🇮🇷
«حِجارهٍ من سجّیل» قدرتی برتر از ابرقدرتها (۲)
محسن حسینی نهوجی :
اقدام نظامی به گروه ورزیدهای موسوم به نیروی دلتا یا واکنش سریع که فرماندهانش علیرغم سابقه حضور در جنگ ویتنام، لیبی و کره، مدّت دو سال یک دوره آموزشی ضدتروریست را گذرانده بودند، محوّل شد. نفرات دلتا، کلیه اقداماتی که بایستی طبق طرح عملیاتی در تهران انجام دهند را در موقعیت بازسازی شده مشابه لانه جاسوسی، که خیابانهای اطراف و استادیوم با همان ابعاد در آن قرار گرفته بود، در طول ۴ ماه بارها با زمانبندی تعیین شده تمرین کرده بودند. فرمانده عملیات در کتاب خاطراتش نوشته : افراد دلتا که بالا رفتن از دیوار، تصرّف سفارت، کشتن نگهبانان، آزادسازی جاسوسان، عقبنشینی از سفارتخانه، عبور از خیابان شهید مفتح، ورود به امجدیّه و سوار بالگرد شدن را، یکصد بار تمرین کرده بودند، با رعایت حد اکثر مخفیکاری به وسیله سه فروند هواپیمای ام سی 130 و سه فروند 130سوخت رسان از جزیره مصیره در عمان، به کویر نمک در طبس منتقل شدند. طبق طرح باید 8 فروند بالگرد آر.اچ53 «اسب دریا»، از عرشه ناوهواپیمابر نیمیتز، در آبهای عمان پرواز کرده، پس از سوختگیری از سه هواپیمای سوخت رسان در کویر نمک، دلتا را یک ساعت قبل از طلوع آفتاب، به نقطهای در اطراف گرمسار، منتقل میکردند، تا در روز مخفی شوند و با شروع تاریکی شب به وسیله 6 کامیون خود را به سفارت رسانده، ظرف 45 دقیقه گروگانها را آزاد و به وسیله بالگرد، از امجدیه (استادیوم شهید شیرودی فعلی) به منظریه در جنوب تهران منتقل شوند تا از آنجا با هواپیمای لیفترسی141 از ایران بگریزند.
قرار بود در نخستین دقایق صبح، که هنوز ایرانیان نمیدانستند چه بر سرشان آمده، برای به رخ کشیدن قدرت آمریکا و بازگرداندن حیثیّت از دست رفته کاخ سفید، ناگهان کارتر بر صفحه تلویزیون ظاهر شود و با تبختر خبر موفّقیتِ «عملیات پنجه عقاب» را به عنوان مهمترین رویداد قرن21 اعلام کند.
در برهوت کویر، مانعی بر سر راه نظامیان مجهّز به پیشرفتهترین سلاح ها و ارتباطات ماهوارهای متصوّر نبود و ملّتِ ایران در یک عملیات غافلگیرانه، تا چشیدن طعم بزرگترین شکست تاریخی، مهلت چندانی نداشتند. برآورد اطلاعاتی سیا و ایستگاههای هواشناسی آمریکا، وضعیت جوّی را آرام اعلام کرده بودند.
طبق فرضیات، با رعایت اصل حیطه بندی، سیستم اطلاعاتی جمهوری اسلامی هیچ خبری از ماجرا نداشت و در حین اجرا، پاسداران و هواداران انقلاب اسلامی در خواب غافلگیر میشدند.
امّا علیرغم دقّت در ترتیب و توالی اقدامات فرماندهی و تطبیق فرضیات با الگوی استاندارد طرحریزی، حقایق تعیینکنندهای چون برخورداری جمهوری اسلامی از حمایت یک قدرت ناشناخته غیبی، در طرح عملیاتی مورد توجه قرار نگرفته بود.
فرضیه بیخبری سیستم اطلاعاتی جمهوری اسلامی کجا و دسترسی یک قدرت برتر، به تمامی اطلاعات فوق سرِّی آمریکا کجا؟ «یَعلَمُ مابَینَ اَیدیهم وَ ماخَلفَهُم»
فرضیه در خواب بودن پاسداران کجا و همیشه بیدار بودن قدرت برتر حامی جمهوری اسلامی کجا؟ «لا تَأخُذُه سِنَه وَلا نَوم»
لحظات حساس آغاز عملیات
در غافلگیری مطلق سیستم اطلاعاتی و قوای مسلّح و نیروهای مدافع جمهوری اسلامی ایران؛ "دلتا"، یا نیروی واکنش سریع آمریکا، فرودگاه متروکهای در قلب کویر طبس را تسخیرکرده، در حال انجام مقدّمات پرواز به سمت تهران بود که ناگهان در برهوت کویر، زمین و زمان برشوریدند.
انگار رگ غیرت آسمان متورّم گشت و ضربه سختی بر گرده زمین نواخت. زمین برخود لرزید و با غرّش مهیبی ناگهان از جاکنده شد. طوفان شن که آسمان تا زمین را خط حدّ عملیاتی خود قرار داده بود؛ با غرِّش مهیبی هماورد طلبید و با بالگردهای پهنپیکر «اسب دریا» برخورد کرد. طوفان در حالی که فریاد طعنهآمیزش در آسمان میپیچید که:
« اَمَّن هذَاالَّذی هُوَ جُندٌ لَکُم یَنصُرُکُم مِن دونِ الله»؟! پفی کرد تا مسیر را بگشاید....
بالگرد پهنپیکر «اسب دریا» چون پرکاهی میان زمین و آسمان معلّق گشت و با ضربه هولناکی به عقب پرت شد و پس از چرخش سریعی، با ستونی از آتش به هوا برخاست و در شمالیترین نقطه با شدّت به یک فروند هواپیمای ئی سی 130 حامل سوخت، کوبانده شد. غرّش مهیبی در آسمان پیچید و آتش هولناکی زمین را فراگرفت. انگار آسمان و زمین گلاویز شده، به نبرد تن به تن پرداخته بودند. آتش تهیّه و آتش پشتیبانی و تاکتیکهای رزمی چنان ترکیب یافته بود که امکان هر آتش بسی را منتفی میکرد. اشباح جنگاور از دید و تیر خارج بودند و خط تماس و خط لجمن و سمت تک و جناحشان نامرئی بود. وحشت تمام وجود نظامیان آمریکائی را فراگرفته بود و دیوانه وار عربده می کشیدند.
گردباد آتش و شن، به خود می پیچید و نعرهزنان به هرسو سرک می کشید و اطرافش را همانند روز روشن و مثل جهنّم سوزان می ساخت. ساعت تقریباً سه بعد از نیمه شب بود.
... ادامه دارد