Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
پژواک قلم avatar
پژواک قلم
پژواک قلم avatar
پژواک قلم
18.04.202507:08
دیپلماسی فعال و مردم غیرفعال

رضارضائی ۱۴۰۴/۱/۲۹

آیااگر دیپلماسی فعال شد، باید مردم و مطالبات آنها غیرفعال شود؟

مقدمه: این روزها شاهد دیپلماسیِ دیدار، گفتگو، مذاکره، ارسال پیام، سفرهای ناگهانی،توافقات پُشت پرده، نرمش قهرمانانه، چرخشهای ناگهانی در صحنه ی سیاسی از یک سو و سکوت مردمِ منتظر و رئیس جمهورِ غایب از سوی دیگر هستیم.
✅ یکم:ملتِ گرفتار در انبوه مشکلات و خبرهای ضدونقیض از منابع مختلف، به امید دور شدن سایه ی جنگ، گشایش اقتصادی و صلح با دنیاست.
دوم: #کنشگران_مدنی، #عدالتخواهان، #جنبش_سبز، #جنبش_مهسا، #اصلاحطلبان، اصولگرایان، ارزشیهاو نظامیان، همگی در انتظار قرائن و شواهدی برای تغییرِ خوب یا بد هستند.
سوم:نشانه هایی از تغییر راهبردها، اهداف و فعالیتهای حاکمیت به سوی تحقق خواسته های مردم در افق های دور قابل مشاهده است.
چهارم:راهبردهایی مانند تصرف خیابان، مقاومت مدنی، نافرمانی مدنی، استفاده از اپوزیسیون داخلی و خارجی، و اعتراض های توأم با تجمع، اعتصاب و تحصن، از دستور کار مردم خارج شده است.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

1⃣ به نظر می رسد صحنه های سقوط حاکمیت، فرار مختلسان و فاسدان، مصادره ی اموال به غارت رفته ی ملت، دستگیری فاسدان، تشکیل دادگاه مردمی، همه پرسی و تدوین قانون اساسی جدید، به محاق رفته و همچون آتشی زیر خاکستر است.
2⃣به نظر میرسد حداقل های صلح، سازش، توافق و گشایش اقتصادی جایگزین مطالباتی چون آزادیخواهی،عدالتخواهی، رفع استبداد، پایان #حصرها، و #آزادی زندانیان سیاسی و خبرنگاران شده است.
3⃣ به نظر میرسد متصرفان صداوسیما، برخی خبرگزاریها، روزنامه ها و سایت های معلوم الحال،در حال تغییر موضع و همسویی با فرمانِ فرمانفرمایان هستند.
4⃣ به نظر میرسد حاکمیت در ظاهر و مردم در باطن به درکی خردمندانه از واقعیات جهانِ نو در سایه ی تعامل و تفاهم همه جانبه رسیده اند.

فراموش نمی کنیم که نهضت بیداری و خیزش خردورزی، از این فراز و نشیب ها بسیار دیده و همواره بر استراتژی فعال اعتراضی، کنشگری و مطالبه گری برای حفظ منافع ملی و تمامیت
ارضی کشور باقی مانده است. این جنبش، هرچند از زایش امید و شادی مردم خرسند است، اما همچنان مراقب دستهای آلوده به خون ملت و سیاست بازان چندچهره است.

به خاطر داشته باشیم که سراب صلح و رفاه همیشه پشتِ غفلت پنهان است. باید هوشیارانه دیپلماسی فعال کنونی را دنبال کنیم و مجالی برای فریبِ دو دوزه بازان و کاسبان تحریم، فقر و فلاکت مردم باقی نگذاریم؛ چراکه شاید با یک فریب و غفلت، این بار نیز یکصد سال به عقب بازگردیم.

پاینده باد ایرانِ آزاد، آباد، شاد و متحد.پاینده باد صلح جهانی.

https://t.me/pezhvakeghalam
10.04.202507:49
جابجایی‌امید

✍رضارضائی ۱۴۰۴/۱/۲۱

آیاجابجا کردن‌امید مردم عمدی یا از روی خطا یا با برنامه‌ریزی است؟
مقدمه: تا چندی پیش تمام‌ #امید مردم به گشایش‌های اقتصادی و رفع مشکلات #معیشتی از طریق تغییرات جزئی و کلی در حاکمیت و سیاست‌های اشتباه ۴۶ ساله‌ی قبل بود اما حالا خواستگاه‌امیدمردم به نتایج مذاکرات مستقیم/غیرمستقیم ایران و #آمریکا بسته شده است.
✅ یکم:مذاکره برای رفع تحریم‌های ظالمانه خوب است، تغییر ساست‌های هردو کشور از تخاصم به تفاهم بسیار خوب است، بازگشایی سفارتخانه‌های دو طرف در خاک یکدیگر خوب و موجب تسریع و تسهیل در امور کنسولی و شهروندان و سرمایه‌گذاران است؛
✅دوم: تغییر نگرش‌ها، افکار، سیاست‌ها و رفتار دو طرف از تهدید و ارعاب به تشویق و رفع کدورت بسیار خوب است؛
✅سوم: تلاش دوطرف مذاکره برای قانع‌سازی و جلب #اعتماد و #اطمینان بسیار خوب است؛
✅ چهارم: همراهی نهاد‌های قانونی دو کشور با تصمیمیات سیاسی برای رفع خصومت و در پیش گرفتن همگرایی و #دوستی_ملل بسیار عالی است؛
✅ پنجم:تجلیل و احترام‌گذاری دو ملت به فرهنگ‌ها و سنن کشور دیگر موجب نزدیک شدن فرهنگی مردم و رفع برخی از نامرادی‌های حاکمان نسبت به مردم کشور دیگر می‌شود؛
ششم:حذف واسطه‌های #منفع_طلب، #جنگ_طلب، دروغگو و ریا کار، یک تصمیم عاقلانه و حرکت به سمت حسن درک متقابل است.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

1⃣ به نظر می‌رسد که ممکن است، همه‌ی خوبی‌های گفته شده، موجب تغییر و جابجایی‌امید مردم از تغییر حاکمیت و بازپس‌گیری ایران از سلطه گران، غارتگران، خودفروختگان و مستبدان شود؛
2⃣ به نظر می‌رسد‌امید بستن به نتایج مذاکرات ایران و آمریکا، ممکن است به وقت کشی و تقویت نیرو‌های متخاصم دوطرف و یا طولانی شدن، رسیدن به صلح باشد در حالیکه مردم ایران در رنج و فقر و فلاکت، کمر خم کرده‌اند؛
3⃣ به نظر می‌رسد که تحت الشعاع قرار دادن کنشگری حق طلبانه مردم به رهبری روشنفکران،فرهیختگان، وطن دوستان، سیاست پیشگان درست کردار و کهنه سربازان باتجربه در امور نظامی و سیاسی، یک برنامه برای عقیم ساختن #نهضت‌های_مردمی باشد؛
4⃣ به نظر می‌رسد که ممکن است بزرگ کردن صلح با آمریکا و رفع تحریم یک سرابی بیش نباشد و زمان مقاومت مدنی، مبارزه منفی یا آزادی خواهی خشونت پرهیز مردم ایران را با چالش از دست دادن زمان برای تغییرات اساسی مثل تغییر در قانون اساسی از طریق همه پرسی و انتخاب نوع دیگری از حاکمیت روبرو گرداند.

فراموش نمی‌کنیم که هم دولت آمریکا و هم حاکمیت ایران، اصلی‌ترین موجبات وضعیت کنونی و گرفتاری‌های معیشتی و سیاسی مردم هستند و نمی‌توان به سادگی و بدون حساب و کتاب کشیدن از عاملین و آمرین، همه‌ی خون‌های پاک بر زمین ریخته شده و زجرجانبازان و آزادگان و خانواده‌های آن‌ها، مردم ستمدیده و فقیر شده را فراموش کنیم، هرچند بر این باورهستیم که برای رسیدن به صلح پایدار باید از خیلی از اتفاقات گذشته چشم پوشی کرد.

به خاطر داشته باشیم صلح از پلک چشم به ما نزدیک‌تر است، مشروط بر آنکه مردم همدیگر را ببخشند و متحد باشند وحاکمیت با میل و بدون خشونت، به پذیرش تغییرات اساسی تا ر‌هایی وطن، تن بدهد و مانع رسیدن مردم به نظام جمهوری دموکراتیک نشود والا نه صلح با آمریکا گره گشا است و نه رفع تحریم.

پاینده
باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد. پاینده باد صلح جهانی.


https://t.me/pezhvakeghalam
02.04.202508:46
سیزده بدر برای همه 

✍رضارضائی ۱۴۰۴/۱/۱۳

آیاهمه ی مردمی که به آئین ها و سنت های ایرانی معتقدند، امکان محقق ساختن آنها را دارند؟


مقدمه: همه ی مردمی که در ایران فرهنگی زیست می کنند، معتقدند که #سیزده_بدر یک جشن اجتماعی وفرهنگی است که به عنوان روز طبیعت شناخته می‌شود. آنها روز سیزدهم فروردین ماه را فرصتی برای گردهمایی خانواده‌ها و دوستان و تقویت روابط اجتماعی می‌دانند، اما به راستی برای ایرانیانی که در جغرافیای ایران زندگی می‌کنند چنین نیست.
✅ یکم:به لیست افرادی که نمی‌توانند در جشن سیزده بدر یا روز طبیعت شرکت کنند نگاهی می‌اندازیم: افراد در حال قرنطینه یا بیماری، کارمندان شاغل در روز سیزده بدر، زندانیان، افراددر سفر یا مأموریت، افراد دارای محدودیت‌های جسمی، افراد در حال خدمت سربازی، و افراد در مناطق دور افتاده یا محروم؛
دوم: افراد در مناطق دور افتاده یا محروم (ساکنان روستاهای دورافتاده و محروم هستند که با چالش‌های زیادی مواجه هستند). این مناطق معمولاً از کمبود منابع طبیعی، امکانات اقتصادی محدود و نقص خدمات اساسی رنج می‌برند؛
✅ سوم: برخی آمارها نشان می‌دهد که حدود ۲۶ درصد از جمعیت ایران در روستاها زندگی می‌کنند،که این رقم شامل حدود ۲۰ میلیون نفر روستایی و یک میلیون نفر عشایر است؛
چهارم: بر اساس برخی اطلاعات، از ۶۹ هزار روستا در ایران، ۳۱ هزار روستا خالی از سکنه شده‌اندو تنها ۳۸ هزار روستا دارای سکنه هستند؛
✅ پنجم: بر اساس برخی اطلاعات،
حدود ۳۰ درصد از جمعیت ایران زیر خط فقر قرار دارند، که اینرقم به حدود ۲۶ میلیون نفر می‌رسد. خط فقر نسبی در ایران به حدود ۳۵۰ میلیون ریال در ماه رسیده است و در سال گذشته، حدود ۲۳۰ هزار نفر زیر خط فقر مطلق جهانی زندگی می‌کردند.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

1⃣ به نظر می‌رسد که گسترش #فقر و #فلاکت یکی از عوامل عدم اجرای درست آئین‌های ایرانیان است و همه نمی‌توانند با هم شاد و خوشبخت به دامن طبیعت بروند و جشن بگیرند؛
2⃣ به نظر می‌رسد که از یک سو، افزایش فقر باعث افزایش جرم و جنایت و بالطبع افزایش زندانیان شده که آنها هم از حضور در طبیعت و داشتن زندگی معمولی محروم هستند و ازسوی دیگر، انسداد سیاسی و محروم کردن منتقدان و معترضان از آزادی‌های معمول و اجتماعی نیز باعث محرومیت آنها از برگزاری جشن‌های آئینی ایرانی شده است؛
3⃣ به نظر می‌رسد که وقتی #جنگ و نابودی منابع بر سر ایران عزیز سایه انداخته و #نابخردان، #ناکارآمدان، #کاسبان_تحریم، #جنگ‌طلبان و متنعمان از خوان گسترده ی انقلاب و جیب مردم، سرخوش و سرمست به فکر خود و خانواده و گروه و دسته ی خود هستند، سیزده بدر همگانی و جشن عمومی، محقق نشده است؛
4⃣ به نظر می‌رسد که وقتی سیاست، اقتصاد و معیشت را به گروگان گرفته، نه پولی برای جشن مانده و نه دلی شاد که آن را به دشت و گلشن ببریم.
فراموش نمی‌کنیم که وقتی جشن و شادی برای عموم مردم نیست، روح اجتماعی ما درد می‌کند، ولی از اینکه هموطنانی می‌توانند آئین و سنن ایرانی مثل سیزده بدر را به جا آورده و پاسداری کنند، خوشحال و مفتخر هستیم.
به خاطر داشته باشیم که زمانی جشن عمومی و شادی همگانی خواهیم داشت که همه با هم باشیم و همه در غم و شادی کنار هم باشیم و در قیام بر علیه ظلم و تبعیض و نابرابری و سرکوب آزادگان و آزادی‌خواهان به باور ضرورت عبور از خودکامگی و انحصار رسیده باشیم.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد. پاینده باد صلح جهانی.


https://t.me/pezhvakeghalam
22.03.202507:53
رویش قیام

✍رضارضائی ۱۴۰۴/۱/۲

آیا قوانین اجتماعی از قوانین طبیعت پیروی می کند؟

مقدمه: در حالیکه قوانین طبیعت ثابت است و قطعا بهار به دنبال زمستان می آید؛ اما در قوانین اجتماعی اینگونه نیست و چه بسا یک قیام مردمی چند بهار طول بکشد تا به نتیجه برسد.

