Реальна Війна
Реальна Війна
NOTMEME Agent News
NOTMEME Agent News
І.ШО? | Новини
І.ШО? | Новини
Реальна Війна
Реальна Війна
NOTMEME Agent News
NOTMEME Agent News
І.ШО? | Новини
І.ШО? | Новини
آلکاتراز avatar

آلکاتراز

تو تماشا نکنی این نبرد من بی فایده‌است.
https://t.me/HarfChatBot?start=bcb3556da9ee
TGlist рейтингі
0
0
ТүріҚоғамдық
Растау
Расталмаған
Сенімділік
Сенімсіз
Орналасқан жері
ТілБасқа
Канал құрылған күніЛист 02, 2023
TGlist-ке қосылған күні
Лист 18, 2024

"آلکاتراز" тобындағы соңғы жазбалар

-
Қайта жіберілді:
ARRØW ➹ avatar
ARRØW ➹
اگر چشم‌ها زبان داشتند، جرأت شنیدنشان را داشتی؟
Eyes.
Қайта жіберілді:
Moon🌕 avatar
Moon🌕
این نقاشی + پیامو فوروارد کنید چنلتون و چشمایی که نقاشی کردینو اینطوری درست کنید تا بفرستم اینجا با هم ببینیمشون.
Қайта жіберілді:
Moon🌕 avatar
Moon🌕
𝐄𝐲𝐞𝐬 𝐡𝐚𝐯𝐞 𝐚 𝐥𝐚𝐧𝐠𝐮𝐚𝐠𝐞 𝐨𝐟 𝐭𝐡𝐞𝐢𝐫 𝐨𝐰𝐧.

میشه عکس از ایکون اپش بدی؟
Check out "AI Chat: Ask AI Chat Anything"
https://play.google.com/store/apps/details?id=com.chatbot.ai.aichat.openaibot.chat
برنامه‌اش.

از طریق سایت یا برنامه‌ش؟

وای نمیاد میشه لینکشو بزاری لطفاا؟😭

جواب نمیده کهه
ها
با chatgpt
عکستون رو بفرستید و بنویسید studio ghibli style

چطوری درستش کردییی

Рекордтар

29.03.202523:59
754Жазылушылар
16.11.202423:59
0Дәйексөз индексі
25.03.202523:59
2441 жазбаның қамтуы
31.03.202523:59
82Жарнамалық жазбаның қамтуы
26.03.202523:59
10.87%ER
25.03.202523:59
33.94%ERR
Жазылушылар
Цитата индексі
1 хабарламаның қаралымы
Жарнамалық хабарлама қаралымы
ER
ERR
ГРУД '24СІЧ '25ЛЮТ '25БЕР '25КВІТ '25

