Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
ماهنامۀ سوره avatar
ماهنامۀ سوره
ماهنامۀ سوره avatar
ماهنامۀ سوره
09.04.202516:08
هنرمندان فرزانه آن رزم‌آوران برگزیده‌ای هستند که جبهه‌های عشق و شهادت و شرف و عزت از خون پاکشان رنگ گرفته است و شجرۀ هنر، به مفهوم اصطلاحی آن، اگر در این خاک خون‌آلوده نبالد هنر نیست و نه آن‌ که هنر نیست بلکه عین بی‌هنری است، و همان که گفتیم، اصلْ آن است که هنرمند پیش از آن ‌که هنرمند است انسان باشد و بدان میثاق ازلی که با حق بسته است وفا کند؛ یعنی مبارزه کند با شرک و کفر و طواغیت. و اگر این‌چنین شد، هنری که این هنرمند فرزانه واسطۀ فیضان آن در عالم است، هنری خواهد بود شایستۀ اسلام؛ و اگرنه، نه.
هنر نحوی تجلی حقیقت است از آینۀ وجود انسان، و تا پیش از قرون جدید هرگز، این‌چنین که هست، به‌مثابه یک فعالیت جنبی و تجملیِ منتزَع از صناعت و سایر مظاهر حیات طبیعی و اجتماعی بشر مورد توجه نبوده است.
لفظ هنر در این کلام بسیار زیبا که «شهادت هنر مردان خداست» با همین معنا به کار رفته است و همچنین در آن تعبیر «هنرمند فرزانه» و در این پیام، تنها در همین مورد است که از لفظ هنر معنای اصلی و غیر اصطلاحیش را مُراد کرده‌اند، و آن‌هم در صدر کلام، تا به ما بیاموزند که هنر به مفهوم اصطلاحی باید جلوه‎گاه وجه باقی حق باشد و هنری این‌چنین، باید سرمایۀ زوال‌ناپذیر خود را در هنر مردان خدا، که شهادت است، بیابد. هنری این‌چنین، باید لاجرم ریشه در «حکمت و فرزانگی» داشته باشد.
ناگفته نباید گذاشت که این تفکر رایج نیز توهمی بیش نیست که هنر را چون ظرفی می‌نگرد که می‌تواند هر نوع مظروفی را قبول کند، یا قالبی که می‌تواند در خدمت هر نوع محتوایی قرار بگیرد.
مقصود از میثاقِ هنر و تعهد آن نیست که هنر را همچون ظرفی بینگاریم که میان قبول تعهد و یا انکار آن مخیّر است، آن‌سان که ظرف را با مظروف خویش مناسبتی نیست و هرچه را که در آن بریزند می‌پذیرد: خمر باشد یا دوغ، زهر باشد یا نوش‌دارو. انتزاع ظرف و مظروف و قالب و محتوای هنر نیز از یکدیگر از قبیل همان اعتباراتی است که عقلِ ظاهر انجام می‌دهد و از آن گریزی نیست.
حق آن است که هنر را نه چون امری که خود خویشتن را معنا می‌کند بنگریم (هنر برای هنر) و نه چون ظرفی مجزا که می‌تواند هر نوع مظروفی را قبول کند و در خدمت هر محتوایی قرار بگیرد (هنر سفارشی). حقیقت آن است که میثاق و تعهدِ هنر عارضه‌ای مجزا از ذات و جوهر هنر نیست که یکی بگوید آن‌طور و یکی بگوید این‌طور؛ هنر و در جوهر و ذات خویش عین تعهد است و جدایی این دو نیز از یکدیگر اعتباری است.

سخن دیگری که باقی مانده آن است که حضرت امام (جُعِلتُ فِداه) زیبایی و صفا را نیز در تعهد هنر یافته‌اند و فرموده‌اند: «هنری زیبا و پاک است که... نابودکنندۀ اسلام آمریکایی باشد.» یعنی که هنر اگر اهل مبارزه نباشد زیبا نیست و این تعبیر، خلاف غالب تعابیری است که دیگران در نسبت میان زیبایی و هنر گفته‌اند.
در تفکر رایج و مرسوم، زیبایی امری است که تنها به قالب و ظرف هنر مربوط می‌شود نه به باطن و محتوای آن، حال آن که در این کلام زیبایی و صفا امری محتوایی است که همراه با تعهد، در هنر متجلی می‌شود.
قالب و محتوای هنر نیز به‌مثابه جمال و کمال حق، از یکدیگر انفکاک و انتزاع نمی‌پذیرد و هر یک عین دیگری است و لکن غفلت انسان باعث می‌شود که او زیبایی را اصالتاً به اشیا باز می‌گرداند نه به جلوۀ کمال حق در جمال اشیا، حال آن که زیبایی، هرچه هست، حُسن و بهای حضرت حق است که در ظرف ماهیات جلوه‌گری می‌کند.
اگر هنر را بدان مفهوم اصلی که وجهِ باقیِ موجودات است بگیریم، آن‌گاه حُسن و جمال هنر نیز بدان است که کمال انسانی را آشکار کند و انسان نیز در مبارزۀ میان حق و باطل به کمال می‌رسد، چه در درون خویش که جهاد اکبر باشد و چه در بیرون از خود که جهاد اصغر.

پس در کلام حضرت امام، هنر را چه در نسبت با زیبایی و عشق و صفا معنی کنیم و چه در نسبت با حکمت و عرفان، از تعهد و امانت‌داری و مبارزه جدایی ندارد و لذا پیام این‌گونه پایان می‌گیرد که:
«هنرمندان ما تنها زمانی می‌توانند بی‌دغدغه کوله‌بار مسئولیت و امانتشان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکای به غیر و تنها و تنها در چارچوب مکتبشان به حیات جاویدان رسیده‌اند. و هنرمندان ما در جبهه‌های دفاع مقدسمان این‌گونه بوده‌اند تا به‌ ملأ اعلا شتافتند و برای خدا و عزت و سعادت مردمشان جنگیدند و در راه پیروزی اسلام عزیز تمام مدعیان هنر بی‌درد را رسوا نمودند.»
و این «درد» امری فراتر از آن است که انسانْ هنرمند باشد یا عالم و سیاست‌مدار... این درد ضرورتی است که انسان به معنای کامل لفظ با آن محقق می شود. آنان را که در جست‌وجوی حق‌اند، همین یک سخن کافی است.



🆔‌ @Sourehmagazine
07.04.202516:53
منتخبی از متن؛


حیات هنر انقلاب در گرو وجود شخصیت‌هایی است که نقش میاندار را در میدان هنر ایفا می‌کنند. ما چنین اشخاصی را «هنرگردان»¹ می‌نامیم. صورت مثالین هنرگردان در سال‌های پس از انقلاب شهید سید مرتضی آوینی بود؛ اما از همان ابتدا اشخاص دیگری هم بودند که همین نقش را بر عهده داشتند.

