Satanic Shariah
10.05.202520:44
مرحله نهایی: آموزش‌های پیشرفته
آخرین مرحله آموزش برای رازآشنای تازه‌وارد پس از دریافت نشان‌های مرتبه‌اش آغاز میشد. او به مدت دو هفته تمرینات جدیدی انجام می‌داد، آیین‌های دیگری از اخوت جنگجویان ژرمنی را می‌آموخت، و متونی درباره نظریه‌های ژئوپلیتیک و مبانی جهان‌شناسی و رسالت ژرمن‌ها مطالعه می‌کرد.
هیملر خود را تجسم امپراتور هانری اول پرنده‌باز می‌دانست و ادعا داشت که کار شاه آرتور را بر زمین ادامه میدهد و بنیان‌گذار معبد معنوی شهسواران جدید است. او در وستفالیا، قلعه وِوِلسبورگ، یکی از دژهای رعب‌آور قرون وسطی، را بازسازی کرده بود. در این مکان، بزرگ‌ترین رازآشنایان اساس، یعنی هیملر و دوازده سردسته‌اش که در ذهن او نقش دوازده شهسوار شاه آرتور را داشتند، گرد هم می‌آمدند.
در تالاری به ابعاد ۳۵ در ۱۵ متر، پوشیده از مخمل سیاه و نقره‌ای با نشان‌های اساس، این شهسواران سیاه دور میزی از جنس بلوط گرد می‌نشستند. نخستین کار آنها تأمل برای جذب نیروهای جادویی لازم برای موفقیت در اقدامات زمینی بود. درباره این تأملات و دعاهای شرک‌آلود، که با وزن خاصی برای تأثیر بر احوال درونی تکرار میشد، اطلاعات چندانی در دست نیست.
...اس.اس. است که در کشور سرخ راه میسپرد
مبخوانم ترانه شیطانی
بگذار همه جهان مارا لعنت کند
یا به خون ما سلام گویند
ما نخستین خواندگان جشن هستیم
که پیوسته در صف جشن ایستاده ایم
در آنجا است که شیطان دوست دارد بخندد
اس.اس. است که در کشور سرخ راه میسپرد
سالکان ظلمات،کاوشی در سرچشمه های باطنی نازیسم
ژان کلود فرز
ترجمه:دکتر هوشنگ سعادت
آخرین مرحله آموزش برای رازآشنای تازه‌وارد پس از دریافت نشان‌های مرتبه‌اش آغاز میشد. او به مدت دو هفته تمرینات جدیدی انجام می‌داد، آیین‌های دیگری از اخوت جنگجویان ژرمنی را می‌آموخت، و متونی درباره نظریه‌های ژئوپلیتیک و مبانی جهان‌شناسی و رسالت ژرمن‌ها مطالعه می‌کرد.
هیملر خود را تجسم امپراتور هانری اول پرنده‌باز می‌دانست و ادعا داشت که کار شاه آرتور را بر زمین ادامه میدهد و بنیان‌گذار معبد معنوی شهسواران جدید است. او در وستفالیا، قلعه وِوِلسبورگ، یکی از دژهای رعب‌آور قرون وسطی، را بازسازی کرده بود. در این مکان، بزرگ‌ترین رازآشنایان اساس، یعنی هیملر و دوازده سردسته‌اش که در ذهن او نقش دوازده شهسوار شاه آرتور را داشتند، گرد هم می‌آمدند.
در تالاری به ابعاد ۳۵ در ۱۵ متر، پوشیده از مخمل سیاه و نقره‌ای با نشان‌های اساس، این شهسواران سیاه دور میزی از جنس بلوط گرد می‌نشستند. نخستین کار آنها تأمل برای جذب نیروهای جادویی لازم برای موفقیت در اقدامات زمینی بود. درباره این تأملات و دعاهای شرک‌آلود، که با وزن خاصی برای تأثیر بر احوال درونی تکرار میشد، اطلاعات چندانی در دست نیست.
...اس.اس. است که در کشور سرخ راه میسپرد
مبخوانم ترانه شیطانی
بگذار همه جهان مارا لعنت کند
یا به خون ما سلام گویند
ما نخستین خواندگان جشن هستیم
که پیوسته در صف جشن ایستاده ایم
در آنجا است که شیطان دوست دارد بخندد
اس.اس. است که در کشور سرخ راه میسپرد
سالکان ظلمات،کاوشی در سرچشمه های باطنی نازیسم
ژان کلود فرز
ترجمه:دکتر هوشنگ سعادت
30.04.202513:17
کمونیست‌های مسیحی آیات کتاب مقدس در اعمال رسولان ۲ و ۴ را به‌عنوان شواهدی برای زندگی مسیحیان اولیه در یک جامعه اشتراکی (کمونیستی) ذکر می‌کنند. کتاب *موعظه* اثر توماس وارتون کالنز شرح جامعی از منابع کتاب مقدس ارائه میدهد که با هدف ترویج یک جامعه اشتراکی مورد استفاده قرار گرفته‌اند. همچنین، اثر پروفسور جوز پی. میراندا با عنوان *کمونیسم در کتاب مقدس* (۱۹۸۱)، که به انگلیسی با همین عنوان ترجمه شده است (مریکنول، نیویورک: انتشارات اوربیس، ۱۹۸۲)، به این موضوع می‌پردازد.
عیسی صرافان (کسانی که به مبادله ارز مشغول بودند) را «دزد» نامید و آنها را از معبد اورشلیم بیرون راند. این واقعه در متی ۲۱:۱۲-۱۴، مرقس ۱۱:۱۵، و یوحنا ۲:۱۴-۱۶ شرح داده شده است.
یکی از شناخته‌شده‌ترین سخنان عیسی درباره ثروتمندان در متی ۱۹:۱۶-۲۴ آمده است (این رویداد در مرقس ۱۰:۱۷-۲۵ و لوقا ۱۸:۱۸-۲۵ نیز نقل شده و استعاره عبور شتر از سوراخ سوزن در متی و لوقا مشترک است):
> عیسی به او گفت: «اگر می‌خواهی کامل شوی، برو، آنچه داری بفروش و به فقرا بده تا در آسمان گنجی داشته باشی. سپس بیا و از من پیروی کن.» اما آن جوان چون این سخن را شنید، غمگین رفت، زیرا دارایی بسیاری داشت. عیسی به شاگردانش گفت: «به‌راستی به شما می‌گویم، ورود ثروتمند به پادشاهی آسمان دشوار است. باز می‌گویم، آسان‌تر است که شتری از سوراخ سوزن بگذرد تا ثروتمندی به پادشاهی خدا وارد شود.»
علاوه بر این، مفاهیم و نگرش‌های اشتراکی را میتوان در لاویان ۲۵:۳۵-۳۸ یافت. این بخش، که بخشی از شریعت موسی است، یک فرمان الهی محسوب میشود، نه صرفاً نصیحت یا ابراز عقیده. این موضوع تأثیر مهمی بر بحث‌های بعدی درباره چشم‌پوشی اجباری یا داوطلبانه از ثروت دارد، چه به‌عنوان شرط احتمالی برای دریافت فیض مسیحی و چه به‌عنوان ابزاری برای تحقق اهداف الهی در نظم اجتماعی بشر.
عیسی صرافان (کسانی که به مبادله ارز مشغول بودند) را «دزد» نامید و آنها را از معبد اورشلیم بیرون راند. این واقعه در متی ۲۱:۱۲-۱۴، مرقس ۱۱:۱۵، و یوحنا ۲:۱۴-۱۶ شرح داده شده است.
یکی از شناخته‌شده‌ترین سخنان عیسی درباره ثروتمندان در متی ۱۹:۱۶-۲۴ آمده است (این رویداد در مرقس ۱۰:۱۷-۲۵ و لوقا ۱۸:۱۸-۲۵ نیز نقل شده و استعاره عبور شتر از سوراخ سوزن در متی و لوقا مشترک است):
> عیسی به او گفت: «اگر می‌خواهی کامل شوی، برو، آنچه داری بفروش و به فقرا بده تا در آسمان گنجی داشته باشی. سپس بیا و از من پیروی کن.» اما آن جوان چون این سخن را شنید، غمگین رفت، زیرا دارایی بسیاری داشت. عیسی به شاگردانش گفت: «به‌راستی به شما می‌گویم، ورود ثروتمند به پادشاهی آسمان دشوار است. باز می‌گویم، آسان‌تر است که شتری از سوراخ سوزن بگذرد تا ثروتمندی به پادشاهی خدا وارد شود.»
