22.04.202517:54
مصاحبه ۲۰ تیرماه آقای فروزنده با آقای شاهین پر در برنامه مرغ سحر
Қайта жіберілді:
شب نشيني هالو

11.04.202518:33
#یک_فنجان_تفکر...
چرا دیگر رفراندوم قانون اساسی برگزار نمی شود ؟؟
« قانون اساسی نتیجه ناآگاهی، غفلت، بی تجربگی و تعصب بود! »
یادداشتی از : جلال پورالعجل...
تدوین، تصویب و بازنگری قانون اساسی
آمارها نشان می دهند که در فروردین 58 بیش از 20 میلیون نفر یعنی 99% شرکت کنندگان به استقرار "جمهوری اسلامی" رأی مثبت دادند.
با این وجود، پس از تدوین قانون اساسی، در آذر 58 حدود 5 میلیون نفر یعنی 25% از افرادی که به استقرار جمهوری اسلامی رأی مثبت داده بودند، به قانون اساسی رأی ندادند...
احتمالاً آن را مغایر با اساس جمهوریت و در تضاد با آرمانهای انقلاب یافته بودند...
جالبتر این که پس از اصلاح قانون اساسی در مرداد 68؛ حدود 14 میلیون نفر یعنی 45% افراد واجد شرایط در همه پرسی بازنگری قانون اساسی شرکت نکردند....
این نشان میدهد که جمهوری اسلامی در عمر 10 ساله خود بسیاری از طرفداران اولیه خود را از دست داده است...
حال تصور کنید اگر در حال حاضر قانون اساسی به رأی گذاشته شود چند درصد مردم به آن رأی مثبت خواهند داد؟!
به همین دلیل است که اجرای اصل 177 مبنی بر بازنگری و اصلاح قانون اساسی و برگزاری همه پرسی برای مسئولین نظام به یک کابوس دهشتناک تبدیل شده است!!!
جالب است بدانید که از مجموع 73 عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، 53 نفر (73%) از روحانیون بودند و فقط 5 نفر دارای درجه دکترای دانشگاهی بودند!
شاید این ترکیب برای تدوین "رساله عملیه" مناسب باشد ولی برای تدوین "قانون اساسی" یک کشور به هیچوجه ترکیب مناسبی نبوده است.
متأسفانه غایب بزرگ مجلس خبرگان قانون اساسی دانشگاهیان، حقوقدانان و جامعه شناسان و نخبگان کشور بودند.
ترکیب اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی باعث شد تا روحانیون حداکثر بهره برداری را از تدوین قانون اساسی ببرند و تمام پستهای کلیدی و حساس را به نفع خود مصادره نمایند.
قانون اساسی به گونه ای تدوین شده که شاهرگ اصلی تمام قوانین و امور اجرایی کشور در اختیار و انحصار روحانیون قرار داشته باشد!
به نحوی که بدون اجازه آنها هیچ قانونی در کشور تصویب نخواهد شد و هیچ اقدامی، چه در حوزه سیاست داخلی و چه در حوزه سیاست خارجی بدون اذن آنها صورت نخواهد گرفت!
در واقع، ثمره اصلی این شیوه قانون نگاری مرگ "جمهوریت" و سلب "اراده مردم" و استیلای بلامنازع روحانیون بر تمام مقدرات و امور کشور به شیوه قرون وسطایی بود.
با توجه به محدودیت دسترسی به رسانه ها در سال 58 و غفلت ناشی از شور و اشتیاق بعد از پیروزی انقلاب به نظر می رسد که بخش عظیمی از رأی دهندگان حتی از محتوای قانون اساسی بی اطلاع بوده اند و به صرف اعتمادی که به مسئولین و بویژه روحانیون داشتند به این قانون رأی مثبت داده اند و حتی کسانی هم که آن را مطالعه کرده بودند، یا در رأی گیری شرکت نکردند (5 میلیون نفر) یا هرگز تصور نمیکردند که قانون اساسی به شیوه کنونی تفسیر و اجرا شود.
جای بسی تأسف است که در حال حاضر، بسیاری از طرفداران جمهوری اسلامی حتی یک بار هم قانون اساسی را مطالعه نکرده اند و از محتوی و نواقص آن بی خبرند!
هیچیک از تدوین کنندگان قانون اساسی ،سیاستمدار نبودند و سابقه کار اجرایی و کشورداری نداشتند...
اجرایی ترین فرد در بین انقلابیون مهندس بازرگان بود که پس از کودتای 28 مرداد 1332 برای مدتی رییس شرکت آب و فاضلاب تهران بود!
تصور کنید ترکیبی ازافراد فاقد تجربه با چاشنی تعصبات دینی و انقلابی به تدوین قانون اساسی مبادرت نمایند چه فاجعه ای خواهد شد که اکنون شاهد آن هستیم!
تدوین کنندگان قانون اساسی حتی نمی دانستند که باید اصلی را برای بازنگری واصلاح قانون اساسی درنظر بگیرند وبازنگری قانون اساسی درسال 68 بادستور بنیانگذار جمهوری اسلامی صورت گرفت.
در حال حاضر، بر اساس اصل 177، بازنگری درقانون اساسی در "موارد ضروری" صرفاً با اذن رهبری امکانپذیر است.
مع الأسف، درذیل همین اصل، بندی آورده شده که عملاً امکان اصلاحات بنیادین در قانون اساسی که امروز موضوعات اصلی موردمناقشه ومخالفت آحادمردم است را غیرممکن واصلاح ناپذیر نموده است.
در ذیل اصل 177 چنین آمده است: "محتوای اصول مربوط به اسلامی بودن نظام و ابتنای کلیه قوانین ومقررات براساس موازین اسلامی وپایههای ایمانی واهداف جمهوری اسلامی ایران و جمهوری بودن حکومت و ولایت امر و امامت امت ونیز اداره امور کشور با اتکاء به آراء عمومی ودین ومذهب رسمی ایران تغییرناپذیر است."
این بندحاوی این پیام است که حتی اگرهمه کسانی که قانون اساسی را تدوین نموده اند یابه آن رأی مثبت داده اند فوت کنندبازهم این قانون قابل اصلاح نیست وبه نسلهای بعدی تسری خواهد یافت!
در واقع جمود وتغییرناپذیری قانون اساسی نه تنها کمکی به بقای جمهوری اسلامی نمیکند بلکه آن را شکننده تر هم ساخته است..
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
چرا دیگر رفراندوم قانون اساسی برگزار نمی شود ؟؟
« قانون اساسی نتیجه ناآگاهی، غفلت، بی تجربگی و تعصب بود! »
یادداشتی از : جلال پورالعجل...
تدوین، تصویب و بازنگری قانون اساسی
آمارها نشان می دهند که در فروردین 58 بیش از 20 میلیون نفر یعنی 99% شرکت کنندگان به استقرار "جمهوری اسلامی" رأی مثبت دادند.
با این وجود، پس از تدوین قانون اساسی، در آذر 58 حدود 5 میلیون نفر یعنی 25% از افرادی که به استقرار جمهوری اسلامی رأی مثبت داده بودند، به قانون اساسی رأی ندادند...
احتمالاً آن را مغایر با اساس جمهوریت و در تضاد با آرمانهای انقلاب یافته بودند...
جالبتر این که پس از اصلاح قانون اساسی در مرداد 68؛ حدود 14 میلیون نفر یعنی 45% افراد واجد شرایط در همه پرسی بازنگری قانون اساسی شرکت نکردند....
این نشان میدهد که جمهوری اسلامی در عمر 10 ساله خود بسیاری از طرفداران اولیه خود را از دست داده است...
حال تصور کنید اگر در حال حاضر قانون اساسی به رأی گذاشته شود چند درصد مردم به آن رأی مثبت خواهند داد؟!
به همین دلیل است که اجرای اصل 177 مبنی بر بازنگری و اصلاح قانون اساسی و برگزاری همه پرسی برای مسئولین نظام به یک کابوس دهشتناک تبدیل شده است!!!
جالب است بدانید که از مجموع 73 عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، 53 نفر (73%) از روحانیون بودند و فقط 5 نفر دارای درجه دکترای دانشگاهی بودند!
شاید این ترکیب برای تدوین "رساله عملیه" مناسب باشد ولی برای تدوین "قانون اساسی" یک کشور به هیچوجه ترکیب مناسبی نبوده است.
متأسفانه غایب بزرگ مجلس خبرگان قانون اساسی دانشگاهیان، حقوقدانان و جامعه شناسان و نخبگان کشور بودند.
ترکیب اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی باعث شد تا روحانیون حداکثر بهره برداری را از تدوین قانون اساسی ببرند و تمام پستهای کلیدی و حساس را به نفع خود مصادره نمایند.
قانون اساسی به گونه ای تدوین شده که شاهرگ اصلی تمام قوانین و امور اجرایی کشور در اختیار و انحصار روحانیون قرار داشته باشد!
به نحوی که بدون اجازه آنها هیچ قانونی در کشور تصویب نخواهد شد و هیچ اقدامی، چه در حوزه سیاست داخلی و چه در حوزه سیاست خارجی بدون اذن آنها صورت نخواهد گرفت!
در واقع، ثمره اصلی این شیوه قانون نگاری مرگ "جمهوریت" و سلب "اراده مردم" و استیلای بلامنازع روحانیون بر تمام مقدرات و امور کشور به شیوه قرون وسطایی بود.
با توجه به محدودیت دسترسی به رسانه ها در سال 58 و غفلت ناشی از شور و اشتیاق بعد از پیروزی انقلاب به نظر می رسد که بخش عظیمی از رأی دهندگان حتی از محتوای قانون اساسی بی اطلاع بوده اند و به صرف اعتمادی که به مسئولین و بویژه روحانیون داشتند به این قانون رأی مثبت داده اند و حتی کسانی هم که آن را مطالعه کرده بودند، یا در رأی گیری شرکت نکردند (5 میلیون نفر) یا هرگز تصور نمیکردند که قانون اساسی به شیوه کنونی تفسیر و اجرا شود.
جای بسی تأسف است که در حال حاضر، بسیاری از طرفداران جمهوری اسلامی حتی یک بار هم قانون اساسی را مطالعه نکرده اند و از محتوی و نواقص آن بی خبرند!
هیچیک از تدوین کنندگان قانون اساسی ،سیاستمدار نبودند و سابقه کار اجرایی و کشورداری نداشتند...
اجرایی ترین فرد در بین انقلابیون مهندس بازرگان بود که پس از کودتای 28 مرداد 1332 برای مدتی رییس شرکت آب و فاضلاب تهران بود!