✅ یکم: #رویش_قیام مردمی یک پروسه ی کاشت، داشت و برداشت است که بذر آن آگاهی مردم و نهال آن افزایش مطالبه گری و میوه ی آن، آزادی، آبادی، استقلال، رفع فقر، رفع نابرابری و رفع استبداد بخصوص استبداد دینی است؛
دوم: رویش قیام مردم ایران متفاوت با سال های قبل از ۵۷ و حین آن  است و این بار زمینه برای دست یابی به واقعیات سیاسی _ اجتماعی _ اقتصادی_ نظامی و امنیتی فراهم تر است؛
✅ سوم: رویش قیام مردمی، این‌بار بر اساس ارس کردن علف های هرز خواهد بود؛
✅ چهارم: به احتمال قوی رویش قیام مردمی ایران بر اساس برنامه ی حذف یک نظام حکومتی و بی برنامگی حکمرانان برای بعد آن نخواهد بود بلکه براساس ۴۶ سال تجربه، هم برای دوران گذار و هم پس از آن برنامه ریزی، طرح و نقشه ی منحصر بفردی خواهد داشت که نه رهبر منتخب شورای نگهبان خواهد بود و نه نوع حکومت ایدئولوژی.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

1⃣ به نظر می رسد بر اساس مشاهدات میدانی و اطلاعات و اخبار موثق، تمایل اکثریت مردم بر گرامیداشت آئین نوروز باستانی بیش از آئین های مذهبی است؛
2⃣ دوم: رویش قیام مردمی با عبور از خرافات و بازی های فریبنده و صوری مذهبی، به ماه مبارک رمضان بر اساس اصالت آن که همانا انسان سازی و تمسک به فضائل و اخلاق انسانی بود پرداخت؛
3⃣ سوم: رویش قیام ضد استبدادی، ضد ظلم و ضد نابرابری در سال ۱۴۰۴ مقارن با انرژی و آموخته های راستین حکومت دموکراتیک همراه شده و نه علوی و مهدوی سازی های دروغین کاسبان دین؛
4⃣ به نظر می رسد به دلیل گسترش فقر و فساد، رویش قیام مردمی در سال ۱۴۰۴، توان بسیج فکری_انسانی بیشتری را خواهد یافت چرا که هیچ افق روشنی برای حل معضلات مردم، مشکل کمبود منابع، عدم وجود نقشه ی راه و لوازم توسعه و احیای محیط زیست، قابل مشاهده نیست.
5⃣ به نظر می رسد که رهبران ایران و #آمریکا به توافق نخواند رسید و سایه ی شوم #جنگ بر سر کشور خواهد ماند و این باعث تسریع در رویش قیام مردمی خواهد شد؛
6⃣ به نظر می رسد مردمی که تصور می کردند سال ۱۴۰۳ را با خیر و برکت تغییر حکومت و نظام به اتمام خواهند رساند، در ابتدای سال ۱۴۰۴ واقع بینانه تر به مسائل سیاسی که منشأ نابسامانی اقتصادی است خواهند نگریست و رویش قیام مردمی معطوف به تغییرات سیاسی برای رسیدن به تغییرات اقتصادی خواهد بود.
7⃣ به نظر می‌رسد که بر اساس اصول تخریب و ساختن اصولی و بهینه، در سال ۱۴۰۴، نهاد رهبری و موسسات وابسته به آن و حتی شورای نگهبان و سازمان های وابسته به آن برچیده خواهند شد و نهادهای موثر و کارا جایگزین خواهند شد.
فراموش نمی کنیم که زایش و رویش، دوران سختی خواهد بود که فقط با امید، #همبستگی و داشتن برنامه برای #دوران_گذار و پس از آن، به ثمر خواهد نشست.
به یاد داشته باشیم که رمز پیروزی رویش قیام در << خواستن>> و << به پا خواستن>> است.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد. پاینده باد صلح جهانی.

https://t.me/pezhvakeghalam
15.03.202508:25
انقلابیونِ فراموشکار و انقلابیِ جدید

داستانک سیاسی (۱۰) از مجموعه ی هنر و سیاست

در روزگاری نه‌چندان دور، مردمانی در سرزمین ایرانا تصمیم گرفتند که همه‌چیز را تغییر دهند. آن‌ها شعار دادند، مشت گره کردند و انقلاب کردند.
اما بعضی از انقلابی نماها، هرکه مخالف بود را یا در آتش انقلابیگری انداختند یا به دیاری نامعلوم فراری دادند.
آنها به همه چی توجه کردند ولی چیزی که یادشان رفت، "امور کشور و مردم" بود!
صبح‌ها به نام انقلاب صبحانه می‌خوردند، ظهرها به نام انقلاب ناهار، و شب‌ها هم زیر نور ماه جلسه‌ای ترتیب می‌دادند تا ببینند فردا چه چیز جدیدی را می‌شود به اسم انقلاب نابود کرد.
البته اقتصاد، صنعت، فرهنگ و آموزش، چون به نظرشان «استعمارزده» بود، از همان روز اول نابود  کردند و دیگر نیازی به تصمیم‌گیری درباره‌شان نبود!
پس از سال‌ها، وقتی از نسل اول انقلابیون، فقط چند پیرمرد کم‌حوصله و پرخاطره باقی ماندند،  نوبت به نسل جدید رسید. این‌ها همان جوانانی بودند که از بچگی در مدرسه شنیده بودند که باید مثل نسل قبل، انقلابی باشند. اما وقتی نگاه کردند، دیدند چیزی برای انقلاب باقی نمانده! هرچه بود، قبلاً به اسم انقلاب یا نابود شده یا در گاوصندوق‌های شخصی جا خوش کرده بود.
پس پیران انقلابی نمایی که شروع به افشاگری کرده بودند را یا حذف کردند یا به آنها تهمت دیوانه و دروغگو زدند.
اما بار دیگر انقلاب جدیدی در راه بود. این بار هدف، خلاص شدن از دست همان انقلابیونی بود که سال‌ها همه‌چیز را به اسم انقلاب خوردند، بردند، سوزاندند و بعد هم ادعای حق مسلم کردند. پیرمردان سابق، که حالا لقب "دیوانه"، "فراموشکار" و "دروغگو" گرفته بودند.
بعد نوبت جوانان دیوانه ی پرورش یافته ی همان انقلابی نماها رسید و بعد نوبت به تغییری که در انقلاب قبل ناقص رها شده بود.
مردم این‌بار فرق کرده بودند. نه مشت گره کردند، نه در چاه انداختند و نه کسی را سر به نیست کردند. بلکه فقط دو کار ساده کردند: دیگر هیچ‌کس را جدی نگرفتند! و بعد هم ناامید نشدند و به خودشان و توانمندی خودشان اعتماد کردند.
و این، عجیب‌ترین انقلابی بود که در ایرانا اتفاق افتاد؛ انقلابی که در آن، خنده بر هر فریادی پیروز شد و اعتماد به جوانان، جای اعتماد به پیران انقلابی نمای فرصت طلب و فرصت سوز را گرفت.
از سوی دیگر، شعار مرگ بر این و آن را به صلح با این و آن داده و عدم ترس از مذاکره را رها کرده و با حفظ اصول، پای هر میز مذاکره ای رفتند و برگ برنده یعنی پشتوانه ی مردمی را رو کردند.

پایان

✍: تواب


پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد. پاینده باد صلح جهانی.

https://t.me/pezhvakeghalam
06.03.202508:28
تن و تفنگ

داستانک سیاسی (۶) از مجموعه ی هنر و سیاست

روزی روزگاری، تن توی فقر و فلاکت و تحت ظلم و استبداد بود و تفنگ توی انبار تاریخ کشور خاک می‌خورد.
تفنگ که خیلی خودش را می‌گرفت، با پوزخند گفت:
"تو نمی دونی من نماد قدرت و فساد و زور سرکوب هستم؟ یادته سال ۵۷ چی شد؟ مردم تو رو سپر کردن، من شلیک کردم، ولی آخرش  عده ای منو از اسلحه خانه ها دزدیدند و توی خیابون‌ها بازهم تو رو زدند !"
تن گفت: "آره، ولی تو چی؟ مردم بهت اعتماد کردن، بعد یهو چرخیدی و خودشان را رو زدی!"
تفنگ قهقهه زد: "خب، ساده بودن! فکر می‌کردن چون صاحبم عوض شده، دیگه آدم‌کش نیستم!"
تن گفت: یادته داخل جنگ ، چقدر با هم دشمن کشتیم؟ تفنگ پوزخندی زد و گفت تو نمی دونستی که عده ای هم داخل کشور منو برای تیرباران تن های مبارز و تواب و زندانی و بی گناه استفاده کردند.
سال‌ها گذشت… تا اینکه در سال ۱۴۰۱، مردم دوباره تن ها را سپر کردند. این‌بار، تفنگ با نیشخند گفت:
"باز اومدی؟ مگه یادت رفته من گلوله دارم؟ پیشرفته شدم؟ ساچمه ای شدم؟ سوراخت می کنم، چشمت را کور می کنم"
تن خندید: "نه، ولی این‌بار ما اینترنت هم داریم و در هزار نقطه ی کشور جلوی تو می ایستیم!"
تفنگ جا خورد: "خب که چی؟ اینترنت به چه درد می‌خوره وقتی گلوله دارم؟"
تن گفت: "دردش اینه که حالا هر بار که شلیک می‌کنی، تصویرت دست‌به‌دست می‌چرخه. مردم دیگه زود فراموش نمی‌کنن!"
تفنگ اخم کرد: "باشه، اینترنتو قطع می‌کنم!"
تن باز هم خندید: "عیبی نداره! مردم این‌بار بلد شدن چطور صدای همو برسونن! تازه، هر بار که اینترنت را قطع می‌کنی، عصبانی‌تر می‌شن!"
تفنگ سرخ شد و ساچمه شلیک کرد، اما دید که تیرهایش اثر سابق را ندارند. مردم دیگر نمی‌ترسیدند، یاد گرفته بودند که با هم باشند.
و این‌بار تن های جوان، میدان دار شده بودند و خارج از اینترنت شبکه درست کرده بودند.
جالب آنجایی بود که تن هایی که یک بار فریب خورده بودند، اجازه ندادند تاریخ دوباره تکرار شود!
و دیگر هیچ تن تواب و فریب خورده ای تولید نشد.

پایان

✍: سنگ خارا


پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد. پاینده باد صلح جهانی.

https://t.me/pezhvakeghalam
17.04.202506:55
بازی‌شان را به هم بزنی، بازی‌ت را به هم می‌زنند.

✍رضارضائی ۱۴۰۴/۱/۲۸

آیا وقتی بازی ابرقدرتها یا بازی دولت-ملت را به هم می‌زنید، برهم زدن بازی شما دور از انتظار است؟

مقدمه: سال‌هاست #توازن_قوا، توازن غارت منابع کشورهای فقیر نگاه داشته و بازی فروش اسلحه را بر هم زدیم. طبیعی است که بازی حامیان منطقه‌ای و بین‌المللی ما را بر هم بزنند یا حتی بازی مذاکره و توافق پیش رو نیز، به هم بخورد.