علاوه بر این، مفاهیم و نگرش‌های اشتراکی را میتوان در لاویان ۲۵:۳۵-۳۸ یافت. این بخش، که بخشی از شریعت موسی است، یک فرمان الهی محسوب میشود، نه صرفاً نصیحت یا ابراز عقیده. این موضوع تأثیر مهمی بر بحث‌های بعدی درباره چشم‌پوشی اجباری یا داوطلبانه از ثروت دارد، چه به‌عنوان شرط احتمالی برای دریافت فیض مسیحی و چه به‌عنوان ابزاری برای تحقق اهداف الهی در نظم اجتماعی بشر.
10.04.202522:04
06.04.202515:53
04.04.202519:25
نکات غیر علمی کتاب مقدس
پیدایش 1:6-8
[6] خدا گفت: «فلکی ساخته شود تا آب‌ها را از یکدیگر جدا کند.» [7] خدا فلک را ساخت و آب‌های زیر فلک را از آب‌های بالای فلک جدا کرد. و چنین شد. [8] خدا فلک را آسمان نامید. شب گذشت و صبح فرارسید.
پیدایش 7:11
در شش‌صدمین سال زندگی نوح در روز هفدهم از ماه دوّم، تمام چشمه‌های عظیم آب در اعماق زمین شکافته شد و همۀ روزنه‌های آسمان باز شد
باور به فلک(گنبد آسمان)به اساطیر میان رودی و حماسه انوما الیش یا همان آفرینش بابلی باز میگردد همینطور در الواح گیلگمش در لوح مربوط به طوفان خدایان به گنبد اسمانی اشاره شده.
زمان موعود توسط خدای آفتاب فرا میرسد و دریچه های طوفان گشوده میشود و شش شبانه روز از آسمان باران میبارد
-لوح یازدهم از الواح بابلی
پیدایش 1:16-17
[16] پس از آن، خدا دو جرم نورانی بزرگ ساخت، یکی برای فرمانروایی بر روز و یکی برای فرمانروایی بر شب. و همچنین ستارگان را. [17] آنها را در آسمان قرار داد تا بر زمین روشنایی دهند
در کتاب مقدس گفته میشود یهوه دو جرم نورانی را برای فرمانروایی بر شب و روز آفرید این یعنی ماه نیز به مانند خورشید نورانی است در حالی که ماه از خود نوری ندارد و نور خود را از خورشید میگیرد.
بر اساس متن کتاب پیدایش ابتدا زمین و سپس خورشید و ماه و ستارگان پدید آمدن
پیدایش 2:7
[7] پس از آن یَهْوه خدا از خاک زمین آدم را سرشت و در بینی او نَفَس حیات دمید و آدم یک موجود زنده شد.
علاوه بر اینها معجزات پیامبران را هم میتوان اضافه کرد
پیدایش 1:6-8
[6] خدا گفت: «فلکی ساخته شود تا آب‌ها را از یکدیگر جدا کند.» [7] خدا فلک را ساخت و آب‌های زیر فلک را از آب‌های بالای فلک جدا کرد. و چنین شد. [8] خدا فلک را آسمان نامید. شب گذشت و صبح فرارسید.
پیدایش 7:11
در شش‌صدمین سال زندگی نوح در روز هفدهم از ماه دوّم، تمام چشمه‌های عظیم آب در اعماق زمین شکافته شد و همۀ روزنه‌های آسمان باز شد
باور به فلک(گنبد آسمان)به اساطیر میان رودی و حماسه انوما الیش یا همان آفرینش بابلی باز میگردد همینطور در الواح گیلگمش در لوح مربوط به طوفان خدایان به گنبد اسمانی اشاره شده.
زمان موعود توسط خدای آفتاب فرا میرسد و دریچه های طوفان گشوده میشود و شش شبانه روز از آسمان باران میبارد
-لوح یازدهم از الواح بابلی
پیدایش 1:16-17
[16] پس از آن، خدا دو جرم نورانی بزرگ ساخت، یکی برای فرمانروایی بر روز و یکی برای فرمانروایی بر شب. و همچنین ستارگان را. [17] آنها را در آسمان قرار داد تا بر زمین روشنایی دهند
در کتاب مقدس گفته میشود یهوه دو جرم نورانی را برای فرمانروایی بر شب و روز آفرید این یعنی ماه نیز به مانند خورشید نورانی است در حالی که ماه از خود نوری ندارد و نور خود را از خورشید میگیرد.
بر اساس متن کتاب پیدایش ابتدا زمین و سپس خورشید و ماه و ستارگان پدید آمدن
پیدایش 2:7
[7] پس از آن یَهْوه خدا از خاک زمین آدم را سرشت و در بینی او نَفَس حیات دمید و آدم یک موجود زنده شد.
علاوه بر اینها معجزات پیامبران را هم میتوان اضافه کرد
03.04.202512:36
اسلام
مسلمانان از انجایی که خوب میدانند قضیه جهانی بودن طوفان غیر عقلانی است سعی بر اثبات منطقه ای بودن طوفان دارند اما ذکر افسانه طوفان در قران بسیار متناقض است و از برخی آیات اینطور برداشت میشود که طوفان منطقه ای بوده و از برخی آیات دیگر جهانی بودن طوفان
افسانه طوفان در قرآن مانند افسانه های دیگر به شکلی منسجم ذکر نشده و آیات آن پراکنده است ما به آیاتی که به جهانی بودن طوفان مرتبط است می پردازیم
«خدايا جنبنده‌اى از كافران را در روى زمين زنده نگذار وگرنه بندگانت را گمراه كرده و خود نيز جز فرزندان فاجر ناسپاس نخواهند زایيد.» (آیه ۲۶ سوره نوح)
《و فرزندانش را همان بازماندگان روى زمين قرار داديم》(ایه۷۷سوره صافات)
1خدا به نوح میگوید از هر حیوان یک جفت به داخل کشتی ببر،اگر طوفان جهانی نبوده اصلا چه نیازی بوده نوح از هر حیوان یک جفت به داخل کشتی ببرد؟
2اگر طوفان منطقه ای بوده چه نیازی به ساخت کشتی بود؟نوح میتوانست همراه با پیروان و خانواده اش از آن منطقه به حدی دور شود که گرفتار طوفان نشود.
مکارم شیرازی و طباطبایی نیز معتقدن طوفان جهانی بوده و نه منطقه ای
«پروردگار فرمان داد جنس این بشر را که من آفریده‌ام از روى زمین محو کنید، هم انسان را و هم همه چهارپایان و جنبندگان و مرغان هوا را».
(طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۰، ص ۲۵۵، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.)
در ضمن صفحه۲۵۲ هم ذکر شده: همراه بردن یک جُفت از هر نوع حیوان است....
مسلمانان از انجایی که خوب میدانند قضیه جهانی بودن طوفان غیر عقلانی است سعی بر اثبات منطقه ای بودن طوفان دارند اما ذکر افسانه طوفان در قران بسیار متناقض است و از برخی آیات اینطور برداشت میشود که طوفان منطقه ای بوده و از برخی آیات دیگر جهانی بودن طوفان
افسانه طوفان در قرآن مانند افسانه های دیگر به شکلی منسجم ذکر نشده و آیات آن پراکنده است ما به آیاتی که به جهانی بودن طوفان مرتبط است می پردازیم
«خدايا جنبنده‌اى از كافران را در روى زمين زنده نگذار وگرنه بندگانت را گمراه كرده و خود نيز جز فرزندان فاجر ناسپاس نخواهند زایيد.» (آیه ۲۶ سوره نوح)
《و فرزندانش را همان بازماندگان روى زمين قرار داديم》(ایه۷۷سوره صافات)
1خدا به نوح میگوید از هر حیوان یک جفت به داخل کشتی ببر،اگر طوفان جهانی نبوده اصلا چه نیازی بوده نوح از هر حیوان یک جفت به داخل کشتی ببرد؟
2اگر طوفان منطقه ای بوده چه نیازی به ساخت کشتی بود؟نوح میتوانست همراه با پیروان و خانواده اش از آن منطقه به حدی دور شود که گرفتار طوفان نشود.
مکارم شیرازی و طباطبایی نیز معتقدن طوفان جهانی بوده و نه منطقه ای
«پروردگار فرمان داد جنس این بشر را که من آفریده‌ام از روى زمین محو کنید، هم انسان را و هم همه چهارپایان و جنبندگان و مرغان هوا را».
(طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۰، ص ۲۵۵، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.)
در ضمن صفحه۲۵۲ هم ذکر شده: همراه بردن یک جُفت از هر نوع حیوان است....
10.05.202520:43
آیین‌های سری نظام اساس
طالب به مدت چند ساعت، و گاهی برای انجام برخی تشریفات به مدت چند روز، در یکی از سلول‌های زیرزمینی یک قلعه نظامی اساس زندانی میشد. در این مدت، او از آب و غذا محروم بود. سلول او کوچک، سفید و با اثاثیه‌ای اندک بود. بر یکی از دیوارهای سلول، علامت رونی مضاعف و نشان اساس نقش بسته بود و زیر آن نوشته شده بود: «درباره این علامت تأمل کن، زیرا کلید همه‌چیز است.»
پس از این دوره، دو مأمور اساس با یونیفرم‌های رسمی به سراغ طالب می‌آمدند و او را به تالار اسرار می‌بردند. در آنجا، متناسب با رتبه‌اش، درسی درباره ارزش هیروگلیفی برخی حروف رونی دریافت می‌کرد. همچنین، علائم مختلفی به او نشان داده و تفسیر میشد. پس از پایان این جلسه نمادشناسی، از طالب پرسیده میشد: «آیا همچنان استوار هستی؟» سپس، دو مأموری که اکنون راهنمای او شده بودند، او را به معبد می‌بردند. پیش از ورود به معبد، طالب نیم‌تنه یونیفرمش را درمی‌آورد و تنها با شلوار سیاه و پیراهن سفید باقی می‌ماند.
در برابر این مرد گستاخ که با جسارت خودنمایی می‌کرد، قضات بلندپایه نظام اساس، با یونیفرم‌های کامل و زیر تصاویر پیشوا (هیتلر) و هاینریش هیملر، بر کرسی‌های خود نشسته بودند. رئیس دادگاه خطاب به طالب می‌گفت: «ای رفیق، آیا می‌خواهی در مسیر برادری پیش‌تر روی؟» با پاسخ مثبت طالب، تالار برای انجام آیین‌های سری آماده میشد.
این آیین‌ها با آزمایش‌های جسمانی آغاز میشد. آزمایش‌هایی که برای اس‌اس‌های عادی در نظر گرفته شده بود، شامل کارهای خشنی مانند درآوردن چشم گربه با یک ضربه نیزه بدون کشتن حیوان بود. اما برای اعضای رازآشنای نظام درونی، آزمایش‌ها متفاوت و بیشتر شبیه ریاضت‌های معنوی بود؛ برخی آنها را با تمرینات یوگا در هند باستان یا آیین‌های ایثار جنگجویان ژرمنی مقایسه کرده‌اند. این آزمایش‌ها شامل تمرین‌های خونی، کنترل نفس، و آزمون‌های روانی بود که ترکیبی از آیین‌های ژرمنی، شمالی، و متون مقدس تبتی را در بر می‌گرفت. این آیین‌ها میراثی از مراسم رازآشنایی نظام ژرمنی و محفل توله بود.
مرحله دوم: آزمون فلسفه نهانی
پس از این مرحله، طالب یک آزمون واقعی فلسفه نهانی را پشت سر می‌گذاشت. طی چند ساعت، پرسش‌هایی شفاهی از او مطرح میشد تا میزان آگاهی‌اش از آیین‌های سری مراتب پایین‌تر و تسلطش بر اسطوره‌شناسی و افسانه‌های تاریخی سنجیده شود. آگاهی از نظریه‌های «ظلمات بزرگ»، مکتب هوربیگر، و افسانه‌های آگارتا و شامبالا الزامی بود.
سپس، طالب موظف بود اشعاری از آثار پارسیفال اثر ولف‌رام فن اشنباخ، تیتورل جدید، و آلفرد فن شارمنبر را بازگو کند. این بازخوانی‌ها باید بر اساس قواعد خاصی انجام میشد، زیرا اعتقاد داشتند که صداها امواجی هستند که بر نیروهای جادویی تأثیر می‌گذارند. با این حال، تنها بیان جادویی کافی نبود؛ طالب باید نکات پیچیده و ظاهراً مبهم این آثار شاعرانه را تفسیر و تأویل می‌کرد. پرسش‌هایی درباره تمثیل‌های نوردیک جام مقدس، پنهانگاه‌های پارسیفال، و تیتورل نیز مطرح میشد.
مرحله سوم: تصمیم‌گیری دادگاه
پس از این مرحله، جلسه تعطیل میشد و طالب در تالار منتظر می‌ماند، در حالی که دو مأمور اساس که او را از سلول آورده بودند، نگهبانی‌اش را بر عهده داشتند. در این زمان، دادگاه درباره سرنوشت طالب تصمیم‌گیری می‌کرد. سپس جلسه دوباره تشکیل میشد و همه، از جمله طالب، می‌ایستادند. رئیس دادگاه با صدایی موقر اعلام می‌کرد: «ای فلان، به نام نظام اساس و به موجب اختیاراتی که از پیشوایمان آدولف هیتلر و رایش‌فوهرر اساس هاینریش هیملر دریافت کرده‌ایم، برای آلمان، نژاد، و شکوه ژرمن‌ها، تو را به مرتبه نظام درونی اساس می‌پذیریم. بیا و نشان‌های مرتبه جدیدت را از دستان ما بگیر.»
اما اگر پیشرفت طالب ناکافی تشخیص داده میشد، او را بی‌درنگ به واحدش بازمی‌گرداندند، البته پس از آن که سوگند می‌دادند تا اسرار آیین‌های باطنی را که بر او آشکار شده بود، حفظ کند. طالب بخت‌برگشته می‌دانست که فاش کردن این رازها او را مستوجب مرگ خواهد کرد؛ سرنوشتی که برای بسیاری از اس‌اس‌های نادان و پرحرف رقم خورد.
طالب به مدت چند ساعت، و گاهی برای انجام برخی تشریفات به مدت چند روز، در یکی از سلول‌های زیرزمینی یک قلعه نظامی اساس زندانی میشد. در این مدت، او از آب و غذا محروم بود. سلول او کوچک، سفید و با اثاثیه‌ای اندک بود. بر یکی از دیوارهای سلول، علامت رونی مضاعف و نشان اساس نقش بسته بود و زیر آن نوشته شده بود: «درباره این علامت تأمل کن، زیرا کلید همه‌چیز است.»
پس از این دوره، دو مأمور اساس با یونیفرم‌های رسمی به سراغ طالب می‌آمدند و او را به تالار اسرار می‌بردند. در آنجا، متناسب با رتبه‌اش، درسی درباره ارزش هیروگلیفی برخی حروف رونی دریافت می‌کرد. همچنین، علائم مختلفی به او نشان داده و تفسیر میشد. پس از پایان این جلسه نمادشناسی، از طالب پرسیده میشد: «آیا همچنان استوار هستی؟» سپس، دو مأموری که اکنون راهنمای او شده بودند، او را به معبد می‌بردند. پیش از ورود به معبد، طالب نیم‌تنه یونیفرمش را درمی‌آورد و تنها با شلوار سیاه و پیراهن سفید باقی می‌ماند.
در برابر این مرد گستاخ که با جسارت خودنمایی می‌کرد، قضات بلندپایه نظام اساس، با یونیفرم‌های کامل و زیر تصاویر پیشوا (هیتلر) و هاینریش هیملر، بر کرسی‌های خود نشسته بودند. رئیس دادگاه خطاب به طالب می‌گفت: «ای رفیق، آیا می‌خواهی در مسیر برادری پیش‌تر روی؟» با پاسخ مثبت طالب، تالار برای انجام آیین‌های سری آماده میشد.
این آیین‌ها با آزمایش‌های جسمانی آغاز میشد. آزمایش‌هایی که برای اس‌اس‌های عادی در نظر گرفته شده بود، شامل کارهای خشنی مانند درآوردن چشم گربه با یک ضربه نیزه بدون کشتن حیوان بود. اما برای اعضای رازآشنای نظام درونی، آزمایش‌ها متفاوت و بیشتر شبیه ریاضت‌های معنوی بود؛ برخی آنها را با تمرینات یوگا در هند باستان یا آیین‌های ایثار جنگجویان ژرمنی مقایسه کرده‌اند. این آزمایش‌ها شامل تمرین‌های خونی، کنترل نفس، و آزمون‌های روانی بود که ترکیبی از آیین‌های ژرمنی، شمالی، و متون مقدس تبتی را در بر می‌گرفت. این آیین‌ها میراثی از مراسم رازآشنایی نظام ژرمنی و محفل توله بود.
