Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Карап чыгуу

Николаевский Ванёк

Карап чыгуу

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Карап чыгуу

Труха⚡️Україна

Карап чыгуу

Николаевский Ванёк

Карап чыгуу

Nostalgia

پرسه در حوالی فرهنگ و هنر ؛ نوستالـْژی از ریشهٔ واژهٔ یونانی نوستوس به معنی بازگشت به زادبوم است. رجعت به جایی و چیزی که فرد از آن کنده شده، جدا افتاده و از کف داده. یاد قدیم و کشش به خاطرات شیرین گذشته همراه با قدری حسرت...

TGlist рейтинг

ТипАчык

Текшерүү

Текшерилбеген

Ишенимдүүлүк

Ишенимсиз

Орду

ТилиБашка

Канал түзүлгөн датаFeb 22, 2018

TGlistке кошулган дата

Apr 16, 2025

Мен каналдын ээсимин

Өзгөрүүлөр тарыхы

Тиркелген топ

Nostalgia chat

Telegram каналы Nostalgia статистикасы

Толугураак

Катталгандар

547

24 саат00%Жума

40.7%Ай

101.9%

Цитация индекси

0

Эскерүүлөр2Каналдарда бөлүштү0Каналдарда эскерүүлөр2

1 посттун орточо көрүүлөрү

306

12 саат470

710.3%24 саат306

283.5%48 саат920%

Катышуу (ER)

3.8%

Кайра посттошту11Комментарийлер0Реакциялар2

Көрүүлөр боюнча катышуу (ERR)

14.44%

24 саат

0.18%Жума

5.79%Ай0%

1 жарнама посттун орточо көрүүлөрү

60

1 саат813.33%1 – 4 саат1321.67%4 - 24 саат1220%

Толугураак

Биздин ботту каналыңызга кошуп, анын аудиториясынын жынысын билүү.

Акыркы 24 саатта бардык посттор

0

Динамика

"Nostalgia" тобундагы акыркы жазуулар

Бардык посттор

15.05.202505:42

پنج دلیل که ادبیات ایران در جهان جدی گرفته نمی‌شود

آیدا گلنسائی -
بسیاری از آثار ایرانی «ترجمه» می‌شوند، اما «جهانی» هرگز. چرا؟
مدت‌ها به این سؤال اندیشیدم و با بررسی دقیق کتاب‌های مطرح در جهان و آثار کسانی مانند شیمبورسکا، الگا توکارچوک و الیزابت گلیک و … به پاسخی رسیدم که دردناک است، اما مواجهه با آن ضروری: بیشتر ادبیات خاورمیانه، و به‌ویژه ایران، نه جهان‌فهم است، نه زبان‌دار، و نه ریسک‌پذیر. این ادبیات با پنج مشکل اساسی دست‌وپنجه نرم می‌کند و هنوز نتوانسته بر آن غلبه کند:

یک: نبود زبان جهان‌فهم:
ادبیات ایران اغلب یا در نثر خود بیش از حد خطی، توصیفی و بدون لحن شخصی‌ست. یا در شعر، پیرو شعر کلاسیک مانده و جسارت فرمی ندارد.
در حالی‌که ادبیات موفق جهان از دل صدا ساخته شده‌اند، نه از زبان.
ادبیات ایران هنوز صدای فردی ندارد، بلکه صدای ملّی دارد. و ملّت، همیشه سیاست است، نه شعر.
دو: فقدان ریسک ساختاری و فرمی:
در ادبیات جهانی، آن‌چه یک اثر را جاودانه می‌کند، نه فقط محتوا، بلکه چگونگی شکستن فرم‌های آشنا و خلق فرم تازه است.
مثال: رمان پروازها اثر الگا توکارچوک.
در ایران اما، حتی بهترین رمان‌ها یا شعرها، اغلب از فرم سنتی روایی یا قالب‌های کهنه شعری تجاوز نمی‌کنند.

نویسندگان ایرانی محتوا را اصلاح کرده‌اند، اما ساختار را نه.

سه: سانسور درونی—even before سانسور رسمی:
بسیاری از نویسندگان ایرانی دچار ترس پنهان و ناخودآگاه از رهایی مطلق‌اند.
در ادبیات جهانی، رادیکال‌بودنِ شخصی، جسمانی، یا زبانی، اصل است.
در ایران، هنوز برای نوشتن دربارهٔ یک مادر الکلی، یک زن عاشق تن، یا یک کودک خیانت‌دیده، باید هزار قید گذاشت
.
ادبیات ایران اغلب «شجاع» است، اما نه «آزاد»
.

