اتاقِ موزیکِ آبی
15.04.202521:53
هیچ اگر سایه پذیرد منم آن سایهٔ هیچ
- خاقانی
- خاقانی
15.04.202509:12
دوتا دیگه فور کنن خط بزنمم
28.03.202518:54
بعدش یهو میبینید من تو زندانم.
28.03.202515:00
غم از ما برنمی‌خیزد، چه اُتراقِ غم‌انگیزی..
Кайра бөлүшүлгөн:
callmemsfahrenheit
27.03.202523:14
forward this message and i give you series/movies based on your vibe.✨
limit: until i cross it
be join
limit: until i cross it
be join
27.03.202519:05
15.04.202514:11
چون تعداد فور ها به شدت کمه برای هر چنل یه پلی لیست کوچیک میچینم.
14.04.202517:04
چرا ایگنور شد وا ، پاکش کنم؟
28.03.202518:53
به محض اینکه هوا اینطرف گرم تر و غیرقابل تحمل تر شد باید چیکار کنم؟ بیگانه رو برای بار هزارم بخونم.
28.03.202514:55
نمی‌آیی، نمی‌خوانی، نمی‌جویی خبر از من
خدا ناکرده در دل رنجشی داری مگر از من؟
خدا ناکرده در دل رنجشی داری مگر از من؟
Кайра бөлүшүлгөн:
Absurd thoughts
27.03.202523:14
Fwd this msg n I'll give you a gothic pic based on your vibe.
Be sure to join.
27.03.202517:30
چه می‌پرسی ز حالم ؟ سنگ می‌بارد ، بلورم من ..
15.04.202512:29
هنوز جا هست.
10.04.202520:23
28.03.202514:55
غرور ؟
عزیزم من برای تو هکتار ها گل کاشتم درحالی که تو به همون یدونه گلی که برات کاشتمم اب ندادی.
عزیزم من برای تو هکتار ها گل کاشتم درحالی که تو به همون یدونه گلی که برات کاشتمم اب ندادی.
27.03.202523:07
چون برکه یخ بسته پر از حسرتم ای ماه!
25.03.202520:28
.
Кайра бөлүшүлгөн:
Heartless
15.04.202512:27
معرفی فیلما و سریالای خفن🩶🕷
اگه تو هم چالش و ممبر دلت میخواد اینجا جوین باش🩶🕷
دنبال اسم فیلما و سریالای خفن میگردی پیدا نمیکنی؟؟؟
فیلم و سریالای خفن و توی این چنلا پیدا کن.
اسم این سریال ژاپنی : جلوه های عشق
اگه تو هم چالش و ممبر دلت میخواد اینجا جوین باش🩶🕷
28.03.202518:54
Кайра бөлүшүлгөн:
oxic
28.03.202515:50
If we ever stop talking, and you don’t know how to come back, send me a song.
28.03.202500:06
27.03.202523:05
آن‌چه در این لحظه احساس می‌کنم این است: سردردی شدید. احساس سرما در پهلوها و تبی سوزان بر پیشانی. با هر دراز کشیدن و بلند شدنی احساس می‌کنم مایعی درون سرم به حرکت درمی‌آید و مغزم را به دیواره‌های جمجمه‌ام می‌کوبد. دچار تشنج و لرزش‌های ناگهانی می‌شوم و گه‌گاه با رعشه‌ای که انگار به واسطهٔ جریان برق در بدنم ایجاد شده، قلم از دستم می‌افتد. چشم‌هایم می‌سوزند، انگار در محوطه‌ای پُر از دود بوده باشم. آرنج‌هایم درد می‌کنند.
ویکتور هوگو
ویکتور هوگو
19.01.202512:53
Көрсөтүлдү 1 - 24 ичинде 24
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.