آموزشگاه مجازی دانشور

✍🏼 کارل یونگ می‌گوید:
🔹 دین، حالتی خاص از روح انسان است—نوعی مراقبت، تذکر و توجه عمیق نسبت به نیروهایی که بشر آن‌ها را قدرت قاهره می‌نامد: ارواح، شیاطین، خدایان، قوانین، صور مثالی، و کمال مطلوب‌ها.

🔹 انسان در تجربه‌ی خود با عواملی روبه‌رو شده که یا بسیار توانا، خطرناک و تأثیرگذار بوده‌اند، یا آن‌قدر زیبا و پرمعنا که لیاقت پرستش و عشق ورزیدن داشته‌اند.

🔹 از این‌رو، دین فقط به باورهای مذهبی محدود نمی‌شود. در زبان انگلیسی، وقتی کسی به کاری از ته دل علاقه‌مند است، می‌گویند:
"او تقریباً علاقه‌ای دینی به این کار دارد!"

✨ ویلیام جیمز می‌گوید:
«یک دانشمند ممکن است ایمان مذهبی نداشته باشد، اما حالت او، حالت دینی است!»

یه آهنگ (یا هنرمند) مناسب رقص، 🪩
و یه آهنگ (یا هنرمند) فاخر مثال بزنید. 🎼

▪️وقتی یک تصمیم مهم باید گرفته شود، همه سبک‌های رهبری کارایی یکسانی ندارند!

❌ لسه-فر (Laissez-Faire) = کمترین تأثیرگذاری
چون این سبک، دخالت خاصی ندارد، تصمیم‌گیری کند پیش می‌رود و گاهی اصلاً به نتیجه نمی‌رسد!

⚡ استبدادی (Authoritarian) = سرعت و کارایی بالا
اگر دستیابی به هدف مهم‌تر از رضایت افراد گروه باشد، این سبک مؤثرتر است، چون رهبر بدون اتلاف وقت تصمیم می‌گیرد و اجرا می‌کند!

🤝 دموکراتیک (Democratic) = رضایت و همفکری بیشتر
اگر گروه می‌خواهد در تصمیم‌گیری نقش داشته باشد و رضایت اعضا از فرایند مهم باشد، این سبک بهتر است، چون همه فرصت اظهار نظر دارند و حس بهتری نسبت به تصمیم نهایی پیدا می‌کنند.

🔍 پس انتخاب سبک رهبری بستگی به هدف گروه دارد! شما کدام را ترجیح می‌دهید؟ 🚀

میان‌رودان: ۱
ایران: ۱
یونان: ۷
اسرائیل: ۱
بریتانیا: ۳
ایرلند: ۱
چین: ۱
اسکاندیناوی: ۳
فرانکی/ژرمنی: ۱
خلافت عباسی: ۱
بیزانسی مقدونی: ۱
فرانسه: ۲
مکزیک/آمریکا: ۱

حماسه گیلگمش
شاهنامه
فولکلور یونانی
ایلیاد
زندگی تسئوس
آرگونوتیکا
اودیسه
کتاب داوران (عهد عتیق)
شاه لیر
چرخه اولستر
قصیده مولان
تاریخ پادشاهان بریتانیا
حماسه بیوولف
سرود نیبلونگ‌ها
قصه راگنار لادبروک
فولکلور انگلیسی
تایرنت لو بلانک
سه تفنگدار
نفرین کاپیسترانو

▪️سیزده بدر سیزدهمین روز فروردین ماه و از جشن های نوروزی است. در تقویم‌های رسمی ایران این روز (سیزده بدر) روز طبیعت نامگذاری شده‌است و از تعطیلات رسمی است. برخی بر این باورند که در روز سیزده بدر باید برای راندن نحسی از خانه بیرون روند و نحسی را در طبیعت به در کنند اما در فرهنگ ایرانی، هیچ یک از روزهای سال «نحس» و «بدیمن» یا «شوم» شمرده نشده، بلکه چنانچه می دانیم هر یک از روزهای ماه نام هایی زیبا و در ارتباط با یکی از مظاهر طبیعت یا ایزدان و امشاسپندان داشته و دارند، و روز سیزدهم هر ماه خورشیدی در گاهشماری ایرانی نیز «تیر یا تیشتر» نام دارد که از آنِ ستاره (ایزد) تیشتر، ستاره ی باران آور می باشد و ایرانیان از روی خجستگی، این روز را برای جشن انتخاب کرده اند. همچنین در هیچ یک از متون کهن و هیچ دانشمند و نویسنده ای، از این روز به بدی یاد نکرده اند بلکه در بیشتر نوشتارها و کتاب ها، از سیزدهم نوروز با عنوان روزی فرخنده و خجسته نام برده اند. برای نمونه کتاب «آثار الباقیه» جدولی برای سعد و نحس بودن روزها دارد که در آن جدول در مقابل روز سیزدهم نوروز کلمه ی «سعد» به معنی نیک و فرخنده آورده شده است. اما پس از نفوذ فرهنگ اروپایی در زمان حکومت صفویان رسید که در این فرهنگ نیز عدد ۱۳ را نحس می دانستند.

