
◦ دولت باید عدالت و خیر عمومی را ارتقا دهد و در صورت لزوم برای حفاظت از حقوق کارگران و جلوگیری از انحصارها مداخله کند.
◦ با این حال، مداخله دولت باید محدود باشد تا از تضعیف ابتکار شخصی یا استقلال خانواده جلوگیری شود.
🔻۶. اصول مسیحی:
◦ مسائل اقتصادی و اجتماعی را در چارچوب اخلاق مسیحی قرار میدهد و به خیریه، عدالت و همکاری بین طبقات تأکید میکند.
◦ کارفرمایان و کارگران را تشویق میکند تا یکدیگر را به عنوان همکار و نه دشمن ببینند.
🔹زمینه تاریخی:
• در دوران صنعتی شدن سریع، زمانی که کارگران کارخانهها با شرایط سخت، دستمزد پایین و ساعات کاری طولانی مواجه بودند، صادر شد.
• به رشد نفوذ سوسیالیسم مارکسیستی پاسخ داد که مبارزه طبقاتی و مالکیت جمعی را به عنوان راه حل پیشنهاد میکرد.
• به دنبال ارائه جایگزینی مسیحی برای هر دو جریان سرمایهداری استثمارگر و سوسیالیسم الحادی بود.
🔹تأثیر:
• زمینهساز آموزه اجتماعی مدرن کاتولیک شد و بر انسیکلیکاهای بعدی مانند Quadragesimo Anno (۱۹۳۱) و Centesimus Annus (۱۹۹۱) تأثیر گذاشت.
• الهامبخش تشکیل جنبشها و اتحادیههای کارگری مسیحی در سراسر جهان بود.
• کلیسا را به عنوان صدایی اخلاقی در مباحث اقتصادی و اجتماعی تثبیت کرد که مدافع رویکردی متعادل نسبت به پیشرفت بود.
🔹میراث:
"درباره امور نوین" (Rerum Novarum) به دلیل تأکید بر کرامت انسانی، شیوههای منصفانه کار و نیاز به سیستمهای اقتصادی اخلاقی همچنان مرتبط باقی مانده است. این سند همچنان به بحثها درباره نابرابری ثروت، حقوق کارگران و نقش ایمان در زندگی عمومی جهت میدهد.
https://x.com/TtoonnyyCA/status/1921190226476622013?t=iKKGtGUTQ937QwCj7-XZhw&s=19
https://x.com/FGhoddoussi/status/1921284918036119884?t=YuKKcPUi2aiFl7iUpbpYDg&s=19
Кайра бөлүшүлгөн:
اکبر گنجی

10.05.202519:05
بخش سوم 🎥چرا دونالد ترامپ بی شرمانه نقش تاریخی روس ها در جنگ جهانی اول و دوم که بیشترین تلفات را دادند، انکار می کند؟ 👇👇
علاوه بر این، وقتی ترامپ نظراتی مانند آن را بیان میکند که با سوابق تاریخی بسیار متفاوت است، واقعاً در مورد قضاوت او تردید ایجاد میکند. واقعاً قابل توجه است که او چنین اظهارات احمقانهای را بیان کند. کسی که رئیسجمهور ایالات متحده است، باید سادهتر بداند بهتر است. و میدانم که ما به نقطهای رسیدهایم که فقط میگوییم، «خب، این دونالد ترامپ است و، میدانید، او فقط چیزهای زیادی میگوید که غیرمعمول است، او از یک روز به روز دیگر با خودش در تضاد است، و واقعاً مهم نیست چون فقط دونالد ترامپ است و همه این را میفهمند.» اما من معتقد نیستم این درست باشد. فکر میکنم این چیزهای زیادی درباره قضاوت او میگوید و فکر میکنم چیزهای زیادی درباره اینکه آیا میتوانید به آن مرد اعتماد کنید میگوید، زیرا او یک روز یک چیز میگوید و روز دیگر چیز دیگری، و بسیاری از آنچه او میگوید سادهساده درست نیست. بنابراین، اگر شما یک رهبر خارجی هستید و به ایالات متحده نگاه میکنید و فکر میکنید چگونه با دونالد ترامپ برخورد کنید، باید سرتان را بخارانید و بگویید، «آیا او یک شریک مذاکره قابل اعتماد است؟» و فکر میکنم پاسخ در اکثر موارد خیر است.
🔻 #کلنل_دانیل_دیوس: باشه، خب این خیلی مهم است چون مشخصاً ما در حال تلاش برای مذاکره برای پایان دادن به این جنگ هستیم و چون امروز هشتم ماه مه است و بسیاری در غرب پایان جنگ جهانی دوم را امروز جشن میگیرند و سپس روسیه فردا آن را جشن خواهد گرفت. در آلمان به عنوان مثال، جشنی برای گرامیداشت پایان جنگ برگزار شد و روسیه و بلاروس صراحتاً اجازه حضور نداشتند حتی اگر میخواستند، آنها نمیتوانستند پرسنل دیپلماتیک بفرستند، آنها این را رد کردند. در همین حال، روسیه اعلام کرد و گفت همه شما خوش آمدید که اینجا بیایید و البته اکثر غربیها نیامدند، اما رابرت فیکو به خصوص، از اسلواکی نکتهای را مطرح کرد و گفت: «هی، گوش کنید، من به گورستان آرلینگتون رفتم و به آمریکاییها ادای احترام کردم، من به بریتانیا رفتم تا به خلبانان نیروی هوایی سلطنتی که به آزادی ما کمک کردند ادای احترام کنم، و من به روسیه میروم چون آنها هم به آزادی ما در زمین کمک کردند.» این در مورد حداقل برخی از اروپاییها که به نظر میرسد تمامیت سابقه تاریخی را به رسمیت میشناسند، به شما چه میگوید؟
🔺#جان_مرشایمر: خب این به شما میگوید که این جشن به طور ناگسستنی با سیاستهای معاصر گره خورده است، به عبارت دیگر، تقریباً غیرممکن است که با این رویداد مهم تاریخی به نام جنگ جهانی دوم برخورد کنید بدون اینکه درگیری در اوکراین را به بحث درباره آن مسئله وارد کنید، و دلیل اینکه میدانید رئیسجمهور ترامپ و رهبران اروپایی به جز افرادی مانند ویتکاف به مسکو نمیروند، تا حد زیادی به خاطر جنگ اوکراین است و تا حدی میتوان آن را درک کرد، اما فکر میکنم در عین حال، بیاحترامی به روسها، رفتار با آنها با بیاحترامی زیاد و رفتار با آنچه بین سالهای ۱۹۴۱ و ۱۹۴۵ اتفاق افتاد با بیاحترامی، همانطور که رئیسجمهور ترامپ انجام داده، شرمآور است و نباید اتفاق میافتاد.
