Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
سیتا؛ avatar
سیتا؛
سیتا؛ avatar
سیتا؛
10.05.202512:54
گاهی خطوطی که می‌کشم کج و ناصاف درمیاد، اما درنهایت همین بی‌نظمی و آشفتگی به طرح روی کاغذ زیبایی می‌بخشه. مثل اتاق شلوغ خودم، که در عین شلختگی می‌دونم هر چیز کجاست. مثل زندگی. زندگی‌ای که نظمش هم در عین بی‌نظمیه؛ و تنها وقتی مزه‌ی واقعی‌ش رو می‌چشی، که هی سعی نکنی به یک‌چیز ذاتاً شلوغ، نظم و تمیزی ببخشی.
10.05.202509:11
کاش آدم‌هایی که دیگه توی زندگیم نیستن، توی خواب‌هام هم نباشن.
09.05.202519:39
رفتم، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهی به جز گریز برایم نمانده بود
این عشقِ آتشینِ پر از دردِ بی‌امید
در وادی گناه و جنونم کشانده بود

رفتم که داغ بوسه‌ی پر حسرت تو را
با اشک‌های دیده ز لب شست‌وشو دهم
رفتم که ناتمام بمانم در این سرود
رفتم که با نگاه به خود آبرو دهم

رفتم، مگو، مگو که چرا رفت، ننگ بود
عشق من و نیاز تو و سوز و ساز ما
از پرده‌ی خموشی و ظلمت، چو نور صبح
بیرون فتاده بود به یکباره راز ما

رفتم که گم شوم چو یکی قطره اشک گرم
در لابه‌لای دامن شبرنگ زندگی
رفتم که در سیاهیِ یک گور بی‌نشان
فارغ شوم ز کشمکش و جنگ زندگی

من از دو چشم روشن و گریان گریختم
از خنده‌های وحشی طوفان گریختم
از بستر وصال به آغوش سرد هجر
آزرده از ملامت وجدان گریختم

ای سینه! در حرارت سوزان خود بسوز
دیگر سراغ شعله‌ی آتش ز من مگیر
می‌خواستم که شعله شوم سرکشی کنم
مرغی شدم به کنج قفس بسته و اسیر

روحی مشوّشم که شبی بی‌خبر ز خویش
در دامن سکوت به تلخی گریستم
نالان ز کرده‌ها و پشیمان ز گفته‌ها
دیدم که لایق تو و عشق تو نیستم

- فروغ فرخزاد
09.05.202512:53
گاهی آدمی به پیمایش مسیر ادامه میده؛ زندگی، کار، تلاش. اما دلش همچنان پشت در اون فقدان جا مونده. غم‌های قدیمی، مخصوصاً وقتی عمیق هستن، مثل آب‌های زیرزمینی می‌مونن. ممکنه سطح خاک خشک و عادی بنظر برسه، اما عمقش اشباع از رطوبته. از دردهایی که هنوز کامل بیرون نیومدن و جاری نشدن.
09.05.202505:57
تا حالا در حینِ حموم کردن گریه کردید؟
احساس می‌کنم نقطه اوج ناراحت بودن همینه.
+آوا.
07.05.202523:22
زندگی خیلی عجیبه مامان. می‌شه از نبودن و جای خالی کسی انگیزه‌ی زیستن گرفت. حالا خاطرات و یادت دلیل بقای منه.
10.05.202512:49
- خطوط
Қайта жіберілді:
RegaPlus avatar
RegaPlus
09.05.202520:39
عزیزانتان را تماشا کنید، طولانی.
09.05.202519:31
- از امروز، شله‌زرد پزون.
09.05.202512:47
گاهی بی‌رمقی شکل پنهان اندوهه. نه اون اندوهی که اشک می‌ریزی، بلکه اونهایی که ساکت زیر لایه‌ها موندن و هرازگاهی بهت می‌گن "هی. من هنوز اینجام."
Қайта жіберілді:
نباید می‌ماندیم avatar
نباید می‌ماندیم
08.05.202521:57
"خدا مرده است"

خیلی این جمله بد فهمیده شده. هربار هم که بازنشرش می‌کنم، عده‌ای عصبانی می‌شن. البته فکر می‌کنم همین عصبانی کردن هم بخشی از برنامه نیچه بوده. در‌ کتاب "حکمت شادان" هم بهش اشاره کرده و پاراگراف مشهوری هم داره. می‌خواد به مخاطبش شوک وارد کنه با گفتن جمله صریح و ترسناکِ "خدا مرده است".