آن‌ها هنوز هم دور و بر ما هستند؛ هر چند ما عادت کرده‌ایم آن‌ها را در نقش‌هایشان تجزیه کنیم؛ یعنی یک بار او را منتقد بدانیم و وقتی هنرمند و زمانی مدیر و البته همواره مخاطبی پیش‌رو و پرشور؛ اما به میانجی مفهوم «هنرگردان» می‌توان شأن تألیفی آن‌ها را بازشناخت. این افراد در میدان هنر به‌واسطۀ سخنی که حامل آن هستند، میانداری می‌کنند و با ایفای نقش‌های بزرگ و کوچک صحنه‌هایی را به تناسب توانشان، به ‌پا می‌دارند و حفظ می‌کنند. «هنرگردان، انسان‌رسانۀ خُبره‌ای است که صاحب رسالتی محوری است و با تکیه بر همین رسالت، در میدان هنر قیام می‌کند و به قیام فرامی‌خواند».


رسالت/پیامِ هنرگردان در میدان هنر شامل سه جزء اصلی است: «خبر»، «هنر»، «نظر». یعنی آنچه ابلاغ و رسانده می‌شود صورتی از همین سه عنوان است. هنرگردان، رخداد خبری² را به هنرمند می‌رساند تا ایدۀ هنری شکل بگیرد؛ ایدۀ هنری را به مدیر هنری و تهیه‌کننده می‌رساند تا نمونۀ هنری شکل بگیرد؛ اثر هنری را به منتقد می‌رساند تا گفتار نظری شکل بگیرد؛ گفتار نظری را به مدیر هنری می‌رساند تا رویۀ سیاستی شکل بگیرد. همچنین هنرگردان، گفتار نظری را به هنرمند می‌رساند تا سرمشق هنری شکل بگیرد و اثر هنری را به مخاطب می‌رساند تا بصیرت عملی شکل بگیرد.

هنرگردان مأمور ابلاغ خبر به هنرمند است برای تبدیل «خبر به هنر» (نمونه‌سازی).
هنرگردان مأمور ابلاغ هنر به منتقد است برای تبدیل «هنر به نظر» (گفتارپردازی).
هنرگردان مأمور ابلاغ نظر به مدیر هنری است برای تبدیل «نظر به عمل» (رویه‌سازی).
هنرگردان مأمور ابلاغ نظر به هنرمند است برای تبدیل «نظر به هنر» (سرمشق‌سازی)
هنرگردان مأمور ابلاغ هنر به مخاطب است برای تبدیل «هنر به بصر» (بصیرت‌سازی/افق‌سازی/ذائقه‌سازی).
24.03.202519:20
◽️ خواهران ملت

• گزارشی از دیدار و گفت‌وگوی مستقیم با زنان بَست‌نشین در برابر مجلس که مطالبه‌شان اجرای قانون حجاب است (بخش دوم)

✍ سحر دانشور



نگرانی‌اش تا کجا ادامه دارد؟ فقط نگران حجاب است؟ خانم ۵۷ ساله‌ای که کنارش نشسته و سال گذشته نیز برای گرانی بَست‌ نشسته بود با هیجان می‌گوید: «من پارسال جلوی همین مجلس نشستم برای اعتراض به گرونی، برای وضعیت ارز و دلار. چون فکر می‌کنم اصلاح وضعیت هر دوتاش، هم حجاب و هم اقتصاد و عدالت باعث می‌شه جامعه بیفته روی ریل خودش. من یه زندگی معمولی دارم، گرونی رو حس می‌کنم، تا مغز و استخونم رو می‌سوزونه! معلومه تحت فشارم. این کار ازم برمیاد و برای اصلاح وضعیت هر کاری از دستم بر بیاد انجام می‌دم. مسئولین باید صدای ما رو بشنون. یه عده می‌گن چرا برا حجاب تجمع کردین؟ می‌گم وقتی برای اقتصاد تجمع کردیم، چرا ندیدی؟ چرا نیومدی؟ مگه همۀ شما اعتراض ندارین؟ خب شما هم بیاین هر کاری از دستمون بر میاد رو انجام بدیم. وقتی یه کاری بکنیم، تغییر رو می‌بینیم.»

وقتی می‌گوید «شما هم اگر به گرانی اعتراض دارید، بیایید» می‌پرسم چطور جمع می‌شوید؟ چطور به هم اطلاع می‌دهید؟ آیا تشکیلات مشخصی دارید؟ زن جوانی که تازه به ما پیوسته می‌گوید: «توی نماز جمعه متوجه تجمع شدیم. همون‌جا هم اطلاع‌رسانی می‌کنیم. هر کس بخواد اونجا می‌شنوه و بعد خبر نشت می‌کنه توی گروه‌های مجازی که معمولاً همه روی گوشی‌هاشون دارن.» او هم سال گذشته در بَست‌نشینی برای گرانی و اقتصاد حضور داشت. می‌گوید: «پارسال بعد از اینکه توی نماز جمعه فهمیدیم، یک گروه راه انداختیم برای اطلاع‌رسانی، اعضای گروه به ۶ هزار نفر که رسید، فوراً گروه رو بستن. پارسال بچه‌ها زندان هم رفتن. خود من هم بازداشت‌های چند ساعته داشتم.» یاد ایتا می‌افتم، فضایی که به عنوان موقعیت کنش بخشی از جامعه تبدیل شده است به یک اَنگ سیاسی، تبدیل شده است به مترادف تندروی. گویی آن چیزی که باعث مجتمع شدن بخشی از نیروهای جامعه می‌شود پیام‌رسان ایتاست. همیشه با خودم گفته‌ام چرا کسی از خودش نمی‌پرسد اگر همه چیز در گرو یک پیام‌رسان است چرا «بله» نیرویی را مجتمع نمی‌کند؟ یا اینکه ایتا چه ویژگی‌ای دارد که می‌تواند نیرویی این‌چنین تولید کند؟ گویا پناه بردن به تحلیلی سطحی که یک پیام‌رسان را عامل شکل‌گیری نیرویی مؤثر می‌داند بهتر از به زبان آوردن عاملی است که آن نیرو را تولید می‌کند؛ آن عامل چیزی نیست جز دین و پی‌جویی معنای حقیقی جمهوری اسلامی توسط نیروی مؤمن. از آنجا که منبع جوشش این نیرو یعنی معنای دینی پایان‌ناپذیر است، همیشه می‌توان منتظر ظهور آن بود. حتی اگر گاه برخی چهره‌های سیاسی خود را پرچم‌دار این نیرو جا بزنند و در پی استفاده از آن برای اهداف خود و مصادرۀ آن باشند، باز هم امکان بازآرایی خودش را دارد، امکان یافتن پرچم‌دار. گویا همه چیز از نماز جمعه شروع می‌شود، گویا کنش اصلی در نماز جمعه شکل می‌گیرد و بعد سرریز می‌شود در پیام‌رسان‌ها و خانه‌ها و حتی گاه خیابان. شاید بهتر باشد بگوییم «نمازجمعه‌ای‌ها». آن‌وقت ممکن است فکر کنیم نماز جمعه باید تعطیل شود؟!

