24.04.202519:44
خرید آسان از ترکیه 🇹🇷
⚡️ https://t.me/bestberand123
خرید پوشاک 😎 زنانه💕مردانه
بچه گانه💕از معتبر ترین سایتها و برندهای معروف ترکیه
✏️هر چیزی که از ترکیه نیاز دارید بواسطه ما درب منزل تحویل بگیرید
👈بدون واسطه
👈کمترین نرخ لیر و باربری در ایران
خرید از تمامی برند های معروف دنیا
@Bestbrandadmin1
کمترین باربری هر کیلو گرم215000تومان و تحویل ۱۵-۲۰ روزه کاری
همگی در لینک زیر 👇👇
تلگرام
⚡️https://t.me/bestberand123
اینستاگرام⚡️
https://instagram.com/bestbrand_shops?utm_medium=copy_link
خرید آسان از ترکیه 🇹🇷
⚡️ https://t.me/bestberand123
خرید پوشاک 😎 زنانه💕مردانه
بچه گانه💕از معتبر ترین سایتها و برندهای معروف ترکیه
✏️هر چیزی که از ترکیه نیاز دارید بواسطه ما درب منزل تحویل بگیرید
👈بدون واسطه
👈کمترین نرخ لیر و باربری در ایران
خرید از تمامی برند های معروف دنیا
@Bestbrandadmin1
کمترین باربری هر کیلو گرم215000تومان و تحویل ۱۵-۲۰ روزه کاری
همگی در لینک زیر 👇👇
تلگرام
⚡️https://t.me/bestberand123
اینستاگرام⚡️
https://instagram.com/bestbrand_shops?utm_medium=copy_link


24.04.202517:31
@zhuanchannel
این رفتار بعضی مردها اصلا رفتار سلامتی نیست
دکتر فرزاد طباطبایی
این رفتار بعضی مردها اصلا رفتار سلامتی نیست
دکتر فرزاد طباطبایی
24.04.202510:30
@zhuanchannel
Latari22 ☺️🌹❤️
Latari22 ☺️🌹❤️


24.04.202509:50
@zhuanchannel
- میخواهم بدانم که خدا این شانهها را برای چه به تو داد ؟
+: که بار زندگی را به دوش بکشم.
- : نه دختر برای آنکه بالا بیندازی،
سخت نگیر، یک کار بگویم میکنی؟
+ : بگو
- : وقتی تنها هستی بلند بلند بخند،
کمکم خندیدن را یاد میگیری.
جزیرهٔ سرگردانی _سیمین دانشور
- میخواهم بدانم که خدا این شانهها را برای چه به تو داد ؟
+: که بار زندگی را به دوش بکشم.
- : نه دختر برای آنکه بالا بیندازی،
سخت نگیر، یک کار بگویم میکنی؟
+ : بگو
- : وقتی تنها هستی بلند بلند بخند،
کمکم خندیدن را یاد میگیری.
جزیرهٔ سرگردانی _سیمین دانشور
23.04.202518:52
@zhuanchannel
این دو تا موقعیت رو تجسم کن:
موقعیت اول:
ملیکا بعد از ۷-۸ ماه رابطه با حامد، وقتی برای اولین بار وارد فضای خانوادگی دوست پسرش میشه، متوجه رفتارهای عجیب پدر حامد میشه.
پدر حامد یه آدم جدی، کم صحبت و البته غیر اجتماعی به نظر میرسه.
ملیکا در اولین برخوردها متوجه میشه رابطه ی پدر و مادر حامد خیلی رابطه ی گرمی نیست. چند بار تصمیم به جدایی گرفتن و به خاطر بچهها منصرف شدن.
برخلاف رابطه ی خودش و حامد که بسیار گرم به نظر میرسه. حامد پسریست که بسیار محبت کلامی داره، توجه میکنه و مراقبت.
ملیکا یک روز از حامد سوال میکنه تو از کجا این رفتار کامل و بالغانه در عشق و رابطه رو یاد گرفتی؟ حامد میگه از رفتارهای پدرم با ما.
