
Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Лёха в Short’ах Long’ует

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Лёха в Short’ах Long’ует

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Сейчас | УС: новини, політика

𝑲𝒊𝒍𝒍 𝒕𝒉𝒆 𝒓𝒐𝒎𝒆𝒐
My Bot : ♠️
Boy Ver.
Boy Ver.
TGlist рейтинг
0
0
ТипАчык
Текшерүү
ТекшерилбегенИшенимдүүлүк
ИшенимсизОрду
ТилиБашка
Канал түзүлгөн датаJul 18, 2024
TGlistке кошулган дата
Oct 15, 202420.03.202513:11
- میگم...
گیووین با اخم سمت هانبین برگشت.
- بگو!
- چیزه میگم...
خوب میدونست بیرون اومدنشون یهویی فقط یک دلیل داره، هانبین نمیتونه حرف بزنه انگار ی چیز سنگینی رو توی سینهش حس میکنه، با مکث طولانی پسربزرگتر گیووین صداش کمی بالا برد و صداش زد.
- هانبین! چی رو نمیتونی بهم بگی؟
دستی کلافه توی موهاش کشید و گفت:
- زمانش رسیده... زمانش رسیده برگردم آمریکا.
.
.
.
روی مبل نشسته بود و نگاه خیرهش رو به دو زوج مقابلش داده بود.
- نکن! الان میفتم.
نمیدونست چه بلای آسمونی سر بهترین دوستش اومده بود که تصمیم گرفته بود با پارک گونووک ازدواج کنه.
- گونووک! میخوای بکشیم؟
لبخند روی های گونووک پاک شد جوری که برای گیووین هم سوال بود پسری که لبخند شیطونش محو نمیشه چه اتفاقی افتاد که لبخندش محو شد و برگشت پشتش به تهره کرد.
- ببخشید، گونووک نگاهم کن! پارک گونووک!
- چی شد؟
با سوال گیووین، تهره سمتش برگشت و گفت:
- یادته دنبال سر نخ هایی که هیون به جا گذاشته بود رفتم..
گیووین یاد روزی افتاد که تهره برای ثابت کردن علاقهش به گونووک احمقانهترین کار رو انجام داد و همه رو نگران خودش کرد، بین حرف دوستش پرید و گفت:
- از دلش دربیار.
بلند شد و از اتاقک بیرون رفت، از سه سال پیش که هانبین مجبور شد یهویی بره آمریکا از هرچی سوپرایز و خبر یهویی متنفر بود و دقیقا کیم تهره چی فکر کرده بود که تصمیم گرفته بود که تولد گیووین از گونووک بخواد که با کشتی سفر کنن؟ و کاملا یهویی و روژ سفر بهش گفتن.
- گیووین! هانبین!
گیووین برگشت و به گونووکی که ترسیده بود و استرس داشت نگاه کرد.
- هانبین چی؟ تماس گرفته؟
دست برد و گوشیش از توی جیبش بیرون آورد.
- پس چرا به خودم زنگ نزده؟
- هانبین بیمارستانه.
.
.
.
نیم ساعتی بوددست به سینه و چشمغره به اون پنج نفر نگاه میکرد و یهو گفت:
- تو چرا کیم تهره!
تهره با لکنت به حرف اومد.
- من خبر نداشت..
گیووین نذاشت حرفش کامل کنه و گفت:
- تو بیخود کردی خبر نداشتی وقتی همهی ما میدونیم گونووک چیزی رو حداقل از تو نمیتونه مخفی کنه!
هانبین نگاه خیره دوستهاش رو روی خودش حس کرد و تصمیم گرفت کاری کنه تا نامزدش بیخیال بشه، از پشت گیووین رو بغل کرد.
- چیزی نشده که عزیزم این همه حرص خوردن نداره وقتی من پیشتم.
گیووین برگشت و به نامزدش نگاهی کرد کم کم اخمهاش باز شد و بدون توجه به پنج پسر توی اتاق برگشت و نامردش بغل کرد.
- تو باید مثل آدم بگی برگشتم!
نوبت هانبین بود تنبیه بشه و البته یکم ملایمتر، پنج پسر دیگه اتاق رو بدون اینکه اون دونفر متوجه بشن ترک کردن.
- من معذرت میخوام نمیدونستم اینجوری میشه.
گیووین عقب رفت و توی چشمهای هانبین نگاه کرد و به انگلیسی گفت:
- عه؟ نمیدونستی؟ ولی چیزی از بخششت کم نمیکنه مستر سونگ.
هانبین میدونست گیووین هروقت قهر کنه از قصد انگلیسی ضحبت میکنه.
- پس وقت ناز کشیدنه!
گیووین سریع از بغلش بیرون اومد.
- بزار برسی!
- تایمش الانه! فرار نکن کیم گیووین!
گیووین حس کرد الان امنیتش ازش گرفته میشه یکم به پاهاش سرعت داد.
- شب شب!
- شب هم فرار میکنی وایسا!
22.03.202511:36
پست + این پیام رو فور کنید؛
Limit : ²²⁰
ایموجی بولینگ رو سند کنید
اگه همهش ریخت بهتون مودبرد وایب میدم
اگه دوتا باقی موند ادیت از شیپ موردعلاقهتون میدم
اگه توپ به هیچکدوم برخورد نکرد پست فور میکنم ۲۴ ساعت بمونه.
Limit : ²²⁰
18.03.202501:56
ست خوشگلتون کشت منو
23.03.202513:38
@YuShu_Xinxin
22.03.202511:31
20.03.202513:14
شنوای نظراتتون شاهزاده ها؟
20.03.202513:14
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.