دختر جوانی که از راه رسیده مرا می‌شناسد، بینندۀ برنامۀ خط سوم بود. می‌گوید: «برای امر به معروف اینجام، امر به معروف مسئولین. چون اگر امروز امر به معروف نکنیم، کم‌کم امر به منکر می‌شیم.» این جمله برایم جالب است. او به نیروی پیش‌رونده‌ای معتقد است که در کُنه معروف و منکر نشسته است. در حقیقت گمان نمی‌کند اگر در قبال چیزی سکوت کند، فضا یخ می‌زند، ساکن می‌ماند، چیزی تغییر نمی‌کند و همه چیز به روال سابق باقی می‌ماند، بلکه تغییر را در بطن جامعه به عنوان یک اصل اساسی حیاتی فهم می‌کند. او در مقابل معروف، منکری را می‌بیند که پیش‌رونده است و واجد نیروی تغییر. چنین درکی از امر به معروف باعث می‌شود فرد خودش را کنشگری واجد اثر و امیدوار به تغییر بداند و ببیند. زن جوان خوش‌حال است که یک نفر با نگاه منفی به سراغشان نرفته و می‌خواهد بداند چه در سر دارند، یک‌بار هم که شده طرفِ گفت‌وگو شده‌اند، بدون اَنگ و برچسب‌های از پیش آماده. آن‌ها به خوبی می‌دانند چه اَنگ‌های از پیش آماده‌ای برای توصیفشان وجود دارد.


🆔 @Sourehmagazine
02.03.202515:35
«إن تنصروا الله ینصرکم»

بخشی از سخنرانی شهید سید حسن نصرالله در سلسله جلسات «السیر و السلوك في خط الإمام الخمینی»، منتشرشده در شمارهٔ «۱۵و۱۶» ماهنامهٔ سوره، مهر و آبان ۱۴۰۳

انتشار به مناسبت آغاز ماه مبارک رمضان


🆔 @Sourehmagazine
09.04.202516:07
بریده‌هایی از متن؛


در منظر پیام حضرت امام به مناسبت تجلیل از هنرمندان متعهد، آن‌چه که بیش از همه در چشم می‌نشیند، میثاقی است مبارک که حضرت ایشان میان «هنر» و «مبارزه» بر قرار ساخته‌اند، تا آ‌ن‌جا که فرموده‌اند:
«تنها به هنری باید پرداخت که راه ستیز با جهان‌خواران...را بیاموزد»
و لکن آیا این میثاق به «نفی آزادی هنرمند» نمی‌انجامد و او را ناگزیر از «قبول سفارش» نمی‌کند؟ آیا ایشان معتقدند که هنر ذاتاً و ماهیتاً عین تعهد سیاسی و تبلیغی است؟ و یا نه، تنها در این مقطع خاص از سیر تاریخی انقلاب اسلامی است که حضرت ایشان این وظیفه را به‌مثابه یک تکلیف برای هنرمندان متعهد قائل شده‌اند؟ و اگر هنر ذاتاً «مبارزه‌جو» نیست، آیا این تکلیف، هنر را به امری منافی ذات خویش ملتزم نمی‌سازد؟
هنر در منظر امام ذاتاً و ماهیتاً امانت‌دار مبارزه با دشمنان دین است...و دیگر چه جای تردید، آن‌جا که ایشان فرموده‌اند:
«هنری زیبا و پاک است که کوبندۀ سرمایه‌داری مدرن و کمونیسم خون‌آشام و نابودکنندۀ اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی‌درد، و در یک کلمه اسلام آمریکایی باشد.»
و در این عبارت، اگرچه از یک سوی هنر را به وصف «زیبایی» و «پاکی» ستوده‌اند، اما از سوی دیگر، برخلاف مشهورات و مقبولات رایج در مجامع هنری، زیبایی و پاکی را اموری دانسته‌اند که اصلاً به اعتبار تعهد و امانت‌داری وجود پیدا می‌کنند. معنای این سخن این است که اگر هنری مبارزه‌جو نباشد لاجرم زیبا و پاک هم نیست. مگر میان «مبارزه» و «زیبایی و صفا» چه نسبتی موجود است که امام این‌چنین فرموده‌اند؟
هنرمند امروز از تعهد و پیام می‌گریزد و یا تعهد خویش را در انکار تعهد و پیام می‌جوید، بی‌آن که بداند و در این معنی اندیشه کند که آیا گریز از پیام و تعهد و انکار آن ممکن است یا خیر. هنر عین پیام و تعهد است و انتزاع این دو از یکدیگر و انکار نسبتی که مابینشان وجود دارد از اصل بی‌معناست و محال. و عاقبت این کار به جنونی مذموم می‌انجامد، چرا که هنر در اصل و ذات خویش عین حکمت و معرفت و تفکر است.
اما ناگفته نگذاریم که گذشته از آن گرایش عامی که هنر امروز را به سوی آبستراکسیون و فرمالیسم محض می‌کشاند، انکار تعهد در هنر از دیگر سوی امری منشأگرفته از نیهیلیسم و آتئیسم ملازم با روشن‌فکرمآبی و غرب‌زدگی است، تا آن‌جا که تجددگرایی عین کمال بشر انگاشته می‌شود و از آن پس، هر کس سخن از خدا بگوید دیگر از مسیر ارتقایی تاریخ بشر دور می‌افتد. در این‌جا دیگر هر نوع تعهدی مذموم نیست؛ تنها تعهد نسبت به دین و دین‌داری مذموم است. در این‌جا دیگر انکار تعهد با قصد اثبات تعهداتی خاص انجام می‌شود: بی‌خدایی و ولنگاری. «گریز از تعهد» نیست مگر «تعهد نسبت به بی‌دردی». و با این سخن که هنر تنها نسبت به خویش متعهد است، جز بی‌دردان چه کسی را می‌توان فریفت؟
حقیقتِ هنر عین تعهد است و اصلاً معنی ندارد که ما نخست این را مستقل از یکدیگر فرض کنیم و بعد بنشینیم و مجادله کنیم که اصلاً هنر تعهد و میثاق می‌پذیرد یا نه. هنر اگر بار دیگر مَجلای آن حقیقت واحد و ثابت قرار بگیرد، به اصل خویش رجعت خواهد کرد و امانت‌دار همان میثاقی خواهد شد که در ازلْ انسان با خداوند بسته است. هنری این‌چنین ذاتاً مبارزه‌جوست.
و اما از همان آغاز سخن، حضرت امام «جُعِلتُ فِداه» لفظ «هنر» را از این تنگ‌نظری مرسوم که گرفتار آن است خلاص کرده‌اند و آن را در معنا وسعتی بخشیده‌اند که شایستۀ آن است.
در زبان ما هرگز «هنر» به معنایی که این روزها مصطلح است به کار نمی‌رفته است؛ ارباب هنر، ارباب کمال بوده‌اند و از همین روی کشتی‌شان را آسمان می‌شکسته است، حال آن که هنر در معنای اصطلاحی آن، نه به مفهوم کمال و فضیلت، بلکه به مجموعۀ مساعی خاصی اطلاق می‌گردد که توسط جماعت هنرمندان و منتزع از سایر مظاهر حقیقت در حیات بنی‌آدم انجام می‌شود.
وسعتی که لفظ هنر در کلام قدسی حضرت امام یافته است بسا بیش‌تر از آن است که از لفظ هنر به معنای اصطلاحی آن دریافت می‌شود، حال آن که مشتمل بر این معنا نیز هست:
«خون پاک صدها هنرمند فرزانه در جبهه‌های عشق و شهادت و شرف و عزت، سرمایۀ زوال‌ناپذیر آن گونه هنری است که باید به تناسب عظمت و زیبایی انقلاب اسلامی همیشه مشام جان زیباپسند طالبان جمال حق را معطر کند.»
مُراد حضرت ایشان از «هنرمندان فرزانه» شهدایند، یعنی که هنر اصلاً و اوّلاً «هنر زندگی» است و هنر به معنای اصطلاحی باید مظهر تجلی آن حقیقتی باشد که حیات انسان در آن کمال می‌یابد و این تکرار حکیمانه همان تذکاری است که پیش از این در این عبارت بیان فرموده‌اند که:
«شهادت هنر مردان خداست»
07.04.202516:52
چرا انقلاب اسلامی نیازمند هنر است و چگونه هنر می‌تواند آینه‌ای برای بازتاب حقیقت انقلاب باشد و آن را به پیش برد؟ به عبارتی دیگر، «هنر انقلاب» چگونه ممکن می‌شود؟ سید علی سیدان در «هنرگردانی چیست؟ هنرگردان کیست؟» ضمن ارائۀ چهار تقریر از این پرسش تحت عناوین «هنر و امتداد ایمان»، «هنر و افق تمدنی انقلاب»، «هنر و ارادۀ جمهور اسلام» و «هنر انقلاب و مسئلۀ سفارش»؛ از نقشی پرده بر می‌دارد که در میان انقلاب و هنر می‌ایستد و مبتنی بر تقاریر، «هنر انقلاب» را ممکن می‌کند. او این نقش را «هنرگردانی» می‌نامد و در ادامۀ متن، تلاش می‌کند ویژگی‌های هنرگردان انقلاب اسلامی را بر شمرده و هنرگردانان بزرگ پس از انقلاب را معرفی کند.

