
ایستارتاپس | حسین مرادی
📚داستان موفقیت و
الگوی فکری کارآفرینان و بزرگان
در ©ایستارتاپس (استارتاپهای شرق)
eastartups= East Startups
زیرنظر دکتر حسین مرادی؛
موسس استارتآپ یواسپیس
(پلتفرم خدمات بوم گردی)
www.Uspace.ir
تبلیغات @eastartup
الگوی فکری کارآفرینان و بزرگان
در ©ایستارتاپس (استارتاپهای شرق)
eastartups= East Startups
زیرنظر دکتر حسین مرادی؛
موسس استارتآپ یواسپیس
(پلتفرم خدمات بوم گردی)
www.Uspace.ir
تبلیغات @eastartup
TGlist рейтинг
0
0
ТипАчык
Текшерүү
ТекшерилбегенИшенимдүүлүк
ИшенимсизОрду
ТилиБашка
Канал түзүлгөн датаСіч 06, 2016
TGlistке кошулган дата
Лист 27, 2024Катталгандар
20 322
24 саат
30%Жума
32-0.2%Ай
190-0.9%
Цитация индекси
0
Эскерүүлөр0Каналдарда бөлүштү0Каналдарда эскерүүлөр0
1 посттун орточо көрүүлөрү
223
12 саат2230%24 саат2230%48 саат2230%
Катышуу (ER)
3.59%
Кайра посттошту7Комментарийлер0Реакциялар1
Көрүүлөр боюнча катышуу (ERR)
1.1%
24 саат0%Жума0%Ай0%
1 жарнама посттун орточо көрүүлөрү
216
1 саат216100%1 – 4 саат00%4 - 24 саат00%
Акыркы 24 саатта бардык посттор
0
Динамика
-
"ایستارتاپس | حسین مرادی" тобундагы акыркы жазуулар
14.04.202515:05
💥 چند روتین صبحگاهی که کسی تا حالا بهتون نگفته...
💖 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
💖 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
14.04.202515:03
🎞 اگر به مباحث سیاستگذاری علم و فناوری علاقهمند هستید، پیشنهاد میکنیم این ویدئو را ببینید تا دلیل اصلی وضع تعرفههای وارداتی سنگین توسط آمریکا را بر تولیدات کشورهای دیگر را بهتر درک کنید...
رویکرد انتقادی جی دی ونس، معاون رئیس جمهور آمریکا به جهانیسازی به دلیل از دست رفتن قدرت اقتصادی آمریکا در برابر کشورهای دارای نیروی کار ارزان مانند چین، هند و غیره
💖 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
رویکرد انتقادی جی دی ونس، معاون رئیس جمهور آمریکا به جهانیسازی به دلیل از دست رفتن قدرت اقتصادی آمریکا در برابر کشورهای دارای نیروی کار ارزان مانند چین، هند و غیره
💖 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯


14.04.202514:00
💥دولتها استارتآپ نیستند!
این عنوان یادداشتی است از ماریانا مازوکاتو (استاد اقتصاد نوآوری و ارزشهای عمومی در کالج دانشگاهی لندن) و راینر کتل (استاد نوآوری و حکمرانی عمومی در کالج دانشگاهی لندن) است که در ۱۰ آپریل ۲۰۲۵ در پروجکت سندیکیت منتشر شده است. بخشهایی از یادداشت را در ادامه میخوانید:
در سراسر جهان دولتها در تلاشاند که تصویری استارتآپی از خود خلق کنند. نهضت کارایی دولت (DOGE) ایلان ماسک در آمریکا و اره برقی خاویر میلی در آرژانتین نمونههایی از این نوع است. اما مسئله این است که دولتها و کسبوکارها اهداف بسیار متفاوتی دارند. اگر سیاستگذاران عمومی از بنیانگذاران کسبوکارها تقلید کنند توانایی خود را برای مقابله با چالشهای پیچیدۀ اجتماعی از دست میدهند.
