
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

زنان امروز
Zanan Emrooz is a monthly Persian-language journal on women's issues
Contact:
zananemroozonline@gmail.com
—————————-
www.zananemrooz.com
Instagram:zananemrooz
Telegram:@zanan_emrooz
—————————-
WhatsApp: 09391367724
Contact:
zananemroozonline@gmail.com
—————————-
www.zananemrooz.com
Instagram:zananemrooz
Telegram:@zanan_emrooz
—————————-
WhatsApp: 09391367724
TGlist рейтингі
0
0
ТүріҚоғамдық
Растау
РасталмағанСенімділік
СенімсізОрналасқан жері
ТілБасқа
Канал құрылған күніКвіт 19, 2016
TGlist-ке қосылған күні
Бер 17, 2025Рекордтар
24.03.202523:59
2.9KЖазылушылар31.03.202523:59
50Дәйексөз индексі24.03.202523:59
9161 жазбаның қамтуы22.04.202512:17
0Жарнамалық жазбаның қамтуы07.04.202523:59
4.23%ER24.03.202523:59
31.98%ERR18.04.202512:31
سالیان طولانی مطمئن بودم قدرت عشق ورزیدن ندارم. از مشاور خانواده و تراپیست گرفته تا دوستان و نزدیکان مرا سرزنش میکردند که تقصیر خودم است. تراپیستم میگفت تو مردها را اخته میکنی، نمیگذاری نزد تو قدرت و حمایتی را که میخواهند تجربه کنند داشته باشند. نه تو بهقدر کافی زن هستی و نه میگذاری آنها مرد باشند. این بحث هربار سر از جدل درمیآورد، تا جایی که او میپرسید: آهای! چرا اینقدر عصبانی هستی؟ و من خودم را میدیدم که بهسمت او خم شدهام و دستانم را در هوا تکان میدهم و نفسم گرفته است. در همۀ سالهایی که «دوران جوانی» میخوانندش، منتظر عاشق شدن بودم. دقیقتر بخواهم بگویم، منتظر اینکه ببینم اصلاً بلدم چنین احساسی را تجربه کنم؟ دوستداشتنی هستم؟ قدرت میل ورزیدن دارم؟ چه تغییراتی خواهم کرد؟
ادامهٔ این مطلب را در سایت زنان امروز
zananemrooz.com/article/نامه-به-معشوقی-که-هرگز-زاده-نشد/
و یا در نسخه چاپی شماره ۵۲
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
بخوانید.
ادامهٔ این مطلب را در سایت زنان امروز
zananemrooz.com/article/نامه-به-معشوقی-که-هرگز-زاده-نشد/
و یا در نسخه چاپی شماره ۵۲
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
بخوانید.
12.04.202514:38
فمینیسم و ناسیونالیسم: در میانه نزاع و همبستگی
💬 مناظره ستاره هاشمی و نوشین احمدی خراسانی
ظهور خیزش نا و عدم پاسخگویی حاکمیت به بحرانها و مطالبات انباشتشده درون جامعه به شکاف میان حاکمیت و مردم، وسعت بیسابقهای بخشید و آن را به تَرَکی بزرگ تبدیل کرد. اما حاکمیت، آنچنان که بهسادگی تصور میشد، صرفاً در ساختاری مجزا از «جامعه» و «مردم» وجود خارجی نداشت، بلکه بسیاری از تبعیضها و نابرابریها و زخمهایی که در جامعه وجود داشت با همدستیهای «قصدشده یا ناشده» بخشها و گروههایی از مردم در سطح جامعه شکل گرفته بود. ازاینرو، با گسترش خواست دگرگونی و «تخیل آیندهای بهتر» پس از خیزش ژینا، این ترکِ بزرگ در سطحی عمودی میان مردم و حاکمیت باقی نماند، بلکه در امتداد آن، تَرَکهای کوچکتری را در سطح افقی و میان گروههای مختلف مردم بهوجود آورد و درنتیجه، چالشهای گوناگونی را میان مردمانی که خواهان تغییرند، تشدید کرد؛ ازجمله شکافهای جنسیتی، شکاف میان اقوام/ملل مختلف، شکاف میان نسلها، شکاف میان داخل و خارج، شکاف میان طبقات مختلف اجتماعی و غیره.
رشد فزاینده چنین شکافهایی افزون بر ناهموار کردن مسیر همبستگی میان مردم، همبستگی میان فمینیستها را نیز دچار ابهام میکند. خلق همبستگی همواره موضوعی پیچیده و منازعهآمیز بوده است، بهویژه وقتی بحث تفاوتهای سیاسی، اقتصادی، اتنیکی و غیره مطرح باشد. آیا و چطور میتوان عاملیت جمعی را بهرغم اختلافات و تضادها، پرورش داد؟ در این گفتوگو میکوشیم علاوهبر مطرح کردن چالشهای پیش روی تحقق همبستگی بهطورکلی، با توجه به مسئلهمند شدن بیش از پیش رابطه مرکز-پیرامون، درک خود را بهطور خاص از شکاف اتنیکی و ارتباط آن با مسئله زنان با یکدیگر در میان بگذاریم. حفظ تکثر یکی از اصول مهم الگوی فمینیستی همبستگی بوده است که رویکردی خلاف تعبیر یکسانساز از وحدت را پیش میگیرد. ازاینروست که به رسمیت شناختن این شکافها و مورد بحث قرار دادنِ تفاوتها ازجمله پرسشهای پیش روی آن بخش از فمینیستهاست که تغییرات اجتماعی را بهطور جمعی امکانپذیر میدانند.
آنچه میخوانید مناظرهای است میان دو فعال حوزه زنان؛ نوشین احمدی خراسانی و ستاره هاشمی، دانشجوی دکتری جامعهشناسی، درباره فمینیسم، ناسیونالیسم و اتنیک.