یکم: در برهم زدن بازی‌ها و ایجاد وضعیت جدید، برنده کسی است که دست پیش داشته باشد؛
✅ دوم: عقل سلیم #حکمرانی، حکم می‌کرد در دورانی که در آغوش شرق لمیده بودیم و اجازه ی غارت منابعمان را می‌دادیم، گوشه‌چشمی به غرب و مشارکت درپروژه‌های توسعه‌ای آن‌ها هم داشته باشیم که نداشتیم. امارات، عربستان و حتی کویت، قطر و بحرین زودتر از ما این را درک کردند؛
سوم: وقتی با فرمان مذاکره ی ساده برای رسیدن به توافق بزرگ پای میز می‌نشینیم، باید پلن بی ( PLAN B)  راهم در آستین نگاه می‌داشتیم تا مجبور نشویم عراقچی را به روسیه بفرستیم؛
✅ چهارم: برهم زدن بازی ایجاد نظم نوین جهانی با شعار و نمایش قدرت نظامی و توان هسته‌ای کامل نمی‌شود. بازی تغییر مواضع و خواسته‌های آمریکا تازه آغاز شده و باید منتظر برهم خوردن بازی باشیم.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

1⃣
به نظر می‌رسد برای برهم زدن بازی آمریکا در حین مذاکره (افزایش درخواست‌های آن‌هامبنی بر کاهش توان غنی‌سازی اورانیوم، فروش اجباری اورانیوم بالای %60، محدود کردن توان موشکی یا کاهش برد موشک‌های بازدارنده)، تنها با نمایش شهرهای موشکی، لشکر قایق‌های موشک‌انداز تندرو، نمایش سامانه‌های رهگیری قدرتمند، برگزاری مانور در دریای عمان یا حتی باج دادن به روسیه کافی نیست؛
2⃣ به نظر می‌رسد تهدید منافع غرب در عربستان، امارات، قطر، تنگه ی هرمز، خلیج عدن، دریای عمان و پایگاه‌های آمریکا در کشورهای منطقه نیز کافی نیست؛
3⃣ به نظر می‌رسد وقتی بازی شهریار-شهروند را به هم زدند و بازی دولت-برده را شروع کردند، باید به فکر برهم زدن بازی توسط توده‌های خلق می‌بودند و راهی برای بازگشت به سوی مردم و استفاده از پشتیبانی مردمی می‌گذاشتند که نگذاشتند؛
4⃣ به نظر می‌رسد فرصت باقی‌مانده تا شنبه و دور دوم مذاکره، فرصتی مناسب است تا پلن بی حاکمیت با آزادی محصورینی مانند موسوی و تاج‌زاده آغاز شود و در ادامه، فرمان برگزاری همه‌پرسی با نظارت بین‌المللی و سپس راستی‌آزمایی هسته‌ای اجرا گردد تابازی دور دوم آمریکا مبنی بر کاهش توان هسته‌ای، موشکی و بازدارندگی کشور خنثی شود.

فراموش نمی کنیم هیچ ابرقدرتی بر کشوری مسلط نشد مگرآنکه یا مردمانش را راضی کرده باشد یا گروه‌های شبه‌نظامی درون آن کشور را آماده و تحریک کرده باشد. از آنجا که هر دو گزینه در کشور ما تقریبا منتفی است، هنوز هم ما بازی‌گردانیم و می‌توانیم به قدرت انبوه خلق تکیه کنیم و بازی جدیدی را آغاز کنیم که یک طرف آن آمریکا و طرف دیگر کل کشور ایران باشد، نه صرفاً حاکمیت.

به خاطر داشته باشیم وقتی بازی دیگران را به هم می‌زنیم،بازی ما را به هم می‌زنند. اگر خرد حاکمیتی وجود داشته باشد، خود را از بازی اخراج می‌کند و ادامه ی بازی را به مردم و رهبران صالح مردمی می‌سپارد؛ چراکه قدرت انبوه خلق از همه ی قدرت‌های خارجی بیشتر است و عقل جمعی زعمای وطندوست از عقل کهنه سیاستمداران مصلحت‌اندیشی که به فکر حفظ حاکمیتند، فراتر است. زیرا هدف گروه نخست،حفظ کشور و منافع مردم است.

پاینده باد ایرانِ آزاد، آباد، شاد و متحد. پاینده باد صلح جهانی.

https://t.me/pezhvakeghalam
09.04.202509:33
مذاکره برای توافق تعلیق یا تفاهم تعطیل

رضارضائی ۱۴۰۴/۱/۲۰

آیا ضرورتاً همه‌ی مذاکره‌ها بین دو کشور متخاصم یا متقابل، منجر به دستیابی به توافق کامل می‌شود؟

مقدمه:وقتی دو کشور ایران و آمریکا در روز شنبه و در عمان با عدم اعتماد متقابل پای میز
مذاکره می‌نشینند، بدیهی است که وقت زیادی برای تفاهم اولیه و رسیدن به مشترکات منافع دو طرف صرف می‌شود. زمانی نیز برای ایجاد اعتماد و اطمینان نسبی تخصیص خواهد یافت و در نهایت امکان دستیابی به توافق نهایی وجود دارد.

یکم:فارغ از فرآیند مذاکره‌ها در عمان، ملت ایران به هر دو طرف مذاکره‌کننده اعتماد و اطمینان ندارد؛
✅ دوم:قرار نیست که اگر صلح کامل بین دو طرف انجام شد، اختلاف مردم با دولت آمریکا یا حاکمیت ایران نیز پایان یابد؛
✅ سوم:توافق نهایی دو طرف مذاکره‌کننده، حتی با کسب اعتماد و اطمینان کامل، باید از سوی ملت ایران راستی‌آزمایی شود تا اعتماد به نتایج مذاکره‌ها و خارج شدن اقتصاد ملت از چنگال سیاست نابخردانه، قلدرمآبانه، واپس گرایانه  ضد اتسانی و ضد توسعه حاصل شود؛
✅ چهارم: آسیب‌های وارده از سیاست‌ها و تحریم‌های ظالمانه‌ی آمریکا از یک سو، و حصر، حبس ومرگ بسیاری از مردمان به‌خاطر سیاست‌ها و رویکردهای ضد اخلاقی، ضد فرهنگی، ضد کرامت انسانی، ضد آزادی و ضد عدالتی حاکمیت از سوی دیگر، نمی‌تواند باعث پایان مطالبه‌گری یا ایجاد صلح بین مردم ایران و حاکمیت آن دو کشور شود(هرچند که مردم ایران بواسطه ی داشتن فرهنگ اصیل و خلق و خوی انسانگرایانه و طبع لطیف شاعرانگی و عشق ورزی، با مردم تمام دنیا در صلح هستند).

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

1⃣ به نظر می رسد که دیوار بی‌اعتمادی بین مردم و حاکمیت‌های ایران و آمریکا آنقدر بلنداست که حتی با صلح بین دولت‌ها نیز فرو نمی‌ریزد؛ حق‌خواهی و حق‌طلبی ادامه خواهد یافت؛
2⃣ به نظر می رسد که چون دو طرف مذاکره‌کننده بیشترین تلاش را برای تعطیل کردن سیاست‌ها یارفتارهای طرف مقابل انجام می‌دهند، رسیدن به توافق برای تعلیق نیز دور از ذهن نیست.پس نباید پایان این دور از مذاکرات را پایان تخاصم دانست؛
3⃣ به نظر می رسد که دولت اسرائیل به همراه تندروهای آمریکایی و کاسبان تحریم در ایران
به دنبال هدف مشترک یعنی شکست مذاکرات هستند. اما مردم ایران نیز با مطالبه‌ی صلح با همه‌ی کشورهای جهان، رسیدن به توافق تعلیق یا تفاهم تعطیل را پایان کنشگری ندانسته و تا دستیابی به صلح کامل در میدان باقی خواهند ماند.

فراموش نمی کنیم که هوشیاری مردم فرهیخته در این مرحله باید باعث حمایت کامل از تیم مذاکره‌کننده و همچنین تداوم حمایت از معترضان و مخالفان حاکمیت شود.

به خاطر داشته باشیم که تمامی آسیب‌های رسیده به مردم ایران، کسب‌وکارها، محیط زیست،فرهنگ و اخلاق یک‌شبه ایجاد نشده‌اند که یک روزه فراموش شوند و کنشگری مدنی برای گذار از این حکومت همچنان ادامه خواهد داشت.

ملت ایران چاره‌ای جز پیروزی کامل در دو جبهه ندارد و نهضت بیداری مردم برای رهایی همچنان ادامه خواهد یافت.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد. پاینده باد صلح جهانی.
https://t.me/pezhvakeghalam
31.03.202517:13
نهضت شکستن تابوی نامه نگاری

✍رضارضائی ۱۴۰۴/۱/۱۰

آیا نامه نوشتن به #رهبری خطا است؟

مقدمه: افراد زیادی در زندان و در #حصر و در بیرون زندان برای رهبری نامه نوشتند و ضمن حفظ احترام ( بر اساس قانون اساسی) به بیان درد دل، گلایه، شکایت، آسیب شناسی، راه حل، نصیحت، تشریح وضعیت موجود کشور و روابط بین الملل پرداختند اما ظاهرا مشکل و یا نویز، بین فرستنده و گیرنده وجود دارد.
✅ یکم: به فرض عدم وجود اشکال قانونی و شرعی، در نامه نگاری و با فرض عدم رسیدن نامه و پیام به گیرنده، نهضت سراسری نامه نگاری به رهبری، یک #کنشگری_مدنی خواهد شد؛
دوم: ارسال نامه یا پیام سرگشاده به رهبری و انتشار عمومی آن، این حسن را دارد که همگان از همه ی موضوعات مطلع شده و گامی در جهت  شفافیت بین حاکمیت و مردم برداشته می شود؛
سوم: تابوی نامه نگاری شکسته می شود و عموم مردم از این طریق می توانند نقش خود در تصمیم سازی را ایفا و به سمت مشارکت همگانی حرکت خواهیم کرد؛
✅ چهارم: با پیوستن به نهضت نامه نگاری به رهبری، دست واسطه های منفعت طلب و سانسور چی ها قطع شده و فرستنده و گیرنده به درک مشترکی از پیام و اهداف و اصالت منبع خواهند رسید.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

1⃣ به نظر می رسد که هر کنشگری مدنی(خشونت پرهیز) که می تواند موانع بین حاکمیت و ملت را بردارد، یک امر خجسته و میمون و به نفع ملت برای حذف حکمرانان ناشنوا است؛
2⃣ به نظر می رسد که با پیوستن به این نهضت، حجت بر صالح و مصلح و وطن دوست و مردم دوست نیز تمام می شود و بعد از آن رفتارهای اجتماعی اعتراضی دارای وجاهت بیشتری خواهد بود؛
3⃣ به نظر می رسد که وقتی حرف ها گفته شد ولی اثر بخش نبود، راه برای عبور از حاکمیت و جایگزین نمودن حکومت مردمی که شنوا و قابل تعویض است نیز باز می شود؛
4⃣ به نظر می رسد که ایده هایی مثل خود براندازی، خود ویرانگری و خود تخریبی حاکمیت، پس از نهضت نامه نگاری به رهبری یا در حین آن، شدت یافته و می تواند موجب جابه جایی قدرت به صورت مسالمت آمیز و به نفع مردم باشد.

فراموش نمی کنیم که مردم تا کنون تابوهای زیادی را شکستند و توانستند به اهداف متعالی خود برسند و تابو شکنی را به عنوان یک سنت حسنه به جهان معرفی کرده و پیشگام شوند.

