05.05.202517:36
آنچه در رابطه با زندگیتان میتوانید بکنید این است که بهترین مسیر را انتخاب کنید که به آن باور دارید. از طرف دیگر مردم نسبت به تصمیم شما چه قضاوتی خواهند کرد؟ این وظیفهٔ مردم است و مسئله ای نیست که شما به آن بیندیشید.
03.05.202515:20
03.05.202507:54
غم که هست؛ ولی دیگر مرا غمگین نمیکند.
27.04.202509:43
حیف نیست؟
بهار باشد و تو نباشی...؟
بهار باشد و تو نباشی...؟
03.05.202517:28
دقیقهی نود یه بلیط کنسرت بهم هدیه شد و از قضا خواننده رو هم دوست دارم.
29.04.202517:07
هر کاری میخوای بکنی بی سر و صدا و بی جلب توجه انجامش بده، هم بهتره، هم زیباتره، هم تاثیرگذارتره، هم امنتر.
28.04.202506:46
27.04.202507:31
"به چشم بیشتر مردم من کهام؟ یک ناوجود؛ آدمی ناهنجار یا ناخوشایند؛ کسی که جایگاهی در این جامعه ندارد و هیچ وقت نخواهد داشت؛ به اختصار، کمترین آدم.
خیلی خب؛ حتی اگر تمام اینها کاملا درست باشد، پس من میخواهم روزی به وسیلهی کارهایم نشان بدهم که این ناوجود، این آدم ناهنجار، چه در قلب خود داشت.
با آن که اغلب در ژرفای مصیبت به سر میبرم، هنوز آرامش، هارمونی ناب و موسیقی در من جریان دارند.
من نقاشی ها یا طراحی ها را در کثیف ترین و فقیرترین کلبه ها میبینم و ذهن من با یک نیروی قوی و غیر قابل مقاومت به سمت این چیزها رانده میشود."
- وینسنت ونگوگ
خیلی خب؛ حتی اگر تمام اینها کاملا درست باشد، پس من میخواهم روزی به وسیلهی کارهایم نشان بدهم که این ناوجود، این آدم ناهنجار، چه در قلب خود داشت.
با آن که اغلب در ژرفای مصیبت به سر میبرم، هنوز آرامش، هارمونی ناب و موسیقی در من جریان دارند.
من نقاشی ها یا طراحی ها را در کثیف ترین و فقیرترین کلبه ها میبینم و ذهن من با یک نیروی قوی و غیر قابل مقاومت به سمت این چیزها رانده میشود."
- وینسنت ونگوگ
03.05.202516:17
امروز واقعا روزِ من بود.
03.05.202511:51
•بيا ره توشه برداريم.
قدم در راه بگذاريم.
بهسوی سرزمينهايی كه ديدارش،
بسان شعلۀ آتش،
دواند در رگم خون نشيط زندۀ بيدار.
مهدی اخوان ثالث
قدم در راه بگذاريم.
بهسوی سرزمينهايی كه ديدارش،
بسان شعلۀ آتش،
دواند در رگم خون نشيط زندۀ بيدار.
مهدی اخوان ثالث
02.05.202506:57
در تلاشم که از گرداب طوفانی افکارم فرار کنم.
28.04.202504:15
"همهش تقصیر این گوشیاست."
03.05.202516:01
"در چشمهای سیمونه چه رازی نهفته بود که
ماریانا چنین دلبستهی او شده بود؟"
ماریانا چنین دلبستهی او شده بود؟"
03.05.202508:18
"شادی شود آن غم که خوریمش چو شکر خوش"
28.04.202509:18
کولر داره نمیکولره.
27.04.202515:31
•تنها یکبار
میتوانست
در آغوشش کشند،
و میدانست، آنگاه
چون بهمنی فرو میریزد
و میخواست
به آغوشم پناه آورد...
بیژن الهی
میتوانست
در آغوشش کشند،
و میدانست، آنگاه
چون بهمنی فرو میریزد
و میخواست
به آغوشم پناه آورد...
بیژن الهی
Көрсөтүлдү 1 - 24 ичинде 176
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.