برای استارتآپها، بالاترین اولویت تکرار سریع، اختلال مبتنیبر فناوری، و بازدهی مالی برای سرمایهگذاران است. موفقیت آنها به حل یک مشکل معیّن با یک محصول واحد یا در یک سازمان بستگی دارد. اما دولتها باید با مسائل پیچیده و درهمتنیدهای مانند فقر، سلامت عمومی، و امنیت ملی مقابله کنند. هر چالش مستلزم همکاری در بخشهای مختلف و برنامهریزی بلندمدت دقیق است. ایدۀ تضمین منافع کوتاهمدت در هر یک از این زمینهها اساساً منطقی نیست.
برخلاف استارتآپها دولتها باید از دستورات قانونی حمایت کنند، ارائۀ خدمات ضروری را تضمین کنند، و مبتنیبر قانون عمل کنند. معیارهایی نظیر سهم بازار برای دولت بیمعنا است، زیرا دولت بهجای تلاش برای «برندهشدن» باید بر گسترش فرصتها تمرکز کند. باید بلندمدت فکر کند و به ساختارهای چابک و انعطافپذیر دست یابد. اعمال منطق استارتآپی برای خدمات عمومی میتواند به راهحلهای تکهتکهای منجر شود که به تشدید ناکارآمدیهای موجود منجر میشود.
فرآیندی که در چارچوب آن دولتها یاد میگیرند تا نتایج بهتری بهدست آورند بسیار متفاوت از یک استارتآپ است. بهجای پذیرش کورکورانۀ فرهنگ استارتآپی، دولتها باید تلاشهای پیشین برای مدرنسازی و اصلاح خدمات عمومی را واکاوی کنند. درسهای زیادی برای یادگیری وجود دارد:
اولاً، بخش دولتی به یک بنیان جدید در اقتصاد نیاز دارد. تأکید مدل غالب «کارایی» اغلب خروجیها (چند وعدۀ غذایی مدرسه یارانهای است؟) را با نتایج (غذاها چقدر مغذی و پایدار یا محلی بودند؟) اشتباه میگیرد و بر دوگانگی بسیار سادهشدۀ عمومی-خصوصی مبتنی است. نتیجه، اتکای بیشازحد به اکتشافهای سطحی مانند تجزیه و تحلیل هزینه-فایده است که لزوماً پیشرفت به سمت نتایج سیستمی مطلوب را اندازهگیری نمیکند.
درس دوم این است که «تنوع» یک دارایی است، نه تمرین درستی سیاسی. طی قرن گذشته، بخش عمومی برای همگانیبودن تلاش کرد: خدمات باید در شهرهای کوچک به همان اندازۀ شهرهای ثروتمندتر خوب و قابل دسترس باشند. اما نحوۀ ارائه این خدمات نیز مهم است. ایجاد یک بخش عمومی مطلوب به نیروی کار متنوعتر، آموزش مداوم، دیدگاههای تحلیلی متعدد، و مجموعهای از مداخلات نیاز دارد؛ هیچ گلولۀ جادویی وجود ندارد.
سوم، بخش عمومی باید بین تواناییهای سیاسی، سیاستگذاری، و اجرایی خود تعادل ایجاد کند. دولتها چیزی فراتر از ماشینهای اداری هستند. آنها به رهبری سیاسی، احساس هدف، و توانایی تنظیم سیاستها نیاز دارند. اغلب اوقات، اصلاحات بخش عمومی بر کارایی تکنوکراتیک تمرکز میکند، و ضرورت بیان و اجرای چشماندازی برای جلب حمایت عمومی را نادیده میگیرد.
برای تجهیز بخش عمومی به ظرفیت مورد نیاز برای مقابله با چالشهای معاصر، دولتها -و آنچه «دولتهای کارآفرین» نامیدهایم- باید شش قابلیت را پرورش دهند که آنها را قادر به یادگیری و سازگاری میکند. ۱. آگاهی استراتژیک یعنی توانایی شناسایی فعالانۀ چالشها و فرصتهای نوظهور، ۲. انعطافپذیری دستورکار بهطوریکه بتوان اولویتها را در هنگام مواجهه با بحرانها متعادل کرد. ۳. ائتلافسازی و مشارکت بهطوریکه بخش عمومی بتواند همکاری بین بخشها و جوامع را تقویت کند. ۴. تغییر خود یعنی بهروزرسانی مستمر مهارتهای سازمانهای دولتی، ساختارهای سازمانی، و مدلهای عملیاتی. این مستلزم قابلیت بعدی است. ۵. ارزیابی و حل مسئله در ارائۀ خدمات عمومی. و ۶. نیاز بخش عمومی به ابزارها و نهادهای نتیجهگرا.
