Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
GHOSTEEN | شبح avatar

GHOSTEEN | شبح

Ghosteen dancing
Dancing
Dancing
In my head.
-From "Ghosteen" a song by Nick cave and the bad seeds
.
playlists: @somewheretoshare
TGlist рейтингі
0
0
ТүріҚоғамдық
Растау
Расталмаған
Сенімділік
Сенімсіз
Орналасқан жері
ТілБасқа
Канал құрылған күніDec 11, 2022
TGlist-ке қосылған күні
Mar 02, 2025

Telegram арнасы GHOSTEEN | شبح статистикасы

Жазылушылар

1 409

24 сағат
6
0.4%Апта
5
0.4%Ай
135
10.6%

Дәйексөз индексі

0

Ескертулер0Каналдарда қайта жазылу0Каналдарда ескерту0

1 жазбаның орташа қамтуы

318

12 сағат840%24 сағат318
17.5%
48 сағат342
15.7%

Қатысу деңгейі (ER)

3.69%

Қайта жазылды2Пікірлер0Реакциялар7

Қамту бойынша қатысу деңгейі (ERR)

0%

24 сағат0%Апта0%Ай
0.86%

1 жарнамалық жазбаның қамтуы

197

1 сағат8040.61%1 – 4 сағат00%4 - 24 сағат15478.17%
Каналға біздің ботымызды қосып, осы каналдың аудиториясын біліңіз.
24 сағаттағы жазбалар саны
9
Динамика
9

"GHOSTEEN | شبح" тобындағы соңғы жазбалар

این آهنگ، بوی خون می‌ده.
@GHOSSTEEN
@somewheretoshare
بعضی‌ها، نظر شمارو درباره یه مسئله می‌پرسن که بعد‌، شروع کنن و نظر خودشون رو درباره اون مسئله بگن.
_who asked? واقعا
و این تقصیر شما نیست.
باید پذیرفت که در بعضی از نقاط جهان مردم به جای اکسیژن، حماقت تنفس می‌کنند.
.
از اینکه مشتری دائمی جایی باشم واقعا لذت می‌برم. مثلا مشتری دائمی یه آرایشگاه بودن، مشتری دائمی یه کافه، مشتری دائمی یه سوپرمارکت و غیره. چون یه جورایی وقتی کم میارم می‌تونم به این فکر کنم که یکی یه جا منتظره من برم پیشش موهامو کوتاه کنم، یکی منتظره برم کافه‌ش و چای بگیرم و یکی منتظره برم ازش خرید کنم. همه‌ اونا در دنیای من در انتظارند تا من برم سراغشون. و همین باعث می‌شه بلند شم و ادامه بدم. همین‌چیزهای جزئی. همین چیزهای معمولی معنای زندگی منن.
در حمام بودم که برق رفت و من، هنوز اینجام دقیقا همون لحظه که این متن رو نوشتم. نفرتم از این جغرافیا، از بلایی که این جغرافیا به سرم آورده هیچوقت کم نمیشه. و لزوما قضیه قطعی برق به هنگام بودن در‌ حمام نیست، این صرفا یه جرقه کوچیکه در انبار باروتِ نفرت من نسبت به این سرزمین.
خوش اومدید.
سه نفر دیگه بیاد میرسیم به امسال:)))
Жойылды06.04.202523:23
اع... من فکر کردم فقط برای من باگ داره.
خلاصه که ما کار خیرمون رو کردیم. تلگرام سنگ انداخت.
Жойылды06.04.202523:23
والا منم رفتم، ولی عددش تغییری نمی‌کنه
اینجا هم ۲۲ نفر دیگه میخواد که برسه ۱۴۰۰ نفر. قبلن این عددهارو دیدم. برسیم بهش برمیگردیم به روزهای خوبِ گذشته.
Жойылды06.04.202523:23
بقیه‌تون هم برید
Жойылды06.04.202523:23
مهدی من فقط یه بار میتونم برم
چطوری دوباره برم:)))