به خاطر داشته باشیم که نهضت بیداری و خیزش خردورزی مردم ایران، بدنبال وقت خریدن برای ظالمین نیست؛ بلکه بدنبال راه های خشونت پرهیز و موثر در تغییر وضعیت موجود و خلاصی از فقر و فلاکت و استبداد و دیکتاتوری و رسیدن به آرامش، امنیت، رفاه و عدالت و صدالبته بدون خون‌ریزی و بدون تجزیه طلبی و برای منفعت ملک و ملت است.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد. پاینده باد صلح جهانی.

https://t.me/pezhvakeghalam
19.03.202509:38
خر شیطان

✍رضارضائی ۱۴۰۳/۱۲/۲۹

آیا راه اشتباه رفته را باید ادامه داد؟

مقدمه: نمی گویم غوطه ور شدن در دریای بی ساحل شرق، غلط بود و نمی گویم دل دادن به سراب غرب غلط بود، بلکه می گویم خودباختگی و خودشیفتگی و عدم اقرار به اشتباه و پیاده نشدن از خر شیطان حاکمیت غلط است.
✅ یکم: سال ۱۴۰۳ برگ نازیبایی از کتاب تاریخ سرنوشت کشوری بود که به دلیل لجاجت حاکمیت، بارها تا آستانه ی یک جنگ ویرانگر پیش رفت؛
دوم: سال ۱۴۰۳ آغاز ابر بحران های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی بود که زنگ های هشدار را برای سال ۱۴۰۴ به صدا در آورد اما حاکمیت خطا پیشه، از خر شیطان پایین نیامد؛
سوم: تحولات جهانی و منطقه ای بیانگر پذیرش تغییر و تحول پذیری بسیاری از کشور ها و مردم آن بود اما در کشور ما اجازه ی آن داده نشد و کماکان حاکمیت از خر شیطان پیاده نشد؛
✅ چهارم: عرصه ی تکنولوژی های نوین و اختراعات و اکتشافات به دست ابر قدرت ها و ابر دیوانگان افتاده و ما قادر به استفاده نیستیم و از چرخه ی علم و توسعه، به بی بیرون پرت شدیم و حاکمیت همچنان سوار خر شیطان است و علوم جدید برای حل ناترازی انرژی و نجات محیط زیست، تکنولوژی های نوین و اکتشافات جدید برای توسعه ی همه جانبه و پایدار را نمی پذیرد و راه برای تعامل با دنیا را باز نمی کند، پس بر فقر و فلاکت مردم افزوده می شود.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

1⃣ به نظر می رسد که سال ۱۴۰۳، سالی نحس و بد یمن بود اما آخرش با رفع حصر آقای کروبی و آزاد کردن مشروط زندانیان کمپین ۲۵ بهمن و برخی از زندانیان سیاسی، از نحوست آن کاسته شد؛

2⃣ به نظر می رسد که پوسته ی سخت قدرت با مشورت گرفتن از مشاوران جنگ طلب و ضد مردمی و ضد توسعه، از خر شیطان پیاده نخواهد شد و سال ۱۴۰۴ را برای مردم بخصوص قشر آسیب پذیر به جهنمی عذاب آور  تبدیل خواهد کرد؛
3⃣ به نظر می رسد که بازی نمایش قدرت برای امتیاز گیری در پای میز مذاکره با آمریکا به یک سناریوی نخ نما تبدیل شده و حریف، هر روز یک برگ جدید روی میز می گذارد؛
4⃣ به نظر می رسد که سال ۱۴۰۳ سال نتیجه گیری از جنبش مهسا نبود و علاوه بر تمهیدات حاکمیت برای افزایش فقر و فشار اقتصادی و تشدید رعب و وحشت، جامعه نیز پذیرای تغییرات دوران گذار و پس از آن نبود؛
5⃣ به نظر می رسد که در سال ۱۴۰۴، برای جبران کمبودهای جنبش مردمی، قشر معلم (دانشگاهی و غیر دانشگاهی) بهمراه اصحاب قلم، به مقولاتی مثل آگاهی بخشی، شفاف سازی، افشاگری و تببین وضعیت موجود و وضعیت پس از دوران گذار، خواهند پرداخت.

فراموش نمی کنیم که دو تجربه ی جنبش ناقص مردمی سال ۱۴۰۱ که با سرکوب مواجه شد و اعتصابات قشری حق طلبانه یا کنشگری های مدنی بدون همراهی مردمی در سال ۱۴۰۳، تجربیات گرانبهایی بوده که چراغ راه سال ۱۴۰۴ خواهد بود.
به یاد داشته باشیم که سال ۱۴۰۴، سال بسیار دشواری برای حاکمیت و مردم خواهد بود و تنها راه بقای مردم و کشور، پایین کشیدن حاکمیت از خر شیطان است.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد. پاینده باد صلح جهانی.

https://t.me/pezhvakeghalam
10.03.202507:53
مذاکره می کنم/ نمی کنم

داستانک سیاسی (۹) از مجموعه ی هنر و سیاست

زمستان ۱۴۰۳، یکی از سردترین زمستان‌های تاریخ. برف تا زانو، اما بازار مذاکره‌ها داغ‌تر از همیشه. علی شیره‌ای، رئیس مافیای داخلی، توی عمارت مجلل خودش در یک کنفرانس ویدیویی نشسته بود و سبیلش را تاب می‌داد. روبه‌رویش، دونی دیوونه، رئیس مافیای خارجی، نشسته بود، با آن قیافه‌ی وحشی و کت چرم مشکی‌اش.
مذاکره از این قرار بود: دونی دیوونه می‌خواست محلات پر درآمد، هیئت‌های پولساز و حتی کارخانه‌های اسلحه‌سازی علی شیره‌ای را مال خود کند.
علی شیره‌ای اما دودل بود.
پس واسطه‌ها وارد میدان شدند؛ لنگه پوتین، امیر کوچولو و سلمان گنده، سه موجودی که بیشتر شبیه شخصیت‌های کارتون‌های بی‌مغز بودند تا مذاکره‌کننده!
لنگه پوتین که همیشه یک لنگه کفشش را از دست می‌داد و حتی در جلسات رسمی هم پای چپش جوراب‌نما بود، گفت: «علی جان، داداش، ببین، معامله برد-برده. تو محلات رو میدی، دونی هم قول میده دو تا ساختمون واست نگه داره. به علاوه، یه لنگه کفش نو برای من می‌خره!»
امیر کوچولو که قدش به اندازه یک بطری نوشابه بود، اما همیشه با عبا و ردا  و دمپایی لا انگشتی بود، اضافه کرد: «داش علی، این معامله رو قبول کنی، ما همه‌مون برنده‌ایم. تازه، می‌تونی بری یه جای گرم‌تر زندگی کنی. می‌گن هاوایی آب‌وهوای خوبی داره!»
سلمان گنده که به اندازه یک گاومیش خورده بود و نفسش بوی سیر و پیاز می‌داد، با همان صدای خشنش غر زد: «فقط امضا کن، قبل از اینکه دونی لجش بگیره و کله‌پاچمون کنه! من هنوز غذامو نخوردم، زودتر تمومش کنیم.»
علی شیره‌ای دستی به سبیلش کشید و گفت: «مذاکره می‌کنم، ولی شرایط دارم!»
دونی دیوونه خندید. آن‌قدر بلند که سقف اینترنت لرزید. «تو شرایط داری؟! وقتی رفیقت مصاحبه می کنه که با پول تو و مدیریت او چندین نفر در خارج را حذف کردند، چه برگ برنده ای روی میز داری؟! یا امضا می‌کنی، یا با یه بلیت یک‌طرفه می‌ری اون دنیا!»
علی شیره‌ای نفس عمیقی کشید، به سبیلش نگاه کرد و در نهایت گفت: «باشه، مذاکره نمی‌کنم... امضا می‌کنم!» و با دست لرزان سندها را امضا کرد. دونی دیوونه از پشت میز مذاکره بلند شد، لبخند شیطانی زد و گفت: «خوش اومدی به دنیای جدید، رفیق!»
اما این پایان ماجرا نبود. وقتی مردم محلات فهمیدند که همه چیزشان به دست یک غریبه‌ی دیوانه افتاده، قیام کردند. هر شب شورش، هر روز اعتراض! محلات یکی‌یکی از کنترل دونی دیوونه خارج شد. اول بازار طلا، بعد میدان تره‌بار، بعد کارخانه‌های اسلحه‌سازی. مردم با قابلمه، چوب و حتی جارو برقی به جنگ مافیا رفتند.
در نهایت، دونی دیوونه که فکرش را هم نمی‌کرد این‌طور زمین بخورد، سوار هواپیمایش شد و فرار کرد و رفت به ویلای اختصاصیش.
علی شیره‌ای هم دیگر سبیلی برای تاب دادن نداشت به بهانه ی درمان. با خانواده رفت هاوایی. محلات آزاد شد، کارخانه‌ها به مردم برگشت و واسطه‌ها هم هر کدامشان به گوشه‌ای خزیدند تا آب‌ها از آسیاب بیفتد.
مردم پیروز شدند. و علی شیره‌ای یاد گرفت که وقتی پای منافع مردم محلات وسط باشد، مذاکره نمی‌کنم، یعنی «واقعاً» مذاکره نمی‌کنم! یا مذاکره و توافق می کنم بشرط حفظ منافع مردم.

پایان

✍: چون چون تانک


پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد. پاینده باد صلح جهانی.

https://t.me/pezhvakeghalam
04.03.202519:46
قیام لوطی ها

داستانک سیاسی (۵) از مجموعه ی هنر و سیاست

قدیما دو جور آدم بود: لوطیان که نانشان را با مردم قسمت می‌کردند، و لات‌ولوت‌ها که نان مردم را هم از سفره‌شان می‌ دزدیدند!
سال‌ها پیش، لوطیان سر کوچه می‌ایستادند، هوای بچه‌محل‌ها را داشتند، دست بیچاره‌ها را می‌گرفتند، و اگر دعوایی هم می‌شد، نهایتاً یک چَک می‌خوردی، ولی ناموست در امان بود.
اما در سال ۵۷، لات‌ولوت‌ها که تا آن موقع اگر حرف اضافه می‌زدند، گوششان را می‌پیچاندند، ناگهان زیر عبای ریشویی‌ها رفتند و با شعارهای آن‌چنانی، گنده‌تر از دهانشان حرف زدند.
اولش گفتند: "ما برای عدالت آمده‌ایم!" بعد دیدند که عدالت به کارشان نمی‌آید، گفتند: "ما برای آزادی آمده‌ایم!" بعد دیدند آزادی خرج دارد، گفتند: "ما برای خدا آمده‌ایم!" خلاصه، تا مردم بفهمند این‌ها برای جیب خودشان آمده‌اند، کار از کار گذشته بود و بر خر مراد سوار شده بودند!

مردم که اعتراض کردند، گفتند: "مشکلی نیست، ما خودمان وفاق داریم و حلش می‌کنیم!" و نتیجه‌اش این شد که وقتی قیمت ها رفت بالا و سفره ها خالی شد، به جای حل مشکل، آمدند و قیمت قبر و سنگ‌قبر را هم بالا بردند که اگر از گرسنگی مُردی، حداقل سنگ قبرت با تورم هماهنگ باشد!
حالا بعد از سال‌ها (سال ۱۴۰۳)، لات‌ولوت‌ها همچنان سر سفرۀ مردم نشسته‌اند، ولی کم‌کم قضیه لو رفته است.
هرجا که می‌روند، مردم نگاه چپ چپ می‌کنند. هرجا سخنرانی می‌کنند، صدای خُرناس می‌آید.

خودشان هم فهمیده‌اند که دورانشان رو به پایان است و دوران سلطه و استبداد آنها با قیام مردم به رهبری لوطیان، رو به پایان است و یک گام چهار بخشی تا پیروزی مردم باقی مانده.
اول اعتصاب بازار و نفت و حمل ونقل و ادارات، حتی برای نیم روز، دوم خروج میر دل‌ها از حصر و به دست گرفتن نظام اداری به صورت موقت، سوم همگامی نیروهای مسلح با مردم و چهارم، نشان دادن آمادگی کشور برای گفتمان با همه ی دنیا و پذیرش صلح و سرمایه گذاری در کشور با حفظ تمامیت ارضی و استقلال و آزادی ملت و عدم مداخله در امور دیگر کشورها با شرط حفظ و ارتقای توان نظامی بازدارنده و پیش گیرنده.
اما مشکل این است که لات و لوت ها ، زاد و ولد کرده و  این‌قدر خورده‌اند که دیگر بلند نمی‌شوند!
"آش نخورده و دهن سوخته؟ نه جانم! این‌ها هم آش را خوردند، هم دیگ را بردند، تازه دارند از صاحب دیگ هم طلبکار می‌شوند!"