ملیکا متوجه میشه که حامد، تصمیم گرفته از سرنوشت پدرش درس بگیره و مسیر اون رو ادامه نده.
موقعیت دوم:
ملیکا و حامد بعد از ۷-۸ ماه رابطه، احساس میکنند که ممکنه با مراجعه به مشاور بتونن رابطهشون رو نجات بدند. اونها معتقدن رابطه با شور و اشتیاق زیادی شروع شده اما مدت زیادی این حس و حال ادامه پیدا نکرده.
حامد کم صحبته، خیلی اهل محبت کلامی نیست، کم توجهه و حالا ملیکا از این وضعیت خسته شده.
مشاور سعی میکنه بره سراغ ریشه ی مشکلات. در جایی از صحبتها متوجه میشه حامد اگرچه پسر خوب و خوش قلبیه، تلاش میکنه محبت و تعهدش رو با انجام بعضی کارها اثبات کنه اما ملیکا دنبال توجه کلامیه... دنبال توجه مستقیم.
جایی مشاور از حامد میخواد که با ملیکا ده دقیقه تنها باشه. ملیکا در جریان رابطه ی پدر و مادر حامد قرار میگیره و متوجه میشه دوست پسرش، این سبک رفتار رو در خانواده زندگی کرده و ادامه داده.
بگو تو اگر حامد بودی، کدوم روایت متعلق به تو بود؟
تو کسی بودی که الگوهای اشتباه خانواده رو ادامه میدادی یا سعی در شناخت اونها داشتی و تغییر میکردی؟
#امیرعلی_ق
این دو تا موقعیت رو تجسم کن:
موقعیت اول:
ملیکا بعد از ۷-۸ ماه رابطه با حامد، وقتی برای اولین بار وارد فضای خانوادگی دوست پسرش میشه، متوجه رفتارهای عجیب پدر حامد میشه.
پدر حامد یه آدم جدی، کم صحبت و البته غیر اجتماعی به نظر میرسه.
ملیکا در اولین برخوردها متوجه میشه رابطه ی پدر و مادر حامد خیلی رابطه ی گرمی نیست. چند بار تصمیم به جدایی گرفتن و به خاطر بچهها منصرف شدن.
برخلاف رابطه ی خودش و حامد که بسیار گرم به نظر میرسه. حامد پسریست که بسیار محبت کلامی داره، توجه میکنه و مراقبت.
ملیکا یک روز از حامد سوال میکنه تو از کجا این رفتار کامل و بالغانه در عشق و رابطه رو یاد گرفتی؟ حامد میگه از رفتارهای پدرم با ما.
ملیکا متوجه میشه که حامد، تصمیم گرفته از سرنوشت پدرش درس بگیره و مسیر اون رو ادامه نده.
موقعیت دوم:
ملیکا و حامد بعد از ۷-۸ ماه رابطه، احساس میکنند که ممکنه با مراجعه به مشاور بتونن رابطهشون رو نجات بدند. اونها معتقدن رابطه با شور و اشتیاق زیادی شروع شده اما مدت زیادی این حس و حال ادامه پیدا نکرده.
حامد کم صحبته، خیلی اهل محبت کلامی نیست، کم توجهه و حالا ملیکا از این وضعیت خسته شده.
مشاور سعی میکنه بره سراغ ریشه ی مشکلات. در جایی از صحبتها متوجه میشه حامد اگرچه پسر خوب و خوش قلبیه، تلاش میکنه محبت و تعهدش رو با انجام بعضی کارها اثبات کنه اما ملیکا دنبال توجه کلامیه... دنبال توجه مستقیم.
جایی مشاور از حامد میخواد که با ملیکا ده دقیقه تنها باشه. ملیکا در جریان رابطه ی پدر و مادر حامد قرار میگیره و متوجه میشه دوست پسرش، این سبک رفتار رو در خانواده زندگی کرده و ادامه داده.