▪️همانطور که پیشینه ی جشن نوروز را از زمان جمشید می دانند درباره ی سیزده بدر هم روایت هست که: «... جمشید، شاه پیشدادی، روز سیزده بدر را در صحرای سبز و خرم خیمه و خرگاه بر پا می کند و بارعام می دهد و چندین سال متوالی این کار را انجام می دهد که در نتیجه این مراسم در ایران زمین به صورت سنت و آیین در می‌آید و ایرانیان از آن پس سیزده بدر را بیرون از خانه در کنار چشمه سارها و دامن طبیعت برگزار می کنند ...» اما برای بررسی دیرینگی جشن سیزده بدر از روی منابع مکتوب، تمامی منابع مربوط به دوران قاجار می باشند و گزارش به برگزاری سیزده بدر در فروردین یا صفر داده اند، از همین رو برخی پژوهشگران پنداشته اند که جشن سیزده بدر بیش از یکی دو سده دیرینگی ندارد اما با دقت بیشتر در می یابیم که شواهدی برای دیرینگی جشن سیزده بدر وجود دارد. همانطور که می‌دانیم، گوناگونی شیوه های برگزاری یک آیین، و دامنه ی گسترش فراخ تر یک باور در میان مردمان، بر پایه ی قواعد مردم شناسی و فرهنگ عامه، نشان دهنده ی دیرینگی زیاد آن است. همچنین مراسم مشابه ای که به موجب کتیبه های سومری و بابلی از آن آگاهی داریم، آیین های سال نو در سومر با نام «زگموگ» و در بابل با نام «آکیتو» دوازده روز به درازا می کشیده و در روز سیزدهم جشنی در آغوش طبیعت برگزار می شده. بدین ترتیب تصور می شود که سیزده بدر دارای سابقه ای دست کم چهار هزار ساله دارد...

▪️شیوه های برگزاری سیزده بدر و همچنین مراسم و آداب سیزده بدر بسیار متفاوت و گسترده می باشد که در اینجا به تفصیل نمی توان به آنها پرداخت، اما همانطور که می دانیم سیزدهم فروردین تیشتر روز می باشد و آغاز نیمسال دوم کشاورزی، و مردمان ایرانی برای نیایش و گرامیداشت تیشتر، ایزد باران آور و نوید بخش سال نیک به کشتزارها و مزارع خود می رفتند و در زمین تازه روییده و سرسبز و آکنده از انبوه گل و گیاهان صحرایی به شادی و ترانه سرایی و پایکوبی می پرداختند و از گردآوری سبزه های صحرایی و پختن آش و خوراکی های ویژه غافل نمی شدند. بخشی دیگر از آیین های سیزده بدر را هم باورهایی تشکیل می دهند که به نوعی با تقدیر و سر نوشت در پیوند است. برای نمونه فال گوش ایستادن، فال گیری(به ویژه فال کوزه)، گره زدن سبزی و گشودن آن، بخت گشایی (که درسمرقند و بخارا رایج است) و نمونه های پرشمار دیگر ...از مراسم های روز سیزده بدر هستند. از آئین های دیگر سیزده بدر: بازی های گروهی، ترانه ها و رقص های دسته جمعی، گردآوری گیاهان صحرایی، خوراک پزی های عمومی، بادبادک پرانی، سوارکاری، نمایش های شاد، هماوردجویی جوانان، آب پاشی و آب بازی بخشی از این آیین هاست که ریشه در باورها و فرهنگ اساطیری دارند. از جمله شادی کردن و خندیدن به معنی فروریختن اندیشه های پلید و تیره، روبوسی نماد آشتی، به آب سپردن سبزه ی سفره ی نوروزی نشانه ی هدیه دادن به ایزد آب «آناهیتا» و گره زدن علف برای شاهد قرار دادن مادر طبیعت در پیوند میان زن و مرد(و احتمالا اشاره به نخستین پدر و مادر مردم در استوره های ایران«مشی و مشیانه»)، ایجاد مسابقه های اسب دوانی که یادآور کشمکش ایزد باران«تیشتر» و دیو خشک سالی«اپوش» است.