پایان

✍:لوطی ممد

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد. پاینده باد صلح جهانی.

https://t.me/pezhvakeghalam
14.04.202520:07
کیش،مات یا معامله

✍رضارضائی ۱۴۰۴/۱/۲۵


آیادر زمانه ای که ابرقدرتها قوانین بازی را تغییر میدهند، نمیتوان قوانین بازی شطرنج
را نیز دگرگون کرد؟

مقدمه:در دورانی که #جنگ نه برای تصرف سرزمین، بلکه برای تسلط بر #منابع شکل میگیرد و #تکنولوژی نه در خدمت انسان، بلکه انسان در خدمت تکنولوژی است، پس تغییر قوانین سنتی بسیاری از بازیها قابل تصور خواهد بود.

یکم:وقتی شاه حریف نه به دنبال حذف سرباز، رخ، فیل، اسب یا وزیر از صفحه است؛ بلکه آمادگی دارد با شاه ما وارد معامله شود، در موقعیت «کیش»، منطقی تر است به جای جنگ و نابودی نیروها و منابع، به معامله بیندیشیم؛
✅ دوم: اگر شاه ما بتواند بدون از دست دادن نیروها و منابع، از طریق مذاکره و معامله، شاه حریف را به وضعیت «برد-برد» راضی کند، ادامه بازی با روشهای سنتی  دیگر توجیهی
ندارد؛
سوم: اگر مردم امکان تغییر مسالمت آمیز صحنه نبرد شطرنج، یا حتی تعویض شاه را از طریق ابزارهایی مانند همه پرسی برای تغییر قانون اساسی و حاکمیت داشته باشند، پایبندی
به شیوه های سنتیِ حاکمیت یا قواعد بین المللیِ منسوخ، خردمندانه نیست؛

✅ چهارم:اگر بتوان مواضع نیروهای خود در صفحه شطرنج را نه تنها حفظ؛ بلکه تقویت کرد و صفحه را آزاد و آباد ساخت، صلح در شرایط «کیش و مات» بهترین گزینه است.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

1⃣ به نظر میرسد رفتارهای دیپلماتیک ایران (پیش از مذاکره، حین و پس از آن) با محوریت
چانه زنی، امتیازگیری و نمایش قدرتِ بازدارنده (مانند توان موشکی یا خطوط قرمزنظامی) همراه است، نه تمایل به جنگ.
2⃣ به نظر میرسد حتی با فرض توافق ایران و آمریکا و برقراری صلح یا انجام معاملات گوناگون با غرب، مسئله مردم ایران با حاکمیت و سلطه آن بر کشور پایان نمی یابد.گشایشهای اقتصادی نیز مانعی برای ادامه کنشگری و جنبش مردمی در راستای تحقق خواسته
های ملی نخواهند بود.
3⃣ به نظر میرسد حمایت از صلح میان ایران و آمریکا، هوشیاری مردم نسبت به مطالبات
برحقشان یا تلاش برای جلوگیری از هجوم فرهنگیِ همراه با سرمایه گذاریهای خارجی را نقض نمیکند.

فراموش نکنیم که مردم ایران پیشینه همزیستی مسالمت آمیز با حکومت در توافق با کشورهای
مختلف (به ویژه شرق) را دارند؛ پس در معرکه ی جدید، مردم صلح طلب، حافظ ارزشهای ملی،سرزمینی، فرهنگی و تمامیت ارضی مام وطن هستند.

به خاطر داشته باشیم: در هیچ معامله ای نمیتوان بدون در نظر گرفتن منافع حریف، تنها به پیروزی خود اندیشید. باید به قواعد جدید بین المللی که بر اقتصاد (به جای جنگ)استوارند، تن داد، مدیریت منابع کشور را بهبود بخشید و از هدف اصلی جنبش، یعنی #عبور از حاکمیت موجود و استقرار نظام #جمهوری_دموکراتیک، غافل نشد، زیرا که با وجود #فساد_سیستماتیک و گسترده، تمام عواید صلح به جیب عده ای می رود و باز مرد، #فقیر و فقیر تر می شوند.

پاینده باد ایرانِ آزاد، آباد، شاد و متحد. پاینده باد صلح جهانی.


https://t.me/pezhvakeghalam
05.04.202514:17
عزل، استعفا یا جام زهر

✍رضارضایی ۱۴۰۴/۱/۱۶

آیا وقتی کشور در آستانه ی آسیب جدی است، نباید گزینه های عزل، استعفا یا جام زهر را روی میز گذاشت؟

مقدمه: یک رفتاری در جوامع مختلف اجرا می شود و آن هم در زمانی است که ناکارآمدی، بی تدبیری، تصمیمات اشتباه و فرمان های ناصحیح، کیان مملکت و هستی ملت را در معرض خطر قرار می دهد، آن رفتار عبارت است از اجبار حاکمیت به انتخاب یکی از گزینه های فوق.
✅ یکم: #فقر و #فلاکت مردم بر اثر #بی_تدبیری، #جاه_طلبی و #انحصارطلبی، آن‌قدر عیان شده که نیاز به ارائه ی آمار و سند نیست؛
✅ دوم: ایجاد بن بست حکمرانی به واسطه ی عملکرد سوء مسئولان و دخالت های بی جای هسته ی سخت قدرت در امور شخصی مردم به قدری آشکار شده که نیازی به ارائه ی شاهد و مدرک نیست؛   
✅ سوم: بیم و هراس از جنگ ناخواسته چنان بر جامعه مستولی شده که نه تنها زلزله در زیرساخت های اقتصادی و مالی انداخته؛ بلکه موجب تعمیق ناترازی‌ها هم شده و دورنمایی از بروز بحران های پیاپی را ترسیم کرده است؛
چهارم: انزوای سیاسی آنچنان منجر به انزوای اقتصادی و مالی شده که تجارت بین الملل و حتی تجارت داخلی را مواجه با اختلال جدی نموده است؛
✅ پنجم: امنیت ملی، اجتماعی، اقتصادی و روانی جامعه به گونه ای به مخاطره افتاده که  موجب نا امیدی عمومی شده است.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

1⃣ به نظر می رسد که #حاکمیت، قدرت و درایت لازم برای تصمیم گیری در مورد سه انتخاب (عزل، استعفا یا جام زهر) در خصوص افراد مختلف در نظام حکمرانی و حکمرانان را ندارد؛
2⃣ به نظر می رسد که کمک مردم به حاکمیت در انتخاب یک یا دو یا هرسه گزینه ی فوق، یک عمل ملی است و چنانچه این کمک رسانی رد شود، مردم وارد فاز نافرمانی مدنی برای تحمیل گزینه ها خواهند شد؛
3⃣ به نظر می رسد رفع انسداد سیاسی و اقتصادی و دفع شر جنگ، برون داد انتخاب ترکیبی از گزینه های پیشگفته (عزل، استعفا، جام زهر) باشد.

فراموش نمی کنیم که به دلیل ناکارآمدی و بی تاثیری افراد در نظام حکمرانی فعلی، انتخاب گزینه های فوق، هیچ تاثیر منفی در زندگی مردم و امنیت کشور نخواهد داشت و پر کردن خلأ ها توسط مردم به گونه ای انجام می شود که نیاز به دخالت خارجی نخواهد بود.
به یاد داشته باشیم که وقتی به مرحله ی اجتناب ناپذیری انتخاب یکی از گزینه های فوق می رسیم، هرگونه مسامحه و مماشات و تاخیر، ممکن است به زیان امنیت ملی و هدررفت منابع کشور و جان و مال مردم تمام می شود. پس انتخاب گزینه های سه گانه ی مزبور به منزله ی گام برداشتن در جهت انتقال مسالمت آمیز قدرت به مردم و تثیبیت حاکمیت آنان است.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد، و متحد. پاینده باد صلح جهانی.

https://t.me/pezhvakeghalam
30.03.202517:14
دزدی آینده کشور

✍رضارضائی ۱۴۰۴/۱/۱۰

آیابا وجود فقر و فساد مستمر و پایدار، می‌توان آینده‌ای توأم با خوشبختی و سعادت برای کشور متصور بود؟

مقدمه: در جامعه‌ای که ثروت ملی به‌صورت سیستماتیک توسط #شبکه‌های_فساد_دولتی و خصوصی به #انحصار_اقلیتی_خاص درمی‌آید، قطعاً زندگی و خوشبختی نسل‌های آتی به فنا می‌رود. این پدیده نه تنها #اعتماد_عمومی را از بین می‌برد؛ بلکه پایه‌های #توسعه پایدار را نیز ویران می‌کند.
یکم: فساد در این نظام نه به‌صورت اتفاقی، بلکه به‌عنوان مکانیزم بقا برای حفظ قدرت و
ثروت عمل می‌کند؛
دوم: در چنین وضعیتی تخصیص بودجه‌های کلان به پروژه‌های غیرضروری یا شرکت‌های خاص بدون رقابت سالم صورت می‌گیرد؛
سوم: در چنین نظام حکمرانی، انتقال سرمایه‌های ملی به خارج از کشور از طریق معاملات غیرقانونی یا شرکت‌های در انحصار قدرت حاکمه انجام می‌شود؛
✅ چهارم: دسترسی نابرابر به فرصت‌های اقتصادی و سیاسی برای اقشار خاص نیز از دیگر دست‌آوردهای آن نظام خواهد بود؛
پنجم:در بخش خصوصی نیز تشکیل شبکه‌های نفوذ برای اخذ مجوزهای ویژه یا اجتناب از پرداخت مالیات و انتقال وجوه به خارج از کشور بدون گزارش به نهادهای نظارتی انجام می‌شود.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

1⃣ به نظر می‌رسد آن نظام بر پایه حاکمیت اقلیتی استوار است که از طریق: متمرکزسازی قدرت (تمرکز تصمیم‌گیری در دست گروه‌های خاص بدون پاسخگویی به مردم)، سرکوب مخالفان (محدودیت آزادی بیان و فعالیت‌های مدنی برای جلوگیری از افشاگری)، تولید ثروت ازطریق انحصار (کنترل بازارها و صنایع کلیدی توسط شرکت‌های وابسته به حاکمیت) به بقای
خود ادامه می‌دهد؛
2⃣
به نظر می‌رسد این ساختار، اقتصاد را به ابزار تثبیت قدرت تبدیل کرده و فرصت‌های رشد را برای اکثریت سلب می‌کند؛
3⃣ به نظر می‌رسد حاکمیت یا باید با راهکارهای زیر، دست ملت را بفشارد یا دست بیگانه را،
یا منتظر عبور مردم از روی خود باشد.
الف)شفافیت و نظارت مردمی با انتشار گزارش‌های دقیق از بودجه و قراردادهای دولتی؛
ب) استفاده از بلاکچین برای ردیابی جریان وجوه؛
ج)حمایت از رسانه‌هایی که بدون خودسانسوری به افشای فساد  و ناکارآمدی ها بپردازند؛
د) تقویت نهادهای مستقل مردمی برای جلوگیری از تمرکز قدرت؛
ه) توزیع فرصت‌های اقتصادی به‌صورت عادلانه و کاهش انحصارات؛
و) آموزش مفاهیم حقوق شهروندی و نقش مردم در نظارت بر حاکمیت و ایجاد فرهنگ انتقادپذیری و مقابله با رشوه و تبعیض؛
ز) همکاری با سازمان‌های بین‌المللی برای بازگرداندن ثروت‌های به یغما رفته ی ملت؛
ح) اعمال تحریم علیه افراد و شرکت‌های مرتبط با فساد سیستماتیک.