Рекордтар

06.04.202523:59
1.4KЖазылушылар
28.02.202523:59
0Дәйексөз индексі
25.03.202523:59
3.1K1 жазбаның қамтуы
28.03.202523:59
232Жарнамалық жазбаның қамтуы
14.04.202521:38
7.14%ER
25.03.202523:59
235.70%ERR
Жазылушылар
Цитата индексі
1 хабарламаның қаралымы
Жарнамалық хабарлама қаралымы
ER
ERR
MAR '25MAR '25MAR '25MAR '25MAR '25APR '25APR '25APR '25

GHOSTEEN | شبح танымал жазбалары

22.04.202508:56
@GHOSSTEEN
@somewheretoshare
21.04.202514:19
از اینکه مشتری دائمی جایی باشم واقعا لذت می‌برم. مثلا مشتری دائمی یه آرایشگاه بودن، مشتری دائمی یه کافه، مشتری دائمی یه سوپرمارکت و غیره. چون یه جورایی وقتی کم میارم می‌تونم به این فکر کنم که یکی یه جا منتظره من برم پیشش موهامو کوتاه کنم، یکی منتظره برم کافه‌ش و چای بگیرم و یکی منتظره برم ازش خرید کنم. همه‌ اونا در دنیای من در انتظارند تا من برم سراغشون. و همین باعث می‌شه بلند شم و ادامه بدم. همین‌چیزهای جزئی. همین چیزهای معمولی معنای زندگی منن.
02.04.202510:16
سیزده‌به‌در و سیزده‌ پیشنهاد که نه، یک پیشنهاد که می‌تونه یکم زندگی‌تون رو بهبود ببخشه:

تصور کنید که یک آدم رو عاشقانه دوست دارید، چطوری ازش مراقبت می‌کنید؟ همون کار رو در قبال خودتون انجام بدید. همونطور که خودتون رو در قبال محبوبتون مسئول می‌دونید در قبال خودتون هم مسئول بدونید. مسئول زنده بودنشید و مسئول لذت بردنش. همون‌شکل که می‌خوای آب تو دل محبوب تکون نخوره نباید تو دل خودت هم آب تکون بخوره. بهش غذا بدید، آب بدید، تفریح مناسب براش ایجاد کنید. تجربیات جدیدی رو تجربه کنید. کتاب بخونید. روی اینکه در آینده وارد چه شغلی بشید یا چه رشته‌ای عمیق فکر کنید. تلاش کنید بیشتر خودتون و علایقتون رو بشناسید. اگر نمی‌دونید چطوری، برید و برای هرکدوم از این‌ها با هوش مصنوعی صحبت کنید و ازش راهنمایی بخواید. مطمئنم سال بهتری نسبت به سال‌های قبل براتون رقم می‌خوره. عمرتون بزرگترین سرمایه‌تونه، نذارید بیهوده بره. نذارید صرفا یه ماشین مصرف‌کننده‌‌ی تولیدِ مدفوع باقی بمونید. شما این حق انتخاب رو دارید که در بدترین شرایط هم جورِ خوبی زندگی کنید.
06.04.202520:03
خوش اومدید.
24.03.202521:13
تنهایی آدم رو شدیدا تک‌بعدی می‌کنه. چون هیچ دیتای متفاوتی از دیدگاه یه آدم دیگه دریافت نمی‌کنی. جهان رو فقط یه جور می‌بینی و در دنیایی که ابعاد خیلی زیادی برای جوریدن و تجربه کردن هست، تنها بودن صرفا موندن توی حاشیه امنه. لطفا با لیبل درون‌گرایی و غیره سر خودتون رو شیره نمالید که تنهایی و سرنوشتتون اینه. برای اینکه دوست پیدا کنید باید خودتون رو موقعیتش قرار بدید‌. گشاده‌رو باشید و تلاش کنید. آدم‌های مناسب‌تون رو پیدا می‌کنید. چه دوست، چه شریک عاطفی و چه آشنا‌.
25.03.202520:38
بعضی چیزا خیلی سختن ولی بعدش به خودت افتخار می‌کنی که جرعتِ تحمل اون سختی رو داشتی و دست به کار شدی. اینو جدی می‌گم. اگر به خاطر سخت بودن چیزی سراغش نمی‌رید، چشماتون رو ببندید و برید سمتش. نهایتش شاید نتونی اما راه تونستنش رو یاد می‌گیری.
Қайта жіберілді:
دِژاوو avatar
دِژاوو
29.03.202518:49
ترس، بزرگ‌ترین مانعِ انسانه. این مانع اگه سر راهت هم قرار گرفت، برش‌دار. نذار باعث بشه برگردی و منصرف بشی از تصمیمت. اگه بترسی، سر جات می‌مونی. همین‌جا، دقیقا تو همین نقطه تا ابد.
Қайта жіберілді:
The Bookshelf Ghost avatar
The Bookshelf Ghost
27.03.202516:08
سلام. اینجا جایی برای اشتراک‌گذاری نظرات من در رابطه با کتاب‌هایی که می‌خونم هستش. طبیعتا بدون اسپویل کردن. معمولا سعی می‌کنم در طولِ روندِ خوندن، افکار و احساسات مختلفم رو اینجا بیان کنم. ممکنه گاهی ویس بدم یا بنویسم. اگر نظری داشتید، می‌تونید کامنت بدید و این بخش براتون فعاله.