چهار: ادبیات سیاسی‌زده، نه اگزیستانسیالیست:
ادبیات خاورمیانه اغلب سیاسی‌ست. حتی وقتی نمی‌خواهد باشد، هست.
اما ادبیات مدرن جهان، بیش از سیاست، به وجود، پوچی، عشق بی‌دلیل، و نور بی‌مرز می‌پردا
زد.
در ایران، انسان هنوز «وسیله‌ای برای یک درد ملی» است—نه یک موجود غریبِ شاعرا
نه.

پنج: ترجمه‌ناپذیری یا ضعف در بازآفرینی:
ادبیات ایران هنوز اغلب برای خودش نوشته می‌شود.
حتی وقتی ترجمه می‌شود، ترجمه‌ها اغلب یا بسیار وفادارند به نحو فارسی، یا آن‌قدر ساده‌سازی شده‌اند که روح اثر را می‌

کشند.
فقدان پل زبانی، بزرگ‌ترین مانع نهایی
است.
جمع‌بندی:
ادبیات خاورمیانه هنوز «پیام» دارد، اما «صدا» نه و جهان، جای صداهاست،
نه پیام‌ها.

#ادبیات_ایران

@nostalgiq

14.05.202520:05

زندگی چه بد ساخته شده است! نه از محبت دو جانبه می توان چشم پوشید و نه می توان از استقلال دست کشید.....

چگونه می توان با هم آشتیشان داد؟ می گویند: « فداکاری کنید! اگر فداکاری نمی کنید، از آن روست که به اندازه کافی دوست ندارید...»
ولی تقریبا همیشه، کسانی که بیش از همه می توانند پذیرای عشقی بزرگ باشند بیش از همه سودای استقلال دارند. زیرا همه چیز در آنان پرتوان است.

📖 جان شیفته
#رومن_رولان

🔮 @nostalgiq

14.05.202510:15

📑 بخشی از کتاب "روزها در راه"
شاهرخ مسکوب همراه همسر و دخترش غزاله، در بیمارستانی منتظرند که دکتر از پای غزاله قالب‌گیری کند. در حال انتظار، کودک پنج شش ساله‌ای معلول، توجه‌اش را جلب می‌کند...

"... روی تخت دراز کشیده بود. برای معاینه از بخش دیگری آورده بودندش. مادر کنار بچه ایستاده بود. بچه در عالم رنج و ناهشیاری بود. یک بازیچه‌ی ساده در دست داشت که با آن بازی نمی‌کرد. پدر بی‌اختیار لحظه به لحظه خم می‌شد و صورت بچه را به نوبت هر دو طرف را می‌بوسید و با دست سینه و شکم او را نوازش می‌کرد. بعد از مدتی حدود ده و نیم صبح، او رفت. لابد برمی‌گشت سر کارش. جوان سی و چند ساله، لاغراندام، میانه‌بالا و غمگینی بود. پیش از رفتن آمد کنار صندلی زن، خم شد و گونه‌ی او را هم بوسید. زن هیچ عکس‌العملی نشان نداد، از جایش تکان نخورد، مردش را نبوسید، انگار اصلا متوجه نشد. در حال دردناکی بود. گاه بچه را نگاه می‌کرد ولی با وجود دیوار روبرو که بیشتر از دو متری فاصله نداشت، روی‌هم‌رفته نگاهش دور و گم، به هیچ و در هیچ، ثابت می‌ماند. سینه‌ی بچه را با انگشت قلقلک می‌داد، بچه به جای خنده، صدای خفه‌، نیمه‌کاره و سکته‌داری بیرون می‌داد که به تظاهرِ زورکی به خنده بیشتر شباهت داشت، بلد نبود، نمی‌توانست خندیدن بلد باشد، طاق‌باز دراز کشیده بود، گاه سر یا دست‌اش را تکان می‌داد، نگاه نامأنوس و دهان باز و خنده‌های دلخراشی داشت و جز این‌ها نشان دیگری از زندگی در او دیده نمی‌شد. ولی بدتر از او مادر بود که در عالم رنج و هشیاری خشک‌اش زده بود. تکان نمی‌خورد مثل این‌که به صندلی بسته باشندش، نه فقط تنه بلکه شانه‌هایش را هم تکان نمی‌داد. فقط انگشت‌های دست راست روی سینه‌ی بچه حرکتی می‌کرد. از این بی‌تکان‌تر، صورت عجیب مادر بود، سفید مات مایل به کبود، بی‌خون، استخوانی با گونه‌های برجسته، لپ‌های فروکشیده و دهان فشرده، پیشانی صاف و نگاه محو به ماسک مرگ شبیه‌تر بود تا چهره‌ی آدمی زنده. زیر بار درد بی‌درمان بچه‌اش، توانایی هر واکنشی را از دست داده و سنگ شده بود و از این‌که سنگ شده ماتش برده بود. از مرمر سرد رنگ‌مرده، صورتی تراشیده و بر گردن ثابت زن سوار کرده بودند.
آن‌قدر هجوم غصه‌ی عمیق و یک دوام را سال‌ها زیر این پوست فشرده‌اند که دیگر سنگ شده است؛ غصه‌ای که در خواب و بیداری آنی امان نمی‌دهد و مثل دیوار عبورناپذیری از همان نخستین قدم چنان ایستاده که حتی راه هر خیال واهی را هم بسته است. زن زندگی تمام شده‌ای را می‌زیست.
کتابچه‌ام را درآوردم که دو سه سطری یادداشت کنم، زن توجه کرد. دفعه‌ی اولی بود که نگاهش را برمی‌گرداند. پیدا بود در شش‌در حیرت تا چیزی، حرکتی، تکانی و یا حتی قصدی متوجه بچه‌اش باشد، بیدارش می‌کند. نگاه تلخ و با سرزنشی به من کرد. دفتر یادداشت را تپاندم در جیب‌ام و ... "