فراموش نمی‌کنیم که دزدی آینده کشور، تنها با همکاری فعالانه مردم و اصلاح ساختاری یا تغییرکل نظام قابل جلوگیری است.
به یاد داشته باشیم که #شفافیت، #تقسیم_قدرت و حمایت از نهادهای مستقل گام‌های اولیه برای بازپس‌گیری ثروت ملی و ساخت جامعه‌ای عادلانه است. در این مسیر، نقش #آگاه‌سازی و #سازماندهی_اجتماعی برای ایجاد تحول پایدار، حیاتی است و باور کنیم که آینده کشور در دستان ماست.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد. پاینده باد صلح جهانی.

https://t.me/pezhvakeghalam
17.03.202507:52
تظاهرات آرام در قلب تهران

✍ رضارضائی ۱۴۰۳/۱۲/۲۷

آیا هر #تظاهراتی لزوما سیاسی و یا به دنبال احقاق حقی است؟
مقدمه: این روزها در بازار بزرگ تهران و اطراف آن، آن‌قدر شلوغ است که یک فاصله ی ۳ متری، طی ۳۰ دقیقه طی می‌شود و انبوه جمعیت، تداعی کننده ی  تظاهراتی پر جمعیت است.
✅ یکم: قیمت ها بالا است و مردم توان خرید ندارند و فقط تماشاگر و منتظر هستند؛
✅ دوم: قیمت ها قابل کنترل و نظارت نیست و کسبه، بیکار و تماشاگر مردم هستند و منتظر؛
✅ سوم: دست فروشان اقلام ته انباری، ناقص، بنجل، تاریخ گذشته، تک سایز و یا اقلام سفره ی هفت سین را می فروشند و فقط گروه آخر مشتری دارد؛
چهارم: در قلب تهران بزرگترین تظاهرات آرام بدون مجوز و در یک منطقه ی عمومی برگزار می شود و هیچ شعاری داده نمی شود و هیچ پلاکارد یا دست نوشته ای حمل نمی شود.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

1⃣ به نظر می رسد که مردم منتظر لحظات آخر سال هستند که جنس های فروش نرفته، حراج می شود، غافل از اینکه کسبه نیز اگر نتوانستند بفروشند، اجناس را به شهرستان یا انبار می فرستند اما قیمت را نمی شکنند؛
2⃣ به نظر می رسد که نه فروش زیر قیمت و نه خرید بالاتر از قیمت معمول، توجیه اقتصادی ندارد؛
3⃣ به نظر می‌رسد که در دل این همهمه، یک سکوت اعتراضی نسبت به وضعیت اسفبار موجود که شاهد آن هستند وجود دارد؛
4⃣ به نظر می رسد که این صحنه در سراسر کشور، ساری و جاری است و حکایت از فقر گسترده و تورم لجام گسیخته و غیبت دولت به عنوان بالاترین مرجع نظارتی است؛
5⃣ به نظر می رسد که نتیجه ی این تظاهرات آرام، دست و سفره ی خالی و خجالت و شرمندگی و سرکوب عمدی آئین #جشن_نوروز است؛
6⃣ به نظر می رسد که اتصال این تظاهرات آرام به عدم دید و بازدید و #عیدی و مسافرت عیدانه در سال جدید، به مثابه افزایش نا امیدی و شرمندگی ایرانیان #فرهنگ_دوست است؛
7⃣ به نظر می رسد که حاکمیت آنچنان فارغ از درد و آلام مردم، به فکر عدم مذاکره و عدم پاسخ به نامه ی رسیده است که فراموش کرده، آستانه ی تاب آوری مردم تمام شده و در آستانه ی انفجار بزرگ هستند.

فراموش نمی کنیم که هر تظاهرات آرامی، لزوما با  آرامش خاتمه نمی یابد.

به خاطر داشته باشیم که اگر مردم مجبور بشوند به جشن نوروز و سفره ی افطار و بعدش به سیزده بدر و عید فطر، << نه>>، بگویند، قطعا به حاکمیت و نظام حکمرانی مسبب این وضعیت نیز << نه>> بزرگتری خواهند گفت.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد. پاینده باد صلح جهانی.

https://t.me/pezhvakeghalam
09.03.202510:45
علی چوپان و کدخدای قلدر

داستانک سیاسی (۸) از مجموعه ی هنر و سیاست

روزی روزگاری، در روستای «گاودشت»، چوپانی بود به نام علی گله دار که نه حوصله گله‌داری داشت، نه علاقه‌ای به آغل و نه حتی اهمیتی به علوفه می‌داد. او بیشتر وقتش را زیر درخت توت کنار رودخانه چرت می‌زد و با خودش آوازهای بی‌معنی می‌خواند یا با دارو دسته ی چماقداران خوش می گذراند.
اما مشکل علی این بود که کدخدای کدخداها، که روزبه‌روز قوی‌تر و قلدرتر می‌شد، از او خوشش نمی‌آمد. کدخدا هر روز با صدای بلند می‌گفت: «علی! اگر نمی‌خواهی گله‌ات را درست نگه داری و به وضعیت علوفه ی آنها برسی و مرتب می خواهی در کار چوپان های دیگه سرک بکشی و گله های انها را از راه به در کنی، بهتر است آغل‌های ذخیره علوفه و چوب و چماق ها را نابود کنی! وگرنه... خودم می‌دانم با تو چه کنم!»
علی اما همیشه لبخند می‌زد و می‌گفت: «کدخدا جان، چرا خودت این کار را نمی‌کنی؟!»
کدخدا که فکر می‌کرد علی از روی ترس این را می‌گوید، مغرورانه گفت: «قبول! خودم این آغل‌ها را خراب می‌کنم!»
او با تبر بزرگی که همیشه به کمرش آویزان بود، به سمت آغل‌های علوفه و انبارها رفت.
اما درست لحظه‌ای که اولین ضربه را به دیوار آغل زد، ناگهان صدای بع‌بع گوسفندان بلند شد. گوسفندان که تا آن روز به علی دل بسته بودند، فکر کردند کدخدا می‌خواهد خانه‌شان را خراب کند، پس همه به طرف او حمله کردند!
کدخدا که انتظار چنین حمله‌ای را نداشت، plan b  را اجرا کرد و همسایه ها را بر علیه علی چوپان شوراند.
آنها هم از انبار چوب و چماق علی و چماق به دست های او خبر داشتند، پس با احتیاط، راه مذاکره را پیش گرفتند و plan b هم شکست خورد.
علی که این صحنه را دید، خنده‌ای کرد و گفت: «دیدی کدخدا جان! وقتی آدم از کار خودش مطمئن نیست، بهتر است گوسفندان و حامیان را هم حسابی بشناسد!»
از آن روز به بعد، کدخدا  نقشه ی تحریم و جنگ را عوض کرد و با نقشه ی تطمیع گله ها یا قطع دسترسی انها به مراتع بالادست، دیگر به سراغ علی نیامد و حتی بعضی وقت‌ها، یواشکی برایش علوفه می‌آورد که نکند گوسفندان شورش کنند چون کدخدا می خواست وجهه ی حمایت از محیط زیست و گله و گله داری را هم حفظ کند.
تا اینکه یک روز بز دانا با همکاری گوسفندان جوان آگاه شده و نترس، اول به علی حمله کردند و بساط بی کفایتی او را جمع کردند و بعد برای کدخدا و بقیه همسایه ها پیام دادند که از این پس در " گاو دشت" نه علی چوپانی هست و نه چماقداری.
البته کدخدا هم دیگه اون کدخدای قبل نبود و بقیه ی روستا ها هم راه طغیان و سرپیچی را یاد گرفته بودند.
بالاخره روزی رسید که نه کدخدایی بود و نه علی چوپانی و نه چماقداری و نه ترس و وحشت.
اسم آن روز را " عید نو روز " گذاشتند.


پایان

✍: ننه پیر زن

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد. پاینده باد صلح جهانی.

https://t.me/pezhvakeghalam
03.03.202519:18
شورش گل‌ها

داستانک سیاسی (۴) از مجموعه ی هنر و سیاست

در سرزمین باغستان، جایی که روزگاری گل‌های امید در نسیم صبحگاهی می‌رقصیدند و عطرشان آسمان‌ها را به وجد می‌آورد، اکنون دیگر خبری از آن بهشت رنگارنگ نبود. باغ‌ها پژمرده شده بودند،  حالا، کارخانه‌های عطرسازی تنها با اسانس‌های شیمیایی وارداتی قاچاق پر شده بودند.
اما در میان این خاموشی، رز سرخ با قلبی آکنده از عشق و خشم، جرقه‌ای از شورش در دل داشت. یاس سفید، با چشمانی غمگین و دل‌شکسته به گلبرگ‌های پژمرده‌اش می‌نگریست و نرگس مغرور در نسیم سرد می‌لرزید و می‌گفت:
"ما برای پژمرده شدن در این خاک به دنیا نیامده‌ایم! روزی عطر فرهنگ ما، جهان را تسخیر می‌کرد، اما حالا با بروز ابر بحران اقتصادی و فساد و ناکارآمدی، حتی آب هم برایمان نمی‌آورند."
رز سرخ که دیگر تابِ سکوت نداشت، فریاد زد:
"اگر ما را نمی‌چینند، اگر از عطر ما بهره نمی‌برند، پس چرا باید در این خاک بمانیم تا بمیریم؟ بیایید دست به کار شویم و سرنوشت‌مان را از سر بنویسیم!"

آغاز قیام

گل‌ها تصمیم گرفتند که دیگر در سکوت پژمرده نشوند. ریشه‌هایشان را از خاک بیرون کشیدند، و در شبی مهتابی، با گام‌هایی محکم و سرشار از امید، از باغستان خارج شدند. دسته‌ای از آنان به سوی کاخ سلطان عطرها حرکت کردند.
وقتی به دروازه‌های کاخ رسیدند، گل مریم، که همیشه نماد صبر و آرامش بود،  با لحنی مطالبه گرایانه گفت:
"ای سلطان!  چرا جوانان ما را می کشید، بزرگان مارا به حصر و کهنه سربازان ما را به حبس می برید؟
اما سلطان در خواب غفلت و در دنیای بی‌رحم سود و تجارت، غرق شده بود که گل های جوان با شورش خود، او را از تخت به زیر کشیده و حکومت استبدادیش را سرنگون کردند.

تغییر تقدیر

در سپیده‌دم، وقتی که مردم شهر از خواب بیدار شدند، بوی گل‌های واقعی آزادی در هوا پیچید و فضای شهر را پر کرد.
شورش گل‌ها، قلب‌های مردم را بیدار کرد و به آن‌ها یادآوری کرد که هیچ‌چیز نمی‌تواند زیبایی واقعی آزادی، عدالت و آبادی را از میان بردارد.
کارخانه‌های عطرسازی ناچار شدند دوباره به باغ‌ها بازگردند و باغداران، با دست‌های مهربان و پر از عشق، دوباره به گل‌ها رسیدگی کردند. از آن روز به بعد، در باغستان، هیچ گلی بی‌هدف نمی‌شکفت. هر گلی که متولد می‌شد، یا در باغ دانش و خرد و هوش مصنوعی می‌درخشید و یا نو آورانه برای باغستان آینده می کوشید.

پایان.

✍: گل شقایق  ۱۴۰۳/۱۲/۱۳

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد. پاینده باد صلح جهانی.

https://t.me/pezhvakeghalam
11.04.202508:50
پایان نامحرمی مردم

✍رضارضائی ۱۴۰۴/۱/۲۲

آیا هنوز هم مردم برای اخبار مذاکرات ایران و آمریکا نامحرم هستند؟
مقدمه: تا کنون انتشار برخی از اخبار در کشور #محرمانه تلقی می‌شد چون ممکن بود که دشمنان از آن استفاده کنند ولی وقتی همه‌ی دشمنان و دوستان با هم هماهنگ کرده و در جریان نشست عمان هستند، محرمانه بودن اخبار، وجاهت ندارد.
یکم:سلسله مراتب محرمانه و سری بودن اخبار، اسناد و حتی مذاکرات و نشست‌ها، یک امر بدیهی و عقلانی است؛
✅ دوم:نامحرم بودن مردم نیز در برخی اموری که انتشار اخبار ممکن است باعث سوء استفاده‌ی دشمن خارجی و داخلی بشود، قابل قبول است؛
✅ سوم:نداشتن کانال‌های ارتباطی امن و مطمئن بین حاکمیت و مردم یک نقیصه و اشکال بزرگ است که موجب بی‌اعتمادی مردم و روی‌آوری به هر منبع خبری شده است؛
چهارم:وقتی حاکمیت، آمریکا و اسرائیل و برخی از کشور‌های دیگر را تا کنون دشمن می نامیده، حق داشته که اطلاعات و اخبار را محرمانه نگه دارد، ولی وقتی با خود آن‌ها واردمذاکره می‌شود، نامحرم دانستن مردم، یک خطای استراتژیکی است.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

1⃣ به نظر می‌رسد که برای جلوگیری از سوء استفاده‌ی بنگاه‌های خبری دشمن و القائات نابجای آنها، بهتر است که اخبار و اطلاعات مربوط به نشست و مذاکرات و توافقات بین ایران و آمریکا از کانال‌های معتبر به مردم برسد؛
2⃣
به نظر می‌رسد که فرصت پیش آمده ( نشست و مذاکره بین ایران و آمریکا) می‌تواند مرجعیت خبر از بیگانگان، به خودی‌ها را تغییر داده و اعتماد عمومی را افزایش دهد؛
3⃣ به نظر می‌رسد که نه تنها اصل مذاکرات؛ بلکه جزئیات اخبار مربوط به نشست ایران و آمریکادر عمان، مستقیماً به وضعیت نرخ ارز، تورم و معیشت مردم مربوط می‌شود، پس اطلاع رسانی به موقع، لازم و ضروری است.