آلکاتراز танымал жазбалары

29.03.202517:59
با chatgpt
عکستون رو بفرستید و بنویسید studio ghibli style
25.03.202521:28
14.03.202517:31
"کمی زندگی"( A little life ) داستان چهار دوست را دنبال می‌کند که بعد از فارغ‌التحصیلی از یک کالج کوچک و معتبر، وارد زندگی بزرگسالی می‌شوند: ویلم، بازیگری مهربان و بااستعداد، جی‌بی، هنرمندی تندخو، مالکوم، معمار جاه‌طلب، و جود، وکیلی باهوش و مرموز که گذشته‌اش همچون رازی سنگین در تاریکی پنهان شده است. اما این گذشته به‌آرامی آشکار می‌شود و ما را به سفری می‌برد که فراتر از تصور است، هر چیزی در ذهنتان پدیدار می‌شود را دور بریزید.
جود در کودکی در یک صومعه رها شده بود. او سال‌های ابتدایی عمرش را در میان سوءاستفاده‌ی جسمی، جنسی و عاطفی، اجبار به تن‌فروشی، و ترومای عمیق روان‌شناختی گذرانده است. این کتاب بدون هیچ رحمی به جزئیات مبارزه‌ی جود برای رهایی از هیولاهای گذشته‌اش می‌پردازد. هیولاهایی که زوزه می‌کشند و حتی صدای دوستان نزدیکش را خاموش می‌کنند چه برسد به صدای خودش.
این کتاب بی‌رحمانه غم‌انگیز، اما به طرز وحشتناکی زیبا است.با جزئیاتی دقیق و تکان‌دهنده که مرا به لرزه انداخت. گاهی، نیاز داشتم از کتاب فاصله بگیرم، نفسی تازه کنم و حتی نزدیک به دو ماه خواندنش را رها کردم..بخش بزرگی از قوای روانی ام را در هم شکست.
29.03.202518:07
Қайта жіберілді:
" نور " avatar
" نور "
Last year vs this year : Art + me
14.03.202517:38
خواندن این کتاب، مانند زیستن نسخه‌ای دیگر از زندگی است. معنای عنوان آن، چیزی نیست که در ابتدا تصور می‌کنید:)). تا بالاخره جایی در نیمه‌های داستان مانند مشتی سنگین به سینه‌ی شما فرود می‌آید و قلبتان را از سینه بیرون می‌کشد. در آن لحظه، ممکن است نفستان بند بیاید، خون در رگ‌هایتان یخ بزند، یا حتی احساس کنید که زمین زیر پایتان خالی شده است. و این بخش بزرگی از تجربه‌ی خواندن این کتاب است.
بارها بارها بارها از شدت درد گریه کردم، تقریبا شمارش از دستم در رفته است.
I mean: 😭(yes thats me)
Last Year vs This Year: Art + Me
14.03.202517:26
به‌عنوان یک جوان، احساس می‌کنم به طرز عجیبی بعد از به پایان رسوندن این کتاب روحم سالخورده تر شده، به مقدار قابل توجهی. درد آن، روحم را پیر کرد درحالی‌ که هم‌ زمان، باعث شد قدر سال‌هایی را که هنوز در پیش دارم، بیشتر بدانم، شاید.
14.03.202517:36
این کتاب بی‌رحمانه افسرده‌کننده است. در پایان، جود هیچ آرامشی از رنجش نمی‌یابد، همان‌طور که در واقعیت، بسیاری از کسانی که با سوءاستفاده‌ی شدید دست‌وپنجه نرم کرده‌اند، هرگز کاملاً رهایی نمی‌یابند. و شاید همین چیزی است که این کتاب را به اثری چنین تأثیرگذار تبدیل می‌کند، چنین ملموس و واقعی. آن واقع‌گرایی تلخ که نشان می‌دهد گاهی، آرامش هرگز نمی‌آید، که گاهی در انتها چیزی جز درد باقی نخواهد ماند. گاهی، تنها کاری که می‌توانیم انجام دهیم، این است که با هر ذره مهربانی‌ای که داریم، برای نجات کسی تلاش کنیم، به امید اینکه حتی یک لحظه، نوری به تاریکی ببخشیم و در این راستا!
از این حقیقت متنفر بودم که هیچ‌کس برای سال‌های بسیااااار زیادی متوجه نشد که جود چه چیزی را پشت سر گذاشته است و در حال حاضر نیز در حال دست و پنجه نرم کردن با چه چیزهای هولناکی است:). هیچ‌کس نمی‌تواند چنین درد وحشتناکی را این‌قدر خوب پنهان کند. ویلم، مالکوم، هارولد، جی‌بی و همه‌ی آن‌ها می‌دانستند که چیزی اشتباه است اینکه چیزی تمام مدت لنگ می‌زند، اما هیچ‌کس تلاش نکرد تا بفهمد چه چیزی. از یک سو چون جود کسی بود که فقط با حس کردنِ کمی کنجکاوی در مورد گذشته‌اش از سوی نزدیکانش مانند ماسه از میان انگشتانشان می‌لغزید.
14.03.202517:40
و حالا می‌خوام صمیمانه بگم.
شاید این کتاب رو باید با واژه‌هایی مانند وحشتناک توصیف کرد، اما شاید هیچ کلمه‌ای به‌اندازه‌ی کافی گویای آن نباشد. این کتاب رو راحت نگیرید. شما به شخصیت‌هاش دل می‌بندید، و این همان چیزی‌ست که درد آن را غیرقابل‌تحمل می‌کند. شاید در ابتدا فکر کنید که این داستان درباره‌ی چهار دوست است، خب چه جالب. اما نه.این داستانی‌ست درباره‌ی یک نفر: جود. و درباره‌ی کسانی که او را دوست دارند، کسانی که اطراف او زندگی می‌کنند، و کسانی که می‌خواهند نجاتش دهند، اما شاید هرگز به‌اندازه‌ی کافی موفق نشوند. شاید هیچوقت موفق نشدند.
14.03.202517:44
جود، شخصیتی جدید در دنیای ادبیات نیست:) روحی آسیب‌دیده که هرگز ارزش خودش رو نمی‌بیند. اما عمقی که در این کتاب نمایش داده می‌شه به شدت ترسناکه. همچنین تاثیر از سیاهچاله‌ی بی انتهای پر از درد بر اطرافیان اون.
هر لحظه با بیشتر دونستن در مورد گذشته‌اش و حتی چیزی که در حال حاضر با اون سر و کله می‌زد در هم می‌شکستم.
جود نماد ماست، اینکه تا چه حد می‌توانیم درد بکشیم و در نهایت سقوط کنیم؛)
14.03.202517:47
و آن صحنه‌ای که ویلم به داستان‌گویی جود گوش می‌دهد؟ فقط فکر کردن به آن تمام قلبم رو پر از درد می‌کند، شاهکار.
14.03.202517:52
و می‌دونید چی وحشتناکه؟ اینکه شما از کودکی با جود همراهید تااا پنجاه و چند سالگی. تمام این سالهارو می‌بینید‌. نه با پرش زمانی نه با خاطرات محو. با خاطرات دقیق و بد بد بد.
Көбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.