اما منظور نيچه این نیست که خدا واقعا مرده و یا زنده بوده زمانی و این‌ها. نيچه درواقع از مرگ یک "نظام معنایی" حرف می‌زنه. یعنی مرگ باور به خدا و ارزش‌های سنتی و فواید محتملشون، برای بشر. حالا انسان مدرن با پیشرفت‌هاش در علم و فلسفه دیگه نمی‌تونه اون عقاید گذشته‌ی خودش رو بپذیره و از طرفی انگار چیزی هم نداره که بجاش بذاره. دچار سرگردانیه و در خطر پوچگرایی. نیچه پیشنهاد می‌ده که انسان باید خودش به مرتبه‌ای برسه که معنا و ارزش‌های تازه بیافرینه.

حالا شاید این پاراگراف نیچه در "حکمت شادان" رو بهتر درک کنید:

"خدا مُرده‌ است. خدا مرده باقی می‌ماند و ما او را کشته‌ایم. چگونه خود را تسلی خواهیم داد، جنایتکاران تمامِ جنایتکاران را؟ آنچه مقدس‌ترین و مقتدرترین چیز بود که تاکنون جهان به خود دیده‌است، بر اثر خون‌ریزی بسیار حاصل از چاقوهای ما مرده‌ است. چه کسی ما را از این خون پاک خواهد کرد؟ چه آبی برای ما موجود است تا خود را بشوییم؟ چه اعیادی بهر کفاره، چه مناسک مقدسی را از خود ابداع خواهیم کرد؟ آیا عظمت این عمل بیش از اندازه برای ما عظیم نیست؟ آیا نبایستی تنها خود خدایانی دیگر شویم تا شایسته این کار باشیم؟"


#معین_دهاز
@nabayad_m
10.05.202511:37
رها کن عزیز من؛ نه برای فراموشی. برای آزاد کردن قلبت از گره‌های پنهان رها کن.
09.05.202519:45
شعر، آخرین شفای اندوه آدمی‌ست.
09.05.202519:31
09.05.202512:44
این خستگی من دیگه از جنس تن نیست، از جنس روحه، از جنس دلی که دیگه توان بلند شدن نداره. وقتی خواسته‌ام شده "کما یا خواب عمیقی که دیگه بیدار نشم"، این برای من یعنی اشتیاق به یک آرامش مطلق؛ نه لزوماً پایان، بلکه پایان درد. پایان بار کشیده‌نشده. پایان باید‌ها. یعنی سکوت مطلق. جایی که هیچ‌کس صدا نزنه. هیچ‌چیز نخواد. هیچ زخمی نباشه.
08.05.202511:10
مبادا مهم‌های زندگیت رو از یاد ببری.
03.05.202515:29
به حدی خوابم میاد و بدنم نیاز به خواب رو فریاد میزنه که فقط کما جوابه.
10.05.202510:00
گاهی -مثل الان- نیاز دارم یک مدت هیچ‌کاری نکنم. نه پیشرفت، نه برنامه، نه باید. فقط باشم.
09.05.202519:42
- صدا بر پوستِ شعر
Қайта жіберілді:
کُنجی در هیاهوی زمان avatar
کُنجی در هیاهوی زمان
برشی از زندگی.
09.05.202512:35
گاهی فقط باید اجازه داد کلمات همون‌طور که از دل میان، روی کاغذ جاری بشن. چرا که نوشتن مثل بیرون ریختن سمّه. مثل باز کردن پنجره در یک اتاق بسته.
Қайта жіберілді:
Ducktors Talk 🦆 avatar
Ducktors Talk 🦆
بالاخره ثابت شد که یک دوز از واکسن ۹ ظرفیتی گارداسیل تا ۹۷ درصد تاثیر داره و کفایت میکنه. با توجه به هزینه واکسن خبر خیلی خوبی برای بهتر شدن دسترسی به واکسن هست. از این لینک میتونید مقاله کامل رو بخونید.

🦆 @Ducktors_Talk 🦆
03.05.202500:03
هر زندگی‌ای غیر عادی‌های خودش رو داره.
Көрсетілген 1 - 24 арасынан 224
Көбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.