Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
سه سبد avatar

سه سبد

🌞 مطالعات مقایسه‌ای ادیان
🦋سیده سارا کشفی
📝مطالب عمومی‌تر در صفحۀ اینستاگرام
https://www.instagram.com/kashfi_sara?igsh=a3A1aWNreWNpNDVq
🏄راه ارتباطی: @SaraKashfii
TGlist рейтингі
0
0
ТүріҚоғамдық
Растау
Расталмаған
Сенімділік
Сенімсіз
Орналасқан жері
ТілБасқа
Канал құрылған күніMar 03, 2025
TGlist-ке қосылған күні
Apr 03, 2025

Рекордтар

04.04.202523:59
284Жазылушылар
03.04.202514:33
200Дәйексөз индексі
03.04.202514:33
7171 жазбаның қамтуы
30.04.202523:59
717Жарнамалық жазбаның қамтуы
04.03.202514:33
3.35%ER
04.03.202514:33
321.52%ERR
Жазылушылар
Цитата индексі
1 хабарламаның қаралымы
Жарнамалық хабарлама қаралымы
ER
ERR
MAR '25MAR '25MAR '25MAR '25APR '25APR '25APR '25

سه سبد танымал жазбалары

29.03.202511:46
چند روز پیش داشتم مجموعه‌ای از نقاشی‌های مربوط به تاریخ مسیحیت را می‌دیدم که یکی از آن‌ها توجهم را جلب کرد، شاید به‌خاطر معصومانگی آن.

قصه‌ی آن این است که دختر ۱۸‌ساله‌‌ی اسکاتلندی به نام مارگارت ویلسون در قرن ۱۷ میلادی توسط کلیسای اسقفی انگلستان محکوم به مرگ می‌شود. او عضو گروهی از اصلاح‌گران مسیحی به نام میثاق‌گران (covenanter) بود. خود این میثاق‌گران شاخه‌ای از پِرسبیتری‌ها بودند که توسط اسکاتلندی‌ها بنیان نهاده شده بود. دیدگاه آن‌ها متأثر از جریان نهضت اصلاحات در آلمان بود؛ جریانی که از یک‌سده پیشتر توسط مارتین لوتر رقم خورده بود. آن‌ها، سلسله‌مراتب کلیسای اسقفی را که توسط پادشاه و قدرت مطلقه‌ی پاپ تعیین می‌شد نمی‌پذیرفتند و سوگندهای دیگری را برای ابراز ایمان خود به کار می‌بردند.

مارگارت به‌همراه یک مارگارت دیگر دستگیر می‌شود. آن‌ها از تصدیق و تعهد به ایمان رسمی اسقفی امتناع می‌کنند و درنتیجه، محکوم به اعدام می‌شوند. نوع مرگ آن‌ها این‌گونه بود که به چوبی بسته شدند و در مقابل امواج سرد و سنگین دریا قرار گرفتند. این نوع مجازات در فیلم معروف سکوت، اثر مارتین اسکورسیزی نیز به تصویر کشیده شده است.

در قرن نوزدهم، نقاش انگلیسی به نام جان میلیاس، لحظه‌ی مرگ او را با جزئیاتی دقیق از معصومانگی، زیبایی، شجاعت، و تنهایی این دختر که یادآور به‌صلیب‌کشیدن عیسی است، نقاشی کرد. نام این اثر « شهید خلیج سولوِی» است. (The Martyr of Solway Firth)

@SaraKashfii
30.03.202519:08
*نگاهی به زن در روایتی شیعی، و ارتباطش با روح ادیان قدیمی و ادبیات صوفیان*

«هو الذین یصورکم فی الارحام کیف یشاء» (او کسی‌ست که شما را در رحم‌ها هرطور که بخواهد صورتگری می‌کند)، سورۀ آل عمران، آیۀ ۶.