تصور کنید ترکیبی ازافراد فاقد تجربه با چاشنی تعصبات دینی و انقلابی به تدوین قانون اساسی مبادرت نمایند چه فاجعه ای خواهد شد که اکنون شاهد آن هستیم!
تدوین کنندگان قانون اساسی حتی نمی دانستند که باید اصلی را برای بازنگری واصلاح قانون اساسی درنظر بگیرند وبازنگری قانون اساسی درسال 68 بادستور بنیانگذار جمهوری اسلامی صورت گرفت.
در حال حاضر، بر اساس اصل 177، بازنگری درقانون اساسی در "موارد ضروری" صرفاً با اذن رهبری امکانپذیر است.
مع الأسف، درذیل همین اصل، بندی آورده شده که عملاً امکان اصلاحات بنیادین در قانون اساسی که امروز موضوعات اصلی موردمناقشه ومخالفت آحادمردم است را غیرممکن واصلاح ناپذیر نموده است.
در ذیل اصل 177 چنین آمده است: "محتوای اصول مربوط به اسلامی بودن نظام و ابتنای کلیه قوانین ومقررات براساس موازین اسلامی وپایههای ایمانی واهداف جمهوری اسلامی ایران و جمهوری بودن حکومت و ولایت امر و امامت امت ونیز اداره امور کشور با اتکاء به آراء عمومی ودین ومذهب رسمی ایران تغییرناپذیر است."
این بندحاوی این پیام است که حتی اگرهمه کسانی که قانون اساسی را تدوین نموده اند یابه آن رأی مثبت داده اند فوت کنندبازهم این قانون قابل اصلاح نیست وبه نسلهای بعدی تسری خواهد یافت!
در واقع جمود وتغییرناپذیری قانون اساسی نه تنها کمکی به بقای جمهوری اسلامی نمیکند بلکه آن را شکننده تر هم ساخته است..
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
30.03.202519:31
🔊فایل صوتی
📚 خودآموز دیکتاتورها
نویسنده : رندال وود، کارمینه دولوکا
ترجمه : بیژن اشتری
قسمت دوم
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Wrapuppod
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
📚 خودآموز دیکتاتورها
نویسنده : رندال وود، کارمینه دولوکا
ترجمه : بیژن اشتری
قسمت دوم
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Wrapuppod
🆑کانال سخنرانی ها
🌹


30.03.202504:01
🌿🌿🌿
مخالفِ "شادی" تو، "دشمنِ" جانِ توست.
"ملتی"، تنها به "رقصوشادیِ"ملی، میتواند "استبداد" را بیهزینه بهزیر کشد.
سیزدهبدرِ امسال را با "رقصوشادیِجمعی" در مکانهای مقرر هماهنگ شده در طبیعت، میتوانیم به روز بهزیرکشیدنِ مستبدِ متفرعن تبدیل، و ایرانِ مغصوب را از وجود منحوس استبداد پاکسازی کنیم.
🌿@shadyzaei
مخالفِ "شادی" تو، "دشمنِ" جانِ توست.
"ملتی"، تنها به "رقصوشادیِ"ملی، میتواند "استبداد" را بیهزینه بهزیر کشد.
سیزدهبدرِ امسال را با "رقصوشادیِجمعی" در مکانهای مقرر هماهنگ شده در طبیعت، میتوانیم به روز بهزیرکشیدنِ مستبدِ متفرعن تبدیل، و ایرانِ مغصوب را از وجود منحوس استبداد پاکسازی کنیم.
🌿@shadyzaei
Қайта жіберілді:
برگزاری #رفراندوم

28.03.202509:14
🌿🌿🌿
🔴 امسال، سال خیابان است
✍️ #عبدالله_ناصری
▫️خانم “روت بن گیات” تاریخدان آمریکایی در کتابش با عنوان “مردان قدرتطلب چگونه ظهور میکنند، چرا موفق میشوند و چگونه سقوط میکنند” معتقد است مردان قدرتطلب مثل برلوسکونی، پوتین و (خامنهای) که جز بحران برای مردمان خود چیزی ندارند و با فساد و سانسور و بیتوجه به رفاه عمومی جز طمع خود را سیر نمیکنند، فقط دموکراسی را نابود میکنند.
خانم “روت” مینویسد چگونگی مبارزه با ظهور این افراد خودکامه یکی از مهمترین مسائل عصر ماست. البته این خانم نسخه عملی هم ارائه میکند. “در این حکومتها سریعترین راهی که به مرگ مستبد منتهی میشود این است که دست داشتن او را در فساد آشکار کنید.”.
▫️روت گیات در وصف حاکم اقتدارگرا بر این باور است: “برای چنین حاکمی، تحول جمعی که عظمت کشور را به ارمغان میآورد، اجرای آداب و مناسک است. مثل سلام “هایل هیتلر” که فراگیر شد.”رهبر جمهوری اسلامی هم دلش میخواست “سلام فرمانده” چنین جایگاهی را داشته باشد. او هیچ وقت در دیالکتیک عرف و شرع و یا ملیت و مذهب نتوانسته بین آن دو را جمع کند، در حالی که برای انسان خردمند این کار خیلی آسان است.
▫️آقای خامنهای در این حوزه، مردم ایران را مجبور به “شرعمحوری” کرده که ملت هم دائما مقاومت کردهاند ولی هزینه هم دادهاند. به قول شفیعی کدکنی: «ای میهنی که در تو به خواری | مثل اسیر جنگی یک عمر زیستیم | زین گونه زیستیم و هِقهِق گریستیم.»
نوروز امسال که حتی رهبر در پیام سال نو از سر لجاجت و یا جهل مقدس به مردم ایران تبریک نگفت، و محدودیتهای شدید ملت از ابراز شادی، پهنههای تاریخی و طبیعی کشور به تسخیر “ملت شاد” در آمد و به رغم ممانعت حکومت، رقص و خوشی کردند. پاسارگاد، تخت جمشید، حافظیه، سعدیه، مقبره خیام و فردوسی شکوه حضور ایرانیان را ثبت کرد.
▫️ایرانیان شریف مقیم انیران هم جای خود را داشتند. این اولین “شکوه حضور” ایرانیان در نوروز پس از انقلاب ۵۷ بود که نشانه نوعی جدید از “مقاومت مدنی” بود. نه از عظمت “شبهای قدر” کاسته شد و بودند بسیاری از مردم ایران هم روز “نو” را بزرگ داشتند و هم شب “قدر” را تکریم و تعزیت کردند. نافرمانی مدنی نوروز امسال نشان داد “حضور خیابانی” مردم آسانتر از ذهنیت ماست. به عنوان یک تحلیلگر تاریخدان، و با توجه به شرایط بسیار لغزندهی حکومت و ترس و لرز شدیدی که رئیس حکومت را در آغوش گرفته به حدی که دیگر پرچم آمریکا را در نهانخانه موشکی خود زیر پا نمیگذارد باید وسعت “نافرمانی مدنی” را گسترش داد؛ نافرمانی با تمرکز بر نفی حکومت دینی.
▫️به عنوان یک تحریمکنندهی انتخابات، منطقا هیچ توقعی از دولت چهاردهم ندارم، مگر فریاد مظلومی را پژواک شدهام. ولی باور دارم فرصت پیشآمده “دوگانهگی حکومت” که اگر رئیس دولت بیشتر هوشمندی کند نمایانتر خواهد شد به نفع اکثریت ملت است. باور عمیق دارم سال ۱۴۰۴ سختتر و پرحادثهتر از سال گذشته خواهد بود ولی همانقدر امیدوارم با حضور خیابانی مردم، به ویژه انقلابیون “زن، زندگی، آزادی” به گذار از ولایت فقیه نزدیکتر خواهیم شد.
کلمه
@kaleme
.
#تشکیل_هستههای5نفره_دوستانه
#تشکیل_انجمنجوانانمعتمد_محلات
#برگزاری_همهپرسی_مردمنهاد (بهمن)
🌿https://t.me/+AU6Kz7uUMkk2YTg6
.
🔴 امسال، سال خیابان است
✍️ #عبدالله_ناصری
▫️خانم “روت بن گیات” تاریخدان آمریکایی در کتابش با عنوان “مردان قدرتطلب چگونه ظهور میکنند، چرا موفق میشوند و چگونه سقوط میکنند” معتقد است مردان قدرتطلب مثل برلوسکونی، پوتین و (خامنهای) که جز بحران برای مردمان خود چیزی ندارند و با فساد و سانسور و بیتوجه به رفاه عمومی جز طمع خود را سیر نمیکنند، فقط دموکراسی را نابود میکنند.
خانم “روت” مینویسد چگونگی مبارزه با ظهور این افراد خودکامه یکی از مهمترین مسائل عصر ماست. البته این خانم نسخه عملی هم ارائه میکند. “در این حکومتها سریعترین راهی که به مرگ مستبد منتهی میشود این است که دست داشتن او را در فساد آشکار کنید.”.
▫️روت گیات در وصف حاکم اقتدارگرا بر این باور است: “برای چنین حاکمی، تحول جمعی که عظمت کشور را به ارمغان میآورد، اجرای آداب و مناسک است. مثل سلام “هایل هیتلر” که فراگیر شد.”رهبر جمهوری اسلامی هم دلش میخواست “سلام فرمانده” چنین جایگاهی را داشته باشد. او هیچ وقت در دیالکتیک عرف و شرع و یا ملیت و مذهب نتوانسته بین آن دو را جمع کند، در حالی که برای انسان خردمند این کار خیلی آسان است.
▫️آقای خامنهای در این حوزه، مردم ایران را مجبور به “شرعمحوری” کرده که ملت هم دائما مقاومت کردهاند ولی هزینه هم دادهاند. به قول شفیعی کدکنی: «ای میهنی که در تو به خواری | مثل اسیر جنگی یک عمر زیستیم | زین گونه زیستیم و هِقهِق گریستیم.»
نوروز امسال که حتی رهبر در پیام سال نو از سر لجاجت و یا جهل مقدس به مردم ایران تبریک نگفت، و محدودیتهای شدید ملت از ابراز شادی، پهنههای تاریخی و طبیعی کشور به تسخیر “ملت شاد” در آمد و به رغم ممانعت حکومت، رقص و خوشی کردند. پاسارگاد، تخت جمشید، حافظیه، سعدیه، مقبره خیام و فردوسی شکوه حضور ایرانیان را ثبت کرد.