فراموش نمی‌کنیم که با توسعه‌ی فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطاتی، بسیاری از اطلاعات واخبار پیش از انقلاب ۵۷، حین انقلاب و بعد از آن و حتی بسیاری از فساد‌ها، برملا شده و اصرار بر کتمان یا تکذیب یا تحریف، بی‌اثر بوده حالا نوبت شفافیت، راستگویی،محرم دانستن مردم و حتی هدایت مردم به سمت تصمیم‌گیری درست جمعی است نه پنهانکاری در پستو‌های هزار توی پنهانکاری.

به خاطر داشته باشیم که تا حالا حاکمیت از ترفند " دوره‌ی حساس کنونی" استفاده می‌کرد و حالا واقعاً در دوران حساس بی‌اعتمادی مردم به حاکمیت و بنگاه‌های خبری آن هستیم و ممکن است که مردم با آگاه شدن از واقعیات، از کنشگری مدنی به فاز‌های عملیاتی دیگری وارد شوند که قطعاً خوشایند حاکمیت نخواهد بود.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد. پاینده باد صلح جهانی.

https://t.me/pezhvakeghalam
03.04.202518:55
نه صلح، نه جنگ

رضارضائی ۱۴۰۴/۱/۱۴


آیا اگر صلح ذلت‌بار را نپذیریم، الزاماً باید جنگ ویرانگر را بپذیریم؟

مقدمه: در طول عمر ج.ا.ا و شاید در حکومت های پیشین، ما مردم به کرات بر سر دوراهی تصمیم‌گیری‌های سخت گرفتار شده‌ایم، یا تصمیم‌سازان مغرض و بیشعور بوده‌اند، یا تصمیم‌گیرندگان درایت و صلابت کافی نداشته‌اند تا بهترین تصمیم را قاطعانه اتخاذ و اجرایی کنند. تبعات این تصمیمات، یااز دست دادن بخش‌هایی از سرزمین، یا منابع، یا فقر و فلاکت و بیماری و از دست دادن مردم عزیزمان بوده است.
یکم: بارها و بارها گزینه ی سوم، راه سوم، و چاره ی سوم مطرح شده است، اما به‌نظر می‌رسد تصمیم‌گیرندگان به اشتباه، راه سوم را با سوم شدن در مسابقه و اخذ مدال برنز اشتباه گرفته‌اند؛
دوم: مردم بارها با تصمیمات ورفتارهایشان اعلام کرده‌اند که نه این حاکمیت و نه نظام‌های حکومتی موجود را نمی‌خواهند. آنها شکل سومی را می‌خواهند که نه این باشد و نه آن، هم این باشد و هم آن (جمهوری دموکراتیک)، البته با این تعریف: جمهوری دموکراتیک با ترکیب عناصر جمهوری و دموکراسی، یک نظام حکومتی پایدار و عادلانه را ارائه می‌دهد که بر اساس مشارکت مردم، حفاظت از حقوق فردی، و ترویج رشداقتصادی عمل می‌کند. این نظام به‌طور همزمان از ثبات و پایداری برخوردار است و شرایط رابرای توسعه پایدار و رشد فرهنگی و اقتصادی فراهم می‌کند؛
✅ سوم: موافقان این حاکمیت یا انواع دیگر نظام‌های حکومتی، مردم را بر سر دوراهی انتخاب قرار داده‌اند و آنها را از تصمیم‌گیری ترساندند و نگذاشتند #نهضت‌ها و #جنبش‌های_مردمی پیوسته و ادامه‌دار شود تا به نتیجه مطلوب مردم برسد؛
چهارم: مردم را بارها و بارهابر سر دوراهی #جنگ و #صلح، #مذاکره یا عدم مذاکره، #توافق یا عدم توافق قرار داده‌اند و نتیجه‌اش استمرار حاکمیت و بدنبال آن #فقر و #فلاکت مستمر شده است.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

1⃣ به‌نظر می‌رسد هرگونه انشقاق میان مردم و هرگونه دوگانه‌سازی انتخاب مردم، فقط و فقط فرصت‌سوزی و از دست دادن زمان برای تصمیم‌گیری صحیح و نجات از وضعیت بغرنج بوده و هست؛
2⃣ به‌نظر می‌رسد که راه‌حل‌یابی از اصول حل مسئله پیروی نمی‌کند و مسئله و مشکل اصلی کشور درست تعریف و تبیین نمی‌شود و در نتیجه، تا آخر فرایند، راهی جز تصمیم‌گیری خطا بر روی راه حل اشتباه نخواهد بود؛
3⃣ به‌نظر می‌رسد که عده‌ای مردم را به وادی #ترس یا #ناامیدی می‌کشانند تا مردم به ظرفیت‌های درونی خود برای برون‌رفت از وضعیت حاکمیت یا انتخاب جنگ/صلح نپردازند و فراموش کنند که قدرت مردم بیش از قدرت حاکمیت و بیش از #تهدیدات یا تطمیع خارجی است؛
4⃣ به‌نظر می‌رسد که مردم نه صلح ذلت‌باری که در آن دستاوردهای علمی، صنعتی، نظامی، امنیتی، و معیشتی را می‌پذیرند و نه جنگ ویرانگری که حاکمان شروع‌کننده و پایان‌دهنده به آن هستند و مردم فقط باید جانشان را در این میانه از دست بدهند؛
5⃣
به‌نظر می‌رسد که کسانی که خوش‌بینی ما کنشگران مدنی ومردم و وطن‌دوستان را به سخره می‌گیرند، فقط در هراس از راه حل سوم هستند که مبتنی بر #گذار از حاکمیت کنونی با انجام #همه‌پرسی و عدم جنگ با آمریکا و اسرائیل با اتخاذ سیاست #صلح‌طلبی، عدم مداخله در کشورهای دیگر، شفاف‌سازی فعالیت‌های هسته‌ای، شفاف‌سازی تبادلات مالی، و به‌طور کلی مذاکره مستقیم برد – برد است.

فراموش نمی‌کنیم که حذف مردم توسط حاکمیت برای اتخاذتصمیمات حیاتی و نادیده گرفتن مردم ایران توسط آمریکا و اسرائیل در زمان شروع هر جنگی، دارای پرخطرترین وضعیت برای هرسه آنهاست، چرا که مردم ما یاد گرفته‌اند راه حل‌های سوم، چهارم، و... که متضمن امنیت، آرامش، رفاه، و خوشبختی است را انتخاب کنند.

به یاد داشته باشیم که نه تنها بسیاری از ظرفیت‌های نظامی (فیزیکی و سایبری) محرمانه مانده است، بلکه بسیاری از ظرفیت‌های مردم ایران در مواجهه با دشمن داخلی و خارجی، محرمانه مانده و همه مترصد زمان انتخاب سوم هستند.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد، و متحد. پاینده باد صلح جهانی.


https://t.me/pezhvakeghalam
27.03.202506:06
تفاهم برای رفع تقابل

✍رضارضائی ۱۴۰۴/۱/۷


آیالزوماً برای رفع هر #تقابل، باید به #جنگ متوسل شد؟

مقدمه:این درست است که با #اسرائیل و #آمریکا دشمنی ایدئولوژیک و تاریخی داریم و دارای مبانی مشترک گفتاری و منافع مشترک مادی و معنوی نیستیم و ظاهراً هر سه حکومت نیاز به این دشمنی برای بقای خود دارند، اما نباید جنگ را تنها راه حل تقابل، نزاع ومناقشه دانست.

یکم:گرچه هیچگاه نباید کشور و مردم ایران با بیش از ۷۰۰۰ سال تمدن را تحقیر یا تهدیدکرد؛ اما امروزه دنیای سیاسی کاران و جنگ افروزان پر شده از الفاظی که از اخلاقیات و معنویات به دور است؛ لیکن خرد ایرانیان در مقابله با اینگونه مسائل در واقع گرایی است، نه شعارهای تلافی جویانه یا افتادن به دامهای صد دام آنها؛
✅ دوم:گرچه
اکثریت هشتاد درصدی ها در اسفند ۱۴۰۲ عدم همراهی خود با حاکمیت را نشان داده و در دو انتخابات ۱۴۰۳ نیز بیش از نیمی از مردم با حاکمیت همراه نبودند، اما مردم
راه براندازی خشونت آمیز و تغییر حاکمیت به قیمت جنگ داخلی را انتخاب نکردند؛
✅ سوم:گرچه نه با آمریکا و نه با اسرائیل و نه با حاکمیت مستقر در کشور می شود از راه
گفتمان و مفاهمه به رفع تقابلها پرداخت، اما نباید فراموش کرد که ادامه ی تقابل تارسیدن به جنگ به نفع تمامیت ارضی، حقوق ملت و حفظ منابع کشور نیست؛
✅چهارم: گرچه ورود به جنگ یا حتی لاف نیرومند بودن و توان نظامی بالای بازدارندگی یا جنگ تمام عیار در سیاست جایگاه دارد و سیاسی کاری نامیده می شود، اما نباید فراموش کرد که دنیای امروز متعلق به نسل جوان است که می خواهد زندگی کند و طعم خوشبختی رابچشد، نه آنکه شاهد دعواهای پیر و پاتالها برای به کرسی نشاندن ادعاها یا تظاهر به وطن دوستی باشد.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

1⃣ به نظر می رسد که رفع تنشهای منطقه ای و بین المللی لازمه ی عصرتکنولوژی، نانو، کوانتوم و هوش مصنوعی است و رسیدن به تفاهم بر سر منافع مشترک بهتر از تقابل برای ازبین بردن منابع کشورها یا ضربه زدن به تکوین اخلاقیات بشری است؛
2⃣ به نظر می رسد که هم می توان تنش زدایی با دیگر کشورها را دنبال کرد و هم کنشگری مدنی و مطالبه گری را برای تغییر حاکمیت داخلی دنبال کرد؛
3⃣ به نظر می رسد که از نظر استراتژیکی، جنگ در دو جبهه ی داخلی و خارجی یک انتخاب معقول و منطقی برای کشوری که بر اثر تحریمها و فشارهای بین المللی دچار ضعف سیاسی، فقرمعیشتی و فساد سازمان یافته ی داخلی شده است، نمی باشد؛
4⃣ به نظر می رسد که دومینوی سقوط حکومتها حکایت از دخالت برای تغییرات گسترده ی جهانی و رسیدن به دنیای جدیدی دارد که نظام سلطه (ابرقدرتها و اسرائیل) سهم بیشتری ازمنابع و خوشبختی را برای ملت خود می خواهند و تنش، درگیری و جنگ امری مهتوم در آن است، ولی گستردگی سرزمینی، تنوع زیستی، جایگاه علم، دانش، جوانان، نخبگان، وطن دوستان و صلح طلبان در کشور، مانع اصلی برای تحقق اهداف سلطه و توسعه طلبانه ی آنان است؛
5⃣ به نظر می رسد که ملت فهیم و خردمند ایران ضمن رد تهدیدات خارجی نسبت به وقایع تجزیه طلبانه ی داخلی نیز هوشیار است و اجازه ی گسستن همبستگی داخلی و فرقه گرایی یانژاد پرستی را نخواهد داد.

