Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
چشم پادشاه avatar
چشم پادشاه
چشم پادشاه avatar
چشم پادشاه
بدرود آقای یوسای محبوبم.
یوسا از سه نویسنده مورد علاقه‌ی من است، کتاب‌های او را زندگی کردیم، و درس‌ها آموختیم.

https://t.me/chshmeiran
27.03.202520:39
به بهانه‌ی درگذشت زکریا قادری؛

اردشیر پشنگ این کیف‌کش اصلاحات و پانکرد خجالتی، چند روز پیش پستی برای درگذشت دوست و همکلاسی پرسروصدای خود؛ زکریا قادری گذاشته بود. در آن با زبانی سوزناک به‌گونه‌ای از مرحوم داکتر زکریا یاد می‌کرد که گویی یگانه پژوهشگر حوزه مطالعات کردی و فلسفه‌دان کرد، جان به جان‌آفرین تسلیم نموده است. اردشیر که خود در بیسوادی، تاریخ‌ندانی و البته دگم‌اندیشی، متخصص است، به‌گونه‌ای از سختی‌های زمان دفاع رساله دکتری داکتر زکریا می‌گوید و آن رساله(که بعدا کتاب می‌شود) را دانشی و خلاقانه می‌نامد که اگر شخصی متن رساله را نخوانده باشد، باورش می‌شود که «آه» چه پژوهشگر و نویسنده‌ای بوده است و صد افسوس که دیگر نیست. رساله‌ای که داکتر زکریا تبدیل به کتاب کرد تحت عنوان «عقل سیاسی ایرانی و هویت‌خواهی کردها» است. جالب است بدانید که استاد راهنمای‌ش داکتر «صادق زیباکلام» بود. زیباکلام از اشخاص مورد علاقه‌ی پانکردهای اصلاحات‌چی‌ست. همانگونه که اردشیر پشنگ می‌گوید داکتر زکریا بسیار فرد باسوادی بود. سواد او همان‌قدر بود که سواد خود اردشیر و بالاتر از آن‌ها سواد زیباکلام در سیاست، تاریخ و مطالعات کردی. سواد صادق هم که برای همگان هویداست... این کتاب مرحوم داکتر زکریا چنان کتاب پرمحتوایی‌ست که می‌شود در دانشگاه‌های کمونیستی کومله تدریس‌ش کرد. از خصوصیات همه‌ی پانکردها همین ادعاهای زیادی‌ست، تو گویی اشتراوس هستند. کتاب زکریا برای جامعه کردی، کتاب شاهکاری‌ست، چرا که این جامعه آن‌چنان که امروز خود می‌بینم و درونش زندگی می‌کنم، به جز شعرهایی از بیکس و شاملو، مطالعه‌ی سیاسی و تاریخی‌شان در حد خواندن کارهای اوجالان است. اما برای کسانی که اندک دانشی در زمینه‌های سیاست و تاریخ دارند و البته آن را از کتاب‌های به‌روز و دانشی دنیا به دست آورده‌اند، کتاب داکتر زکریا شبیه یک طنزنامه است. بازگویی او از تاریخ، نشان از عدم مطالعه‌اش در این زمینه دارد(به فهرست کتابش مراجعه کنید) و همچنین تلاش برای ارائه‌ی فهمی سیاسی_ایدئولوژیک از تاریخ که ناچارا بر «جعل تاریخ» استوار است، از نشان از سیاست‌ندانی و بی اعتبار بودن پژوهشش. این جاعل بودن از دیگر ویژگی‌های این دسته است. داکتر زکریا زمانی که در ایران بود برای نوشتن مطلبی تحت عنوان «پیوند و عصبیت ناسیونالیست عربی و عربیت و اسلام از قریش تا ظهور داعش» مورد حمله‌ی اهل سنت قرار گرفت و با فشار آنان از دانشگاه اخراج شد. تصور می‌کنید در این جریان پانکردها و شبکه‌های انیرانی به کدام گروه حمله می‌کردند؟ ایرانگرایان. داکتر زکریا با وجود نوشتن آن همه مطلب علیه ایران همچنان در دانشگاه تدریس می‌کرد اما همین‌که علیه اسلام نوشت، اخراج شد(ایران متولی ندارد اما اسلام تا دلت بخواهد). اردشیر هم در همین حد زکریاست. نه‌تنها اردشیر، بلکه پانکردهای اصلاحات‌چی از صالح نیکبخت بگیرید تا صلاح‌الدین خدیو، اسماعیل شمس و بسیاری دیگر در همین سطح هستند. خدمت یک‌یک‌شان خواهم رسید. آسیاب به نوبت.

