Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
جَسته‌گُریخته avatar

جَسته‌گُریخته

یادداشت‌‌هایی از ادبیات، هنر، زیبایی، تاریخ و فرهنگ
[هر آنچه اینجا منتشر میشود حاملِ نگاه من است و نگاه من میتواند مثل هر نگاهی خطای دید داشته باشد]
--------
تعرفه تبلیغات: @JasteGorikhte_Tab
انتقاد، پیشنهاد، تبلیغ و ارتباط با ادمین واسط : @pontmerci
TGlist рейтингі
0
0
ТүріҚоғамдық
Растау
Расталмаған
Сенімділік
Сенімсіз
Орналасқан жеріІран
ТілБасқа
Канал құрылған күніMar 23, 2025
TGlist-ке қосылған күні
Nov 11, 2024
Қосылған топ

"جَسته‌گُریخته" тобындағы соңғы жазбалар

🔹 30-40 میلیون تومن هزینه طراحی سایت؟!
نه ممنون خودم بلدم!🎨

بدون کدنویسی، بدون پیچیدگی، فقط با وردپرس.
ظرف مدت یکی دو هفته یاد بگیر چطوری سایت حرفه‌ای خودتو بسازی.
این دوره با توجه به نیازهای هنرمند‌ها طراحی شده. کاملا پروژه محوره، طوری که آخر دوره یه وب‌سایت کامل برای خودت داری.

🔥30% تخفیف ویژه اعضای کانال
کد: ds30

(مخصوص 10 نفر)

چرا مهمه هنرمند خودش طراحی وب‌سایت بلد باشه؟
جواب:👈
https://t.me/art_website
🔹برای ثبت‌نام و اطلاعات بیشتر هم:👇
https://mehranjalilvand.com
🌱 Sueno Tranquilo

▫️Pedro Caceres


@JasteGorikhte
🔰 20 نقاشی برگزیده

◽️از ویلیام سیدنی ماونت (1868 - 1807)

🌱 ماونت از جمله نقاشان آمریکایی‌الاصل محلی قرن نوزدهم است که به نقاشی‌های ژانر روستایی از منطقه‌ی استونی‌بروک (روستایی در نزدیکی نیویورک) پرداخته است.

@JasteGorikhte
✅ @JasteGorikhte
🌱 Alles was ich wunsche

▫️Bettina Wegner (1:18)


صدای تو نغمه‌ای است که بشریت نمی‌تواند آن را از یاد ببرد و من به‌سان مسافری که در یک شب تابستانی بر رودخانه‌ای زیبا روان است و تصاویر گیاهان رودخانه‌ای اطراف او را پر کرده در رؤیای تو رها شده‌ام...

(ارنانی خطاب به معشوقش دونا سول)

@JasteGorikhte
#بازنشر


🔰 گوشه‌ای از اِرنانی (ویکتور هوگو)



ارنانی (1830) یکی از پرحاشیه‌ترین تئاتر‌هایی شد که در پاریس نمایشش اجرا شد. هوگو معتقد بود که با این نمایش اولین نمایش سبک رمانتیک فرانسه را به روی صحنه برده است. (تلفیق تراژدی و کمدی - که البته شکسپیر قبلا انجامش داده بود- و رعایت نکردن قوانین سه‌گانه‌ی وحدت که کلاسیک‌ها آن را اصول بنیادی نمایشنامه‌ها می‌دانستند) برای همین در پرده‌ی سوم نمایش، کلاسیک‌ها و رمانتیک‌‌ها (که هوگو پیش‌تر با آن‌ها هماهنگ شده بود از اثر حمایت کنند) باهم درگیر شدند و کار به زد و خورد کشید... طبعاً اشرافیت از ادبیات کلاسیک حمایت می‌کرد اما روزنامه‌های لیبرال پشتِ هوگو درآمدند. (برای آن‌ها که اطلاعی از تاریخ این دوره ندارند: در سال ۱۸۳۰ شارل دهم یکی از شاهان سنتی‌گرای سلطنت بوربون در راس کار بود که سودای بازگشت کامل سلطنت مطلقه را در سر می‌پروراند. سلطنتی که برای ملتی که انقلاب فرانسه را پشتِ سر گذاشته بود و با آرمان‌های آزادی آشنا شده بود بسیار ناخوشایند جلوه می‌کرد‌.) در پرده‌ی چهارم دون کارلوس به عنوان شاه اسپانیا با تابوت شارلمانی صحبت می‌کند و می‌گوید:

"زیر و بم زندگی شاهان را یک‌به‌یک رصد کن که چطور حکومت را به یکدیگر انتقال می‌دهند. زیردستان پادشاهان را خاندان‌های فئودال ، کاردینال‌ها، رؤسای دوجه‌ها، دوک‌ها، اسقف‌ها، روحانیان و سران خاندان‌های اسکاتلندی و ایرلندی... تشکیل می‌دهند. بارون‌های عظیم‌الشان را نیز فراموش نکن! کشیشان و سربازها نیز در مرتبه‌ی بعدی قرار می‌گیرند. در آخرین مرتبه و در زیر سایه‌ی کسانی که نام بردیم شکاف‌هایی را می‌بینی که مردمان عادی زندگی می‌کنند انسان‌ها: یک توده، یک دریا... غوغایی عظیم از اشک‌ها و گریه‌ها و گاهی یک زهرخند... سوگواری تمام عیار که زمین را از جا می‌پراند... انسان‌ها! شهرها... برج‌ها... و دسته‌ی بزرگی از ناقوس‌ها که باهم می‌نوازند... دولت‌ها بر دوش آنان ساخته می‌شود که هرم تمدن را میان دو تیرک بر گرده گرفته‌اند... شاها...! از آن بالا نگاهی زیر پای خود بینداز...! آه مردم همان اقیانوسی که امواجش لحظه‌ای فروکش نمی‌کند، در جایی که هیچ انتظاری نداری، سر بر می‌افرازد و همه‌چیز را به جنبش در می‌آورد..."

▫️ص ۱۱۲ و ۱۱۳ ارنانی - ویکتو هوگو (ترجمه‌ی رامتین شهبازی)

بی‌شک این خطابه‌ها در قالبی داستانی، هشداری به پادشاه وقت، شارل دهم و اشراف بود اما آن‌ها آن را جدی نگرفتند. دو سال بعد از اجرای ارنانی، انقلاب ۱۸۳۲ شارل دهم را مجبور به برکناری کرد و پیشگوییِ اِرنانی به‌نوعی محقق شد‌...



یادداشت‌های دیگر درمورد ویکتور هوگو:

گوژپشت نوتردام | معشوقه‌ی هوگو | بینوایان | مردی که می‌خندد | عشق‌ کودکی‌ها | نامه‌های عاشقانه هوگو

@JasteGorikhte
🌱 Mass

◽️ Phoria


✅ @JasteGorikhte
🌱 Quarantine

◽️Justin Hurwitz


✅ @JasteGorikhte
#بازنشر


🔰 سیاه‌برفی و پست‌مدرنیسم هنری


چندماه قبل از این که فیلمِ جدید سفیدبرفی منتشر بشه، خبر حضور یک بازیگر با پوست تیره برای این نقش همه رو شوکه‌ کرد و اخیرا بالاخره این فیلم منتشر شد. الان که این پیام رو می‌نویسم این فیلم با امتیار ۱.۶ از ۱۰ یکی از بزرگترین فیلم‌های شکست‌خورده از نظر محبوبیت بین مردمه. در این چند روز به اندازه‌ی کافی درموردِ مضحک بودن این پدیده گفته شده. در این پست درموردِ منطق پست‌مدرنِ فیلم‌ها و سریال‌های جدیدی که اینگونه در حال ساخته شدن هستند صحبت میکنم...

پست‌مدرنیسم به شک‌گرایی بسیار بسیار افراطی‌ای گرایش داره که از دید گروهی (مخصوصا گروه‌های مدرن که به عقلانیت مدرن گرایش دارن) مضحکه. مثلا اونقدر مشکوکن که میگن کی گفته زن و مرد باهم فرق دارن؟! یا کی گفته جهان اصلا وجود داره...؟! کی گفته ما وجود داریم...؟! (قص‌ الی هذا). درنتیجه اون‌ها با همه‌چیز سر شوخی دارن و به‌راحتی میتونن بپرسن: کی‌ گفته سفیدبرفی سفیده...؟! متن زیر توصیفی از همین رویکرد پست‌مدرن‌هاست:



"در ادبیات داستانی و فیلم‌های پسامدرن اغلب به وضعیتی برمی‌خوریم که شک مدرنیستی به افراط گراییده و اصلاً خود وجود محل تردید شده است. برای مثال در بسیاری از رمان‌های پسامدرن تاریخی که اصطلاحاً "فراداستان تاریخ‌نگارانه" نامیده می‌شوند دانسته‌های مسجلِ تاریخی تحریف می‌شوند. دانسته‌های مسجلی مانند این که انقلاب کبیر فرانسه در قرن هجدهم رخ داد یا این که امیرکبیر در حمام فین کاشان به قتل رسید. این شک‌گرایی نسبتی با معرفت‌شناسی دارد..."

