Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
دارلاشعار avatar
دارلاشعار
دارلاشعار avatar
دارلاشعار
09.05.202521:05
یار شدم، یار شدم، با غم تو یار شدم
تا که رسیدم بَرِ تو، از همه بیزار شدم
گفت مرا چرخ فلک: «عاجزم از گردش تو»
گفتم: «این نقطه مرا کرد که پرگار شدم»
غلغلهٔ می شنوم روز و شب از قبهٔ دل
از روش قبهٔ دل گنبد دوّار شدم
تا که فتادم چو صدا ناگه در چنگ غمت
از هوس زخمهٔ تو کم ز یکی تار شدم
دزدد غم گردن خود از حذر سیلی من
زانک من از بیشهٔ جان حیدر کرّار شدم
تا که بدیدم قدحش سرده اوباش منم
تا که بدیدم کلهش بی‌دل و دستار شدم
تا که قلندر دل من داد می مُذهِل من
رقص‌کنان، دلق‌کشان جانب خمّار شدم
گفت مرا خواجه فرج: «صبر رهاند ز حرج»
هیچ مگو کز فرج‌ست اینک گرفتار شدم
چرخ بگردید بسی تا که چنین چرخ زدم
یار بنالید بسی تا که در این غار شدم
نیم‌شبی همره مه روی نهادم سوی ره
در هوس خوبی او جانب گلزار شدم
گاه چو سوسن پی گل شاعر و مدّاح شدم
گاه چو بلبل به سحر سخرهٔ تکرار شدم
زوبع اندیشه شدم، صد فن و صد پیشه شدم
کار تو را دید دلم، عاقبت از کار شدم

-مولوی
Өчүрүлгөн10.05.202506:14
09.05.202513:09
Өчүрүлгөн10.05.202506:14
09.05.202513:07
روز پسر مبارک
09.05.202508:55
دلی که نیست حزین شادمان نمی باشد
گر اینچنین نبود آنچنان نمی باشد
ز حادثات اگر خواهی ایمنی بگریز
به کشوری که در او آسمان نمی باشد
چه مایه نفع که از نقد عمر برگیرد
کسی که در غم سود و زیان نمی باشد
به اوج قرب چسان ره بری ز استدلال
برای بام فلک نردبان نمی باشد
به قدر بودن دنیا به فکر دنیا باش
کسی همیشه در این خاکدان نمی باشد
بهشت نقدی اگر هست در جهان جویا
به جز مصاحبت دوستان نمی باشد

-جویای تبریزی
08.05.202516:52
بی‌زحمت و دردسر چه جاییست
جایی که در آن بشر نباشد
کآنجا که در آن بشر نهد پای
بی‌زحمت و دردسر نباشد

-ملک الشعرای بهار
26.04.202520:24
سحرگه ره ‎روی در سرزمینی
همی گفت این معما با قرینی
که ای صوفی شراب آن گه شود صاف
که در شیشه برآرد اربعینی
خدا زان خرقه بیزار است صد بار
که صد بت باشدش در آستینی
مروت گر چه نامی بی‌نشان است
نیازی عرضه کن بر نازنینی
ثوابت باشد ای دارای خرمن
اگر رحمی کنی بر خوشه‌چینی
نمی‌بینم نشاط عیش در کس
نه درمان دلی نه درد دینی
درون‌ها تیره شد باشد که از غیب
چراغی برکند خلوت‌نشینی
گر انگشت سلیمانی نباشد
چه خاصیت دهد نقش نگینی؟
اگر چه رسم خوبان تندخویی‌ست
چه باشد گر بسازد با غمینی؟
ره میخانه بنما تا بپرسم
مَآل خویش را از پیش‌بینی
نه حافظ را حضور درس خلوت
نه دانشمند را علم‌ الیقینی

-حافظ
09.05.202520:39
خفته ها زنگ چیز خوبی نیست
شیشه ها سنگ چیز خوبی نیست
وصله ها را به من بچسبانید
به شما انگ چیز خوبی نیست
های عاشق نشو نمی دانی
که دل تنگ چیز خوبی نیست
کری از پیش یک سه تار گذشت
گفت : آهنگ چیز خوبی نیست
گفته بودی شهید یعنی چه
پسرم جنگ چیز خوبی نیست

-امير حسين الهياری
Өчүрүлгөн10.05.202506:14
09.05.202513:08
عالیه
Өчүрүлгөн10.05.202506:14
Кайра бөлүшүлгөн:
Afkar | افکار avatar
Afkar | افکار
09.05.202513:06
@Afkar
09.05.202508:53
به زیر چرخ دل شادمان نمی‌باشد
گل شکفته درین بوستان نمی‌باشد
خروش سیل حوادث بلند می‌گوید
که خواب امن درین خاکدان نمی‌باشد
مخور ز ساده‌دلی‌ها فریب صبح نشاط
که هیچ مغز درین استخوان نمی‌باشد
به هرکه می‌نگرم همچو غنچه دلتنگ است
مگر نسیم درین گلستان نمی‌باشد؟
دلیل رفتن دل‌هاست آه دردآلود
غبار بی‌خبر کاروان نمی‌باشد
دلی که نیست خراشی در او زمین‌گیر است
زری که سکه ندارد روان نمی‌باشد
به طاقت دل آزرده اعتماد مکن
که تیر آه به حکم کمان نمی‌باشد
کناره کردن از افتادگان مروت نیست
کسی به سایه خود سرگردان نمی‌باشد
مکن کناره ز عاشق که زود چیده شود
گلی که در نظر باغبان نمی‌باشد
به یک قرار بود آب چون گهر گردد
بهار زنده‌دلان را خزان نمی‌باشد
به گنج‌های گهر ماه مصر ارزان است
به هر بها که بودمی گران نمی‌باشد
قدم ز میکده بیرون منه که جز خط جام
خط مسلمیی در جهان نمی‌باشد
گران‌تر است به دیوان حشر میزانش
به هرکه سنگ ملامت گران نمی‌باشد
به چشم زنده‌دلان خوش‌تر است خلوت گور
ز خانه‌ای که در او میهمان نمی‌باشد
شکسته رنگی ما نامه‌ای است واکرده
چه شد که شکوه ما را زبان نمی‌باشد
هزار بلبل اگر در چمن شود پیدا
یکی چو صائب آتش زبان نمی‌باشد