منتشر شده در ویژهنامه ۸ مارس «زنان امروز»
لینک مطلب: zananemrooz.com/article/فمینیسم-و-ناسیونالیسم-در-میانه-نزاع-و-ه/
💬 مناظره ستاره هاشمی و نوشین احمدی خراسانی
ظهور خیزش نا و عدم پاسخگویی حاکمیت به بحرانها و مطالبات انباشتشده درون جامعه به شکاف میان حاکمیت و مردم، وسعت بیسابقهای بخشید و آن را به تَرَکی بزرگ تبدیل کرد. اما حاکمیت، آنچنان که بهسادگی تصور میشد، صرفاً در ساختاری مجزا از «جامعه» و «مردم» وجود خارجی نداشت، بلکه بسیاری از تبعیضها و نابرابریها و زخمهایی که در جامعه وجود داشت با همدستیهای «قصدشده یا ناشده» بخشها و گروههایی از مردم در سطح جامعه شکل گرفته بود. ازاینرو، با گسترش خواست دگرگونی و «تخیل آیندهای بهتر» پس از خیزش ژینا، این ترکِ بزرگ در سطحی عمودی میان مردم و حاکمیت باقی نماند، بلکه در امتداد آن، تَرَکهای کوچکتری را در سطح افقی و میان گروههای مختلف مردم بهوجود آورد و درنتیجه، چالشهای گوناگونی را میان مردمانی که خواهان تغییرند، تشدید کرد؛ ازجمله شکافهای جنسیتی، شکاف میان اقوام/ملل مختلف، شکاف میان نسلها، شکاف میان داخل و خارج، شکاف میان طبقات مختلف اجتماعی و غیره.
رشد فزاینده چنین شکافهایی افزون بر ناهموار کردن مسیر همبستگی میان مردم، همبستگی میان فمینیستها را نیز دچار ابهام میکند. خلق همبستگی همواره موضوعی پیچیده و منازعهآمیز بوده است، بهویژه وقتی بحث تفاوتهای سیاسی، اقتصادی، اتنیکی و غیره مطرح باشد. آیا و چطور میتوان عاملیت جمعی را بهرغم اختلافات و تضادها، پرورش داد؟ در این گفتوگو میکوشیم علاوهبر مطرح کردن چالشهای پیش روی تحقق همبستگی بهطورکلی، با توجه به مسئلهمند شدن بیش از پیش رابطه مرکز-پیرامون، درک خود را بهطور خاص از شکاف اتنیکی و ارتباط آن با مسئله زنان با یکدیگر در میان بگذاریم. حفظ تکثر یکی از اصول مهم الگوی فمینیستی همبستگی بوده است که رویکردی خلاف تعبیر یکسانساز از وحدت را پیش میگیرد. ازاینروست که به رسمیت شناختن این شکافها و مورد بحث قرار دادنِ تفاوتها ازجمله پرسشهای پیش روی آن بخش از فمینیستهاست که تغییرات اجتماعی را بهطور جمعی امکانپذیر میدانند.
آنچه میخوانید مناظرهای است میان دو فعال حوزه زنان؛ نوشین احمدی خراسانی و ستاره هاشمی، دانشجوی دکتری جامعهشناسی، درباره فمینیسم، ناسیونالیسم و اتنیک.
منتشر شده در ویژهنامه ۸ مارس «زنان امروز»
لینک مطلب: zananemrooz.com/article/فمینیسم-و-ناسیونالیسم-در-میانه-نزاع-و-ه/


06.04.202508:30
گفتوگو با ناصر صفاریان؛ مستندساز و پژوهشگری که تحقیقات گستردۀ او دربارۀ زندگی فروغ، بهویژه مستند سهگانهاش، وی را به یکی از آگاهترین پویندگان این عرصه تبدیل کرده است. سالها پژوهش، مصاحبه و بررسی اسناد، او را در جایگاهی قرار داده است که بتواند زوایای کمتر دیدهشدۀ هنر و چالشهای زندگی شخصی فروغ را روشن کند. در این گفتوگو تلاش میکنیم از روایتهای افسانهای و دوگانههای مطلق فراتر برویم و به درکی ژرفتر از این رابطه برسیم؛ رابطهای که نهتنها بر زندگی فروغ و ابراهیم گلستان تأثیر گذاشت، بلکه ردپایش در ادبیات و
سینمای ایران نیز برجا ماند.
این گفتوگو را در سایت زنان امروز
zananemrooz.com/article/همۀ-زخمهای-او-از-عشق-بود/
و یا در نسخه چاپی شماره ۵۲
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
بخوانید.
سینمای ایران نیز برجا ماند.
این گفتوگو را در سایت زنان امروز
zananemrooz.com/article/همۀ-زخمهای-او-از-عشق-بود/
و یا در نسخه چاپی شماره ۵۲
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
بخوانید.