پ‌ن:
به لیست مطالب کتاب معروفش دقت کنید، شبیه کشکول است.

https://t.me/chshmeiran
25.03.202517:10
زبان فارسی حامل خاطره قوم ایرانی؛

از اواخر سال قبل که مسئله‌ی حمله به زبان ملی و تاریخی کشور از طریق نهاد ریاست جمهوری؛ دارودسته‌ی مرتجعین قومی، بالا گرفت و گنده‌تر از دهانشان حرف زدند، به فکرم رسید که در مورد اهمیت زبان فارسی تنها در یک وجه و در آن وجه هم، تنها به یک مثال بپردازم. آن وجه، انتقال خاطره قوم ایرانی‌ست. زبان فارسی در برهه‌های گوناگون حامل وضعیت زندگی ایرانیان بوده است. پستی‌ها و بلندی‌ها، شکست‌ها و پیروزی‌ها را برای ما همراه خود آورده و تاریخ اجدادمان را بازگویی کرده است. گاهی به‌شکل نظم و اساطیری و حماسه برایمان صحبت کرده و گاهی صریح و محکم، نمونه‌‌ی اولی را در شاهنامه و دومی را در تاریخ بیهقی ببینید. از این جهت است که زبان فارسی نقشی همه‌شمول برای تیره‌های مختلف ایران داشته است و زبان سرزمین مادری‌مان است. اما جز این‌ها، فارسی این خاطره و گذشته سرزمین و نیاکان‌مان را به دیگر زبان‌های این مرز و بوم نیز منتقل کرده است. زبان‌هایی که در مناطق مختلف ایران از دیرباز بوده‌اند، به‌توسط زبان فارسی باردار شده‌اند و شکل و شمایل ایرانی‌تری به لحاظ توصیف سنت‌ها و گذشته‌های ایرانیان به خود گرفته‌اند. یکی از برجسته‌ترین موارد این حوزه، خلق شاهنامه گورانی است. شاهنامه گورانی را شاهنامه کُردی و حتی لکی هم می‌خوانند. اما این‌که نام گورانی بر آن خوانده‌ام به پیروی از پژوهشگران برجسته‌ی زبان‌شناسی نظیر پروفسور دیوید نیل مکنزی و گرنوت ویندفور و همچنین سبقه‌ی به‌کار گیری «گورانی» برای این اثر در کلام نویسندگان منظومه‌هایی که مجموعا آن را شاهنامه گورانی می‌نامند، است و البته بحث در این مورد را به جایی دیگر، واگذار می‌کنم. شاهنامه گورانی همانطور که گفتم، مجموعه‌ای از منظومه‌هاست که در زمینه‌ی تاثیرپذیری از زبان فارسی و شاهنامه فردوسی که به فارسی‌ست، به سه دسته می‌توان تقسیم‌شان کرد.

ادامه دارد

https://t.me/chshmeiran
سال نو؛
سال نو در ظاهر یعنی سالی که تازه آغاز می‌شود. ولی گویا معنای دقیقترش چیز دیگر است. معروف است که نام کهن آغاز سال جدید «نوسرد» بوده است. ایرانیان این کلمه و جشنش را به جهودان و ترسایان و ارمنیان نیز به وام داده بوده‌اند. در تقویم ارمنی نخستین ماه سال نام «Navasard» داشته و ابوریحان در آثار باقیه خود گفته است که سغدیان روز اول سال را «ناوسرد» میگویند و خوارزمیان همان را ناوسارچی می‌خوانند. معادل این «نوسرد» در زبان فارسی «سال نو» است. پس سال نو یعنی روز اول سال: نوروز.
نوروز ایرانی برای همه ایرانیان فرخنده باد، به امید آزادی ایران.

