Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
سُنَّت‌ْهاٰ&دُروغ‌ْهاٰ(حوُراٰ بِرَهْماٰ) avatar

سُنَّت‌ْهاٰ&دُروغ‌ْهاٰ(حوُراٰ بِرَهْماٰ)

جلد اول👈(سنّت‌ها و دروغ‌ها)
جلد دوم👈(زیباترین گل‌ها در مرداب می‌رویند)
بــه قـلـم👈(حوُراٰ بِرَهْماٰ)
داستانی از سنت و مدرنیته در فرهنگ ما
«داستانی از زنان ایران که درگیر مذهب و سنت اند؛
شاید روزی بندها پاره شود و از اسارت رها شویم»
TGlist рейтинг
0
0
ТипАчык
Текшерүү
Текшерилбеген
Ишенимдүүлүк
Ишенимсиз
Орду
ТилиБашка
Канал түзүлгөн датаКвіт 22, 2025
TGlistке кошулган дата
Лют 02, 2025

Рекорддор

31.01.202518:39
1.5KКатталгандар
08.02.202523:59
100Цитация индекси
23.03.202523:59
481 посттун көрүүлөрү
23.03.202523:59
481 жарнама посттун көрүүлөрү
10.04.202514:31
25.00%ER
23.03.202523:59
6.28%ERR

سُنَّت‌ْهاٰ&دُروغ‌ْهاٰ(حوُراٰ بِرَهْماٰ) популярдуу жазуулары

Өчүрүлгөн11.04.202511:05
Кайра бөлүшүлгөн:
گسترده اخلاقی ژینوس
08.04.202515:28
نگاهی به قد و قوارم انداخت و گفت:
- تو چند سالته بچه؟!!...چطور به عقلشون رسیده یه بچه 14،15ساله بفرستن تو این اتاق!!!... سلیم!!! پوزخندی زدم و آروم به سمتش قدم برداشتم رو نوک پاهام وایسادم تا باهاش هم قد بشم:
- از کجا معلوم...آدمشو نفرستادن؟!
بااخم بهم چشم دوخت که کراواتشو گرفتم و کشیدم سمت خودم سر کج کردم و پچ زدم
- باب میلتم...پشیمونت نمی‌کنم...یورام صالحی
بعد از اتمام حرفم طاقت از کف داد، با
#خشم روی تخت هلم داد کمربندشو باز کرد با خنده نگاهش میکردم که ناگهام کمربندشو به کف پاهام کوبید جیݝ دردناکی کشیدم ..🔞💦🫦
https://t.me/+CmyXRhjpypFhYjVk
22
Кайра бөлүшүлгөн:
گسترده اخلاقی ژینوس
15.04.202514:34
کمرمو بین دستاش کشید و با حرص بلندم کرد وروی تخت کوبید

_چرا انقدر منواذیت میکنی؟ مگه نگفتی فقط بخاطر اینکه داداشت منو بهت سپرده داری تحملم میکنی؟چرا رو من غیرتی میشی؟ مگه نگفتی من فقط یه امانت ساده ام!؟
کنار گوشم آروم پچ زد:

_ناز نداریم بچه ! تو نیم وجبی مال منی، آریو و سپردن و این چرت و پرتا دیگه بسه..!تو جون منی دردونه..وسلام..
اون اولش فقط یه امانت ساده بود! دختری که برادرک عاشقش بود و من مجبور بودم مراقبش باشم حالا..اون نیم وجبی فقط و فقط باید مال من باشه
https://t.me/+GeNxORInCAxjOTc0
22پاک
Өчүрүлгөн29.03.202510:35
Кайра бөлүшүлгөн:
گسترده اخلاقی ژینوس
25.03.202515:35
کابوس مافیا! بین مردم یه منجی و بین مافیا فقط و فقط اون یه کابوسه! یه دردسر زنده که میتونه همه چیو تو یه لحظه به آتیش بکشه! اون میتونه یه منجی باشه اما برای کسی که مزه دهنشو دوست داشته باشه! حالا..چی میشه اگه برادرش منو به اون امانت داده باشه؟! خب قطعا فکر نمیکردم تو نگاه اول جوری نگاهم کنه انگار یه گرگ جلومه و اونم میخواد با دندوناش تیکه پاره ام کنه! درسته..برخورد جالبی نبود و من مزه دهن اون نبودم!
مرسل..سرگرد جذاب و قدرتمندی که با یه نگاهش میتونست نفسمو تو سینه ام حبس کنه..اما خب وظیفه اون فقط حبس کردن نفسای من تو سینه ام نبود! خب هر بخشی از مرسل یه وظیقه ای داره..نگاهش میتونه بهت بگه تو مزه دهنش نیستی و میخواد گردنتو بشکنه و نفساتو بند بیاره!..اما وظیفه دستاش..لمساش..نفسای گرمش روی گردنم..فقط و فقط به اوج رسیدن یه دختربچه احمقه که به تک تک حرکات اون واکنش نشون میده🔥