23.03.202508:34
در شمارهٔ ۵۲ «زنان امروز» میخوانید:
▪️جامعه
من، تو نخواهم شد
نگاهی به الگوهای استعماری در عشق رمانتیک
🖋️ مائده صدیقی
مشکل عشق
تأملی دربارهٔ نسبت عشق و مرد سالاری
🖋️ رها نبوتی
نامه به معشوقی که هرگز
زاده نشد
🖋️ فردوس شیخالاسلام
تهران به روایت زنان
چگونه در شهر تهران پرسههای فمینیستی بزنیم؟
🖋️ محمد کریم آسایش، سوگل دانائی
▪️تاريخ
فلانورهای ایرانی، عشق و لالهزار
🖋️ مریم رضایی
از تأدیب نسوان تا معایب رجال:
نگاهی به توصیههای اخلاق زناشویی در اواخر عصر قاجار
🖋️ مریم دژمخوی
بازخوانی مجادلهٔ روشنفکران
عروس فرنگی یا زوجهٔ ایرانی؟
🖋️ ساناز حمزهعلی
دو مرگ، دو خاکسپاری، دو زن
🖋️ شیرین کریمی
▪️هنر
عشق میاننسلی و زنان میانسال
مروری بر روابط میاننسلی در سینما
🖋️ مصی گنجهای
طرحی نو در سینمای عاشقانهٔ ایران
ایدئالیسم رمانتیک در «کیک محبوب من»
🖋️ مهرداد بابادی
▪️ادبیات
روایتی دیگر از رابطهٔ فروغ و ابراهیم گلستان
همهٔ زخمهای او از عشق بود
گفتوگو با ناصر صفاریان
🖋️ مهشاد شهبازی
من معشوقه نیستم
گذاری بر رمان کام آخر
🖋️ سمیه آقاجانی
عشق، اندیشه و قدرت
در روابط روشنفکرانه
🖋️ مهشاد شهبازی
▪️جامعه
من، تو نخواهم شد
نگاهی به الگوهای استعماری در عشق رمانتیک
🖋️ مائده صدیقی
مشکل عشق
تأملی دربارهٔ نسبت عشق و مرد سالاری
🖋️ رها نبوتی
نامه به معشوقی که هرگز
زاده نشد
🖋️ فردوس شیخالاسلام
تهران به روایت زنان
چگونه در شهر تهران پرسههای فمینیستی بزنیم؟
🖋️ محمد کریم آسایش، سوگل دانائی
▪️تاريخ
فلانورهای ایرانی، عشق و لالهزار
🖋️ مریم رضایی
از تأدیب نسوان تا معایب رجال:
نگاهی به توصیههای اخلاق زناشویی در اواخر عصر قاجار
🖋️ مریم دژمخوی
بازخوانی مجادلهٔ روشنفکران
عروس فرنگی یا زوجهٔ ایرانی؟
🖋️ ساناز حمزهعلی
دو مرگ، دو خاکسپاری، دو زن
🖋️ شیرین کریمی
▪️هنر
عشق میاننسلی و زنان میانسال
مروری بر روابط میاننسلی در سینما
🖋️ مصی گنجهای
طرحی نو در سینمای عاشقانهٔ ایران
ایدئالیسم رمانتیک در «کیک محبوب من»
🖋️ مهرداد بابادی
▪️ادبیات
روایتی دیگر از رابطهٔ فروغ و ابراهیم گلستان
همهٔ زخمهای او از عشق بود
گفتوگو با ناصر صفاریان
🖋️ مهشاد شهبازی
من معشوقه نیستم
گذاری بر رمان کام آخر
🖋️ سمیه آقاجانی
عشق، اندیشه و قدرت
در روابط روشنفکرانه
🖋️ مهشاد شهبازی
Қайта жіберілді:
کارزار سهشنبههای نه به اعدام



01.04.202510:12
📣 آغاز به کار کانال تلگرامی "کارزار سهشنبههای نه به اعدام" | No to Execution Tuesdays Campaign
با تبریک سال نو به تمامی مردم ستمدیده و همراهان کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» و با امید به برچیده شدن چوبههای دار در سال ۱۴۰۴، به آگاهی میرسانیم که کانال رسمی این کارزار از نخستین هفتهٔ سال جدید فعالیت خود را آغاز میکند.
از تمامی کسانی که تاکنون به هر شیوهای در مقابله با اعدام تلاش کردهاند، صدای کارزار و دادخواهان بودهاند، و رنج محکومان به اعدام و خانوادههای آنان را بازتاب دادهاند، صمیمانه سپاسگزاریم.
از شما دعوت میکنیم با معرفی و گسترش این کانال، ما را در تداوم این مبارزه یاری نمایید.
با سپاس و به امید آزادی
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
🔸🔸🔸
لینک کانال کارزار:
https://t.me/No_To_Execution_Tuesdays
با تبریک سال نو به تمامی مردم ستمدیده و همراهان کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» و با امید به برچیده شدن چوبههای دار در سال ۱۴۰۴، به آگاهی میرسانیم که کانال رسمی این کارزار از نخستین هفتهٔ سال جدید فعالیت خود را آغاز میکند.
از تمامی کسانی که تاکنون به هر شیوهای در مقابله با اعدام تلاش کردهاند، صدای کارزار و دادخواهان بودهاند، و رنج محکومان به اعدام و خانوادههای آنان را بازتاب دادهاند، صمیمانه سپاسگزاریم.
از شما دعوت میکنیم با معرفی و گسترش این کانال، ما را در تداوم این مبارزه یاری نمایید.
با سپاس و به امید آزادی
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
🔸🔸🔸
لینک کانال کارزار:
https://t.me/No_To_Execution_Tuesdays
02.04.202513:01
من، تو نخواهم شد
نگاهی به الگوهای استعماری در عشق رمانتیک
🖊 مائده صدیقی
اول. آنچه در رابطهام با او تجربه کرده بودم حس غیرقابل وصفی بود که علایم ظاهریاش از سرخ شدن گونهها تا تپش قلب به نیرویی گرمابخش همراه با اضطرابی شدید در بدنم تبدیل میشد. عشق بود آن نیروی رهاییبخش، نیرویی ماورایی که بدن را بر آنچه از پیش بود میشوراند. عشقی که من میشناختم و در کتابها خوانده بودم همین بود. آنها گفته بودند زبانشان در وصفش الکن و ابتر است. و من سرخوش از اینکه بالاخره فهمیدهام این نیروی ماورایی غیرقابل وصف چیست، در ابتدای جوانی، خودم را با او تعریف و تصور میکردم. بدون او من هیچ بودم. همه آنچه داشتم او بود و همه آنچه میخواستم. اما مانند اغلب داستانهای عاشقانه در دنیای واقعی، سرانجامش خوش نبود. نشد و من همه چیز را از دست دادم. مدتها به این فکر کردم که چرا من بی او هیچکسی نیستم، و چطور نتوانستم آنچه را داشتم حفظ کنم و بیشتر به دستش بیاورم. از اینکه آنقدر شکننده و ضعیف بودم میترسیدم و بدم میآمد. سالها بعد دوست عزیزی، در روز ولنتاین، متنی از یک فمینیست مصری برایم فرستاد که در آن از تجربۀ عشق ورزیدن در ۵۰ سالگیاش میگفت و اینکه چطور دوباره توانسته عشق را بیپروای با بروز آسیبپذیری از نو معنا کند. این را تعریف کردم که بگویم آن متنی که دوستم در روز ولنتاین برایم فرستاده بود، وقتی خود را دوباره آسیبپذیر و شکننده و بیپناه میدیدم، جرقهای بود که بیش از پیش به سیطرۀ الگوهای مردسالارانه بر روابط عاشقانه فکر کنم.