بگو تو اگر حامد بودی، کدوم روایت متعلق به تو بود؟
تو کسی بودی که الگوهای اشتباه خانواده رو ادامه میدادی یا سعی در شناخت اونها داشتی و تغییر میکردی؟
#امیرعلی_ق


23.04.202516:50
@zhuanchannel
مادری که مدام نقش قربانی بازی میکنه
ناخواسته احساس گناه رو به بچهها منتقل میکنه.
بچهای که همیشه گوش شنوای حال بد مادرشه، بهجای رشد، درگیر نجات دادن میشه.
وقتی مادر همیشه مظلوم داستانه
فرزندش نمیتونه ازش خشمگین بشه.
اینجوری خشم به درون برمیگرده و تبدیل به اضطراب، افسردگی یا احساس بیارزشی میشه.
مادری که مدام نقش قربانی بازی میکنه
ناخواسته احساس گناه رو به بچهها منتقل میکنه.
بچهای که همیشه گوش شنوای حال بد مادرشه، بهجای رشد، درگیر نجات دادن میشه.
وقتی مادر همیشه مظلوم داستانه
فرزندش نمیتونه ازش خشمگین بشه.
اینجوری خشم به درون برمیگرده و تبدیل به اضطراب، افسردگی یا احساس بیارزشی میشه.


24.04.202519:15
@zhuanchannel
نسبت تاثیرات اخبار مذاکره و توافق رفته رفته کمرنگ تر خواهد شد.
با شروع دهه ۹۰ شرایط اقتصادی به کل عوض شد و باید بگیم بخش کمی از معضلات و مشکلات اقتصادی با رفع تحریم بر طرف خواهد شد.
به تغییرات طلا از شروع مذاکرات تا امضای برجام در دهه نود که هیجان و واقعیت چه تقابلی باهم داشتن دقت کنید.
@talaforooush
نسبت تاثیرات اخبار مذاکره و توافق رفته رفته کمرنگ تر خواهد شد.
با شروع دهه ۹۰ شرایط اقتصادی به کل عوض شد و باید بگیم بخش کمی از معضلات و مشکلات اقتصادی با رفع تحریم بر طرف خواهد شد.
به تغییرات طلا از شروع مذاکرات تا امضای برجام در دهه نود که هیجان و واقعیت چه تقابلی باهم داشتن دقت کنید.
@talaforooush


24.04.202516:50
@zhuanchannel
هر که را خواهی شناسی همنشین اش را نگر
مراقب همنشینان خود باشید سلولهای عصبی خاصی در مغز هست به نام نورونهای آینهای که وظیفهی آنها تقلید ناآگاهانه از رفتار دیگران است
نورونهای آینهای مغزتان، بدون آگاهی خودتان شما را شبیه اطرافیانتان میکنند،با هر شخصی در یک محیط نباشید.
درست مثل یک لیوان آب که به مرور زمان خودش رو با دمای محیط یکسان میکنه
دوستان و همنشینان هم شما رو به مرور - از نظر روحیه، افکار و اعمال - تا سطح خودشون بالا یا پایین میارن
بدون اینکه خودتون متوجه بشید.
هر که را خواهی شناسی همنشین اش را نگر
مراقب همنشینان خود باشید سلولهای عصبی خاصی در مغز هست به نام نورونهای آینهای که وظیفهی آنها تقلید ناآگاهانه از رفتار دیگران است
نورونهای آینهای مغزتان، بدون آگاهی خودتان شما را شبیه اطرافیانتان میکنند،با هر شخصی در یک محیط نباشید.
درست مثل یک لیوان آب که به مرور زمان خودش رو با دمای محیط یکسان میکنه
دوستان و همنشینان هم شما رو به مرور - از نظر روحیه، افکار و اعمال - تا سطح خودشون بالا یا پایین میارن
بدون اینکه خودتون متوجه بشید.


24.04.202510:20
@zhuanchannel
تکنیک باستانی تبتی ها برای پاکسازی ریه
_نفس عمیق بکشید و ریه های خود را پر از هوا کنید.
_نفس خود را برای چند ثانیه نگه دارید.
_لب های خود را سفت کنید و مقدار کمی هوا را با قدرت بیرون دهید.
_بدون بازدم، هوای باقیمانده را به مدت 2 ثانیه نگه دارید.