▫️ایرانیان شریف مقیم انیران هم جای خود را داشتند. این اولین “شکوه حضور” ایرانیان در نوروز پس از انقلاب ۵۷ بود که نشانه نوعی جدید از “مقاومت مدنی” بود. نه از عظمت “شبهای قدر” کاسته شد و بودند بسیاری از مردم ایران هم روز “نو” را بزرگ داشتند و هم شب “قدر” را تکریم و تعزیت کردند. نافرمانی مدنی نوروز امسال نشان داد “حضور خیابانی” مردم آسانتر از ذهنیت ماست. به عنوان یک تحلیلگر تاریخدان، و با توجه به شرایط بسیار لغزندهی حکومت و ترس و لرز شدیدی که رئیس حکومت را در آغوش گرفته به حدی که دیگر پرچم آمریکا را در نهانخانه موشکی خود زیر پا نمیگذارد باید وسعت “نافرمانی مدنی” را گسترش داد؛ نافرمانی با تمرکز بر نفی حکومت دینی.
▫️به عنوان یک تحریمکنندهی انتخابات، منطقا هیچ توقعی از دولت چهاردهم ندارم، مگر فریاد مظلومی را پژواک شدهام. ولی باور دارم فرصت پیشآمده “دوگانهگی حکومت” که اگر رئیس دولت بیشتر هوشمندی کند نمایانتر خواهد شد به نفع اکثریت ملت است. باور عمیق دارم سال ۱۴۰۴ سختتر و پرحادثهتر از سال گذشته خواهد بود ولی همانقدر امیدوارم با حضور خیابانی مردم، به ویژه انقلابیون “زن، زندگی، آزادی” به گذار از ولایت فقیه نزدیکتر خواهیم شد.
کلمه
@kaleme
.
#تشکیل_هستههای5نفره_دوستانه
#تشکیل_انجمنجوانانمعتمد_محلات
#برگزاری_همهپرسی_مردمنهاد (بهمن)
🌿https://t.me/+AU6Kz7uUMkk2YTg6
.
Қайта жіберілді:
سهام نیوز



27.03.202503:23
✅کلیپ وایرال شده امروز از یکی از هموطنن بلوچی که دچار بیماری خاصی معروف به نام زیگیل درختی شدند که در دنیا فقط چند نفر هستند که دچار این بیماری هستند
🔺 در پی انتشار گسترده ی این کلیپ برایان بردیا اعتماد مولتی میلیاردر و کار آفرین ایرانی-آمریکایی استوری کرده کل هزینه های درمان این هموطن بلوچ (معروف به مرد درختی) را میپردازد
@Sahamnewsorg
سهام در WhatsApp
🔺 در پی انتشار گسترده ی این کلیپ برایان بردیا اعتماد مولتی میلیاردر و کار آفرین ایرانی-آمریکایی استوری کرده کل هزینه های درمان این هموطن بلوچ (معروف به مرد درختی) را میپردازد
@Sahamnewsorg
سهام در WhatsApp


22.04.202516:49
قد و وزنتان را به هم وصل کنید
ببینید در چه وضعیتی هستید!
محدوده آبی = لاغر
محدوده سبز = نرمال
محدوده زرد = اضافه وزن
محدوده قرمز = چاق
@shadyzaei
ببینید در چه وضعیتی هستید!
محدوده آبی = لاغر
محدوده سبز = نرمال
محدوده زرد = اضافه وزن
محدوده قرمز = چاق
@shadyzaei
06.04.202519:51
🔊فایل صوتی
محمدباقر باقری
مارتین هایدگر (قسمت دوم) توضیح مفاهیم «هستی و زمان»
دازاین (Dasein)
جهان بودگی (Being in the world)
دلالت صوری (Formal Indication)
«زندگی انسانی واقعبنیاد» (Factical Human Life)
واقعیت مندی (Facticity)
زندگی اصیل (Authentic Life)
زندگی ناآگاهانه (Inauthentic Life)
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
محمدباقر باقری
مارتین هایدگر (قسمت دوم) توضیح مفاهیم «هستی و زمان»
دازاین (Dasein)
جهان بودگی (Being in the world)
دلالت صوری (Formal Indication)
«زندگی انسانی واقعبنیاد» (Factical Human Life)
واقعیت مندی (Facticity)
زندگی اصیل (Authentic Life)
زندگی ناآگاهانه (Inauthentic Life)
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
30.03.202519:31
🔊فایل صوتی
خودآموزد دیکتاتورها
قسمت دوم
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
خودآموزد دیکتاتورها
قسمت دوم
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
Қайта жіберілді:
برگزاری #رفراندوم

30.03.202502:57
🌿🌿🌿
رفراندوم برای گذار از جمهوریاسلامی
✍#احمد_پورمندی
مراحل تحقق راهکار مبتنی بر رفراندم قانون اساسی برای گذار از جمهوری اسلامی:
۱- در کنار جنبشهای مدنی مطالبهمحور، جنبشهای اجتماعی و جنبش رشدیابنده «امتناع»، جنبش رفراندم به عنوان پایه چهارم، نقش محوری و سیاسی را برعهده میگیرد.
۲- جنبش رفراندم ، کارزار تدوین قانون اساسی نوین و فهم «قراردادهای اجتماعی زیربنای آن» را با مشارکت مردم، راهاندازی میکند.
۳- در شرایط برآمد جنبشهای مذکور و ناتوان شدن حاکمیت در تداوم حکمرانی و شکلگیری حاکمیت دوگانه، نهاد برآمده از نهادهای رفراندم قانون اساسی و سه جنبش دیگر، حکومت را مخیر میکند که میان همکاری در برگزاری سالم، آزاد و منصفانه رفراندم یا تداوم ایستادگی تا فروپاشی، دست به انتخاب بزند.
۴- اگر حاکمیت تن به توافق ندهد، همین نهاد برآمده از متن جامعه، فشار بر حاکمیت را با اعتصابات فلج کننده و حضور وسیع خیابانی تا فروپاشی حکومت ادامه میدهد.
۵- در صورت قبول همکاری از سوی حکومت، دولت بر سر کار، به رتق و فتق امور جاری و غیر حکومتی کشور ادامه میدهد و« ارگان سازش حکومت و نهاد رفراندم»، همهپرسی را برگزار کرده، پس از مشخص شدن رای مردم به لغو قانون اساسی ج.ا. انتخابات آزاد مجلس موسسان را مدیریت میکند.
۶- مجلس موسسان ضمن انجام وظیفه اصلی خود که تدوین قانون اساسی جدید و برگزاری رفراندم دوم است، وظیفه مجلس شورای ملی آینده در زمینه تشکیل دولت موقت جدید و مرخص کردن دولت قبلی را نیز بر عهده میگیرد و با تشکیل دولت موقت برآمده از مجلس موسسان، فاز اصلی گذار متحقق شده، با گام بعدی که رفراندم قانون اساسی جدید است، راه برای تشکیل دولت دموکراتیک هموار می شود.
البته همه طرحهایی که ما روی صفحه مانیتور میآوریم، چه رفراندم ، چه رفراندم+ استعفا و چه انتخابات آزاد یا هر طرح دیگری، حاوی درجه معینی از تخیل هست که هم اجتنابناپذیر و هم مثبت است. همه آرشیتکتهای خلاق از تخیل آغاز میکنند. آنچه اهمیت درجه اول دارد، دستیابی به یک «خیال مشترک و ملی» است. ما هنوز این خیال مشترک را کم داریم.
پ.ن؛
#خودسازمانیابی_همگانی
#تشکیل_هستههای5نفره_دوستانه
#تشکیل_انجمنجوانانمعتمد_محلات
#برگزاری_همهپرسی_مردمنهاد(بهمن)
رفراندوم برای گذار از جمهوریاسلامی
✍#احمد_پورمندی
مراحل تحقق راهکار مبتنی بر رفراندم قانون اساسی برای گذار از جمهوری اسلامی:
۱- در کنار جنبشهای مدنی مطالبهمحور، جنبشهای اجتماعی و جنبش رشدیابنده «امتناع»، جنبش رفراندم به عنوان پایه چهارم، نقش محوری و سیاسی را برعهده میگیرد.
۲- جنبش رفراندم ، کارزار تدوین قانون اساسی نوین و فهم «قراردادهای اجتماعی زیربنای آن» را با مشارکت مردم، راهاندازی میکند.
۳- در شرایط برآمد جنبشهای مذکور و ناتوان شدن حاکمیت در تداوم حکمرانی و شکلگیری حاکمیت دوگانه، نهاد برآمده از نهادهای رفراندم قانون اساسی و سه جنبش دیگر، حکومت را مخیر میکند که میان همکاری در برگزاری سالم، آزاد و منصفانه رفراندم یا تداوم ایستادگی تا فروپاشی، دست به انتخاب بزند.
۴- اگر حاکمیت تن به توافق ندهد، همین نهاد برآمده از متن جامعه، فشار بر حاکمیت را با اعتصابات فلج کننده و حضور وسیع خیابانی تا فروپاشی حکومت ادامه میدهد.
۵- در صورت قبول همکاری از سوی حکومت، دولت بر سر کار، به رتق و فتق امور جاری و غیر حکومتی کشور ادامه میدهد و« ارگان سازش حکومت و نهاد رفراندم»، همهپرسی را برگزار کرده، پس از مشخص شدن رای مردم به لغو قانون اساسی ج.ا. انتخابات آزاد مجلس موسسان را مدیریت میکند.
۶- مجلس موسسان ضمن انجام وظیفه اصلی خود که تدوین قانون اساسی جدید و برگزاری رفراندم دوم است، وظیفه مجلس شورای ملی آینده در زمینه تشکیل دولت موقت جدید و مرخص کردن دولت قبلی را نیز بر عهده میگیرد و با تشکیل دولت موقت برآمده از مجلس موسسان، فاز اصلی گذار متحقق شده، با گام بعدی که رفراندم قانون اساسی جدید است، راه برای تشکیل دولت دموکراتیک هموار می شود.
البته همه طرحهایی که ما روی صفحه مانیتور میآوریم، چه رفراندم ، چه رفراندم+ استعفا و چه انتخابات آزاد یا هر طرح دیگری، حاوی درجه معینی از تخیل هست که هم اجتنابناپذیر و هم مثبت است. همه آرشیتکتهای خلاق از تخیل آغاز میکنند. آنچه اهمیت درجه اول دارد، دستیابی به یک «خیال مشترک و ملی» است. ما هنوز این خیال مشترک را کم داریم.