#خلیج_فارس
https://t.me/ganji_akbar
علاوه بر این، وقتی ترامپ نظراتی مانند آن را بیان میکند که با سوابق تاریخی بسیار متفاوت است، واقعاً در مورد قضاوت او تردید ایجاد میکند. واقعاً قابل توجه است که او چنین اظهارات احمقانهای را بیان کند. کسی که رئیسجمهور ایالات متحده است، باید سادهتر بداند بهتر است. و میدانم که ما به نقطهای رسیدهایم که فقط میگوییم، «خب، این دونالد ترامپ است و، میدانید، او فقط چیزهای زیادی میگوید که غیرمعمول است، او از یک روز به روز دیگر با خودش در تضاد است، و واقعاً مهم نیست چون فقط دونالد ترامپ است و همه این را میفهمند.» اما من معتقد نیستم این درست باشد. فکر میکنم این چیزهای زیادی درباره قضاوت او میگوید و فکر میکنم چیزهای زیادی درباره اینکه آیا میتوانید به آن مرد اعتماد کنید میگوید، زیرا او یک روز یک چیز میگوید و روز دیگر چیز دیگری، و بسیاری از آنچه او میگوید سادهساده درست نیست. بنابراین، اگر شما یک رهبر خارجی هستید و به ایالات متحده نگاه میکنید و فکر میکنید چگونه با دونالد ترامپ برخورد کنید، باید سرتان را بخارانید و بگویید، «آیا او یک شریک مذاکره قابل اعتماد است؟» و فکر میکنم پاسخ در اکثر موارد خیر است.
🔻 #کلنل_دانیل_دیوس: باشه، خب این خیلی مهم است چون مشخصاً ما در حال تلاش برای مذاکره برای پایان دادن به این جنگ هستیم و چون امروز هشتم ماه مه است و بسیاری در غرب پایان جنگ جهانی دوم را امروز جشن میگیرند و سپس روسیه فردا آن را جشن خواهد گرفت. در آلمان به عنوان مثال، جشنی برای گرامیداشت پایان جنگ برگزار شد و روسیه و بلاروس صراحتاً اجازه حضور نداشتند حتی اگر میخواستند، آنها نمیتوانستند پرسنل دیپلماتیک بفرستند، آنها این را رد کردند. در همین حال، روسیه اعلام کرد و گفت همه شما خوش آمدید که اینجا بیایید و البته اکثر غربیها نیامدند، اما رابرت فیکو به خصوص، از اسلواکی نکتهای را مطرح کرد و گفت: «هی، گوش کنید، من به گورستان آرلینگتون رفتم و به آمریکاییها ادای احترام کردم، من به بریتانیا رفتم تا به خلبانان نیروی هوایی سلطنتی که به آزادی ما کمک کردند ادای احترام کنم، و من به روسیه میروم چون آنها هم به آزادی ما در زمین کمک کردند.» این در مورد حداقل برخی از اروپاییها که به نظر میرسد تمامیت سابقه تاریخی را به رسمیت میشناسند، به شما چه میگوید؟
🔺#جان_مرشایمر: خب این به شما میگوید که این جشن به طور ناگسستنی با سیاستهای معاصر گره خورده است، به عبارت دیگر، تقریباً غیرممکن است که با این رویداد مهم تاریخی به نام جنگ جهانی دوم برخورد کنید بدون اینکه درگیری در اوکراین را به بحث درباره آن مسئله وارد کنید، و دلیل اینکه میدانید رئیسجمهور ترامپ و رهبران اروپایی به جز افرادی مانند ویتکاف به مسکو نمیروند، تا حد زیادی به خاطر جنگ اوکراین است و تا حدی میتوان آن را درک کرد، اما فکر میکنم در عین حال، بیاحترامی به روسها، رفتار با آنها با بیاحترامی زیاد و رفتار با آنچه بین سالهای ۱۹۴۱ و ۱۹۴۵ اتفاق افتاد با بیاحترامی، همانطور که رئیسجمهور ترامپ انجام داده، شرمآور است و نباید اتفاق میافتاد.
#خلیج_فارس
https://t.me/ganji_akbar
Кайра бөлүшүлгөн:
بهمن دارالشفایی



10.05.202515:23
حسین اکبریان:
«من برای گرفتن این عکس حدود ده بار به پارک ملی کویر سفر کردم تا یک بار شانس یار من شود و همه شرایط آماده ثبت این قاب زیبا شود.
یکبار آلودگی یکبار ابر و بار دیگر هردو مانع دیدن دماوند میشدند.
مادر ایران از پارک ملی کویر و فاصله ۲۰۰ کیلومتری...»
.
«من برای گرفتن این عکس حدود ده بار به پارک ملی کویر سفر کردم تا یک بار شانس یار من شود و همه شرایط آماده ثبت این قاب زیبا شود.
یکبار آلودگی یکبار ابر و بار دیگر هردو مانع دیدن دماوند میشدند.
مادر ایران از پارک ملی کویر و فاصله ۲۰۰ کیلومتری...»
.
10.05.202510:41
۲/۳
بخش اولیه آن راهآهن خواف-هرات خواهد بود که قرار است بعداً در همین سال به طور کامل راهاندازی شود. این مسیر از طریق شبرغان، مزار شریف، خلم و قندوز ادامه مییابد و در نهایت به مرز تاجیکستان در گذرگاه شیرخان بندر میرسد. سپس در سراسر آسیای مرکزی به سمت شرق تا کاشغر در غرب چین امتداد مییابد و حدود ۲۰۰۰ کیلومتر را پوشش میدهد. در این زمینه، راهآهن پیشنهادی مزار شریف-هرات طالبان به بخشی استراتژیک از یک مسیر ترانزیت گستردهتر از ایران به چین تبدیل میشود.
ایجاد یک کریدور ترانزیتی پنج ملت همچنین میتواند به نفع ترکمنستان باشد که مدتهاست به دنبال ایجاد پیوند راهآهن با تاجیکستان از طریق افغانستان در قالب پروژه TAT است. این ابتکار در سال ۲۰۱۳ در میان تنشهای فزاینده بین تاشکند و دوشنبه بر سر مسیرهای ترانزیت و تمایل به دور زدن ازبکستان ظهور کرد.