نوروز 2584 ❤️

https://t.me/chshmeiran
27.02.202510:18
ادامه بخش قبل؛

استاد طباطبایی به‌درستی ترجمه این کلمه در عبارت‌های این بخش را به جمهوریت/جمهوری نقد می‌کند و ترجمه‌ی صحیح آن یعنی کشور/دولت را به ما می‌گوید. اینجا تبحر طباطبایی به علم لغت‌شناسی و تسلط‌ش به زبان‌های غربی و تاریخ اندیشه در غرب می‌بینیم. به واقع آن‌چه که طباطبایی را فراتر از این مترجمان ارزشمند می‌برد همین تبحر است، شما نمی‌توانید بدون اینکه در درجه تسلط او باشید، با طباطبایی بجنگید و روبرو شوید. آشوری در پاسخی که به دکتر داده بودند، نقدهای ایشان را لغت‌بازی و کاری برای بی اعتبار ساختن او خوانده بود. آشوری در جایی‌که طباطبایی گفته بود چرا تیغ و بازو را به‌جای نیروی جنگاور برای کلمه «armi/army» به‌کار برده‌ای، می‌گوید کسانی که با ادبیات کلاسیک فارسی آشنایی دارند می‌دانند که تیغ و بازو در ادبیات‌مان کنایه از سپاه و نیروی جنگاور بوده و فراوان به کار رفته است. و ادامه می‌دهد چون‌که این متن پنج قرن از تاریخ نوشته شدنش، می‌گذرد و یکی از آثار قدیم ایتالیایی‌ست سعی کردم به زبانی ترجمه کنم که مزه‌ی کلاسیک زبان فارسی را داشته باشد. طباطبایی البته در همان نقد و چه در کلاس درس‌گفتارها گفته بود که از ایرادات اساسی همین است که شما نمیدانستید ماکیاولی به‌زبان غیردرباری و برای مردم آن زمان چنین مطلب مهمی نوشته است. همین بر ما ضروری می‌سازد که شهریار را به زبان امروز مردم و برای همین مردم امروز بازگردانیم. نه اینکه از عبارت‌هایی استفاده کنیم که سرشار از کنایه باشد و نتوان آن‌ها را فهمید. بحث دیگری که در این تسلط وجود دارد، شناخت و مطالعه‌ی جامع طباطبایی در مورد غول‌های تاریخ اندیشه و همچنین تفاسیر و خوانش‌های غول‌هایی مثل اشتراوس از همین اندیشمندان است. شما بنگرید به حملاتی که طباطبایی به سازمان‌های چپ ایران انجام می‌دهد. این حملات از تسلط او به مارکسیسم غربی و افرادی چون آلتوسر می‌آید. داستان جوجه کمونیست‌هایی که امروز سراغ طباطبایی می‌روند همین است، ناآشنایی با اندیشه‌های جریانی که مدعی آن هستند و شناخت‌شان بیشتر از راه ترجمان سطحی و خوانش‌های سطحی به‌دست آمده است. از طباطبایی به سادگی عبور نکنید. مهم نیست مخالف یا موافق ایشان هستید، نمی‌توانید او تسلط و تبحر او را نادیده بگیرید. به قول یکی از دوستان، جریان تحصیل‌کرده و روشنفکران امروزی ایران چاره‌ای جز مواجهه با او ندارند. در سال جدید برای شناخت صحیح و بهتر طباطبایی، بیشتر خواهم نوشت.

9 اسفند است، سالروز از دنیا رفتن دکتر طباطبایی. روح استادمان شاد و راهش پررهرو.

