Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
جغد مینروا avatar

جغد مینروا

یادداشت‌های روزانه
TGlist рейтинг
0
0
ТипАчык
Текшерүү
Текшерилбеген
Ишенимдүүлүк
Ишенимсиз
Орду
ТилиБашка
Канал түзүлгөн датаNov 09, 2024
TGlistке кошулган дата
Feb 10, 2025
Тиркелген топ

Рекорддор

14.04.202523:59
486Катталгандар
09.02.202523:59
0Цитация индекси
10.02.202509:46
2K1 посттун көрүүлөрү
24.04.202508:43
01 жарнама посттун көрүүлөрү
10.02.202509:46
5.63%ER
10.02.202509:46
458.37%ERR
Катталуучулар
Citation индекси
Бир посттун көрүүсү
Жарнамалык посттун көрүүсү
ER
ERR
MAR '25APR '25

جغد مینروا популярдуу жазуулары

16.04.202513:25
در حاشیه‌ی نوار دوم آیت‌الله منتظری

نوار اول که پخش شد نوشتم:
«اتاقي احتمالا كوچك و حجره‌مانند. ساده و احتمالا با چند صندلي. در اتاق، آيت الله منتظري و اعضاي هئيت مرگ نشسته اند. شايد هم به رسم طلبه‌ها روي زمين نشسته باشند و به سخنان آيت‌الله گوش مي‌دهند. همان سخناني كه در دفتر خاطرات ايشان خوانديم، حالا با صداي ايشان و پاسخ‌هاي آقايان شنيده مي‌شود. بوي مرگ را حس نمي‌كنيد؟ نه چرا بوي مرگ را حس كنيد؟ صداي دسته‌هاي سينه‌زني را مي‌شنويد. دوم محرم 1367 است. 26 روز از اعدام مجاهدين گذشته است. آيت‌الله با همان صداي هميشگي، با همان اوج و فرودها، همان فريادها و هيجان‌ها و بعد فروكش شدن صدا در بغضي خفته. بيشتر نگران آينده است: آينده چه قضاوتي درباره ما مي‌كند؟ چطور جواب مردم را مي‌دهيد؟ آتش انتقام را شعله‌ور كرديد؟ نمي ترسيد بعدها بگويند سفاك خونريز ...؟ نه نمي‌ترسند. خنده مي‌كنند، از همان خنده‌هاي مردان قدرتمند كه راحت مي‌توانند با همگنان خود شوخي كنند بي‌آنكه بهراسند و در خلوت نگران دژخيماني باشند كه براي يك اعلاميه 18 ماه حكم مي‌دهند و زنان آبستن را مي‌كشند. نه نه نه. اصلا نگران آينده نيستند. به آينده هم تا همين امروز ثابت كرده‌اند كه نگراني آيت‌الله از ساده‌انگاري‌اش بوده است. غصه‌شان اما چيز ديگري است: نمي‌خواستند افراط و زياده‌روي شود، و گرنه تهران پايتخت سه برابر اعدامي مي‌داد. دردشان جاي ديگري است، چون حتي با خواهش و التماس هم نتوانستند زنداني نگون‌بخت را وادار به توبه كنند. امان از اين اكثريت آراي لعنتي و اين حلم و صبر. دو بار سه بار چهار بار... نه نه به توافق نمي‌رسيم. توافق كيلويي چند. اجماع يعني چي. نه نه به آن هم نياز نيست. يكي هست كه او تعيين مي‌كند. ما چكار مي‌توانيم بكنيم آيت‌الله؟ والله شاهد است ما حكم داشتيم وگرنه ما براي اين جوانان معصوم و فريب‌خورده دلمان مي‌سوزد. آيت‌الله حرف مي‌زند. جزع فزع مي‌كند. پاي محمد شهيدشده‌اش را به ميان مي‌كشد، از حق خاص خودش براي انقلاب سخن مي‌گويد. مي‌گويد دل‌سوخته‌ام اما... در آن حيص و بيص دارند نقشه مي‌كشند: به خانواده‌ها چه بگوييم، به زندانيان چه بگوييم، چگونه خبرها را كنترل كنيم (و آهسته: صداي اين پيرمرد خرفت را چگونه خفه كنيم؟) واي يادمان رفت. 200 نفري مانده‌اند اينها برگردند عمومي همه چيز بهم بريزد. شما اجازه بده. شما كوتاه بيا. شما خفه‌خون بگير ... و آيت الله: من حتي يك نفر هم نمي‌خواهم اعدام بشوند. لبها دستان چشمان حالت خنده مي‌گيرند: البته البته. حرف شما روي سر ما جا دارد... اول شهريور قتل عام چپ‌ها آغاز مي‌شود بي‌هيچ خنده‌اي.»

نوار دوم فقط نشان می‌دهد آیت‌الله پیرمردی خرفت نبوده. حساب و کتاب داشته. او به ۱۰۰ نفر اعدامی رضایت می‌داد تا صداها فقط بخوابد نه به ۳۰۰۰ نفر. همین و بس. آن هم علنی با گردنی افراشته که خوب کردیم. جای حرف هم باقی نمی‌ماند. خودش که می‌گوید با ۶۰۰ یا ۷۰۰ نفر آزادکردن زندانی صدای خانواده‌ها که خاموش نمی‌شود. احتمالا هیئت مرگ هم به او گفته با ۱۰۰ نفر اعدامی هم که بقیه خانواده‌ها خاموش نمی‌شوند! حرف کسی به کرسی نشست که با هیبت ترسناک مرگ و اعدام و شکنجه آشنا بود.

دارند خانه‌ای کنار ما می‌سازند و تیرآهن‌ها که از کامیون پایین می‌ریزند صدایی می‌دهند عین رگبار کوتاه مسلسل. عین رگبار کوتاه مسلسل روی تپه‌‌های اوین و بعد تق تق تیر خلاص... یک... دو... سه ... پنجاه و چهار تیر خلاص!
نه به اعدام! همه جا! همه وقت!
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.