دولتها نباید مانند استارتآپها اداره شوند، زیرا اهداف بسیار متفاوتی را دنبال میکنند، به حوزههای مختلف پاسخ میدهند، و در زمانبندیهای کاملاً متفاوتی عمل میکنند. سیاستگذاران بهجای تعقیب سراب درۀ سیلیکون باید بر ایجاد ساختارها و قابلیتهایی تمرکز کنند که دولتها را قادر میسازد پاسخگو، انعطافپذیر، و مؤثر باشند. اصلاحات باید ریشه در درک عمیق پویایی بخش عمومی داشته باشد، نه در تمایل به تقلید از یونیکورنهایی که بهدنبال اختلال (disruption) بزرگ بعدی هستند!
🆔 @eastartups 🎯
این عنوان یادداشتی است از ماریانا مازوکاتو (استاد اقتصاد نوآوری و ارزشهای عمومی در کالج دانشگاهی لندن) و راینر کتل (استاد نوآوری و حکمرانی عمومی در کالج دانشگاهی لندن) است که در ۱۰ آپریل ۲۰۲۵ در پروجکت سندیکیت منتشر شده است. بخشهایی از یادداشت را در ادامه میخوانید:
در سراسر جهان دولتها در تلاشاند که تصویری استارتآپی از خود خلق کنند. نهضت کارایی دولت (DOGE) ایلان ماسک در آمریکا و اره برقی خاویر میلی در آرژانتین نمونههایی از این نوع است. اما مسئله این است که دولتها و کسبوکارها اهداف بسیار متفاوتی دارند. اگر سیاستگذاران عمومی از بنیانگذاران کسبوکارها تقلید کنند توانایی خود را برای مقابله با چالشهای پیچیدۀ اجتماعی از دست میدهند.
برای استارتآپها، بالاترین اولویت تکرار سریع، اختلال مبتنیبر فناوری، و بازدهی مالی برای سرمایهگذاران است. موفقیت آنها به حل یک مشکل معیّن با یک محصول واحد یا در یک سازمان بستگی دارد. اما دولتها باید با مسائل پیچیده و درهمتنیدهای مانند فقر، سلامت عمومی، و امنیت ملی مقابله کنند. هر چالش مستلزم همکاری در بخشهای مختلف و برنامهریزی بلندمدت دقیق است. ایدۀ تضمین منافع کوتاهمدت در هر یک از این زمینهها اساساً منطقی نیست.
برخلاف استارتآپها دولتها باید از دستورات قانونی حمایت کنند، ارائۀ خدمات ضروری را تضمین کنند، و مبتنیبر قانون عمل کنند. معیارهایی نظیر سهم بازار برای دولت بیمعنا است، زیرا دولت بهجای تلاش برای «برندهشدن» باید بر گسترش فرصتها تمرکز کند. باید بلندمدت فکر کند و به ساختارهای چابک و انعطافپذیر دست یابد. اعمال منطق استارتآپی برای خدمات عمومی میتواند به راهحلهای تکهتکهای منجر شود که به تشدید ناکارآمدیهای موجود منجر میشود.
فرآیندی که در چارچوب آن دولتها یاد میگیرند تا نتایج بهتری بهدست آورند بسیار متفاوت از یک استارتآپ است. بهجای پذیرش کورکورانۀ فرهنگ استارتآپی، دولتها باید تلاشهای پیشین برای مدرنسازی و اصلاح خدمات عمومی را واکاوی کنند. درسهای زیادی برای یادگیری وجود دارد:
اولاً، بخش دولتی به یک بنیان جدید در اقتصاد نیاز دارد. تأکید مدل غالب «کارایی» اغلب خروجیها (چند وعدۀ غذایی مدرسه یارانهای است؟) را با نتایج (غذاها چقدر مغذی و پایدار یا محلی بودند؟) اشتباه میگیرد و بر دوگانگی بسیار سادهشدۀ عمومی-خصوصی مبتنی است. نتیجه، اتکای بیشازحد به اکتشافهای سطحی مانند تجزیه و تحلیل هزینه-فایده است که لزوماً پیشرفت به سمت نتایج سیستمی مطلوب را اندازهگیری نمیکند.