مرحله دوم: آزمون فلسفه نهانی
پس از این مرحله، طالب یک آزمون واقعی فلسفه نهانی را پشت سر می‌گذاشت. طی چند ساعت، پرسش‌هایی شفاهی از او مطرح میشد تا میزان آگاهی‌اش از آیین‌های سری مراتب پایین‌تر و تسلطش بر اسطوره‌شناسی و افسانه‌های تاریخی سنجیده شود. آگاهی از نظریه‌های «ظلمات بزرگ»، مکتب هوربیگر، و افسانه‌های آگارتا و شامبالا الزامی بود.
سپس، طالب موظف بود اشعاری از آثار پارسیفال اثر ولف‌رام فن اشنباخ، تیتورل جدید، و آلفرد فن شارمنبر را بازگو کند. این بازخوانی‌ها باید بر اساس قواعد خاصی انجام میشد، زیرا اعتقاد داشتند که صداها امواجی هستند که بر نیروهای جادویی تأثیر می‌گذارند. با این حال، تنها بیان جادویی کافی نبود؛ طالب باید نکات پیچیده و ظاهراً مبهم این آثار شاعرانه را تفسیر و تأویل می‌کرد. پرسش‌هایی درباره تمثیل‌های نوردیک جام مقدس، پنهانگاه‌های پارسیفال، و تیتورل نیز مطرح میشد.
مرحله سوم: تصمیم‌گیری دادگاه
پس از این مرحله، جلسه تعطیل میشد و طالب در تالار منتظر می‌ماند، در حالی که دو مأمور اساس که او را از سلول آورده بودند، نگهبانی‌اش را بر عهده داشتند. در این زمان، دادگاه درباره سرنوشت طالب تصمیم‌گیری می‌کرد. سپس جلسه دوباره تشکیل میشد و همه، از جمله طالب، می‌ایستادند. رئیس دادگاه با صدایی موقر اعلام می‌کرد: «ای فلان، به نام نظام اساس و به موجب اختیاراتی که از پیشوایمان آدولف هیتلر و رایش‌فوهرر اساس هاینریش هیملر دریافت کرده‌ایم، برای آلمان، نژاد، و شکوه ژرمن‌ها، تو را به مرتبه نظام درونی اساس می‌پذیریم. بیا و نشان‌های مرتبه جدیدت را از دستان ما بگیر.»
اما اگر پیشرفت طالب ناکافی تشخیص داده میشد، او را بی‌درنگ به واحدش بازمی‌گرداندند، البته پس از آن که سوگند می‌دادند تا اسرار آیین‌های باطنی را که بر او آشکار شده بود، حفظ کند. طالب بخت‌برگشته می‌دانست که فاش کردن این رازها او را مستوجب مرگ خواهد کرد؛ سرنوشتی که برای بسیاری از اس‌اس‌های نادان و پرحرف رقم خورد.
30.04.202513:17
الهیات مسیحی«مادربزرگ بلشویسم»است.
-اسوالد اشپنگلر
ریشه‌های مشترک تاریخی و ایدئولوژیک:
اولین دولت سوسیالیستی در پاراگوئه توسط یسوعیان کاتولیک پیش از مارکس تأسیس شد.
ایده‌های برابری و مالکیت اشتراکی در تعالیم مسیحی، به‌ویژه در اعمال رسولان، با اصول کمونیستی هم‌خوانی دارد.
متفکرانی چون ارنست بلوخ شکاف میان مسیحیت و مارکسیسم را پر کردند و عیسی را به‌عنوان پیشگام عدالت اجتماعی معرفی نمودند.
همکاری مسیحیت و کمونیسم:
کلیسای ارتدکس روسیه با حزب کمونیست در اتحاد جماهیر شوروی همکاری داشت و استالین از آن برای حمایت در جنگ جهانی دوم بهره برد.
کلیسای کاتولیک در چین با بیش از 70 میلیون عضو در حال رشد است و الهیات آزادی‌بخش در آمریکای لاتین از کمونیسم حمایت میکند.
روحانیون کاتولیک در جنگ سرد آزادانه از «پرده آهنین» عبور می‌کردند.
انتقادات و شباهت‌های ساختاری:
هر دو نظام از ابزارهای خشونت، اجبار و ترس برای کنترل استفاده کرده‌اند (مثل تفتیش عقاید در مسیحیت و کا.گ.ب در کمونیسم).
هر دو مالکیت خصوصی را نفی می‌کنند؛ مسیحیت با تقدیس فقر و کمونیسم با لغو مالکیت، ذهنیت مشابهی را ترویج می‌دهند.
تعالیم مسیحی مانند «چرخاندن گونه دیگر» و پذیرش بی‌عدالتی، افراد را برای پذیرش نظام‌های کمونیستی آماده میکند.
ریشه‌های کمونیسم در مسیحیت:
کمونیسم از «لیگ عادلان» با شعار «همه انسانها برادرند» سرچشمه گرفت که ریشه در دکترین مسیحی دارد.
آیاتی مانند متی 19:16-24 (شتر و سوراخ سوزن) و لاویان 25:35-38 بر توزیع ثروت و عدالت اجتماعی تأکید دارند که با کمونیسم هم‌راستاست.
الهیات آزادی‌بخش و کمونیسم مسیحی:
کمونیست‌های مسیحی، به‌ویژه در الهیات آزادی‌بخش، با تمرکز بر «اورتوپراکسیس» (اقدام اخلاقی) به‌جای تبلیغ دین، علیه سرمایه‌داری و نئواستعمارگری مبارزه می‌کنند.
جنبش‌هایی مانند «سین تییرا» در پاراگوئه و اقدامات چریکی کامیلو توررس نمونه‌هایی از این رویکردند.
مسیحیت و کمونیسم، با وجود ادعای برابری و رفاه، از ابزارهای سرکوب و کنترل بهره برده‌اند. مسیحیت با ترویج فقر، تحمل بی‌عدالتی و نفی مالکیت خصوصی، زمینه‌ساز پذیرش کمونیسم بوده است. این دو نظام، در ذات خود، اشتراکات عمیقی دارند که از تاریخ و دکترین‌هایشان مشهود است.
-اسوالد اشپنگلر
ریشه‌های مشترک تاریخی و ایدئولوژیک:
اولین دولت سوسیالیستی در پاراگوئه توسط یسوعیان کاتولیک پیش از مارکس تأسیس شد.
ایده‌های برابری و مالکیت اشتراکی در تعالیم مسیحی، به‌ویژه در اعمال رسولان، با اصول کمونیستی هم‌خوانی دارد.
متفکرانی چون ارنست بلوخ شکاف میان مسیحیت و مارکسیسم را پر کردند و عیسی را به‌عنوان پیشگام عدالت اجتماعی معرفی نمودند.
همکاری مسیحیت و کمونیسم:
کلیسای ارتدکس روسیه با حزب کمونیست در اتحاد جماهیر شوروی همکاری داشت و استالین از آن برای حمایت در جنگ جهانی دوم بهره برد.
کلیسای کاتولیک در چین با بیش از 70 میلیون عضو در حال رشد است و الهیات آزادی‌بخش در آمریکای لاتین از کمونیسم حمایت میکند.
روحانیون کاتولیک در جنگ سرد آزادانه از «پرده آهنین» عبور می‌کردند.
انتقادات و شباهت‌های ساختاری:
هر دو نظام از ابزارهای خشونت، اجبار و ترس برای کنترل استفاده کرده‌اند (مثل تفتیش عقاید در مسیحیت و کا.گ.ب در کمونیسم).
هر دو مالکیت خصوصی را نفی می‌کنند؛ مسیحیت با تقدیس فقر و کمونیسم با لغو مالکیت، ذهنیت مشابهی را ترویج می‌دهند.
تعالیم مسیحی مانند «چرخاندن گونه دیگر» و پذیرش بی‌عدالتی، افراد را برای پذیرش نظام‌های کمونیستی آماده میکند.
ریشه‌های کمونیسم در مسیحیت:
کمونیسم از «لیگ عادلان» با شعار «همه انسانها برادرند» سرچشمه گرفت که ریشه در دکترین مسیحی دارد.