دوم. کنجکاویام نسبت به موضوع «توسعه»، با معانی و تعاریف متنوعش، من را به مبحث استعمار و سپس به بخشی از مطالعات پسااستعماری رساند. جایی که میشد آنچه میتوانستیم باشیم، آنچه هستیم، و آنچه میخواهیم باشیم را در جغرافیای آشفتهمان دقیقتر جستوجو کنم. اما بیش از هرچیز، ظرایف و پویایی رابطۀ استعمارگر و مستعمره مجذوبم کرد، آنجا که در نقشهای بزرگتر میشد روابط قدرت و هنجارهای مردسالارانه را نهفقط در اشکال مرئی، که در اشکال نرم و نامرئی هم جستوجو کرد. استعمار قدرت ایدۀ توسعه و پیشرفت را به استعمارشده تحمیل میکند. این کار ازطریق ایجاد دوگانههای ایدئولوژیک (متمدن و عقبمانده) و فرافکنی خیالات و آرزوهای استعمارگر بر مستعمره انجام میشود. این نهتنها چارچوبی برای واکاوی هستیشناسانۀ استعمار در ساحت مرئی، که از نظرم یک دستگاه فکری است که در تاروپود جهان روابط عاشقانه نیز بازتاب پیدا میکند.
ادامهٔ این مطلب را در سایت زنان امروز
zananemrooz.com/article/من،-تو-نخواهم-شد/
و یا در نسخه چاپی شماره ۵۲
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
بخوانید.
نگاهی به الگوهای استعماری در عشق رمانتیک
🖊 مائده صدیقی
اول. آنچه در رابطهام با او تجربه کرده بودم حس غیرقابل وصفی بود که علایم ظاهریاش از سرخ شدن گونهها تا تپش قلب به نیرویی گرمابخش همراه با اضطرابی شدید در بدنم تبدیل میشد. عشق بود آن نیروی رهاییبخش، نیرویی ماورایی که بدن را بر آنچه از پیش بود میشوراند. عشقی که من میشناختم و در کتابها خوانده بودم همین بود. آنها گفته بودند زبانشان در وصفش الکن و ابتر است. و من سرخوش از اینکه بالاخره فهمیدهام این نیروی ماورایی غیرقابل وصف چیست، در ابتدای جوانی، خودم را با او تعریف و تصور میکردم. بدون او من هیچ بودم. همه آنچه داشتم او بود و همه آنچه میخواستم. اما مانند اغلب داستانهای عاشقانه در دنیای واقعی، سرانجامش خوش نبود. نشد و من همه چیز را از دست دادم. مدتها به این فکر کردم که چرا من بی او هیچکسی نیستم، و چطور نتوانستم آنچه را داشتم حفظ کنم و بیشتر به دستش بیاورم. از اینکه آنقدر شکننده و ضعیف بودم میترسیدم و بدم میآمد. سالها بعد دوست عزیزی، در روز ولنتاین، متنی از یک فمینیست مصری برایم فرستاد که در آن از تجربۀ عشق ورزیدن در ۵۰ سالگیاش میگفت و اینکه چطور دوباره توانسته عشق را بیپروای با بروز آسیبپذیری از نو معنا کند. این را تعریف کردم که بگویم آن متنی که دوستم در روز ولنتاین برایم فرستاده بود، وقتی خود را دوباره آسیبپذیر و شکننده و بیپناه میدیدم، جرقهای بود که بیش از پیش به سیطرۀ الگوهای مردسالارانه بر روابط عاشقانه فکر کنم.
دوم. کنجکاویام نسبت به موضوع «توسعه»، با معانی و تعاریف متنوعش، من را به مبحث استعمار و سپس به بخشی از مطالعات پسااستعماری رساند. جایی که میشد آنچه میتوانستیم باشیم، آنچه هستیم، و آنچه میخواهیم باشیم را در جغرافیای آشفتهمان دقیقتر جستوجو کنم. اما بیش از هرچیز، ظرایف و پویایی رابطۀ استعمارگر و مستعمره مجذوبم کرد، آنجا که در نقشهای بزرگتر میشد روابط قدرت و هنجارهای مردسالارانه را نهفقط در اشکال مرئی، که در اشکال نرم و نامرئی هم جستوجو کرد. استعمار قدرت ایدۀ توسعه و پیشرفت را به استعمارشده تحمیل میکند. این کار ازطریق ایجاد دوگانههای ایدئولوژیک (متمدن و عقبمانده) و فرافکنی خیالات و آرزوهای استعمارگر بر مستعمره انجام میشود. این نهتنها چارچوبی برای واکاوی هستیشناسانۀ استعمار در ساحت مرئی، که از نظرم یک دستگاه فکری است که در تاروپود جهان روابط عاشقانه نیز بازتاب پیدا میکند.
ادامهٔ این مطلب را در سایت زنان امروز
zananemrooz.com/article/من،-تو-نخواهم-شد/
و یا در نسخه چاپی شماره ۵۲
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
بخوانید.