-صائب تبریزی
27.04.202516:24
21.04.202508:12
آن را که نیست وسعت مشرب درین سرا
در زندگی به تنگی قبرست مبتلا
هر چند آب شد دل من بی شعور نیست
بیگانه را تمیز کند بحر از آشنا
پاکان ستم ز دور فلک بیشتر کشند
گندم چو پاک گشت خورد زخم آسیا
جست آب را سکندر و شد خضر کامیاب
روزی به قسمت است نه کوشش درین سرا
داغم که خار خار طلب آفتاب را
چندان امان نداد که خاری کشد ز پا
رسم است قد شاخ ز حاصل دو تا شود
گردید قامت تو ز بی حاصلی دوتا
در پرده سیاهی فقرست نور فیض
آب حیات در دل شب می زند صلا
کوه غمی که در دل من پا فشرده است
صائب شود ز سایه او نیلگون، سما

-صائب تبریزی
09.05.202520:37
از باغ جهان رخت ببستیم و گذشتیم
شاخی ز درختی نشکستیم و گذشتیم
 دامن کش ما بود فریب غم ناموس
زین کشمکش بیهُده رَستیم و گذشتیم
 هر گه که به ما راحتیان راه گرفتند
لَختی دل آن طایفه جُستیم و گذشتیم
 پا بست در آتش زدن و رفتن از این دشت
خود را به دل سوخته بستیم و گذشتیم
 گفتند که از کعبه گذشتن نه ز هوش است
گفتیم که ما مردم مستیم و گذشتیم
 صد جا به کمند آمده بودیم در این راه
چون برق ز بند همه جَستیم و گذشتیم
 هر گاه که چشم من و “عرفی” به هم افتاد
در هم نگرستیم و گِرستیم و گذشتیم

-عرفی
Өчүрүлгөн10.05.202506:14
09.05.202513:08
امروز روز پسر
09.05.202510:10
پندی دهمت به که بکارش بندی
دل شاد نما ،تا که ز شادی خندی
کی رفته دوباره آید و ما مانیم؟
از مهر جهان عاقلی ار دل کندی

-ناشناس
09.05.202508:12
ز عشق تو نهانم آشکارست
ز وصل تو نصیبم انتظارست
ز باغ وصل تو گل کی توان چید
که آنجا گفتگوی از بهر خارست
ولی در پای تو گشتم بدان بوی
که عهدت همچو عشقم پایدارست
دلم رفت و ز تو کاری نیامد
مرا با این فضولی خود چه کارست
چو گویم بوسه‌ای گویی که فردا
کرا فردای گیتی در شمارست
به بند روزگارم چند بندی
سخن خود بیشتر در روزگارست
به عهدم دست می‌گیری ولیکن
که می‌گوید که پایت استوارست
ترا با انوری زین گونه دستان
نه یکبار و دوبارست و سه بارست

-انوری
27.04.202516:24
گروه خونی او منفی با ما چه کرد
21.04.202504:50
عشق سعدی نه حدیثی ست که پنهان ماند
داستانی ست که بر هر سر بازاری هست
Өчүрүлгөн10.05.202506:14
Өчүрүлгөн10.05.202506:14
09.05.202513:08
دیروز روز خر بود
09.05.202510:10
مرغی دیدم نشسته بر باره طوس
در پیش نهاده کله کیکاووس
با کله همی‌گفت که افسوس افسوس
کو بانگ جرس‌ها و کجا ناله کوس‌‌؟

-خیام
08.05.202519:53
رفته هنوز هم نفسم جا نيامده‌ست
عشق کنار وصل به ماها نيامده‌‌ست
معشوق آنچنان که تويی ديده روزگار
عاشق چو من هنوز به دنيا نيامده‌ست
صد بار وعده کرد که فردا ببينمش
صد سال پير گشتم و فردا نيامده‌ست
يک عمر زخم بر جگرم بود و سوختم
يکبار هم برای تماشا نيامده‌ست
ای مرگ جام زهر بياور که خسته‌ايم
امشب طبيب ما به مداوا نيامده‌ست
دلخوش به آنم از سر خاکم گذر کند
گيرم برای فاتحه ما نيامده‌ست

-حامد عسکری
روز سعدی مبارک😂🥳❤❤
https://t.me/meme_adabi
Көрсөтүлдү 1 - 24 ичинде 32
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.