همین. هیچکس حوصله‌ی توضیح اضافه رو نداره‌.
02.04.202519:49
چقدر این نوشته‌های اول کتاب‌ها از سمت نویسنده‌ها جالبن. انگار از قالب راوی و نویسنده در میان و خود واقعی‌شون رو در اولین مواجهه با کتاب بروز میدن. دست تکون میدن و می‌گن من اینم. یک آدم. لزوما نه خیلی پیچیده. اتفاقا اونقدر ساده که برای دخترم چیزی بنویسم که بعدترها وقتی من رو به یاد آورد بفهمه همون پدری هستم که دوسش داره. نه لزوما نویسنده‌ی یک اثر بزرگ.
01.04.202519:03
اینکه کجا به دنیا میای مهم‌ترین اتفاق برای هر انسانه؛ اونقدر مهم که همه‌چیز بر اساس اون در زندگیت تنظیم میشه و این خیلی آزاردهنده‌ست که مهم‌ترین اتفاق زندگیت بدون تصمیم خودت رقم خورده. اونقدر آزاردهنده که حتی شرایط رفتن به جایی که دلت می‌خواد رو هم نداشته باشی.
چه میشه کرد وقتی چیزایی که آزارت میدن دست خودت نیستن؟ چقدر بابتش میشه خودخوری کرد؟ این‌جور شرایط اینجوریه که از جهات مختلف تفنگ‌ها به سمتت نشونه رفتن و خودت هم تفنگ توی دستت رو گذاشتی روی شقیقه‌ت.
در هر صورت این تویی که نابود میشی. در  هر صورت این تویی که بازنده‌ای‌.
Қайта жіберілді:
The Bookshelf Ghost avatar
The Bookshelf Ghost
01.04.202517:11
نمی‌دونم تجربه کردین یا نه، اما وقفه‌هایی که به ناچار باعث شدن کتاب نخونم من رو می‌ترسونن. بعد از اینکه مدت‌ها نمی‌تونستم کتاب دستم بگیرم و بخونم، هر وقفه کوتاه یا بلندی من رو می‌ترسونه که دوباره برگردم به شرایط بدون کتاب.