در تفسیر المیزان، بخش «بحث روایتی»، علامه طباطبایی اول حدیثی از پیامبر را برای این آیه آورده؛ *شقی آن کسی‌ست که در شکم مادرش شقی شده باشد و سعید کسی‌ست که در شکم مادرش سعید شده باشد*. (حدیث معروف ادبیات صوفیان)

با توجه به این حدیث، روایتی از *امام باقر*، منقول در *الکافی کلینی* را می‌آورد که در اینجا توجهم را جلب کرد.

خلاصه‌ی روایت آنست که به‌ظهور‌رسیدن نطفه با وحی در بطن زن اتفاق می‌افتد. بعد از چهل روز، خدا دو فرشته را می‌فرستد تا هرچه خدا اراده کرده در رحم زن خلق کنند. آن‌ها از راه دهان زن وارد بطن او شده تا روح را به آنجا برسانند و جنین را تصویر کنند. بعد، از طرف خدا دستور می‌گیرند تا قضا و قدر کودک را بنویسند. آنها به سر مادر نگاه می‌کنند تا لوحی که به پیشانی مادر آویزان است را بخوانند. در این لوح، سعادت و شقاوت کودک نوشته شده است.

این نوع روایت که نوعی وجه مثالی یا به زبانی دیگر، اسطوره‌ای برای زن در هستی‌شناسی و در نگاه‌های متافیزیکی (فراسویی) قائل است، در اساطیر قابل ردیابی‌ست. اول این‌که با بررسی عناصر مهم ادیان، دین‌پژوهان دیده‌اند بدون وجود زن و حضور مثالی او، ادیان ازبین خواهد رفت؛ مانند میترائیسم در غرب. دوم، علت بارداری زن را مربوط به حضور روح یا امری اسرارآمیز می‌دانستند. سوم، در نمونه‌های ایزدبانوان ادیان مانند آناهیتا در ایران، سَرَسوَتی در هند، هرا در یونان، آنائیتیس در مصر، ایشتر در بین‌النهرین، این‌ها با نطفه‌ی پاک انسان، سعادت او و خرد در ارتباط‌اند؛ چنان‌که مضمون تولد از سر نیز در این اسطوره‌ها مطرح بوده است. چهارم، ازنظر یونگ، هر انسانی به زن وابستگی دارد، نه ازجهت جنسی بلکه معنا و عاطفه.‌ بر این مبنا، هرقدر در روایات ادیان، زن و ابعاد وجودی او رنگ فراسویی به خود بگیرد، گسترش و بقای آن دین فراهم خواهد شد.

جالب این‌جاست که در عرفان اسلامی هم این برداشت‌ها دیده می‌شود. مثلاً سعدالدین حمویه در سکینة الصالحین، باتوجه‌به آیه‌ی ۱۷۱ سوره‌ی نساء که می‌گوید: «همانا مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خدا و کلمه‌ی اوست که آن را به مریم افکند و روحی‌ست از او»، بر این نظر است که اولا این کلمه در نطفه‌ی انسان هست؛ دوم این که ظاهر آن متعلق به پدر است و باطن آن متعلق به مادر. ظاهر به عالم خلقت، محلّ شهوات و اخلاق ذمیمه مربوط است و باطن آن به عالم قدرت و مراقبه. اگر آدمی به مراقبه‌ی نفس بپردازد، این باطن به کمک می‌آید و درنهایت موجب سعادت دو جهانی او می‌شود. حمویه نطفه را ازجمله اماناتی می‌داند که بر دوش آدم نهاده شده و تقدیر در آن است.

منابع: تفسیر المیزان، سوره‌ی آل عمران؛ سکینة الصالحین، سعدالدین حمویه؛ درس‌گفتارهای ژاله آموزگار، اساطیر ایران.

#تشیع #تصوف #اساطیر #ایزد_بانوان #الکافی #سوره_آل_عمران #تفسیر_المیزان

@SaraKashfii
02.04.202513:02
در این پست می‌خواهم هیلدگارد بینگنی (Hildegrad of Bingen) را به‌اجمال معرفی کنم.