ترکمنستان مرحله اول راهآهن TAT را در سال ۲۰۱۶ تکمیل کرد که از آتامرات (کرکی) از طریق ایمامنظر به آقینه امتداد داشت. قطعه آقینه-اندخوی در اوایل ۲۰۲۱ دنبال شد. با این حال، بازگشت طالبان به قدرت در تابستان ۲۰۲۱ کار را متوقف کرد، زیرا بازیگران منطقهای موضع گروه را در مورد زیرساختهای فرامرزی و مشارکت خارجی مجدداً ارزیابی کردند. با این حال، برخلاف نگرانیهای اولیه، رهبری جدید افغانستان رویکردی عملگرایانه نسبت به اتصال منطقهای نشان داده است.
در فوریه ۲۰۲۵، افغانستان و ترکمنستان توافق کردند کار نقشهبرداری و طراحی خط راهآهن ۵۵ کیلومتری اندخوی-شبرغان را انجام دهند، پروژهای که اولین بار توسط طالبان در سال ۲۰۲۴ اعلام شد. در همین حال، در ژوئیه ۲۰۲۴، وزارت حمل و نقل تاجیکستان و آژانس همکاری بینالمللی کره پروتکلی را برای تهیه مطالعه امکانسنجی راهآهن ۵۱ کیلومتری جلالالدین بلخی-پنجی پایون امضا کردند که تاجیکستان را به مرز افغانستان متصل میکند. هر دو تحول نشاندهنده از سرگیری پروژه TAT است که میتواند نگرانیهایی را در ازبکستان ایجاد کند، با توجه به نقش دیرینه آن به عنوان یک کشور ترانزیتی کلیدی برای دسترسی چندین همسایه به بازارهای جهانی.
توسعه زیرساختهای لجستیکی ترانس-افغان همچنین مورد علاقه روزافزون روسیه است که کریدورهای جدید را وسیلهای برای گسترش کریدور حمل و نقل بینالمللی شمال-جنوب (INSTC) خود به پاکستان میبیند.
نشانه واضحی از این امر، بازدید هیأت روسی به رهبری سرگئی شویگو، دبیر شورای امنیت، از کابل در ۲۵ نوامبر ۲۰۲۴ بود که طی آن ساخت راهآهن ترانس-افغان مورد بحث قرار گرفت. پس از مذاکرات با طالبان، آلکسی اوورچوک، معاون نخستوزیر روسیه، اعلام کرد که فدراسیون روسیه این پروژه را به عنوان بخشی جداییناپذیر از INSTC در نظر میگیرد.
وزارت حمل و نقل روسیه بعداً اعلام کرد که با ازبکستان همکاری خواهد کرد تا مطالعه امکانسنجی برای یک راهآهن از طریق افغانستان را بر اساس دو مسیر توافق شده آماده کند: مزار شریف-هرات-دلارام-قندهار-چمن و ترمز-نایآباد-لوگر-خرلاچی. اما این اعلامیه توسط راهآهن ازبکستان تأیید نشد.
مشارکت روسیه در ساخت هر دو مسیر راهآهن غربی و شرقی افغانستان - شروع از مرزها با ترکمنستان و ازبکستان، به ترتیب - به عشقآباد و تاشکند امکان میدهد سهمی از جریانهای کالا بین اوراسیای شمالی به جنوب آسیا را تأمین کنند. افزایش رقابت در این مسیرها احتمالاً هزینه حمل و نقل ترانزیت را در طول زمان کاهش خواهد داد.
گشایش مسیرهای تجاری جدید از طریق افغانستان فرصتهای قابل توجهی برای تحقق پتانسیل اقتصادی و حمل و نقل-ترانزیت آسیای مرکزی ارائه میدهد. چندین عامل کلیدی باید هنگام ارزیابی تحولات بیشتر در این زمینه در نظر گرفته شود.
یکی از ملاحظات، جهتگیری مجدد احتمالی ازبکستان به سمت مسیر راهآهن ترانس-افغان غربی است. مقرون به صرفه بودن نسبی کریدور قندهار، در مقایسه با راهآهن از طریق کابل، میتواند به عنوان کاتالیزوری برای چنین تغییری عمل کند. اگرچه مسیر مزار شریف-هرات-قندهار-چمن (۱۴۶۸ کیلومتر) طولانیتر از کریدور کابل (۶۴۷ کیلومتر) است، اما مزایایی را از نظر زمین و امنیت ارائه میدهد. علاوه بر این، این مسیر میتواند از طریق استان مرزی نیمروز در جنوب غربی افغانستان به سمت ایران منشعب شود و پیوندی استراتژیک و ارزشمند برای کریدورهای حمل و نقل آینده فراهم کند.
https://www.bourseandbazaar.org/articles/2025/5/5/afghan-authorities-accelerate-push-for-road-and-rail-projects
بخش اولیه آن راهآهن خواف-هرات خواهد بود که قرار است بعداً در همین سال به طور کامل راهاندازی شود. این مسیر از طریق شبرغان، مزار شریف، خلم و قندوز ادامه مییابد و در نهایت به مرز تاجیکستان در گذرگاه شیرخان بندر میرسد. سپس در سراسر آسیای مرکزی به سمت شرق تا کاشغر در غرب چین امتداد مییابد و حدود ۲۰۰۰ کیلومتر را پوشش میدهد. در این زمینه، راهآهن پیشنهادی مزار شریف-هرات طالبان به بخشی استراتژیک از یک مسیر ترانزیت گستردهتر از ایران به چین تبدیل میشود.
ایجاد یک کریدور ترانزیتی پنج ملت همچنین میتواند به نفع ترکمنستان باشد که مدتهاست به دنبال ایجاد پیوند راهآهن با تاجیکستان از طریق افغانستان در قالب پروژه TAT است. این ابتکار در سال ۲۰۱۳ در میان تنشهای فزاینده بین تاشکند و دوشنبه بر سر مسیرهای ترانزیت و تمایل به دور زدن ازبکستان ظهور کرد.
ترکمنستان مرحله اول راهآهن TAT را در سال ۲۰۱۶ تکمیل کرد که از آتامرات (کرکی) از طریق ایمامنظر به آقینه امتداد داشت. قطعه آقینه-اندخوی در اوایل ۲۰۲۱ دنبال شد. با این حال، بازگشت طالبان به قدرت در تابستان ۲۰۲۱ کار را متوقف کرد، زیرا بازیگران منطقهای موضع گروه را در مورد زیرساختهای فرامرزی و مشارکت خارجی مجدداً ارزیابی کردند. با این حال، برخلاف نگرانیهای اولیه، رهبری جدید افغانستان رویکردی عملگرایانه نسبت به اتصال منطقهای نشان داده است.