- روزها در راه / انتشارات خاوران

#تکه_متن

📚 @nostalgiq

14.05.202510:13

تکه‌ای از "روزها در راه" خاطرات روزانه شاهرخ مسکوب عزیز

14.05.202507:26

💠 یه مدل محبوب رو «نزار قبانی» معرفی کرده به عنوان «لم تخلق للنسیان»،
یعنی برای فراموش شدن آفریده نشده.
خیلیامون یکی تو زندگیمون بوده که فراموش نمیشه...
نه اینکه بهترینه،
نه اینکه عیب و ایراد نداره.
فقط مثل بقیه تصویرش تیره و تار نشده.
احتمالا دلیلش همینه؛
که واسه فراموش شدن خلق نشده...

#دل_نوشت

❣ @nostalgiq

13.05.202520:15

🎼 موسیقی می‌تواند خاطرات را زنده کند...
خاطرات \ ساخته کارن همایونفر

#شباهنگ
🎵 @nostalgiq

13.05.202508:28

پل نیومن، رابرت ردفورد و کاتارین راس سر صحنه.
به یاد اولین باری که «بوچ کسیدی و ساندنس کید» را دیدیم...

#قاب_روز

Paul Newman, Robert Redford and Katharine Ross in "Butch Cassidy and the
Sundance Kid", 1969. The action takes place in Wyoming, NYC and Bolivia, in the last decade of the
19th century and the beginning of the 20th century. Butch Cassidy (Paul Newman) and The Sundance Kid (Robert Redford) are part of the "Hole in
the Wall" gang, dedicated to robbing trains and banks. The film combines western, drama, crime, intrigue, adventure, action, comedy and
biography.

@nostalgiq

13.05.202507:06

📜 سخن بی‌پایان است، اما به قدر طالب فرود می‌آید. در معدن خویش بی‌پایان است، اما به قدر مصلحت فرود آید - در زمستان و در بهار و در تابستان و در پاییز، به قدر او و بیشتر و کمتر. اما از آنجا که آید، آنجا بی‌حد است.

🔖 مولانا

#چنین_گفت
🔑 @nostalgiq

12.05.202512:26

برید تو سایت زیر تاریخ تولدتون رو بزنید نشون میده تو روز تولدتون چه آهنگی منتشر شده :)
playback.fm/birthday-song