درس دوم این است که «تنوع» یک دارایی است، نه تمرین درستی سیاسی. طی قرن گذشته، بخش عمومی برای همگانیبودن تلاش کرد: خدمات باید در شهرهای کوچک به همان اندازۀ شهرهای ثروتمندتر خوب و قابل دسترس باشند. اما نحوۀ ارائه این خدمات نیز مهم است. ایجاد یک بخش عمومی مطلوب به نیروی کار متنوعتر، آموزش مداوم، دیدگاههای تحلیلی متعدد، و مجموعهای از مداخلات نیاز دارد؛ هیچ گلولۀ جادویی وجود ندارد.
سوم، بخش عمومی باید بین تواناییهای سیاسی، سیاستگذاری، و اجرایی خود تعادل ایجاد کند. دولتها چیزی فراتر از ماشینهای اداری هستند. آنها به رهبری سیاسی، احساس هدف، و توانایی تنظیم سیاستها نیاز دارند. اغلب اوقات، اصلاحات بخش عمومی بر کارایی تکنوکراتیک تمرکز میکند، و ضرورت بیان و اجرای چشماندازی برای جلب حمایت عمومی را نادیده میگیرد.
برای تجهیز بخش عمومی به ظرفیت مورد نیاز برای مقابله با چالشهای معاصر، دولتها -و آنچه «دولتهای کارآفرین» نامیدهایم- باید شش قابلیت را پرورش دهند که آنها را قادر به یادگیری و سازگاری میکند. ۱. آگاهی استراتژیک یعنی توانایی شناسایی فعالانۀ چالشها و فرصتهای نوظهور، ۲. انعطافپذیری دستورکار بهطوریکه بتوان اولویتها را در هنگام مواجهه با بحرانها متعادل کرد. ۳. ائتلافسازی و مشارکت بهطوریکه بخش عمومی بتواند همکاری بین بخشها و جوامع را تقویت کند. ۴. تغییر خود یعنی بهروزرسانی مستمر مهارتهای سازمانهای دولتی، ساختارهای سازمانی، و مدلهای عملیاتی. این مستلزم قابلیت بعدی است. ۵. ارزیابی و حل مسئله در ارائۀ خدمات عمومی. و ۶. نیاز بخش عمومی به ابزارها و نهادهای نتیجهگرا.
دولتها نباید مانند استارتآپها اداره شوند، زیرا اهداف بسیار متفاوتی را دنبال میکنند، به حوزههای مختلف پاسخ میدهند، و در زمانبندیهای کاملاً متفاوتی عمل میکنند. سیاستگذاران بهجای تعقیب سراب درۀ سیلیکون باید بر ایجاد ساختارها و قابلیتهایی تمرکز کنند که دولتها را قادر میسازد پاسخگو، انعطافپذیر، و مؤثر باشند. اصلاحات باید ریشه در درک عمیق پویایی بخش عمومی داشته باشد، نه در تمایل به تقلید از یونیکورنهایی که بهدنبال اختلال (disruption) بزرگ بعدی هستند!
🆔 @eastartups 🎯
Кайра бөлүшүлгөн:
کانون تبلیغاتی کسب وکار

14.04.202513:31
⭕️دعوت از دوستان منابع انسانی به همراهی در تکمیل پرسشنامه
همکاران گرامی؛
با هدف طراحی تسهیلات مناسب شرکتهای ایرانی و رفع دغدغههای مالی کارکنان شرکتها، پرسشنامهای طراحی شده است.
با صرف ۵ دقیقه از زمان خود ما را در این مسیر همراهی نمایید.
