Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
نگاهی دیگر avatar

نگاهی دیگر

نگاهی دیگر به هنر، نگاهی دیگر به فرهنگ و تاریخ، نگاهی دیگر به خود.....به ما بپیوندید.
TGlist рейтингі
0
0
ТүріҚоғамдық
Растау
Расталмаған
Сенімділік
Сенімсіз
Орналасқан жері
ТілБасқа
Канал құрылған күніВер 28, 2023
TGlist-ке қосылған күні
Жовт 26, 2024

Рекордтар

18.04.202523:59
909Жазылушылар
20.03.202523:59
200Дәйексөз индексі
16.03.202506:18
1721 жазбаның қамтуы
02.04.202523:59
110Жарнамалық жазбаның қамтуы
01.04.202523:59
9.57%ER
23.02.202506:18
22.99%ERR

نگاهی دیگر танымал жазбалары

01.04.202521:50
This non-proletarianised plebs has been racialist when it has been colonialist; it has been nationalist - chauvinist - when it has been armed; and it has been fascist when it has become the police force. These ideological effects on the plebs have been uncontestable and profound.
Michel Foucault
نوشته فوق از میشل فوکو، فیلسوف معاصر فرانسوی است. این نقلِ قولِ کوتاه قسمتی از سری سخنرانی هایی تحت عنوان « باید از جامعه دفاع شود» می باشد که وی در کالج فرانسه بین سال های 1975- 1976 انجام داد. این سری سخنرانی های فوکو در مورد جنگ، سیاست و قدرت می باشد.
در این قطعه فوکو به توده ای از مردم توجه دارد که کارگر مزد گیر صنعتی ، یا به قول مارکس «پرولتاریا» نیستند. پرولتاریا در ادبیات مارکسیست به کارگرانی گفته می شود که هیچ نوع سرمایه ای از خود ندارند و در سیستم مدرن سرمایه داری، فقط تن و نیروی کار خود را برای مبادله با سرمایه به بازار کار می آورند. از نظر مارکس، پرولتاریا به خاطر کار طاقت فرسا و متمرکز در کارخانه ها و مراکز تولید نظم یافته، و در ارتباط با یکدیگر می تواند تحت شرایط مشخصی، به شعور انقلابی دست یافته و برای بهبود اوضاع خود علیه سرمایه موضع بگیرد. در مقابلِ پرولتاریا، گروه دیگری در طبقات پایین اجتماع شکل می گیرد که بی عار و سرگردان است و تن به کار منظم تولید اجتماعی و صنعتی نمی دهد. مارکس این گروه را لومپن « Lumpen» می نامد. که از نظر وی، در نهایت، این گروه بر خلاف و ضد منافع پرولتارا عمل می کند.
در این نوشته فوکو این طبقه را وسیعتر از عده ای انگل و حاشیه نشین های اجتماعی تلقی می کند. با استفاده از کلمۀ « Plebs» به جای « Lumpen » فوکو به تودۀ وسیعتر طبقۀ پایین و مردم عادیِ اجتماع اشاره دارد که جزو طبقۀ کارگر نیستند. وی بر این نکته تاکید دارد که این طبقه بزرگ مردم در برهه های مختلف تاریخی و بنابر موقعیت اجتماعی خود ایدئولوژی های مختلف پذیرفته است. بنا براین عملکرد اجتماعی متفاوت داشته است.
به عبارت دیگر و بنا بر نوشتۀ فوق فوکو، وقتی که سیستم سرمایداری برمبنای استعمار بوده، این تودۀ اجتماعی نژاد پرست بوده است. یعنی توده از برتری نژادی بهره جسته است. پس ایدئولوژی نژاد پرستی را پذیرفته است. وقتی این توده مسلح شده و یا به ارتش راه یافته است، متعصب و فناتیکِ کشور پرست شده و علیه کشور های دیگر عملکرد داشته است. و چنانچه این توده، پلیس یا مسئول بر قراری قانون شده است، عملکرد فاشیستی داشته است. یعنی به استبداد و خشونت و زور و خودکامگی در برقراری قانون روی آورده است. فوکو معتقد است که این تاثیرات و تغییرات ایدئولوژیک تودۀ مردم در تاریخ، عمیق و غیر قابل انکار است.
https://t.me/negahideegar
برای خواندن مقالات ما به سایت ما مراجعه کنید:
https://www.writingswithoutborders.com
گویا در بحبوحۀ جنگ دوم جهانی، یک افسر آلمانی در کارگاه نقاشی پیکاسو از او دیدن می کند. نقاشی معرف "گوارنیکا" را میبیند که پیکاسو آنرا به مناسبت نقد از بمباران شهر "گوارنیکا" کشیده است. لازم به یاد آوری است که در سال هزار و نهصد و سی و هفت، در جنگ داخلی اسپانیا، به خواهش فرانکو، فاشیست های آلمان و ایتالیا این شهر را وحشیانه بمباران می کنند. این جنگ بین ناسیونالیست ها با پشتیبانی آلمان و ایتالیا، علیه جمهوری دوم اسپانیا و جمهوری خواهان اتفاق افتاد. جناح ناسیونالیست ها از سلطنت طلبان، فاشیست ها و محافظه کاران زمان تشکیل شده بود، که سر انجام به پیروزی رسیده و به حکومت دیکتاتوری فرانکو، که یکی از بیرحمانه ترین رژیم های قرن بیستم شناخته شده است ختم شد.
این کار پیکاسو به طرح پر آشوب و نا آرام زندگی در جنگ می پردازد و از دردمندی مردم در آن سخن می گوید. با استفاده از تصویر حیوانات در کنار مردگان و زندگان، پیکاسو قادر است از ضد زندگی بودن جنگ نقد کند. این روش مدرن که هم از نظر مکتب و سنت نقاشی و هم از نظر موضوع، متضاد با ایدئولوژی هنری فاشیست که بیشتر در مکتب رئالیسم و نئو کلاسیک به تبلیغ قدرت و نوستالژی گذشته ای پاک می پردازد، در تضاد است. سر انجام در شوک، افسر آلمانی از پیکاسو می پرسد: "تو این کار را کرده ای؟" پیکاسو با آرامش جواب می دهد: "خیر، شما این کار را کرده اید." از سایت ما دیدن کنید: www.writingswithoutborders.com با ما همراه باشید: https://t.me/negahideegar
خجالت نکشید، بروید توی یک اتاق, در را ببندید, و از زیبایی فریاد بکشید... https://t.me/negahideegar Image Source: Dexter_davis
21.03.202519:21
مرز های یک کتاب هرگز بطور واضح روشن نیست: فرا تر از نام، خطوط اول، و آخرین نقطۀ پایانی، فرا تر از پیکره بندی درونی و شکل مستقل آن، کتاب در یک سیستم اشارتی و ارجاعی با کتب دیگر، با متون دیگر و با جملات دیگر گرفتار است: کتاب یک گره، یک برآمدگی در یک شبکۀ ارتباطی است. میشل فوکو

The frontiers of a book are never clear-cut: beyond the title, the first lines, and the last full stop, beyond its internal configuration and its autonomous form, it is caught up in a system of references to other books, other texts, other sentences: it is a node within a network.
Michel Foucault
https://t.me/negahideegar به ما بپیوندید
Көбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.