برای مطالعهٔ کامل متن، به شمارهٔ نوزدهم‌وبیستم ماهنامهٔ سوره مراجعه کنید. این شماره را می‌توانید از کیوسک‌های مطبوعاتی سراسر کشور و یا از طریق سفارش از صفحات ماهنامهٔ سوره در اینستاگرام و پیام‌رسان‌های بله، ایتا و تلگرام تهیه کنید.
‌‌
🆔 @Sourehmagazine
24.03.202519:20
◽️ خواهران ملت

• گزارشی از دیدار و گفت‌وگوی مستقیم با زنان بَست‌نشین در برابر مجلس که مطالبه‌شان اجرای قانون حجاب است (بخش اول)

✍ سحر دانشور


🔹 حافظان خانه در خیابان

حافظان خانه حالا در خیابان بَست‌ نشسته‌اند، روبه‌روی مجلس شورای اسلامی. سنت بَست‌نشینی برای ما تازگی ندارد، میل به قانون و قانون‌گذاری برای تنظیم و تعدیل جامعه هم تازه نیست. یک‌جورهایی مجلس و بَست‌نشینی برای ما هم‌نشینند، در تاریخ دبیرستان می‌‎خواندیم یکی از شروط علمای بَست‌نشسته در حرم شاه‌عبدالعظیم تأسیس عدالت‌خانه بود، برای اجرای عدالت، برای قانون‌گذاری. حالا هم عده‌ای جلوی مجلس شورای اسلامی بَست نشسته‌اند برای ابلاغ قانون حجاب. مخالفین (نمی‌گویم منتقدین، چون آنچه بر زبانشان جاری است انتقاد نیست، بلکه اَنگ‌زدن و توهین و سرکوب است) می‌گویند آن‌ها با اقدامی غیرقانونی خواهانِ ابلاغ قانون هستند. اما معتقدم این فرع ماجراست، آن‌ها که به ظاهر این جریان را میانداری می‌کنند هم فرع ماجرا هستند. برای من که دو روز به میانشان رفتم اصل ماجرا آن زنی است که از قم آمده بود، آن دیگری که از مشهد رسیده بود و او که می‌گفت اگر تَرکِ فعل مسئولین در دو دهۀ گذشته نبود من الان سر خانه زندگی‌ام بودم، نه اینجا. اصل ماجرا این است که «مخالفینِ هیجان‌زدۀ سیاسی» و «رسانه‌های شتاب‌زده‌» پیشاپیش تصمیم خودشان را در مواجهه با آن‌ها گرفته‌اند.

شوربختانه باید گفت رسانه‌ها بدون آنکه حتی برای شأن خود در حیطۀ رصد، تحقیق و گزارش ارزشی قائل باشند و زحمت عمیق شدن در ماجرا و گفت‌وگو با کنش‌گران را به خود بدهند درباره‌شان گزارش می‌نویسند و با «تیترهای سوگیرانه» و نوعی «تندرویِ رسانه‌ای»، بَست‌نشینان را «تندرو» می‌خوانند.

از طرف دیگر بعضی رسانه‌چی‌ها و سیاست‌مدارانی در کنارِ بَست‌نشینان هستند که امروز خودشان را پرچم‌دار و میان‌دار و سخن‌گوی این افراد جا می‌زنند اما به وقتش قربانیشان می‌کنند و با فاصله‌گذاری با آن‌ها برای خودشان هویت جدید کسب می‌کنند. آن‌ها نیز توان درک آنکه در میدان ایستاده است را ندارند.