https://t.me/chshmeiran
08.04.202516:57
آمریکا، ایران و در باب مذاکره؛

تحرکات نظامی آمریکا در هفته‌های اخیر خبر از اقدام نظامی می‌داد. تحولات سیاسی_نظامی این کشور در باب مسائل بین‌الملل کاملا هویداست. به حرکت در آوردن کارل وینسون از گوام به سمت خاورمیانه(سنت‌کام)، حضور تجهیزات نظامی قدر و جنگنده‌هایی چون b-2، هم تحول نظامی را نشان می‌داد هم تحول در رویکرد آمریکا در مواجهه با منطقه‌ی ما و فراتر از آن، چین. حضور کارل وینسون در گوام برای مقابله با چین در مسئله‌ی تایوان بود، اما این تغییر جایگاه در کنار وضع تعرفه‌های جدید به دست پرزیدنت ترامپ، پیامی واضح داشت؛ فشار اقتصادی بر پکن همراه برهم زدن آرایش استراتژیک و ژئوپلتیک آن. در ابتدا تصورم بر این بود که چین شاید ایران را صرف توسعه نظامی_ژئوپلتیکی خود در تایوان کند، اما پیامی که از دولت آن به آمریکا مبنی به داشتن صداقت در مذاکره با ایران صادر شد، نشان می‌داد چین دیگر میل سابق را به استفاده از ایران ندارد، البته واقعیتش را بخواهید اگر همان میل را هم داشت، دیگر توانش را ندارد. چین در بیخ گوش ایران جایگزینی مناسب به اسم پاکستان دارد که سال‌هاست از آن استفاده می‌کند. سال‌هاست در بخش وارداتش بیشترین سهم را چین دارد و بخش نسبتاً زیادی نیز از GDP(بالای سی درصد) آن متعلق به همین کشور است. جز این، استفاده چین از پاکستان در کریدور «یک جاده یک راه» و سی‌پیک به‌قدری مهم است که هم تأمین زمینی دارد و هم با استفاده از قابلیت بنادری چون گوادر و کراچی نظم دریایی نوینی ساخته است. بنابراین امروزه برهم زدن این نظم چینی برای ترامپ بیش از مسئله‌ی تایوان نیز اهمیت دارد، از این جهت است که تحولات نظامی آمریکا برای ما قابل فهم‌تر می‌شود. در این نقطه اما ایران جایگاه ویژه‌ای دارد. در دوره‌ی قبلی ریاست‌جمهوری ترامپ، با اجازه مستقیم آمریکا و به واسطه‌ی هندوستان، ایران و بندر مهم چابهار قرار بود در پروژه‌ی ضدچینی شرکت کنند اما نبود عقل سیاسی در داخل کشور، ایران را مجدد به دام چینی‌ها انداخت. از این جهت است که امروز حذف سرطان نظام برآمده از 57 برای آمریکا یک تیر و دو نشان است، هم منشاء تروریسم منطقه که سال‌ها منافع آمریکا و دولت‌های متحدش را به خطر انداخته بود را حذف می‌کند، هم ایران نقطه‌ی حیاتی برهم زدن نظم چینی خواهد شد. شاید این نگاه من را خوشبینانه ببینید اما آمریکا برای اینکه در این منطقه آرایش دریایی چین به لحاظ اقتصادی و ژئوپلتیک را برهم بزند، به ایران نیاز پیدا خواهد کرد؛ ایران قابلیت‌هایی دارد هیچ کشوری در این از آن بهره‌مند نیست یک نمونه از آن، استفاده تجاری و امنیتی از بندر مهم ما یعنی چابهار است که برای اتصال بهتر به مدیترانه کمک می‌کند. این مسئله را کنار تعرفه‌‌ی جدید آمریکا برای کالاهای چینی ببینید.
اما عرض کردم تحولات نظامی آمریکا با توجه به حضور ناو کارل وینسون و جنگنده‌های مهم آمریکا هویداست. با بررسی نوع جنگنده‌های آمریکایی متوجه خواهید شد که کاربردشان اغلب اقدام نظامی و عملیاتی کردن است تا اعمال فشار و برای ایجاد وحشت نظامی. شما یک‌سری به کارنامه بمب‌افکن b-2 بزنید، متوجه خواهید شد که این هواپیما هیچگاه کاربردی جز عملیاتی کردن نداشته است. بررسی این وجه به تنهایی یعنی اینکه درگیری با ج.ا ناگزیر است. اما پیام‌هایی که این چند روز مبنی بر مذاکرات مستقیم می‌آید اندکی وضعیت را متفاوت می‌کند. با بررسی سناریوهای مختلف، نظر من این است که آمریکا می‌خواهد آخرین کارت بازی را هم از نظم برآمده انقلاب 57، بستاند. اول مذاکره را پیش پای او می‌گذارد، اگر نشستن بر سر میز را قبول نکند، حمله‌ی نظامی بیش از پیش مشروع می‌شود. و اگر قبول کند و توافق شود راهی عاقلانه‌تر در پیش است. در صورت وقوع دومی آمریکا با این ذهنیت که: «در هر صورت ج.ا خواهد رفت، هزینه کمتر، قدرت بیشتر»، با اعمال فشارهای سیاسی_منطقه‌ای و اقتصادی، کاری خواهد کرد که سرانجام از درون فروبپاشد. با توجه به تجربه‌‌ای که آمریکا در افغانستان و عراق هم دارد، دور از انتظار نخواهد بود. هرچه هست آمریکا برای مقابله شدیدتر با رقیب اصلی خود یعنی چین، عجله دارد و حل و فصل کردن مسئله‌ی ایران برایش در اولویت است. با همه‌ی این اوصاف باید منتظر روزها و هفته‌های آینده باشیم.
پ‌ن: گاهی احساس ما با منطقی که ذهن‌مان دارد، در تضاد است. احساس می‌کنم درگیری‌ها ناگزیر است، اما ترکاندن نظم اسلامی از درون به توسط آمریکا از نظرم منطقی‌تر.
پ‌ن2: عراقچی در پاسخ نتانیاهو که گفته بود:  «توافقی با ایران خوب است که همانند توافق با لیبی باشد»، لیبی شدن ایران را خواب و خیال گفته است. منظور نتانیاهو از آوردن نام لیبی به معنی این بود که «اتمی بی اتمی». هرچقدر جلوتر می‌رویم، داستان جالب‌تر می‌شود.