آیاتی مانند متی 19:16-24 (شتر و سوراخ سوزن) و لاویان 25:35-38 بر توزیع ثروت و عدالت اجتماعی تأکید دارند که با کمونیسم هم‌راستاست.
الهیات آزادی‌بخش و کمونیسم مسیحی:
کمونیست‌های مسیحی، به‌ویژه در الهیات آزادی‌بخش، با تمرکز بر «اورتوپراکسیس» (اقدام اخلاقی) به‌جای تبلیغ دین، علیه سرمایه‌داری و نئواستعمارگری مبارزه می‌کنند.
جنبش‌هایی مانند «سین تییرا» در پاراگوئه و اقدامات چریکی کامیلو توررس نمونه‌هایی از این رویکردند.
مسیحیت و کمونیسم، با وجود ادعای برابری و رفاه، از ابزارهای سرکوب و کنترل بهره برده‌اند. مسیحیت با ترویج فقر، تحمل بی‌عدالتی و نفی مالکیت خصوصی، زمینه‌ساز پذیرش کمونیسم بوده است. این دو نظام، در ذات خود، اشتراکات عمیقی دارند که از تاریخ و دکترین‌هایشان مشهود است.
10.04.202519:40
06.04.202514:16
عزیزان این رو بخاطر داشته باشید هدف این چنل نقد بر ابراهیمیته ،
مطبوعاتی در جهت نقد .
و قاعدتا شما اجازه دارید از ازادی بیان خودتون در بخش کامنت ها استفاده کنید
مطبوعاتی در جهت نقد .
و قاعدتا شما اجازه دارید از ازادی بیان خودتون در بخش کامنت ها استفاده کنید
04.04.202519:15
ضحاک ماردوش در پادشاهی خود دستور به آمیزش جنسی دیوی نر با زنی جوان و مردی جوان با دیوی ماده را داد و آنها زیر نگاه او با هم آمیزش کردند و از این کنش نوآیین، نژاد زنگی «سیاه پوست» پدید آمد و چون فریدون آمد ایشان از ایرانشهر گریختند و به کناره دریا نشست کردند. هزاران سال بعد در پی حمله اعراب، دوباره به ایرانشهر تاختند. (بندهشن رویه ی ۸۴)
03.04.202512:36
رد تاریخی،منطقی و علمی طوفان نوح
بنظر میرسد که افسانه طوفان نوح از اساطیر میان رودان وارد کتاب مقدس شده در الواح مربوط به گیلگمش این افسانه ذکر شده:
لوحه یازدهم از لوحه های بابلی(حماسه گیلگمش)
خدایان بزرگ چهارگانه( آنو، بعل، نی بیب و آنوکی) از خلقت انسان پشیمان میشوند و در جلسه ای در کنار فرات تصمیم بر این میگیرند که انسانها و سایر موجودات زمین را با ایجاد طوفانی بزرگ از بین ببرند اما « ا آ {ea} » قلبا با این تصمیم مخالف است و این خبر را مخفیانه به نیزارهای کنار فرات میدهد و آنها نیز پیام را به ماهیگیری به نام اوتاناپیشتیم میرسانند و به او میگویند که کشتی از چوب بسازد و زن و فرزند و اثاثه منزل و یک جفت نر و ماده از پرندگان و چرندگان در آن جای دهد.اوتاناپیشتیم چنین میکند و کشتی به طول ۱۲۰ ذراع میسازد و خانواده و یک جفت از حیوانات و پرندگان منطقه خود را در آن جای میدهد. زمان موعود توسط خدای آفتاب فرا میرسد و دریچه های طوفان گشوده میشود و شش شبانه روز از آسمان باران میبارد و از زمین آب میجوشد تا اینکه روز هفتم طوفان آرام میگرد و کشتی بر قله کوه نیسیر مینشیند در حالی که تمام موجودات زنده به جز آنان نابود شده اند.
طوفان در اساطیر میان رودان در واقع بازتابی اسطوره ای از یک حادثه یعنی طغیان دو رود دجله و فرات بوده که باعث زیر آب رفتن این سرزمین شده و بعد ها مردم میان رودان این واقعه را بصورت عذاب یا مجازات خدایان در آوردن سپس یهودیان همین اسطوره را به صورت یک طوفان جهانی تحریف کردن
اما چرا افسانه طوفان غیر منطقی است؟
اولین نکته این است که چطور نوح از هر حیوان یک جفت به داخل کشتی برد؟
کانگورو و پلاتیپوس تنها در استرالیا یافت میشوند آیا نوح مایل ها مسافت را از خاورمیانه تا استرالیا برای یافتن این حیوانات طی نمود؟جدا از این حدود۶میلیون گونه جانوری بر روی زمین وجود دارد چطور نوح این همه حیوان را درون کشتی جا داد؟
تامین غذای این جانداران چطور بوده؟در کشتی قطعا حیوانات زیادی وجود داشت چطور خوراک این موجودات تامین میشد؟
یک جفت فیل حداقل به ۳۶۵۰۰۰پوند زرافه به ۵۴۷۵۰پوند اسب آبی ۶۵۷۰۰پوند شیر ها به ۱۶۰۶۰پوند غذا نیاز دارند اگر فرض کنیم نوح هرچقدر هم خوراک برای این حیوانات انبار کرده بود پس از این همه مدت روی آب بودن قطعا این خوراک ها فاسد میشدن و دیگر برای حیوانات قابل خوردن نبود.
پیدایش 7:19
آب بر روی زمین بیشتر و بیشتر شد تا اینکه سرانجام آب تمام کوه‌های بلند را پوشانید.
طبق روایت کتاب مقدس آب تا بالای کوه ها رسیده بود دمای هوا در آن ارتفاع بسیار کم است پس حیوانات از سرما و همینطور کمبود اکسیژن باید تلف میشدن
همینطور با وقوع طوفان اب شیرین با آب شور دریا ها ترکیب میشد و حتی زیستگاه بسیاری از گونه های دریایی نیز به خطر می افتاد
بعد از طوفان قطعا تمام طبیعت و دشت ها نابود شده و این یعنی حتی حیواناتی که جان سالم به در بردن چیزی برای خوردن ندارن علاوه بر همه اینا کشتی بر روی کوه ارارات اسکان میگیرد به طور مثال کانگرو هایی که زیست گاهشان از ارارات مایل ها فاصله دارد چطور باید این همه مسافت را تا زیست گاهش طی کند؟
پیدایش 6:19-20
از تمام حیوانات یعنی پرندگان، چهارپایان و خزندگان، از هرگونه یک جفت نر و مادّه با خودت به کشتی ببر تا آنها را زنده نگاه‌داری.
پیدایش 7:2-3
[2] از تمام چهارپایان پاک از هر کدام هفت نر و هفت ماده و از چهارپایان ناپاک از هر کدام یک نر و یک ماده [3] و از پرندگان آسمان نیز از هرکدام هفت نر و هفت مادّه با خودت بردار تا از هر کدام نسلی روی زمین باقی بماند.
مشکل تکثیر گونه ها:تنها دو حیوان از هر گونه برای تکثیر جانداران کافی نیست ما حداقل به پنجاه حیوان از هر گونه نیاز داریم وگرنه حیواناتی با مشکلات شدید ژنتیکی خواهیم داشت
بنظر میرسد که افسانه طوفان نوح از اساطیر میان رودان وارد کتاب مقدس شده در الواح مربوط به گیلگمش این افسانه ذکر شده:
لوحه یازدهم از لوحه های بابلی(حماسه گیلگمش)
خدایان بزرگ چهارگانه( آنو، بعل، نی بیب و آنوکی) از خلقت انسان پشیمان میشوند و در جلسه ای در کنار فرات تصمیم بر این میگیرند که انسانها و سایر موجودات زمین را با ایجاد طوفانی بزرگ از بین ببرند اما « ا آ {ea} » قلبا با این تصمیم مخالف است و این خبر را مخفیانه به نیزارهای کنار فرات میدهد و آنها نیز پیام را به ماهیگیری به نام اوتاناپیشتیم میرسانند و به او میگویند که کشتی از چوب بسازد و زن و فرزند و اثاثه منزل و یک جفت نر و ماده از پرندگان و چرندگان در آن جای دهد.اوتاناپیشتیم چنین میکند و کشتی به طول ۱۲۰ ذراع میسازد و خانواده و یک جفت از حیوانات و پرندگان منطقه خود را در آن جای میدهد. زمان موعود توسط خدای آفتاب فرا میرسد و دریچه های طوفان گشوده میشود و شش شبانه روز از آسمان باران میبارد و از زمین آب میجوشد تا اینکه روز هفتم طوفان آرام میگرد و کشتی بر قله کوه نیسیر مینشیند در حالی که تمام موجودات زنده به جز آنان نابود شده اند.