اهمیت این عارفۀ آلمانی در آن است که ازمنظر محتوای مکاشفۀ رسولی (وحی) و ساختارِ آن، قابل مقایسۀ جدی با عرفایی همچون ابوالحسن دیلمی (در، ۳۳۹)، روزبهان بقلی و ابن عربی است. این اشخاص هم از رؤیت امر قدسی سخن گفته‌اند، هم از نوعی مأموریت برای ابلاغ آن مشاهدات. همچنین، مکاشفاتی از این دست، می‌تواند به فهم بهتر تجربۀ دینی به‌طورکلی و تجربۀ عرفانی به‌طورخاص در فلسفۀ دین و معرفت‌شناسیِ آن کمک کند. نکتۀ دیگر این‌که مکاشفات هیلدگارد و امثال او که اغلب ازسوی زنان جامعۀ دینی عرضه شده بود، تأثیر قابل‌توجهی در روند اصلاحات دینیِ مسیحیت داشت و این خود می‌تواند آغازگاهِ فهمِ دوبارۀ وحی به‌مثابۀ تجربۀ دینی از سویی، و هم ابزاری درجهت اصلاح جامعه باشد.

بعدازاین مقدمه؛ هیلدگارد بینگنی در سال 1098 در منطقه‌ای به نام بینگن در حاشیۀ رود راین و در خانواده‌ای ثروتمند، اصیل، شریعت‌گرا و کشیش‌زاده‌ که اهل رهبانیت بندیکتی بودند، به‌دنیا آمد و 81 سال بعد در 1179 درگذشت (برابر با اواخر سده‌ی پنجم و بیشترِ سده‌ی ششم هجری). زندگیِ او از کودکی غرق عوالم رؤیا و مکاشفه بود. ازاین‌رو، برخی معتقدند که خانوادۀ او برای در امان ماندن آخرین دخترشان از عکس‌العمل تند کلیسا نسبت به چنین زنانی که آن‌ها را اهل سحر و جاده می‌انگاشتند، او را به دیر دیزیبادِنبِرگ سپردند.

آنچه هیلدگارد در این دیر آموخت عبارت بود از قواعد سنت بِنِدیکتی، خواندن وُلگات (کتاب مقدس به زبان لاتین)، خصوصاً مزامیر و فعالیت در باغ گیاهان دارویی. برهمین‌اساس، در 43 سالگی، در مکاشفه‌ای که به‌شکل آتش سوزان بر او آشکار شد، چنین پیامی را دریافت کرد:

«بخوان! و بنویس! آنچه می‌بینی و می‌شنوی! ... تو! که پیش‌از‌این درس‌ناخوانده بودی...»

Scivias, Hildegard of Bingen, translated by Mother Columba Hart & Jane Bishop, New York: Paulist Press.

ادامه را در پست‌های بعد خواهم نوشت که خسته نشوید:)

#هیلدگارد_بینگنی #Hildegard_of_Bingen #مکاشفه #تجربه_دینی #تجربه_عرفانی #وحی

@SaraKashfii
02.04.202513:02
Say and write what you see and hear. But, since you are timid in speaking, and simple in expounding, and untaught in writing, speak and write these things not by a human mouth, and not by the understanding of human invention, but as you see and hear them on high in the heavenly places in the wonders of God… And write them by the will of Him

بخوان و بنویس آنچه که دیدی و شنیده‌ای. اما از‌آنجائی‌که در سخن گفتن ترسان و خجلت‌زده‌ای و در تفسیر مبتدی و در نوشتن، آموزش نادیده‌ای، سخن بگو و این‌ها را بنویس نه با زبان انسان و نه با فهمی که ساختۀ انسان است و نه با الزام به انشای انسانی، بلکه همان‌گونه که آن‌ها را در طبقات آسمانی و در شگفتی‌های خدا برفراز می‌بینی و می‌شنوی... به‌ارادۀ او بنویس.

#هیلدگارد_بینگنی

@SaraKashfii
Көбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.