پ.ن؛
#خودسازمانیابی_همگانی
#تشکیل_هستههای5نفره_دوستانه
#تشکیل_انجمنجوانانمعتمد_محلات
#برگزاری_همهپرسی_مردمنهاد(بهمن)
28.03.202502:32
🔺باهم بشنویم
گل باغمی تو چشم و چراغمی
خواننده: گروه #رستاک
🌿@shadyzaei
گل باغمی تو چشم و چراغمی
خواننده: گروه #رستاک
🌿@shadyzaei
Қайта жіберілді:
شب نشيني هالو



27.03.202503:19
اینا رو ما نمیگیم اطرافیان اعلیحضرت میگن
حالا بگردید دنبال پنجاه و هفتی.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
حالا بگردید دنبال پنجاه و هفتی.
#زن_زندگی_آزادی
https://zil.ink/Mrhalloo
شب نشینی هالو 👇
@sh_n_halloo
19.04.202503:57
🔊فایل صوتی
🎥 جامعه ایران در مسیر راستگرایی؟
🔶 گفتگوی شروین وکیلی و عباس کاظمی
🔻شروین وکیلی: نظام پادشاهی در ایران مبتنی بر سلطنت نبوده است. با مطالعه تاریخ میبینیم که در سنت ایرانی اینگونه نبوده که پادشاهی مثل نظامهای سلطنتی اروپا به فرزند ارشد واگذار شود، بلکه براساس نوعی شایستهسالاری بوده است. حتی صدر اعظم نیز از پایین به بالا انتخاب میشد. ایرانیان به چنین نظم سیاسیای گرایش دارند. در تمام دورههای مدرن، نوعی سیاست فراموشی و عدم توجه به گذشته دنبال میشود که باعث هویتزدایی خواهد شد.
🔺عباس کاظمی: صورتبندی آقای وکیلی گذشتهنگر است و در نهایت به ساختار اقتدارگراییای که در حال ظهور است، تن خواهد داد. در نبود اپوزیسیون کارآمد، جامعه با پشتوانه ملیگرایی به سمت راستگرایی افراطی و سلطنتطلبی میرود. متاسفانه عده زیادی از مردم نیز به دلیل ناامیدیای که دارند، حاضرند با جریان سلطنتطلب همراهی کنند. اینکه جامعه دوباره به عقب برگردد و بخواهد نظام اقتدارگراییای را در شکل دیگری ایجاد کند، یک خطر است.
📺 ویدیو یوتیوب
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @AzadSocial
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
🎥 جامعه ایران در مسیر راستگرایی؟
🔶 گفتگوی شروین وکیلی و عباس کاظمی
🔻شروین وکیلی: نظام پادشاهی در ایران مبتنی بر سلطنت نبوده است. با مطالعه تاریخ میبینیم که در سنت ایرانی اینگونه نبوده که پادشاهی مثل نظامهای سلطنتی اروپا به فرزند ارشد واگذار شود، بلکه براساس نوعی شایستهسالاری بوده است. حتی صدر اعظم نیز از پایین به بالا انتخاب میشد. ایرانیان به چنین نظم سیاسیای گرایش دارند. در تمام دورههای مدرن، نوعی سیاست فراموشی و عدم توجه به گذشته دنبال میشود که باعث هویتزدایی خواهد شد.
🔺عباس کاظمی: صورتبندی آقای وکیلی گذشتهنگر است و در نهایت به ساختار اقتدارگراییای که در حال ظهور است، تن خواهد داد. در نبود اپوزیسیون کارآمد، جامعه با پشتوانه ملیگرایی به سمت راستگرایی افراطی و سلطنتطلبی میرود. متاسفانه عده زیادی از مردم نیز به دلیل ناامیدیای که دارند، حاضرند با جریان سلطنتطلب همراهی کنند. اینکه جامعه دوباره به عقب برگردد و بخواهد نظام اقتدارگراییای را در شکل دیگری ایجاد کند، یک خطر است.
📺 ویدیو یوتیوب
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @AzadSocial
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
06.04.202519:51
🔊فایل صوتی
مارتین هایدگر (قسمت اول) بازگشت به تفکر اصیل
دکتر محمدباقر باقری
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
مارتین هایدگر (قسمت اول) بازگشت به تفکر اصیل
دکتر محمدباقر باقری
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
30.03.202519:31
🔊فایل صوتی
🔸فکرمیکنید بهترین ابزار برای کنترل یک جامعه چیه؟ ترس! اما به شرطی که این ترس از سمت دشمن خارجی باشه تا حکومت بتونه در نقش حامی و محافظ وارد عمل بشه و مردم رو سمت خودش نگهداره، ولی اگر دشمن خارجی وجود نداشت چی؟ میسازنش!
کتاب خودآموز دیکتاتورها که نسخه خلاصه و صوتی آن از پادکست رپاپ هم قابل دسترسه، شما را بیشتر با خصوصیات حکومت های دیکتاتوری آشنا میکنه.
خودآموزد دیکتاتورها
قسمت اول
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @ravcast
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
🔸فکرمیکنید بهترین ابزار برای کنترل یک جامعه چیه؟ ترس! اما به شرطی که این ترس از سمت دشمن خارجی باشه تا حکومت بتونه در نقش حامی و محافظ وارد عمل بشه و مردم رو سمت خودش نگهداره، ولی اگر دشمن خارجی وجود نداشت چی؟ میسازنش!
کتاب خودآموز دیکتاتورها که نسخه خلاصه و صوتی آن از پادکست رپاپ هم قابل دسترسه، شما را بیشتر با خصوصیات حکومت های دیکتاتوری آشنا میکنه.
خودآموزد دیکتاتورها
قسمت اول
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @ravcast
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
Қайта жіберілді:
کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گرد

29.03.202502:53
نوشته بهنام ابراهیم زاده زندانی سیاسی سابق فعال کارگری وحقوق کودکان.
تجمع سلطنتطلبان در آرامگاه فردوسی وحامیان رژیم، شعارهای تفرقهافکنانه
.
یکی از رویدادهای جنجالی و تحریکآمیز اخیر، تجمع گروهی از سلطنتطلبان در آرامگاه فردوسی بود که در آن شعارهایی نژادپرستانه و تفرقهافکنانه علیه عربها سر داده شد. شعارهایی مانند «ما آریایی هستیم، عرب نمیپرستیم» نه تنها نشانهای از تعصب نژادی و قومگرایی است بلکه تلاشی است برای ایجاد شکاف میان ایرانیان با تاکید بر تفاوتهای قومی و نژادی. این نوع شعارها، بهویژه در یک مکان فرهنگی و تاریخی همچون آرامگاه فردوسی که نماد هویت و تاریخ ایران است، عملاً به جای تقویت وحدت و همبستگی واتحاد سراسری ، بر تفرقهافکنی دامن میزنند.
این تجمع و شعارهای مطرحشده در آن، نه تنها هدفشان زندهکردن ملیگرایی افراطی و تضعیف اتحاد وهمبستگی است بلکه در جهت مقابله با اقوام مختلف در داخل ایران، بهویژه اقلیتهای عرب، کرد، و ترک، عمل میکنند. شعارهای مطرحشده در این تجمع، ضمن اینکه نمایانگر یک نگاه نژادپرستانه به هویت ایرانی است، در نهایت به شدت بر شکافهای اجتماعی و قومی در کشور افزوده و تفرقه میان اقوام و اقلیتها را تشدید میکنند.
تجمع «علویان» حامی حکومت در ارومیه و شعارهای تفرقهافکنانه
درادامه این تجمعها، تجمع دیگری در ارومیه بهعنوان محل سکونت بسیاری از ترکها، با حضور حامیان حکومت برگزار شد. در این تجمع که با فراخوان مقامات محلی و برخی گروههای حامی رژیم برگزار شده بود، شعارهایی مانند «حیدر حیدر» و شعارهای ضدکردی سر داده شد که بهطور آشکار بر نفاق قومی و مذهبی دامن میزد. برخی از این شعارها که از سوی گروههای پانترک و تجزیهطلب مطرح شد، هدفشان تحقیر و توهین به اقوام کرد و تقویت تعصبات قومی میان ترکها و دیگر اقوام بود.
این تجمع در ارومیه بهویژه در فضایی برگزار شد که همچنان یادآور تنشهای خونین دهه 60 میان کردها و ترکها در شهرستان نقده است. در آن زمان، سیاستهای سرکوبگرانه رژیم جمهوری اسلامی باعث شد که خشونتهای قومی افزایش یابد و شکافهای اجتماعی عمیقتری ایجاد شود. صدها نفر در جنگ خونین نقده فتل وعام شدند(قتل وعام قارنا،قلاتیان، کهریزه،) حالا دوباره در این تجمعها، تلاشهایی برای زنده کردن این تنشها مشاهده میشود.
نقش سیاستهای رژیم در گسترش تفرقههای قومی.
رژیم جمهوری اسلامی بهطور سیستماتیک از تنشهای قومی به عنوان ابزاری برای تضعیف انسجام اجتماعی و کاهش خطرات ناشی از اعتراضات مردمی استفاده کرده است. با دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی، رژیم توانسته است گروههای مختلف را از یکدیگر دور نگه دارد و از ایجاد ائتلافهای سیاسی گسترده جلوگیری کند.
نتیجهگیری
تجمع سلطنتطلبان در آرامگاه فردوسی و شعارهای نژادپرستانه مطرحشده در آن، همزمان با تجمعات مشابه در ارومیه، بهویژه میان حامیان رژیم، نشاندهنده شدت گرفتن سیاستهای تفرقهافکنانه در ایران است.
برای مقابله با این تفرقهها، ضروری است که مردم ایران بهعنوان یک کشور چندقومی و چندمذهبی، به جای ترویج سیاستهای قومی و نژادپرستانه، به تقویت همبستگی واتحاد احترام به تفاوتها بپردازد. همافزایی و تعامل میان اقوام مختلف میتواند راهحلی برای برقراری ثبات و جلوگیری از تفرقههای بیشتر در این سرزمین باشد.میتواند راهی علیه رژیم هار وجانی اسلامی باشد که در دهه های گذشته همواره با ترفند تفرقه به اهداف شوم خود برسد مردم ایران اقوام ایرانی باید متحدانه تمام خشم خودرا علیه رژیم وبرای سرنگونی این رژیم هار وجانی بکار ببرند عامل تمام بدبختی وسیه روزی امروز مردم ایران حاکمیت موجود است.