https://t.me/+c-PzV4m1CWVhNDJk
22
Өчүрүлгөн02.04.202505:37
Кайра бөлүшүлгөн:
تبادلات علوم انسانی 💯 avatar
تبادلات علوم انسانی 💯
31.03.202518:30
فولدری پر از فیلم‌های آموزشی، مقاله و ابزارهای مورد نیاز.
این فولدر کلی ویدئو و فایل‌های آموزشی در حوزه‌های مختلف روانشناسی؛ادبیات؛زبان؛کامپیوترو... داره و کلی اطلاعات مفید و فرصت‌های شغلی بهتون میده
فقط کافیه دکمه‌ی ADD رو بزنید و این فولدر تخصصی رو در تلگرام خود ذخیره کنی 🙏🏻👇🏻


https://t.me/addlist/Q7hScib9hI00OGU0
Кайра бөлүшүлгөн:
کتابخانه پَرْشَنْگْ بوڪ avatar
کتابخانه پَرْشَنْگْ بوڪ
19.04.202511:58
#کانال_داستان
عشق تابستانه ممنوعه

#معرفی_رمان_نویسندگان_جوان👆
15.04.202515:33
یه لیست اوردم از رمان های قلم قوی تلگرام🔥🔞
پیشنهاد ادمین🙊👄
یه شب با پسر عموم مست کردم و ...🚫🩸
https://t.me/+3sIge_59-tY3OWY0

با همخونه شدنم با عشقم فهمیدم که ....🔞👄
https://t.me/+GSiDte01eHVhMWY0

طعمه‌ی یه مــــافیـا‌ی خشن شدم تا بتونه....
https://t.me/+VpRgtnfyrohjYTI0

شیطانی در تاریکی‌ها به دنبال بال‌های فرشته کوچکش.
https://t.me/+bgC7MYyZyfE4MjA0

مافیایی که عاشق دختری میشه که ازش متنفره اما با تجاوز بهش...
https://t.me/+VZkTtqqL05ZjM2U0

بخاطر جمع کردن ابروی پدرش حاضر شد که باهام ....
https://t.me/+gVf07QL5FWoyMDZk

ناخواسته وارد جنگل شدم وچیز هایی رو دیدم که نباید میدیدم و ...
https://t.me/+B-WkhKCWGy84NmY0

خانوادمو کشتن و منو اسیر گرفتن و مجبورم کردن....
https://t.me/+VfubYyeI8rcxODk0

جنایت همیشه پابرجاست، جنایت همیشه و همه جا رخنه کرده و من باید...
https://t.me/+HFBJABWc8b1hOWRk

پسری که باباش به قتل رسیده و حالا برای انتقام دخترش رو...
https://t.me/+Kj6wmjOsDm03ZTBk

پلیسه عاشق یه قاتل با اختلال دو قطبی میشه
https://t.me/+w3DPkFgE7Yc0MDc0

لیلیانی که تو زندان توسط دو تا از افراد بی رحم مافیا دزدیده میشه و...
https://t.me/+t_4ExAUz3rBhZGE0

https://t.me/+ka3t82K_RvUwOTY0
تو سربازی دوست پسر فرمانده ی جذاب پادگانمون شدم

عاشق مردی شدم که خواستنش برام ممنوع بود
https://t.me/+yX_O8sid7kRmMTBk

https://t.me/+-VJ_LZNjBOk4NTk0
به کینه حریص حریر تنم شد، قلبم به اسارت در اومد...

رادمان پسری رمز راز عاشق رادان موتور سوار و بوکسور میشه.......
https://t.me/+gNq7tA8WijwyMmU0

منبع هات‌ترین و جذاب‌ترین رمان‌های سال ۲۰۲۵🔞
https://t.me/+_L6VwEj_8PoxMGU8

منبع کمیاب‌ترین رمان‌ها و کتاب‌های تلگرام📚
https://t.me/+hEQVEaNAGZ81MGRk

داستانی از زنان ایران که درگیر مذهب و سنت اند
https://t.me/+hrVItmPkjgo1ZTI0

از دستش فرار کردم پیش داداشم ولی نمیدونستم قراره اینطوری شه....
https://t.me/+CplX08UUO55hZTlk

