در طول حیاتِ صدواندی سالهٔ دانشگاه در ایران، شاید برای نخستین بار است که پای پرسش "آیا دانشگاه هنوز یک امکان است؟" به محافل دانشگاهی باز شده است. برخی حتی تا آنجا پیش رفتند که پرسیدهاند آیا اصلا دانشگاه در ایران هنوز موضوعیت دارد؟
جامعهشناسی به ما آموخته است که مسئله شدن موضوعی، در خلا شکل نمیگیرد بلکه در دل مجموعهای درهمتنیده از مناسبات مادی و ذهنی، در طول زمان، تجسم مییابد. آنچه زمینهساز تردید دربارهٔ امکانهای دانشگاه و حتی اساس موجودیت آن شده است، تغییرات ساختاری بنیادینیست که دانشگاه طی چند دههی گذشته و به ویژه دو سال گذشته، از سر گذرانده است. از تداوم سیاستهای انقلاب فرهنگی گرفته تا گسترش و تعمیق سازوکارهای طرد، حذف و سرکوب و انضباطبخشی تا سیاستهای پولیسازی و کالایی کردنِ آموزش.
ولیکن نهاد دانشگاه از آغاز حیاتش تا به امروز، نه چنان تودهای متصلب و ازپیشمتعین، بلکه میدانی پویا بوده است و مملو از نیروهای متکثر و همواره درجدال که یکسره دستاندرکار تعینبخشی به خود بوده است؛ بهتعبیری، عرصهی کشاکشِ همیشگیِ قدرت و مقاومت.
ما در انجمن علمیدانشجویی جامعهشناسی تربیتمدرس برآنیم به یاری شما همراهان و با حضور مدعوین پنل، کنار یکدیگر پیرامون وضعیتِ امروزِ دانشگاه تامل کنیم و با واکاوی تحولات بنیادین و امتناعهای ساختاری دانشگاه به بررسی امکانات و فرصتهای آن بپردازیم.
میخواهیم از خود و یکدیگر بپرسیم، آیا به راستی دانشگاه از تمامی امکانهای خود تهی شده است و رواست که به امیدِ یافتن بدیلها، دل در گرو "خروج" از آن بست؟
بهمنظور مهیا کردن امکانِ بیشتر برای شنیدن یکدیگر، برنامه را در دو بخش برگزار میکنیم: در بخش نخست، اعضای پنل هر یک بحث خود را طرح میکنند و بخش دوم، که به دیالوژی اختصاص دارد، مجالی است برای گفتوشنود عمومی.