25.03.202515:34
بخش اجتماعی شماره ۵۲، چهار مقاله دارد که سه تای آنها به نقد روابط عاشقانه و تاثیر ساختارهای اجتماعی بر این روابط میپردازد. مقاله چهارم و آخر تلاش میکند به این سوال پاسخ دهد که چگونه در شهر تهران پرسههای فمینیستی بزنیم؟
مائده صدیقی در مقالهای با عنوان «من، تو نخواهم شد: نگاهی به الگوهای استعماری در عشق رمانتیک» به تاثیر پنهان ساختارهای اجتماعی و فرهنگی بر روابط عاشقانه میپردازد. آنچه در ابتدا تجربهای شیرین و پرشور از عشق به نظر میرسد، میتواند به سوالات و تردیدهایی درباره هویت فردی، قدرت و نابرابریها منجر شود. مائده تلاش میکند با کمک نظریات ماریا لوگونز نشان دهد عشق میتواند در قالبی مشابه استعمار، به طور تدریجی فرد را از خودش جدا کند و او را به ابژهای برای تحقق ایگوی دیگری تبدیل کند.
«مشکل عشق: تاملی درباره نسبت عشق و مردسالاری» مقالهای به قلم رها نبوتی است که تلاش میکند عشق را از دریچة فمینیستی نقد کند. او نشان میدهد عشق از ساختارهای سلطه جدا نیست، بلکه عشق، میل و سلطه در هم تنیدهاند. رها با اشاره به نظریات بل هوکس و آدری لرد، از ضرورت بارتعریف عشق مینویسد: مفهوم «اروس»، امکانی برای بازتعریف عشق بهمثابه نیرویی رهاییبخش و جمعی پیشنهاد میدهد. این نگاه به عشق، آن را از تقلیل به رابطة دگرجنسگرایانهی سلطهمحور رها کرده و مرز آن را با دوستی کمرنگ میکند.
فردوس شیخالاسلام در «نامه به معشوقی که هرگز زاده نشد» از رابطهای پر ابهام همراه با درگیریهای درونی مینویسد و نشان میدهد چطور مسائل اجتماعی بر تجربة عشق اثرگذارند: «سالیان طولانی مطمئن بودم قدرت عشق ورزیدن ندارم. از مشاور خانواده و تراپیست گرفته تا دوستان و نزدیکان مرا سرزنش میکردند که تقصیر خودم است. تراپیستم میگفت تو مردها را اخته میکنی، نمیگذاری نزد تو قدرت و حمایتی را که میخواهند تجربه کنند داشته باشند. نه تو بهقدر کافی زن هستی و نه میگذاری آنها مرد باشند..».
در نهایت «تهران به روایت زنان: چگونه در شهر تهران پرسههای فمینیستی بزنیم؟» گزارشی است به قلم سوگل دانایی و محمدکریم آسایش که در آن تلاش کردند فضاهایی که در شهر تهران به نوعی با رخدادهای مرتبط با زنان پیوند داشتهاند و در حافظة جمعی ثبت شدند را با کمک نظرسنجی از زنان فعال در حوزههای مختلف و از نسلهای متفاوت ثبت کنند. آنها در این گزارش به ده مکان اشاره میکنند؛ از گراند هتل و پارک دانشجو تا کتابخانه صدیقه دولتآبادی و قهوهخانه عموحسن.
لینک خرید این شماره:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره
مائده صدیقی در مقالهای با عنوان «من، تو نخواهم شد: نگاهی به الگوهای استعماری در عشق رمانتیک» به تاثیر پنهان ساختارهای اجتماعی و فرهنگی بر روابط عاشقانه میپردازد. آنچه در ابتدا تجربهای شیرین و پرشور از عشق به نظر میرسد، میتواند به سوالات و تردیدهایی درباره هویت فردی، قدرت و نابرابریها منجر شود. مائده تلاش میکند با کمک نظریات ماریا لوگونز نشان دهد عشق میتواند در قالبی مشابه استعمار، به طور تدریجی فرد را از خودش جدا کند و او را به ابژهای برای تحقق ایگوی دیگری تبدیل کند.
«مشکل عشق: تاملی درباره نسبت عشق و مردسالاری» مقالهای به قلم رها نبوتی است که تلاش میکند عشق را از دریچة فمینیستی نقد کند. او نشان میدهد عشق از ساختارهای سلطه جدا نیست، بلکه عشق، میل و سلطه در هم تنیدهاند. رها با اشاره به نظریات بل هوکس و آدری لرد، از ضرورت بارتعریف عشق مینویسد: مفهوم «اروس»، امکانی برای بازتعریف عشق بهمثابه نیرویی رهاییبخش و جمعی پیشنهاد میدهد. این نگاه به عشق، آن را از تقلیل به رابطة دگرجنسگرایانهی سلطهمحور رها کرده و مرز آن را با دوستی کمرنگ میکند.
فردوس شیخالاسلام در «نامه به معشوقی که هرگز زاده نشد» از رابطهای پر ابهام همراه با درگیریهای درونی مینویسد و نشان میدهد چطور مسائل اجتماعی بر تجربة عشق اثرگذارند: «سالیان طولانی مطمئن بودم قدرت عشق ورزیدن ندارم. از مشاور خانواده و تراپیست گرفته تا دوستان و نزدیکان مرا سرزنش میکردند که تقصیر خودم است. تراپیستم میگفت تو مردها را اخته میکنی، نمیگذاری نزد تو قدرت و حمایتی را که میخواهند تجربه کنند داشته باشند. نه تو بهقدر کافی زن هستی و نه میگذاری آنها مرد باشند..».
در نهایت «تهران به روایت زنان: چگونه در شهر تهران پرسههای فمینیستی بزنیم؟» گزارشی است به قلم سوگل دانایی و محمدکریم آسایش که در آن تلاش کردند فضاهایی که در شهر تهران به نوعی با رخدادهای مرتبط با زنان پیوند داشتهاند و در حافظة جمعی ثبت شدند را با کمک نظرسنجی از زنان فعال در حوزههای مختلف و از نسلهای متفاوت ثبت کنند. آنها در این گزارش به ده مکان اشاره میکنند؛ از گراند هتل و پارک دانشجو تا کتابخانه صدیقه دولتآبادی و قهوهخانه عموحسن.