▫️ص ۱۸۴ نظریه و نقد ادبی: جلد دوم - حسین پاینده



در چنین نگاهی، مکان و زمان و حقایق همه در شک هستند. هیچ اهمیتی ندارد که سفیدبرفی سفید است (و اگر سفید نبود سفیدبرفی نامش نمیشد) یا این که در جنگ جهانی دوم ما سفینه‌ی فضایی نداشتیم. هر چیزی هر جایی قابلیتِ استفاده را دارد چرا که پاسخ هر پرسشی این است که "از کجا معلوم؟!" شاید همه‌چیز یک توهم باشد و هر آن چه که حقیقت می‌پنداریم یک امر موهوم... (این گرایش پست‌مدرنیستی که هر کلان‌روایتی را پَس می‌زند با آمیخته شدن در فرهنگ چپ‌ آمریکایی به ساخته شدن چنین فیلم‌ها و سریال‌هایی (مثلا در نتفیلیکس) انجامیده است...)


✅ @JasteGorikhte
Жойылды08.04.202510:40
ثبت قاب‌های مغروق در بختک؛ سمفونی سکوت.

https://t.me/Faranjakgraphy
Жойылды08.04.202510:40
Қайта жіберілді:
Channel VIP avatar
Channel VIP
🌟 به زودی این پست حذف خواهد شد لطفاً
زودتر وارد شوید.
🍃🍎〰
Жойылды08.04.202510:40
Қайта жіберілді:
Channel VIP avatar
Channel VIP
🔻▫️🔻🔶🔻▫️🔻

با هر برگ سبز، زندگی دوباره آغاز می‌شود...🌱
✨روز طبیعت خجسته باد✨

🟡 فهرست بی‌نظیر از دانش، هنر، فلسفه و دنیای ایده‌ها! هر کلیک، دریچه‌ای به سوی دنیایی از آگاهی .


⚪️ درخواست عضویت در تبادلات
☑️
@tabadolat_derakhshan
🌱 How Long Has This Been Going On...

▫️ Chet Baker


@JasteGorikhte
🔰 20 نقاشی برگزیده

▫️از فلیکس والوتون (1925 - 1865)

🌱 والوتون از نقاشان فرانسوی عضو گروه نبی‌ها یا پیامبران بود که مشابه کارهای آثار هنر نو، تاکید زیادی بر طرح و نوعی نمادگرایی داشتند. این گروه تاثیرات قابل توجهی در هنر گرافیک داشته‌اند...

@JasteGorikhte
✅ @JasteGorikhte

Рекордтар

15.04.202514:50
8.7KЖазылушылар
15.04.202512:57
200Дәйексөз индексі
30.01.202523:59
4941 жазбаның қамтуы
30.01.202523:59
494Жарнамалық жазбаның қамтуы
06.02.202519:57
25.58%ER
31.12.202416:14
6.38%ERR
Жазылушылар
Цитата индексі
1 хабарламаның қаралымы
Жарнамалық хабарлама қаралымы
ER
ERR
DEC '24JAN '25FEB '25MAR '25APR '25

جَسته‌گُریخته танымал жазбалары

✅ @JasteGorikhte
15.04.202520:04
🌱 Alles was ich wunsche

▫️Bettina Wegner (1:18)


صدای تو نغمه‌ای است که بشریت نمی‌تواند آن را از یاد ببرد و من به‌سان مسافری که در یک شب تابستانی بر رودخانه‌ای زیبا روان است و تصاویر گیاهان رودخانه‌ای اطراف او را پر کرده در رؤیای تو رها شده‌ام...

(ارنانی خطاب به معشوقش دونا سول)

@JasteGorikhte
🔰 20 نقاشی برگزیده

▫️از فلیکس والوتون (1925 - 1865)

🌱 والوتون از نقاشان فرانسوی عضو گروه نبی‌ها یا پیامبران بود که مشابه کارهای آثار هنر نو، تاکید زیادی بر طرح و نوعی نمادگرایی داشتند. این گروه تاثیرات قابل توجهی در هنر گرافیک داشته‌اند...