_ بازدم قسمت های کوچک هوا را با مکث ادامه دهید تا تمام هوا بازدم شود.
این تکنیک ساده و در عین حال قدرتمند نه تنها ریه های شما را پاکسازی می کند، بلکه سلامت کلی شما را نیز بهبود می بخشد.
تکنیک باستانی تبتی ها برای پاکسازی ریه
_نفس عمیق بکشید و ریه های خود را پر از هوا کنید.
_نفس خود را برای چند ثانیه نگه دارید.
_لب های خود را سفت کنید و مقدار کمی هوا را با قدرت بیرون دهید.
_بدون بازدم، هوای باقیمانده را به مدت 2 ثانیه نگه دارید.
_ بازدم قسمت های کوچک هوا را با مکث ادامه دهید تا تمام هوا بازدم شود.
این تکنیک ساده و در عین حال قدرتمند نه تنها ریه های شما را پاکسازی می کند، بلکه سلامت کلی شما را نیز بهبود می بخشد.


24.04.202509:34
🛩 کانال اعلام نرخ ارزان ترین بلیط های هواپیما و تورها و آفرهای لحظه آخری
🛫 هم اکنون عضو شوید💙
کانال تلگرام👇👇
@hoomakgasht
کانال واتس آپ👇👇
https://chat.whatsapp.com/CjRoRO0MjruJTl6Bpvl2EO
اینستاگرام👇👇
https://www.instagram.com/hoomakgasht/
📞 021-22923020
🛫 هم اکنون عضو شوید💙
کانال تلگرام👇👇
@hoomakgasht
کانال واتس آپ👇👇
https://chat.whatsapp.com/CjRoRO0MjruJTl6Bpvl2EO
اینستاگرام👇👇
https://www.instagram.com/hoomakgasht/
📞 021-22923020
23.04.202517:59
@zhuanchannel
〰️〰️🎶🤩
〰️〰️🎶🤩
24.04.202518:52
@zhuanchannel
نفس عمیقی میکشم و دوباره به خالیِ پر آرامش رو به رویم برمیگردم.
نه اجازه نخواهم داد آن ورژن قدیمی زخمخوردهای که همیشه رنج را به همهی بخشهای زندگیام دعوت میکرد اینجا هم فرمانروایی کند.
اکنون بعد از سالها متعهد بودن به درمان، میدانم حاکم کیست.
با خودم فکر میکنم سختترین بخش درمان آن بود که چطور با آرامشی که خودم با دستان خودم ساخته بودم، بنشینم و خلوت کنم و دوباره با همین دستان رنجهایم را بر سر میز دعوت نکنم.
سختترین بخش، تحملِ شادیِ آرامی بود که در زیر پوست بدنم جریان داشت.
همچون رودخانهای عمیق اما باریک که از قلبم به سمت تکتک اندامهایم حرکت میکرد.
سختترین بخش، پیدا کردن ورژن زخمی و درک کردن آنچه که بر او گذشته بود، نبود؛ بلکه اجازه ندادن به حاکمیت دوبارهی او بود.
سختترین بخشها، غمها، ناامیدیها، خشمها، بخششها، مرهمها و درککردنها و عبور کردنها نبود …نه… سختترین بخش حتی دوست داشتن خودم هم نبود.
درنهایت هر کسی در پروسهی درمان آنقدر میتواند دلایل و ریشههای آسیب را درک کند که بتواند دوباره عشق را در درون خودش حتی نسبت به ورژن آسیبرسان گذشتهاش هم حس کند.
سختترین بخش، همین دستان ظریف و باریک و کوچکم بودند
دستانی که اکنون میدانند «رنج کشیدن» و «آرامماندن» هر دو آن سوی حیاط ایستادهاند و منتظر دعوت هستند. منتظر اشارهای از سمت آنها.
کافیست فقط انگشتانم را اندکی تکان دهم.
دستانم را بر روی میز روی هم میگذارم.
به آن سوی حیاط نگاه میکنم.
نفس عمیقی میکشم.