در فوریه ۲۰۲۵، افغانستان و ترکمنستان توافق کردند کار نقشهبرداری و طراحی خط راهآهن ۵۵ کیلومتری اندخوی-شبرغان را انجام دهند، پروژهای که اولین بار توسط طالبان در سال ۲۰۲۴ اعلام شد. در همین حال، در ژوئیه ۲۰۲۴، وزارت حمل و نقل تاجیکستان و آژانس همکاری بینالمللی کره پروتکلی را برای تهیه مطالعه امکانسنجی راهآهن ۵۱ کیلومتری جلالالدین بلخی-پنجی پایون امضا کردند که تاجیکستان را به مرز افغانستان متصل میکند. هر دو تحول نشاندهنده از سرگیری پروژه TAT است که میتواند نگرانیهایی را در ازبکستان ایجاد کند، با توجه به نقش دیرینه آن به عنوان یک کشور ترانزیتی کلیدی برای دسترسی چندین همسایه به بازارهای جهانی.
توسعه زیرساختهای لجستیکی ترانس-افغان همچنین مورد علاقه روزافزون روسیه است که کریدورهای جدید را وسیلهای برای گسترش کریدور حمل و نقل بینالمللی شمال-جنوب (INSTC) خود به پاکستان میبیند.
نشانه واضحی از این امر، بازدید هیأت روسی به رهبری سرگئی شویگو، دبیر شورای امنیت، از کابل در ۲۵ نوامبر ۲۰۲۴ بود که طی آن ساخت راهآهن ترانس-افغان مورد بحث قرار گرفت. پس از مذاکرات با طالبان، آلکسی اوورچوک، معاون نخستوزیر روسیه، اعلام کرد که فدراسیون روسیه این پروژه را به عنوان بخشی جداییناپذیر از INSTC در نظر میگیرد.
وزارت حمل و نقل روسیه بعداً اعلام کرد که با ازبکستان همکاری خواهد کرد تا مطالعه امکانسنجی برای یک راهآهن از طریق افغانستان را بر اساس دو مسیر توافق شده آماده کند: مزار شریف-هرات-دلارام-قندهار-چمن و ترمز-نایآباد-لوگر-خرلاچی. اما این اعلامیه توسط راهآهن ازبکستان تأیید نشد.
مشارکت روسیه در ساخت هر دو مسیر راهآهن غربی و شرقی افغانستان - شروع از مرزها با ترکمنستان و ازبکستان، به ترتیب - به عشقآباد و تاشکند امکان میدهد سهمی از جریانهای کالا بین اوراسیای شمالی به جنوب آسیا را تأمین کنند. افزایش رقابت در این مسیرها احتمالاً هزینه حمل و نقل ترانزیت را در طول زمان کاهش خواهد داد.
گشایش مسیرهای تجاری جدید از طریق افغانستان فرصتهای قابل توجهی برای تحقق پتانسیل اقتصادی و حمل و نقل-ترانزیت آسیای مرکزی ارائه میدهد. چندین عامل کلیدی باید هنگام ارزیابی تحولات بیشتر در این زمینه در نظر گرفته شود.
یکی از ملاحظات، جهتگیری مجدد احتمالی ازبکستان به سمت مسیر راهآهن ترانس-افغان غربی است. مقرون به صرفه بودن نسبی کریدور قندهار، در مقایسه با راهآهن از طریق کابل، میتواند به عنوان کاتالیزوری برای چنین تغییری عمل کند. اگرچه مسیر مزار شریف-هرات-قندهار-چمن (۱۴۶۸ کیلومتر) طولانیتر از کریدور کابل (۶۴۷ کیلومتر) است، اما مزایایی را از نظر زمین و امنیت ارائه میدهد. علاوه بر این، این مسیر میتواند از طریق استان مرزی نیمروز در جنوب غربی افغانستان به سمت ایران منشعب شود و پیوندی استراتژیک و ارزشمند برای کریدورهای حمل و نقل آینده فراهم کند.
https://www.bourseandbazaar.org/articles/2025/5/5/afghan-authorities-accelerate-push-for-road-and-rail-projects
Өчүрүлгөн11.05.202500:28
10.05.202522:49
📋 برای کپی، روی لینک بزنید:
🪐 @OrbionTwitterBot
https://telegra.ph/Twitter-Thread-05-10-39
🪐 @OrbionTwitterBot


10.05.202519:25
🔹پاپ لئو چهاردهم انتخاب نام خود [لئو] را توضیح میدهد:
«... من تصمیم گرفتم نام لئو چهاردهم را انتخاب کنم. دلایل مختلفی برای این انتخاب وجود دارد، اما عمدتاً به این دلیل که پاپ لئو سیزدهم در انسیکلیکای(نامه رسمی،encyclical) تاریخی خود، Rerum Novarum(امور نوین)، به مسئله اجتماعی در زمینه اولین انقلاب صنعتی بزرگ پرداخت.
در زمان ما، کلیسا گنجینه آموزههای اجتماعی خود را در پاسخ به انقلاب صنعتی دیگری و تحولات در زمینه هوش مصنوعی که چالشهای جدیدی برای دفاع از کرامت انسانی، عدالت و کار ایجاد میکند، به همه ارائه میدهد.»
https://x.com/VaticanNews/status/1921186921838997935?t=gh5_OzDeWvi3_whR0XoRkg&s=19
https://x.com/FGhoddoussi/status/1921283299437383864?t=0xoXRikkB8EAzCD0bU7ZpQ&s=19
«... من تصمیم گرفتم نام لئو چهاردهم را انتخاب کنم. دلایل مختلفی برای این انتخاب وجود دارد، اما عمدتاً به این دلیل که پاپ لئو سیزدهم در انسیکلیکای(نامه رسمی،encyclical) تاریخی خود، Rerum Novarum(امور نوین)، به مسئله اجتماعی در زمینه اولین انقلاب صنعتی بزرگ پرداخت.
در زمان ما، کلیسا گنجینه آموزههای اجتماعی خود را در پاسخ به انقلاب صنعتی دیگری و تحولات در زمینه هوش مصنوعی که چالشهای جدیدی برای دفاع از کرامت انسانی، عدالت و کار ایجاد میکند، به همه ارائه میدهد.»
https://x.com/VaticanNews/status/1921186921838997935?t=gh5_OzDeWvi3_whR0XoRkg&s=19
https://x.com/FGhoddoussi/status/1921283299437383864?t=0xoXRikkB8EAzCD0bU7ZpQ&s=19
10.05.202519:05
👆👆👆
ترجمهکامل گفتگو:
👇👇👇
ترجمهکامل گفتگو:
👇👇👇
Кайра бөлүшүлгөн:
اندیشکده تهران | Tehran Institute



10.05.202514:28
🔵ورود عمیق امارات در لجستیک بندری آفریقا
#اکوتهران
#لجستیک #بندر
#امارات #آفریقا
🔸امارات متحده عربی با توجه به نقش و جایگاه خود، بالاخص بندر جبل علی، مبدل به یک قدرت مهم لجستیکی شده است و در دهههای گذشته به صورت گام به گام به دنبال ارتقای جایگاه خود در لجستیک بینالمللی بوده است. ورود عمیق به لجستیک دریایی آفریقا به مدد سرمایهگذاریهای پیوسته و مزیتهای عملکردی امارات در حوزه بندری، به نظر بخشی از یک راهبرد کلان و چندوجهی است که توسط حاکمان این کشور برای جانمایی امارات در آینده بدون نفت دنبال شده است. امارات متحده عربی تاکنون بیش از ۶۰ میلیارد دلار در قاره آفریقا سرمایهگذاری نموده و در بنادر آفریقا، مهمترین و تنها رقیب نفوذ رو به گسترش چینیها به شمار میرود.