https://t.me/chshmeiran
27.03.202520:37
بازنشر یک مطلب که برای درگذشت زکریا قادری؛ دانشمند بیسواد پانکرد نوشته بودم:
10.03.202512:52
تقدیم به دخترکان بی‌باک ایران در آستانۀ نوروز پیروز / فرخنده مدرّس

https://t.me/chshmeiran
Кайра бөлүшүлгөн:
اشکان زارع avatar
اشکان زارع
26.01.202517:16
https://youtu.be/o2NSD_VSw9Y


قسمت اول گفت و گو با دکتر صادق سجادی؛
ایران زمین کجاست؟
کانال تأملات با اشکان را از این لینک دنبال کنید!

https://t.me/iranpazhohi
08.04.202516:55
ابوالفضل عابدینی فعال سیاسی پادشاهی‌خواه که مدت‌های زیادی نیز در زندان بود، متأسفانه از میان ما رفت. آرزوی دیرینه‌ای ایشان، آرزوی همه‌ی ماست.
یاد همه‌ی جان فدایان و عاشقان ایران گرامی. تسلیت به همه‌ی ملی‌گرایان و خانواده ایشان.

به یادت هستیم 🖤

https://t.me/chshmeiran
24.03.202501:51
شعر عاشقانه‌ای بود:

اسرائیل باش
تمام تنم را اشغال کن
و هرگز به مرزهای ۱۹۶۷ باز نگرد.


«حمید ابک»

https://t.me/chshmeiran
نمی‌توانم چیزی بگویم...
هیچ‌چیزی نباید گفت.

مرد؛ قسم به نام ایرانی که بر زبان‌ت جاری بود و جانت را فدایش کردی، انتقام تو را از همه 57 خواهیم گرفت.

ابول کورکور

https://t.me/chshmeiran
خب نیما جان قاسمی؛ اگر میهن‌دوستی یعنی عشق به انسان‌ها، اگر در «حمله به خاک ایران» همین «انسان‌ها» که می‌خواهند سرزنده و محترم باشند، بمیرند، میهن‌دوستی مدنظرت چنان «لنگ‌هایش در هوا» می‌ماند که می‌شود هر انگشتِ نقدی را در آن فرو کرد. لازم نیست شما مفهوم میهن‌دوستی را این‌چنین هرزه کنید و بعد آن را یاد دهید عزیز. «مردم» و «خاک» از هم جدا نیستند که این‌گونه میان‌شان، خط بکشید. مگر می‌شود یک خاک را بدون مردم لحاظ کرد یا بلعکس؟ اصلا مگر این‌دو را می‌شود در نمود مفهوم میهن، مستقل از هم پنداشت؟ چنین بدیهیاتی را که من نباید به شما یادآوری کنم.

https://t.me/chshmeiran
Кайра бөлүшүлгөн:
اشکان زارع avatar
اشکان زارع
28.03.202514:27
https://youtu.be/Fn6uWngkXPI?si=pJGOFIAXHn2JIAyc