▪️اروینگ گافمن ایده‌ای به نام «تجزیه و تحلیل دراماتورژیک» رو معرفی کرد که میگه زندگی شبیه یک نمایش تئاتره و ما هر روز، خودمون رو مانند یک بازیگر به نمایش می‌گذاریم! یعنی وقتی با دیگران تعامل داریم، نقش‌هایی رو ایفا می‌کنیم که بیشتر بر اساس ارزش‌ها، باورها و عادت‌هاییه که از نهادهای اجتماعی و تعاملات با دیگران آموختیم. 🎭

خود روی صحنه (Front Stage Self): این نسخه از خودمون رو در موقعیت‌های جدید یا به افراد ناآشنا نشون می‌دیم و برای جلب نظر مثبت دیگران طراحی شده. 👔
خود پشت صحنه (Back Stage Self): وقتی با کسانی که میشناسیم راحت‌تر می‌شیم، خود واقعی‌تری رو نشون می‌دیم. 💥

در زندگی، ما بیشتر از چیزی که فکر می‌کنیم درگیر نمایش دادن خود هستیم. از پست‌های اجتماعی گرفته تا لبخند زدن در مصاحبه‌ها و نشون دادن بهترین نسخه از خودمون! 🎬

▪️در افسانه‌ی کهن ژاپنی «قصه‌ی بُرش‌دهنده‌ی بامبو»، پیرمردی بامبوفروش، درون ساقه‌ای نورانی، نوزادی پیدا می‌کنه:
دختری زیبا و درخشان به نام کاگویا‌هیمه.
اون و همسرش، بچه رو مثل دختر خودشون بزرگ می‌کنن.

▪️با گذشت زمان، زیبایی کاگویا همه‌جا می‌پیچه؛
شاهزاده‌ها و حتی امپراتور ژاپن خواهان ازدواج با او می‌شن.
ولی کاگویا هیچ‌کدوم رو نمی‌پذیره و همیشه غمگینه...
تا اینکه بالاخره راز بزرگ فاش می‌شه:
او از ماه آمده... فقط برای مدتی مهمان زمین بوده.🌙

▪️شبی، ماهی‌ها با کالسکه‌ای نورانی می‌آن و کاگویا، با چشمانی اشک‌بار، زمین رو ترک می‌کنه و به دنیای خودش برمی‌گرده...
این افسانه، یکی از زیباترین و کهن‌ترین روایت‌های ژاپنیه که هنوز الهام‌بخش انیمه‌ها و داستان‌های معاصره.

۱. مسئله P در مقابل NP
(P vs NP Problem)
ساده‌ترین برای درک عمومی
- پرسش:
آیا مسائلی که تأیید جوابشان آسان است (مثل چک کردن راه‌حل سودوکو)، حل کردنشان هم آسان است؟
- کاربردها:
- رمزنگاری (اگر P=NP باشد، بسیاری از سیستم‌های امنیتی میشکنند).
- بهینه‌سازی در حمل‌ونقل، برنامه‌ریزی و هوش مصنوعی.
- مثال:
- "آیا می‌توانید مسیر بهینه برای تحویل ۱۰۰ بسته در شهر را پیدا کنید؟"

---

۲. حدس برخ-سواینرتون-دایر
(Birch and Swinnerton-Dyer Conjecture)
ملموس برای علاقه‌مندان به ریاضیات کاربردی
- پرسش:
آیا تعداد جواب‌های گویا روی یک منحنی بیضوی (مثل y² = x³ + ax + b) با رفتار تابع L آن مرتبط است؟
- کاربردها:
- رمزنگاری (مثل بیت‌کوین).
- نظریه اعداد.
- مثال:
- "چرا برخی معادلات بیضوی بینهایت جواب گویا دارند و برخی نه؟"