طوفان در اساطیر میان رودان در واقع بازتابی اسطوره ای از یک حادثه یعنی طغیان دو رود دجله و فرات بوده که باعث زیر آب رفتن این سرزمین شده و بعد ها مردم میان رودان این واقعه را بصورت عذاب یا مجازات خدایان در آوردن سپس یهودیان همین اسطوره را به صورت یک طوفان جهانی تحریف کردن
اما چرا افسانه طوفان غیر منطقی است؟
اولین نکته این است که چطور نوح از هر حیوان یک جفت به داخل کشتی برد؟
کانگورو و پلاتیپوس تنها در استرالیا یافت میشوند آیا نوح مایل ها مسافت را از خاورمیانه تا استرالیا برای یافتن این حیوانات طی نمود؟جدا از این حدود۶میلیون گونه جانوری بر روی زمین وجود دارد چطور نوح این همه حیوان را درون کشتی جا داد؟
تامین غذای این جانداران چطور بوده؟در کشتی قطعا حیوانات زیادی وجود داشت چطور خوراک این موجودات تامین میشد؟
یک جفت فیل حداقل به ۳۶۵۰۰۰پوند زرافه به ۵۴۷۵۰پوند اسب آبی ۶۵۷۰۰پوند شیر ها به ۱۶۰۶۰پوند غذا نیاز دارند اگر فرض کنیم نوح هرچقدر هم خوراک برای این حیوانات انبار کرده بود پس از این همه مدت روی آب بودن قطعا این خوراک ها فاسد میشدن و دیگر برای حیوانات قابل خوردن نبود.
پیدایش 7:19
آب بر روی زمین بیشتر و بیشتر شد تا اینکه سرانجام آب تمام کوه‌های بلند را پوشانید.
طبق روایت کتاب مقدس آب تا بالای کوه ها رسیده بود دمای هوا در آن ارتفاع بسیار کم است پس حیوانات از سرما و همینطور کمبود اکسیژن باید تلف میشدن
همینطور با وقوع طوفان اب شیرین با آب شور دریا ها ترکیب میشد و حتی زیستگاه بسیاری از گونه های دریایی نیز به خطر می افتاد
بعد از طوفان قطعا تمام طبیعت و دشت ها نابود شده و این یعنی حتی حیواناتی که جان سالم به در بردن چیزی برای خوردن ندارن علاوه بر همه اینا کشتی بر روی کوه ارارات اسکان میگیرد به طور مثال کانگرو هایی که زیست گاهشان از ارارات مایل ها فاصله دارد چطور باید این همه مسافت را تا زیست گاهش طی کند؟
پیدایش 6:19-20
از تمام حیوانات یعنی پرندگان، چهارپایان و خزندگان، از هرگونه یک جفت نر و مادّه با خودت به کشتی ببر تا آنها را زنده نگاه‌داری.
پیدایش 7:2-3
[2] از تمام چهارپایان پاک از هر کدام هفت نر و هفت ماده و از چهارپایان ناپاک از هر کدام یک نر و یک ماده [3] و از پرندگان آسمان نیز از هرکدام هفت نر و هفت مادّه با خودت بردار تا از هر کدام نسلی روی زمین باقی بماند.
مشکل تکثیر گونه ها:تنها دو حیوان از هر گونه برای تکثیر جانداران کافی نیست ما حداقل به پنجاه حیوان از هر گونه نیاز داریم وگرنه حیواناتی با مشکلات شدید ژنتیکی خواهیم داشت
06.05.202521:39
: از قرنِ ششم پیش از میلاد، ایران به دست پارسیان آریایی گسترشی عظیم یافت. در زمان ارشام «دهه‌ی ۴۰۰ پیش از میلاد» یکی از بزرگ‌ترین شخصیت‌های تاریخِ هندواروپایی، سپنتان «زرتشت» ظهور کرد. او که نگران سرنوشت آریایی ها بود، ایده‌ای را پروراند که تنها اکنون در غربِ نوردیک در حال احیا شدن است حفاظت از نژاد از طریق همخونی «یعنی ازدواج در درونِ قبیله یا خاندان». اما از آنجا که اشرافیت حاکم آریایی به طور پراکنده پخش شده بودند، زرتشت کوشید تا این ضرورت را با ایجاد یک جامعه‌ی ایمانی دارای پیوند ایدئولوژیک، تقویت کند. اهورامزدا، خدای جاودان نور، به یک ایده‌ی کیهانی تبدیل شد محافظِ الهیِ آریایی‌ها در هر کجا او مانند خدایان شرقی و حتی روم متاخر، هیچ مسکن یا معبد خاصی نداشت. او صرفاً سپیدی مقدس کمال بود. دشمن او اهریمن تاریک است، که در نبردی برای سلطه‌ی جهانی با او درگیر است. این یک مفهوم حقیقتاً نوردیک-آریاییِ زرتشت است. در این نبرد، ما باید در جبهه‌ی اهورامزدا بجنگیم درست همان‌گونه که اَین‌هریار «سربازان» در والهالا برای اُدین در برابرِ گرگ فنریر و مار میدگارد می‌جنگیدند
الفرد روزنبرگ_ اسطوره قرن بیستم
الفرد روزنبرگ_ اسطوره قرن بیستم
30.04.202513:16
ارتباط مسیحیت و کمونیسم:دو قلو های یهودی
07.04.202521:23
بدیهی است که قوم ایرانی باستان هرگز از این ضربه (ابراهیمیت) خلاص نشدند میتوان کل فاجعه را در این دید که این قوم که توسط بلشویسم یهودی ضربه خورد و نابود شده است، نه تنها دین والا و ناب زرتشتی را از دست داد، بلکه زبان مادری اش را نیز از دست داد.
هاینریش هیملر_اس اس سازمانی برابر بلشویم
- Die Schutzstaffel als antibolschewistische kampforganisation
It is obvious that the ancient Iranian people never recovered from this blow (Abrahamitism). I can see the whole catastrophe in the fact that this people was defeated and destroyed by Bolshevism, losing not only the noble and pure religion of Zoroastrianism, but also its native language.
Heinrich Himmler_SS, an organization equal to Bolshevism
- Die Schutzstaffel als antibolschewistische kampforganisation
هاینریش هیملر_اس اس سازمانی برابر بلشویم
- Die Schutzstaffel als antibolschewistische kampforganisation
It is obvious that the ancient Iranian people never recovered from this blow (Abrahamitism). I can see the whole catastrophe in the fact that this people was defeated and destroyed by Bolshevism, losing not only the noble and pure religion of Zoroastrianism, but also its native language.
Heinrich Himmler_SS, an organization equal to Bolshevism
- Die Schutzstaffel als antibolschewistische kampforganisation
06.04.202513:24
این متن رو یک شخص مسیحی در پاسخ به یکی از پست های چنل ما نوشته بیایم این استدلال رو قدم به قدم از منظر علمی و تاریخی بررسی کنیم و ببینیم چقدر قابل دفاعه.
اول، در مورد واژه "رقیع" یا "فلک" که از ریشه "رقع" (به معنی گسترش دادن یا پهن کردن) اومده:در متون باستانی عبری، به‌ویژه در پیدایش ۱:۶-۸، "رقیع" به وضوح به‌عنوان یک ساختار جداکننده بین "آب‌های بالا" و "آب‌های پایین" توصیف شده. در فرهنگ و کیهان‌شناسی خاورمیانه باستان (مثل متون بابلی و مصری)، این واژه معمولاً به یک گنبد جامد یا آسمان سخت اشاره داره که آب‌ها رو نگه می‌داره. ادعای هماهنگی با "انبساط جهان" یک تفسیر پسینی (retrofit) به نظر می‌رسه. نظریه انبساط کیهانی، که از کارهای ادوین هابل و مدل بیگ‌بنگ میاد، هیچ ربطی به مفهوم "پهن کردن" یک ساختار فیزیکی در ذهن نویسندگان باستانی نداره که درک محدودی از کیهان داشتن.