#اعتصابات_سراسری
#ژن_ژیان_ئازادی
مارچ 2025
https://t.me/behnima/61939
تجمع سلطنتطلبان در آرامگاه فردوسی وحامیان رژیم، شعارهای تفرقهافکنانه
.
یکی از رویدادهای جنجالی و تحریکآمیز اخیر، تجمع گروهی از سلطنتطلبان در آرامگاه فردوسی بود که در آن شعارهایی نژادپرستانه و تفرقهافکنانه علیه عربها سر داده شد. شعارهایی مانند «ما آریایی هستیم، عرب نمیپرستیم» نه تنها نشانهای از تعصب نژادی و قومگرایی است بلکه تلاشی است برای ایجاد شکاف میان ایرانیان با تاکید بر تفاوتهای قومی و نژادی. این نوع شعارها، بهویژه در یک مکان فرهنگی و تاریخی همچون آرامگاه فردوسی که نماد هویت و تاریخ ایران است، عملاً به جای تقویت وحدت و همبستگی واتحاد سراسری ، بر تفرقهافکنی دامن میزنند.
این تجمع و شعارهای مطرحشده در آن، نه تنها هدفشان زندهکردن ملیگرایی افراطی و تضعیف اتحاد وهمبستگی است بلکه در جهت مقابله با اقوام مختلف در داخل ایران، بهویژه اقلیتهای عرب، کرد، و ترک، عمل میکنند. شعارهای مطرحشده در این تجمع، ضمن اینکه نمایانگر یک نگاه نژادپرستانه به هویت ایرانی است، در نهایت به شدت بر شکافهای اجتماعی و قومی در کشور افزوده و تفرقه میان اقوام و اقلیتها را تشدید میکنند.
تجمع «علویان» حامی حکومت در ارومیه و شعارهای تفرقهافکنانه
درادامه این تجمعها، تجمع دیگری در ارومیه بهعنوان محل سکونت بسیاری از ترکها، با حضور حامیان حکومت برگزار شد. در این تجمع که با فراخوان مقامات محلی و برخی گروههای حامی رژیم برگزار شده بود، شعارهایی مانند «حیدر حیدر» و شعارهای ضدکردی سر داده شد که بهطور آشکار بر نفاق قومی و مذهبی دامن میزد. برخی از این شعارها که از سوی گروههای پانترک و تجزیهطلب مطرح شد، هدفشان تحقیر و توهین به اقوام کرد و تقویت تعصبات قومی میان ترکها و دیگر اقوام بود.
این تجمع در ارومیه بهویژه در فضایی برگزار شد که همچنان یادآور تنشهای خونین دهه 60 میان کردها و ترکها در شهرستان نقده است. در آن زمان، سیاستهای سرکوبگرانه رژیم جمهوری اسلامی باعث شد که خشونتهای قومی افزایش یابد و شکافهای اجتماعی عمیقتری ایجاد شود. صدها نفر در جنگ خونین نقده فتل وعام شدند(قتل وعام قارنا،قلاتیان، کهریزه،) حالا دوباره در این تجمعها، تلاشهایی برای زنده کردن این تنشها مشاهده میشود.
نقش سیاستهای رژیم در گسترش تفرقههای قومی.
رژیم جمهوری اسلامی بهطور سیستماتیک از تنشهای قومی به عنوان ابزاری برای تضعیف انسجام اجتماعی و کاهش خطرات ناشی از اعتراضات مردمی استفاده کرده است. با دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی، رژیم توانسته است گروههای مختلف را از یکدیگر دور نگه دارد و از ایجاد ائتلافهای سیاسی گسترده جلوگیری کند.
نتیجهگیری
تجمع سلطنتطلبان در آرامگاه فردوسی و شعارهای نژادپرستانه مطرحشده در آن، همزمان با تجمعات مشابه در ارومیه، بهویژه میان حامیان رژیم، نشاندهنده شدت گرفتن سیاستهای تفرقهافکنانه در ایران است.
برای مقابله با این تفرقهها، ضروری است که مردم ایران بهعنوان یک کشور چندقومی و چندمذهبی، به جای ترویج سیاستهای قومی و نژادپرستانه، به تقویت همبستگی واتحاد احترام به تفاوتها بپردازد. همافزایی و تعامل میان اقوام مختلف میتواند راهحلی برای برقراری ثبات و جلوگیری از تفرقههای بیشتر در این سرزمین باشد.میتواند راهی علیه رژیم هار وجانی اسلامی باشد که در دهه های گذشته همواره با ترفند تفرقه به اهداف شوم خود برسد مردم ایران اقوام ایرانی باید متحدانه تمام خشم خودرا علیه رژیم وبرای سرنگونی این رژیم هار وجانی بکار ببرند عامل تمام بدبختی وسیه روزی امروز مردم ایران حاکمیت موجود است.
#اعتصابات_سراسری
#ژن_ژیان_ئازادی
مارچ 2025
https://t.me/behnima/61939
27.03.202517:13
❌❌
🔴تناقض
(بخش2)
نظام پادشاهی و دموکراسی در تناقض ذاتی
✍ن.نعمتزاده
ت؛ ۴فروردین ۴۰۴
🔵نظام پادشاهی، چه در شکل مطلقه و چه در قالب مشروطه، ذاتاً بر اصولی همچون «اصالت خون و وراثت» و «مادامالعمر بودن مقام پادشاهی» بنا شده است.
این ویژگیها، در اساس، «مشروعیتِ» حاکم را از "ارادهیمردم" جدا کرده و آن را هم در "تاسیس" و هم در "تداومِ" قدرت، وابسته به اصل سلسلهای در یک خاندان خاص میکند. در این نظام، حاکمیت نه از طریق انتخاب عمومی، بلکه از طریق «تولد در یک دودمان خاص» منتقل میشود، که خود به معنای نوعی عدم رقابت و عدم مشارکت برابر در عرصهی قدرت است.
در نقطهی مقابل، دموکراسی مبتنی بر ارادهی عمومی، حق برابر مشارکت سیاسی، و انتخاب آزادانهی حاکمان از سوی شهروندان است. «مشروعیتِ» قدرت در این نظام از طریق انتخابات آزاد و منظم تأمین میشود، که بر اساس آن، هر فرد واجد شرایط میتواند در تعیین سرنوشت سیاسی خود نقش داشته باشد. یکی از اصول بنیادین دموکراسی، ادواری بودن قدرت سیاسی است؛ بدین معنا که مقام اول کشور در دورههای زمانی مشخص تغییر میکند و امکان جایگزینی آن از طریق مکانیسمهای دموکراتیک(بدون خونریزی) فراهم است.
🔵 مادامالعمری بودن مقام پادشاهی پیامدهای منفی متعددی دارد؛
۱. عدم پاسخگویی و نظارتناپذیری
در نظامهای دموکراتیک، قدرت میان دورههای مشخص و از طریق انتخابات تغییر میکند، و رهبران تحت نظارت نهادهای قانونی و رأی مردم قرار دارند. اما در نظام پادشاهی، فردی که در رأس قدرت قرار میگیرد (حتی اگر نقش نمادین داشته باشد)، هیچگاه به صورت دموکراتیک قابل برکناری یا پاسخگو کردن نیست. این امر موجب میشود که حتی در کشورهای سلطنتی مشروطه، پادشاهان از نظارت مستقیم مردم خارج باشند و در برخی موارد از امتیازات ویژهی غیرعادلانهای برخوردار شوند.
۲. تقدسبخشی به قدرت و تضعیف فرهنگ دموکراتیک
مادامالعمری بودن سلطنت باعث شکلگیری یک فرهنگ سیاسی ناسالم میشود که در آن، پادشاه به عنوان فردی «فوق مردم»(قدسی/فرهِ ایزدی/ظل الله) و «فراتر از قانون»(فرمان فرما) دیده میشود.
این نگاه، ناقضِ اصل دموکراسی است که بر «برابری همگان» در برابر قانون تأکید دارد. در بسیاری از موارد، حتی اگر پادشاه نقش اجرایی نداشته باشد، نهاد سلطنت بهعنوان یک ساختار تاریخی، مانعی در مسیر تکامل دموکراتیک جامعه باقی میماند.
۳. تداوم رانت و امتیازات موروثی
نظامهای پادشاهی به صورت ساختاری، بر مبنای تداوم یک سلسلهی خانوادگی شکل گرفتهاند. این یعنی قدرت و امتیازات نه بر اساس شایستگی، بلکه به صورت موروثی منتقل میشود. حتی در کشورهای سلطنتی مشروطه، خانوادهی سلطنتی معمولاً از رانت و امتیازات گستردهی اقتصادی و سیاسی برخوردار است که با اصول عدالت اجتماعی و فرصتهای برابر برای همهی شهروندان در تضاد است.
۴. ایستایی و فقدان پویایی سیاسی
در دموکراسی، تغییر و تحول در "رهبری"(راس قدرت/مقام اول) باعث تطبیق نظام سیاسی با شرایط جدید و نیازهای متغیر جامعه میشود. اما در نظامهای پادشاهی، حضور ثابت یک فرد در رأس کشور (حتی بهصورت نمادین) میتواند موجب رکود و عدم انعطافپذیری سیاسی شود. این پدیده، در مواقع بحران یا تحولات اجتماعی، مانعی برای تغییرات ضروری و اصلاحات موردنیاز خواهد بود.
۵. مشروعیتبخشی به استبداد در سایر کشورها
حتی اگر یک نظام پادشاهی به صورت مشروطه اداره شود، وجود آن بهعنوان یک نهاد موروثی، به سایر رژیمهای پادشاهی مستبدانه در جهان مشروعیت میبخشد. بسیاری از نظامهای استبدادی سلطنتی (مانند عربستان سعودی و...) از وجود پادشاهیهای مشروطه به عنوان توجیهی برای حفظ ساختار غیرانتخابی خود استفاده میکنند و تلاشهای مردم برای گذار به دموکراسی را سرکوب میکنند.
🔴تناقض ماهوی میان پادشاهی(مطلقه/مشروطه) و دموکراسی در این است که اولی بر پایهی؛
—انتصابی(خونی/ارثی) بودن حاکم،
—استمرار قدرت در یک خاندان خاص،
—مادامالعمری بودن مقام اول، و
—حذف امکان رقابت گسترده بنا شده،
در حالی که دومی بر اصل؛
—مشارکت عمومی،
—دورهای بودن مقام اول
—تغییرپذیری قدرت، و
—انتخاب آزادانهی "حاکمان" استوار است.
حتی در نظامهای پادشاهی مشروطه، که سعی در تلفیق پادشاهی با نهادهای دموکراتیک دارند، وجود یک مقام غیرانتخابی همچنان با اصل برابری فرصتها و مشارکت همگانی در تعارض است.
