
𝘉𝘭𝘶𝘦 𝘚𝘱𝘳𝘪𝘯𝘨
If you have anything to say!
t.me/HidenChat_Bot?start=7712593059
https://t.me/HarfChatBot?start=73cc91633474
t.me/HidenChat_Bot?start=7712593059
https://t.me/HarfChatBot?start=73cc91633474
TGlist рейтингі
0
0
ТүріҚоғамдық
Растау
РасталмағанСенімділік
СенімсізОрналасқан жері
ТілБасқа
Канал құрылған күніСерп 12, 2024
TGlist-ке қосылған күні
Жовт 17, 2024Жазылушылар
219
24 сағат
31.4%Апта
188.8%Ай
94.4%
Дәйексөз индексі
0
Ескертулер0Каналдарда қайта жазылу0Каналдарда ескерту0
1 жазбаның орташа қамтуы
18
12 сағат80%24 сағат180%48 сағат18
44.5%
Қатысу деңгейі (ER)
9.09%
Қайта жазылды0Пікірлер0Реакциялар0
Қамту бойынша қатысу деңгейі (ERR)
8.33%
24 сағат0%Апта
1.99%Ай
0.09%
1 жарнамалық жазбаның қамтуы
26
1 сағат415.38%1 – 4 сағат415.38%4 - 24 сағат00%
24 сағаттағы жазбалар саны
6
Динамика
5
"𝘉𝘭𝘶𝘦 𝘚𝘱𝘳𝘪𝘯𝘨" тобындағы соңғы жазбалар
Қайта жіберілді:
| || 𝑪𝒍𝒂𝒔𝒔𝒊𝒄 𝒄𝒍𝒐𝒘𝒏 || |

11.04.202516:38
ʜɪꜱᴛᴏʀɪᴄᴀʟ, ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ, ᴅʀᴀᴍᴀ, ᴘᴏʟɪᴛɪᴄꜱ, ꜱᴜꜱᴘᴇɴꜱᴇ
part-6


Қайта жіберілді:
Talk dirty. ویسپر پارتی

11.04.202516:36
✭suits me better.✭
★جایی که نیکی از شایعه دیت نرد مدرسه عصبی میشه.
_part 8 (future of kpop)
★جایی که نیکی از شایعه دیت نرد مدرسه عصبی میشه.
Қайта жіберілді:
enha ’s club 🔞

11.04.202516:36
オ‘s drama ٫ crimes ︙ heehoon ep1
Қайта жіберілді:
𝙽𝙴𝚅𝙴𝚁𝙻𝙰𝙽𝙳 فیکایو انهایپن

11.04.202516:36
Right next to you🍸
Trigger warning: Cheating trope, mentioning sex
2J, Jayhoon, Winrina