لینک👇🏼:
https://survey.porsline.ir/s/tRuigyi
همکاران گرامی؛
با هدف طراحی تسهیلات مناسب شرکتهای ایرانی و رفع دغدغههای مالی کارکنان شرکتها، پرسشنامهای طراحی شده است.
با صرف ۵ دقیقه از زمان خود ما را در این مسیر همراهی نمایید.
لینک👇🏼:
https://survey.porsline.ir/s/tRuigyi


14.04.202513:31
#تبلیغ
06.04.202516:59
💥 علم پشت پرده ویرال شدن محتوا چیست؟
یکی از عوامل کلیدی در وایرال شدن، جرقه احساسی است. مردم محتوایی را به اشتراک میگذارند که احساسات شدیدی مانند شگفتی، شادی یا غافلگیری در آنها ایجاد کند. احساسات، انگیزهای قوی برای اقدام هستند. زمانی که افراد چیزی را عمیقاً احساس میکنند، تمایل دارند آن احساس را با دیگران به اشتراک بگذارند.
💡 یکی از عوامل کلیدی در وایرال شدن محتوا، مفهوم “ارز اجتماعی” است. مردم تمایل دارند محتوایی را به اشتراک بگذارند که آنها را در نظر دیگران جذاب، آگاه، بامزه یا جالب توجه نشان دهد. وقتی محتوایی را به اشتراک میگذاریم، تنها اطلاعات را منتقل نمیکنیم، بلکه پیامی درباره شخصیت خودمان ارسال میکنیم.
محتوایی که نکات عملی و ترفندهای مفید ارائه میدهد، بهطور طبیعی تمایل افراد به اشتراکگذاری را افزایش میدهد. این نوع محتوا نهتنها به دیگران کمک میکند، بلکه به اشتراکگذارنده هم ارزش میبخشد، زیرا او را بهعنوان فردی آگاه و مفید معرفی میکند.
ادامه مقاله در ماهنامه پیوست
💖 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
یکی از عوامل کلیدی در وایرال شدن، جرقه احساسی است. مردم محتوایی را به اشتراک میگذارند که احساسات شدیدی مانند شگفتی، شادی یا غافلگیری در آنها ایجاد کند. احساسات، انگیزهای قوی برای اقدام هستند. زمانی که افراد چیزی را عمیقاً احساس میکنند، تمایل دارند آن احساس را با دیگران به اشتراک بگذارند.
💡 یکی از عوامل کلیدی در وایرال شدن محتوا، مفهوم “ارز اجتماعی” است. مردم تمایل دارند محتوایی را به اشتراک بگذارند که آنها را در نظر دیگران جذاب، آگاه، بامزه یا جالب توجه نشان دهد. وقتی محتوایی را به اشتراک میگذاریم، تنها اطلاعات را منتقل نمیکنیم، بلکه پیامی درباره شخصیت خودمان ارسال میکنیم.
محتوایی که نکات عملی و ترفندهای مفید ارائه میدهد، بهطور طبیعی تمایل افراد به اشتراکگذاری را افزایش میدهد. این نوع محتوا نهتنها به دیگران کمک میکند، بلکه به اشتراکگذارنده هم ارزش میبخشد، زیرا او را بهعنوان فردی آگاه و مفید معرفی میکند.
ادامه مقاله در ماهنامه پیوست
💖 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯


06.04.202516:51
💥 تاثیر گرمایش زمین بر گسترش فقر!
مطالعه جدیدی که توسط دانشمندان استرالیایی انجام شده نشان میدهد مدلهای اقتصادی موجود به طور سیستماتیک تأثیر گرمایش جهانی بر ثروت جهانی را دستکم گرفتهاند.
بر اساس این پژوهش که در مجله «پژوهشهای زیستمحیطی» منتشر شده، گرمایش ۴ درجه سانتیگرادی میتواند مردم را به طور متوسط ۴۰ درصد فقیرتر کند که تقریباً چهار برابر برآوردهای قبلی است.