مادامالعمری بودن مقام پادشاهی، نهتنها متناقضِ اصول دموکراتیک است، بلکه موجب تحکیم فرهنگ تبعیض، امتیازطلبی موروثی، و عدم پاسخگویی میشود.
این ساختار باستانی، در جوامع امروزین نقشی غیرضروری و در برخی موارد زیانبار ایفا میکند. بنابراین، توسعهی پایدار و زیست دموکراتیک، نیازمند کنار گذاشتن هرگونه نهاد موروثی قدرت و تقویت سیستمهای انتخابی، نظارتی و مردمسالارانه است.
(بخش1)
🌿@shadyzaei
.
🔴تناقض
(بخش2)
نظام پادشاهی و دموکراسی در تناقض ذاتی
✍ن.نعمتزاده
ت؛ ۴فروردین ۴۰۴
🔵نظام پادشاهی، چه در شکل مطلقه و چه در قالب مشروطه، ذاتاً بر اصولی همچون «اصالت خون و وراثت» و «مادامالعمر بودن مقام پادشاهی» بنا شده است.
این ویژگیها، در اساس، «مشروعیتِ» حاکم را از "ارادهیمردم" جدا کرده و آن را هم در "تاسیس" و هم در "تداومِ" قدرت، وابسته به اصل سلسلهای در یک خاندان خاص میکند. در این نظام، حاکمیت نه از طریق انتخاب عمومی، بلکه از طریق «تولد در یک دودمان خاص» منتقل میشود، که خود به معنای نوعی عدم رقابت و عدم مشارکت برابر در عرصهی قدرت است.
در نقطهی مقابل، دموکراسی مبتنی بر ارادهی عمومی، حق برابر مشارکت سیاسی، و انتخاب آزادانهی حاکمان از سوی شهروندان است. «مشروعیتِ» قدرت در این نظام از طریق انتخابات آزاد و منظم تأمین میشود، که بر اساس آن، هر فرد واجد شرایط میتواند در تعیین سرنوشت سیاسی خود نقش داشته باشد. یکی از اصول بنیادین دموکراسی، ادواری بودن قدرت سیاسی است؛ بدین معنا که مقام اول کشور در دورههای زمانی مشخص تغییر میکند و امکان جایگزینی آن از طریق مکانیسمهای دموکراتیک(بدون خونریزی) فراهم است.
🔵 مادامالعمری بودن مقام پادشاهی پیامدهای منفی متعددی دارد؛
۱. عدم پاسخگویی و نظارتناپذیری
در نظامهای دموکراتیک، قدرت میان دورههای مشخص و از طریق انتخابات تغییر میکند، و رهبران تحت نظارت نهادهای قانونی و رأی مردم قرار دارند. اما در نظام پادشاهی، فردی که در رأس قدرت قرار میگیرد (حتی اگر نقش نمادین داشته باشد)، هیچگاه به صورت دموکراتیک قابل برکناری یا پاسخگو کردن نیست. این امر موجب میشود که حتی در کشورهای سلطنتی مشروطه، پادشاهان از نظارت مستقیم مردم خارج باشند و در برخی موارد از امتیازات ویژهی غیرعادلانهای برخوردار شوند.
۲. تقدسبخشی به قدرت و تضعیف فرهنگ دموکراتیک
مادامالعمری بودن سلطنت باعث شکلگیری یک فرهنگ سیاسی ناسالم میشود که در آن، پادشاه به عنوان فردی «فوق مردم»(قدسی/فرهِ ایزدی/ظل الله) و «فراتر از قانون»(فرمان فرما) دیده میشود.
این نگاه، ناقضِ اصل دموکراسی است که بر «برابری همگان» در برابر قانون تأکید دارد. در بسیاری از موارد، حتی اگر پادشاه نقش اجرایی نداشته باشد، نهاد سلطنت بهعنوان یک ساختار تاریخی، مانعی در مسیر تکامل دموکراتیک جامعه باقی میماند.
۳. تداوم رانت و امتیازات موروثی
نظامهای پادشاهی به صورت ساختاری، بر مبنای تداوم یک سلسلهی خانوادگی شکل گرفتهاند. این یعنی قدرت و امتیازات نه بر اساس شایستگی، بلکه به صورت موروثی منتقل میشود. حتی در کشورهای سلطنتی مشروطه، خانوادهی سلطنتی معمولاً از رانت و امتیازات گستردهی اقتصادی و سیاسی برخوردار است که با اصول عدالت اجتماعی و فرصتهای برابر برای همهی شهروندان در تضاد است.
۴. ایستایی و فقدان پویایی سیاسی
در دموکراسی، تغییر و تحول در "رهبری"(راس قدرت/مقام اول) باعث تطبیق نظام سیاسی با شرایط جدید و نیازهای متغیر جامعه میشود. اما در نظامهای پادشاهی، حضور ثابت یک فرد در رأس کشور (حتی بهصورت نمادین) میتواند موجب رکود و عدم انعطافپذیری سیاسی شود. این پدیده، در مواقع بحران یا تحولات اجتماعی، مانعی برای تغییرات ضروری و اصلاحات موردنیاز خواهد بود.
۵. مشروعیتبخشی به استبداد در سایر کشورها
حتی اگر یک نظام پادشاهی به صورت مشروطه اداره شود، وجود آن بهعنوان یک نهاد موروثی، به سایر رژیمهای پادشاهی مستبدانه در جهان مشروعیت میبخشد. بسیاری از نظامهای استبدادی سلطنتی (مانند عربستان سعودی و...) از وجود پادشاهیهای مشروطه به عنوان توجیهی برای حفظ ساختار غیرانتخابی خود استفاده میکنند و تلاشهای مردم برای گذار به دموکراسی را سرکوب میکنند.
🔴تناقض ماهوی میان پادشاهی(مطلقه/مشروطه) و دموکراسی در این است که اولی بر پایهی؛
—انتصابی(خونی/ارثی) بودن حاکم،
—استمرار قدرت در یک خاندان خاص،
—مادامالعمری بودن مقام اول، و
—حذف امکان رقابت گسترده بنا شده،
در حالی که دومی بر اصل؛
—مشارکت عمومی،
—دورهای بودن مقام اول
—تغییرپذیری قدرت، و
—انتخاب آزادانهی "حاکمان" استوار است.
حتی در نظامهای پادشاهی مشروطه، که سعی در تلفیق پادشاهی با نهادهای دموکراتیک دارند، وجود یک مقام غیرانتخابی همچنان با اصل برابری فرصتها و مشارکت همگانی در تعارض است.
مادامالعمری بودن مقام پادشاهی، نهتنها متناقضِ اصول دموکراتیک است، بلکه موجب تحکیم فرهنگ تبعیض، امتیازطلبی موروثی، و عدم پاسخگویی میشود.
این ساختار باستانی، در جوامع امروزین نقشی غیرضروری و در برخی موارد زیانبار ایفا میکند. بنابراین، توسعهی پایدار و زیست دموکراتیک، نیازمند کنار گذاشتن هرگونه نهاد موروثی قدرت و تقویت سیستمهای انتخابی، نظارتی و مردمسالارانه است.
(بخش1)
🌿@shadyzaei
.
Қайта жіберілді:
هواداران سیدمحمد خاتمی

26.03.202515:23
عبدالنصیر، شهروند ۳۵ ساله اهل شهر خاش در سیستان و بلوچستان دچار بیماری «اپیدرمودیسپلازی ورموسیفورم» یا بیماری «مرد درختی» شده است. بیماری نادری که فقط ۶۰۰ مورد ابتلا به آن در جهان ثبت شده است. علی رضایی، فعال اجتماعی و مستندساز، در صفحه شخصی خود، فیلمی از وضعیت این هموطن منتشر کرده است که بیان میکند برای درمان پیوند مغز استخوان باید به آمریکا برود و برای طول درمان نیازمند پنج میلیارد تومان پول است. بچه ها لطفا به دیده شدن این ویدئو کمک کنید و دست به دست کنید
Қайта жіберілді:
برگزاری #رفراندوم

12.04.202516:13
🌿🌿🌿
🔵تابوشکنی تاریخی؛
صدای مردم، نه سازشِ قدرتها
این مردمِ آزادیخواه، دموکراسیطلب، و صلحجو بودند که با ایستادگی، مبارزات مدنی، و هزینهدادنهای بیپایان، تابوی مذاکره را شکستند، نه آمریکا!
این مردم بودند که نشان دادند حتی در برابر استبدادی لجوج، جنگطلب و مطلقه، میتوان دیوار ترس را ترکاند، فضا را شکست، و او را به عقبنشینیِ تحقیرآمیز واداشت.
🔹"ولایت مطلقهی فقیه"، نه اینکه با "منطق" و یا سازوکارهای پشتپردهی قدرتها، به مذاکره گردن نهاده باشد، بلکه در برابر فشار مردم، نرمید، بلکه مفتضحانه درهمشکست.
اکنون آمریکا و جهان، از نتیجهی این ایستادگیِ شکوهمند در حال بهرهبرداریاند.
اما افتخار این لحظه، نه از آن سیاستبازان جهانی، که از آن مردم ایران است—مردمی که باز هم ثابت کردند توان تغییر، در درون جامعه نهفته است، نه در دخالت خارجی.
اما... سنگر بعدی؛
تابوی(ممنوعه ساختگی) بعدی که باید شکسته شود، چیزی کمتر از همهپرسی دربارهی اصل نظام سیاسی حاکم نیست.
این تابو، سالهاست که سایهی خود را بر سر جامعه انداخته و هر گونه گفتوگو، نقد و مطالبهای را در نطفه خفه کرده است.
شکستن این تابو یعنی عبور از مانعِدروغین و خطِقرمز ولایتِسفیه؛
یعنی باز کردن راه برای ارادهی عمومی، برای تصمیمگیری همگانی درباره آینده کشور؛
یعنی آغاز دموکراسی خودبنیاد.
✍ن.نعمتزاده
ت؛ ۲۳فروردین ۴۰۴
✔️تشکیلِ هستههای5نفرهی دوستانه
✔️خودسازمانیابی همگانی از پایینبهبالا
✔️ایجادِ نهادهایموازی بدونِمجوز در محلات
✔️تشکیلِ انجمنجوانانمعتمدِ محل
✅ برگزاری همهپرسی مردمنهاد (بهمن)
🌿https://t.me/+AU6Kz7uUMkk2YTg6
🔵تابوشکنی تاریخی؛
صدای مردم، نه سازشِ قدرتها
این مردمِ آزادیخواه، دموکراسیطلب، و صلحجو بودند که با ایستادگی، مبارزات مدنی، و هزینهدادنهای بیپایان، تابوی مذاکره را شکستند، نه آمریکا!