می‌توان به بَست‌نشینی این نیرو منتقد بود، می‌توان همۀ استدلال‌هایی که دربارۀ غیرقانونی بودن این اقدام وجود دارد را مطرح کرد و پذیرفت، می‌توان نسبت به میانداران و کسانی که خود را پرچم‌دار این جریان می‌دانند گمان خوش نداشت، می‌توان نسبت به بازی‌های سیاسی و بازیچۀ سیاسی شدن این دست اقدامات هشدار داد، می‌توان به صورتِ ناخوش این گام‌ها انتقاد داشت؛ ابعادی که نویسندۀ این سطور هم به آن‌ها باور دارد، اما نمی‌توان نیروی درونی این حرکت را انکار کرد. نمی‌توان با استدلال‌های فوق و انتقادات موجود انرژی‌ای که در مجتمع شدنِ زنانی از نقاط مختلف کشور وجود دارد را نادیده گرفت و با برچسب تندرو و جاهل ماجرا را فیصله داد. شاید سختی کار همین باشد، شاید اندیشیدن همین باشد.

این اصلی‌ترین بُعد ماجرای بَست‌نشینی جلوی مجلس است. من رفتم تا کسی که ۲۲ روز آنجا نشسته بود را ببینم. واقعیت این است که گمان نمی‌کنم عنوان «جاهل متنسک» برای توصیف کسی که اراده‌ای این‌چنین دارد مناسب باشد. این چه نیرویی است که زنی را از مشهد، دیگری را از قم، آن دیگری را از تهران و کرج به صورت فردی به یک نقطه می‌کشاند؟ آیا این نیروی جهالت است؟ البته که ساده‌ترین جواب و شابلونِ آماده «تندروی» و «جهالت» است، وقتی کسی نخواهد به موقعیت پیچیده و سنگین فکر کند مجبور می‌شود به مفاهیم دم‌دستی پناه ببرد. اما واقعیت این است که درک چنین موقعیتی به تفکری عمیق نیاز دارد. چه نیرویی این افراد را در هر بزنگاهی متمرکز می‌کند؟ آن‌ها کِی احساس خطر می‌کنند؟ ایدۀ اصلی‌شان چیست؟


🔹 نمازجمعه‌ای‌ها

زن جوان هفت روز است جلوی مجلس نشسته. با حرارت با دوستانش حرف می‌زند، لحن گرم و بیان قاطعی دارد. دوست دارم بدانم اینجا چه می‌کند. «کجا برم خب؟ مگه می‌تونم با مردم درگیر بشم؟ اصلاً حق این کار رو ندارم، چون این کار درست نیست. آدم جاهل کسیه که میره و با مردمش درگیر می‌شه. من اومدم تا از مجلس بخوام با قانون جامعه رو تنظیم کنه، اگر این کار رو نکنه جامعه به هم می‌ریزه. من نگران جامعه هستم و برای این نگرانی اینجام. اینجا دقیقاً جاییه که باید باشم.» من صحبت‌های او را در قالب یک کنش مدنی می‌فهمم، کنشی که نه تنها در پی تخریب نیست، بلکه بیش از هر کسی نگران تخریب است. این فهم مدنی، نشان‌دهندۀ بلوغی جدی در درک کنش‌های اجتماعی است که هم می‌تواند محل تأمل قرار بگیرد و هم برچسب‌های از پیش آماده برای توصیف این بخش از جامعه را تضعیف کند.



🆔 @Sourehmagazine
01.11.202417:24
‌‌
💠 بشارت یحیی؛ سقوط عادی‌سازی
🔰 پیش‌فروش شمارهٔ پانزدهم‌وشانزدهم ماهنامهٔ سوره آغاز شد.

🔻 در این شماره می‌خوانید:

🔸 تبلیغات جنگ
🔹 رسانه چگونه باید آرایش جنگی بگیرد؟
✍ سید علی سیدان


💠 بشارت یحیی؛ سقوط عادی‌سازی

🔸 طراح طوفان
🔹 نگاهی به زندگی یحیی سنوار
✍️ محسن فائضی

‌🔸 زیست‌جهان «مجاهد مسلمان فلسطینی»
🔹 مقدمه‌ای بر رمان «خار و میخک» نوشتهٔ یحیی سنوار
✍ هانیه کمری
‌‌
🔸 سکنا گزیدن در هنر و جهاد
🔹 مؤخره‌ای بر رمان «خار و میخک»
✍ علی‌رضا سمیعی

🔸 زندگی بیست‌وچهار عیار
🔹 روایتی از پویش جمع‌آوری طلا برای کمک به جبههٔ مقاومت
✍ سحر دانشور

🔸 طوفان عقلانیت توحیدی
🔹 فهمی از منطق پشتیبان عملیات طوفان الاقصی
✍ زهرا اسداللهی


💠 گفتار اسوه‌ها
‌‌
🔸 نبرد جنود الرحمان و جنود الشیطان؛ جنگ هر روز ما
🔹 متن جلسه‌ای از سلسله دروس شهید سید حسن نصرالله با عنوان «السیر و السلوک فی خط الامام الخمینی»

🔸 بعثت انسان مقاومت
🔹 متن سخنرانی دبیرکل وقت حزب‌الله لبنان، «سید عباس موسوی»، در گردهمایی انتفاضهٔ فلسطین در لبنان
‌‌

💠 همچنین در دیگر بخش‌های مجله خواهید خواند؛

🔸 باید آرایش جنگی بگیریم
🔹 گفت‌وگو با سید علی میرفتاح دربارهٔ واکنش هنرمندان به جنگ

🔸 پرسش از وفاق
🔹 میزگردی با حضور علی‌رضا شجاعی زند و عباس عبدی دربارهٔ گفتار «وفاق»

🔸 مقاومت؛ فرمِ زندگی
🔹 دربارهٔ ابوالحسن خواجویی، پیرمرد کرمانی و کتاب زندگی‌نامه‌اش، «مقاومت»
✍️ فردین آریش

🔸 فلسطین؛ روزِ داوری
🔹 گزارشی از مجلات فکری‌فرهنگی با نگاهی به واکنش مجلات نسبت به جنگ جبههٔ مقاومت و رژیم صهیونی
✍️ محمدجواد نجفی

🔸 سیاست‌زدایی از مدرسه
🔹 جریان‌شناسی عوامل تأثیرگذار در تنظیم کتبِ درسی
✍️ محسن خاکی
‌‌
🔸 طرحی برای زندگی؟!
🔹 چرا کتب دینی مدرسه نمی‌توانند تجربه و درکِ دینی را به دانش‌آموزان ارائه کنند؟
✍ فاطمه رومنا
‌‌
🔸 تربیت سیاسی یعنی احساس توانایی و مسئولیت
🔹 انسان انقلاب اسلامی در نقطهٔ شکل دادن به مناسبات ایستاده است
✍️ محمدهادی محمودی
‌‌
🔸 وفاقِ گرگ‌ها
🔹 چرا سیاست‌مداران جهان سلطه بر تقویت گنبد آهنین اسرائیل متفق هستند؟
✍ نائومی کلاین؛ ترجمهٔ حسین ولدخانی
‌‌

▫️ برای پیش‌خرید شمارهٔ پانزدهم‌وشانزدهم ماهنامهٔ سوره می‌توانید به صفحات ماهنامهٔ سوره در اینستاگرام و پیام‌رسان‌های بله، ایتا، تلگرام و روبیکا پیام دهید.


