✅دربارهٔ کانال
@baharmokhtarian
✍هنگامی که از اسطوره سخن میگوییم، منظورمان واژهی یونانی "میتوس" به معنی "روایت، نقل" است. اما خودِ این واژه چه در یونانی و چه صورتِ ترجمه شدهی آن به اسطوره در زبان فارسی، که عمری نزدیک بر ۶۰ سال دارد، گشایندهی معضل مفهومی پدیدهی میتوس/ اسطوره نیست؛ به عبارتی، از طریق خاستگاه واژه و ریشه شناسی آن نمی توان به سادگی به درک پدیدهی میتوس رسید. با آن که، این اصطلاح معطوف به خاستگاه و سیرِ تاریخیِ پدیده از فلاسفهی یونان باستان گرفته تا سپستر نزدِ متکلمان و متألهانِ مسیحی است، ولی در عصر مدرن به گونههای مختلف تعبیر و تفسیر شده است.
واژهی "اسطوره" اما بایستی در فارسی برگردانِ "هیستوریا" یونانی میبود که مراد روایاتی از رویدادهای تاریخی و زمانمند مبالغهآمیز است. اما متاسفانه اصطلاحِ میتوس را به اسطوره که خود در عربی برگردان هیستوریا بوده و با واژه امروزی story همریشه است، برگرداندهاند.
"میتوس" یونان باستان روایتهایی از اعمال و افعال ایزدان، نیمهایزدان و نیز نیروهای شر یا دیوان بوده و نزد یونانیان باستان مترادف با " تئوگونی" یا داستان ایزدان و کارکیای آنان در جهان تلقی میشد.
از همان آغاز در یونان نزد فلاسفه باستان واژه " میتوس" در برابر " لوگوس" تعریف میشد. از اواخر دوران باستان و دوران رومیها گرچه به داستانهای یونانی ( mythoi ) ارجاع میدادند، اما با ظهور حقیقت دین مسیحیت، این گونه داستانها خلاف آموزههای مسیحی و حقیقت آن به شمار میرفت. به عبارتی حقیقت میتوسی متفاوت از حقیقت الهی مسیحیت بود و ازاین رو آنها را داستانهایی خرافی و دروغین دانستند.
از رنسانس به این سو به ویژه در آلمان با کشف دوبارهی فرهنگ یونان از طریق ترجمه و تصحیح متون، بار دیگر به اصطلاح "myth" توجه شد و کوششهایی برای فهم این پدیده صورت گرفت. با این همه، دروغین و خیالی دانستنِ داستانهای میتوسی/ اسطورهای همچنان تا قرن نوزدهم و بیستم رویکردی مسلط بود. اما چرخش نو به پدیده اسطوره از قرن نوزدهم به این سو، بر اثر دستاوردهای انسانشناسان و مردمشناسان شکل گرفت. مواجهه با فرهنگهای ابتدایی/ بدون خط و نیز شناخت فرهنگها و تمدنهای باستان دارای خط و رمزگشاییِ بسیاری از مکتوبات این تمدن ها نظریههای نویی را بر پایهی نگاه علمی- عقلانی در برخورد با میتوس/ اسطوره بنیاد و اصطلاح میتولوژی را ( mythology) شکل داد. این اصطلاح که از دو بخش mythos و logos است، در پی بدست آوردن لوگوس میتوس بر پایه نگاه علمی است.
این رویکردِ تازه میکوشید به روایتهای میتوسی/ اسطورهای نه به صورت منفک و خیالی، بلکه به اندیشهی اسطورهای- دینی، شکل گیری آن در فرهنگ بشری، مستمر و پایدار بودن آن نزد باورمندان و نیز تاثیر وتاثرات اجتماعی آنها توجه شود.
بنابراین کوشش ما در این کانال نه بازگویی صرف و سرگرم کنندهی داستانهای اسطورهای و نه تعبیر و تفسیرهای ذهنی از آنها، بلکه بدست آوردن لوگوسِ میتوس است. برای چنین مقصودی پدیده و داستانهای میتوسی باید در سیری تاریخی با بهرهگیری از مطالعات زبانشناسی تاریخی، ریشهشناسی واژهها و نیز نظریههای مدرن با روششناسیهای دقیق و آزموده شده بررسی شود، تا شاید به معنا و کارکرد آنها نزدیک شویم.