@JasteGorikhte
Жойылды30.03.202516:21
#پست‌_موقت

برای اون‌‌هایی که اهل فیلم دیدنن اپلیکیشنی وجود داره به نام letterboxed. توی این اپلیکیشن می‌تونید فیلم‌هایی که دیدید رو امتیاز بدید و ثبت کنید و روی هر فیلم نظر بنویسید...


من خیلی فیلم‌باز نیستم و ادبیات برام هنر جدی‌تریه. به فراخور ادبیات فیلم هم می‌بینم. اگر دوست داشتید و اکانتی داشتید میتونید من رو اینجا فالو کنید و من هم شما را فالو کنم و با علایق سینماییتون آشنا شم...
Mrlovelorn
https://t.me/drjekyllperson


✅ @JasteGorikhte
26.03.202519:58
🌱 Pourvu qu'on m'aime

▫️ Juliette Moraine


✅ @JasteGorikhte
19.04.202518:41
🌱 Sueno Tranquilo

▫️Pedro Caceres


@JasteGorikhte
🔰 20 نقاشی برگزیده

◽️از ویلیام سیدنی ماونت (1868 - 1807)

🌱 ماونت از جمله نقاشان آمریکایی‌الاصل محلی قرن نوزدهم است که به نقاشی‌های ژانر روستایی از منطقه‌ی استونی‌بروک (روستایی در نزدیکی نیویورک) پرداخته است.

@JasteGorikhte
07.04.202521:18
🌱 Quarantine

◽️Justin Hurwitz


✅ @JasteGorikhte
07.04.202521:17
#بازنشر


🔰 سیاه‌برفی و پست‌مدرنیسم هنری


چندماه قبل از این که فیلمِ جدید سفیدبرفی منتشر بشه، خبر حضور یک بازیگر با پوست تیره برای این نقش همه رو شوکه‌ کرد و اخیرا بالاخره این فیلم منتشر شد. الان که این پیام رو می‌نویسم این فیلم با امتیار ۱.۶ از ۱۰ یکی از بزرگترین فیلم‌های شکست‌خورده از نظر محبوبیت بین مردمه. در این چند روز به اندازه‌ی کافی درموردِ مضحک بودن این پدیده گفته شده. در این پست درموردِ منطق پست‌مدرنِ فیلم‌ها و سریال‌های جدیدی که اینگونه در حال ساخته شدن هستند صحبت میکنم...

پست‌مدرنیسم به شک‌گرایی بسیار بسیار افراطی‌ای گرایش داره که از دید گروهی (مخصوصا گروه‌های مدرن که به عقلانیت مدرن گرایش دارن) مضحکه. مثلا اونقدر مشکوکن که میگن کی گفته زن و مرد باهم فرق دارن؟! یا کی گفته جهان اصلا وجود داره...؟! کی گفته ما وجود داریم...؟! (قص‌ الی هذا). درنتیجه اون‌ها با همه‌چیز سر شوخی دارن و به‌راحتی میتونن بپرسن: کی‌ گفته سفیدبرفی سفیده...؟! متن زیر توصیفی از همین رویکرد پست‌مدرن‌هاست:



"در ادبیات داستانی و فیلم‌های پسامدرن اغلب به وضعیتی برمی‌خوریم که شک مدرنیستی به افراط گراییده و اصلاً خود وجود محل تردید شده است. برای مثال در بسیاری از رمان‌های پسامدرن تاریخی که اصطلاحاً "فراداستان تاریخ‌نگارانه" نامیده می‌شوند دانسته‌های مسجلِ تاریخی تحریف می‌شوند. دانسته‌های مسجلی مانند این که انقلاب کبیر فرانسه در قرن هجدهم رخ داد یا این که امیرکبیر در حمام فین کاشان به قتل رسید. این شک‌گرایی نسبتی با معرفت‌شناسی دارد..."

▫️ص ۱۸۴ نظریه و نقد ادبی: جلد دوم - حسین پاینده



در چنین نگاهی، مکان و زمان و حقایق همه در شک هستند. هیچ اهمیتی ندارد که سفیدبرفی سفید است (و اگر سفید نبود سفیدبرفی نامش نمیشد) یا این که در جنگ جهانی دوم ما سفینه‌ی فضایی نداشتیم. هر چیزی هر جایی قابلیتِ استفاده را دارد چرا که پاسخ هر پرسشی این است که "از کجا معلوم؟!" شاید همه‌چیز یک توهم باشد و هر آن چه که حقیقت می‌پنداریم یک امر موهوم... (این گرایش پست‌مدرنیستی که هر کلان‌روایتی را پَس می‌زند با آمیخته شدن در فرهنگ چپ‌ آمریکایی به ساخته شدن چنین فیلم‌ها و سریال‌هایی (مثلا در نتفیلیکس) انجامیده است...)


