اشارهای دربارهٔ ترجمهٔ آثار باقیهٔ ابوریحان (در دو فرسته)
امروز مشغول منظم کردن یکی از نوشتههای کوتاهی شدم که پیشتر دربارهٔ روایت ابوریحان دربارهٔ مانویان در همین یادداشتها نوشته بودم. برای اینکه از درستی سخن خود اطمینان حاصل کنم، بجا دیدم که به ترجمهٔ مرحوم اذکایی نیز نگاهی انداخته شود. ولی مع الاسف معلوم شد این ترجمه قابل اعتماد نیست و گاه ناروشن است. نخست چند سطر از عبارت را نقل میکنیم:
ثم جاء بعدهما [ای مرقیون و ابن دیصان] مانی، تلمیذ فادرون، و کان عرف مذهب المجوس و النصاری و الثنویّه. فتنبّأ و زعم فی کتابه الموسوم بالشابورقان [...] انّ الحکمه و الاعمال (البر) لم یزل رسل الله تأتی بها فی زمن بعد زمن فکان مجیئهما (/ مجیئهم) فی بعض القرون علی یدی الرسول الذی هو البد الی بلاد الهند [...] ثم نزل هذا الوحی و جاءت هذه النبوّه فی هذا القرن الاخیر علی یدیّ انا مانی رسول اله الحق الی ارض بابل. و ذکر فی انجیله [...] انه الفارقلیط الذی بشّر به المسیح ...
یعنی:
"پس از این دو [مرقیون و ابن دیصان] مانی، شاگرد فادرون، آمد و او مذهب مجوسان و نصاری و ثنویان [یعنی در درجهٔ اول مذهب مرقیون و ابن دیصان و پیروان ایشان] را میشناخت و دعوی پیغامبری کرد. و در آغاز کتاب خود به نام شاپورگان [...] بر آن رفته که حکمت و کارها [یعنی wēhīh ud kirdagān مذکور در متنهای مانوی ایرانی: تعالیم دینی و آداب دینی] را پیامبران خدا همواره در چند زمان آوردهاند. و آن (حکمتها و آیینها) در قرنی بر دست رسولی آمده که نام او بُد است به زمین هند [...] سپس این وحی فروآمد و این پیغامبری آمد در این قرن آخر بر دست من، مانی، پیامبر ایزد راستی، به زمین بابل. و در انجیل خویش [...] یاد کرده است که او همان فارقلیط است که مسیح به او بشارت داده ..."
اما ترجمهٔ مرحوم اذکایی (چاپ نی، ۱۳۹۲، ص ۲۶۴) چنین است (سجاوندی تغییر نکرد):
"آنگاه، پس از آن دو، مانی شاگرد فادرون (قردون) بیامد. وی دینهای زردشتی و مسیحی و آیین دوگانهگرایی (= ثنویّت) را برشناخته، در آغاز کتاب خود به نام شاپورگان [...] آورده است که دانایی و نیکوکاری را فرستادگان خدا همواره در زمانهای پیاپی فرامیآورند؛ چنانکه در یکی از سدههای (گذشته) بر دست فرستادهای - یعنی همان بُد (= بودا) که سوی هندوستان - بیامد [...] سپس که این وحی فرود آمد، آن فرستاده در همین سدهٔ پسین- بر دستهای من مانی وخشور ایزد اشه (= حقّ) به سرزمین بابل بیامد؛ و در انجیل خود [...] یاد کرده است هم او خود فارقلیط (= روح القدس) است که مسیح نویدش را داده ..."
۱. مقصود از ثنویّه، مانند مجوس و نصاری در همان جمله، ثنویان است؛ "آیین دوگانهگرایی" نادقیق است.
۲. فتنبّأ از ترجمه ساقط است.
۳. برشناخته و فرامیآورند نه در این عبارت فصیحند، نه دقیقند، نه چنین تکلفی در پیشوندهای فعلی لازم است.
۴. "که سوی هندوستان" لابد غلط چاپ است.
۵. "سپس که این وحی فرود آمد ..." تا آخر جمله نه به لحاظ جملهبندی سر و ته دارد نه معنی را رسانده.
۶. وخشور چندان مناسب ترجمهٔ رسول عربی نیست.
۷. "رسول اله الحق" در لفظ یعنی "پیامبر ایزد راستی". آنچه از این تعبیر در اول نظر به یاد میآید bagh rāštīgar است در نوشتههای مانویان به زبان پهلوی اشکانی که لقب ایزد برین مانویان است. در واقع نیز محققان پیشتر متوجه یکسانی این دو تعبیر شده بودهاند.¹ "وخشور ایزد اشه" الحق از طرائف ترجمههاست.² چه مناسبت است میان مفهوم اشهٔ زردشتی و خدای مانویان؟ میدانم که مرحوم اذکایی یک مقالهٔ بلند دارد که در آن خواسته بگوید که حق ترجمهای است از اشه، ولی این را نیز میدانم که آن مقاله بکلی بیپایه است.
۸. مقصود از فارقلیط در این عبارت روح القدس نیست. راست است که parakletos انجیل یوحنا با روح القدس مربوط است، ولی این عبارتِ منسوب به مانی چنین غرضی ندارد. مانی نیز مدعی نشده که او، خود، روح القدس است که در روی زمین نزول کرده.
دنباله دارد.
———
۱. رجوع شود به توضیحات یاکوب پولوتسکی و ورنر زوندرمان در این دو نوشته:
K. Schmidt and H. J. Polotsky, Ein Mani-Fund in Ägypten, Berlin, 1933, p. 66; W. Sundermann, "Namen von Göttern, Dämonen und Menschen ...," AoF 6 (1979), pp. 118-119, n. 35.
۲. از همین طرفههاست ترجمهٔ "المجوسیّه" در همان صفحه، در چند سطر قبلتر، به "مغه/مگهگرایی"!