🔹پیشبرد برنامههای بندری امارات به اتکای دو شرکت تخصصی در حوزه لجستیک دریایی یعنی شرکتهای دیپیورد و ایدی پورتز انجام میپذیرد. دیپیورد که پنجمین بهرهبردار بندری بزرگ در جهان است، دستکم ده درصد از درآمدهای خود را از پروژههای فعال آفریقایی خود کسب میکند و مدیر عامل این شرکت در یک سخنرانی بینالمللی در سال ۲۰۲۰ از آفریقا به عنوان منبع رشدی (در حال حاضر و در آینده) یاد میکند که مشابه آن در هیچ بازار دیگری در جهان ممکن نخواهد بود.
🔹ایدی پورتز که دومین شرکت فعال بندری امارات در آفریقا به شمار میرود متعلق به ابوظبی است و از همین رو، حمایتهای مالی و سیاسی گستردهای دریافت میکند. تصویر پوستر پراکندگی قابلتوجه بنادری را نمایش میدهد که امارات متحده در آنها موفق به کسب امتیاز (اعم از احداث، توسعه یا بهرهبرداری) شده است و بیراه نیست اگر گفته شود امارات در گوشه گوشه آفریقا حضوری مشهود و منظم دارد.
💢شمال آفریقا
🔹در میان کشورهای شمال آفریقا، حضور امارات در مصر بسیار پررنگ است. بندر پورت سعید و سایر بنادری که در اطراف کانال سوئز در اختیار امارات قرار دارند، نقش این کشور را در مدیریت و هدایت تجارت میان آسیا و اروپا افزایش داده و به آنها در بازار لجستیک بینالملل اهرم قابل توجهی میبخشد. به جز مصر در آنسوی مدیترانه، بندر جزایر نیز در سواحل کشور الجزایر یکی از مراکزی است که از سوی امارات مورد توجه قرار گرفته است.
💢شرق آفریقا
🔹فعالیت بندری امارات در شرق آفریقا بر چهار منطقه متمرکز بوده است: جیبوتی، پونتلند، سومالیلند و سودان. بندر بربره در سومالیلند علاوه بر پشتیبانی دریایی در دریای سرخ و بابالمندب، از حیث دسترسی به اتیوپی به عنوان یک مرکز اقتصادی و هاب قهوه اهمیت دارد. اخیرا روابط امارات با جیبوتی و سودان دچار تنش شده و از همین رو، پروژههای بندری مانند بندر ابوعمامه در سودان متوقف شده اند. در مقابل بندر دارالسلام تانزانیا به زنجیره بنادر آفریقایی این کشور اضافه شده است.
🔹بدین ترتیب، مسیری مطمئن برای دسترسی امارات به سرزمینهای محصور در خشکیای همچون جمهوری دموکراتیک کنگو، زامبیا، روآندا و بروندی فراهم شده است. باید توجه داشت که ورود لجستیکی امارات در آفریقا به بنادر ساحلی محدود نمیشود و این کشور دست به توسعه بنادر خشک در داخل کشورها نیز زده است. به عنوان مثال، پایانه لجستیکی کیگالی در رواندا از جمله اقدامات امارات برای پشتیبانی از بنادر مومباسا و دارالسلام است.
💢غرب آفریقا
🔹علیرغم فاصله چشمگیر با دبی و ابوظبی، پایگاههای لجستیک دریایی امارات در غرب آفریقا و ساحل آتلانتیک جنوبی گسترشی فزاینده داشته است. ایدی پورت سالهاست که در بندر کمسر گینه به عنوان پایگاه صادرات بوکسیت از آفریقا حضور دارد و یک ترمینال تخصصی کانتینری نیز توسط شرکت گلوبال آلومینیوم امارات ساخته شده است.
🔹امارات در سالهای اخیر به دو پروژه مهم دیگر در غرب آفریقا توجه نشان داده است: بندر پورت نوآر در کنگو، لواندا در آنگولا. پورتنوار با توجه به موقعیت جغرافیایی ویژه خود یک بندر صادراتی کلیدی برای طلا، مس و الماس به حساب میرود و لوآندا در آنگولا در عمل به موازات کریدور مشهور لوبیتو تعریف شده و به منظور تضمین دسترسی به کشورهای آنگولا، جمهوری دموکراتیک کنگو و زامبیا برای امارات واجد اهمیت خواهد بود.
💢جمعبندی
✅ورود عمیق این دو شرکت در لجستیک دریایی آفریقا را باید نشاندهنده گسترش نهادینهشده و متنوعشده حضور امارات در این قاره دانست و با حضور دو بازیگر دولتی از ابوظبی و دبی در بازارهای بندری آفریقا، میتوان مدعی شد که رقابت و همکاری داخلی نیز بهنوعی به هدایت سرمایهگذاریهای لجستیکی امارات در این قاره کمک میکند.
🔁مطالب مرتبط
▫️کشورهای خلیجفارس و شاخ آفریقا
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/407
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#اکوتهران
#لجستیک #بندر
#امارات #آفریقا
🔸امارات متحده عربی با توجه به نقش و جایگاه خود، بالاخص بندر جبل علی، مبدل به یک قدرت مهم لجستیکی شده است و در دهههای گذشته به صورت گام به گام به دنبال ارتقای جایگاه خود در لجستیک بینالمللی بوده است. ورود عمیق به لجستیک دریایی آفریقا به مدد سرمایهگذاریهای پیوسته و مزیتهای عملکردی امارات در حوزه بندری، به نظر بخشی از یک راهبرد کلان و چندوجهی است که توسط حاکمان این کشور برای جانمایی امارات در آینده بدون نفت دنبال شده است. امارات متحده عربی تاکنون بیش از ۶۰ میلیارد دلار در قاره آفریقا سرمایهگذاری نموده و در بنادر آفریقا، مهمترین و تنها رقیب نفوذ رو به گسترش چینیها به شمار میرود.