دکتر تیموتی نیل از دانشگاه نیو ساوت ولز، نویسنده اصلی این مطالعه، اظهار داشت که مدلهای اقتصادی پیشین تنها به تغییرات آب و هوایی در سطح محلی توجه کرده و از تأثیر رویدادهای شدید اقلیمی بر زنجیرههای تأمین جهانی غافل ماندهاند.
در ژانویه ۲۰۲۵، میانگین دمای جهانی ۱٫۳۳ درجه سانتیگراد بالاتر از میانگین قرن بیستم بود که آن را به گرمترین ژانویه ثبتشده تبدیل کرد.
شرکت بیمه آلیانز هشدار داده که با افزایش دما بین ۲٫۲ تا ۳٫۴ درجه، خسارتهای ناشی از رویدادهای اقلیمی به سطحی میرسد که بیمهکردن آنها غیرممکن خواهد بود.
/آرین تی وی
💖 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
مطالعه جدیدی که توسط دانشمندان استرالیایی انجام شده نشان میدهد مدلهای اقتصادی موجود به طور سیستماتیک تأثیر گرمایش جهانی بر ثروت جهانی را دستکم گرفتهاند.
بر اساس این پژوهش که در مجله «پژوهشهای زیستمحیطی» منتشر شده، گرمایش ۴ درجه سانتیگرادی میتواند مردم را به طور متوسط ۴۰ درصد فقیرتر کند که تقریباً چهار برابر برآوردهای قبلی است.
دکتر تیموتی نیل از دانشگاه نیو ساوت ولز، نویسنده اصلی این مطالعه، اظهار داشت که مدلهای اقتصادی پیشین تنها به تغییرات آب و هوایی در سطح محلی توجه کرده و از تأثیر رویدادهای شدید اقلیمی بر زنجیرههای تأمین جهانی غافل ماندهاند.
در ژانویه ۲۰۲۵، میانگین دمای جهانی ۱٫۳۳ درجه سانتیگراد بالاتر از میانگین قرن بیستم بود که آن را به گرمترین ژانویه ثبتشده تبدیل کرد.
شرکت بیمه آلیانز هشدار داده که با افزایش دما بین ۲٫۲ تا ۳٫۴ درجه، خسارتهای ناشی از رویدادهای اقلیمی به سطحی میرسد که بیمهکردن آنها غیرممکن خواهد بود.
/آرین تی وی
💖 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯


Кайра бөлүшүлгөн:
هشتگ تبلیغ تخصصی

06.04.202516:30
💎 تخصص کارآفرینی و مدیریتتو محک بزن
⭐ تو آزمون ایرانسرور شرکت کن و ببین تو دنیای کارآفرینی، همزاد کدوم کارآفرین هستی؟
🎁 همچنین یه هدیه هم برای شما داریم
🔈 شروع آزمون 👇:
🌐 httb.ir/mQI57 👈
🟩🟩🟩🟩🟩🟩
⭐ تو آزمون ایرانسرور شرکت کن و ببین تو دنیای کارآفرینی، همزاد کدوم کارآفرین هستی؟
🎁 همچنین یه هدیه هم برای شما داریم
🔈 شروع آزمون 👇:
🌐 httb.ir/mQI57 👈
🟩🟩🟩🟩🟩🟩


06.02.202507:16
💥"اگر نمیتوانید مسئلهای را حل کنید، حتماً مسئلهٔ سادهتری وجود دارد که نمیتوانید آن را حل کنید. آن مسئله را بیابید."
(دنبال سادهترین مسئلهای باشید که امید دارید بتوانید حل کنید).
توصیهٔ خردمندانهٔ پولیا
این جمله، شاید در نگاه اول بیش از حد ساده به نظر برسد. اما تأثیر آن بر دنیای تفکر و حل مسئله عمیقتر از چیزی است که در ابتدا تصور میشود.
سادگی یا پیچیدگی؟
در دنیای امروز، بسیاری از ما پیچیدگی را با عمق اشتباه میگیریم. گمان میکنیم اگر چیزی ساده باشد، سطحی است؛ و اگر چیزی عمیق باشد، باید پیچیده باشد. به همین دلیل، وقتی توصیهای مانند نقلقول پولیا را میشنویم، شاید واکنش اولیهمان این باشد: "همین؟" انتظار داریم که نابغهای مانند پولیا چیزی بگوید که فهمیدنش دشوار باشد، چیزی که ذهنمان را به چالش بکشد و مدتی درگیر فهم آن شویم. اما او به ما توصیهای کاملاً ساده میکند:
"مسئلهای را که نمیتوانی حل کنی، به مسئلهای سادهتر تبدیل کن."