مدتهاست میدانم آن کسی که باید سر میز بنشیند کیست.
دعوتنامه، فقط برای اوست.
#پونه_مقیمی
نفس عمیقی میکشم و دوباره به خالیِ پر آرامش رو به رویم برمیگردم.
نه اجازه نخواهم داد آن ورژن قدیمی زخمخوردهای که همیشه رنج را به همهی بخشهای زندگیام دعوت میکرد اینجا هم فرمانروایی کند.
اکنون بعد از سالها متعهد بودن به درمان، میدانم حاکم کیست.
با خودم فکر میکنم سختترین بخش درمان آن بود که چطور با آرامشی که خودم با دستان خودم ساخته بودم، بنشینم و خلوت کنم و دوباره با همین دستان رنجهایم را بر سر میز دعوت نکنم.
سختترین بخش، تحملِ شادیِ آرامی بود که در زیر پوست بدنم جریان داشت.
همچون رودخانهای عمیق اما باریک که از قلبم به سمت تکتک اندامهایم حرکت میکرد.
سختترین بخش، پیدا کردن ورژن زخمی و درک کردن آنچه که بر او گذشته بود، نبود؛ بلکه اجازه ندادن به حاکمیت دوبارهی او بود.
سختترین بخشها، غمها، ناامیدیها، خشمها، بخششها، مرهمها و درککردنها و عبور کردنها نبود …نه… سختترین بخش حتی دوست داشتن خودم هم نبود.
درنهایت هر کسی در پروسهی درمان آنقدر میتواند دلایل و ریشههای آسیب را درک کند که بتواند دوباره عشق را در درون خودش حتی نسبت به ورژن آسیبرسان گذشتهاش هم حس کند.
سختترین بخش، همین دستان ظریف و باریک و کوچکم بودند
دستانی که اکنون میدانند «رنج کشیدن» و «آرامماندن» هر دو آن سوی حیاط ایستادهاند و منتظر دعوت هستند. منتظر اشارهای از سمت آنها.
کافیست فقط انگشتانم را اندکی تکان دهم.
دستانم را بر روی میز روی هم میگذارم.
به آن سوی حیاط نگاه میکنم.
نفس عمیقی میکشم.
مدتهاست میدانم آن کسی که باید سر میز بنشیند کیست.
دعوتنامه، فقط برای اوست.
#پونه_مقیمی
24.04.202516:31
این پرسشنامه به منظور انجام پروژه پژوهشی در حوزه پیش بینی نشانه های افسردگی پس از زایمان تدوین گردیده است.این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر بر سلامت روان مادران در دوره پس از زایمان انجام میشود.
📌شرایط شرکت در پژوهش:
ساکن تهران، حداقل تحصیلات دیپلم، زندگی با همسر، بارداری تکقلو و کمخطر، و داشتن نوزادی با سن یک ماه تا شش ماه است.
از شما خواهشمندیم ۱۰-۱۵ دقیقه از وقت ارزشمندتان را صرف پر کردن این پرسشنامه بفرمایید. در این پرسشنامه هیچگونه نیازی به ذکر نام نبوده؛ تمامی اطلاعات شما نزد ما محرمانه مانده و تنها به منظور اهداف پژوهشی مورداستفاده قرار خواهد گرفت.
پیشاپیش از مشارکت شما و همکاریتان در پیشبرد این پژوهش سپاسگزاریم.🙏
https://survey.porsline.ir/s/VIQ7hiYN
📌شرایط شرکت در پژوهش:
ساکن تهران، حداقل تحصیلات دیپلم، زندگی با همسر، بارداری تکقلو و کمخطر، و داشتن نوزادی با سن یک ماه تا شش ماه است.
از شما خواهشمندیم ۱۰-۱۵ دقیقه از وقت ارزشمندتان را صرف پر کردن این پرسشنامه بفرمایید. در این پرسشنامه هیچگونه نیازی به ذکر نام نبوده؛ تمامی اطلاعات شما نزد ما محرمانه مانده و تنها به منظور اهداف پژوهشی مورداستفاده قرار خواهد گرفت.