✅ @JasteGorikhte
31.03.202520:43
🌱 How Long Has This Been Going On...

▫️ Chet Baker


@JasteGorikhte
✅ @JasteGorikhte
26.03.202519:58
از سال ۱۸۳۲ تا ۱۸۵۰ که بالزاک بتواند با خانوم هانسکی ازدواج کند، خانوم هانسکی به دور از چشمِ همسرش که مرد عبوسی بود با بالزاک نامه‌نگاری می‌کند و حتی برای مدتی بالزاک موفق می‌شود به عمارت خاندان هانسکی در اوکراین برود و از نزدیک این خانوم را ببیند. (خیانت یک زن لهستانی به همسرِ روس‌تبارش آن هم با یک نویسنده‌ی فرانسوی). در تمام این نامه‌ها در کنار بیان احساسات و عواطف پرشورشان، اِولین (هانسکی) از ولخرجی‌های بالزاک و عدم‌ موفق‌هایش از نظر مالی گله می‌کند و انوره (بالزاک) تماماً از سعی و کوشش برای پول درآوردن و پرداختن بدهی‌هایش می‌گوید. (بر اثر شب‌بیداری‌ها و نوشتن‌های مداوم تن‌درستی و قوت بالزاک تحلیل می‌رود. بی‌تحرک، چاق و کم‌بینا می‌شود.). بالاخره آقای هانسکی فوت ‌می‌کند و تمام ارثش را در اختیار ارباب‌بانوی اوکراینی یعنی اِولین می‌گذارد. چندسال بعد این دو زوج سال‌خورده که یکی از نقرس رنج می‌برد (اِولین هانسکی) و دیگری از بدن‌دردهای مداوم (اونوره بالزاک) در کلیسایی با یکدیگر ازدواج ‌می‌کنند. بعد از نزدیک به ۲۰ سال نامه‌نگاری و دیدارهای نامرتب بالاخره بهم می‌رسند و با خانه‌ی جدیدی که بالزاک خریده در پاریس آماده‌ی یک زندگی آرامش‌بخش می‌شوند. اما درست به‌سانِ پرده‌ی اخر همه‌ی تراژدی‌های دردناک، بالزاکِ رنج‌کش به‌سان پرتره‌ای که از او هست از درد در قفسه‌ی سینه دست بر قلب خود می‌گذارد و پس از چندروز عذاب کشیدن روی تخت درحالی که همسرش بال و پر می‌زند و پرستاری‌اش را می‌کند تا زنده بماند تا حداقل کمی باهم زندگی کنند می‌میرد...


چهارشنبه ۲۱ اوت ۱۸۵۰، در گورستان مشهور پره‌لاشز، دوستداران بالزاک جمع می‌شوند تا او را دفن کنند. هوگو برای جمع سخن‌رانی باشکوهی می‌کند. همان روز درموردِ مرگ بالزاک می‌نویسد:

"این مرگ، فاجعه‌ی به‌راستی روشنفکرانه‌‌ی عجیبی بود که میان عزاهایی که در زمان آمده‌اند فقط با مرگ لرد بایرون می‌توان مقایسه‌اش کرد. بایرون نیز در واقع هنگام پشت سر نهادن دوران جوانی و در اوج شکوفایی و درحالی که مثل بالزاک آثارش را ناتمام گذاشته بود بدرود زندگی گفت. بالزاک در میانه‌ی زندگی و در اوج شکوفایی استعدادها و طرح‌هایش از پا درآمد..."

▫️ص ۵۶۶ - بالزاک، زندگی و آثارش (آندره موروا / ترجمه‌ی پرویز شهدی)


اِولین هانسکا، تمامی بدهی‌های بالزاک را از ارثی که همسر اولش به جا گذاشته بود پرداخت کرد. برخی‌ از آثار چاپ‌نشده و ناتمامِ بالزاک را به چاپ رساند و با آن که بیش از سی سال بعد از مرگ بالزاک زنده بود با فرد دیگری ازدواج نکرد...