چنین توصیههایی در گذشته بسیار مورد توجه بودند. افراد برای شنیدن یک جملهٔ حکیمانه، هزاران کیلومتر سفر میکردند، با سختیهای راه مواجه میشدند، و سرانجام، با یک جملهٔ بهظاهر ساده، زندگیشان متحول میشد. اما در دنیای امروز، به دلیل بمباران اطلاعات، چنین جملاتی تأثیرگذاری خود را از دست دادهاند. ما به دنبال چیزی عجیب، پیچیده و دشوار هستیم و نمیتوانیم باور کنیم که پاسخ مشکلاتمان میتواند در یک جملهٔ ساده باشد.
گیم آو لایف: یک مثال از سادگیِ عمیق
در دهه ۷۰، جان کانوی ایدهای ساده را مطرح کرد: بازی زندگی (Game of Life). او بهجای پرداختن مستقیم به مفاهیم پیچیدهٔ حیات و هوش، یک مسئلهٔ ساده را طراحی کرد: سلولهایی که بر اساس چند قانون ساده در یک جدول زنده یا مرده میشوند. اما همین مدل ساده، در ادامه به نظریهٔ سیستمهای پیچیده و ظهور (Emergence) منجر شد و تأثیری عمیق در علوم کامپیوتر، زیستشناسی و حتی فلسفه گذاشت.
کانوی دقیقاً همان مسیری را رفت که پولیا توصیه میکند: بهجای تلاش برای حل یک مسئلهٔ بزرگ، مسئلهای کوچک و قابلحل پیدا کرد و روی آن کار کرد. این روش، پایه و اساس بسیاری از پیشرفتهای علمی و فکری است.
چرا خلاصه کردن یادگیری را تضعیف میکند؟
در دنیای مدرن، بسیاری از ما به دنبال یادگیری سریع هستیم. میخواهیم خلاصهٔ کتابها را بخوانیم، در کمترین زمان بیشترین اطلاعات را دریافت کنیم، و فکر میکنیم این روش ما را به فهم عمیقتر میرساند. اما واقعیت این است که یادگیری عمیق، نیاز به زمان و درگیری ذهنی دارد.
وقتی یک کتاب ۲۰۰ صفحهای را میخوانید، ممکن است نویسنده بتواند همان ایدهها را در ۲۰ صفحه بیان کند. اما اگر این کار را بکند، ایدههایش تأثیر خود را از دست میدهند، چون برای درک یک مفهوم، باید فرآیند مواجهه با آن را طی کنیم، نه فقط نتیجهٔ نهایی را بدانیم.
به همین دلیل، خلاصه کردن کتابهای غیرداستانی (Non-Fiction) همانقدر مخرب است که لو دادن (Spoiler) داستان یک فیلم. اگر کسی فیلمی را برایتان خلاصه کند، دیگر تجربهٔ دیدن آن فیلم برایتان همان تأثیر را نخواهد داشت. یادگیری هم همینطور است؛ خلاصهخوانی میتواند شانس شما را برای یادگیری عمیق از بین ببرد.
محمدرضا شعبانعلی
💖 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
(دنبال سادهترین مسئلهای باشید که امید دارید بتوانید حل کنید).
توصیهٔ خردمندانهٔ پولیا
این جمله، شاید در نگاه اول بیش از حد ساده به نظر برسد. اما تأثیر آن بر دنیای تفکر و حل مسئله عمیقتر از چیزی است که در ابتدا تصور میشود.