این مردم بودند که نشان دادند حتی در برابر استبدادی لجوج، جنگطلب و مطلقه، میتوان دیوار ترس را ترکاند، فضا را شکست، و او را به عقبنشینیِ تحقیرآمیز واداشت.
🔹"ولایت مطلقهی فقیه"، نه اینکه با "منطق" و یا سازوکارهای پشتپردهی قدرتها، به مذاکره گردن نهاده باشد، بلکه در برابر فشار مردم، نرمید، بلکه مفتضحانه درهمشکست.
اکنون آمریکا و جهان، از نتیجهی این ایستادگیِ شکوهمند در حال بهرهبرداریاند.
اما افتخار این لحظه، نه از آن سیاستبازان جهانی، که از آن مردم ایران است—مردمی که باز هم ثابت کردند توان تغییر، در درون جامعه نهفته است، نه در دخالت خارجی.
اما... سنگر بعدی؛
تابوی(ممنوعه ساختگی) بعدی که باید شکسته شود، چیزی کمتر از همهپرسی دربارهی اصل نظام سیاسی حاکم نیست.
این تابو، سالهاست که سایهی خود را بر سر جامعه انداخته و هر گونه گفتوگو، نقد و مطالبهای را در نطفه خفه کرده است.
شکستن این تابو یعنی عبور از مانعِدروغین و خطِقرمز ولایتِسفیه؛
یعنی باز کردن راه برای ارادهی عمومی، برای تصمیمگیری همگانی درباره آینده کشور؛
یعنی آغاز دموکراسی خودبنیاد.
✍ن.نعمتزاده
ت؛ ۲۳فروردین ۴۰۴
✔️تشکیلِ هستههای5نفرهی دوستانه
✔️خودسازمانیابی همگانی از پایینبهبالا
✔️ایجادِ نهادهایموازی بدونِمجوز در محلات
✔️تشکیلِ انجمنجوانانمعتمدِ محل
✅ برگزاری همهپرسی مردمنهاد (بهمن)
🌿https://t.me/+AU6Kz7uUMkk2YTg6
30.03.202519:31
🔊فایل صوتی
تاریخ تکرار می شود، - خودآموز دیکتاتور ها -
قسمت ۳ بخش اول
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
تاریخ تکرار می شود، - خودآموز دیکتاتور ها -
قسمت ۳ بخش اول
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
30.03.202519:31
🔊فایل صوتی
📚 خودآموز دیکتاتورها
نویسنده : رندال وود، کارمینه دولوکا
ترجمه : بیژن اشتری
قسمت اول
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Wrapuppod
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
📚 خودآموز دیکتاتورها
نویسنده : رندال وود، کارمینه دولوکا
ترجمه : بیژن اشتری
قسمت اول
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Wrapuppod
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
28.03.202517:55
🎧فایل صوتی
#علی_افشاری
چگونه پروژه امنیتی بازسازی پادشاهی پهلوی شروع شد؟
@Aliafshari52
.
🌿@bahman_nzs
.
#علی_افشاری
چگونه پروژه امنیتی بازسازی پادشاهی پهلوی شروع شد؟
@Aliafshari52
.
🌿@bahman_nzs
.
27.03.202508:09
🔹 چرا با رشد گرایشهای سلطنتطلبانه مواجه هستیم؟
@solati_mehran
✍ #مهران_صولتی
لحظات تحویل سال ۱۴۰۴ در آرامگاههای خیام و حافظ، و تخت جمشید با شعارهایی در حمایت از خاندان پهلوی همراه بود که از سوی تعدادی از حاضران در این تجمعات فریاد شد. پرسهزنیهای مجازی هم به روشنی یادآوری میکنند که ما اکنون با رشد فراینده گرایش به سلطنت در میان بخشهایی از ایرانیان و بهویژه جوانان روبرو هستیم. از همین رو به عنوان یک جمهوریخواه مایلام در این یادداشت به برخی از علل گسترش این ایده در ایران امروز بپردازم:
✅ نوستالژی دوران پهلوی: در سالهای اخیر رسانههای جذابی همچون تلویزیون manoto نقش مهمی در ایدهآلیزه کردن دوران پهلوی دوم و ایجاد یک نوستالژی عمیق در میان ایرانیان ایفا نمودهاند. این در حالیاست که اگر دهه چهل و پنجاه خورشیدی را به ترتیب واجد توسعه تکنوکراتیک و توسعه نفتی در نظر بگیریم اتفاقا کژکارکردیهای افزایش ناگهانی قیمت نفت در سال ۵۳ را میتوان برباددهنده دستاوردهای درخشان دهه چهل و عامل مهمی در ایجاد نارضایتیهای منجر به انقلاب ۵۷ دانست. نارساییهای سالهای واپسین حکومت پهلوی دوم اما در بازنماییهای رسانهای کاملا پنهان مانده است.
✅ تجربه ناکام جمهوریت: جمهوری اسلامی به رغم آنکه در آغاز نوید پایان استبداد ۲۵۰۰ ساله و جلب مشارکت فزاینده مردم در تعیین سرنوشت خود را میداد تنها پس از دو دهه از وقوع خود در دام اندکسالاری افتاد و مشارکت مردمی شمایلی تزئینی یافت. به موازات تنگناهای سیاسی، جمهوری اسلامی حتی نتوانست با تمهید بسترهایی برای فعالیت موثر بخشخصوصی موجبات شکلگیری توسعه اقتصادی را فراهم آورد. حاصل آنکه ناکامی تجربه جمهوریت به دلیل بحران دستاوردهای سیاسی - اقتصادی در چهاردهه گذشته در اقبال قشرهایی از مردم به ایده سلطنت کاملا موثر بوده است.
✅ پیامدهای یک درماندهگی تاریخی: ایرانیان به دنبال دو سده آشنایی جدی با غرب همچنان از تغییر جدی در آیین حکمرانی خود بازماندهاند. این در حالیاست که کشورهایی با تاریخ کوتاهتر در منطقه و آسیا توانستهاند گامهای بسیار بلندی در مسیر توسعهیافتگی بردارند. شاید گرفتار آمدن در وضعیت تردمیلی بتواند توصیف مناسبی برای تلاشهای ناکام ولی پرهزینه ما در دو قرن اخیر محسوب شود. در اینمیان آگاهی یافتن نسبت به پیشرفتهای شگرف کشورهای همسایه در کنار ناکامی فضاحتگونه در تحقق آرزوهای سند چشمانداز ۲۰ ساله کشور هم در دمیدن روح یک درماندگی تاریخی در میان مردم بسیار موثر بوده است.
✅ تجربه تلخ ارادهگرایی: اینکه بهندرت میتوان کشوری را یافت که طی کمتر از یکصد سال سه نهضت و انقلاب را در ابعادی جهانی تجربه کرده باشد، نشانی از خواست عظیم تحولخواهی در وجدان جمعی ملتی است که مترصد جوشش و فوران در بزنگاههای مناسب تاریخی بوده است. در همه این رویدادها ساکنان این سرزمین تصور میکردهاند که صرف اراده ایجاد تغییر میتواند برای آنها ترقی، پیشرفت، و بهروزی به ارمغان آورد. اما تاریخ نشان داد آنها که بدون توجه به زمینههای جدی بازتولید استبداد در این دیار خود را فاتح نبرد ارادهها دانسته بودند زودتر از بقیه در زمره ناکامان جای گرفتهاند.
🔹 نکته پایانی: بخشی از مردمی که خود را بازندگان یک تاریخ دویست ساله در نیل به وضعیت بهتر یافتهاند اکنون دیگر توش و توانی در خویش برای ساختن راهی جدید نمییابند، لذا به روی ایده سلطنت آغوش گشودهاند تا شاید این دوران حسرت و ناکامی در چشمبرهمزدنی به برخورداری و کامیابی تبدیل شود. برای داوری در مورد نتیجهبخش بودن این تحول تاریخی باید به انتظار نشست!
@solati_mehran
#سلطنت
#جمهوریت
@solati_mehran
✍ #مهران_صولتی
لحظات تحویل سال ۱۴۰۴ در آرامگاههای خیام و حافظ، و تخت جمشید با شعارهایی در حمایت از خاندان پهلوی همراه بود که از سوی تعدادی از حاضران در این تجمعات فریاد شد. پرسهزنیهای مجازی هم به روشنی یادآوری میکنند که ما اکنون با رشد فراینده گرایش به سلطنت در میان بخشهایی از ایرانیان و بهویژه جوانان روبرو هستیم. از همین رو به عنوان یک جمهوریخواه مایلام در این یادداشت به برخی از علل گسترش این ایده در ایران امروز بپردازم:
✅ نوستالژی دوران پهلوی: در سالهای اخیر رسانههای جذابی همچون تلویزیون manoto نقش مهمی در ایدهآلیزه کردن دوران پهلوی دوم و ایجاد یک نوستالژی عمیق در میان ایرانیان ایفا نمودهاند. این در حالیاست که اگر دهه چهل و پنجاه خورشیدی را به ترتیب واجد توسعه تکنوکراتیک و توسعه نفتی در نظر بگیریم اتفاقا کژکارکردیهای افزایش ناگهانی قیمت نفت در سال ۵۳ را میتوان برباددهنده دستاوردهای درخشان دهه چهل و عامل مهمی در ایجاد نارضایتیهای منجر به انقلاب ۵۷ دانست. نارساییهای سالهای واپسین حکومت پهلوی دوم اما در بازنماییهای رسانهای کاملا پنهان مانده است.
✅ تجربه ناکام جمهوریت: جمهوری اسلامی به رغم آنکه در آغاز نوید پایان استبداد ۲۵۰۰ ساله و جلب مشارکت فزاینده مردم در تعیین سرنوشت خود را میداد تنها پس از دو دهه از وقوع خود در دام اندکسالاری افتاد و مشارکت مردمی شمایلی تزئینی یافت. به موازات تنگناهای سیاسی، جمهوری اسلامی حتی نتوانست با تمهید بسترهایی برای فعالیت موثر بخشخصوصی موجبات شکلگیری توسعه اقتصادی را فراهم آورد. حاصل آنکه ناکامی تجربه جمهوریت به دلیل بحران دستاوردهای سیاسی - اقتصادی در چهاردهه گذشته در اقبال قشرهایی از مردم به ایده سلطنت کاملا موثر بوده است.