🔹پیشبرد برنامههای بندری امارات به اتکای دو شرکت تخصصی در حوزه لجستیک دریایی یعنی شرکتهای دیپیورد و ایدی پورتز انجام میپذیرد. دیپیورد که پنجمین بهرهبردار بندری بزرگ در جهان است، دستکم ده درصد از درآمدهای خود را از پروژههای فعال آفریقایی خود کسب میکند و مدیر عامل این شرکت در یک سخنرانی بینالمللی در سال ۲۰۲۰ از آفریقا به عنوان منبع رشدی (در حال حاضر و در آینده) یاد میکند که مشابه آن در هیچ بازار دیگری در جهان ممکن نخواهد بود.
🔹ایدی پورتز که دومین شرکت فعال بندری امارات در آفریقا به شمار میرود متعلق به ابوظبی است و از همین رو، حمایتهای مالی و سیاسی گستردهای دریافت میکند. تصویر پوستر پراکندگی قابلتوجه بنادری را نمایش میدهد که امارات متحده در آنها موفق به کسب امتیاز (اعم از احداث، توسعه یا بهرهبرداری) شده است و بیراه نیست اگر گفته شود امارات در گوشه گوشه آفریقا حضوری مشهود و منظم دارد.
💢شمال آفریقا
🔹در میان کشورهای شمال آفریقا، حضور امارات در مصر بسیار پررنگ است. بندر پورت سعید و سایر بنادری که در اطراف کانال سوئز در اختیار امارات قرار دارند، نقش این کشور را در مدیریت و هدایت تجارت میان آسیا و اروپا افزایش داده و به آنها در بازار لجستیک بینالملل اهرم قابل توجهی میبخشد. به جز مصر در آنسوی مدیترانه، بندر جزایر نیز در سواحل کشور الجزایر یکی از مراکزی است که از سوی امارات مورد توجه قرار گرفته است.
💢شرق آفریقا
🔹فعالیت بندری امارات در شرق آفریقا بر چهار منطقه متمرکز بوده است: جیبوتی، پونتلند، سومالیلند و سودان. بندر بربره در سومالیلند علاوه بر پشتیبانی دریایی در دریای سرخ و بابالمندب، از حیث دسترسی به اتیوپی به عنوان یک مرکز اقتصادی و هاب قهوه اهمیت دارد. اخیرا روابط امارات با جیبوتی و سودان دچار تنش شده و از همین رو، پروژههای بندری مانند بندر ابوعمامه در سودان متوقف شده اند. در مقابل بندر دارالسلام تانزانیا به زنجیره بنادر آفریقایی این کشور اضافه شده است.
🔹بدین ترتیب، مسیری مطمئن برای دسترسی امارات به سرزمینهای محصور در خشکیای همچون جمهوری دموکراتیک کنگو، زامبیا، روآندا و بروندی فراهم شده است. باید توجه داشت که ورود لجستیکی امارات در آفریقا به بنادر ساحلی محدود نمیشود و این کشور دست به توسعه بنادر خشک در داخل کشورها نیز زده است. به عنوان مثال، پایانه لجستیکی کیگالی در رواندا از جمله اقدامات امارات برای پشتیبانی از بنادر مومباسا و دارالسلام است.
💢غرب آفریقا
🔹علیرغم فاصله چشمگیر با دبی و ابوظبی، پایگاههای لجستیک دریایی امارات در غرب آفریقا و ساحل آتلانتیک جنوبی گسترشی فزاینده داشته است. ایدی پورت سالهاست که در بندر کمسر گینه به عنوان پایگاه صادرات بوکسیت از آفریقا حضور دارد و یک ترمینال تخصصی کانتینری نیز توسط شرکت گلوبال آلومینیوم امارات ساخته شده است.
🔹امارات در سالهای اخیر به دو پروژه مهم دیگر در غرب آفریقا توجه نشان داده است: بندر پورت نوآر در کنگو، لواندا در آنگولا. پورتنوار با توجه به موقعیت جغرافیایی ویژه خود یک بندر صادراتی کلیدی برای طلا، مس و الماس به حساب میرود و لوآندا در آنگولا در عمل به موازات کریدور مشهور لوبیتو تعریف شده و به منظور تضمین دسترسی به کشورهای آنگولا، جمهوری دموکراتیک کنگو و زامبیا برای امارات واجد اهمیت خواهد بود.
💢جمعبندی
✅ورود عمیق این دو شرکت در لجستیک دریایی آفریقا را باید نشاندهنده گسترش نهادینهشده و متنوعشده حضور امارات در این قاره دانست و با حضور دو بازیگر دولتی از ابوظبی و دبی در بازارهای بندری آفریقا، میتوان مدعی شد که رقابت و همکاری داخلی نیز بهنوعی به هدایت سرمایهگذاریهای لجستیکی امارات در این قاره کمک میکند.
🔁مطالب مرتبط
▫️کشورهای خلیجفارس و شاخ آفریقا
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/407
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


10.05.202510:39
۱/۳
🔹بنیاد بورس و بازار
🔸مقامات افغانستان روند پروژههای جادهای و ریلی را تسریع میکنند.
۵ مه ۲۰۲۵
همانطور که دولت طالبان سیاستی قاطعانه برای بهبود زیرساختهای لجستیکی افغانستان دنبال میکند، علاقه به نقش این کشور به عنوان قطب ترانزیت جنوبی در سراسر غرب آسیا در حال افزایش است، که اجرای مشترک طیف گستردهای از پروژههای جدید جادهای و ریلی را تسهیل میکند.
پیشتاز این جریان ازبکستان است که با احیای جاهطلبیهای خود از طریق راهآهن ترمز-مزار شریف-کابل-پیشاور - که به کریدور کابل معروف است - خود را در صدر ادغام منطقهای قرار داده است.
در همین حال، ترکمنستان با پشتیبانی قزاقستان، یک طرح موازی راهآهن از طریق غرب افغانستان را پیش میبرد تا دسترسی مستقیمتری به بنادر دریایی پاکستان تأمین کند. در یک اقدام نمادین، پایه خط راهآهن ۲۲ کیلومتری تورغندی-صنوبر در سپتامبر ۲۰۲۴ گذاشته شد که گامی مهم در جهت بازسازی اتصالات منطقهای محسوب میشود.