12.05.202509:29

او بازگشته است، ولی در دنیای امروز دیگر چه کاری از دست آدولف هیتلر برمی‌آید؟ این هجویۀ تلخ، با زنده کردن او در برلین معاصر، این را امتحان می‌کند. به همین دلیل هم از همان صفحۀ آغازین بسیار دردناک می‌شود، زیرا قهرمان آن، خود آدولف هیتلر است، نه مقلد هیتلر بامزه تلویزیونی و نه هیتلر خشن هالیوودی، بلکه همان مردی که محیط اطرافش را همان‌طور که خود می‌خواهد تحلیل می‌کند، به سرعت و تیز ضعف‌های آدم‌ها را تشخیص می‌دهد؛ با سرسختی منطق عجیب خود را دنبال می‌کند، متعصب است، ولی ابله نیست.
مطالعۀ این کتاب در بارۀ راه آدولف هیتلر از یک تکه زمین خالی در مرکز برلین، یک کیوسک روزنامه‌فروشی، خشک‌شویی که صاحب آن یک مرد ترک است تا تلویزیون آلمان، لذتی است که نفس آدم را بند می‌آورد و به یک اندازه خبیثانه و موذیانه است؛ زیرا خواننده بارها خود را در حالی می‌یابد می‌کند که دیگر به هیتلر نمی‌خندد، بلکه با هیتلر می‌خندد. خندیدن با هیتلر؟ آیا می‌شود؟‌ آیا آدم اجازۀ این کار را دارد؟
>>مهشید میرمعزی
#معرفی_کتاب

@nostalgiq

12.05.202508:48

خیلی حرف‌ها رو از سینما یاد گرفتیم...

#دیالوگ_بازی

@nostalgiq

Кайра бөлүшүлгөн:

Vinesh.ir

12.05.202506:58

#پرونده 🍃

درتاریخ فرهنگ و پژوهش ایران هستند بزرگان بی‌ادعایی که کارهایی عظیم را سر و سامان داده و دینشان را به وطن ادا کرده‌اند. همه ضرب‌المثل‌ها و اشعار مشهوری که در وصف کارهای بزرگ و همت‌های عالی شنیده‌ایم اینجا مصداق پیدا می‌کنند:

«همت بلند دار که مردان روزگار / از همت بلند به جایی رسیده‌اند»

در این پرونده قصد داریم به سراغ زندگی و آثار مردی برویم که تک و تنها کارهای بزرگی صورت داده است. استاد هوشنگ اتحاد، نویسنده و پژوهشگر برجسته‌ای که به تنهایی به اندازه چندین نهاد و بنیاد فرهنگی کار کرده‌ است.

📚 پرونده‌ی «از همت بلند...» را که به کوشش سیدحسام فروزان آماده شده است، در سایت وینش بخوانید.

#معرفی_کتاب #نقد_کتاب #هوشنگ_اتحاد #حسام_فروزان #موسیقی_ایرانی #فرهنگ_ایران #تاریخ_ایران
https://vinesh.ir/%d8%a7%d8%b2-%d9%87%d9%85%d8%aa-%d8%a8%d9%84%d9%86%d8%af-%d9%87%d9%88%d8%b4%d9%86%da%af-%d8%a7%d8%aa%d8%ad%d8%a7%d8%af/

12.05.202504:46

تهران ، چهارراه سید خندان ، تقاطع جاده قدیم ( شریعتی) با بزرگراه رسالت ( بزرگراه داریوش ) قبل از ساخت پل سید خندان - سال ۱۳۵۴
نام این چهار راه برگرفته از قهوه خانه دار معروف سید جعفر شاه صاحب مشهور به سید خندان است که از افراد بزرگ و معتبر آن منطقه بوده است. به رسم آن روزگار که بزرگان محله های تهران، قهوه خانه یا زورخانه داشتند، سید جعفر نیز دارای قهوه خانه‌ای در چهارراه سید خندان کنونی بوده است.

#شهرنگاری
@nostalgiq

11.05.202510:41

باشگاه آنکس. آبادان سال ۱۳۲۶
عکس از خانم شورانگیز فلاح

قابل توجه آقای #بیژن_عبدالکریمی!

آبادان به گواهی کسانی که هنوز زنده هستند در روزگاری نه چندان دور پیشرفته‌ترین شهر ایران بوده‌است...

