ایده بسیار مهمی که این کتاب پردازش کرده گذار به دموکراسی از موضع قدرت و به عبارتی پذیرش دموکراسی توسط دولت ها در شرایطی است که توسعه را پیش برده اند و نگران پذیرش دموکراسی نیستند و می توانند پیامد های آن را مدیریت کنند.گذار قدرتمندانه به دموکراسی در جایی مثل کره جنوبی یا تایوان در نقطه مقابل گذار به دموکراسی از موضع ضعف و سقوط نظام سیاسی در فیلیپین است. نویسندگان معتقدند گذار به دموکراسی بر اثر سقوط نظام سیاسی( بخاطر اعتراضات) منجر به ظهور دموکراسی های باثبات نمی شود. لذا بر خلاف تصور رایج که برای رسیدن به دموکراسی باید نظام های اقتدار گرا را ساقط کرد نویسندگان می گویند این کار در بهترین حالت به ظهور یک دموکراسی فقیر و بی ثبات می انجامد و لذا گذار قدرتمندانه گزینه بهتری است و تبعات منفی کمتری دارد. هر چند می پذیرد که دموکراسی فقیر از اقتدارگرایی ضعیف بهتر است. با این چارچوب نظری به بحث چین می پردازد و بر خلاف نظرات رایج می گوید حکومت کمونیستی چین در بهترین موقعیت برای گذار قدرتمندانه به دموکراسی قرار دارد و چون در توسعه دادن چین و ثروتمند کردن آن موفق بوده و رضایت مردم را جلب کرده است لذا در صورت برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه هم در قدرت باقی خواهند ماند( مثل اتفاقی که برای حزب کومین تانگ در تایوان افتاد و در قدرت ماند.
ارتباط چارچوب نظری این کتاب با وضع فعلی ایران در این است که پذیرش دموکراسی توسط حاکمیت را گزینه ای بهتر از گذار به دموکراسی از طریق سقوط می داند و این برای گروههای سیاسی نکته ای بحث برانگیز است اما الستر و ونگ نشان می دهند چرا دموکراسی هایی که از خاکستر سقوط نظام سیاسی بر می خیزند تا سال های مدیدی گرفتار بی ثباتی اند.به زبان ساده می گویند توسعه اقتصادی باعث تسهیل و در عین حال استحکام دموکراسی ها می شود. کما اینکه کره جنوبی و اندونزی با وجود داشتن جامعه و سیاست چندپاره همچنان دموکراسی های باثباتی دارند.
اما نکته بسیار مهمی که این کتاب می گوید این است که حکومت ها در پی مدرنیزاسیون و گسترش طبقه متوسط شهری با شهروندان معترضی روبرو می شوند که انتظارات بیشتری دارند. از این امر گریزی نیست و حکومت ها باید برای مواجهه یا این وضعیت یا پارادوکس توکویل برنامه داشته باشند.تایوان و اندونزی و کره جنوبی در مواجهه با این وضعیت دموکراسی را پذیرفتند اما مالزی و هنگ کنگ و تایلند ان را نپذیرفتند و گرفتار اقتدارگرایی ناکام شدند.
یکی از بهترین کتاب هایی که در سال های اخیر درباره داستان دگرگونی در آسیا نوشته شده همین کتاب است که توانسته بین توسعه اقتصادی و دموکراسی پیوند نظری محکمی برقرار کند و بر خلاف تصور رایج در ایران که بر بنیان های معرفتی مدرنیته در گذار به دموکراسی تاکید می کند این کتاب سهم اصلی در تسهیل گذار را به توسعه اقتصادی می دهد و نشان می دهد که راز استحکام و دوام دموکراسی های آسیایی در همین مساله یعنی توسعه اقتصادی نهفته است و نه تفکر و اندیشه و فهم مدرنیته و چیزهایی نظیر اینها.