---

۳. حدس پوانکاره
(Poincaré Conjecture)
- حل شده توسط گریگوری پرلمان ✅️
برای علاقه‌مندان به هندسه
- پرسش (ساده‌شده):
آیا هر شکل سه‌بعدی بدون حفره که جمعشدنی است، یک کره است؟
- کاربردها:
- توپولوژی در فیزیک (مثل مطالعه جهان).
- مثال:
- "اگر یک بند کفش را در فضای ۳بعدی جمع کنید، آیا حتماً یک کره می‌شود؟"

---

۴. حدس ریمان
(Riemann Hypothesis)
پیچیده اما معروف
- پرسش:
آیا تمام ریشه‌های غیربدیهی تابع زتای ریمان روی خط Re(z)=½ قرار دارند؟
- کاربردها:
- بهبود درک توزیع اعداد اول.
- رمزنگاری پیشرفته.
- مثال:
- "چرا اعداد اول مانند ۲, ۳, ۵, ۷,... این‌گونه پراکنده شده‌اند؟"

---

۵. معادلات ناویه-استوکس
(Navier-Stokes Equations)
برای علاقه‌مندان به فیزیک
- پرسش:
آیا جواب‌های صاف برای معادلات حاکم بر حرکت سیالات (آب، هوا) همیشه وجود دارند؟
- کاربردها:
- پیش‌بینی آب‌وهوا، طراحی هواپیما.
- مثال:
- "چرا پیش‌بینی تلاطم هوا این‌قدر سخت است؟"

---

۶. حدس هاج
(Hodge Conjecture)
برای متخصصان هندسه جبری
- پرسش (خیلی ساده‌شده):
آیا می‌توان هر شکل هندسی پیچیده را از ترکیب اشکال ساده‌تر ساخت؟
- کاربردها:
- پیشرفت در هندسه جبری و فیزیک نظری.

---

۷. نظریه یانگ-میلز
(Yang-Mills Theory)
پیچیده‌ترین (نیاز به فیزیک کوانتومی)
- پرسش:
آیا معادلات حاکم بر ذرات بنیادی (مثل کوارک‌ها) جوابی با «جرم گپ» دارند؟
- کاربردها:
- درک ماده تاریک، انقلاب در فیزیک ذرات.

▪️رهبران فقط به دو نوع تقسیم نمی‌شوند، بلکه سبک‌های رهبری هم مهم هستند! 🔍👑

🔹 ۱. رهبری استبدادی (Authoritarian) 🚨
این رهبران دستور می‌دهند، قوانین سخت‌گیرانه دارند و تخطی از قوانین را تحمل نمی‌کنند. تصمیم‌ها را خودشان می‌گیرند و از دیگران انتظار دارند فقط دستورها را اجرا کنند!

🔹 ۲. رهبری دموکراتیک (Democratic) 🗳️
این سبک بر مشورت و نظرخواهی از اعضای گروه تأکید دارد. رهبر هنوز تصمیم نهایی را می‌گیرد، اما پس از شنیدن نظرات گروه و معمولاً مطابق با رأی اکثریت عمل می‌کند.

🔹 ۳. رهبری لسه-فر (Laissez-Faire) 🛋️
در این سبک، رهبر دخالت زیادی نمی‌کند و می‌گذارد گروه خودش تصمیم بگیرد و کارها را پیش ببرد. رهبر بیشتر نقش یک ناظر بی‌طرف را دارد.

💡 هر سبک رهبری در موقعیت‌های مختلف مزایا و معایب خود را دارد! شما کدام سبک را ترجیح می‌دهید؟ 🤔🔥

▪️در هر گروهی یک نفر یا چند نفر به‌عنوان رهبر ظاهر می‌شوند! از والدین در خانواده گرفته تا رهبران سازمانی در گروه‌های رسمی. حتی در گروه‌های دوستانه هم معمولاً یک نفر نقش راهبر را دارد. 👥✨

🔹 انواع رهبران در گروه‌ها:
1️⃣ رهبر ابزاری (Instrumental Leader) 🎯
تمرکز او روی رسیدن به اهداف گروهی است، حتی اگر مجبور شود دیگران را از خود برنجاند!

2️⃣ رهبر بیانی (Expressive Leader) ❤️
هدفش بهبود روابط میان اعضا و ایجاد هماهنگی در گروه است.