لینک خرید این شماره:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره
30.03.202508:41
در بخش تاریخ شماره ۵۲ مجله زنان امروز، از آنجا که ارتباط بین زن و مرد یکی از عرصههای مورد مناقشه و پرچالش تاریخ معاصر ایران بوده است، تلاش کردهایم به سهم خود، به بخشی از این صورت مسألهٔ بازِ تاریخیمان بپردازیم. اینکه تغییرات اجتماعی در تاریخ معاصر چگونه باعث تغییر روابط زن و مرد و زناشویی ایرانی شده است؛ تغییری که هنوز نیز ادامه دارد. در این مسیر، برخی از محورهای رابطه زن و مرد را از منظر تغییرات فضای شهری، ادبیات، مجادلات روزنامهای و نامهها بازیابی کردیم.
در بخش تاریخ این شماره میخوانیم:
▪️مقالهٔ «فلانورهای ایرانی، عشق و لالهزار» نوشتهٔ مریم رضایی، تغییرات نوظهور فضای شهری و حضور زنان و مردانی که برای پرسهزنی در شهر از خانه بیرون میآمدند را در سالهای پسامشروطه بررسی کرده است. در این مقاله، فضای لالهزار بهعنوان اولین خیابان مدرن شهری، شیوههای تازه پرسهزنی سوژههای شهری و تولید امکانهای نو در فضای شهر از یک طرف و مقابلههای پلیسی با حضور زنان در خیابان و تلاش پلیس شهری در بیرون راندن زنان از فضای عمومی و اشغال مردانهٔ آن با کنترل فضا و زمان، از طرف دیگر، از منظر روایتهای تاریخی، روزنامهها و اولین رمانهای عاشقانهی شهری بررسی شده است.
▪️«از تادیب نسوان تا معایب رجال: نگاهی به توصیههای اخلاق زناشویی در اواخر عصر قاجار» نوشتهٔ مریم دژمخوی به مقابلهٔ دو الگوی اخلاق زناشویی در تاریخ معاصر ایران پرداخته است. در این مقاله میخوانید که چطور روایت تادیب النسوانها در پی تغییرات اجتماعی نوظهور پیش از مشروطه، با نقد معایبالرجالها مواجه شدند و برای اولینبار صدای زنان، حوزهٔ اخلاق زناشویی مردسالار در ایران را به چالش کشید؛ چالشی که بهمرور تمامی عرصههای زناشویی زن و مرد ایرانی را با صورت مسألههای تازهای روبرو کرد و به دنبال آن باعث تغییر شکل خانواده ایرانی شد. اینکه چطور زنان در پاسخ مردانی که اطاعتپذیری و صغارت زنان را بهعنوان تجویز اخلاقی ترویج میکردند، بر الگوهای انسانیتر و عاشقانهتر در ارتباط زن و مرد پافشاری کردند.
▪️مقالهٔ «عروس فرنگی یا زوجهٔ ایرانی؟ بازخوانی یک مجادلهٔ روشنفکری» نوشته ساناز حمزهعلی به یکی از جنجالیترین موضوعات اوایل دوران پهلوی و اواخر قاجار، یعنی ترجیح مردان ایرانی تحصیلکرده در ازدواج با زن فرنگی میپردازد. موضوعی که نشان میدهد عقب نگه داشته شدن زن ایرانی، چگونه بر ترجیحات زناشویی مردان مدرن ایرانی تأثیر گذاشته است. در این میان، مجادلات بر سر درستی یا نادرستی ازدواج با زن فرنگی بین مدرنیستهای ایرانی و برخی از زنان فمینیست همچون صدیقه دولتآبادی عرصهٔ نقد شرایط زنان ایرانی میشود.
▪️«دو مرگ، دو خاکسپاری، دو زن» به قلم شیرین کریمی به یک صورت مسألهٔ تازه و پرداخته نشده در مورد حواشی مرگ و تنهایی دو زن هنرمند و رادیکال ایرانی؛ فروغ فرخزاد و قمرالملوک وزیری پرداخته است. خاکسپاری این دو که اتفاقاً در قبرستان ظهیرالدوله تهران صورت میگیرد، عرصهٔ تعمق در شکل زیستن، تنهایی و مرگ آنها بهعنوان دو زن آوانگارد هنرمند توسط نویسنده شده است.
لینک خرید این شماره:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
در بخش تاریخ این شماره میخوانیم:
▪️مقالهٔ «فلانورهای ایرانی، عشق و لالهزار» نوشتهٔ مریم رضایی، تغییرات نوظهور فضای شهری و حضور زنان و مردانی که برای پرسهزنی در شهر از خانه بیرون میآمدند را در سالهای پسامشروطه بررسی کرده است. در این مقاله، فضای لالهزار بهعنوان اولین خیابان مدرن شهری، شیوههای تازه پرسهزنی سوژههای شهری و تولید امکانهای نو در فضای شهر از یک طرف و مقابلههای پلیسی با حضور زنان در خیابان و تلاش پلیس شهری در بیرون راندن زنان از فضای عمومی و اشغال مردانهٔ آن با کنترل فضا و زمان، از طرف دیگر، از منظر روایتهای تاریخی، روزنامهها و اولین رمانهای عاشقانهی شهری بررسی شده است.
▪️«از تادیب نسوان تا معایب رجال: نگاهی به توصیههای اخلاق زناشویی در اواخر عصر قاجار» نوشتهٔ مریم دژمخوی به مقابلهٔ دو الگوی اخلاق زناشویی در تاریخ معاصر ایران پرداخته است. در این مقاله میخوانید که چطور روایت تادیب النسوانها در پی تغییرات اجتماعی نوظهور پیش از مشروطه، با نقد معایبالرجالها مواجه شدند و برای اولینبار صدای زنان، حوزهٔ اخلاق زناشویی مردسالار در ایران را به چالش کشید؛ چالشی که بهمرور تمامی عرصههای زناشویی زن و مرد ایرانی را با صورت مسألههای تازهای روبرو کرد و به دنبال آن باعث تغییر شکل خانواده ایرانی شد. اینکه چطور زنان در پاسخ مردانی که اطاعتپذیری و صغارت زنان را بهعنوان تجویز اخلاقی ترویج میکردند، بر الگوهای انسانیتر و عاشقانهتر در ارتباط زن و مرد پافشاری کردند.