یه دختر، یه خالکوبی، و رازی که مافیا رو به زانو درمیاره
https://t.me/ainuora

شرمنده دیگه قراره با رماناش شورتت خیس بشه🥵💦
https://t.me/+vCC0VK9UL4NlYTI8

😈یک جنایتکار، عشقش و چندین قتل 🥂
https://t.me/+SyWLvCyb0nMxZjQ0

منبع تمام pdf های جدید و بدون سانسور و +18
https://t.me/+1Qv7yVkD7ahlMTg8

فقط نفس نفس زدن و پیچ خوردن تن داغش، وقتی زیر منه
https://t.me/+a-j0jBlM8pAzZDg0


🧚داستان دختر کوچولویی که جفت پادشاه میشود ..
https://t.me/+i7deczGXT4k1OTFk

شاهزاده ی خونخوار، گردنمو پاره کرد، اون میخواد بزور حاملم کنه..
https://t.me/+uBk3ThMCueZjOWQ0

اون موجودی بود که حافظم پاک کرد تا بتونه که...
https://t.me/+vELdJNxE6Ck3ZDMx

برای شرکت توی لیست پر جذبمون🔥🙈
@Sosmsgis
Кайра бөлүшүлгөн:
گسترده اخلاقی ژینوس
11.04.202511:39
اکثر رمان ها vipشده دنبال رمان کامل شده با قلم قوی میگردی؟😜دنبال رمان های صحنه دار یا ازدواج اجباری میگردی؟

نویسنده ای میخوای رمانت رو منتشر کنی ولی نمیدونی به کی پیام بدی😱😭

بیا این کانال پر از رمان های
#صحنه_دار_#هات_ #ازدواج_اجباری #رابطه_زوری #خشن ددی_#لیتل _گرل...
#پلیسی #زوری #خشن❌ #ازدواج_اجباری.... #ازدواج_زوری


https://t.me/+2oNjjSvt18tmNzU0
https://t.me/+2oNjjSvt18tmNzU0
17:30
11.04.202507:41
سهم من از پرینوش صنیعی
مثل کانال سهم من 👆
Кайра бөлүшүлгөн:
گسترده اخلاقی ژینوس
10.04.202519:33
ضربه ای به کتف زخمیش زدم صدای داد مردانه اش دلم روبه درد اورد ولی مجبور بودم مجبور به کاری که خودم نمیخواستم انجام بدم مجبورم بدم عشقمو شکنجه کنم نیم نگاهی به دوربین های که گوشه به گوشه ساختمون بودند کردم لیام از درد به خودش میپیچید هیچ وقت منو این جور بی رحم ندیده بود بلند خندیدم تا صدام به گوش تک تک اونای که پشت اون شیشه نشسته بودند برسه با خشم چنگی داخل موهای مشکی، عرق کرده اش زدم که سرش به بالا کشیده شد با درد نگاهم کرد اسلحه رو زیرگلوش گزاشتم دستام میلرزید حتما متوجه لرزش دستام شدند لیام به خاطر خونی زیادی از دست داده بود حالش خوب نبود،اهی کشیدم حتما با لذت دارن به من و عشقم که داره زجر میکشه نگاه میکردند انگشت اشاره رو ماشه گذاشتم چشمامو بستم و بایک حرکت ماشه رو فشار دادم که صدای اخ مردانه و افتادنش روی زمین باعث شد قطرات اشکم روی صورتم لیز بخورند اما با رد خونی که زیر پام جاری بود بهش خیره شدم ولی بعدش چیزی رو دیدم که ...
https://t.me/+9qCWdWx11FcyMTFk
8
Өчүрүлгөн11.04.202511:05
Кайра бөлүшүлгөн:
تب مَهـــ🌙ــوا. avatar
تب مَهـــ🌙ــوا.
08.04.202515:50
منبع رمان های سری جدید و قدیمی فقط ژانرِ : #𝑬𝒓𝒐𝒕𝒊𝒄🙂‍↔️🔥
https://t.me/addlist/RqaZqPAuJhNmOTM8
براتون چنلهای خاص بزرگسال و قلم قوی رو لیست کردم😍🙊
#فروشی #چاپی و...❤️‍🔥❌
ممنوعه ات رو اینجا پیدا کن👇🏻🫦
https://t.me/addlist/RqaZqPAuJhNmOTM8
Өчүрүлгөн08.04.202516:39
Кайра бөлүшүлгөн:
تب مَهـــ🌙ــوا. avatar
تب مَهـــ🌙ــوا.
08.04.202515:38
بـــالاخره ایــن لیــست منتخب سال جدید لو رفت😱🔞
مخاطبان عزیز  به مناسبت تولد ادمین لیستی از بهترین رمان‌های بدون سانسور و حذفیات با قلم فوق هات براتون چیدم💦
https://t.me/anlain_asheghane_roman/2202
Өчүрүлгөн08.04.202516:39
Кайра бөлүшүлгөн:
گسترده اخلاقی ژینوس
08.04.202510:35
لینک رمانی که توی ناشناس خیلی درخواست کرده بودید رو دوباره گذاشتم!هرچی رمان قبل این خوندی سوءتفاهم بود!🔥