بخش نخست‌گفت و گو درباره ایران باستان؛ در این‌گفت و گو با دکتر ملکزاده باستان شناس و دکتر کورس سنگاری مورخ ایران باستان به صحبت‌ نشستیم.

https://t.me/iranpazhohi
25.03.202517:11
ادامه مطلب؛

دسته اول سه منظومه بیژن و منیژه، رستم و سهراب و هفت‌خان رستم هستند که جز در جزییات اندکی، داستان‌شان تفاوتی با شاهنامه فردوسی ندارند. و جالب است که حتی شروع‌شان، شباهت ویژه‌ای به شروع‌های فردوسی در ابتدای داستان‌ها دارد. مسئله‌ی بسیار مهمی که باید به آن توجه کرد این است که زمان خلق این منظومه‌ها(همه دسته‌هایی که نام خواهم برد) در اوایل و اواسط قرن ۱۲ قمری است. یعنی زمانی که نقالی و داستان‌خوانی و مخصوصا بازگویی شفاهی داستان‌های تاریخی ایران از درون شاهنامه در اوج خود قرار داشته است. از ویژگی‌های مهم حماسه و اسطوره همین بازگویی شفاهی و البته تداوم به‌شکل‌های مختلف میان یک ملت است. از این جهت بازگویی داستان‌های مختلف شاهنامه به‌شکل شفاهی باعث شکل‌گیری داستان‌های جدید محلی با الهام از داستان‌های نقالی یا شخصیت‌های آن شده است. یعنی در مواردی شخصیت‌های اساطیری به علت نقش بستن در خاطره مردم و علاقه به آن‌ها، در داستان‌های جدیدی باززایی می‌شوند و حیات می‌کنند و در مواردی شیوه‌ی خلق داستان و حماسه، متناسب با آن دوره به‌کار برده شده است. در سه منظومه‌ی دسته‌ی اول که نام بردم عیناً و البته با اندکی تفاوت، داستان‌های شاهنامه فردوسی از طریق زبان فارسی و انتقال آن به نقالان، بازگویی شده است. از علت‌های بازگویی کامل و بازنویسی این داستان‌ها به زبان گورانی این است که سه داستان نام برده، از معروف‌ترین و محبوب‌ترین داستان‌های شاهنامه فردوسی‌اند که بخش بسیار زیادی از مردم آن را در خاطر داشته و علاقه‌مند هستند.
دسته‌ی دوم منظومه‌های رستم و صمصمام‌شاه دیو و داستان جواهرپوش است. که در این دو منظومه از شخصیت‌های اساطیری ایران که در شاهنامه حضور دارند مانند رستم، سهراب، فریدون و کیکاووس و... بهره گرفته شده است و در داستان‌های مختلف که متفاوت با شاهنامه فردوسی هستند، حضور دارند. همانطور که گفتم این یکی از ویژگی‌های شخصی‌های اساطیری و حماسی‌ست که در قالب داستان‌های جدید و در زمان‌های جدید به حیات خود ادامه می‌دهند. و برخی از شخصیت‌هایی نیز به سیاق شاهنامه فردوسی خلق شده‌ که ریشه در باورهای عامیانه مناطق گورانی‌زبان داشته‌اند. در این قسمت شخصیت‌های اساطیری