▪️مقالهٔ «عروس فرنگی یا زوجهٔ ایرانی؟ بازخوانی یک مجادلهٔ روشنفکری» نوشته ساناز حمزهعلی به یکی از جنجالیترین موضوعات اوایل دوران پهلوی و اواخر قاجار، یعنی ترجیح مردان ایرانی تحصیلکرده در ازدواج با زن فرنگی میپردازد. موضوعی که نشان میدهد عقب نگه داشته شدن زن ایرانی، چگونه بر ترجیحات زناشویی مردان مدرن ایرانی تأثیر گذاشته است. در این میان، مجادلات بر سر درستی یا نادرستی ازدواج با زن فرنگی بین مدرنیستهای ایرانی و برخی از زنان فمینیست همچون صدیقه دولتآبادی عرصهٔ نقد شرایط زنان ایرانی میشود.
▪️«دو مرگ، دو خاکسپاری، دو زن» به قلم شیرین کریمی به یک صورت مسألهٔ تازه و پرداخته نشده در مورد حواشی مرگ و تنهایی دو زن هنرمند و رادیکال ایرانی؛ فروغ فرخزاد و قمرالملوک وزیری پرداخته است. خاکسپاری این دو که اتفاقاً در قبرستان ظهیرالدوله تهران صورت میگیرد، عرصهٔ تعمق در شکل زیستن، تنهایی و مرگ آنها بهعنوان دو زن آوانگارد هنرمند توسط نویسنده شده است.
لینک خرید این شماره:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
03.04.202515:35
در بخش ادبیات شمارهٔ ۵۲، عشق، قدرت و هویت زنانه در مواضعی تحلیل میشوند که در تجربههای زیستهٔ زنان نویسنده و روشنفکر شکل میگیرند. این بخش با گفتوگوی مفصل و خواندنیِ مهشاد شهبازی با ناصر صفاریان با عنوان همهٔ زخمهای او از عشق بود آغاز میشود؛ نگاهی به رابطهٔ فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان و تأملی بر پیوند عشق و رنج در زیست شاعرانه زنی روشنفکر.
در ادامه، سمیه آقاجانی در مقالهٔ من معشوقه نیستم با بررسی رمان کام آخر از هیفا بیطار، نویسندهٔ عرب، به روایت زنی میپردازد که تلاش میکند از نقش تثبیتشدهٔ معشوقه بودن فراتر رود و در دل رابطهای عاطفی، اقدام به بازتعریف خود کند.
در آخر، مهشاد شهبازی در گفتار عشق، اندیشه و قدرت در روابط روشنفکرانه، از جایگاه زنانی مینویسد که در پیوندهای عاطفی با مردان نویسنده و روشنفکر، همواره در سایه آنان قرار گرفتهاند؛ نگاهی انتقادی به مناسبات نابرابر قدرت در روابطی که در ظاهر بر برابری و هماندیشی بنا شدهاند، اما در ژرفا، ساختار قدرت را بازتولید میکنند.
این بخش دعوتی است به بازاندیشی در روایتهایی از عشق و قدرت و فرصتی برای شنیدن صداهایی که از مرزهای خاموشی عبور کردهاند.
لینک خرید این شماره:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
در ادامه، سمیه آقاجانی در مقالهٔ من معشوقه نیستم با بررسی رمان کام آخر از هیفا بیطار، نویسندهٔ عرب، به روایت زنی میپردازد که تلاش میکند از نقش تثبیتشدهٔ معشوقه بودن فراتر رود و در دل رابطهای عاطفی، اقدام به بازتعریف خود کند.
در آخر، مهشاد شهبازی در گفتار عشق، اندیشه و قدرت در روابط روشنفکرانه، از جایگاه زنانی مینویسد که در پیوندهای عاطفی با مردان نویسنده و روشنفکر، همواره در سایه آنان قرار گرفتهاند؛ نگاهی انتقادی به مناسبات نابرابر قدرت در روابطی که در ظاهر بر برابری و هماندیشی بنا شدهاند، اما در ژرفا، ساختار قدرت را بازتولید میکنند.
این بخش دعوتی است به بازاندیشی در روایتهایی از عشق و قدرت و فرصتی برای شنیدن صداهایی که از مرزهای خاموشی عبور کردهاند.
لینک خرید این شماره:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
16.04.202516:46
🖋️مهشاد شهبازی
خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا، زادهی ۲۸ مارس ۱۹۳۶ در پرو، یکی از برجستهترین رماننویسان، منتقدان و روشنفکران سیاسی است که آثارش تأثیری ژرف بر ادبیات جهان گذاشتهاند؛ از چهرههای شاخص «شکوفایی ادبیات آمریکای لاتین» در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی که نویسندگانی چون گابریلگارسیا مارکز، کارلوس فوئنتس و خولیو کورتاسار نیز در آن نقش داشتند.
او با تلفیقی از روایتهای چندلایه، صداهای متکثر، تحلیلهای روانشناختی و موضعگیریهایفلسفی و سیاسی، به نقد ساختارهای قدرت، فساد نهادهای سیاسی و خشونت دولتها پرداخت و تقلای انسان در جستوجوی آزادی و معنا در جهانی بیثبات را به تصویر کشید. رمانهای شاخص بارگاس یوسا همچون خانهی سبز، گفتوگو در کاتدرال، سور بز و جنگ آخرالزمان، نه فقط روایاتی از دیکتاتوری و خشونت، بلکه کندوکاوهایی عمیق برای بازشناسی موقعیت انسان در برابر قدرت، وجدان در برابر سرسپردگی و واقعیت در برابر رسانهاند.