Қайта жіберілді:
𝖮𝗋𝖺𝗇𝗀𝖾 𝖥𝗅𝗈𝗐𝖾𝗋

11.04.202516:36
𝙀𝙣𝙚𝙢𝙮 𝙛𝙤𝙧𝙚𝙫𝙚𝙧 🌒⏱️
Chapter 27 : The Day
“ نه هنوز سونگهون فهمیده که کار میکنم، ولی بهش گفتم که فقط برای پول اضافهست
هنوز بهش نگفتم قراره برم یه حسی بهم میگه نباید بگم”
𝗙𝗶𝗰𝘁𝗶𝗼𝗻 [𝘁𝗿𝗮𝗻𝘀𝗹𝗮𝘁𝗲𝗱]
𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: 𝗦𝘂𝗻𝘀𝘂𝗻 / Sunjay
𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦 : 𝘓𝘪𝘨𝘩𝘵 𝘈𝘯𝘨𝘴𝘵 ,𝘝𝘪𝘰𝘭𝘦𝘯𝘤𝘦 , 𝘳𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦
𝗧𝗿𝗮𝗻𝘀𝗹𝗮𝘁𝗲𝗱 𝗯𝘆 𝗔𝗿𝗺𝗶
@Orangeflower
Chapter 27 : The Day
“ نه هنوز سونگهون فهمیده که کار میکنم، ولی بهش گفتم که فقط برای پول اضافهست
هنوز بهش نگفتم قراره برم یه حسی بهم میگه نباید بگم”
𝗙𝗶𝗰𝘁𝗶𝗼𝗻 [𝘁𝗿𝗮𝗻𝘀𝗹𝗮𝘁𝗲𝗱]
𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: 𝗦𝘂𝗻𝘀𝘂𝗻 / Sunjay
𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦 : 𝘓𝘪𝘨𝘩𝘵 𝘈𝘯𝘨𝘴𝘵 ,𝘝𝘪𝘰𝘭𝘦𝘯𝘤𝘦 , 𝘳𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦
𝗧𝗿𝗮𝗻𝘀𝗹𝗮𝘁𝗲𝗱 𝗯𝘆 𝗔𝗿𝗺𝗶
@Orangeflower
Қайта жіберілді:
ʳᵃᶦⁿʸ ᵈᵃʸ༉

11.04.202516:33
𖤐◅ 𝐬𝐥𝐚𝐯𝐞 𝐧𝐨𝐢𝐫 ▻𖤐
𝒈𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝒎𝒂𝒇𝒊𝒂 / 𝒅𝒂𝒓𝒌 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 / 𝒂𝒏𝒈𝒔𝒕 / 𝒑𝒔𝒚𝒄𝒉𝒐𝒍𝒐𝒈𝒊𝒄𝒂𝒍
𝒄𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒋𝒂𝒚𝒉𝒐𝒐𝒏
#fic
✻ ═════ •❅• ═════ ✼
«بس کن...» صدای سونگهون لرز داشت، اما نه از التماس، از درگیری درونی.
جی خونسرد خم شد، انگشتش زیر چونهی سونگهون نشست و با صدایی آروم اما سنگین گفت:
«به چه حقی اسم منو با اون لبهات صدا میزنی، وقتی هنوز یاد نگرفتی مال منی؟»
𝒈𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝒎𝒂𝒇𝒊𝒂 / 𝒅𝒂𝒓𝒌 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 / 𝒂𝒏𝒈𝒔𝒕 / 𝒑𝒔𝒚𝒄𝒉𝒐𝒍𝒐𝒈𝒊𝒄𝒂𝒍
𝒄𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒋𝒂𝒚𝒉𝒐𝒐𝒏
𝒄𝒍𝒊𝒄𝒌 𝒕𝒐 𝒓𝒆𝒂𝒅 𝒑𝒂𝒓𝒕 𝒇𝒊𝒗𝒆
#fic
✻ ═════ •❅• ═════ ✼
10.04.202509:58
09.04.202515:47
این واقعا✨✨✨
09.04.202515:47
09.04.202512:52
جیهون بزنیم؟
Қайта жіберілді:
لـندن، غریـبـہ گمشده (شیپ پارتی)

08.04.202520:33
🤍 این پیام رو فور کنید؛ تاس بندازید.
✨زوج باشه بهتون آهنگ/ادیت میدم.
✨فرد باشه ویسپر دارید.
✨زوج باشه بهتون آهنگ/ادیت میدم.
✨فرد باشه ویسپر دارید.
- 🤩جوابش فردا شب و جوین باشید.
Қайта жіберілді:
OceanƁlųe🫐