مشارکت روزافزون میان جمهوریهای آسیای مرکزی و کابل در توسعه زیرساختهای حمل و نقل، نشاندهنده جاهطلبی مشترک برای متنوعسازی مسیرهای تجارت خارجی و ایجاد زنجیرههای تأمین کارآمدتر برای دسترسی به بازار گسترده جنوب آسیا است. در کنار پروژههای در حال اجرا با مشارکت ازبکستان، ترکمنستان و قزاقستان، مقامات افغان برنامههایی برای ساخت راهآهن مزار شریف-هرات-قندهار اعلام کردهاند. این خط پتانسیل تبدیل شدن به کوتاهترین مسیر تجاری بین هند و روسیه را دارد که به دهلی نو امکان میدهد پیوندهای حمل و نقلی با افغانستان و آسیای مرکزی را بدون عبور از پاکستان ایجاد کند.
حتی ایران، که همچنان مسیر اصلی اتصال آسیای مرکزی به آبهای گرم اقیانوس هند و به تبع آن به تجارت جهانی است، در پی ایجاد پیوندهای قویتر حمل و نقل با افغانستان است. تهران قصد دارد همزمان دو اتصال راهآهن به افغانستان راهاندازی کند: خط خواف-هرات در شمال و خط زاهدان-زرنج در جنوب غربی. راهآهن از خواف به هرات تقریباً تکمیل شده است و طالبان قصد دارند آن را تا مزار شریف، یک قطب تجاری کلیدی افغانستان که قبلاً به راهآهن حیرتان-مزار شریف ساخته شده توسط ازبکستان (راهاندازی شده در سال ۲۰۱۱) و کریدور برنامهریزی شده کابل متصل است، گسترش دهند. یکپارچهسازی این مسیرها در نهایت میتواند به ایران اجازه دهد به دره واخان در استان بدخشان افغانستان برسد، که باریکهای از زمین است که افغانستان را از چین جدا میکند.
قابل توجه است که در جریان سفر دو روزه هیأت طالبان به تاشکند در فوریه ۲۰۲۵، مقامات ازبک و افغان توافق کردند مسیر راهآهن مزار شریف-هرات را به صورت مشترک اجرا کنند. طبق گفته معاون نخستوزیر افغانستان در امور اقتصادی، ملا عبدالغنی برادر آخوند، این پروژه تجارت تاشکند با جنوب آسیا، ایران و چین را گسترش میدهد و این ایده را تقویت میکند که تهران میتواند از کریدور کابل برای رسیدن به مرزهای منطقه سینکیانگ چین استفاده کند. یک مسیر بالقوه دیگر میتواند راهآهن زاهدان-زرنج باشد که به قندهار و کابل گسترش یافته و در ادامه به کریدور واخان متصل میشود.
در سال ۲۰۲۰، ایران ساخت خط راهآهن چابهار-زاهدان را آغاز کرد، با برنامههایی برای گسترش آن به زرنج در استان مرزی نیمروز افغانستان و به سمت دلارام و قندهار. بررسیهای مهندسی در سمت افغانستان برای راهآهن زرنج-قندهار انجام شده است که میتواند به تهران مسیر دسترسی جایگزینی به افغانستان علاوه بر جاده هرات ارائه دهد - و آن را یک گام به ایجاد یک مسیر تجاری جدید زمینی به چین نزدیکتر کند.
با این حال، چشمانداز احیای کریدور واخان - نتیجهای که تهران مشتاقانه منتظر آن است - همچنان نامشخص است. در سال ۲۰۲۴، وزارت احیا و توسعه روستایی افغانستان تکمیل شنریزی در مسافت ۵۰ کیلومتری جاده را اعلام کرد. با این حال، سرمایهگذاری قابل توجهی برای تبدیل این مسیر باستانی به یک نقطه ترانزیت تجاری قابل اجرا مورد نیاز است. طالبان برای کمک از چین تلاش میکنند، اگرچه پکن تاکنون رویکردی محتاطانه و منتظرانه اتخاذ کرده و عجلهای برای گشودن آغوش خود به روی افغانستان ندارد.
با وجود این پیشرفت محدود، به نظر میرسد تهران احتمالاً عقبنشینی نخواهد کرد، به ویژه که پروژههای جاهطلبانه دیگری را دنبال میکند. یکی از این موارد، کریدور راهآهن پیشنهادی ایران-افغانستان-تاجیکستان-قرقیزستان-چین است که به جاده پنج ملت نیز معروف است.
https://www.bourseandbazaar.org/articles/2025/5/5/afghan-authorities-accelerate-push-for-road-and-rail-projects
🔹بنیاد بورس و بازار
🔸مقامات افغانستان روند پروژههای جادهای و ریلی را تسریع میکنند.
۵ مه ۲۰۲۵
همانطور که دولت طالبان سیاستی قاطعانه برای بهبود زیرساختهای لجستیکی افغانستان دنبال میکند، علاقه به نقش این کشور به عنوان قطب ترانزیت جنوبی در سراسر غرب آسیا در حال افزایش است، که اجرای مشترک طیف گستردهای از پروژههای جدید جادهای و ریلی را تسهیل میکند.
پیشتاز این جریان ازبکستان است که با احیای جاهطلبیهای خود از طریق راهآهن ترمز-مزار شریف-کابل-پیشاور - که به کریدور کابل معروف است - خود را در صدر ادغام منطقهای قرار داده است.
در همین حال، ترکمنستان با پشتیبانی قزاقستان، یک طرح موازی راهآهن از طریق غرب افغانستان را پیش میبرد تا دسترسی مستقیمتری به بنادر دریایی پاکستان تأمین کند. در یک اقدام نمادین، پایه خط راهآهن ۲۲ کیلومتری تورغندی-صنوبر در سپتامبر ۲۰۲۴ گذاشته شد که گامی مهم در جهت بازسازی اتصالات منطقهای محسوب میشود.
مشارکت روزافزون میان جمهوریهای آسیای مرکزی و کابل در توسعه زیرساختهای حمل و نقل، نشاندهنده جاهطلبی مشترک برای متنوعسازی مسیرهای تجارت خارجی و ایجاد زنجیرههای تأمین کارآمدتر برای دسترسی به بازار گسترده جنوب آسیا است. در کنار پروژههای در حال اجرا با مشارکت ازبکستان، ترکمنستان و قزاقستان، مقامات افغان برنامههایی برای ساخت راهآهن مزار شریف-هرات-قندهار اعلام کردهاند. این خط پتانسیل تبدیل شدن به کوتاهترین مسیر تجاری بین هند و روسیه را دارد که به دهلی نو امکان میدهد پیوندهای حمل و نقلی با افغانستان و آسیای مرکزی را بدون عبور از پاکستان ایجاد کند.