با ترس دوباره امتحان کردم و سعی کردم روی قدرتم تمرکز کنم!
_لعنتی! نه! نه تو نباید بمیریییی!
دست هام رو به حالت شفا دهنده گرفتم و تمرکز کردم اما اون تلویزیون لعنتی نبضش رو نشون نمی‌داد این یعنی تموم کرده بود.
شوکه خیره به جسد بودم که یکدفعه در باز شد و صدای ترسیده پرستار
_اینج..ا چه خبره!یا خدا مر..ده؟بدبخت شدیم یورام!
یورام با یک قدرت ماورایی متولد میشه! اون می‌تونه مرده ها رو زنده کنه اما یک روز قدرتش کار نمی‌کنه و باعث مرگ یه مقام مهم دولتی میشه😰🚫♨️

https://t.me/+XV7wSpRSrfM1Mjk0
https://t.me/+XV7wSpRSrfM1Mjk0

۱۷
Өчүрүлгөн08.04.202516:39
Кайра бөлүшүлгөн:
تبادلات پیشگامان avatar
تبادلات پیشگامان
08.04.202510:31
✅این فولدر کلی ویدئو و فایل‌های آموزشی در حوزه‌های مختلف روانشناسی.زبان و ادبیات داره و کلی اطلاعات مفید و فرصت‌های شغلی بهتون میده

فقط کافیه دکمه‌ی ADD رو بزنید و این فولدر تخصصی رو در تلگرام خود ذخیره کنید:
👇👇👇
https://t.me/addlist/UAi1ZBiu-Wc0YjY0

✅معرفی کانال ویژه امروز:

🔴5000ساعت آموزش تخصصی روانشناسی
✅ مدرک معتبر وزارت علوم
https://t.me/rooeen_ravan
Өчүрүлгөн08.04.202516:39
Кайра бөлүшүлгөн:
گسترده اخلاقی ژینوس
08.04.202506:28
❤️‍🔥🚭با مردمک‌های #قرمزش بهم نگاه کرد و غرید:
- کارت به جایی کشیده
که با رفیقم لاس می‌زنی..آره؟؟
با چشمای اشکی ملتمسانه نگاهش کردم:
- ی...یورام...م...من بی تقصیرم
سرم رو پایین انداختم که با شنیدن حرفم جری‌تر شد و صدای باز شدن کمربندش به گوشم رسید.
- بهت حالی می‌کنم آنلی...وقتی مهره مهرت کردم می‌فهمی.
باخشم روی تخت هولم داد و دستامو به تاج تخت بست وحشت‌زده نگاهش کردم که گفت:
- یه جوری
مهرمو روی تنت میکوبم که تا هفت نسلت هوس لاس زدن نکنی
بی رحمانه اولین ضربش کمربندشو به تن کرختم کوبید که جیغی کشید
م ناگهان در باز شد با دیدن دونفر....
https://t.me/+XV7wSpRSrfM1Mjk0
13
Өчүрүлгөн08.04.202510:35
Кайра бөлүшүлгөн:
گسترده اخلاقی ژینوس
06.04.202510:18
نگاهی به گوشی ام انداختم که بی مهابا زنگ میخورد برای جواب دادن دست دراز کردم صدای جیغ مهشید هم زمان با مردی که دستور حمله به دانشکده مکانیک و هوافضا را میداد بلند شد شکه سر بالا اوردم که دیدم  پسری جوان چند متر ان طرف تر پشت هم به این سمت که نزدیک دانشکده مکانیک بود شلیک میکند بدون مکث بلند شدم تا مهشید را به کناری بکشم.

_مهشیییید بخواب رو زمین

سریع به سمتش رفتم و تا خواستم بازویش را بکشم سوزش بدی در پای راستم احساس کردم و هم زمان فریاد بلند علی در چند متریم که میدویید ....


https://t.me/+083n_2NdIeBkZjNk
17
Көбүрөөк функцияларды ачуу үчүн кириңиз.