واقعا دنیا بدون کتاب‌ها و بدون خوندن، یه چیزی کم داره. حداقل برای من همینطوره و ترجیح میدم کتاب خوندن بخشی از زندگیم باشه نه لزوما یه تفریح یا وقت گذرونی.
27.03.202521:35
افرادی که با وجود ترس باز هم حرکت می‌کنن یه ترس بزرگ‌تر دارن که موجب رفتن به سمت یه چیز کمتر ترسناک براشون میشه. جسارت یک حرفه‌ست. حرفه‌ای که توش یاد می‌گیری چیزهای ترسناک رو دسته بندی کنی و به سمت اونی که از همه بهتر میتونی از پسش بر بیای حرکت کنی. ساکن موندن و حرکت نکردن میتونه برای یک انسان ترسناک‌ترین چیز باشه، اگر در معناش تعمق کنه.
Қайта жіберілді:
The Bookshelf Ghost avatar
The Bookshelf Ghost
05.04.202517:38
نمی‌دونم چرا این‌روزها افراد جرعتِ نمره‌ی پایین دادن به آثاری که ازشون راضی نبودن رو ندارن.
مثلا توی همین گودریدز خیلیارو می‌بینم که نوشتن: کتاب رو دوست نداشتن ولی بهش امتیاز ۳ دادن و گفتن شاید چون نفهمیدنش، دوسش نداشتن.

عزیزانم، چرا باید کتاب‌ها غیرقابل فهم نوشته بشن؟ اگر در تمامِ تاریخِ زندگیِ بشر نگاه کنید، می‌بینید که انسان همواره تلاش داشته زندگی رو برای خودش ساده‌تر و آسون‌تر کنه. این رو از اختراعاتی که به وجود میاد و اومده میشه دید. نمی‌دونم چرا بعضی‌ها فکر می‌کنند که ادبیات و کتاب‌ها از این قاعده مستثنی هستن؟ وجودِ ادبیات الزام پیدا کرد برای اینکه انسان بتونه ثبت کنه و ثبت‌شده‌هارو بخونه. رمان و داستان به‌این خاطر اومد تا انسان تجربه‌یِ زندگیِ دیگر رو در چند روز بدست بیاره.
اینکه اثری به عمد بخواد سخت باشه، خوندنش بی‌معنیه. اینکه رضایت نداشته باشی از خوندنش هم غیر طبیعی به حساب میاد. چرا باید وقتت رو برای کتابی صرف کنی که فکر می‌کنی تو نفهمیدی و مشکل از توعه که دوسش نداشتی؟
این درسته که یکسری آثار نیازمند خوندنِ پیش‌زمینه هستن برای درک شدن و فهمِ کامل اما هیچ شاهکاری به دلیل سخت‌خوان بودنش شاهکار نشده. اتفاقا تمامِ آثاری که جزو غول‌های ادبیات به حساب میان، تلاش بر قابل فهم و ساده نویسی داشتن. هیچ نویسنده‌ی عاشقِ ادبیاتی نمیاد کتابی بنویسه که عده‌ی قلیلی بفهمنش، چون نویسنده عاشق تجربه شدنِ اثرش توسط افراد بیشتره.
بله، باید یکسری آثار رو خوند تا بشه سراغِ آثار نسبتا سخت‌تر رفت اما این به این معنی نیست که هرکتابی سخت باشه و قابل فهم نباشه مشکل از مخاطبه که نمی‌فهمدش. مثلا اگر شما یک کله بری سراغ اولیس از جویس، مطمئنن بخش‌هایی رو نمی‌فهمی چون ارجاعاتش برات غیرقابل درکن، اما اینجوری نیست که عمدا غیرقابل فهم و درک باشه و سخت‌خوان نوشته شده باشه. کافیه برای فهم عمیقش یک‌سری آثار که بهشون ارجاع میده رو از قبل بخونی تا ببینی چه راحت می‌فهمی و چه قابل فهم نوشته شده.

نکته‌ای بود که گفتم به اشتراک بذارم. جرعت دوست نداشتن آثار رو داشته باشید. جرعت ایستادن و متفاوت بودن در جای لازم رو داشته باشید. شما می‌تونید مثل خیلی‌ها عمل نکنید. هیچ اتفاق ناگواری براتون نمی‌افته. حداقل... در ادبیات و خوندن ادبیات که این‌طوره.
04.04.202500:19
گاهی یک‌ذره مفید بودن می‌تونه روزت رو نجات بده. یک‌ذره مفید بودن، حتی می‌تونه زندگی‌ت رو نجات بده.
04.04.202519:23
برای چیز‌هایی که می‌خوای تلاش کن اما زورِ الکی نزن.
Көбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.