Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Қарау

Николаевский Ванёк

Қарау

Труха⚡️Україна

Қарау

Николаевский Ванёк

Қарау

Лачен пише

Қарау

Talk dirty. 🆕

Love is a lie I loved that lie.
★ enha's mini au/au ★
anon:
@Dirtyconfession_bot
https://t.me/HarfChatBot?start=d5cf5d9204d1

TGlist рейтингі

ТүріҚоғамдық

Растау

Расталмаған

Сенімділік

Сенімсіз

Орналасқан жері

ТілБасқа

Канал құрылған күніJul 12, 2024

TGlist-ке қосылған күні

Nov 11, 2024

Мен каналдың иесімін

Өзгерістер тарихы

"Talk dirty. 🆕" тобындағы соңғы жазбалар

Барлық жазбалар

20.03.202508:38

سال جدید مبارک، خیلی خوشحالم که امسال کنارتون بودم و خاطرات قشنگی باهم درست کردیم امیدوارم توی سال جدید خانوادمون بزرگ تر شه و زمانی خوبی رو کنار هم بگذرونیم. مراقب خودتون باشید و سعی کنید خودتونو خیلی دوست داشته باشید چون شما خیلی ناز و دوست داشتنی هستید بوس روی پیشونی هاتون.

19.03.202520:52

ادمای خوشگل ریکت میدن، ادمای خوشگل تر نظر میدن.

Қайта жіберілді:

‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌vampıe 'z ﹙fate﹚🆕

19.03.202520:51

Қайта жіберілді:

‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌vampıe 'z ﹙fate﹚🆕

19.03.202520:51

Қайта жіберілді:

‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌vampıe 'z ﹙fate﹚🆕

19.03.202520:51

Қайта жіберілді:

‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌vampıe 'z ﹙fate﹚🆕

19.03.202520:51

Қайта жіберілді:

enhypen' s pov 🪻

19.03.202520:47

៹
◟#THE‌MYSTERIOUS‌BOY
ㅤpt1 ▸ . Introduction of story:
شما عاشق پسر مرموز و ساکت کلاس لی‌هیسونگ می‌شید و با کمک دوستانتون سعی می‌کنید باهاش ارتباط بگیرید
اما چیزی هست که شما ازش خبر ندارید؛ چیزی که شاید باعث یک عمر پشیمونی برای خودتون و دوستانتون بشه.

AgADLxMAAixO0VI

1.88 MB

Қайта жіберілді:

Multiverse.

19.03.202520:47

Қайта жіберілді:

𝘊𝘳𝘪𝘮𝘪𝘯𝘢𝘭 𝘓𝘰𝘷𝘦

19.03.202520:47

"Snowdrop" Sunki
oneshot

Tap to read 𝁛 [ here ]

Қайта жіберілді:

𝗵𝘆𝘂𝗻𝗴𝗹𝗶𝗻𝗲

19.03.202520:46

پسر کوچک‌تر رو به دیوار مقابلش تکیه داد و با جلو کشیدن خودش، لب‌هاش رو روی لب‌های جیک کوبید.

جیک با استرسی که ناشی از دیده شدن توسط خانواده‌هاشون بود، کت بلند و کرمی رنگ هیسونگ رو تو مشتش فشرد و سعی کرد بوسه‌های سریع و ماهرانه‌ی پسرخاله‌اش رو پاسخ بده.

با صدای پایی که پله‌ها رو بالا میومد و هر لحظه نزدیک‌تر میشد، شوکه چشم باز کرد و درحالی که سعی می‌کرد هیسونگ رو از خودش فاصله بده، به راهروی تاریک خیره شد.

+هیـ... هیونگ...

بین بوسه لب زد و بالاخره موفق شد مرد رو از خودش فاصله بده.

-ترسی از دیده شدن حین بوسیدن لب‌های خوشمزه‌ات ندارم جه‌یون.

درحالی که ته دلش بابت -جه‌یون- صدا شدن توسط هیسونگ ضعف می‌رفت، مرد رو از خودش فاصله داد و سعی کرد سر و وضعش رو درست کنه.

+ولی من دارم هیونگ.

-چرا...

_عزیزم؟

حرف هیسونگ قطع و سر هردو سمت دختری که دم راهرو ایستاده و نگاهشون می‌کرد، برگشت و حس عذاب‌وجدان باز هم گردن‌گیر جیک شد.

+تو همسر خواهرمی هیونگ.

خیره تو چشم‌های بی‌احساس هیسونگ زمزمه کرد و سپس با زدن لبخندی، سمت خواهرش برگشت.

+هی... نونا...

دختر قدبلند لبخندی به برادر کوچک‌ترش زد و با رسیدن پسر بهش، در آغوشش گرفت.

_دلم برات تنگ شده بود جیکی.

+منم همینطور نونا، تنهاتون می‌ذارم.

رو به خواهرش گفت و سمت پله‌ها حرکت کرد.

لحظه آخر سمت خواهرش و همسرش برگشت و با دیدن بوسه‌ای که بینشون اتفاق افتاد، لعنتی به خودش و هیسونگ فرستاد و پله‌ها رو دوتایکی پایین رفت.