
نعنـاعِتلـخشـده
عطرِ تلخت، دلیل کافیای برای زندگی کردنِ یک توهم بود.
TGlist рейтингі
0
0
ТүріҚоғамдық
Растау
РасталмағанСенімділік
СенімсізОрналасқан жері
ТілБасқа
Канал құрылған күніКвіт 08, 2024
TGlist-ке қосылған күні
Жовт 25, 2024"نعنـاعِتلـخشـده" тобындағы соңғы жазбалар
13.03.202520:32
تئوی عزیز
12.03.202520:29
12.03.202520:25
گردِ غم، خودش رو به تن کلماتت نشونده و به زیبایی، فریبی آلوده شده به توهمی از عشق رو به تصویر میکشه.
احساسِ یک تماشاچی با یک جفت نگاه برای این صحنهی پر درد رو داشتم و باید اعتراف کنم انتظارِ چنین صحنهای رو از شاهزاده میکشیدم.
ادیت، موسیقیِ خاطرهانگیز، فضای نوشته و تمام ریز جزئیاتِ استفاده شده به خوبی ذهن خواننده رو تشنهی آگاه شدن از نتیجهی این امیدِ واهی میکنه.
احساسِ یک تماشاچی با یک جفت نگاه برای این صحنهی پر درد رو داشتم و باید اعتراف کنم انتظارِ چنین صحنهای رو از شاهزاده میکشیدم.
ادیت، موسیقیِ خاطرهانگیز، فضای نوشته و تمام ریز جزئیاتِ استفاده شده به خوبی ذهن خواننده رو تشنهی آگاه شدن از نتیجهی این امیدِ واهی میکنه.
12.03.202520:25
-
Қайта жіберілді:
دژم؛

12.03.202520:24
— نـمایش زیـبایی بود اما تو بـازیگر زیـباتری.
تو میگـفتی "دوسـتت دارم"، مـن لبـخـند مـیزدم.
تـو وانمود میکردی که میمانی، من باور میکردم.
تـو قـول میدادی، من برایـش زندگـی میسـاختم.
دستهایـت هرگز پـناه نبـودند، اما مـن پـناه بـردم.
چشـمانت هرگز با دیدنم ندرخـشیدند،
اما من شـبهایم را در پـسِ روشـنیِ آنـها گم کردم.
باورم شد که عشق هیچگاه در تاریکی گم نمیشود.
کـه دسـتهـا وقـتـی مـیمـانـنـد، رهــا نـمـیکنـنـد.
که "همـیشه" یعنی چیزی بیشتر از چند صبحِ گذرا.
– اما در آخـر پرده افـتاد و قـصه به پایان رسید؛
بـیمقـدمـه، بـیدلیـل، بـینـگـاه آخـر.
تـنـها سـکوتی مـانـد و جـایِخالی دستـانی که هرگز
برای گرفـتن نبـودنـد. و مـن ناشـیانه؛
آن عـشقِ دروغـیـن را چـون نوری در شبهای تیره
پـذیرفـتم، ناآگـاه از آنکه در پـس هر رنگِ زودگـذر،
تلخیِ پایـدارِ بیوفایـی نهفـته اسـت.
«تو هرگز عاشـق نبودی جانانم فقط راویماهری
بـودی کـه قصـهی عشـق را زیبا تعریف میکرد.»
تـنها عاشـقِ این داستان فقط منی بود که احـمقانه
بــه دیـواری تـکـیـه داد کـه از ابـتـدا تـرک داشـت.
تو میگـفتی "دوسـتت دارم"، مـن لبـخـند مـیزدم.
تـو وانمود میکردی که میمانی، من باور میکردم.
تـو قـول میدادی، من برایـش زندگـی میسـاختم.
دستهایـت هرگز پـناه نبـودند، اما مـن پـناه بـردم.
چشـمانت هرگز با دیدنم ندرخـشیدند،
اما من شـبهایم را در پـسِ روشـنیِ آنـها گم کردم.
باورم شد که عشق هیچگاه در تاریکی گم نمیشود.
کـه دسـتهـا وقـتـی مـیمـانـنـد، رهــا نـمـیکنـنـد.
که "همـیشه" یعنی چیزی بیشتر از چند صبحِ گذرا.
– اما در آخـر پرده افـتاد و قـصه به پایان رسید؛
بـیمقـدمـه، بـیدلیـل، بـینـگـاه آخـر.
تـنـها سـکوتی مـانـد و جـایِخالی دستـانی که هرگز
برای گرفـتن نبـودنـد. و مـن ناشـیانه؛
آن عـشقِ دروغـیـن را چـون نوری در شبهای تیره
پـذیرفـتم، ناآگـاه از آنکه در پـس هر رنگِ زودگـذر،
تلخیِ پایـدارِ بیوفایـی نهفـته اسـت.
«تو هرگز عاشـق نبودی جانانم فقط راویماهری
بـودی کـه قصـهی عشـق را زیبا تعریف میکرد.»
تـنها عاشـقِ این داستان فقط منی بود که احـمقانه
بــه دیـواری تـکـیـه داد کـه از ابـتـدا تـرک داشـت.
12.03.202520:24
12.03.202515:11
26.02.202516:51
ㅤ
26.02.202516:50
ㅤ
26.02.202516:50
22.02.202520:54
V/theo - @thextf
17.02.202519:14
به حدی زیبا و قابل لمس نوشتیش که فکر میکنم یکی از ماندگارترین نوشتههات در ذهنم همین بمونه.
خسته نباشی، خیلی دلنشین بود.
خسته نباشی، خیلی دلنشین بود.
12.02.202520:34
فرمانروایِ جنگل برفیش؛
12.02.202520:33
سوییت هارت
Рекордтар
26.01.202502:50
742Жазылушылар22.02.202523:59
100Дәйексөз индексі18.02.202523:59
671 жазбаның қамтуы13.02.202506:51
63Жарнамалық жазбаның қамтуы12.10.202423:59
8.33%ER22.02.202523:59
9.54%ERRКөбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.