#قاب_تاریخ

📷 @nostalgiq

11.05.202509:56

📀 فیلم بلیت ها

🔸بلیت ها نام فیلمی ۳ اپیزودی به کارگردانی ارمانو اولمی،عباس کیارستمی و کن لوچ است.🔸

🗓 2005
📀Tickets

Бардык посттор

Жарнамаланган4 саат

15.04.202507:49Tehran Academy

557

Толугураак

Рекорддор

15.05.202523:59

547Катталгандар

16.04.202512:09

67Цитация индекси

16.05.202515:31

3061 посттун көрүүлөрү

10.04.202508:11

2671 жарнама посттун көрүүлөрү

17.04.202523:59

13.33%ER

10.04.202508:11

49.72%ERR

Өнүгүү

Толугураак

Катталуучулар

Citation индекси

Бир посттун көрүүсү

Жарнамалык посттун көрүүсү

ERR

Толугураак

Nostalgia популярдуу жазуулары

Бардык посттор

07.05.202520:25

🎼 خاک من زنده به تأثیر هوای لب توست
سازگاری نکند آب و هوای دگرم

- سعدی جان

🎵 موسیقی فیلم "مودیلیانی"

#شباهنگ

🎶 @nostalgiq

16.04.202508:58

امشب اگر یاری کنی ای دیده توفان می کنم
آتش به دل می افکنم دریا به دامان می کنم
می جویمت، می جویمت، با آن که پیدا نیستی
می خواهمت، می خواهمت، هر چند پنهان می کنم
زندان صبرآموز را در می گشایم ناگهان
پرهیز طاقت سوز را یکسر به زندان می کنم
یا عقل تقوا پیشه را از عشق می دوزم کفن
یا شاهد اندیشه را از عقل عریان می کنم
بازآ که فرمان می برم، عشق تو با جان می خرم
آن را که می خواهی ز من، آن می کنم، آن می کنم

✍ سیمین بهبهانی
#وقت_غزل
💠 @nostalgiq

09.05.202516:18

🎞 پول را بردار و فرار کن! / وودی آلن

#سینماکلاسیک

Take.the.Money.and.Run.1969.BrRip.1080p.RARBG.Farsi.Dubbed.mkv
دوبله پارسی (دو زبانه)

🎥 @nostalgiq

09.05.202520:42

⌛️ زمان، زمان، این زمان لعنتی... همان چیزی که مثل ماهی از دستمان لیز می‌خورد. همان چیزی که نه می‌توانیم نگهش داریم و نه به عقب برگردانیم... اما فرض محال که محال نیست، هست؟ موسیقی یکی از آن چیزهایی است که می‌تواند معجزه کند و حس بازگشت زمان را به ما بدهد... بیا فرض کنیم می‌شد زمان را به عقب برگردانیم... حالا باید فکر کنیم کدام کارها را نمی‌کردیم. کدام راه‌ها را نمی‌رفتیم، چه کسانی را به هیچ قیمتی رها نمی‌کردیم و ...؟
آری این‌چنین است؛ زمان ، پدیده وحشتناکی است...

#دل_نوشت

🎵 @nostalgiq

12.05.202512:26

برید تو سایت زیر تاریخ تولدتون رو بزنید نشون میده تو روز تولدتون چه آهنگی منتشر شده :)
playback.fm/birthday-song

11.05.202510:41

12.05.202504:46

10.05.202519:49

🎙 خْب بیایین ببینیم دهه هشتادیا (نسل Z) چه آهنگایی گوش می‌دن :)
ای! بدک نیست! شاید ما هم خوشمان بیاید گاهی 😉

#آهنگ_روز

🎧 @nostalgiq

14.05.202520:05

13.05.202520:15

🎼 موسیقی می‌تواند خاطرات را زنده کند...
خاطرات \ ساخته کارن همایونفر

#شباهنگ
🎵 @nostalgiq

08.05.202513:05

گفتگو با "بلا تار" درباره سینما و نماهای بلندش...

#سینماجهان

@nostalgiq

07.05.202510:44

آرایشگاه آفتاب | فیلم کوتاهی از ناصر تقوایی | ۵ دقیقه

#فیلم_کوتاه

@nostalgiq

15.05.202505:42

09.05.202507:40

🎞 ▪️آرتور میلر

ـــ من فکر می‌کنم همۀ خودکشی‌ها قتل هستند. آن‌ها قربانی خشونت هستند یا گاهی اوقات قربانی حقیقت…
‏
همه ما در کشتارهای ویتنام، عراق، افغانستان و دیگر نقاط جهان مسئولیم. ما سیاست‌مداران را به کرسی قدرت می‌نشانیم، به آن‌ها مالیات‌ پرداخت می‌کنیم و سکوت می‌کنیم، پس دستمان به خون همه مظلومینی آلوده است که سیاستمداران [با سیاست‌شان] آنان را نابود می‌کنند؛ همه کسانی که خودکشی می‌کنند به نوعی به قتل رسیده‌اند.

#خودکشی

@nostalgiq

08.05.202511:28

Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.