🆔 @Sourehmagazine
09.04.202516:05
سی‌ام شهریور ۱۳۶۷، امام خمینی پیامی خطاب به هنرمندان و خانوادۀ شهدا صادر کردند که به دلیل توصیفاتی که از هنر انقلابی و متعهد در آن داشتند، به «منشور هنر امام» مشهور شد. سید مرتضی آوینی در شمارۀ اول سوره، فروردین ۱۳۶۸، در متنی بلند تحت عنوان «منشور تجدید عهد هنر» به شرح پیام امام می‌پردازد و تلاش می‌کند با توجه به این پیام، مبانی اصلی و پیشینی هنر انقلابی را توضیح دهد.
چکیده و تلخیصی از این یادداشت بلند در صفحۀ بایگانی شمارۀ نوزدهم‌وبیستم ماهنامۀ سوره  با عنوان «هنر؛ امانت‌دار تعهد و مبارزه» منتشر شد. در ادامه بریده‌هایی از آن را می‌خوانیم.

برای مطالعهٔ کامل متن، به شمارهٔ نوزدهم‌وبیستم ماهنامهٔ سوره مراجعه کنید. این شماره را می‌توانید از کیوسک‌های مطبوعاتی سراسر کشور و یا از طریق سفارش از صفحات ماهنامهٔ سوره در اینستاگرام و پیام‌رسان‌های بله، ایتا و تلگرام تهیه کنید.
‌‌
🆔 @Sourehmagazine
24.03.202519:21
◽️ خواهران ملت

• گزارشی از دیدار و گفت‌وگوی مستقیم با زنان بَست‌نشین در برابر مجلس که مطالبه‌شان اجرای قانون حجاب است (بخش چهارم و پایانی)

✍ سحر دانشور


🔹 وضع موجود، وضعِ مقابل

آن‌ها چه کسانی هستند؟ چرا احساس خطر می‌کنند؟ پای چه چیزی ایستاده‌اند و هزینه می‌دهند؟ چه درکی از خودشان، جامعه، مردم و حکومت دارند؟ من آن‌ها را نقطۀ مقابل وضع موجود می‌دانم. ضرورت روزگار ما که همان وضع ماست، چیزی جز مصرف نیست؛ مصرف همه چیز، همۀ عناصر زندگی و لوازم آن، در این بین جنسیت نیز مصرف می‌شود، توسط شهر و زندگی و زمانه. همه چیز در حال مصرف شدن است، حتی انقلابی‌گری، حتی آرمان‌گرایی. همۀ عناصری که می‌توانند «زندگی مولد» را بر پا کنند مصرف می‌شوند، چه مادی و چه معنوی. این همه برای ریختن آب به آسیاب «زندگی روزمره»، «زندگی نرمال» و «زندگی مصرفی» است. اما این، همۀ داستان نیست چرا که در مقابل این وضع، «تفکر آزاد» یک شخص (به عنوان فیلسوف یا متفکر یا انقلابی) یا یک جریان می‌تواند خودش را به عنوان یک حرکت، گام یا خواستۀ رو به آینده به رخ بکشد و به عنوان وضع مقابل ظهور کند. آن چیزی که در هستۀ مرکزی اقدام بَست‌نشینان دیده می‌شود، چنین چیزی است. همان‌طور که در ابتدای این سطور گفتم می‌توان به این حرکت انتقاد داشت و آن را به هنگام و به مصلحت ندانست، می‌توان موافق پایان دادن به این حرکت بود، اما نمی‌توان نیروی درونی آن که قابلیت ساختن جامعه است را انکار کرد. هستۀ درونی اقدام بَست‎‌نشینان طرح ایده‌ای آرمانی در دل واقعیت امروز است. گوته می‌گوید وظیفۀ اساسی اندیشۀ آرمانی، رفع موانعی است که بر سر راه تحقق ممکن وجود دارد، در حقیقت آرمان‌گرایی خودِ واقع‌بینی است. ایده‌ای که بَست‌نشینان پی می‌گیرند چنین چیزی است. آن‌ها معتقدند حریم زندگی شخصی و جمعی ایرانیان در معرض خطر است و ایده‌شان مراقبت از این حریم برای حفظ زنانگی، مردانگی و خانه است. آن‌ها چون یک «خواهر» در کنار ملت ایستاده‌اند و نگرانی خواهرانۀ خود را با هر آنچه در دسترسشان است ابراز می‌کنند. این نگرانی اما وجهی انفعالی ندارد، بلکه فعالانه در بزنگاه‌ها ظهور می‌کند چرا که یکی از اصیل‌ترین عشق‌ها در جامعۀ انسانی عشق خواهرانه است. آن‌ها عوامل شکل گرفتن وضعیت فعلی را نقد می‌کنند و رو به آینده دارند. خواهری رو به آینده است.

پرواضح است که در ظهور وضع مقابلِ وضع موجود است که زمینۀ تأمل، رشد فرهنگ و به پیش رفتن تاریخ فراهم می‌شود. چنین نقطه‌ای امکان اندیشیدن به ما می‌دهد و امکان تحرک تاریخ را فراهم می‌کند. اما شوربختانه باید گفت آنچه واقع‌گرایی تصویر و ترسیم می‌شود، چیزی جز تن دادن به ضرورت زمانه و روزگار نیست، چیزی جز بستن امکان اندیشیدن به وضعیتی که در آن به سر می‌بریم نیست. از بستر همین تن دادن به وضع موجود است که بدون تأمل در ذات چنین اقداماتی، برچسب‌های از پیش آماده برای توصیف و در واقع سرکوب آن‌ها بیرون ریخته می‌شوند. حال آنکه اگر حقیقت چنین اقداماتی درک و فهم نشود، این نیروی درونی قابلیت تبدیل شدن به یک نیروی مخرب را خواهد داشت. این تخریب البته فقط با اقدامات آنارشیستی ممکن نمی‌شود، بلکه حتی سکوت و بی‌تفاوت شدن چنین نیرویی خود وجهی جدی و مهم از تخریب را دارد. چرا که این نیرو در پی حفظ حقیقت و معنای جمهوری اسلامی است.