پیشاپیش از مشارکت شما و همکاریتان در پیشبرد این پژوهش سپاسگزاریم.🙏
https://survey.porsline.ir/s/VIQ7hiYN


24.04.202505:39
@zhuanchannel
روزت زیبا🌸🌼
کردستان زیبا
روزت زیبا🌸🌼
کردستان زیبا


23.04.202517:51
@zhuanchannel
اگه ماموریتش رو انجام داده ولش کن بره دیگه
یارو توی یه بازه ای از زندگیت اومده بوده یه چیزی رو یادت بده بره، هنوز درگیرشی!!
مثل اینه که نامهرسونی که اومده بوده یه نامهای بده و بره رو بیاری خونه ،عقد کنید
حمید باقرلو
اگه ماموریتش رو انجام داده ولش کن بره دیگه
یارو توی یه بازه ای از زندگیت اومده بوده یه چیزی رو یادت بده بره، هنوز درگیرشی!!
مثل اینه که نامهرسونی که اومده بوده یه نامهای بده و بره رو بیاری خونه ،عقد کنید
حمید باقرلو
23.04.202515:19
@zhuanchannel
دقیقا ۲۸ بهمن سال ۱۴۰۳ با دلار ۹۴.۵۰۰ و هر گرم طلای ۱۸ عیار ۶.۵۰۰.۰۰۰ تومانی
پیش فروش سکه انجام شد
و به راحتی بیش از ۱۲۰ هزار میلیارد تومان تامین مالی شد.
امروز دلار ۷۹ هزار تومن و هر گرم طلا ۶.۵۰۰.۰۰۰ تومان هست.
بازی های دلار و دولت ها
دقیقا ۲۸ بهمن سال ۱۴۰۳ با دلار ۹۴.۵۰۰ و هر گرم طلای ۱۸ عیار ۶.۵۰۰.۰۰۰ تومانی
پیش فروش سکه انجام شد
و به راحتی بیش از ۱۲۰ هزار میلیارد تومان تامین مالی شد.
امروز دلار ۷۹ هزار تومن و هر گرم طلا ۶.۵۰۰.۰۰۰ تومان هست.
بازی های دلار و دولت ها


24.04.202517:51
@zhuanchannel
اخیرا فهمیدم که گذشت و چشمپوشی کردن از اشتباهات بقیه به امید اینکه خودشون متوجه اشتباهشون میشن نه تنها اونها رو متوجه اشتباهشون نمیکنه بلکه روز به روز پرروتر هم میکنه
️Elham
اخیرا فهمیدم که گذشت و چشمپوشی کردن از اشتباهات بقیه به امید اینکه خودشون متوجه اشتباهشون میشن نه تنها اونها رو متوجه اشتباهشون نمیکنه بلکه روز به روز پرروتر هم میکنه
️Elham
24.04.202510:44
@zhuanchannel
بله. آدم یادش می آید و برای بار هزارم و چندم از دست خودش عصبانی میشود.
یادش می آید وقتهایی که هیچ بلد نبوده، یا بهتر بلد نبوده، خودش را دوست نداشته
آدمها را شناخته نشناخته در را برایشان باز کرده و سفره را پهن.
کفر آدم در می آید که چطور نفهمیدم؟
چطور باز نفهمیدم؟ چه طور نشناختم؟
چرا هیچ نگفتم؟ چرا اجازه دادم؟
چطور ندیدم یا دیدم و چشم بستم؟
چرا دوباره و ده باره دستم را فرو کردم در سوراخ مار؟
کجا بودم مگر که نمی فهمیدم دارد در آستینم پروار می شود؟
چرا آنقدر ساده و نابلد بودم که چنان به کشتن خویش برخاستم؟
مگر از خود من چند نفر را دستم داده بودند که از پس مراقبت همین یکی هم برنیامدم؟
چه فکر میکردم؟...
واقعا عصبانی کننده است...
و یاد آوری اینها اشتباه نیست. ناخودآگاه است و کاریش نمی شود کرد.
