Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Инсайдер UA
Инсайдер UA
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Инсайдер UA
Инсайдер UA
مشمول مرور زمان avatar

مشمول مرور زمان

یادداشت‌هایِ نیماجمالی
تماس با من:
https://t.me/jamnoon
TGlist рейтинг
0
0
ТипАчык
Текшерүү
Текшерилбеген
Ишенимдүүлүк
Ишенимсиз
Орду
ТилиБашка
Канал түзүлгөн датаЛип 19, 2023
TGlistке кошулган дата
Бер 15, 2025

Рекорддор

06.05.202523:59
351Катталгандар
18.01.202523:59
0Цитация индекси
18.03.202511:37
931 посттун көрүүлөрү
18.03.202511:37
841 жарнама посттун көрүүлөрү
16.04.202521:29
3.57%ER
15.03.202523:59
28.44%ERR
Катталуучулар
Citation индекси
Бир посттун көрүүсү
Жарнамалык посттун көрүүсү
ER
ERR
ЛЮТ '25БЕР '25КВІТ '25ТРАВ '25

مشمول مرور زمان популярдуу жазуулары

21.04.202516:19
✅ حدود زمین، مرزهای هویت: جدال زرتشتیان و مسیحیان بر سر مالکیت زمین در دورۀ ساسانی

🔺 نیما جمالی

.
🌍چشم انداز تاریخ
🌍 @history_perspective
15.05.202521:12
نه بر آرزو یافت گیتی، برفت

در مجموعهٔ ادبِ فارسی شاهنامهٔ فردوسی را بیش از دیگر آثار دوست می‌دارم و این علاقه البته ارتباطی به مسائلِ ایدئولوژیک ندارد. آنچه برایِ من موجبِ تلذذ ادبی می‌شود شیوهٔ سخن‌‌‌سرایی و ترفند‌هایِ داستان‌‌پردازیِ فردوسی است. همیشه در برابرِ تواناییِ او در ساختنِ لحنِ شخصیت‌ها، آرایشِ تصاویر و خیال‌ها، و بیانِ جزئیاتِ فکر و احساسِ قهرمانان، همه در تنگنایِ وزن و قافیه، شگفت‌زده‌ شده‌ام. منتها از میانِ داستان‌هایِ شاهنامه، آنچه بیش از همه برایِ من دلپذیر است، داستانِ خودِ شاعر و جدالش با زندگی، آفرینشِ ادبی، فقر و مرگ است. این داستان البته در سراسرِ شاهنامه پراکنده آمده و فردوسی به احوالِ خود و اوضاعِ زمانه‌اش در ابیاتی اندک اینجا و اشاراتی گذرا آنجا اکتفا کرده‌است.

یکی از این اشارات در مقدمهٔ «داستانِ بهرامِ چوبین با خاقانِ چین» آمده‌است که در آن از مرگِ فرزندِ خویش می‌گوید. در افسانه‌ها گفته‌اند که نخستین شعری که نوعِ بشر سرود، مرثیهٔ آدم برایِ هابیل بود:

تَغَيَّرَتِ البِلادُ و مَن عَلَيها
فَوَجهُ الأرضِ مُغبَرٌّ قَبِيحُ
تَغَيَّرَ كُلُّ ذِي لَونٍ و طَعمٍ
و قَلَّ بَشاشَةُ الوَجهِ المَلِيحِ

در ادبِ فارسی مرثیه برایِ فرزند کم نیست و مخصوصاً دو قصیدهٔ خاقانی در سوگِ پسرش (یکی از زبانِ خود و دیگری از زبانِ پسر درگذشته) از بهترین نمونه‌هاست. منتها این چند بیت فردوسی در سادگی و صراحتِ خود اندوهی دارد که آن را برای من که سوگوارِ نوجوانی‌ام دلنشین‌ترین و غم‌انگیزترین مرثیه می‌کند:

مرا سال بگذشت بر شست‌وپنج
نه نیکو بود گر بیازم به گنج
مگر بهره برگیرم از پندِ خویش
براندیشم از مرگِ فرزندِ خویش
مرا بود نوبت، برفت آن جوان
ز دردش منم چون تنی بی‌روان
شتابم همی تا مگر یابمش
چو یابم به پیغاره بشتابمش
که نوبت مرا بود بی کامِ من
چرا رفتی و بردی آرامِ من؟
ز بدها تو بودی مرا دستگیر
چرا چاره جستی ز همراهِ پیر؟
مگر همرهانِ جوان یافتی
که از پیشِ من تیز بشتافتی؟
جوان را چو شد سال بر سی‌وهفت
نه بر آرزو یافت گیتی برفت
همی بود همواره با من درشت
برآشفت و یکباره بنمود پشت
برفت و غم و رنجش ایدر بماند
دل و دیدهٔ من به خون در نشاند
کنون او سویِ روشنایی رسید
پدر را همی جای خواهد گزید
برآمد چنین روزگاری دراز
کزان همرهان کس نگشتند باز
همانا مرا چشم دارد همی
ز دیرآمدن خشم دارد همی
ورا سال سی بد مرا شست‌وهفت
نپرسید از این پیر و تنها برفت
وی اندر شتاب و من اندر درنگ
ز کردارها تا چه آید به چنگ
روانِ تو دارنده روشن کناد
خرد پیشِ جانِ تو جوشن کناد
همی خواهم از دادگر کردگار
ز روزی‌ده پاک پروردگار
که یکسر ببخشدِ گناهِ ورا
درخشان کند تیره‌ماهِ ورا

از شاهنامهٔ تصحیحِ دکتر خالقیِ مطلق
آقای دکتر مهدی وزینی زحمت فوق‌العاده‌ای کشیده‌اند و آرشیو عظیمی از اسناد زرتشتیان یزد مربوط به اواخر عهد قاجار گرد آورده‌اند. چنانچه در یزد تشریف دارید حضور در این جلسه –که متأسفانه پخش آنلاین ندارد– مغتنم خواهد بود.
19.04.202511:55
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.