او در سال ۲۰۱۰ میلادی نوبل ادبیات را از آن خود کرد؛ نشانی که نه تنها برای قدرت قلمش، که برای تعهدش به مقاومت و دفاعش از لیبرالیسم و آزادی فردی، به او تعلق گرفت.
درگذشت خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا، نه پایان یک نویسنده، بلکه پایانی بر فصلی از رماننویسی است که ادبیات را فراتر از عرصهی تخیل و فضایی برای تأملات ژرف سیاسی، اجتماعی و اخلاقی میدانست؛ فقدان نویسندهای متعهد که به قدرت رمان و روایت ایمان داشت و بر این باور بود که ادبیات، به مثابه امکانی برای نقد، بیداری و زندهماندن، میتواند جهان را تغییر دهد.
خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا، زادهی ۲۸ مارس ۱۹۳۶ در پرو، یکی از برجستهترین رماننویسان، منتقدان و روشنفکران سیاسی است که آثارش تأثیری ژرف بر ادبیات جهان گذاشتهاند؛ از چهرههای شاخص «شکوفایی ادبیات آمریکای لاتین» در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی که نویسندگانی چون گابریلگارسیا مارکز، کارلوس فوئنتس و خولیو کورتاسار نیز در آن نقش داشتند.
او با تلفیقی از روایتهای چندلایه، صداهای متکثر، تحلیلهای روانشناختی و موضعگیریهایفلسفی و سیاسی، به نقد ساختارهای قدرت، فساد نهادهای سیاسی و خشونت دولتها پرداخت و تقلای انسان در جستوجوی آزادی و معنا در جهانی بیثبات را به تصویر کشید. رمانهای شاخص بارگاس یوسا همچون خانهی سبز، گفتوگو در کاتدرال، سور بز و جنگ آخرالزمان، نه فقط روایاتی از دیکتاتوری و خشونت، بلکه کندوکاوهایی عمیق برای بازشناسی موقعیت انسان در برابر قدرت، وجدان در برابر سرسپردگی و واقعیت در برابر رسانهاند.
او در سال ۲۰۱۰ میلادی نوبل ادبیات را از آن خود کرد؛ نشانی که نه تنها برای قدرت قلمش، که برای تعهدش به مقاومت و دفاعش از لیبرالیسم و آزادی فردی، به او تعلق گرفت.
درگذشت خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا، نه پایان یک نویسنده، بلکه پایانی بر فصلی از رماننویسی است که ادبیات را فراتر از عرصهی تخیل و فضایی برای تأملات ژرف سیاسی، اجتماعی و اخلاقی میدانست؛ فقدان نویسندهای متعهد که به قدرت رمان و روایت ایمان داشت و بر این باور بود که ادبیات، به مثابه امکانی برای نقد، بیداری و زندهماندن، میتواند جهان را تغییر دهد.
04.04.202512:50
در بخش هنر شماره ۵۲ مجلهٔ زنان امروز موضوع عشق با سویههای کمتر دیدهشده دستمایه نگارش دو مقاله شده است. در مقاله اول با عنوان «عشق میاننسلی و زنان میانسال» به قلم معصومه گنجهای، نویسنده مروری بر روابط میاننسلی در سینما داشته و با مقدمهای از سینمای دهههای اخیر جهان، بر چند فیلم معروف چند سال اخیر با رویکرد روابط عاشقانۀ میاننسلی زنان با مردان جوانتر تمرکز کرده و عنوان نموده که سینمای بدنۀ غرب مسئلۀ «توان زن برای بازشناختن تمنای خود» در کانون توجه قرارداده و نسبت به لزوم آگاه شدن زنان از تمنای واقعی خودشان هشدار میدهد. در ادامه سینمای ایران نیز از همین منظر مورد بررسی قرار گرفته و به نمونههای معدود عشق میاننسلی در سینمای ایران پرداخته و نتایج قابل تاملی از مقایسه سینمای ایران و جهان در این زمینه ارائه شده است.
مقاله دوم با عنوان «طرحی نو در سینمای عاشقانۀ ایران» به قلم مهرداد بابادی، نگاهی دوباره دارد به فیلم کیک محبوب من. نویسنده مطلبش را با بررسی رئالیسم در این فیلم آغاز میکند و شجاعت فیلمسازان را در ارائۀ تصویری واقعگرایانه از تنهایی یک زن پابهسنگذاشته و میل و عاملیتش برای آشنایی با مردی به منظور برقراری رابطهای صمیمانه، میستاید. او در ادامه با مروری بر تاریخ سینمای ایران مسئله غیبت عشق و رابطه رمانتیک را بررسی می کند. به عقیده نویسنده، کلانروایت ادبیات غنایی همواره مسئلۀ فراق و جدایی و تمنای وصال بوده و همین، اساس سینمای رمانتیک ایران را هم شکل داده است.
لینک خرید این شماره:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
مقاله دوم با عنوان «طرحی نو در سینمای عاشقانۀ ایران» به قلم مهرداد بابادی، نگاهی دوباره دارد به فیلم کیک محبوب من. نویسنده مطلبش را با بررسی رئالیسم در این فیلم آغاز میکند و شجاعت فیلمسازان را در ارائۀ تصویری واقعگرایانه از تنهایی یک زن پابهسنگذاشته و میل و عاملیتش برای آشنایی با مردی به منظور برقراری رابطهای صمیمانه، میستاید. او در ادامه با مروری بر تاریخ سینمای ایران مسئله غیبت عشق و رابطه رمانتیک را بررسی می کند. به عقیده نویسنده، کلانروایت ادبیات غنایی همواره مسئلۀ فراق و جدایی و تمنای وصال بوده و همین، اساس سینمای رمانتیک ایران را هم شکل داده است.
لینک خرید این شماره:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/


03.04.202515:35


04.04.202512:49


30.03.202508:40


25.03.202515:34
Көбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.