10.05.202518:32
0:20 به معنای واقعی کلمه، مرگ منه 😭. بنده به جای جیمین خجالت میکشم، ایشون که جای خود داره !!
10.05.202514:27
ㅤㅤㅤshakira : gnarly 🥛 website
ㅤ ㅤ 0 / 2 by latina mami
ㅤ ㅤ 0 / 2 by latina mami
10.05.202514:27
ㅤ🎀 : lıpstick cartel moodboard
ㅤ ㅤ0 / 2 by favela ańgel
ㅤ ㅤ0 / 2 by favela ańgel
Қайта жіберілді:
nērida ❔

10.05.202514:26
﹕555 ’ random packs
ㅤ Top from ’s ៸ Boom ◟ ✨ ◝
Қайта жіберілді:
ꤡꤌꤍ꤀

10.05.202519:32
𝗌𝖾𝖾 𝖺𝗇𝖽 𝗒ဓ𝗎 𝖼𝖺𝗇 𝗌𝗁𝖺𝗋𝖾
ົ 𝖼𝖺𝗄𝖾 𝖼𝖺𝗋𝗋ႎ𝗍 ᩩ 𝖼𑄝𝗆
ົ 𝖼𝖺𝗄𝖾 𝖼𝖺𝗋𝗋ႎ𝗍 ᩩ 𝖼𑄝𝗆
10.05.202518:30
Жойылды10.05.202523:58
10.05.202516:09
از اینجا به پایین رو سین بزنید لطفاً، استاربـیـتز ⭐️.
Қайта жіберілді:
ㅤㅤㅤtouch

10.05.202514:27
time 58sc : katseye album
class of yoonchae 🧴 , voices
class of yoonchae 🧴 , voices
10.05.202511:12
از اینجا به پایین رو ممکنه سین بزنید، استاربـیتز؟
Қайта жіберілді:
‧₊ 𝑲𝒐𝒐𝒌𝒎𝒊𝒏𝑺𝒆𝒓𝒆𝒏𝒊𝒕𝒚୧⋆。˚

10.05.202518:30
یجوری دستشو گذاشته و با پوست لطیفش بازی میکنه که آدم دلش میخواد نرمیشو حس کنه...👀😈🤧
·࣭࣪ ིྀ #moment 𓏲˙꙳
𖤝──────⊰ 𔘓 ⊱──────𖤝
@KookminSerenity
این دنیا یه موچی نرم و کوچولو و سفید داشته که همونم جونگ کوکی قاپیدش.😭🥹🍬
·࣭࣪ ིྀ #moment 𓏲˙꙳
𖤝──────⊰ 𔘓 ⊱──────𖤝
@KookminSerenity
Қайта жіберілді:
ㅤ.پـسـرِ بـوسـانـے

10.05.202514:31
۲۷ تماس بیپاسخ؛
Pt.2
یونگی رفته بود.
جونگکوک اما بالاخره اون شب رو طاقت نیاورد.
تمام روز بدون توقف به گوشی یونگی زنگ میزد اما جوابی دریافت نمیکرد
بغض توی گلویش رو شکست.
بارون هنوز میاومد.
جونگکوک از خونه دوید بیرون، گوشیش توی دستش، تماسها یکییکی پشت هم
۱۷، ۱۸، ۱۹..
همه بیپاسخ.
دلش گفته بود یونگی ممکنه همون راهی رو بره که همیشه وقتی حالش بده میره..
از کوچهی باریک کنار ایستگاه، همونجا که خونهی قدیمیشون بود.
دوید سمت اون کوچه.
بارون زمینو لغزنده کرده بود.
نفسش بریده بود. صداش گرفته بود از التماسهایی که کسی نشنیده بود.
اما وقتی رسید، همهچی ایستاد.
یونگی کمی جلوتر از جونگکوک درحال برداشتن قدمهای آهسته بود
"هیونگ.. صبر کن... فقط یه دقیقه، فقط گوش کن.."
اما ماشین، صبر نکرد.
و خیابون، صدا رو نشنید.
و چراغ قرمز، همون موقع سبز شد..
برای همه جز یونگی.
وقتی جونگکوک رسید، نور آژیرها توی چشمش فرو میرفت.
نمیتونست نفس بکشه. نمیتونست جلو بره.
فقط گوشی رو دید
افتاده کنار جدول، با صفحهای ترکخورده.
روی صفحه، هنوز روشن بود:
"Jeon Jungkook - تماس بیپاسخ (۲۷)"
جونگکوک نشست روی آسفالت سرد، گوشی رو برداشت، به اسم خودش خیره شد.
چشمهاش پر از اشک شد، اما نه از گریه.. از ^نرسیدن^.
"من اومده بودم.. من واقعاً اومده بودم، هیونگ.. فقط دیر بود. فقط لعنتی دیر بود."
و هیچکس دیگه جواب نداد.
Pt.2
Қайта жіберілді:
hee ’z zip

10.05.202514:27
0 / 27 super real me site
iykyk 🥮 wonhee : May album
iykyk 🥮 wonhee : May album
10.05.202510:19
خوشگلترین پسر ⭐️>
10.05.202519:31
Қайта жіберілді:
‧₊ 𝑲𝒐𝒐𝒌𝒎𝒊𝒏𝑺𝒆𝒓𝒆𝒏𝒊𝒕𝒚୧⋆。˚

10.05.202518:30
گوشه خیلی کوچیک از مومنتای جیکوک که واسه بقیه شیپا کام اوت حساب میشه😏😌💅
♫ ────── 𔘓 ──────♫
#moment
🐰🐥@KookminSerenity
♫ ────── 𔘓 ──────♫
#moment
🐰🐥@KookminSerenity
10.05.202514:27
10.05.202514:27
09.05.202520:49
خیلی بهش بیتوجهی کردید ㅠㅠ
Көрсетілген 1 - 24 арасынан 948
Көбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.