دور دیوار حافظه را که نمیشود گل و حصار گرفت. ناخودآگاه، انگار یکی مثلا به زیر زانویت تلنگر بزند، پایت جدا از تو عکس العمل نشان میدهد و میپرد.
همین پایی که همیشه به اراده تو باید بنشیند و برخیزد، به تلنگری ناخودآگاه و بی دخالت تو، میرود بالا بدون اینکه بدانی چرا به خواب می رود و سوزن سوزن می شود.
به تصمیم خودش از نیرو خالی می شود و خم می شود. همین قوزک پا مثلا. تیر می کشد گاهی. چرا؟ معلوم نیست. فکر و یاد که جای خود دارد.
یادهای ناخوانده، می آیند و آدم را از دست خودش باز عصبانی می کنند... و ایرادی ندارد
به شرطی که سر طنابشان را نگاه نداری و بگذاری همانجور که امده اند دوباره بروند حالا تا کی باز به بهانه وزش کدام طوفان خاطرات و نسیم یادی برگردند.
آدم باید دائماً طناب یادها را رها کند که بتواند سر پایش بایستد.
نشخوار یاد، بسیار فرساینده است پوکی استخوان زانو می آورد.
November25th
بله. آدم یادش می آید و برای بار هزارم و چندم از دست خودش عصبانی میشود.
یادش می آید وقتهایی که هیچ بلد نبوده، یا بهتر بلد نبوده، خودش را دوست نداشته
آدمها را شناخته نشناخته در را برایشان باز کرده و سفره را پهن.
کفر آدم در می آید که چطور نفهمیدم؟
چطور باز نفهمیدم؟ چه طور نشناختم؟
چرا هیچ نگفتم؟ چرا اجازه دادم؟
چطور ندیدم یا دیدم و چشم بستم؟
چرا دوباره و ده باره دستم را فرو کردم در سوراخ مار؟
کجا بودم مگر که نمی فهمیدم دارد در آستینم پروار می شود؟
چرا آنقدر ساده و نابلد بودم که چنان به کشتن خویش برخاستم؟
مگر از خود من چند نفر را دستم داده بودند که از پس مراقبت همین یکی هم برنیامدم؟
چه فکر میکردم؟...
واقعا عصبانی کننده است...
و یاد آوری اینها اشتباه نیست. ناخودآگاه است و کاریش نمی شود کرد.
دور دیوار حافظه را که نمیشود گل و حصار گرفت. ناخودآگاه، انگار یکی مثلا به زیر زانویت تلنگر بزند، پایت جدا از تو عکس العمل نشان میدهد و میپرد.
همین پایی که همیشه به اراده تو باید بنشیند و برخیزد، به تلنگری ناخودآگاه و بی دخالت تو، میرود بالا بدون اینکه بدانی چرا به خواب می رود و سوزن سوزن می شود.
به تصمیم خودش از نیرو خالی می شود و خم می شود. همین قوزک پا مثلا. تیر می کشد گاهی. چرا؟ معلوم نیست. فکر و یاد که جای خود دارد.
یادهای ناخوانده، می آیند و آدم را از دست خودش باز عصبانی می کنند... و ایرادی ندارد
به شرطی که سر طنابشان را نگاه نداری و بگذاری همانجور که امده اند دوباره بروند حالا تا کی باز به بهانه وزش کدام طوفان خاطرات و نسیم یادی برگردند.
آدم باید دائماً طناب یادها را رها کند که بتواند سر پایش بایستد.
نشخوار یاد، بسیار فرساینده است پوکی استخوان زانو می آورد.
November25th
Медиа контентке кире албай жатабыз
24.04.202510:03
@zhuanchannel
وفاداری ذات نجیب زادگان است🧡
وفاداری ذات نجیب زادگان است🧡


23.04.202519:37
با اوتوپلاستی میشه
فرم گوشها رو عوض کرد
توی یک ساعت
https://t.me/otoplasty_surgeryy
کاراشون رو ببین
فرم گوشها رو عوض کرد
توی یک ساعت
https://t.me/otoplasty_surgeryy
کاراشون رو ببین


23.04.202517:31
@zhuanchannel
دلیل بی اشتهایی صبحها طبیعی نیست و باید بفهمی چرا اشتها نداری😊😘
دلیل بی اشتهایی صبحها طبیعی نیست و باید بفهمی چرا اشتها نداری😊😘
23.04.202510:44
@zhuanchannel
یکی حرف جالبی میزد، میگفت لوکوموتیوهای نو و کارنکردهی قطار، تمام ایستگاهها توقف میکنن، اما لوکوموتیوهای قدیمی و کارکرده با سرعت بیشتری، بدون توقف ميرن سمت مقصد.
