Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
حرفای نگفته avatar
حرفای نگفته
حرفای نگفته avatar
حرفای نگفته
Қайта жіберілді:
«جزیره پرنس ادوارد» avatar
«جزیره پرنس ادوارد»
07.04.202521:54
به نبودنت خو گرفته‌ام عزیز دلم. نخست دلتنگی بود و اکنون لحظه‌ای با لبخند خیره شدن به گوشه‌ای که تو دیگر آنجا ننشسته‌ای.
12.03.202512:42
من امروز فهمیدم اگه یکی بخواد کاری رو انجام بده، انجام می‌ده. بهونه‌های صد من یه غازشونو باور نکنید.
11.03.202516:57
شمعِ دست سازِ ماه و خورشید.
قیمت: ۵۵ هزار تومان.🔖
ماه و خورشید در ظاهر متضاد همدیگه، اما در کنار هم نشان تعادل و درک متقابل، و مکمل هم هستند.🌙
- رنگ شمع، به دلخواهتون کمرنگ یا تیره تر هم میشه.
برای داشتنش می‌تونید بهم پیام بدید:
@elincandlee
09.03.202512:06
واکنشام:
08.03.202519:21
"غمگینم.
بِسانِ یک کودک در بازار.
چشم دوخته به عروسک باربی و گران.
غمگینم.
بِسانِ مادری که دید نگاه فرزند را."
#مهدیه_رضایی
07.04.202521:29
برای این جمله ساعت‌ها گریه کردم.
12.03.202511:16
۴۰ نفر فوروارد نکردید!
11.03.202514:00
بدو الان فولدرو می‌ذارم.
09.03.202506:38
اولین جلسه مشاوره.

"اولین متنی که بعد از جلسه از ذهنم رد شد این بود که انگار با خانواده‌ام دور یک میز نشسته‌ایم و من با تکه تکه کردن خودم از آن‌ها پذیرایی می‌کنم و گریه می‌کنم. برای دردی که به خود داده‌ام نیست بلکه در ذهنم فکر می‌کنم که آن‌ها به سلاخی کشیده‌اند و این درحالی است که آن‌ها فقط گفتند از ما پذیرایی کن."
08.03.202519:19
"ولی ای کاش، حداقل تو خستگیِ من نمی‌شدی."
08.03.202517:29
تاریخ ما به ستم قفله.
05.04.202520:04
اینقدر طولانیه فکر نکنم‌ کسی بخونه.
11.03.202516:59
می‌خوام فولدرو بذارم شرکت کردیییی؟
09.03.202515:50
از خواننده های مورد علاقم می‌خوام یه خورده صبر کنن. چجوری همتونو با هم هندل کنم وقتی اینجوری پشت سر هم اهنگ می‌دید. خب قلبم وایمیسته.😭
08.03.202519:29
"باورش سخت بود که بوسه‌هایت تبدیل شود به نمکی زهرآگین بر زخمم."
08.03.202519:18
"باران بارید تا فکر تو را از من بشوید."
08.03.202517:10
05.04.202518:43
منتظر باشید امشب یه نامه‌ی بلند بالا می‌نویسم.
11.03.202516:58
وای چقدر قشنگن.🥹
برید چنلش خیلی کارای زیبایی داره، قیمتاشم که عالی تر.
09.03.202514:04
یه نوروز مونده برامون. اینقدر گوه بخورید، اینقدر زر الکی بزنید تا تو همینم برینید. بسه دیگه. یه دو روز حالا جشن بگیرید برا تاریختون. منم می‌دونم اوضاع تخمیِ ولی همین جشنو دیگه خراب نکنید.
بابت ادبیات این پیامم غذر می‌خوام ولی حق مطلب رو ادا کردم.
08.03.202519:25
"گریه کردم.
زیرا تو قول داده بودی."
08.03.202519:14
"نگاهت کردم. می‌دانستم این آخرین باری است که دروغ به نافم می‌بافی."
Қайта жіберілді:
علی نور✍🏼 avatar
علی نور✍🏼
08.03.202512:58
نامِ اثر: زن بودن در اینجا یعنی عقب‌تر بودن


زن! زن برخلافِ مرد، تلاشی همیشگی برایِ «شدن» نمی‌کند، بلکه مستمرانه در مسیرِ «بودن» است. زن می‌خواهد یک زن به‌حساب بی‌آید. یک زن می‌خواهد در خانواده، جامعه، محیطِ کار شمارش شود. می‌خواهد این زن بودنش ضربه‌ای به کارها و حضورش نزند. زن اینجا همیشه نقطه‌ی شروعش عقب‌تر از مردها بوده. مسئله میانگینِ حقوقِ دریافتیِ زن‌ها نیست. که اگر در همین مسئله هم واشکافی کنیم و به مالیاتِ صورتی و پنهانی که زن‌ها برایِ زن بودن پرداخت می‌کنند بپردازیم، می‌بینیم حساب کردنِ نصفِ دنگ هم باز برابری نیست! اما بالاتر گفتم مسئله این نیست. حتی مسئله نگاهِ مردسالارانه‌ی کشور هم نیست. حتی نگاهِ سودجویی هم همینطور. یا حضور در ورزشگاه! مسئله فقط یک چیز است: زن باید بجنگد تا برچسبِ جنس دوم بودن را از خود بِکَنَد و بعد از این امر، با خستگیِ توام با شور، تازه به خطِ شروع برسد. برایِ همین زن همیشه عقب‌تر است و باید همیشه در راهِ بودن باشد.

- مذکر بودنم خلاف این واقع نشد که از دردِ هم‌نوعم ننویسم و فکر نکنم.
Көрсетілген 1 - 24 арасынан 71
Көбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.