اما در این بین آنچه مسئله و مسئله‌ساز است ناتوانی از درک نیرویی است که در آن‌ها نهفته است. واقعیت این است که هرکدام از آن زنان به صورت مستقل و تک‌تک خودشان را به اجتماع رساندند، رسانۀ اصلی و اولیۀ آن‌ها نماز جمعه است و علت حرکتشان حُبِ جامعه و انقلاب است. آن‌ها در قالب یک حرکت مدنی خواسته‌ای مشخص با روشی مشخص را مطرح کرده‌اند. چه چیزی باعث می‌شود آن‌ها این‌گونه متعهدانه به صورت شخصی اقدام کنند و به یک‌باره حول هم جمع شوند؟ چگونه است که کوچک‌ترین حرکت آنارشیستی از سوی هر جریانی در کشور ما به یک موضوع قابل مطالعه و بررسی تبدیل می‌شود، اما اقدام نیرویی که به صورت مدنی در پی طرح خواسته‌اش است و خودش را در قالب یک حرکت مدنی ظهور می‌دهد به عنوان اقدامی تندروانه برچسب خورده و حتی امکان گفت‌وگو دربارۀ آن سد می‌شود؟ این پرسشی است که همیشه روبه‌روی ماست، حتی اگر خودمان را به ندیدن و نشنیدن و نفهمیدن بزنیم.


🆔 @Sourehmagazine
◽️ خواهران ملت

• گزارشی از دیدار و گفت‌وگوی مستقیم با زنان بَست‌نشین در برابر مجلس که مطالبه‌شان اجرای قانون حجاب است.

✍ سحر دانشور


تحصن موافقان قانون حجاب در برابر مجلس شورای اسلامی، یکی از اتفاقات مهم دو سه هفتهٔ گذشته بود که حواشی زیادی به وجود آورد؛ از موضع‌گیری متفاوت برخی نمایندگان علیه متحصنان تا حضور افرادی همچون سیده زهرا عجمیان در میان آنان. در این بین عمدهٔ رسانه‌ها ترجیح دادند رویه و موضعی کم‌وبیش یکسان در برابر این اتفاق بگیرند؛ به جای مشاهدهٔ میدانی دقیق و ارائهٔ گزارش‌های تحلیلی مبتنی بر میدان، فاصلهٔ خود را با آن‌چه در حال وقوع است حفظ کنند و از سلاح کلیشه و برچسب‌های از پیش تعیین‌شده برای توصیف آن استفاده کنند.
بر خلاف این رویهٔ ساده‌انگارانه اما سحر دانشور به میان جمعیت متحصنان رفت و دو روز به مشاهدهٔ و گفت‌وگو با آن پرداخت و تلاش کرد از دل این مشاهده و گفت‌وگو به جهان فکری متحصنان وارد شود و انگیزهٔ آنان از تحصن و‌ نیرویی که باعث برپایی آن می‌شود را کشف کند. «خواهران ملت» نتیجهٔ این تلاش است.


🌐 این یادداشت به طور اختصاصی برای تارنمای سوره نوشته شده و منتشر می‌شود.


🆔 @Sourehmagazine
07.04.202516:55
رسالت هنرگردان به این ترتیب دال بر وجود هنر انقلاب است؛ یعنی هم وجود هنر انقلاب را همواره در کارش گزارش می‌کند و هم هنر انقلاب را ایجاد می‌کند. مهم‌ترین خبری که هنرگردان از میدان هنر به ما می‌دهد این است که «هنر انقلاب، هست و می‌تواند باشد». این قضیه زمانی مهم می‌شود که بدانیم، وجود هنر انقلاب همواره توسط جریانات معارض، انکار، سرکوب یا محدود می‌شود. البته هنرگردان در مقام منتقد می‌تواند «عدم هنر انقلاب» را هم گزارش کند و نسبت به آن هشدار دهد. به‌ویژه زمانی که هنر انقلاب در دام ریا و تزویر بیفتد و آنچه با ماهیت هنر انقلاب در تعارض است به عنوان هنر انقلاب عرضه شود.


پس از بیان ماهیت و چیستی هنرگردان، در این بخش به این پرسش پاسخ می‌دهیم که یک فعال میدان هنر باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد که او را شایستۀ عنوان هنرگردان بدانیم. به عبارت دیگر، هنرگردان کیست؟ بدیهی است که در عمل یک هنرگردان واجد همۀ این ویژگی‌ها در حد کمال نیست؛ اما به میزانی که دارای این ویژگی‌ها باشد، بیشتر به هویت هنرگردان نزدیک است. هنرگردانی در اغلب موارد یک پروژۀ عمر است و موارد هنرگردانی در طول عمر یک نفر قابل بازیابی و مشاهده است. در ضمنِ برشمردن و توضیح ویژگی‌ها و کارویژه‌های هنرگردان، نمونه‌هایی از هنرگردان‌ها و هنرگردانی‌های تجربه‌شدۀ پس از انقلاب را می‌آوریم. این مثال‌ها بیش‌تر از زیست و عمل کسانی مثل شهید سید مرتضی آوینی به عنوان برترین هنرگردان انقلاب اسلامی آورده شده است. همچنین به تجربۀ کسانی مانند مهدی کلهر، امیرحسین فردی، مرتضی سرهنگی، محمدرضا لطفی، نادر طالب‌زاده، مسعود نجابتی و وحید جلیلی اشاره شده است. این‌ها هنرگردان‌های باتجربه و بزرگ انقلاب اسلامی هستند؛ اما هنرگردانی منحصر به این‌ها نیست. هنرگردانی عملی است که در هر مقیاس، حتی در یک روستا و در یک مسجد و در یک محله می‌تواند اتفاق بیفتد. کمااینکه مثلاً امیرحسین فردی با مسجد جوادالائمه کاری در ساحت هنر شروع کرد که جز هنرگردانی نبود و همان کار سبب خیرات بی‌شماری در میدان هنر انقلاب شد.


¹. هنرگردان یا نمایشگاه گردان (Curator) به‌ویژه در هنرهای تجسمی معنایی خاص دارد که اگر چه با معنایی که ما اینجا آوردیم شباهت‌هایی دارد اما معنای هنرگردان در این متن عام‌تر از معنای متداول آن است. همچنین مفهوم هنرگردان در این متن با فضای تاریخی نیازهای امروز هنر انقلاب نسبت وثیقی دارد که در معنای متداول آن وجود ندارد.

². منظور از رخداد و خبر، لزوماً معنای مادی و عادی آن نیست. بلکه خبر و رخداد می‌تواند صورت انفسی و اشراقی داشته باشد. منظور ما این نیست که هنر، صرفاً بر اساس اخبار رایج در رسانه‌ها شکل می‌گیرد. منظور از خبر همان معنای انقلابی کلمه است که شامل تحول در آفاق و انفس می‌شود. لذا رخداد واقعی و خبری می‌تواند صورتی باطنی و خیالی داشته باشد.



🆔 @Sourehmagazine
24.03.202519:20
◽️ خواهران ملت

• گزارشی از دیدار و گفت‌وگوی مستقیم با زنان بَست‌نشین در برابر مجلس که مطالبه‌شان اجرای قانون حجاب است (بخش سوم)

✍ سحر دانشور


زن با بغل‌دستی‌اش حرف می‌زند که سراغش می‌روم. ۵۰ ساله به نظر می‌رسد. از مشهد آمده، می‌گوید دو روز است رسیده‌ام. «خبر رو توی نماز جمعه شنیدم و راه افتادم! چون احساس تکلیف کردم. وظیفۀ ما الان اینه که مراقب جامعه باشیم.» باز هم نماز جمعه، باز هم نماز‌جمعه‌ای‌ها.