دوم، بحث "آب‌های بالا و پایین" و ارتباطش با چرخه هیدرولوژیک: اینم یه تفسیر مدرنه که به متن اصلی نمی‌چسبه. در پیدایش ۱:۷، "رقیع" آب‌ها رو جدا می‌کنه و آب‌های بالا "فوق رقیع" هستن، یعنی بالای این ساختار. در نگاه علمی، بخار آب و ابرها در جو زمین و زیر فضا قرار دارن، نه بالای یه گنبد فرضی. اگه منظور اقیانوس‌ها و بخار آب جو باشه، چرا متن به یه ساختار جداکننده نیاز داره؟ این بیشتر با تصور باستانی از آسمان به‌عنوان یه سقف جامد که آب باران رو نگه می‌داره (مثل پیدایش ۷:۱۱ که "پنجره‌های آسمان" باز می‌شن) سازگاره تا چرخه آب مدرن.
سوم، خلقت نور قبل از خورشید: ادعا شده که فیزیک کوانتوم نشون میده نور می‌تونه مستقل از منبع مادی باشه. این حرف درسته که فوتون‌ها می‌تونن در شرایط خاصی (مثل تابش پس‌زمینه کیهانی) بدون ستاره وجود داشته باشن، ولی در پیدایش ۱:۳، نور به‌عنوان "روز" و "شب" تعریف می‌شه، که به چرخه زمین وابسته‌ست و بدون خورشید معنی نداره. بیگ‌بنگ هم میگه نور اولیه (مثل تابش CMB) مدت‌ها قبل از تشکیل زمین وجود داشته، اما متن پیدایش این رو به زمین متصل می‌کنه، نه یه رویداد کیهانی جدا. این دو تا چارچوب زمانی و مفهومی متفاوتی دارن.
چهارم، نقش ماه به‌عنوان "حاکم شب":در پیدایش ۱:۱۶، ماه کنار خورشید به‌عنوان "دو چراغ بزرگ" معرفی می‌شه که یکی برای روز و یکی برای شب "حکومت" می‌کنه. این بیشتر یه توصیف کارکرد ظاهری (نور دادن) هست تا اشاره به جزر و مد یا چرخه‌های زیستی. ضمناً، علم میگه نور ماه منعکس‌شده از خورشیده، نه منبع مستقل، که با نگاه باستانی به ماه به‌عنوان "چراغ" کمی تناقض داره.
پنجم، ترتیب خلقت و همخونی با علم: پیدایش میگه اول جو ("فلک")، بعد خشکی و گیاهان، و بعد موجودات پیچیده‌تر خلق شدن. ولی زمین‌شناسی و زیست‌شناسی نشون میده که جو زمین به‌تدریج شکل گرفت، گیاهان بعد از موجودات ساده‌تر (مثل باکتری‌ها) پدید اومدن، و نور خورشید قبل از هر خشکی یا گیاهی وجود داشته. در پیدایش، خورشید در روز چهارم میاد (۱:۱۴-۱۹)، که با ترتیب علمی (نور و ستاره‌ها قبل از زمین) نمی‌خونه. این ادعا که ترتیب پیدایش با فرگشت زمین‌شناختی مطابقت داره، فقط با چشم‌پوشی از این ناسازگاری‌ها ممکنه.
آخرین نکته، قدمت ۳۵۰۰ ساله متن و شگفت‌انگیز بودنش: اینکه متنی باستانی با علم مدرن همخونی داشته باشه، بیشتر به خلاقیت مفسران امروزی بستگی داره که سعی می‌کنن مفاهیم کهن رو با دانش امروز تطبیق بدن. نویسندگان پیدایش درکی از بیگ‌بنگ، چرخه هیدرولوژیک، یا فیزیک کوانتوم نداشتن؛ جهان‌بینیشون مبتنی بر مشاهدات ساده و اسطوره‌های رایج زمان خودشون بود. مشکل از "برداشت ظاهری" نیست، بلکه از اینه که متن رو بخوایم به زور در چارچوبی بذاریم که برای اون نوشته نشده.
در کل، این دفاعیه بیشتر یه تلاش برای توجیه پسینی‌ست تا یه استدلال محکم بر اساس متن و زمینه تاریخیش. علم و تاریخ نشون میده که پیدایش بازتاب درک باستانی از جهانه، نه پیش‌بینی دانش مدرن.
اول، در مورد واژه "رقیع" یا "فلک" که از ریشه "رقع" (به معنی گسترش دادن یا پهن کردن) اومده:در متون باستانی عبری، به‌ویژه در پیدایش ۱:۶-۸، "رقیع" به وضوح به‌عنوان یک ساختار جداکننده بین "آب‌های بالا" و "آب‌های پایین" توصیف شده. در فرهنگ و کیهان‌شناسی خاورمیانه باستان (مثل متون بابلی و مصری)، این واژه معمولاً به یک گنبد جامد یا آسمان سخت اشاره داره که آب‌ها رو نگه می‌داره. ادعای هماهنگی با "انبساط جهان" یک تفسیر پسینی (retrofit) به نظر می‌رسه. نظریه انبساط کیهانی، که از کارهای ادوین هابل و مدل بیگ‌بنگ میاد، هیچ ربطی به مفهوم "پهن کردن" یک ساختار فیزیکی در ذهن نویسندگان باستانی نداره که درک محدودی از کیهان داشتن.
دوم، بحث "آب‌های بالا و پایین" و ارتباطش با چرخه هیدرولوژیک: اینم یه تفسیر مدرنه که به متن اصلی نمی‌چسبه. در پیدایش ۱:۷، "رقیع" آب‌ها رو جدا می‌کنه و آب‌های بالا "فوق رقیع" هستن، یعنی بالای این ساختار. در نگاه علمی، بخار آب و ابرها در جو زمین و زیر فضا قرار دارن، نه بالای یه گنبد فرضی. اگه منظور اقیانوس‌ها و بخار آب جو باشه، چرا متن به یه ساختار جداکننده نیاز داره؟ این بیشتر با تصور باستانی از آسمان به‌عنوان یه سقف جامد که آب باران رو نگه می‌داره (مثل پیدایش ۷:۱۱ که "پنجره‌های آسمان" باز می‌شن) سازگاره تا چرخه آب مدرن.
سوم، خلقت نور قبل از خورشید: ادعا شده که فیزیک کوانتوم نشون میده نور می‌تونه مستقل از منبع مادی باشه. این حرف درسته که فوتون‌ها می‌تونن در شرایط خاصی (مثل تابش پس‌زمینه کیهانی) بدون ستاره وجود داشته باشن، ولی در پیدایش ۱:۳، نور به‌عنوان "روز" و "شب" تعریف می‌شه، که به چرخه زمین وابسته‌ست و بدون خورشید معنی نداره. بیگ‌بنگ هم میگه نور اولیه (مثل تابش CMB) مدت‌ها قبل از تشکیل زمین وجود داشته، اما متن پیدایش این رو به زمین متصل می‌کنه، نه یه رویداد کیهانی جدا. این دو تا چارچوب زمانی و مفهومی متفاوتی دارن.
چهارم، نقش ماه به‌عنوان "حاکم شب":در پیدایش ۱:۱۶، ماه کنار خورشید به‌عنوان "دو چراغ بزرگ" معرفی می‌شه که یکی برای روز و یکی برای شب "حکومت" می‌کنه. این بیشتر یه توصیف کارکرد ظاهری (نور دادن) هست تا اشاره به جزر و مد یا چرخه‌های زیستی. ضمناً، علم میگه نور ماه منعکس‌شده از خورشیده، نه منبع مستقل، که با نگاه باستانی به ماه به‌عنوان "چراغ" کمی تناقض داره.
پنجم، ترتیب خلقت و همخونی با علم: پیدایش میگه اول جو ("فلک")، بعد خشکی و گیاهان، و بعد موجودات پیچیده‌تر خلق شدن. ولی زمین‌شناسی و زیست‌شناسی نشون میده که جو زمین به‌تدریج شکل گرفت، گیاهان بعد از موجودات ساده‌تر (مثل باکتری‌ها) پدید اومدن، و نور خورشید قبل از هر خشکی یا گیاهی وجود داشته. در پیدایش، خورشید در روز چهارم میاد (۱:۱۴-۱۹)، که با ترتیب علمی (نور و ستاره‌ها قبل از زمین) نمی‌خونه. این ادعا که ترتیب پیدایش با فرگشت زمین‌شناختی مطابقت داره، فقط با چشم‌پوشی از این ناسازگاری‌ها ممکنه.