بعضی گروه‌ها ترکیبی از هر دو نوع رهبر را دارند تا هم به اهدافشان برسند و هم روابط درون‌گروهی را حفظ کنند! 🔄🤝

✍🏼 کاگویا‌هیمه (Kaguya-hime) یکی از زیباترین و کهن‌ترین افسانه‌های ژاپنی‌ست؛ روایتی شاعرانه از دختری آسمانی که برای مدتی کوتاه، مهمان زمین شد. این داستان دربردارنده‌ی عناصر عمیق عرفانی، شینتویی و کیهانی است؛ و تا امروز الهام‌بخش انیمه‌ها، فیلم‌ها و آثار ادبی بسیاری بوده.

▪️این افسانه با عنوان قصه‌ی بُرش‌دهنده‌ی بامبو (Taketori Monogatari – 竹取物語) در اواخر قرن نهم یا اوایل قرن دهم میلادی، در دوره‌ی هی‌آن (Heian) نوشته شده.
قدیمی‌ترین نسخه‌ی باقی‌مانده از این اثر به قرن ۱۰ میلادی برمی‌گردد، و آن را نخستین داستان منثور ادبیات ژاپن می‌دانند.

▪️این افسانه، لایه‌لایه از نمادهایی پر است که از دین شینتو، باورهای عرفانی و دغدغه‌های کیهانی انسان سرچشمه گرفته:

۱. بامبو (竹) – نماد پیوند آسمان و زمین
▪️بامبو در فرهنگ ژاپن نماد پاکی، پایداری، و ارتباط با عالم بالاست. ساقه‌ای که نوزاد از آن بیرون می‌آید، چون کانالی بین زمین و آسمان عمل می‌کند.
در شینتو، گیاهان مقدس ابزارهایی برای ظهور "کامی‌ها" (ارواح مقدس) هستند. بامبو اینجا دروازه‌ای‌ست برای ورود یک روح آسمانی.

۲. ماه (月) – جهانِ جاودان، بی‌احساس و کامل
▪️ماه در اسطوره‌های ژاپنی، دنیایی‌ست فراتر از دگرگونی و مرگ. کاگویا‌هیمه از آن‌جاست: جایی که مرگ نیست، اما احساسات زمینی هم نیست.
زمین، جای رنج، دل‌دادگی و زوال است؛ سرشار از حس. کاگویا در پایان به ماه برمی‌گردد، ولی یادش بر زمین می‌ماند – نمادی از تقابل میان جاودانگی سرد و عشق فناپذیر.

۳. پنج خواستگار – شکست آزمون انسان‌ها
▪️در داستان، پنج شاهزاده برای رسیدن به کاگویا، مأموریت‌هایی غیرممکن دریافت می‌کنند، مثل آوردن شاخه‌ای از درختی افسانه‌ای از کوهستان‌های شرق، یا کاسه‌ای از سنگ جاودانگی بودا.
این آزمون‌ها همگی با درخواست چیزهای ناممکن نشان می‌دهند که انسان برای رسیدن به حقیقت یا جاودانگی، معمولاً شکست می‌خورد یا تقلب می‌کند.
یکی از آن‌ها دروغ می‌گوید، یکی فریب می‌خورد، یکی می‌میرد...

۴. بازگشت کاگویا – نجات یا فراق؟
▪️وقتی فرستادگان ماه برای بردن او می‌آیند، کاگویا گریه می‌کند. این صحنه، برزخی میان دو جهان را نشان می‌دهد:
زمین = موقت و پر از احساس
ماه = جاودانه و بی‌حس
در پایان، لباسی آسمانی بر تنش می‌پوشانند که خاطراتش را پاک می‌کند؛ و این دقیقاً دردناک‌ترین بخش ماجراست.

• جاودانگی لزوماً خوشبختی نمی‌آورد.
• احساسات انسانی، باارزشند.
• زمین با تمام رنج‌هایش، جای معناست.
• دروازه‌ی آسمان، در ساده‌ترین چیزهاست: درون یک بامبو.

داستان کاگویا الهام‌بخش آثار هنری بی‌شماری بوده؛ از فیلم انیمیشن شاهکار «داستان شاهزاده کاگویا» (ساخته‌ی استودیوی جیبلی)، تا حضورهای نمادینش در مانگاها، انیمه‌ها، بازی‌ها و حتی ماموریت‌های فضایی (ماهواره‌ی KAGUYA!).