زنی که گوشه‌ای نشسته و قرآن می‌خواند توجهم را جلب می‌کند. نزدیکش می‌نشینم. از حرف زدن فرار می‌کند اما بالاخره سر حرف باز می‌شود. از قم آمده و هم‌سن مادرم است، ۵۶ ساله. می‌گوید از روز اول اخبارِ بَست‌نشینی را دنبال می‌کرده و درگیر آمدن یا نیامدن بوده: «با وجود اینکه باید کارهای حوزه و دانشگاهم رو انجام می‌دادم و کلی کار عقب مونده داشتم اومدم، چون شنیدم یکی از نماینده‌های مجلس گفت اینا پول گرفتن! حقیقتش به غیرتم برخورد. گفتم این خانم‌ها توی سرما نشستن، توی این وضعیت نامناسب نشستن چقدر می‌ارزه که به خاطر پول بیان؟ به شوهرم گفتم من می‌رم، چون الان تکلیف ما حضور در اونجاست، چه بسا از نماز و روزه واجب‌تر باشه. شوهرم گفت پس وضعیت من چی می‌شه؟ گفتم شما هم در ثواب حضور من شریکی و اومدم!».

می‎‌گویم چرا حس می‌کنی وظیفه‌ داری اینجا باشی؟ می‌گوید: «من بچه‌ها و جوونا رو دوست دارم، به خاطر دوست داشتن اونا و نگرانی برای وضعیتشونه که اینجام. دشمن حسابی داره کار می‌کنه تا زندگی ما رو مختل کنه، من نمی‌خوام این زندگی مختل بشه. شاید این حرف برای یه عده غیرقابل درک باشه ولی از سر دوست‌داشتن‌شونه که الان اینجام. محبت آدم‌هایی که مثل بچه‌هام هستن منو کشونده اینجا که با زبون روزه قصد دهه کنم و بمونم.» تأکیدش بر دوست داشتن مرا به یاد مبلغین حجاب می‌اندازد، آن‌ها هم از محبت حرف می‌زدند. دوست داشتن آدم‌ها.

به زن ۴۷ ساله‌ای که بیان فصیحی دارد، شمرده حرف می‌زند و صدایش نرم و مخملی است می‌گویم شما را عامل دوقطبی و انشقاق جامعه می‌دانند. با آرامش کاغذی را از کیفش در می‌آورد و نشانم می‌دهد. اسم ۳۲ دستگاه را آنجا نوشته، شمرده می‌گوید: «به این لیست نگاه کن. این اسامی دستگاه‌هاییه که شورای عالی انقلاب فرهنگی موظف کرده برای حجاب کار کنن، ۳۲ دستگاه. چند سال از این ابلاغیه و مصوبه می‌گذره؟ کدوم یک از این دستگاه‌ها به وظایفشون عمل کردن؟ اگر عمل کرده بودن الان وضعیت این نبود. من به خاطر ترک فعل مسئولین الان اینجام، الان به جای اینکه سر خونه زندگیم باشم اینجام، چرا؟ به خاطر ترک فعل مسئولین. وقتی اون‌ها وظایفشون رو انجام نمی‌دن جامعه به هم می‌ریزه و اتفاقاً اونا هستن که باعث انشقاق جامعه می‌شن.» نفس می‌گیرد، کاغذش را تا می‌کند و به چشم‌هام زل می‌زند: «این همه مسئلۀ اقتصادی هست، کی کوتاهی کرده؟ مسائل اقتصادی باعث دل‌سردی مردم نمی‌شه؟ می‌شه! باعث انشقاق جامعه نمی‌شه؟ می‌شه! ترک فعل مسئولین داره جامعه رو چندشقه می‌کنه و من اینجام تا از مسئولین بخوام به وظایفشون عمل کنن تا جامعه بیش از این دل‌سرد نشه، چندقطبی نشه!»

به خانم بغل‌دستی‌اش می‌گویم گفته‌اند شما پازل دشمن را تکمیل می‌کنید. می‌خندد: «وقتی برای گرونی اعتراض کردیم گفتن پازل دشمن رو تکمیل می‌کنین، وقتی برای حجاب اعتراض می‌کنیم بازم همینو می‌گن. برای هر چی مطالبه می‌کنیم می‌گن پازل دشمن. مسئولین بیان بگن مطالبۀ چی بازی تو پازل دشمن نیست، ما همونو مطالبه کنیم. اتفاقاً اونان که با عمل نکردن به وظایفشون، با کنترل نکردن گرونی و ول کردن وضعیت اقتصاد، با ول کردن فرهنگ دارن پازل دشمن رو تکمیل می‌کنن. وظیفۀ ما مطالبه است، اگر اونا به وظایفشون عمل نمی‌کنن، دلیل نمی‌شه ما هم عمل نکنیم. اگر اونا وضعیت کشور رو درست کنن ما هم از زندگیمون نمی‌زنیم اینجا جمع بشیم و این همه توهین بهمون بکنن.»

زن بغل‌دستی‌ خط حرفش را می‌گیرد و ادامه می‌دهد: «اصلاً اقتصاد و وضعیت اقتصادی از اخلاق جدا نیست. من می‌خوام جامعه‌م سالم بمونه و بچۀ سالم، نیروی کار سالم تحویل جامعه بدم تا تولید درست بشه. نیروی کار ناسالم جامعه رو فلج می‌کنه. باید جامعه و خونه سالم و پاک باشه تا بتونه درست حرکت کنه. به نظرم وضعیت اقتصادی نمی‌تونه از وضعیت اخلاقی جدا باشه و این‌ها رو در ارتباط با هم می‌دونم و می‌فهمم. باید جامعه و خانواده سالم بمونه تا بتونیم به بهره‌وری برسیم.»


🆔 @Sourehmagazine

شمارهٔ نوزدهم‌وبیستم ماهنامهٔ سوره با تصویری از مهدی کلهر و عنوان «هنرگردان» منتشر شد و از امروز، از کیوسک‌های مطبوعاتی سراسر کشور قابل تهیه است. گفت‌وگو با مهدی کلهر دربارهٔ تجربهٔ هنرگردانی او و جستار «هنرگردانی چیست؟ هنرگردان کیست؟» از سید علی سیدان، از جمله مطالب این شماره هستند.


➕ همراه با شمارهٔ تازهٔ فصل‌نامهٔ «سوره سیمرغ»


🆔 @Sourehmagazine
Көрсетілген 1 - 14 арасынан 14
Көбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.