فراموش نمی کنیم که به دور از تفاخرهای غیر واقعی و یا غرور بی جای ملی گرایانه، کشور ایران سرزمین #خیزشهای مردم گرایانه و #انقلابهای اساسی به سمت رسیدن به جایگاه تمدنی خود است و نه دخالت بیرونی و نه حتی اپوزیسیون خارج نشین نمی تواند جایگاه رهبری قیامهای مردمی را از آن خود کند.

به خاطر داشته باشیم که «نه» بزرگ ملت به حاکمیت به معنی «بله» به بیگانگان نیست،بلکه «آری» بزرگ به اتحاد و همبستگی درونی برای عبور از دوران گذار و ساختن ایرانی تحول خواه، توسعه طلب، آزادی خواه، عدالت طلب مبتنی بر اخلاقیات، گفتمان، تفاهم و دین انسانیت است.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد. پاینده باد صلح جهانی.

https://t.me/pezhvakeghalam
16.03.202508:27
نوروز خجالت

✍رضارضائی ۱۴۰۳/۱۲/۲۶

آیا عدم تمایل یا توان برگزاری آئین گرامیداشت حلول سال نو، یک امر طبیعی است؟
مقدمه: برخی می گویند به دلیل تقارن ماه مبارک و لیالی قدر، امسال #جشن_نوروز را با عید فطر ترکیب می کنیم، برخی می گویند <<اُف بر حکمرانانی که ملتی فرهنگ دوست و متدین را اینگونه فقیر و درمانده کرده که دنبال سرخ نگه داشتن صورت با سیلی روزه دار بودن می گردد>>.
✅ یکم: صنف های پوشاک، کفش، لوازم خانگی، فرش، طلا، بدلیجات، آجیل و خشکبار، میوه و تزئینات سفره ی هفت سین، همه از کسادی بازار می نالند؛
✅ دوم: کارگر، کارمند، کشاورز، دامدار، ماهیگیر و کسبه ی خورد، از نداری شب عید می نالند؛
سوم: رئیس جمهور از کسری بودجه، ناترازی انرژی، فشارهای تحریم، دخالت های دولت پنهان، تعدد مراکز تصمیم گیری، هیئت دولت غیر همسو، اجبار در رعایت خط قرمزهای نظام، می نالد.
✅ چهارم: سیاسیون از به هم ریختگی نظم قدیم جهانی، عدم جایگاه مناسب ایران در معادلات بین المللی، حدف ایران از پروژه های بزرگ اقتصادی منطقه ای و بین المللی، می نالند.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

1⃣ به نظر می رسد که حاکمیت در حل ابر بحران اقتصادی ناتوان است و حتی تصویب سایر بندهای FATF نیز کمکی به #ناکارآمدی سیستم ها و مسئولین نخواهد کرد؛
2⃣ به نظر می رسد که ادامه ی سوگیری به سمت شرق و عدم مذاکره و توافق با غرب، کشور را از بحران های اقتصادی نجات نمی دهد؛
3⃣ به نظر می رسد که اقلیت حامی حاکمیت و اقلیت سر برآورده از صندوق های رای، توان یاری رسانی به حاکمیت را ندارد؛
4⃣ به نظر می‌رسد که سرگرم کردن مردم به مسائلی مثل حجاب و فیلترینگ و سرعت اینترنت و حذف آقایان #ظریف و #همتی نیز نمی تواند واقعیت عینی سفره ی خالی نوروز خجالت را تغییر بدهد؛
5⃣ به نظر می رسد که حاکمیت عزم و تصمیمی برای رفع #حصر و آزادی #زندانیان_سیاسی و #روزنامه_نگاران ندارد؛
6⃣ به نظر می رسد که ایده های << حکومت در مسیر خود ویرانگری>>، << عبور مسالمت آمیز>> و << فروپاشی بر اثر فقر مزمن اجتماعی _ فرهنگی _ اقتصادی>> نیز تا پایان سال به فراموشی سپرده خواهد شد.

فراموش نمی کنیم که نظم نوین جهانی بر پایه اقتصاد و کسب درآمد از منابع تمام کشورهای دنیا برای نظام سلطه و ابر سرمایه داران و قدرتمندان، در حال شکل گیری است و کشور ما در منطقه ی ژئوپلیتیکی و جایگاه خاص قرار دارد و بی طرفی و سکوت، چاره ی درد سفره ی نوروزی خجالت نخواهد بود.

به خاطر داشته باشیم که اگر در این سه چهار روز آخر سال ۱۴۰۳، اتفاق خاصی نیافتد، پیش بینی می شود که سال ۱۴۰۴، سال حوادث پیش بینی نشده، تشدید اعتراضات، خروج کنشگری مدنی از فاز خشونت پرهیزی، ابطال تمام تلاش های پادشاهی خواهان و جمهوری خواهان، پایان مرجعیت فکری رسانه های دیجیتال و حرکت جامعه به سمت فعالیت های فردی بدون برنامه و بی رهبر برای پر کردن سفره های خجالت خواهد بود.
شاهد این امر، پایان تاب آوری اجتماعی و بلند شدن صدای شکستن استخوان های پدران زیر بار فقر و فساد است.


پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد. پاینده باد صلح جهانی.

https://t.me/pezhvakeghalam
07.03.202510:23
قیام سفره‌ های خجالت

داستانک سیاسی (۷) از مجموعه ی هنر و سیاست

قاسم سرور از ساکنین حاشیه رباط کریم، رفتگر محله، در سرمای استخوان‌سوز زمستان، جارو را بر آسفالت یخ‌زده ی تهران می‌کشید.
سطل‌های زباله پر بودند از غذای مانده‌ی خانه‌های اعیان‌نشین، اما شکم خودش و خانواده‌اش از چند روز پیش خالی بود.
شب عید نزدیک بود، شهر در تب‌وتاب خرید سال نو، اما در خانه‌ی قاسم، سفره‌ای پهن بود که جز خجالت و نان خشک و آب در آن چیزی نبود.
آن شب، دختر کوچکش، سارا، چشمان خواب‌آلودش را مالید و گفت: "بابا، عید که بشه، منم لباس نو دارم؟"
قلب قاسم مچاله شد. چه جوابی می‌توانست بدهد؟ که لباس نو سهم بچه‌های ثروتمند است؟ که سهم آن‌ها فقط فقر و نابرابری و تحقیر است؟
زنش آهی کشید: "همه‌ی زن‌های محله نگرانن. هیچ‌کس پول نداره، امسال حتی یه جفت کفش برای بچه‌هاشون نمی‌تونن بخرن."
آن شب، سکوت در دل قاسم شکست. با مردان دیگر در کوچه‌های تاریک تهران و شهرهای اطراف گرد آمدند.
همه از یک چیز گفتند: "بس است! دیگر تحمل نداریم!"

و قیام از همان‌جا آغاز شد.

چند روز مانده به تحویل سال، خیابان‌های فقیرنشین شعله‌ور شدند. کارگران، رفتگران، دستفروشان، زنان بی‌پناه، همه با سفره های خجالت به خیابان ریختند.

دیگر کسی از پلیس و باتوم نمی‌ترسید، گرسنگی فقر از مرگ ترسناک‌تر شده بود.

فریادها در شهر پیچید: "ما نان می‌خواهیم!" "ما عدالت می‌خواهیم!" اما پاسخ، باتوم و گلوله بود.

خون فقیران بر سنگفرش خیابان ریخت، اما آتش خشمشان خاموش نشد.
و سرانجام، در شب سال تحویل، شهر در سکوت نبود. در فریاد پیروزی بود. تهیدستان پیروز شده بودند.
قصرها و کاخ‌ها خاموش بودند، اما در خانه‌های کوچک و ساده‌ی فقرا، شمعی از امید روشن شد.
سارا کنار سفره نشست، مادرش نانی تازه در دست داشت. "بابا کجاست؟"
مادر لبخند زد، اشک‌هایش را پاک کرد و گفت: "رفته تا سال جدید رو برای ما بیاره."
بیرون، در خیابان‌های تازه آزادشده، قاسم و دیگر تهیدستان و حاشیه نشینان، به استقبال بهاری می‌رفتند که این بار، از آنِ فقرا بود.

پایان

✍: آس و پاس

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد. پاینده باد صلح جهانی.

https://t.me/pezhvakeghalam
02.03.202517:53
استیضاح، کما و سایر مصائب یک ملت!

داستانک سیاسی (۳) از مجموعه ی هنر و سیاست

در سرزمینی که هر روز معجزه‌ای جدید در عرصه‌ های مختلف آن رخ می‌داد (مثلاً آب شدن حقوق‌ها در دمای اتاق یا ناپدید شدن گوشت از سفره‌ها، یا عشوه و غمزه برای انجام مذاکره با کدخدا، یا رجز خوانی فرماندهان بی فرمانده، یا...)، دولت نهج التبلیغ با وعده‌ی «اصلاحات اساسی متفاوت و با پشتیبانی پیر و پاتال ها» روی کار آمده بود.
البته کسی دقیقاً نمی‌دانست این اصلاحات قرار است چه چیزی را اصلاح کند، ولی همه امیدوار بودند که بالاخره یک جایی، یک چیزی، یک روزی بهتر شود.

دولت هنوز نرسیده و نخیسیده بود که مجلس اقلیتی تمامیت‌خواه چهار درصدی که تعداد اعضای پایدار آن، کمتر از مسافران یک تاکسی خطی بود، تصمیم گرفت طرف را گوشه ی رینگ گیر بیاره و برای شروع، وزیر سفره و شکم، آقای همت‌پور را استیضاح کند.

مجلس و نمایش استیضاح

جلسه‌ی استیضاح شبیه یک نمایش تراژدی-کمدی بود. یکی از نمایندگان که همیشه نقش سوپرمن را برای اقتصاد بازی می‌کرد، مشت محکمی روی میز کوبید و گفت:
«آقای وزیر! شما وعده داده بودید که قیمت‌ها را تثبیت کنید! اما الان قیمت مرغ به حدی رسیده که مرغ‌ها دارند با دلار رقابت می‌کنند!»
وزیر لبخندی دیپلماتیک زد و گفت:
«جناب نماینده، ما در مسیر اصلاحات اقتصادی هستیم، ولی باید در نظر بگیریم که آقاااااااااااا دست و پای ما را بسته».
یکی دیگر از نمایندگان که اطلاعات اقتصادی‌اش به اندازه‌ی اطلاعات یک ماهی قرمز درباره‌ی کهکشان‌ها بود، گفت:
«آمارها نشان می‌دهد که تورم از کنترل خارج شده و شما کنترل تلویزیون خانه ات را هم نمی توانی کنترل کنی؟»
همت‌پور فقط سرش را تکان داد و گفت:
«اقدامات ما نیاز به همراهانی دارد که چوب لای چرخ نگذارند اما می بینیم که حالا تیر آهن لای چرخ درشکه ی اقتصاد می گذارند.»
رأی‌گیری انجام شد و همان چند نفر با نمایش فیلم چارلی چاپلین، وزیر را برکنار کردند.

وقتی اقتصاد از ترس به کمد رفت!

همان لحظه‌ای که خبر برکناری وزیر اعلام شد، اقتصاد کشور با صدای بلند فریاد زد: «من دیگه نمی‌کشم!» و مستقیم رفت توی کمد خانه ی ننه اش!
بازارها قفل شدند، دلار که تا دیروز راه می‌رفت، حالا داشت می‌دوید، قیمت‌ها به قدری بالا رفتند که برای خرید یک نان باید وام می‌گرفتی، و مردم به این نتیجه رسیدند که دولت به‌جای مدیریت، بیشتر نقش لولوی سرخرمن را بازی می‌کند.
در جلسه‌ی اضطراری هیئت دولت، دکتر نگاهی به اعضای کابینه انداخت و گفت:
«باید یه وزیر دلخواهشان معرفی کنیم.»
اما در دلش حس می‌کرد، استعفایش داده اند و خبر ندارد، بعد با ناامیدی گفت:
«به نظرتان چیکار کنیم؟»
معاونش که به واقعیت‌ها نزدیک‌تر بود، آهی کشید و گفت:
«همون کاری که همیشه می‌کنیم... هیچی!»

پایان

✍:آبدارچی. ۱۴۰۳/۱۲/۱۲

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد. پاینده باد صلح جهانی.

https://t.me/pezhvakeghalam
Көрсөтүлдү 1 - 24 ичинде 39
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.