08.04.202518:28
𓂅ଂ. Born to Die ⋆グ๑᩿
Main couples: Sunsun - heejake
Side couples: Wonki- jay&yunjin Lsrfm
Genre: fantasy - romance - Dram - supernatural - angst
درد، تنها واژهای که میتونست زندگیاش رو توصیف کنه. زندگیای که از وقتی یادش میاومد، لابهلای دستگاههای کمک تنفسی و دیوارهای خفهکننده بیمارستان گذشته بود. زندگیای که سراسر به یک نفرین بزرگ تبدیل شده بود، نفرینی که تمام زندگی و کودکی سونگهون رو به ویرانه تبدیل کرده بود.
و حالا سر و کله اون موجود عجیب پیدا شده و خبر از پایان آخرین ثانیههای زندگیاش میداد. و سونگهون، نمیدونست چه گناهی مرتکب شده که باید در اوج جوانی و آرزوهای خاک خوردهاش پا به تابوت و خواب ابدی بگذاره.
#born_to_die
#Au
#OceanBlue 💙
Main couples: Sunsun - heejake
Side couples: Wonki- jay&yunjin Lsrfm
Genre: fantasy - romance - Dram - supernatural - angst
درد، تنها واژهای که میتونست زندگیاش رو توصیف کنه. زندگیای که از وقتی یادش میاومد، لابهلای دستگاههای کمک تنفسی و دیوارهای خفهکننده بیمارستان گذشته بود. زندگیای که سراسر به یک نفرین بزرگ تبدیل شده بود، نفرینی که تمام زندگی و کودکی سونگهون رو به ویرانه تبدیل کرده بود.
و حالا سر و کله اون موجود عجیب پیدا شده و خبر از پایان آخرین ثانیههای زندگیاش میداد. و سونگهون، نمیدونست چه گناهی مرتکب شده که باید در اوج جوانی و آرزوهای خاک خوردهاش پا به تابوت و خواب ابدی بگذاره.
#born_to_die
#Au
#OceanBlue 💙


Қайта жіберілді:
MᴇɴTᴀʟ

08.04.202518:18
امشب ازون لیستا درست نکردم، بجاش سعی کردم تمام رایترای فندوم رو تو یه فولدر جا بدم.
https://t.me/addlist/UJhcgfmCGoQ5Mjdk
تا جایی که خودم داشتم، همینا بودن.(اونایی که کلوزد زدن نیستن)
اگر خواستید اد کنید، اول چک کنید.😭
https://t.me/addlist/UJhcgfmCGoQ5Mjdk
تا جایی که خودم داشتم، همینا بودن.(اونایی که کلوزد زدن نیستن)
اگر خواستید اد کنید، اول چک کنید.😭
Қайта жіберілді:
𝐀𝖫𝖥𝖨𝖤

