از خود و از همگان می پرسم:
آیا آنانی که جانِ مردمِ ایران را به لب رسانیده و وادارشان می دارند تا آیین و آدابِ بیگانگان را بجا آورند و به زبانِ بیگانگان و رو به سوی سرزمینِ دشمنانِ ایران نیایش کنند؛ خود از سرشتی ویژه اند و خدایی راهنمایشان بوده است؟
آیا براستی این کسان بسیار دانایند و مردمان را به سوی سرفرازی و پرستشِ راستینِ خدا راه می برند و از سزاوارترینان برای فرمانرانی بر کشورند؟
«اینک گوش فرادارید تا بگویم که چگونه بهترین طبایع به علتِ بدترین نادانیها تا کنون از این معرفت بی بهره مانده اند. بهترین طبایع آنهایی هستند که بندرت نمایان می شوند و چون نمایان شوند شفابخش ترین اثرها را پدید می آورند. این طبایعِ نیک روحی دارند که در آن سکون و وقار و شوق و حرارت به هم آمیخته است و در نتیجه از استواری و آرامی بهره ور است، هم به شجاعت می گراید و هم به خویشتن داری، و مهم تر از همه در آموختن چالاک است و حافظه ای قوی دارد و از این رو با نشاط است و اشتیاقی وافر به آموختن دارد. البته چنین طبایعی به آسانی بار نمی آیند، ولی آنجا که پدید می آیند و از تربیتِ لازم بهره ور می شوند قادر می گردند به اینکه عنانِ تودهٔ بزرگ را بدست گیرند و از سرکِشی بازدارند و خود سرمشقی می شوند بر اینکه در بارهٔ خدایان چگونه باید اندیشید و در برابرِ آنان چه باید گفت و چه باید کرد و به منظور پاک شدن در پیشگاهِ خدایان و آدمیان چه وظایفی را باید انجام داد و چه قربانیهایی باید آورد، و در عین حال، دینداری و خداپرستی شان ظاهری و تصنّعی نیست بلکه فضیلت را براستی گرامی می دارند و می پرستند و این خود برای یک کشور مهمترین امور است. ما معتقدیم که این نوع آدمیان بهترین استعدادهای طبیعی را دارند و در پرتو آن قادرند بهترین امور را اگر به آنان یاد داده شود بیاموزند. ولی نکته اینجاست که آموزگار نیز اگر خدا راهنمایش نباشد کاری نمی تواند از پیش ببرد و از این رو اگر آموزگاری که وظیفهٔ درس دادن به آنان را به عهده دارد کار خود را به وجه درست انجام ندهد برای آنان نیاموختن بهتر از آموختن است.»
[افلاتون یا افلاتونیِ راستین، اپینومیس(تتمهٔ قوانین) 989b-d، ترجمهٔ محمد حسن لطفی، دوره آثار افلاتون صفحاتِ ۲۳۰۷-۲۳۰۶]
#خسرو_یزدانی
#تکانه
۱۵-۵-۲۰۲۳
@khosrowchannel
به کانالِ فلسفیِ « تکانه » در تلگرام بپیوندید،
و نوشتار ها را به دیگر اندیشورزان نیز بفرستید!