✅ @JasteGorikhte
Жойылды08.04.202510:40
ثبت قاب‌های مغروق در بختک؛ سمفونی سکوت.

https://t.me/Faranjakgraphy
15.04.202520:03
#بازنشر


🔰 گوشه‌ای از اِرنانی (ویکتور هوگو)



ارنانی (1830) یکی از پرحاشیه‌ترین تئاتر‌هایی شد که در پاریس نمایشش اجرا شد. هوگو معتقد بود که با این نمایش اولین نمایش سبک رمانتیک فرانسه را به روی صحنه برده است. (تلفیق تراژدی و کمدی - که البته شکسپیر قبلا انجامش داده بود- و رعایت نکردن قوانین سه‌گانه‌ی وحدت که کلاسیک‌ها آن را اصول بنیادی نمایشنامه‌ها می‌دانستند) برای همین در پرده‌ی سوم نمایش، کلاسیک‌ها و رمانتیک‌‌ها (که هوگو پیش‌تر با آن‌ها هماهنگ شده بود از اثر حمایت کنند) باهم درگیر شدند و کار به زد و خورد کشید... طبعاً اشرافیت از ادبیات کلاسیک حمایت می‌کرد اما روزنامه‌های لیبرال پشتِ هوگو درآمدند. (برای آن‌ها که اطلاعی از تاریخ این دوره ندارند: در سال ۱۸۳۰ شارل دهم یکی از شاهان سنتی‌گرای سلطنت بوربون در راس کار بود که سودای بازگشت کامل سلطنت مطلقه را در سر می‌پروراند. سلطنتی که برای ملتی که انقلاب فرانسه را پشتِ سر گذاشته بود و با آرمان‌های آزادی آشنا شده بود بسیار ناخوشایند جلوه می‌کرد‌.) در پرده‌ی چهارم دون کارلوس به عنوان شاه اسپانیا با تابوت شارلمانی صحبت می‌کند و می‌گوید:

"زیر و بم زندگی شاهان را یک‌به‌یک رصد کن که چطور حکومت را به یکدیگر انتقال می‌دهند. زیردستان پادشاهان را خاندان‌های فئودال ، کاردینال‌ها، رؤسای دوجه‌ها، دوک‌ها، اسقف‌ها، روحانیان و سران خاندان‌های اسکاتلندی و ایرلندی... تشکیل می‌دهند. بارون‌های عظیم‌الشان را نیز فراموش نکن! کشیشان و سربازها نیز در مرتبه‌ی بعدی قرار می‌گیرند. در آخرین مرتبه و در زیر سایه‌ی کسانی که نام بردیم شکاف‌هایی را می‌بینی که مردمان عادی زندگی می‌کنند انسان‌ها: یک توده، یک دریا... غوغایی عظیم از اشک‌ها و گریه‌ها و گاهی یک زهرخند... سوگواری تمام عیار که زمین را از جا می‌پراند... انسان‌ها! شهرها... برج‌ها... و دسته‌ی بزرگی از ناقوس‌ها که باهم می‌نوازند... دولت‌ها بر دوش آنان ساخته می‌شود که هرم تمدن را میان دو تیرک بر گرده گرفته‌اند... شاها...! از آن بالا نگاهی زیر پای خود بینداز...! آه مردم همان اقیانوسی که امواجش لحظه‌ای فروکش نمی‌کند، در جایی که هیچ انتظاری نداری، سر بر می‌افرازد و همه‌چیز را به جنبش در می‌آورد..."

▫️ص ۱۱۲ و ۱۱۳ ارنانی - ویکتو هوگو (ترجمه‌ی رامتین شهبازی)

بی‌شک این خطابه‌ها در قالبی داستانی، هشداری به پادشاه وقت، شارل دهم و اشراف بود اما آن‌ها آن را جدی نگرفتند. دو سال بعد از اجرای ارنانی، انقلاب ۱۸۳۲ شارل دهم را مجبور به برکناری کرد و پیشگوییِ اِرنانی به‌نوعی محقق شد‌...



یادداشت‌های دیگر درمورد ویکتور هوگو:

گوژپشت نوتردام | معشوقه‌ی هوگو | بینوایان | مردی که می‌خندد | عشق‌ کودکی‌ها | نامه‌های عاشقانه هوگو

@JasteGorikhte
11.04.202519:06
🌱 Mass

◽️ Phoria


✅ @JasteGorikhte
Көбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.