آخرین نکته، قدمت ۳۵۰۰ ساله متن و شگفت‌انگیز بودنش: اینکه متنی باستانی با علم مدرن همخونی داشته باشه، بیشتر به خلاقیت مفسران امروزی بستگی داره که سعی می‌کنن مفاهیم کهن رو با دانش امروز تطبیق بدن. نویسندگان پیدایش درکی از بیگ‌بنگ، چرخه هیدرولوژیک، یا فیزیک کوانتوم نداشتن؛ جهان‌بینیشون مبتنی بر مشاهدات ساده و اسطوره‌های رایج زمان خودشون بود. مشکل از "برداشت ظاهری" نیست، بلکه از اینه که متن رو بخوایم به زور در چارچوبی بذاریم که برای اون نوشته نشده.
در کل، این دفاعیه بیشتر یه تلاش برای توجیه پسینی‌ست تا یه استدلال محکم بر اساس متن و زمینه تاریخیش. علم و تاریخ نشون میده که پیدایش بازتاب درک باستانی از جهانه، نه پیش‌بینی دانش مدرن.
03.04.202516:30
Chess tournament in Iran, before the Islamic Revolution
تورنومت شطرنج در ایران ،قبل از انقلاب اسلامی
تورنومت شطرنج در ایران ،قبل از انقلاب اسلامی
03.04.202510:47
Ahura Mazda, I ask you this, answer me, how do your lovers know you with humility? Who will teach us the way? And who will help me in the light of true thought so that good thoughts will come to us?
Avesta - gothes ( 44/1 )
Avesta - gothes ( 44/1 )
30.04.202513:18
هر دو ایدئولوژی(مسیحیت و کمونیسم) مالکیت خصوصی را ممنوع می‌کنند. مسیحیت به‌صورت ناخودآگاه پیروان خود را برای پذیرش مفاهیم کمونیستی آماده میسازد. به مسیحیان القا میشود که فقر یک فضیلت است. هنگامی که این باور در ذهن ناخودآگاه فرد ریشه می‌دواند، اغلب به کمبود شدید مالی منجر میشود. این فرآیند یک چرخه خودتداوم‌بخش ایجاد میکند که به‌نوبه‌خود نسل‌هایی از فقرا را به‌وجود می‌آورد. سپس کلیساهای مسیحی به‌عنوان حامیان فقرا و نیکوکاران ظاهر میشوند، درحالی‌که در واقع، این آموزه‌های مسیحی بودند که مشکل فقر را ایجاد کرده و آن را تقویت کرده‌اند.
10.04.202522:04
06.04.202522:20
Кайра бөлүшүлгөн:
☦️✝️
06.04.202513:21
از منظر علمی و تاریخی به موضوع نگاه کنیم، واژه 'رقیع' یا 'فلک' در متن عبری اصلی از ریشه 'رقع' میاد که معنیش 'گسترش دادن' یا 'پهن کردن' هست، نه لزوماً یک گنبد فیزیکی. جالبه بدونی که این دقیقاً با نظریه انبساط جهان هماهنگه!
درباره آب‌های بالا و پایین، مطالعات جدید نشون میده که این اشاره به چرخه هیدرولوژیک زمین داره
یعنی همون چرخه آب که امروز می‌شناسیم
آب‌های پایین همون اقیانوس‌ها و آب‌های زیرزمینی هستن و آب‌های بالا به بخار آب و ابرها اشاره داره.
در مورد خلقت نور قبل از خورشید، جالبه که فیزیک کوانتوم نشون داده نور می‌تونه مستقل از اجرام نورانی وجود داشته باشه. حتی نظریه مهبانگ میگه که نور از اولین لحظات جهان وجود داشته، خیلی قبل از شکل‌گیری ستاره‌ها.
وقتی میگه ماه برای فرمانروایی شب آفریده شده داره به نقش و کارکردش اشاره می‌کنه، نه منبع نورش. حتی واژه عبری اصلی 'לממשלת הלילה' به معنی 'تنظیم‌کننده' یا 'حاکم' هست که دقیقاً به نقش ماه در تنظیم جزر و مد و چرخه‌های زیستی اشاره داره.
جالب‌تر اینکه ترتیب آفرینش در پیدایش با یافته‌های علمی همخونی داره: اول اتمسفر ('فلک')، بعد خشکی گیاهان، و در نهایت موجودات پیچیده‌تر. این ترتیب با فرگشت زمین‌شناختی مطابقت داره.
این متن 3500 سال پیش نوشته شده، و اینکه تا این حد با علم مدرن همخونی داره، خودش شگفت‌انگیزه. پس مشکل از برداشت ظاهری و تحت‌اللفظی ماست نه خود متن.
پ.ن:یه سری تحقیقات کردم خودم دیروز و این جواب اصلاح کردم
درباره آب‌های بالا و پایین، مطالعات جدید نشون میده که این اشاره به چرخه هیدرولوژیک زمین داره
یعنی همون چرخه آب که امروز می‌شناسیم
آب‌های پایین همون اقیانوس‌ها و آب‌های زیرزمینی هستن و آب‌های بالا به بخار آب و ابرها اشاره داره.
در مورد خلقت نور قبل از خورشید، جالبه که فیزیک کوانتوم نشون داده نور می‌تونه مستقل از اجرام نورانی وجود داشته باشه. حتی نظریه مهبانگ میگه که نور از اولین لحظات جهان وجود داشته، خیلی قبل از شکل‌گیری ستاره‌ها.
وقتی میگه ماه برای فرمانروایی شب آفریده شده داره به نقش و کارکردش اشاره می‌کنه، نه منبع نورش. حتی واژه عبری اصلی 'לממשלת הלילה' به معنی 'تنظیم‌کننده' یا 'حاکم' هست که دقیقاً به نقش ماه در تنظیم جزر و مد و چرخه‌های زیستی اشاره داره.
جالب‌تر اینکه ترتیب آفرینش در پیدایش با یافته‌های علمی همخونی داره: اول اتمسفر ('فلک')، بعد خشکی گیاهان، و در نهایت موجودات پیچیده‌تر. این ترتیب با فرگشت زمین‌شناختی مطابقت داره.
این متن 3500 سال پیش نوشته شده، و اینکه تا این حد با علم مدرن همخونی داره، خودش شگفت‌انگیزه. پس مشکل از برداشت ظاهری و تحت‌اللفظی ماست نه خود متن.
پ.ن:یه سری تحقیقات کردم خودم دیروز و این جواب اصلاح کردم
03.04.202513:41
ملت ایران خیانت های شمارا فراموش
نمیکنند…
The Iranian people will not forget your betrayals.02.04.202516:11
بر بنی آدم سجده کن
بر شر بشتاب
نوحه برای یک ملت
حقیقت یا دروغ؟
"کسانی که ایمان آوردند
آنها را به باغهایی از بهشت هدایت میکنیم
که نهرها از زیر درختان جاری باشند"
برای ترس و گناه
برای بهشت و جهنم
با حوا زنا کن!
در شهوت عجول باش
برای یک ملت شاد باش
حقیقت با دروغ؟
"هر کس با خدا و رسولش دشمنی کند
برای او آتش دوزخ است
پیروان شیطان جایگاهشان جهنم است"
آنچه شما دیده آید
دروغهای بیشتر بوده است
نه خدا
کاری که شما انجام داده اید فقط دعا بوده است
اما آنچه شما احساس کرده اید
فقط درد بیشتر بوده است
امیدی نیست
بردگان اسلام!
"به راه دوزخ
که جاودانه در آن خواهند ماند"
بر شر بشتاب
نوحه برای یک ملت
حقیقت یا دروغ؟
"کسانی که ایمان آوردند
آنها را به باغهایی از بهشت هدایت میکنیم
که نهرها از زیر درختان جاری باشند"
برای ترس و گناه
برای بهشت و جهنم
با حوا زنا کن!
در شهوت عجول باش
برای یک ملت شاد باش
حقیقت با دروغ؟
"هر کس با خدا و رسولش دشمنی کند
برای او آتش دوزخ است
پیروان شیطان جایگاهشان جهنم است"
آنچه شما دیده آید
دروغهای بیشتر بوده است
نه خدا
کاری که شما انجام داده اید فقط دعا بوده است
اما آنچه شما احساس کرده اید
فقط درد بیشتر بوده است
امیدی نیست
بردگان اسلام!
"به راه دوزخ
که جاودانه در آن خواهند ماند"
Көрсөтүлдү 1 - 24 ичинде 37
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.