حتی ایران، که همچنان مسیر اصلی اتصال آسیای مرکزی به آبهای گرم اقیانوس هند و به تبع آن به تجارت جهانی است، در پی ایجاد پیوندهای قویتر حمل و نقل با افغانستان است. تهران قصد دارد همزمان دو اتصال راهآهن به افغانستان راهاندازی کند: خط خواف-هرات در شمال و خط زاهدان-زرنج در جنوب غربی. راهآهن از خواف به هرات تقریباً تکمیل شده است و طالبان قصد دارند آن را تا مزار شریف، یک قطب تجاری کلیدی افغانستان که قبلاً به راهآهن حیرتان-مزار شریف ساخته شده توسط ازبکستان (راهاندازی شده در سال ۲۰۱۱) و کریدور برنامهریزی شده کابل متصل است، گسترش دهند. یکپارچهسازی این مسیرها در نهایت میتواند به ایران اجازه دهد به دره واخان در استان بدخشان افغانستان برسد، که باریکهای از زمین است که افغانستان را از چین جدا میکند.
قابل توجه است که در جریان سفر دو روزه هیأت طالبان به تاشکند در فوریه ۲۰۲۵، مقامات ازبک و افغان توافق کردند مسیر راهآهن مزار شریف-هرات را به صورت مشترک اجرا کنند. طبق گفته معاون نخستوزیر افغانستان در امور اقتصادی، ملا عبدالغنی برادر آخوند، این پروژه تجارت تاشکند با جنوب آسیا، ایران و چین را گسترش میدهد و این ایده را تقویت میکند که تهران میتواند از کریدور کابل برای رسیدن به مرزهای منطقه سینکیانگ چین استفاده کند. یک مسیر بالقوه دیگر میتواند راهآهن زاهدان-زرنج باشد که به قندهار و کابل گسترش یافته و در ادامه به کریدور واخان متصل میشود.
در سال ۲۰۲۰، ایران ساخت خط راهآهن چابهار-زاهدان را آغاز کرد، با برنامههایی برای گسترش آن به زرنج در استان مرزی نیمروز افغانستان و به سمت دلارام و قندهار. بررسیهای مهندسی در سمت افغانستان برای راهآهن زرنج-قندهار انجام شده است که میتواند به تهران مسیر دسترسی جایگزینی به افغانستان علاوه بر جاده هرات ارائه دهد - و آن را یک گام به ایجاد یک مسیر تجاری جدید زمینی به چین نزدیکتر کند.
با این حال، چشمانداز احیای کریدور واخان - نتیجهای که تهران مشتاقانه منتظر آن است - همچنان نامشخص است. در سال ۲۰۲۴، وزارت احیا و توسعه روستایی افغانستان تکمیل شنریزی در مسافت ۵۰ کیلومتری جاده را اعلام کرد. با این حال، سرمایهگذاری قابل توجهی برای تبدیل این مسیر باستانی به یک نقطه ترانزیت تجاری قابل اجرا مورد نیاز است. طالبان برای کمک از چین تلاش میکنند، اگرچه پکن تاکنون رویکردی محتاطانه و منتظرانه اتخاذ کرده و عجلهای برای گشودن آغوش خود به روی افغانستان ندارد.
با وجود این پیشرفت محدود، به نظر میرسد تهران احتمالاً عقبنشینی نخواهد کرد، به ویژه که پروژههای جاهطلبانه دیگری را دنبال میکند. یکی از این موارد، کریدور راهآهن پیشنهادی ایران-افغانستان-تاجیکستان-قرقیزستان-چین است که به جاده پنج ملت نیز معروف است.
https://www.bourseandbazaar.org/articles/2025/5/5/afghan-authorities-accelerate-push-for-road-and-rail-projects
Кайра бөлүшүлгөн:
«افق ایران»| مصطفی نجفی

09.05.202520:09
📌مذاکرات در آستانه فروپاشی!؟
🔻اظهارات امروز ویتکاف، بدبینی نسبت به مذاکرات را بیشتر کرد. به ویژه آنجا که از تمامی خطوط قرمز ایران در مذاکرات عبور می کند و غنیسازی صفر، برچیدن تأسیسات نطنز، فردو و اصفهان و از بین بردن سانتریفیوژها را مطالبه می کند.
🔻به نظر می رسد، اظهارات او ترکیبی از عصبانیت، سردرگمی فنی-سیاسی و انتظارات حداکثری در آستانه دور چهارم مذاکرات است.
🔻 موضع جدید ویتکاف، لزوما به معنای این نیست که آمریکا انعطاف نشان نخواهد داد، اما احتمال شکست مذاکرات را بالا می برد.
🔻یکشنبه تعیین کننده است؛ اگر پس از پایان گفتگوها، اعلام شود که مذاکرات ادامه پیدا می کند، بدان معناست که آنچه ویتکاف جلوی دوربین گفته است لزوما آن چیزی نیست که در میز مذاکره دنبال می کند.
🔻در مقابل اگر طرفین و به ویژه آمریکایی از عدم پیشرفت مذاکرات سخن بگویند، میتوان گفت مواضع واشنگتن سختتر از قبل شده و احتمال فروپاشی مذاکرات افزایش مییابد./ #مصطفی_نجفی
🔗لینک عضویت در افق ایران
https://t.me/+WZGudJ8zSxAxMDhk
🔻اظهارات امروز ویتکاف، بدبینی نسبت به مذاکرات را بیشتر کرد. به ویژه آنجا که از تمامی خطوط قرمز ایران در مذاکرات عبور می کند و غنیسازی صفر، برچیدن تأسیسات نطنز، فردو و اصفهان و از بین بردن سانتریفیوژها را مطالبه می کند.
🔻به نظر می رسد، اظهارات او ترکیبی از عصبانیت، سردرگمی فنی-سیاسی و انتظارات حداکثری در آستانه دور چهارم مذاکرات است.
🔻 موضع جدید ویتکاف، لزوما به معنای این نیست که آمریکا انعطاف نشان نخواهد داد، اما احتمال شکست مذاکرات را بالا می برد.
🔻یکشنبه تعیین کننده است؛ اگر پس از پایان گفتگوها، اعلام شود که مذاکرات ادامه پیدا می کند، بدان معناست که آنچه ویتکاف جلوی دوربین گفته است لزوما آن چیزی نیست که در میز مذاکره دنبال می کند.
🔻در مقابل اگر طرفین و به ویژه آمریکایی از عدم پیشرفت مذاکرات سخن بگویند، میتوان گفت مواضع واشنگتن سختتر از قبل شده و احتمال فروپاشی مذاکرات افزایش مییابد./ #مصطفی_نجفی
🔗لینک عضویت در افق ایران
https://t.me/+WZGudJ8zSxAxMDhk
Көрсөтүлдү 1 - 24 ичинде 373
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.