شاید برای مدیریت و کنترل استهلاک. میگفت ولی جالبه که این قطارها خیلی شبیه ما آدمهان.
تا وقتی کلهمون جوونه، واسه هر چیزی وقت میذاریم، گیر میکنیم، عصبی میشیم، غصه میخوریم، داد میزنیم… دنبال یکی میگردیم که بهمون حق بده، دنبال عذرخواهی هستیم، گاهی هم تلافی میکنیم.
نصف عمرت که رفت، میبینی انقدر اشتباه و الکی برای هر چیزی ایستادی، انقدر وقتت از دست رفت و به خیلی چیزها نرسیدی، دیگه راحت توقف نمیکنی.
کسی راحت نمیتونه عصبانیت کنه، راحت کینه به دل نمیگیری، راحت ناراحتت نمیکنن آدما، ناراحت هم باشی، میگذری چون هیچ چیز مهمتر از زمان و اهدافی که باید بهشون برسی نیست.
گیر نکنی
اگر طوری که میخواستی بزرگت نکردن
اگه عشقی که میخواستی نشد و طرف رفت
گیر نکنی
اگر پولت رو خوردن و پس ندادن
اگر عصبی شدی و عذر نخواستن
اگر قضاوت شدی و تو رو نفهمیدن
اگر برداشتن و نذاشتن سر جاش…
گیر نکن و فرصتها رو تو گذشته نبین.
تا وقتی بهترین فرصتها رو تو گذشته ببینی، فرصتهای تازه و بزرگتر به روی تو، چشمهاشون بستهست.
@Amiralichannel
یکی حرف جالبی میزد، میگفت لوکوموتیوهای نو و کارنکردهی قطار، تمام ایستگاهها توقف میکنن، اما لوکوموتیوهای قدیمی و کارکرده با سرعت بیشتری، بدون توقف ميرن سمت مقصد.
شاید برای مدیریت و کنترل استهلاک. میگفت ولی جالبه که این قطارها خیلی شبیه ما آدمهان.
تا وقتی کلهمون جوونه، واسه هر چیزی وقت میذاریم، گیر میکنیم، عصبی میشیم، غصه میخوریم، داد میزنیم… دنبال یکی میگردیم که بهمون حق بده، دنبال عذرخواهی هستیم، گاهی هم تلافی میکنیم.
نصف عمرت که رفت، میبینی انقدر اشتباه و الکی برای هر چیزی ایستادی، انقدر وقتت از دست رفت و به خیلی چیزها نرسیدی، دیگه راحت توقف نمیکنی.
کسی راحت نمیتونه عصبانیت کنه، راحت کینه به دل نمیگیری، راحت ناراحتت نمیکنن آدما، ناراحت هم باشی، میگذری چون هیچ چیز مهمتر از زمان و اهدافی که باید بهشون برسی نیست.
گیر نکنی
اگر طوری که میخواستی بزرگت نکردن
اگه عشقی که میخواستی نشد و طرف رفت
گیر نکنی
اگر پولت رو خوردن و پس ندادن
اگر عصبی شدی و عذر نخواستن
اگر قضاوت شدی و تو رو نفهمیدن
اگر برداشتن و نذاشتن سر جاش…
گیر نکن و فرصتها رو تو گذشته نبین.
تا وقتی بهترین فرصتها رو تو گذشته ببینی، فرصتهای تازه و بزرگتر به روی تو، چشمهاشون بستهست.
@Amiralichannel
Көрсөтүлдү 1 - 24 ичинде 388
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.