08.04.202517:10
✉️نامـه جـی به هیـسونگـ
اکتبـر 2006
وقتی که برای اولین بار گفتم «فکر کنم دوستت دارم» نگاهم به پنجره بود و صورتت را نمیدیدم اما منقبض شدن عضلاتت و شوکه شدنت را میتوانستم حس کنم. انگار وقتی که انتظارش را نداشتی از ارتفاع بلندی به پایین پرتت کرده بودم. بعد از سکوت سنگینی پرسیدی «چی؟» جوری پرسیدی که انگار بیچاره شدهایم و کارمان تمام است، شبیه کسی بودی که امیدوار است اشتباه شنیده باشد. تکرار کردم که «فکر کنم دوستت دارم».
از دوست داشتنم میترسیدی، از اینکه واضح و مستقیم میگفتم دوستت دارم شدیدا میترسیدی. میدیدم که شوک، ساکت و به سیگارت خیره میشوی و چیزی نمیگویی. فکر میکردی نباید میگذاشتی کار به اینجا بکشد، فکر میکردی مقصری اما نبودی عزیزدلم. خودت را به آن راه میزدی. دوست داشتنم را انکار میکردی و میگفتی که از سرم میپرد. میگفتی رها میشوم. چون خودت تجربههای مشابهای داشتهای. میپرسیدی «تو چرا من رو دوستم داری؟» با خنده میگفتم «آدمِ امنم هستی»، میخندیدی و باور نمیکردی. قیافهات را طور خاصی میکردی که یعنی جدی نگیر، فراموشم میکنی!عزیزدلم، هیچوقت نتوانستی من را کامل بشناسی. هیچوقت نفهمیدی تا چه حد میتوانم پایم را از مرز دیوانه بودن فراتر بگذارم. گفتم دوستت دارم و تو بهتر از هرکسی میدانستی آخرینباری که چنین جملهای را به کسی گفتم، احتمالا در خوابم بوده.
در نظر خودت یک پیرمرد هفتادساله بودی و برایم با حوصله و دقیق توضیح میدادی که پروندهٔ عشق برای تو بسته شده است. اینچیزها از تو گذشته، عشق و عاشقیهایت را کردهای، شکستهایت را خوردهای و عشق در نظرت یک مفهوم دور و بیمعنی است. قربان قیافه مبهوت و غمگینت بشوم. با لبخند نگاهت میکردم و خوب میدانستم که این حرفها و بهانههایت برای این است که من را دوست نداری وگرنه یک روزی دوباره یکنفر را در قلبت جا میدهی و عشقی که نتوانستی به من بدهی را به او میدهی. در آن لحظات اما پیش چشم من بیشتر شبیه پسربچه چهارسالهای بهنظر میرسیدی که بدجور از دوست داشتن و دوست داشته شدن ترسیده بود. تنها با لبخند نگاهت میکردم چون نمیتوانستم به یک پسر چهارساله با زبان منطق بفهمانم که من اینگونه هستم. احتمالا یکچیز ارثی است، لابد در خونم است، با عشق از خودم و از زندگی انتقام میگیرم، گاهی در یک آدم دیگر غرق میشوم و به سختی بیرون میآیم، حتی گاهی هیچوقت بیرون نمیآیم، مگر جسم بیجانم که بعدها روی آب شناور میشود. اگر اینها را به تو میگفتم قطعا با همان لحن بامزهات که برایش میمیرم میگفتی «جونگسونگا تو دیوانهای» و من هم تایید میکردم که «بله آقای محترم، دیوانهی شما هستم».
حالا مدتهاست که سکوت کردهای و سکوتت یکجورهایی کشنده است. انگار که پرت شدهام ته چاه و هیچوقت وجود نداشتهام. سکوت کردهای و اوایل نمیدانستم در سرت چهخبر است. نمیدانستم به چه چیزی فکر میکنی و بدجور دلم میخواست میتوانستم مغزت را بین دستهایم بگیرم و خوب نگاهش کنم تا شاید چیزی بفهمم؛ اما دیگر نه! احتیاجی به اینکارها ندارم. هرچقدر که روزها و شبهای بیشتری گذشت در ترجمه کردن سکوتت، مهارت پیدا کردم و مدرکم را گرفتم. حالا سکوت کردهای و میدانم که خیلی وقت است از من دور و به کس دیگری نزدیک شدهای، همانچیزی که همیشه انتظارش را داشتم.
سکوت کردهای و دور شدهای، کاری که در آن مهارت داری. متاسفم دردونه، گیر آدم بدی افتادهای. دور شدهای که فراموشت کنم و آرام بگیرم. میخندم، واقعی و طولانی میخندم. قربانت بروم که فکر میکنی با کمی دور شدن و بیتوجهی به من، میتوانی کاری کنی که فراموشت کنم. آنقدر کارهایت بامزه است که حتی نمیتوانم از دستت عصبانی بشوم، پسر کوچولویی هستی که در مقابل عشق من تنها کاری که میتواند بکند محکم بههم کوبیدن در اتاق است.
اکتبـر 2006
Рекордтар
11.04.202523:59
219Жазылушылар15.10.202423:59
0Дәйексөз индексі25.02.202516:48
2881 жазбаның қамтуы09.04.202511:28
26Жарнамалық жазбаның қамтуы12.03.202523:59
18.18%ER19.02.202516:48
141.87%ERRКөбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.