رنگ و بوی محلی گرفته‌اند، برای مثال پهلوانان متعلق به آن منطقه معرفی شده و مذهب آن منطقه را متناسب با باززایی شخصیت، گرفته‌اند. مطلب بسیار مهم در این دو منظومه خلق حوادثی نو و مواجهه پهلوانان ایرانی با توران و ... است که سر و ته دارند اما منسجم نیستند. صرفا با بهره گیری از منابع تاریخی یا شنیدن شخصیت‌ها از زبان نقالان که به فارسی داستان‌های حماسی ایرانی به گوششان خورده و در سینه داشتنه‌اند، داستان‌هایی را متناسب با زمانه‌ی خویش؛ یعنی باورها و سبک زندگی خلق نموده‌اند.
دسته سوم منظومه‌ها نوشتن تاریخ به شکل ادبی در دوران‌های نچندان دور است. دو منظومه نادرنامه و جنگ‌نامه شهزاده محمدعلی میرزا از این سنخ اند. در این دو منظومه به شکلی حماسی به سیاق حماسه‌های کهن‌تر ایران، اتفاقات تاریخی روایت یا بازگویی می‌شود. حضور شخصیت‌های واقعی تاریخی در داستان‌ها و البته بازگویی دلاوری گورانی‌زبان‌ها در نبرد مخصوصا حضور قهرمانان محلی از نکات قابل توجه است. موضوع بسیار اساسی اما در همین مطلب، سنجش قهرمانان محلی با پهلوانان شاهنامه فردوسی‌ست.
برای مثال بخشی از این منظومه را برای شما می‌نویسم:
«مردان گوران تاو دان ترکان
جه گرد و غبار کس کس نناسان
جه سپای ایران مردان پر زور
رو دان به ترکان پری شر و شور
چوین پالوانان و مردان قدیم
هاننه شاهنامه فردوسی حکیم
به وینه روسم پور زال سام
باش بالا دس دلیران تمام»
در این بخش از شاهنامه گورانی می‌بینیم که مردان گوران که از سپاه ایران هستند، به ترکان یورش برده و سراینده، آن‌ها را له پهلوانان قدیم که در شاهنامه فردوسی حضور دارند، مانند رستم تشبیه می‌کنند.
این موضوع از آن جهت بسیار مهم است که داستان‌های حماسی ایران و خاطره قوم ایرانی به‌توسط فارسی چنان تداوم پیدا کرده است که در داستان‌های محلی ایران نیز، قهرمانان محلی به شخصیت‌های اساطیری و مهم ایران تشبیه می‌شوند.
در همین بررسی مختصر و کوتاه شما به اهمیت زبان فارسی در خلق آثار ادبی و بازگویی خاطره ایرانیان و همچنین باززایی آن در زبان‌های دیگر ایرانی پی می‌برید. زبان فارسی را با این همه پشتوانه نمی‌شود به راحتی از میان برداشت، همانگونه که عثمانی‌ها نتوانستند و این زبان تا دربار آن‌ها نیز رفت. در فرصتی مناسب همین موضوع را بیشتر باز خواهم کرد و همچنین از رواج اندیشه‌ی شاهی در شاهنامه گورانی با تأثیر از شاهنامه فردوسی و زبان فارسی که حامل آن است، خواهم پرداخت.