سادگی یا پیچیدگی؟
در دنیای امروز، بسیاری از ما پیچیدگی را با عمق اشتباه میگیریم. گمان میکنیم اگر چیزی ساده باشد، سطحی است؛ و اگر چیزی عمیق باشد، باید پیچیده باشد. به همین دلیل، وقتی توصیهای مانند نقلقول پولیا را میشنویم، شاید واکنش اولیهمان این باشد: "همین؟" انتظار داریم که نابغهای مانند پولیا چیزی بگوید که فهمیدنش دشوار باشد، چیزی که ذهنمان را به چالش بکشد و مدتی درگیر فهم آن شویم. اما او به ما توصیهای کاملاً ساده میکند:
"مسئلهای را که نمیتوانی حل کنی، به مسئلهای سادهتر تبدیل کن."
چنین توصیههایی در گذشته بسیار مورد توجه بودند. افراد برای شنیدن یک جملهٔ حکیمانه، هزاران کیلومتر سفر میکردند، با سختیهای راه مواجه میشدند، و سرانجام، با یک جملهٔ بهظاهر ساده، زندگیشان متحول میشد. اما در دنیای امروز، به دلیل بمباران اطلاعات، چنین جملاتی تأثیرگذاری خود را از دست دادهاند. ما به دنبال چیزی عجیب، پیچیده و دشوار هستیم و نمیتوانیم باور کنیم که پاسخ مشکلاتمان میتواند در یک جملهٔ ساده باشد.
گیم آو لایف: یک مثال از سادگیِ عمیق
در دهه ۷۰، جان کانوی ایدهای ساده را مطرح کرد: بازی زندگی (Game of Life). او بهجای پرداختن مستقیم به مفاهیم پیچیدهٔ حیات و هوش، یک مسئلهٔ ساده را طراحی کرد: سلولهایی که بر اساس چند قانون ساده در یک جدول زنده یا مرده میشوند. اما همین مدل ساده، در ادامه به نظریهٔ سیستمهای پیچیده و ظهور (Emergence) منجر شد و تأثیری عمیق در علوم کامپیوتر، زیستشناسی و حتی فلسفه گذاشت.
کانوی دقیقاً همان مسیری را رفت که پولیا توصیه میکند: بهجای تلاش برای حل یک مسئلهٔ بزرگ، مسئلهای کوچک و قابلحل پیدا کرد و روی آن کار کرد. این روش، پایه و اساس بسیاری از پیشرفتهای علمی و فکری است.
چرا خلاصه کردن یادگیری را تضعیف میکند؟
در دنیای مدرن، بسیاری از ما به دنبال یادگیری سریع هستیم. میخواهیم خلاصهٔ کتابها را بخوانیم، در کمترین زمان بیشترین اطلاعات را دریافت کنیم، و فکر میکنیم این روش ما را به فهم عمیقتر میرساند. اما واقعیت این است که یادگیری عمیق، نیاز به زمان و درگیری ذهنی دارد.
وقتی یک کتاب ۲۰۰ صفحهای را میخوانید، ممکن است نویسنده بتواند همان ایدهها را در ۲۰ صفحه بیان کند. اما اگر این کار را بکند، ایدههایش تأثیر خود را از دست میدهند، چون برای درک یک مفهوم، باید فرآیند مواجهه با آن را طی کنیم، نه فقط نتیجهٔ نهایی را بدانیم.
به همین دلیل، خلاصه کردن کتابهای غیرداستانی (Non-Fiction) همانقدر مخرب است که لو دادن (Spoiler) داستان یک فیلم. اگر کسی فیلمی را برایتان خلاصه کند، دیگر تجربهٔ دیدن آن فیلم برایتان همان تأثیر را نخواهد داشت. یادگیری هم همینطور است؛ خلاصهخوانی میتواند شانس شما را برای یادگیری عمیق از بین ببرد.
محمدرضا شعبانعلی
💖 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
Рекорддор
27.11.202423:59
21.2KКатталгандар06.02.202523:59
100Цитация индекси07.04.202514:49
4691 посттун көрүүлөрү14.03.202514:49
6621 жарнама посттун көрүүлөрү17.03.202515:14
4.13%ER12.04.202523:59
2.31%ERRӨнүгүү
Катталуучулар
Citation индекси
Бир посттун көрүүсү
Жарнамалык посттун көрүүсү
ER
ERR
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.