✅ پیامدهای یک درماندهگی تاریخی: ایرانیان به دنبال دو سده آشنایی جدی با غرب همچنان از تغییر جدی در آیین حکمرانی خود بازماندهاند. این در حالیاست که کشورهایی با تاریخ کوتاهتر در منطقه و آسیا توانستهاند گامهای بسیار بلندی در مسیر توسعهیافتگی بردارند. شاید گرفتار آمدن در وضعیت تردمیلی بتواند توصیف مناسبی برای تلاشهای ناکام ولی پرهزینه ما در دو قرن اخیر محسوب شود. در اینمیان آگاهی یافتن نسبت به پیشرفتهای شگرف کشورهای همسایه در کنار ناکامی فضاحتگونه در تحقق آرزوهای سند چشمانداز ۲۰ ساله کشور هم در دمیدن روح یک درماندگی تاریخی در میان مردم بسیار موثر بوده است.
✅ تجربه تلخ ارادهگرایی: اینکه بهندرت میتوان کشوری را یافت که طی کمتر از یکصد سال سه نهضت و انقلاب را در ابعادی جهانی تجربه کرده باشد، نشانی از خواست عظیم تحولخواهی در وجدان جمعی ملتی است که مترصد جوشش و فوران در بزنگاههای مناسب تاریخی بوده است. در همه این رویدادها ساکنان این سرزمین تصور میکردهاند که صرف اراده ایجاد تغییر میتواند برای آنها ترقی، پیشرفت، و بهروزی به ارمغان آورد. اما تاریخ نشان داد آنها که بدون توجه به زمینههای جدی بازتولید استبداد در این دیار خود را فاتح نبرد ارادهها دانسته بودند زودتر از بقیه در زمره ناکامان جای گرفتهاند.
🔹 نکته پایانی: بخشی از مردمی که خود را بازندگان یک تاریخ دویست ساله در نیل به وضعیت بهتر یافتهاند اکنون دیگر توش و توانی در خویش برای ساختن راهی جدید نمییابند، لذا به روی ایده سلطنت آغوش گشودهاند تا شاید این دوران حسرت و ناکامی در چشمبرهمزدنی به برخورداری و کامیابی تبدیل شود. برای داوری در مورد نتیجهبخش بودن این تحول تاریخی باید به انتظار نشست!
@solati_mehran
#سلطنت
#جمهوریت
24.03.202514:13
❌❌
🔴تناقض
"پادشاهی" و "دموکراسی" در تناقض
✍ن.نعمتزاده
ت.۴فروردین ۴۰۴
🔵نظام پادشاهی، در ماهیت خود، بر پایهی اصل وراثت، سلطهیفردی و عدمپاسخگوییِ دموکراتیک استوار است.
در مقابل، دموکراسی بر مبنای مشارکتعمومی، نظارتهمگانی و انتخابیبودن قدرت سیاسی شکل میگیرد.
این دو مدل از اساس در تضادند؛ زیرا در پادشاهی، مشروعیت از «خون» و «وراثت» نشأت میگیرد، در حالی که در دموکراسی، مشروعیت از «ارادهیمردم» و «مشارکتِسیاسی» حاصل میشود.
🔵مغالطهی نسبت دادن پیشرفت به نظام پادشاهی
طرفداران نظام پادشاهی در دفاع از آن، به کشورهای مشروطهی سلطنتی مانند بریتانیا، سوئد، نروژ، دانمارک و هلند اشاره میکنند و میگویند این کشورها در عین حفظ پادشاهی، توسعهیافته، دموکراتیک و موفقاند. این استدلال، یک مغالطهی آشکار است:
۱. رابطهی علیت وارونه:
پادشاهیخواهان علت و معلول را «وارونه» نشان میدهند؛ یعنی گویی پیشرفت این کشورها به دلیل وجود نظام سلطنتی بوده است. اما در واقع، این توسعه و دموکراسیخواهیِ مردم بوده که توانسته است قدرت پادشاهان را مهار کرده و آنان را به نقش تشریفاتی(بیخاصیت) تقلیل دهد. در غیر این صورت، سایر کشورهای پادشاهی که چنین فرآیند دموکراتیکی را طی نکردهاند، باید همان سطح از پیشرفت را میداشتند، اما در عمل چنین نیست (مثلاً عربستان سعودی، امارات، بحرین یا مراکش).
۲. پادشاهیِ مشروطه «بیخاصیتشده»، نه موثر در پیشرفت:
در کشورهای مورد اشاره، پادشاهان دیگر فرمان نمیرانند.
این نظامها به مرور زمان تحت فشار جنبشهای مردمی و اصلاحات دموکراتیک، از حکومت مطلقه به سلطنت مشروطه، و تنها به نماد تشریفاتی(بیخاصیت) تغییر کردهاند.
یعنی پادشاهی در آنها نه یک نیروی محرک، بلکه یک نهاد خنثی و زینتی است که در روند دموکراتیزاسیون جامعه نقشی نداشته و فقط «تحمُّل» شده است.
۳. قیاس ناقص:
برخی کشورهای مشروطهی سلطنتی، دموکراتیکاند «علیرغمِ» داشتن پادشاهی، نه «بهخاطر» داشتن پادشاهی!.
مهمتر از همه، آنها دارای زیرساختهای دموکراتیک نیرومند غیرحکومتی؛ آزادیهای مدنی، سمنها، احزاب مستقل، رسانههای آزاد، و تفکیک قوا و حاکمیت قانوناند. در واقع، اگر این مؤلفههای دموکراسی را از این کشورها حذف کنیم و فقط نظام پادشاهی را باقی بگذاریم، چیزی جز استبداد سلطنتی باقی نمیماند.
🔹پیشرفت و رفاه در کشورهای سلطنتی دموکراتیک، محصول «کنار زدن» سلطنت مطلقه و «تحکیم دموکراسی از سوی مردم» بوده است، نه نتیجهی وجود پادشاهی.
🔹اگر پادشاهی میتوانست ضامن پیشرفت باشد، همهی نظامهای سلطنتی باید به همان سطح از توسعه دست مییافته، و کشورهای «با نظام پادشاهی طولانیتر»، به "توسعهی بیشتر" نائل میشدهاند.
بنابراین، آنچه این کشورها را موفق کرده، «زیستِ دموکراتیک» جامعه در آنهاست، نه وجود یک «نهاد موروثی و مادامالعمری».
🌿shadyzaei
.
🔴تناقض
"پادشاهی" و "دموکراسی" در تناقض
✍ن.نعمتزاده
ت.۴فروردین ۴۰۴
🔵نظام پادشاهی، در ماهیت خود، بر پایهی اصل وراثت، سلطهیفردی و عدمپاسخگوییِ دموکراتیک استوار است.
در مقابل، دموکراسی بر مبنای مشارکتعمومی، نظارتهمگانی و انتخابیبودن قدرت سیاسی شکل میگیرد.
این دو مدل از اساس در تضادند؛ زیرا در پادشاهی، مشروعیت از «خون» و «وراثت» نشأت میگیرد، در حالی که در دموکراسی، مشروعیت از «ارادهیمردم» و «مشارکتِسیاسی» حاصل میشود.
🔵مغالطهی نسبت دادن پیشرفت به نظام پادشاهی
طرفداران نظام پادشاهی در دفاع از آن، به کشورهای مشروطهی سلطنتی مانند بریتانیا، سوئد، نروژ، دانمارک و هلند اشاره میکنند و میگویند این کشورها در عین حفظ پادشاهی، توسعهیافته، دموکراتیک و موفقاند. این استدلال، یک مغالطهی آشکار است:
۱. رابطهی علیت وارونه:
پادشاهیخواهان علت و معلول را «وارونه» نشان میدهند؛ یعنی گویی پیشرفت این کشورها به دلیل وجود نظام سلطنتی بوده است. اما در واقع، این توسعه و دموکراسیخواهیِ مردم بوده که توانسته است قدرت پادشاهان را مهار کرده و آنان را به نقش تشریفاتی(بیخاصیت) تقلیل دهد. در غیر این صورت، سایر کشورهای پادشاهی که چنین فرآیند دموکراتیکی را طی نکردهاند، باید همان سطح از پیشرفت را میداشتند، اما در عمل چنین نیست (مثلاً عربستان سعودی، امارات، بحرین یا مراکش).
۲. پادشاهیِ مشروطه «بیخاصیتشده»، نه موثر در پیشرفت:
در کشورهای مورد اشاره، پادشاهان دیگر فرمان نمیرانند.
این نظامها به مرور زمان تحت فشار جنبشهای مردمی و اصلاحات دموکراتیک، از حکومت مطلقه به سلطنت مشروطه، و تنها به نماد تشریفاتی(بیخاصیت) تغییر کردهاند.
یعنی پادشاهی در آنها نه یک نیروی محرک، بلکه یک نهاد خنثی و زینتی است که در روند دموکراتیزاسیون جامعه نقشی نداشته و فقط «تحمُّل» شده است.
۳. قیاس ناقص:
برخی کشورهای مشروطهی سلطنتی، دموکراتیکاند «علیرغمِ» داشتن پادشاهی، نه «بهخاطر» داشتن پادشاهی!.
مهمتر از همه، آنها دارای زیرساختهای دموکراتیک نیرومند غیرحکومتی؛ آزادیهای مدنی، سمنها، احزاب مستقل، رسانههای آزاد، و تفکیک قوا و حاکمیت قانوناند. در واقع، اگر این مؤلفههای دموکراسی را از این کشورها حذف کنیم و فقط نظام پادشاهی را باقی بگذاریم، چیزی جز استبداد سلطنتی باقی نمیماند.
🔹پیشرفت و رفاه در کشورهای سلطنتی دموکراتیک، محصول «کنار زدن» سلطنت مطلقه و «تحکیم دموکراسی از سوی مردم» بوده است، نه نتیجهی وجود پادشاهی.
🔹اگر پادشاهی میتوانست ضامن پیشرفت باشد، همهی نظامهای سلطنتی باید به همان سطح از توسعه دست مییافته، و کشورهای «با نظام پادشاهی طولانیتر»، به "توسعهی بیشتر" نائل میشدهاند.
بنابراین، آنچه این کشورها را موفق کرده، «زیستِ دموکراتیک» جامعه در آنهاست، نه وجود یک «نهاد موروثی و مادامالعمری».
🌿shadyzaei
.
Көрсетілген 1 - 24 арасынан 56
Көбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.