https://t.me/chshmeiran
21.03.202502:49
نوروزت فرخنده مرد، به یادت هستم 🖤
01.03.202521:07
از شکست روسیه دفاع کنید؛

اتفاقاتی که دیشب میان ترامپ، ونس و زلنسکی رخ داد و کلماتی که رد و بدل شد یک‌بار دیگر به ما یادآوری کرد: دنیا مبتنی‌ست بر اراده معطوف به قدرت. قدرت و زور می‌تواند دریچه‌هایی از دنیا را به ما نشان دهد که نگاه «این حق است و آن باطل»گونه ما در برابرش زانو بزند و دست تمنا بالا آورد. زلنسکی بعنوان نماد و نمود مقاومت ناتو(با وجود اینکه اوکراین عضو ناتو نیست)، مقابل ترامپ به زانو در آمد. صحبت‌‌هایی که خطاب به او گفته شد، از منظری بود که گویی زلنسکی متجاوز است یا مسئول تجاوز روسیه و دیکتاتوری پوتین به اوکراین. این‌جا نقطه‌ای‌ست که پرسش‌های جدی در سیاست بین‌الملل نمایان می‌شود: آیا ارزش‌های دنیای غرب، همچنان ارزشمند هستند؟ آیا آمریکا پشت دوستان خود را خالی می‌کند به قیمت کنترل دشمنان؟. مسلماً ارزش‌هایی که مدنظر من است، با آنچه رسانه‌های گوگولی‌دموکرات نشان می‌دهند متفاوت است. ارزش‌های مدنظر من، ارزش‌هایی‌ست که در آن با «شر» ستیز شود، اتفاقا سال‌های زیادی و در بطن جنگ سرد، ستیز با شر را آمریکا و ارزش‌هایش رهبری می‌کردند. شر امروز برای من، بقایای بلوک شرق در جنگ سرد هستند. پاسخ به این سوالات را به دست زمان واگذار کنیم. اما جدای از این بحث‌ها، سرزنش ترامپ از نظر من جز در یک مورد جایز نیست. به‌عقیده‌ی من «جنگ اوکراین عامل گیرپاچ روسیه در همه زمینه‌ها بود». به‌لحاظ سیاسی و استراتژیک، اهمیت بیرون آمدن از باتلاق اوکراین، برایش در خاورمیانه گران تمام شد. اسد سقوط کرد و مهم‌تر از این، با تخلیه نظامی بندر دریایی طرطوس و پایگاه حمیمیم در لاذقیه، تنها دسترسی‌ش به مدیترانه به هوا فرستاده شد(همانگونه که در پستی پیش‌تر این مسئله را عرض کرده بودم) و اسرائیل توسعه ژئوپلتیکی خود را در آن‌جا تسریع کرد. این سقوط، دسترسی روسیه از جانب شام به ایران هم محدود کرد(در راه دریای خزر، به آرزوی خلیج فارس). از طرفی جنگ اوکراین برای روسیه هزینه‌های ماورایی اقتصادی و نظامی داشت، به‌شکلی که می‌توانم با سند و مدرک به شما نشان دهم روسیه تا سال‌های زیادی توانایی جنگ گسترده‌ای نخواهد داشت. منابع غنی زمینی روسیه، درگذشته پشتوانه‌ی اصلی تأمین هزینه‌های جنگی‌ش بود، اما امروز دیگر مانند سابق خبری از این غنیمت نیست، حتی روسیه‌ای که زمانی رتبه اول این منابع بود، امروز جز ده کشور دنیا هم نیست. این جنگ عاملی بود برای که آمریکا بتواند سیستم نظامی روسیه را هم بسنجد و هم در مقابل توسعه نظامی خود، کوچک و پوشالی نشان دهد. بنگرید به جولین‌هایی که شخص ترامپ برای اوکراین فرستاد و ابرتانک‌های روسی را منهدم ساختند(همانطور که خود ترامپ در نشست به زلنسکی یادآوری می‌کند/یک نمونه از هزار نمونه). این‌که روسیه چه چیزهایی به دست می‌آورد را نیز پیش‌تر در پستی عرض کردم، عجله ترامپ برای صلح و حمایت صریح اسرائیل با دادن رأی مخالف به قطعنامه ضدروسی را در همین راستا ببینید، این دو بسیار مهم‌اند و اثراتش را در آینده خواهیم دید. این گیرپاچ روسیه اما نیاز به مقاومت داشت، زلنسکی مقاومت کرد؟ بله، مقاومت مردانه. این نقطه، تنها جایی‌ست که ترامپ را باید سرزنش کرد، شأن مقاومت زلنسکی و مردم اوکراین و ارتش آن را مقابل متجاوز پایین نیاورید. نزول شأن اوکراین مقابل تجاوز روسیه را «شر» می‌دانم، گویی اروپای تضعیف شده‌ی امروز که از نقشش در تحولات بین‌المللی کاسته شده، جایزه روسی‌ست، اروپا را باید از خطر روسیه، هرچند روسیه‌ی زخمی و ضعیف، حفظ داشت. در باقی موارد ترامپ را نباید سرزنش کرد، این مواجهه او با اروپا ریشه در دوره‌ی پیش دارد، انزوای ترامپ در آن دوره، امروز می‌خواهد همه را به گوشه رینگ ببرد و بگوید اگر قدرت من نباشد، شما بلعیده خواهی شد؛ سیاست مردانه، یادآوری واقعیت سیاسی جهان. برای همین زلنسکی ساعتی بعد آن نشست، با یک متن مهم، از ترامپ تشکر کرد. در هر صورت بعنوان یک ایرانی، موضعم شکست همه‌جانبه روسیه، این ابر دشمن تاریخی ایران است، تضعیف و شکست روسیه، راه را برای تحولات در ایران و همچنین مستحکم شدن مرزهای‌مان در برابر کشوری که می‌خواهد به آب‌های آزاد(خلیج فارس) از طریق ایران برسد، کمک می‌کند. برای من زلنسکی اهمیتی ندارد، شکست روسیه مسئله‌ام است، از شکست روسیه دفاع کنید، به بحث ترامپ، دفعه‌ی دیگر خواهم پرداخت.

https://t.me/chshmeiran
Көрсөтүлдү 1 - 19 ичинде 19
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.